سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 223 - صفحه 5

به نام خداوند بخشنده مهربان

سلام و درود به تمامی دوستان و همسفران عزیزم در این سفر ارزشمند ، امیدوارم حالتون عالی باشه.

•• خدایاشکرت برای صبح دل انگیز و خنک تابستانی در ادامه کوهستان های کلورادوی زیبا ،خدایاشکرت برای جنگل زیبا و بیشه زاری که گلهای قشنگ زرد و آبی داره که روح و روان هر کسی رو نوازش میده ، این مدل گلها همین الان در آبانماه هنوز هم توی حیاطمون هستن و همچنان در مقابل خنکی پاییز مقاومت دارن همچنان ایستاده ان و ما بهشون میگیم شغلم هندی گلهایی زرد و کوچیک دارن، ریشه ای دارند که شکلش شبیه ریشه زنجبیله ،ماه بعد تموم بوته ش خشک میشه و ریشه ها رو در میاریم میشوریم پوستشونو میگیریم نمک میزنیم و میخوریم خیلی دوسش دارم خوشمزه میشه اتفاقا الان درخواستشو به مامانم دادم و گفت باشه برات شلغم هندی از خاک در میارم)

••خدایاشکرت برای این تریل زیبا چقدر رویاییه چقدر حال خوبی داره در خنکای صبح تابستان در تریلی بینظیر کیلومترها پیاده روی کنیم و روزمون رو بسازیم،خدایا شکرت.

•• میرسیم به این ملک شخصی و باغچه قشنگی که حاصل ذوق و سلیقه صاحبان ملک بوده و من چقدر تحسین میکنم افرادی رو‌که هرجایی برن با ذوق و سلیقشون اون مکان رو زیباتر میکنن مثلا ما وقتی ده سال پیش حیاطمون رو خریدیم مامانم شروع کرد داخل حیاط قسمتی رو برای باغچه آماده کرد درخت و گل محمدی و بوته انگور و سبزی و …..کشت کرد تابستونها انواع و اقسام گلهای تزیینی میکاره و برای زیبایی و واقعا حیاطمون خیلی زیباتر و قشنگ شده الان بعد از ده سال تمام درختهاش بزرگ و‌تنومند شدن درختهای میوه به بار نشستند و من‌چقدر روحیه شاد مامانم رو دوست دارم که باعث شده محیط زندگیمون قشنگ بشه خدایا شکرت.

•• من زبان انگلیسیم خوب نیست و متوجه مکالمات رد وبدل شده بین شما و‌اون خانم مهربان نشدم ولی ی خواسته ای در من ایجاد شده که زبانم رو تقویت کنم حداقل برای مکالمات ! خداشکرت تا این قسمت هیچوقت عمیقا خواسته تقویت زبان در وجودم حس نمیکردم حتی در قسمتهایی قبلی که شما مکالمه داشتید با افراد مختلف بازهم این نیاز رو حس نمیکردم اما تو این قسمت یه خواسته قلبی شدید رو حس کردم که میگه در زبان انگلیسی باید خودتو رشد بدی!

••چه گربه های ملوسی وای استاد حس نوازش حیوونا بینظیره وقتی نوازشش میکردین اشکم دراومد چون منم گربه ها رو نوازش میکنم و از لطافت روحشون همیشه گریه م میگیره مخصوصا وقتی توی چشمای نازشون خیره میشم فقط و فقط خدارو حس میکنم و یک آن تمام وجودم مور مور میشه ،خدایا شکرت برای تمام مخلوقاتت.

••شما راه رو اشتباه اومدید و وارد ملک شخصی کسی شدید و قطعا زمان پیاده روی طولانی تر شده اما چیزی که مهمه احساس خوبتون هنگام پیاده روی بود حتی از اشتباهی رفتن مسیر به خوبی یاد میکنید و‌میگید درسته راهو غلط رفتیم ولی با افراد مهربان و خوشبرخورد روبرو شدیم ،همین زاویه دید عالی شما باعث میشه با وجود طولانی شدن مسیر و احتمالا خسته شدنتون،شما گله و شکایتی نداشته باشید و همچنان پرشور مسیرتون رو ادامه بدید تا به تراک کمپر برسید ، تو موقعیتهای مشابه من قطعا تا اینحد. کنترل ذهن ندارم اما وقتی خودم رو با قبلم مقایسه میکنم شاید به میزان بالای 50درصد بهتر عمل میکنم چون وقتی به ظاهر اشتباهی صورت گرفته میگم الخیر فی ما وقع است و تسلیم هدایت خدا میشم از وقتی این نوع نگاه و زاویه دید رو در خودم تقویت کردم احساسم به شدت عالیتر شده و احساس رهایی میکنم حتی برای هفته پیش که قصد سفر داشتم سعی کردم هرچیزی رو به خدا بسپارم و همواره بگم الخیر فی ما وقع و انصافا خیلی راضی تر بودم.

••چه نکته زیبایی نوشته بودند که تمام آدمها برابرند و هیچکسی برتری نسبت به کسی دیگه نداره چقدر این نوشته احساس آرامش به آدم میداد خدایاشکرت برای این کشور توحیدی به خدا هربار اطلاعاتی ازش به دست میارم تعجب میکنم چقدر این کشور توحیدیه چقدر ثروتمنده چقدر بزرگ فکر میکنن .

••و پیشنهاد شما مریم جان بینهایت عالی بود چون تجربه کردم و کاملا درک کردم از چه احساسی صحبت میکنید ، هفته پیش که چالوس بودم سویبتی که خدای عزیز برام جور کرده بود خیلی تمیز و عالی بود اما متوجه شدم آیینه دستشویی کمی چرک گرفته ،من آینه رو حسابی تمیز کردم منطقم این بود که در این دوسه روزه که اینجا هستم میخوام از تمیزی همه چیز لذت ببرم و عشقم رو به وسایل این سوییت نقلی ابراز کنم خدای من چقدر احساسم عالی تر شد وقتی همون اندک کثیفی روی آیینه رو تمیز کردم چقدر خودمو شفافتر دیدم و چقدر احساس تعلق خاطری که با همین پنج دقیقه تمیزی تو وجودم ایجاد شد بینظیر بود ، فارغ از اینکه کسی بدونه یا ندونه وقتی کاری رو با عشق انجام بدیم پاداشهایی که خداوند عزیز برامون میفرسته اصلا قابل مقایسه نیست با وقتایی که از روی تکلیف و وظیفه کاری کنیم، من این موضوع مهمو از آموزشهای شما به دست آوردم و همیشه سعی میکنم اگر کاری باید انجام بدم با عشق بیقید و شرط باشه و همیشه برای انجام کارهام با خدا معامله میکنم حتی اگر قرار باشه برای کارم پولی دریافت کنم میگم خدایا من عشق تو این کار پاشیدم حقوقم رو از تو میخوام و خدای بخشنده هرررررربار سوپرایزم میکنه .

•• سیستم پرداخت هزینه هم به این شکل به شدت احساس خوبی به آدم‌میده ،هفته پیش که بعد از سفرم هدایت شدم چندروزی بیام خونه و از حال و‌هوای مامانم مطلع بشم سفرم با اتوبوس بود،برای سرویس بهداشتی جاهای مختلفی که پیاده میشدم تمام اونها هزینه داشت و من با عشق هزینه رو پرداخت میکردم حتی جاهایی که کسی نبود و فقط با یک نوشته مشخص شده بود هزینه چقدره من میرفتم کارتم رو میاوردم و پرس و‌جو‌میکردم تا هزینه رو پرداخت کنم ، وقتی هزینه رو‌پرداخت میکردم احساس لیاقت داشتم که برای خودم میتونم هر هزینه ای پرداخت کنم ولی قبلا طرز فکرم به اینشکل نبود ،دلم نمیخواست هزینه پرداخت کنم و همواره دنبال راه فراری بودم که هزینه ندم و‌اینکارو زرنگی میدونستم میگفتم یکبار سرویس رفتم 5هزار بدم؟ مگه چه خبره …. ولی اینبار همه چیز به طرز معجزه آوری زیبا بود و من تغییراتم رو به عینه میدیدم چقدر خداروشکر کردم برای اینکه بر نجواهای ذهنم مسلط شدم .

•• خدایاشکرت برای این قسمت کوتاه شونزده دقیقه ای که پر از نکات مفید بود و باعث شد با دیدن هر موضوعی خودمو بررسی کنم و تغییراتمو درک کنم .

•• استاد عزیزم بینهایت ازتون ممنونم من عاشق این سایتم و فعالیت توی این فضای الهی رو خیلی دوس دارم اونقدر که از بودن تو این فضا لذت میبرم از خوردن استیکهای خوشمزه و نرم و لذیذ که تو قانون سلامتی میخورم لذت نمیبرم!!! هههه شوخی میکنم

•• در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید، خدانگهدار تا کامنت بعدی