https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-14 01:32:052023-11-09 06:26:08سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 219
386نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و هرچه هست زیباست چرا که او همان خدائى است که هر چیزى را زیبا آفریده است… الَّذی أحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ….
(سجده، 7)
سلام به استاد عزیزم و یار مهربانش
سلام به دوستان و همسفران عزیزم در این خانوادهی بزرگ و صمیمی
به به، آدم از دیدن اینهمه زیبایی در جهان هستی و دیدن نشانههای خدا در این طبیعت زیبا، سیر نمیشه… و این درسها واقعا تکراری نمیشه. دیدن درختان و گیاهان و رودخانه و دریا و کوه و در و دشت که هر کدوم به شکلی به عبادت خالقشون مشغولن، آدم رو ذوقزده میکنه و چنان قلب آدم رو باز میکنه که در قالب خودش نمیگنجه.
حتی هر برگی از برگهای درختان، شب و روز نغمهی توحید سر میده و آواز بلند تسبیحش را در درون باغ و جنگل، بر فراز کوهها و در درهها، پخش میکنه حتی قرآن هم عبادت گیاهان و درختان را متذکر شده و میفرماید:.
وَالنَّجمُ وَالشَّجرُ یَسجُدان
بوته ها و درختان او را سجده می کنند!
یُسَبِّحُ لله ما فی السَّماواتِ وما فی الْأَرضِ
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خدا را میستایند… (تغابن1)
به ذکرش هرچه بینی درخروش است…
انقدر که در این ویدئوهای سفر به دور امریکا زیبایی دیدیم و انقدر هیجان زده شدیم و انقدر قلبـی و زبانی تحسین کردیم که هر کدوممون به طرز جالبی هدایت شدیم به یک سفر توحیدی، هرکدوم به یک جای با شکوه از جهان هستی. و بالاخره نوبت منم شد که یک سفر توحیدی دیگه رو با تکیه بر خدای مهربان و به پشتوانهی خودش شروع کنم و همزمان با دورهی جدید (به قول عارفه جان دورهی عشق احساس لیاقت) خداوند لیاقت همچین سفر رویایی رو به من هم داد و بار دیگه مهر تایید به این قانون زد که به هرچه توجه کنی ، از همون جنس یا از اساس اون رو به زندگیت دعوت میکنی.
استاد انقدر با دیدن جادههای سرسبز و زیبایی که در ویدئو به تصویر میکشید به وجد میومدم و اون زیباییها رو تحسین میکردم و انقدر میگفتم شبیه جاده چالوسه که دقیقا هدایت شدم به جادهی سرسبز چالوس و از بین اون همه زیبایی میگذشتم و کلی دریاچه و رودخونه میدیدم تا رسیدم به دریای پهناوری که اون هم با اینهمه شکوه و عظمت، تسلیمه،
دریایی که خداوند در قرآن بهش قسم خورده (والبحر المسجور) و دریایی که گفتند نگاه کردن بهش عبادته (نگاه کردن به سه چیز، عبادت است: نگاه کردن بهصورت پدر و مادر، به قرآن، و به دریا)
دریایی که با همهی وسعتش ، از قوانین پیروی می کنه و تسبیح خدا رو فریاد میزنه!
واقعا در عالم هستی در عین آرامش و سکوت، چه زمزمه و غوغایی برپاست طوری که مولانا میفرماید:
بسیار ممنون و سپاسگزارم برای یادآوری و تکرار قوانین جهان هستی و نوشتن تجربههایی از سفر و مثالها و شعر بسیار زیبای فردا مال ماست در دیدگاهتون
و چقدر خوبه که دقیقا به اصل، اشاره کردید. وقتی داشتم این قسمت از کامنتتون رو میخوندم: «… چقدر از عزیزانم با تحسین و دیدن این زیبائی ها طبق قانون بدون تغییر خداوند هدایت شدن به تجربه این زیبائی ها، به تجربه سفرها و انجام مسافرت هایی که قبلن نداشتند» یاد خودم افتادم که بعد از دیدن سری فایلهای سفر به آمریکایی که برای اولیـن بار میدیدم به سـفری هـدایـت شــدم که فقـط کار خودش بود!!! اولین سفر توحیدی در تمــام عمـرم. اصلا یه جور عجیبی بود. برای اولین بار بود که تنهـا با یه دختربچه(دخترم) میرفتم سفر، اونم سفـری که هیـچی ازش نمیدونستم! حتی مسیرش رو بلد نبودم! اما قلبــم با اطمیـنان بهم میگفت بـرو! برو تا مزهی ایمان رو بچشی، برو تا توکل و سپردن رو یاد بگیری، برو تا ببینی خودش چطور کارها رو انجام میده!
وقتی راه افتادم، پشت فرمون به خدا میگفتم خدایا همهچی رو به تو میسپرم، خودت منو ببر، اصلا فرمونِ این ماشین دستِ خودت، خودت منو ببر… تا این جملهی آخرو گفتم، همون لحظه (طبق معمول صدای استاد با هدست تو گوشم بود که فکرمیکنم قدم9 رو برای بار اول گذاشته بودم) استاد داشت عبارات مثبت میگفت که یهو گفت خدایا فرمون تو دست توئه!!!!!!!!! این همزمانی که من به قلبم افتاد بگم خدایا فرمون تو دست تو باشه و استاد همون لحظه تو گوشم گفت خدایا فرمون تو دست توئه دیگه منو از خود بیخود کرد… از همونجـا بود که یک سفر توحیدی شـروع شد و چشمانم پر از اشک شد طوریکه دیگه اصلا جلو رو نمیدیدم. تــا خود مقصد یا داشتـم گریه میکردم یا داشتـم دااااد میزدم یا «الله اکبر گویان» به زیباییها چشم میدوختم و اشک میریختم. یه حالی داشتم که اصلا نمیشه توصیفش کرد. وقتی هم که رسیدم بطرز عجیب و به راحتی هدایت شدم به بهترین و امنترین جای اون منطقه. یک سوئیت ساحلی رویایی، درسـت لب سـاحل، که در تمــام لحـظات، داشـتم زیبـایی و ابهت و عظمت دریا و قدرت خدارو تماشا میکردم و…. از اون به بعد، هـر سـال به یاد این اتفاق، میرم همونـجا؛ و امسال، سومین سال هست که میام و یکراست میام همونجایی که بار اول خودش منو آورد.
باز هم ازتون ممنونم بخاطر یادآوری این قانون. ردپایی که تو این دیدگاه گذاشتین باعث شد منم به وجد بیام و در سومین سفری که بدلیل توجه به زیباییها برام پیش اومده، این خاطره رو در پاسخ بنویسم. در پناه حق
این حس و حال عالی در نوشتههای زیبایت را دریافت کردم و حس و حالم را عالیتر کرد. خیلی لذت بردم از شکرگزاریهایی که نوشتی. و اتفاقا اینکه ادامهدار بود باعث شد زمان بیشتری در فرکانس شکرگزاری بمونیم و در مدار دریافت نعمتهای بیشتری قرار بگیریم و بابت همین موضوع خواستم ازت تشکر کنم.
و همچنین تحسینت میکنم که شب ها زودتر میخوابی و در عوض، صبح خیلی زود، وقت سحر بیدار میشی و از انرژی صبح تغذیه میکنی و همچین کامنت زیبایی رو خلق میکنی.
خیلی خوشحال شدم اسمت رو در پاسخ به دیدگاهم دیدم. ممنونم که برام نوشتی و تحسین کردی و تبریک گفتی. الهی بهترینهای زندگی نصیب قلب مهربونت بشه و هر روزت و هر لحظه از زندگیت پر از عشق باشه ، پر از ثروت باشه، پر از یاد خدا و تکیه بر او باشه. عاشقتم
دوست ارزشمند و برادر عـزیـزم، محمـد حسیـن جان، ســلام بهروی ماه و به قلـب مهـربونت. خیلی خیلی خوشحالم که پیامت رو دیدم. الهـی شـکر، خداوند این فرصت دوباره را به من داد که دوستان و یاران قدیمی و ارزشمندم رو ببیـنم و لیـاقت همصحبـتی با اونها رو دوباره بهم عطا کرد. از اونجایی که احوالاتم رو پرسیدی بگم خدا رو شکر میکنم که توفیــق برگشـتن به سایت دوباره بهم داده شد. از آخرین روزهایی که تو سایت بودم که بگذریم یه مدتی دیگه همه چی خوب و اوکی بود ولی دیگه توفیـقِ بودن توی سایتـو نداشـتم و البته سر خودم رو خیلی شلوغ کرده بودم و دیگه از خوندن کامنت ها و حتی یه مدتی از دیدن فایلهای استاد محروم بودم تا همین اواخر که دیدم چقـدر از اون حس و حال قشنگی که در نتیجهی همنشینی با سایت و دوستانم داشتم کم شده و دیدم کم کم و بطور نامحسوس دارم به ناخواسـتهها توجه میکنم. تا اینکه دقیقا اواسط سـفر استاد به دور امریکا بود که دوباره به سایت برگشـتم، خونهی قشنگمو تو سایت، گردگیری کردم و دوباره سکنی گزیدم ؛) دوباره هـر روز صبـح فایلهای ویدئویی رو نگاه میکردم و انگار باز همه اون قشنگیهای توجه به نکات مثبت و دیدن زیباییها داشت برمیگشت. فایلها رو میدیدم اما هنـوز توفیق خوندن کامنتها و نوشتن نداشتم و از اونجایی که همـهچی، تکامله، بعد از حدود یکماه ناخودآگاه حس کردم چقــدر دلم برای خوندن کامنتها تنگ شده و از اون روز شروع به خوندن کامنتها کردم اما باز هم انگار اجازهی نوشتن نداشتم اصلا دستم به نوشتن نمیرفت تا اینکه فکر میکنم بعد از یکی دو ماه بعدش یا شاید بیشتر که تو سایت بودم، لیاقت نوشتن کامنت هم دوباره بهم داده شد. با تمام وجودم اینو درک کردم که واقعا تو این سایت بودن و از خدا گفـتن و از خدا شنـیدن، لیاقت میخواد، باید دل صـاف باشه و قلب جایگاه خـدا باشه و خانهی دل باید از غیـر، تهی باشه. با فعال شدن تو سایت و همصحبتی با دوستان، انگار زندگیم جونِ دوباره گرفت و زنده شد.. و اینطوری شد که الان در خدمت شما هستم….اوه…فکر میکنم خیلی حرف زدم و بنابراین بیشتر از این، وقت با ارزشت رو نمیگیرم. ممنونم که برام نوشتی و تحسین کردی و بخصوص دعای زیبات (غرق شدن در نعمتها و ثروتها) که الهی هزار برابرش به زندگیت وارد بشه. الهی همیشه دلت گرم و نَفَست حق باشه.
ازت خیلی ممنونم که نوشتی و این کامنت زیبا رو در پاسخ ثبت کردی. چقدر خوب گفتی: «خوشحالم که دوستانی دارم که در هر چیزی به دنبال ردپایی از خدای مهربان هستند.»
دقیقا… و اصلا مگه میشه جایی باشه که ردّی از خدا نباشه.
راستش این کامنت شما هم یک انرژی شادی بهمراه کلی شور و شوق داشت. ازت ممنونم که برام نوشتی و این انرژی رو به جریان انداختی. و بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم بخاطر سفری که بر اساس قانون توجه به زیباییها رفتی و خدارو شکر که کلی بهت خوش گذشته. در واقع خصوصیت یک سفر توحیدی همینه که شما میگی با اینکه با اتوبوس رفتی ولی انگار با یک ماشین خفن رفتی و جاتون هم عالی بوده. الهی صد هزار مرتبه شکر. الهی همیشه به بهترینها هدایت بشی و زندگیت غرق خوشی و سلامتی و ثروت باشه.
اندیـشه کن در آفتـاب و مـاه و درخت و گیـاه و آب و سنگ و اختلاف شـب و روز، جوشـش دریـاها و فـراوانی کـوهها و بلنـدای قـلهها و گوناگونی لغـتها و تفـاوت زبانها، که نشـانههای روشن پروردگارند./ حضـرت علی «ع»
به نام خدای زیباییها
سلام به روی ماه فاطمه جان
از اینکه به حرف قلب مهربونت گوش کردی و در پاسخ به دیدگاهم نوشتی و تحسین کردی خیلی ازت ممنون و سپاسگزارم. در مورد نشانههای خدا هم ممنونم که در پیامت بهش اشاره کردی و باعث شدی درموردش بیشتر فکر کنم و باز در قرآن بگردم و نشانههایش را از زبان قرآن بشنوم. خداوند در قرآن، در آیات مختلف، بارها و بارها، نشانههایش را یادآوری میکنه و بندگانش رو به تفکر در اونها دعوت میکنه. بنابراین ما دیگه وظیفه داریم که به نشانهها فکر کنیم و همین تفکر هم عبادت محسوب میشه. عجب خدای مهربونی داریم.
بنظرم هرچه بیشتر دنبال نشانههای خدا باشیم، در موردش صحبت کنیم، ببینیم و به خودمون یادآوریش کنیم، ایمانمون هم به غیب محکمتر میشه و باعث میشه بیشتر ایمان بیاریم :
رویای زیبا، پیامت به قدری آمیخته با محبت بود که منو مجاب کرد دوباره بنویسم. به گفته حضرت سلیمان: هیچ چیز مانند محبّت، شیرین نیست… گفتی قبلنا عکس پروفایل نداشتی و این کار به تعویق افتاده بود ولی برام جالب بود که من همیشه تصوری که ازت داشتم، همین چهرهی زیبایی بود که در عکس قشنگت هست. یعنی اصلا متوجه نشدم که عکس پروفایل گذاشتی. خودمم تعجب کردم وقتی گفتی قبلا عکس نداشتی، انگار چهرهات رو قبلا هم دیده بودم. خیلی جالبه. این احساس رو در مورد فهیمه جون هم داشتم و مطمئن بودم قبلا دیده بودمش….
رویا جان، زمانی که توی سایت هستم و لحظاتی که در این دریا، لابه لای امواج زیبای کامنتها شناورم، حس و حالم بینظییییره. انققققدر حالم اینجا خوبه که اصلا نمیخوام از اینجا برم بیرون. هر کامنتی حاوی تجربه های بخصوصیه از افراد مختلف با سبک زندگی و فرهنگهای مختلف که بسیار دلچسب و شنیدنیه. مثلا همین زود خوابیدن و سحر بیدار شدن یه سبک عالیه برای زندگی که من همیشه آرزوشو دارم. چیزی که در مورد خوابیدن مرغ و حیوانات گفتی البته بامزه گفتی و لبخندم حسابی کش اومد ولی اتفاقا خیلی هم درست گفتی. منم بارها به خودم گفتم چی میشد اگر ما انسانها هم مثل مرغ و خروسها با تاریک شدن هوا می خوابیدیم و با روشن شدن هوا بیدار میشدیم :))
داشتم از زیبایی دیدگاه افراد مختلف در کامنتها میگفتم که بنظرم اومد حجم کامنتها و تعـداد دوسـتانی که به این خانوادهی بزرگ، اضافه شدن نسبت به دو سال پیش، خوشبختانه خیــلی بیشـتر شده و همین امر باعث شده وقت بیشتری رو توی سایت باشیم. خدا به وقت و زمانمون برکت بده تا بتونیم بیشتر اینجا بمونیم و منفعت بیشتری ببریم. در مورد آگاهی بچه ها هم که درست زدی به هدف. واقعا گاهی آدم یه چیزایی از بچهها میشنوه که صدتا آدم بالغ بهش حتی فکر هم نکردند. رویا جانم، رویای زیبا، بخاطر لبخندت از روشن شدن چراغ آبی خیلی خوشحال شدم و دوست داشتم دوباره اون آبی خوشرنگو کنار اسم زیبات روشن کنم. بخاطر دعاهای خیلی خیلی قشنگ و صمیمانه و خالصانت هم سپاسگزارم و همونارو عینا خطاب به خودت اینجا مینویسم تا دوباره تکرار بشه و به زندگی هر دومون و به زندگی هـــر کسی که این کامنت رو می خونه نـور بتـابه و جلا بده: الهی همیشه چهره ی خندان داشته باشی . الهی دلت لبریز از عشق و شادی و خوشحالی باشه . الهی همیشه بدرخشی و نورانی باشی . روز و شبت بخوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق الهی
به نام تنـــها قدرت جهـــان
ربّ، سرپرست و صاحب اختیارم
زیبای عالمیان و خالق هر آنچه زیباست
و هرچه هست زیباست چرا که او همان خدائى است که هر چیزى را زیبا آفریده است… الَّذی أحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ….
(سجده، 7)
سلام به استاد عزیزم و یار مهربانش
سلام به دوستان و همسفران عزیزم در این خانوادهی بزرگ و صمیمی
به به، آدم از دیدن اینهمه زیبایی در جهان هستی و دیدن نشانههای خدا در این طبیعت زیبا، سیر نمیشه… و این درسها واقعا تکراری نمیشه. دیدن درختان و گیاهان و رودخانه و دریا و کوه و در و دشت که هر کدوم به شکلی به عبادت خالقشون مشغولن، آدم رو ذوقزده میکنه و چنان قلب آدم رو باز میکنه که در قالب خودش نمیگنجه.
حتی هر برگی از برگهای درختان، شب و روز نغمهی توحید سر میده و آواز بلند تسبیحش را در درون باغ و جنگل، بر فراز کوهها و در درهها، پخش میکنه حتی قرآن هم عبادت گیاهان و درختان را متذکر شده و میفرماید:.
وَالنَّجمُ وَالشَّجرُ یَسجُدان
بوته ها و درختان او را سجده می کنند!
یُسَبِّحُ لله ما فی السَّماواتِ وما فی الْأَرضِ
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خدا را میستایند… (تغابن1)
به ذکرش هرچه بینی درخروش است…
انقدر که در این ویدئوهای سفر به دور امریکا زیبایی دیدیم و انقدر هیجان زده شدیم و انقدر قلبـی و زبانی تحسین کردیم که هر کدوممون به طرز جالبی هدایت شدیم به یک سفر توحیدی، هرکدوم به یک جای با شکوه از جهان هستی. و بالاخره نوبت منم شد که یک سفر توحیدی دیگه رو با تکیه بر خدای مهربان و به پشتوانهی خودش شروع کنم و همزمان با دورهی جدید (به قول عارفه جان دورهی عشق احساس لیاقت) خداوند لیاقت همچین سفر رویایی رو به من هم داد و بار دیگه مهر تایید به این قانون زد که به هرچه توجه کنی ، از همون جنس یا از اساس اون رو به زندگیت دعوت میکنی.
استاد انقدر با دیدن جادههای سرسبز و زیبایی که در ویدئو به تصویر میکشید به وجد میومدم و اون زیباییها رو تحسین میکردم و انقدر میگفتم شبیه جاده چالوسه که دقیقا هدایت شدم به جادهی سرسبز چالوس و از بین اون همه زیبایی میگذشتم و کلی دریاچه و رودخونه میدیدم تا رسیدم به دریای پهناوری که اون هم با اینهمه شکوه و عظمت، تسلیمه،
دریایی که خداوند در قرآن بهش قسم خورده (والبحر المسجور) و دریایی که گفتند نگاه کردن بهش عبادته (نگاه کردن به سه چیز، عبادت است: نگاه کردن بهصورت پدر و مادر، به قرآن، و به دریا)
دریایی که با همهی وسعتش ، از قوانین پیروی می کنه و تسبیح خدا رو فریاد میزنه!
واقعا در عالم هستی در عین آرامش و سکوت، چه زمزمه و غوغایی برپاست طوری که مولانا میفرماید:
جمــلهی ذرات عالـم در نهــان
با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هُـشـیم
با شـما نامحرمان، ما خامُـشـیـم
از جمادی سوی جانِ جان شوید
غـلغـــلِ اجــزای عـــالَـم بشـنوید
.
عاشقتونم
به نام تنها قدرت جهان
سلام به داداش اسداله زرگوشی
بسیار ممنون و سپاسگزارم برای یادآوری و تکرار قوانین جهان هستی و نوشتن تجربههایی از سفر و مثالها و شعر بسیار زیبای فردا مال ماست در دیدگاهتون
و چقدر خوبه که دقیقا به اصل، اشاره کردید. وقتی داشتم این قسمت از کامنتتون رو میخوندم: «… چقدر از عزیزانم با تحسین و دیدن این زیبائی ها طبق قانون بدون تغییر خداوند هدایت شدن به تجربه این زیبائی ها، به تجربه سفرها و انجام مسافرت هایی که قبلن نداشتند» یاد خودم افتادم که بعد از دیدن سری فایلهای سفر به آمریکایی که برای اولیـن بار میدیدم به سـفری هـدایـت شــدم که فقـط کار خودش بود!!! اولین سفر توحیدی در تمــام عمـرم. اصلا یه جور عجیبی بود. برای اولین بار بود که تنهـا با یه دختربچه(دخترم) میرفتم سفر، اونم سفـری که هیـچی ازش نمیدونستم! حتی مسیرش رو بلد نبودم! اما قلبــم با اطمیـنان بهم میگفت بـرو! برو تا مزهی ایمان رو بچشی، برو تا توکل و سپردن رو یاد بگیری، برو تا ببینی خودش چطور کارها رو انجام میده!
وقتی راه افتادم، پشت فرمون به خدا میگفتم خدایا همهچی رو به تو میسپرم، خودت منو ببر، اصلا فرمونِ این ماشین دستِ خودت، خودت منو ببر… تا این جملهی آخرو گفتم، همون لحظه (طبق معمول صدای استاد با هدست تو گوشم بود که فکرمیکنم قدم9 رو برای بار اول گذاشته بودم) استاد داشت عبارات مثبت میگفت که یهو گفت خدایا فرمون تو دست توئه!!!!!!!!! این همزمانی که من به قلبم افتاد بگم خدایا فرمون تو دست تو باشه و استاد همون لحظه تو گوشم گفت خدایا فرمون تو دست توئه دیگه منو از خود بیخود کرد… از همونجـا بود که یک سفر توحیدی شـروع شد و چشمانم پر از اشک شد طوریکه دیگه اصلا جلو رو نمیدیدم. تــا خود مقصد یا داشتـم گریه میکردم یا داشتـم دااااد میزدم یا «الله اکبر گویان» به زیباییها چشم میدوختم و اشک میریختم. یه حالی داشتم که اصلا نمیشه توصیفش کرد. وقتی هم که رسیدم بطرز عجیب و به راحتی هدایت شدم به بهترین و امنترین جای اون منطقه. یک سوئیت ساحلی رویایی، درسـت لب سـاحل، که در تمــام لحـظات، داشـتم زیبـایی و ابهت و عظمت دریا و قدرت خدارو تماشا میکردم و…. از اون به بعد، هـر سـال به یاد این اتفاق، میرم همونـجا؛ و امسال، سومین سال هست که میام و یکراست میام همونجایی که بار اول خودش منو آورد.
باز هم ازتون ممنونم بخاطر یادآوری این قانون. ردپایی که تو این دیدگاه گذاشتین باعث شد منم به وجد بیام و در سومین سفری که بدلیل توجه به زیباییها برام پیش اومده، این خاطره رو در پاسخ بنویسم. در پناه حق
شاد و سرافراز باشید
به نام تنها قدرت جهان
سلام به یار قدیم، رویا جانم. عاشقتم
این حس و حال عالی در نوشتههای زیبایت را دریافت کردم و حس و حالم را عالیتر کرد. خیلی لذت بردم از شکرگزاریهایی که نوشتی. و اتفاقا اینکه ادامهدار بود باعث شد زمان بیشتری در فرکانس شکرگزاری بمونیم و در مدار دریافت نعمتهای بیشتری قرار بگیریم و بابت همین موضوع خواستم ازت تشکر کنم.
و همچنین تحسینت میکنم که شب ها زودتر میخوابی و در عوض، صبح خیلی زود، وقت سحر بیدار میشی و از انرژی صبح تغذیه میکنی و همچین کامنت زیبایی رو خلق میکنی.
در پناه خدای مهربان، شاد و تندرست و ثروتمند باشی
سلام فهیمهی عزیزم
خیلی خوشحال شدم اسمت رو در پاسخ به دیدگاهم دیدم. ممنونم که برام نوشتی و تحسین کردی و تبریک گفتی. الهی بهترینهای زندگی نصیب قلب مهربونت بشه و هر روزت و هر لحظه از زندگیت پر از عشق باشه ، پر از ثروت باشه، پر از یاد خدا و تکیه بر او باشه. عاشقتم
به نام او که همیشگی است
دوست ارزشمند و برادر عـزیـزم، محمـد حسیـن جان، ســلام بهروی ماه و به قلـب مهـربونت. خیلی خیلی خوشحالم که پیامت رو دیدم. الهـی شـکر، خداوند این فرصت دوباره را به من داد که دوستان و یاران قدیمی و ارزشمندم رو ببیـنم و لیـاقت همصحبـتی با اونها رو دوباره بهم عطا کرد. از اونجایی که احوالاتم رو پرسیدی بگم خدا رو شکر میکنم که توفیــق برگشـتن به سایت دوباره بهم داده شد. از آخرین روزهایی که تو سایت بودم که بگذریم یه مدتی دیگه همه چی خوب و اوکی بود ولی دیگه توفیـقِ بودن توی سایتـو نداشـتم و البته سر خودم رو خیلی شلوغ کرده بودم و دیگه از خوندن کامنت ها و حتی یه مدتی از دیدن فایلهای استاد محروم بودم تا همین اواخر که دیدم چقـدر از اون حس و حال قشنگی که در نتیجهی همنشینی با سایت و دوستانم داشتم کم شده و دیدم کم کم و بطور نامحسوس دارم به ناخواسـتهها توجه میکنم. تا اینکه دقیقا اواسط سـفر استاد به دور امریکا بود که دوباره به سایت برگشـتم، خونهی قشنگمو تو سایت، گردگیری کردم و دوباره سکنی گزیدم ؛) دوباره هـر روز صبـح فایلهای ویدئویی رو نگاه میکردم و انگار باز همه اون قشنگیهای توجه به نکات مثبت و دیدن زیباییها داشت برمیگشت. فایلها رو میدیدم اما هنـوز توفیق خوندن کامنتها و نوشتن نداشتم و از اونجایی که همـهچی، تکامله، بعد از حدود یکماه ناخودآگاه حس کردم چقــدر دلم برای خوندن کامنتها تنگ شده و از اون روز شروع به خوندن کامنتها کردم اما باز هم انگار اجازهی نوشتن نداشتم اصلا دستم به نوشتن نمیرفت تا اینکه فکر میکنم بعد از یکی دو ماه بعدش یا شاید بیشتر که تو سایت بودم، لیاقت نوشتن کامنت هم دوباره بهم داده شد. با تمام وجودم اینو درک کردم که واقعا تو این سایت بودن و از خدا گفـتن و از خدا شنـیدن، لیاقت میخواد، باید دل صـاف باشه و قلب جایگاه خـدا باشه و خانهی دل باید از غیـر، تهی باشه. با فعال شدن تو سایت و همصحبتی با دوستان، انگار زندگیم جونِ دوباره گرفت و زنده شد.. و اینطوری شد که الان در خدمت شما هستم….اوه…فکر میکنم خیلی حرف زدم و بنابراین بیشتر از این، وقت با ارزشت رو نمیگیرم. ممنونم که برام نوشتی و تحسین کردی و بخصوص دعای زیبات (غرق شدن در نعمتها و ثروتها) که الهی هزار برابرش به زندگیت وارد بشه. الهی همیشه دلت گرم و نَفَست حق باشه.
در پناه خدای یکتا و بیهمتا
به نام رب، پروردگار و فرمانروای جهانیان
کسی که هر چیزى را به نیکویىترین وجه بیافرید
سلام به جمال عزیز که از اسامی زیبای خدا، نشانی دارد…
خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما که در پاسخ به دیدگاهم، با نوشتههایتان، عطر عشق و محبت را منتشر کردید.
در پناه خدای مهربان، شاد باشی و قدرتمند… سالم باشی و ثروتمند
به نام یکتای بیهمتا
لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ…
فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست…
سلام میثم جان
ازت خیلی ممنونم که نوشتی و این کامنت زیبا رو در پاسخ ثبت کردی. چقدر خوب گفتی: «خوشحالم که دوستانی دارم که در هر چیزی به دنبال ردپایی از خدای مهربان هستند.»
دقیقا… و اصلا مگه میشه جایی باشه که ردّی از خدا نباشه.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ
اوّل و آخر و پیدا و پنهان، همه اوست
امیدوارم همیشه و در تک تک لحظات یادمون باشه و اعتبار همهچیز رو به او بدیم. نشانهها را تایید کنیم و اشک شوق بریزیم.
خدا آن حس زیبائیست
که در تاریکیِ صحرا
زمانی که هراسِ مرگ، میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت میگوید:
کنارت هستم ای تنها………
در پناه فرمانروای هفت آسمان باشید
به نام خدای مهربانیها
سلام به دوست و همسفر عزیزم
راستش این کامنت شما هم یک انرژی شادی بهمراه کلی شور و شوق داشت. ازت ممنونم که برام نوشتی و این انرژی رو به جریان انداختی. و بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم بخاطر سفری که بر اساس قانون توجه به زیباییها رفتی و خدارو شکر که کلی بهت خوش گذشته. در واقع خصوصیت یک سفر توحیدی همینه که شما میگی با اینکه با اتوبوس رفتی ولی انگار با یک ماشین خفن رفتی و جاتون هم عالی بوده. الهی صد هزار مرتبه شکر. الهی همیشه به بهترینها هدایت بشی و زندگیت غرق خوشی و سلامتی و ثروت باشه.
اندیـشه کن در آفتـاب و مـاه و درخت و گیـاه و آب و سنگ و اختلاف شـب و روز، جوشـش دریـاها و فـراوانی کـوهها و بلنـدای قـلهها و گوناگونی لغـتها و تفـاوت زبانها، که نشـانههای روشن پروردگارند./ حضـرت علی «ع»
به نام خدای زیباییها
سلام به روی ماه فاطمه جان
از اینکه به حرف قلب مهربونت گوش کردی و در پاسخ به دیدگاهم نوشتی و تحسین کردی خیلی ازت ممنون و سپاسگزارم. در مورد نشانههای خدا هم ممنونم که در پیامت بهش اشاره کردی و باعث شدی درموردش بیشتر فکر کنم و باز در قرآن بگردم و نشانههایش را از زبان قرآن بشنوم. خداوند در قرآن، در آیات مختلف، بارها و بارها، نشانههایش را یادآوری میکنه و بندگانش رو به تفکر در اونها دعوت میکنه. بنابراین ما دیگه وظیفه داریم که به نشانهها فکر کنیم و همین تفکر هم عبادت محسوب میشه. عجب خدای مهربونی داریم.
بنظرم هرچه بیشتر دنبال نشانههای خدا باشیم، در موردش صحبت کنیم، ببینیم و به خودمون یادآوریش کنیم، ایمانمون هم به غیب محکمتر میشه و باعث میشه بیشتر ایمان بیاریم :
یَا أیُّها الَّذینَ آمَنُوا آمِنُــوا
در پناه حق
سلامی دوباره چو بوی خوش آشنایی
رویای زیبا، پیامت به قدری آمیخته با محبت بود که منو مجاب کرد دوباره بنویسم. به گفته حضرت سلیمان: هیچ چیز مانند محبّت، شیرین نیست… گفتی قبلنا عکس پروفایل نداشتی و این کار به تعویق افتاده بود ولی برام جالب بود که من همیشه تصوری که ازت داشتم، همین چهرهی زیبایی بود که در عکس قشنگت هست. یعنی اصلا متوجه نشدم که عکس پروفایل گذاشتی. خودمم تعجب کردم وقتی گفتی قبلا عکس نداشتی، انگار چهرهات رو قبلا هم دیده بودم. خیلی جالبه. این احساس رو در مورد فهیمه جون هم داشتم و مطمئن بودم قبلا دیده بودمش….
رویا جان، زمانی که توی سایت هستم و لحظاتی که در این دریا، لابه لای امواج زیبای کامنتها شناورم، حس و حالم بینظییییره. انققققدر حالم اینجا خوبه که اصلا نمیخوام از اینجا برم بیرون. هر کامنتی حاوی تجربه های بخصوصیه از افراد مختلف با سبک زندگی و فرهنگهای مختلف که بسیار دلچسب و شنیدنیه. مثلا همین زود خوابیدن و سحر بیدار شدن یه سبک عالیه برای زندگی که من همیشه آرزوشو دارم. چیزی که در مورد خوابیدن مرغ و حیوانات گفتی البته بامزه گفتی و لبخندم حسابی کش اومد ولی اتفاقا خیلی هم درست گفتی. منم بارها به خودم گفتم چی میشد اگر ما انسانها هم مثل مرغ و خروسها با تاریک شدن هوا می خوابیدیم و با روشن شدن هوا بیدار میشدیم :))
داشتم از زیبایی دیدگاه افراد مختلف در کامنتها میگفتم که بنظرم اومد حجم کامنتها و تعـداد دوسـتانی که به این خانوادهی بزرگ، اضافه شدن نسبت به دو سال پیش، خوشبختانه خیــلی بیشـتر شده و همین امر باعث شده وقت بیشتری رو توی سایت باشیم. خدا به وقت و زمانمون برکت بده تا بتونیم بیشتر اینجا بمونیم و منفعت بیشتری ببریم. در مورد آگاهی بچه ها هم که درست زدی به هدف. واقعا گاهی آدم یه چیزایی از بچهها میشنوه که صدتا آدم بالغ بهش حتی فکر هم نکردند. رویا جانم، رویای زیبا، بخاطر لبخندت از روشن شدن چراغ آبی خیلی خوشحال شدم و دوست داشتم دوباره اون آبی خوشرنگو کنار اسم زیبات روشن کنم. بخاطر دعاهای خیلی خیلی قشنگ و صمیمانه و خالصانت هم سپاسگزارم و همونارو عینا خطاب به خودت اینجا مینویسم تا دوباره تکرار بشه و به زندگی هر دومون و به زندگی هـــر کسی که این کامنت رو می خونه نـور بتـابه و جلا بده: الهی همیشه چهره ی خندان داشته باشی . الهی دلت لبریز از عشق و شادی و خوشحالی باشه . الهی همیشه بدرخشی و نورانی باشی . روز و شبت بخوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق الهی
عاشقتم