https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-02 01:13:382023-11-09 06:20:05سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 225
365نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول از هرچیز و همیشه باید سمت خودمونو انجام بدیم اونور خودش خودکار و خودبخود کارهارو انجام میده وقتی اونجایی که دوربین میاد رو مریم عزیزمون پشت نرده ها و استاد داره باهاش حرف میزنه یهو یه حس خدایی در لحظه اما به اندازه ساعت ها بهم گفت سجاد اینجا رو که داری میبینی آمریکاست و داری میبینی یه رابطه عاشقانه بسیار رویایی با مردمانی رویایی در همچین مکان های رویایی خواسته هایی که یه عمر فقط در رویای تو بود و یادته بخصوص زمان دوران ابتدایی که بودی بیشتر زمانی که اول ابتدایی مدرسه بودی وقتی معلم درس میداد و تو با توضیحات و تصاویرهای تو کتاب سفر میکردی به رویاهایی که تو رو از این دنیا خارج میکرد و این قسمت هم یکی از همون تصویرها و تجسمات زمان بچگیته ،،خدای من انگار در این قسمت یه لول بیشتر از خواب غفلت بیدار شدم چونکه عصری هم رو نیمکت تو پارک نشسته بودم یهو یه ندایی اومد که آهای کجایی سجاد چشماتو بیشتر باز کن،،خب برگردیم سراغ همین جلسه. خدای من چه ابرهای رویایی چه هوای رویایی واقعا ممنون این خداوندم که الان اینقدر منو مثل خودش خدایی کرده و این قسمت رو فقط نگاه نکردم بلکه نگااااااااه کردم و احساس شگفت انگیز بودن جهان هستی شدم البته زیاد نه اما به اندازه خودم تونستم بقول استاد ابتدای فایل میگه یه هوای روحانی و رویایی خدایا واقعا ازت ممنونم چونکه اولویت تر و مهمتر از داشتن عوامل بیرون این نوع حال خوب برا من مهم و باعث سپاسگذارتر بودنه،بخدا این نوع احساس برا من کم چیزی نیست چونکه این زندگی واقعی و ارزشمنده و باعث سعادت در دنیا و آخرت بشه و همه چیز وارد زندگی بشه که آدم احساس خوشبختی واقعی کنه
من خودم حقیقتا خیلی اوقات میشه که زور میزنم با احساس عمیق درونی بتونم به اتفاقات و زیبایی هتی این فایل ها نگاه کنم اما واقعیت نمیتونم پس معلومه که من هنوز باید خیلی از درون ساخته و پاکسازی و هماهنگتر بشم اما الان یهو یه حس ملکوتی گرفتم یکی از دلیل هاش هم اینه که امروز قبل از بیدار شدنم تمرین ستاره قطبی رو با تجسم زیبای یکی از خواسته هام کردم،با این دیدگاه که من اصلا برام مهم نباشه که به اون خواسته قراره کی برسم مهم اینه که من فقط از تجسم کردنش احساس لذتبخش و اشتیاق سوزان دریافت کنم چونکه این احساس های زیبا و اشتیاق ها برا من زندگی هستند و باعث سرزنده بودن من میشند
وقتی ما در مسیر درست زندگی باشیم باعث میشه خیلی ها برامون کارهایی انجام بدن و برامون هدیه بگیرن اما در بعضی مواقع ما هم باید یکی از همون دست های خداوند بشیم برا دیگران و یکی از همون عاشق ها باشیم و به دیگران هدیه بدیم و عشق بورزیم،،استاد چقدر با عشق شما رفتید برا اون دوستتون هدیه تولد بگیرید و چقدر باعث حال خوب آدم میشه وقتی آزادی مالی باشه اینجور راحت هرچی که بخوای میتونی راحت خرید کنی و قیمت برات مهم نباشه بلکه فقط نوع انتخاب برات مهم باشه
از اون موقع همش این احساسو دارم که خدای من 225 قسمت فقط از رویایی بودن و عمیق بودن زندگی به من یادآوری شده پس مبادا که من با این همه قسمت من در غفلت و مسیر نادرست و رنج زندگی و ناسپاسی پیش برم
وقتی هوای اینجا اینقدر زیبا،بارونی و یه خورده سرد هم شده اما شما اذیت نمیشید مطمئنا بدلیل کیفیت جسمانیتون هست که اینطور وگرنه مطمئنم سردتون میشد و من میدونم این چیزهارو واقعا ورودی مناسب چقدر مهم و قدرتمنده در برابر هرچیزی پس به این نتیجه میرسیم که ورودی ذهنی و جسمی هر دو باهم مهم هستند که مناسب باشند تا ما بتونیم در مقابل تضادها محکم باشیم
همیگتونو خیلی دوست دارم و امیدوارم بهترین ها در مسیر زندگیتون باشه.
اصلا وقتی تموم شد از ته دل خواستیم بیشتر باشه اخه خیلی رویایی بود اون تصاویری که با قطار دیدیم
چقدر ابرها زیبا تر کرده بودند فضا را.
این صخره های زیبایی که اول ویدیو بود خخخییللیی زیبا بودند کلی اون فضا و اون همه زیبایی را تحسین کردم
گلهای زرد و
آهویی زیبا که خانم شایسته میپرس علف هاش خوشمزن؟
این قطارهای خوشرنگ و صحبت های اون خانم و این ساختمان شیشه ای با اون همه زیبایی را تحسین کردم و کلی دلم خواست یک لحظه این ابرها کنار برند تا ببینیم اون ویو رو از بالای قله
مطمئنم کلی خوشحال میشه وقتی میبینه براش ساعت خریدید و کلی هم تشکر میکنه
چقدر تبلت و….داخل اپل استور بود تا روشن باشه و تست بشه و در معرض دید باشه
خیلی دوست داشتم بدونم ساعت استاد چه برندیه این قسمت متوجه شدم که اپل واچه
مرسی از اشتراک گذاری هاتون خخییللییی لذت میبرم و خداروشکر بابت بودنتون،بودن این فضای زیبا،این کشور بی نظیر و این دوتا چشمانم که میتونم ببینم
سلام خدمت استاد بی همتای خودم جناب آقای عباس منش و خانم شایسته بزرگوار
ذهنیتی که از کودکی تاکنون طی آموزشها در مدرسه و رسانه های این مملکت برای من ساخته شده بود این بود که بهشت و زیبایی های آن مخصوص جهان آخرت و پس از مرگ ما است و دیدن آن هم مشروط به رعایت کردن مو به موی دستورات و اوامر و نواهی بود که طبق گفته آنها باید رعایت شود و اگر کوچکترین کوتاهی در این موارد انجام گردد نه تنها آن نعمتها و زیبایی ها را از دست میدهم بلکه شدیدا عذاب میشوم.
و نتیجه آن احساس گناه بابت لذت بردن از زندگی و این احساس بد دائما باعث ایجاد اتفاقات بد و ناخواسته در زندگی من میشد ولی از وقتی که با شما و سایت شما آشنا شدم به درک خوبی از زندگی رسیدم و هرچه بیشتر میگذرد احساسم بهتر و شکرگزار تر میشوم مخصوصا وقتی میبینم که انسانهایی که تا دیروز آنهایی را که به من کافر معرفی می کردند در آن کوهستان زیبا دیدم و چقدر با خودشان و با دنیای اطرافشان در صلح هستند و خداوند به آنها چقدر ثروت و فراوانی عنایت فرموده و در این دنیا هم در چنین بهشت زیبایی زندگی می کنند در حالی که هیچ ادعایی ندارند و قلبا خداوند را قبول دارند و در مقابل حق تسلیم هستند.
نظافت و پاکیزه گی به وضوح در تمامی محیطی که شما فیلمبرداری کردید مشهود است و این نشانه ای از ایمان و سپاسگزاری آن مردم است.
در روابطتتان با انسانهای دیگر شما مرا به یاد پیامبران و اولیای خدا می اندازید که همیشه انسانهای دیگر از هر قومیت و زبانی را به سوی خودشان جذب می کردند و دوستان و یارانی صمیمی و فوق العاده برای ایشان میشدند.
چقدر به شما زوج خوشبخت حسودیم میشود
2 نفر تا چه حد میتوانند اینقدر با هم هماهنگ باشند مثل یک روح در 2بدن واقعا به شما تبریک می گویم و آرزوی بهترین ها را برای شما دارم.
نوش جانتان این لذت زندگی و این زیبایی های بیکرانی که خداوند برای شما آفریده است.
چه روز خوبی میشه امروز برای من که چشمم به این زیبایبها روشن شد و روزمو شروع کردم
من مطمئنم امروز زیباییهای زیادی رو میبینم خبرهای خوبی رو میشنوم چون ذهنمو و کنترل کردم و با دیدن این سفر زیبا قانع ش کردم
خیلی خوشحال میشم تا میام تو سایت میبینم یه سفر دیگه رو استاد شروع کرده تحسینتون میکنم استاد عزیزم سفر کردنهاتون رو لذت بردنهاتون رو
چه بارونه زیبایی چه سر سبزی دلنشینی آدم دوست داره زیر این بارون راه بره
خیلی این کشور زیباست چه جاهای دیدنی و تمیزی داره چقدر اهمیت میدن به همه چیز
چه رنگه آبی خوشگلی به نرده ها زدن به زیبایی اینجا رونق داده
چه آسمونه پر ابری مریم جان مرسی که یه سره از اول فیلم برای ما همش روی زیباییها زون میکنی من ممنونتم چقدر تو زیبابینی اینقدر این مردم آمریکا با خودشون در صلح هستن که آهو رو ببین چقدر آروم داره علف میخوره و جالب اینجاست فرار نمیکنه از آدمها
چون مردم این کشور به همه چیز احترام میذارن و اهمیت میدهن حتی به حیوانات
یه چند روزیه من دارم فایل عزت نفس رو گوش میدم خیلی عالیه باعث میشه خودتو بهتر بشناسی و نقاط ضعفتو بر طرف کنی
خدا رو بابت همه چیز شکر میکنم
خدارو بابت استاد عزیزم شکر میکنم
خدایا شکرت سپاسگزارتم که هر روز هدایتم میکنی امروز هم منو به این فایل زیبا هدایت کردی
شما واقعاً بینظیرید.چقدر به خودم می بالم که در فرکانس شما دو عزیز قرار گرفتم که با تمام عشقتون تجربه ی این زیبایی های فوقالعاده و این نعمتهای بهشتی خداوند رو با ما به اشتراک میذارید.
واقعاً رویایی بود،واقعا تماشایی بود.خدای من ،تو چقدر ربّ فوقالعاده ای هستی که انصافاً کم نذاشتی برامون ،برای تجربه ی بهشت در همین دنیای مادی.
چه حس لطیفیه بالاتر از ابرها قرار بگیری و اون خنکای محسوس و لذت بخش رو با تمام وجودت تجربه کنی،چقدر چشم نواز هست دیدن اون صخره های سرخرنگ و بلند در دل جنگلهای سبز؛چقدر لذت بخشه حقیقتا، که آهویی رعنا رو ببینی که بدون هیچ واهمهای لابلای گلهای آفتابگردان و علفهای سبز با چشمان سرمه کشیده در حال نوش جان کردن نعمتهای طبیعی خداوند هست.
چقدر تجربه ی فوقالعاده ای هست داخل قطار و در واقع اتاق شیشهای بشینی و نتونی باور کنی این همه رویایی بودن زندگی رو.
خدای من،دیوانه کننده است این کلرادو و این Garden بهشتی.
الله و اکبر به این همه شکوه در دنیای ما.
استاد،نمیدونید با این سریال، چه صخره های سیمانی از باورهای محدود کننده در ذهن ما رو در هم میشکنید و چه باقیات صالحاتی از خودتون به جا میذارید.چقدر ثروتمند بودن باشکوهه که هدایات هم ،هدیه گیرنده رو ذوق مرگ میکنه از خوشحالی.
گوارای وجودتان این حد از ثروت و این حد از تجربه های بینظیر و رویایی.
عاشقتونم استاد و برای شما دو نازنین که سخاوتمندانه وقت میذارید و برامون فایل میذارید و ما رو در این تجربه های لذت بخش سهیم میکنید ،سپاسگزارم.
خدایااااااااااا شکرت ،چه روزی شود امروز که شروعش دیدن این ویدیوی فوقالعاده بود.
به نام خدای مهربانی که لیاقت حضور در این سایت و همراه بودن با دواستاد گرانقدر ودوستان عزیز را بهم داد.
سلام بر استادان عزیز وخواهر برادرای مهربون که گاهی با یه نقطه ی آبی فرستادنشون اینقدر خوشحال میشی که مثل زمان قدیم که پستچی نامه میاره وباخوشحالی وذوق نامه رو باز میکنی.امروزبا نقطه ی آبی از طرف خانم مهشید وشیرین عزیزم این خوشحالی رو تجربه کردم.بعد مدتها که امروز فرصت شد (به خاطر بارداری ورزش نمیکردم که این هم از باور محدودکننده میاد)دوباره توی حیاط ورزش کردم وحسابی فول شارژ شدم من موقع ورزش چون سطح انرژی بالاست با اهنگ های شاد خواسته هامو تجسم میکنم وامروز که طبق عادت میخواستم تجسم رو شروع کنم یه لحظه به خودم اومدم که من بهشون رسیدم چقدر خوشحالترشدم وورزش رو ادامه دادم.در عرض دوسال به خواسته هایی که هرسال عید مینوشتم وتیک نمیخورد ولی از وقتی از آموزه های استاد عزیز استفاده میکنم همشون اجابت شد.چقدر حس شیرینیه که هی به خودت یاداوری کنی که ببین رسیدم ها.اتفاق افتادن ها .خلق کردم ها.پس بقیه هم میشود.
خدایا شکرموقعی که ورزش میکردم خدای مهربونم خودش نوزادم رو خوابونده بود وباخیال راحت ورزش میکردم.جالبه وقتی کاری دارم به خدا میگم خدایا خواب وبیداری دست توست روح توسط خدا از بدن خارج میشه.خودت بچه منو نگهدار.دوساعت میرم کلاس پیش خواهرش میزارم میام میبینم هنوز خوابه.بعد باحس خیلی عالی اومدم سمت سایت وبادیدن فایل جدید ونقطه ی آبی خوشحالیم چند برابرشد.چقدر خوب وقتی در مدار شادی باشی زمانهایی میرسی که تولد هم هست.چقدر صحنه ها زیبا بودند .واقعا باغچه خداوند بود.خیلی ماها خوش بختیم که به رایگان همچین صحنه هایی رو توسط استاد وخانم شایسته عزیز میبینیم.
این روزا کم کامنت میزارم.یکم گرفتارم.ستاره هامم از 4 تا فک کنم شده یکی دقیق نمیدونم.ولی عیب نداره دست پر اومدم.
استاد امروز اووونقدرر خوش حالم اونقدر حالم خوبه که دیگه گفتم از بی خابی چشام در بیاد باید بیام امشب کامنت بزارم.این شبا اونقدر دیر میخابم گاهی از 24 ساعت 6 ساعت یا 5 ساعت استراحت میکنم گاهی وسط ظهر پای لپ تاپ خابم میبره.یک چرت کوچولو میزنم باز پا میشم.عشق میکنم عشقم.
استاد عزیزم فقط شما و تعداد معدودی شاید حال منو درک کنن.امروز 2 میلیون فروش داشتم.شاید بعضیا خنده شون بگیره ولی برای من معجزه اس.
این شبا از اینکه دنبال راههای جدید باشم برای رسیدن به هدفم و روزها از خوش حالی که کارم هر روز داره قدمهای کوچولو کوچولوشو طی میکنه راه تکاملشو پیدا میکنه عشق میکنم.
نمیدونم از کجا بگم.
روزهای اول یعنی تقریبا 3 ماه پیش که سایتمو اپدیت کردم تک و توک پیام میدادن قیمت میگرفتن.گاهی همسرم میگفت اینا خرید بکن نیستن فقط قیمت میگیرن اگه فلان جنس رو خاستن بگو نداریم و از اینجور حرفا(اینم بگم من فروش اینترنتی همسرمو تقریبا از برج 8 یا 9 سال 401 دست گرفتم و سایت رو پذیرفتم)
اخه خودش تو مغازه اونقد سرش شلوغه حوصله قیمت دادن به من رو نداشت.احساس میکردم با خودش فکر میکرد من نمیتونم دو روز کار میکنم خسته میشم.
اول کار ینی همون پارسال اونقد بهش اصرار کردم که سایت رو بده من( اونم یه شب اومد گفت بیا همین سایت دست تو)
بعد خیلی خیلی هدایتی برگشت گفت اینم شماره فلانی بهش زنگ بزن کلیپ سئو ازش بگیر گفته برات میفرسته.منم رو هوا حرفشو قاپیدم زنگ زدم.زنگ زدن من همانا و بعد از حدود 1 سال سایت رو اوردن بالا همانا.
3 ماه دوتا دفتر پر کردم کلیپ دیدم جلسات دیدم پر کردم ولی هرچی جلو تر میرفتم گیج تر میشدم.چون مبحث سئو یکم پیچیده اس و حتما باید بری کلاس یاد بگیری.تو همین گیرو دار بودم و در همون حین روانشناسی ثروت رو هم دوباره شروع کرده بودم که استاد تو یه فایلی گفتن اگه قراره کاری رو انجام بدی از کاربلدش بپرس.برو چیز یاد بگیر.اگه قراره کلاس بری برو و خوب یادش بگیر.
از اونورم یه ترمز داشتم که نزاشت 3 ماه برم کلاس اونم اینکه ادم موفق کارو باید خودش یاد بگیره باید تجربه کنه.اقا هر چی جلوتر رفتم دیدم نه باید برم حضوری یاد بگیرم.
خلاصه به همسرم گفتم.اونم که دید 3 ماهه من خودمو به اب و اتیش زدم یاد بگیرم گفت برو من از خدامه.
خلاااصه کلاس رفتم سایت رو زیرو کردم دیدم نع این سایت قدیمیه و سایت بشو نیست.بعد از 3 ماه دوباره به همسرم گفتم باید بزنیم از نو بسازیمش بازهم بهم اعتماد کرد گفت هرچی تو بگی.این هر چی تو بگی اگه سال قبل بود نمیگفت ولی وقتی تو مدار خاسته ات باشی همه همراهت میشن.
ماه خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف اری و به منت نخوری
خلاصه زدیم سایت رو کوبیدیم از نو ساختیم اپدیتش کردیم.و از 3 ماه پیش تا الان (البته 1ماه این وسط کار نکردم چون مشعول یک کار کوچیک دیگه بودم که اونم 5 تومن برام کار کرد.هر چند هنوز پولش دستم نیومده ولی اونم به زودی میاد.)
صبح تا شب پای سایت بودم.تا اینکه دو روز پیش دومین مشتری بعد از 6 ماه(اولین مشتریم رو سایت قبل اپدیت بود که 3و خورده ای خزید کرد)
2500 خرید کرد و امروز جمعه رفتم طبیعت عشق کردم از پاییز قشنگ ربم شکر میکردم و عشق میکردم.اومدم دیدم 3 تا مشتری خرید زدن جمع همشون 2 میلیون شده بود ولی برای من 2 میلیارد ارزش داشت امروز همین طور پشت سرهم خبرای خوب میومد انگار امروز رو خدا فقط برا من افریده بود.دخترم قرار کاری گذاشته بود یکشنبه بره مصاحبه اونم تو سن 18 سالگی ترم اول دانشگاه و بره که استارت کار خودشو بزنه.خدایا من چه جوری باید بگم شکرت.از اونور امروز یکی از ثرتمندای فامیل به همسرم گفته بود برا شغل شما چقد سرمایه میخاد منم میخام بیام تو این کار.
وقتی همسرم اینو گفت شاخ دراوردم گفتم اونا که خیلی پولدارن چه جوری فک میکنن کار ما بهتره.
بعد بهش گفتم خدارو شکر اینا انرژی های مثبته که به سمت ما میفرستن الهی 100 هزار مرتبه شکرت.بعد بهش گفتم اینا به خاطر لذت از مسیریه که داریم.حالمون خوبه.همه ادما حال خوب میخان فک میکنن چون وضعمون بهتر شده حالمون خوبه ولی نمیدونن حال خوبمونه که وضعمون بهتر شده.
استاد عزیزم خبر خوب دیگم اینکه یک هفته اس میرم ابدرمانی به خاطر دیسک کمر و روماتیسم مفصلیم.
استادی تو ابدرمانی گیرم اومده محشر.با 3 جلسه کمرم از این رو به اون رو شده.
اتفاقا مقاله ای بهم معرفی کرد که یک نوع رژیم خاصی داره.گفت تو اون رژیم فقط باید گوشت بخوری و لایف استایلت رو عوص کنی.هنوز فرصت نکردم برم مقاله رو بخونم.ولی گفت مقاله اش ایرانی نیست خارجیه.این برا من یک نشونه بود که اگه تو خرید قانون سلامتی تا حالا دست دست میکردم الان دیگه مطمئن باشم.
و با خودم عهد کردم که اولین حقوقم رو بعد از این که گرفتم جمع کنم قانون سلامتی رو بخرم چون به بدن نازنینم قول دادم این بیماری رو ازش بیرون میکنم.
خدارو شکر میکنم که دیگه نا امید نیستم و دارم بهتر میشم.چون روزهای اول اگه کسی زنگ نمیزد پیام نمیداد قیمت بگیره نا امید نشدم ادامه دادم تا اینکه تک و توک پیام میدادن میگفتم خدا رو شکر تو هفته حتی یک نفرم زنگ نمیزد پیام نمیداد ولی الان یک نفر تو ماه پیش پیام داده.خدایا شکرت.بعد شد خدایا شکرت هفته ای دو نفر تا 3 نفر پیام میدن.بعد شد روزی یک نفر.و الان دو سه روزی هست در روز 4 یا 5 نفر قیمت میگیرن.
خدایا زبان من قاصره ازت سپاسگذاری کنم.قاصره به خاطر وجود استادم ازت سپاس گذاری کنم.
ولی خودت رزق و روزی فراوان تر سلامتی و طول عمر بیشتر به استادم قشنگم و مریم جون بده.
قبل از شروع یه حسی که داره به قلبم میاد رو میگممم الان که یادم باشه چرا و کی و قراره چی بشه؟
اینکه در هر لحظه م فقط لذت ببرم وشاد باشم و خیالم از هر لحاظ راحت راحت باشه ولی حالا ذهنم براش یه مقدار عجیب خوووب عادت نکرده که راحت لذت ببرم و فک میکنه باید تهش یه نگرانی، ترس، شک، باشه اما هر لحظه داره کمرنگ تر میشه و میره به سمت اینکه شادتر وراحت تر باشم و فقط تمرکز کنم روی همین لحظه مم «بی مقایسه دیگران، و عدم وابستگی به عوامل بیرونی»
اوکی من در لحظه مممم و فقط هر لحظه لذت میبرمو روی خودارزشمندی درونی بی قید وشرطمممم
ابرهای سفید و نقاشی زیبای رو بببین رنگ آسمونی که از آبی سورمه ای اومده آبی آسمونی شده
یه چیزی هست که میگه فقط تمرکزتو بیار و در هرلحظه باش خیالت راحتتتتت
خدایا هدایتم کنم هر لحظه در جریان شادی و لذت و توحیدت باشمممم کمکم کن
جاده صاف و خلوت و زیبا رو ببین
هوای مطبوع ودلچسبو
زندگی شیرین
راستی دیروز اول صبح پا شدم و یه نفر واقعا تو خیابون بلند بلند گف امروز بهترین روز زندگیمه و من با این صدا بلند شدم واقعا گفت، نمیدونم چی بود جریان، ولی من شنیدم و حالا بریم ادامه این زیبایی رو ببینیم
آهنگ ساده و زیبا و لذت بخشوووو
ابرهای دیوانه کننده
گارآف د گادز رویاییه هوای جادویی که عالیه و غروب عالی
دوباره برم هوای روحانی رو و این فضا رو لذت ببرم
سلام و احوال پرسی اول صبحممم با اطرافیانت
صخره های عظیم وسرخ وببین
آهوییی رو ببین کنار علفزار و گل های شکل آفتابگردونی رو ببین
الهی هدایتم کن به رویایی ترین مکان ها
ابرا رو ببین
آهنگ زیبا و ساده و زندگی زیبا و ساه مردم اینجا رو ببین
درختای کاج فراواننن
پین کردن جای فوق العاده و ترینی که قرار منو ببره منو بگردونه و استایل زیبای عزیزت و رنگ لباس زیباشو
پرچم خوش رنگ و ببین و نرده های آبی زیبا و طبیعت زیبارو ببین
هوای سالم و پاک و رویایی
آماده دیدن طیعت زیبام ،سادگی عزیزت رو ببین
جریان زیبای آب که به نظرم خنکه
توضیحات زیبای عزیزت در مورد این طبیعت و آبشارچه های زیبا رو ببین
آهنگ ساده و زیبا و لذت بخش
خانم ساده و بی آرایش که توضیح میده تا بیشتر لذت ببرم از زیبایی اینجا
کوهی که پر از سبزی و طبیعت
و طبیعت ابری رو ببینم چه زیباس چه هوایی شده
چه شبنمی رو حس میکنمممم
چه دشت وسیع و زییایییی
ترن زیبایی که از رو به رو میاد و چه بای بایی میکنن برام و چه خوب هدایت میکنن این مسیرهای رو
نم نم بارون روی شیشه رو ببین چه هوایی شده
و سرمای دلچسب روی قله رو ببین
انقدر رو ابرام که چیزی معلوم نیس
چه حسی اونقدر میری بالا که همه چی داره بهتر و بهتر میشه در زندگیم
خانه بزرگ شیشه ای در نوک قله و گرم وزیباس
و چه اطلاعات خوبی دار ه میده بهممم
گله ای از گوسفندان که دیدم با پوست نرم و لطیفش
خرس هم دیدم
تاریخچه زیبایی که خیلی زیبا با زیرنویس و تصاویر داره میگه
چه حس خوبی، دارم میارم در برنامه اممم که زبان انگلیسی مو تقویت کنمممم
آروم آروم
فش فشه ها رو ببین
چه قشنگ مشخص شده توو هر کدوم از سطل ها دقیقا خودشو گذاشتن چه ایده جالبی
چقدر خالاقانه اس طبیعت اطرافم
تمییزی سالن رو ببین
رو ابرامممم به به
چه زیبا چه هوایی چه اکسیژن خالصی
دارم میرم تو قطار و چه خوب بدنم عادت کرده به این هوا مممنونممم از این تجربه رویایی
باروننننن نازووووو ببین ای خدا مممنونممممم
عالیه همه چی
خدایا شکرت چه باران نازی هم داره میاد
و فایل 201 رو با این سیستم با کیفیت داره آپلود میشه
و اپل واچ زیبا که هدیه تولد گرفتم و چه هدیه زیبایی و عزیزی که در فروشگاه رو برام باز میکنه
اپل واچ اولترا
که بسیار راضی م ازش
کیفیتو میشه هر لحظه حس کرد
تنوع محصول رو ببین
خانم فروشنده مهربونی که خیلی قشنگ منو راهنمایی میکنه و هدیه رو در کیف مخصوش میذاره
استایل ساده خانم فروشنده
Have a goood day
ممنون از تجربه هر لحظه ممم
یه بار کامل میبینیم
یه بار میبینم و می نوسشم از زیبایی هات
و یه بار دوباره میخونم از زیبایی هات و هر بار بهتر وبهتر وبیشتر لذت میبرمم
حس کردم با یه کامنتِ متفاوت، اونجوری که دوست دارم بخونم، مواجه شدم.
چرا؟
چون من بلد نیستم و نمیتونم گاهی اونطور که باید و شاید تمرکز کنم روی قشنگی های فایلها.
شاید سخت میگیرم.
انگار که من باید 100 درصد همه ی قشنگی های فایلها رو رَصَد کنم و حالا که فقط بخشی از اون زیبایی ها رو متوجه میشم، پس یه جای کارم میلنگه.
و اینکه واقعا گاهی برام سخت میشه بیام اینجا و فقط بنویسم این چه قشنگه.
اون چه قشنگه، به به.
چرا؟
چون خودم متوجهم قلبم نمینویسه، ذهنم مینویسه.
نه که بد باشه ها، نه، مدل من نیست، من راحت نیستم اینطوری با خودم، ترجیح میدم طوری جلو بیام با خودم که راحت باهاش ارتباط برقرار کنه روحم.
گاهی عینِ بلبل میام و مینویسم تند تند.
گاهی هم نه، نمیام، کم مینویسم و …
جفتشون منم، با خودمم راحتم.
میخوام از تجربه ی شخصیِ امروزم بگم که بی ربط نیست با مبحثِ توجه و تمرکز به زیبایی ها…
امروز بعد از چندین ماه (شاید نزدیک یک سال) تصمیم گرفتم اینستاگرام رو نصب کنم، فیلترشکن داشتم، مشغول شدم…
این فکر بود که چرا؟
گفتم میخوام ببینم چه خبره.
در ظاهر هم دیدن پیجِ دفترِ برندِ ایمان بود ولی خب دروغ چرا، آخرین پیجی که چک کردم این پیج بود.
نیم ساعت تو اینستاگرام بودم، تازه خیلی سطحی و دم دستی، پیج های آشناهام خودشون در غالبِ پیشنهاد بالا اومده بودن، من اکانتهای قبلیمو پاک کرده بودم همون پارسال، یه اکانت جدید و مستعار ساختم و وارد شدم.
خب چی شد؟
کنجکاوی ام برطرف شد.
اما…
رفتم تو مقایسه خودم با دو تا از دوستام که دیدم پیجِ کاریِ جدید زدن.
خب خوشحال شدم براشون، اما لاجرم رفتم تو مقایسه.
پیج های شخصی الحمدالله private بودن و من دسترسی نداشتم بهشون.
و یه کشف عظیم و منحصر به فرد دیگه هم داشتم:
اینکه من چقدر از بدنه جامعه دور شدم…
دیگه برام جذابیتی نداشت اون فضا و عکسها و پستها حتی عکس لحظات شادِ خانوادگی…
برای منی که پیج شخصی و اوریگامی ام سرشار از خاطره های ناب و لحظات شیرینم بود و با عشق پست میذاشتم، دیدم نگاهم عوض شده با به اشتراک گذاشتن لحظاتم تو اینستاگرام…
شاید یه روزی دوباره برگشتم تو اون فضا، نمیدونم، اما امروز اینو فهمیدم الان انتخابم به هیچ عنوان حضور تو این فضا نیست…
واسم جذابیتی نداشت…
انگار یه کنجکاوی بود که آروم شد، چون دیدم دیگه جاذبه و کششی که قبلا واسم داشت رو دیگه نداره…
اون زرق و برق های اینستا، جلب توجه ها به پست ها و …
تو این مدت چند بار چند تا پیج عمومی رو با اینستاگرام همسرم برای چند دقیقه ی کوتاه میدیدم، ولی امروز دلم خواست خودم اینستاگرام رو بریزم تو موبایلم.
و البته بلافاصله بعدش هم اینستاگرام هم فیلترشکن رو پاک کردم، نمیخوام جلو چشم باشن.
تجربه ی خوبی بود.
چون یه چیزی رو متوجه شدم…
وقتی برای لحظاتی رفتم تو مقایسه خودم با دو تا دوستم، صدای درونم اومد که چیکار میکنی؟
شرایط متفاوت
آدمای متفاوت
زندگی های متفاوت
روحیه و افکار متفاوت….
داری چیو مقایسه میکنی؟
نزدیک بود خودمو گم کنم که دستم گرفته شد دوباره.
اومدم تو کاغذ نوشتم از احساسم…
بی تعارف.
بهتر و بهتر شدم و الان که حدود 2 ساعت گذشته به سختی یادم میومد که رفتم اینستاگرام و …
بحثِ مقایسه خیلی خوب باز شده تو جلسه اول دوره لیاقت، استاد سپاس گزارم که با فایلها انقدر کمک میکنین به خودشناسی مون.
چه خوب.
دوری از فضای مجازی برای من آرامش فراوانی آورد تو این حدود یک سال…
دوری از شبکه های مجازی
دوری از اخبار…
ناپرهیزیِ این روزهام سریال هست، همون فیلم و سریالی که من عاشقش بودم همیشه…
قبلا نمینوشتم اینجا.
چون طبق آموزش ها متوجه شدم سریال وابستگی میاره.
باورهای مخرب داره.
وقت آدمو میگیره و …
بله، میدونم، ولی دارم میبینم…
چون لذت میبرم از تماشای فیلم و سریال…
البته واسم جالبه وقتی باور نادرست میبینم کاملا شاخک هام فعال میشه این غلطه، این اشکال داره…
نمیدونم تا کی تماشا میکنم، اما خوشحالم که با خودم رو راست هستم.
گزینشی سریال میبینم، اونایی که واسم جذابیت دارن، چند تا فیلم هم دیدم که دوست داشتمشون.
فکر میکنم یهو محروم کردن خودم از فیلم و سریال کار نادرستی باشه.
درست اینه، انتخاب های خوبی بکنم.
میخوام اینو هم تجربه کنم.
از قطع کردن یهوییِ بعضی چیزها آسیب دیدم، حتی به نیتِ خیرِ کار کردن روی خود و کنترلِ ورودی ها…
تکامل، تکامل، تکامل…
چه برای قطع کردن، چه وصل کردن باید تکامل رعایت شه، وگرنه آدم زده میشه، حالش به هم میخوره از خودش و زندگیش، اینطوری دافعه ایجاد میشه…
بهتره من حرف های استاد و آگاه ها رو اول خوب هضم کنم، جذب کنم، درک کنم، بفهمم منظور اصلی شون چی هست، با روحیات خودم بررسی کنم، بعد برم روی اجرا…
اینطوری که گاهی شتاب زده فقط میرم روی اجرا، توش پختگی نداره، بیشتر میسوزه تا بخواد آروم آروم دَم بکشه و جا بیوفته درونِ شخصیتم.
استاد جان گُل میگن: تو دوره عشق و مودت و احساس لیاقت گفتن سریع عکس العمل نشون ندین، تصمیم مهمی رو انجام ندین، تا دوره رو کامل گوش نکردین و درک نکردین…
اما مگه منِ پرشتاب یادم میمونه؟
البته این اواخر انگار تازه یاد گرفتم عجله نکن حتی تو تغییرهای عملیاتی…
یعنی تامل کن، بذار آگاهی ها ته نشین بشه تو وجودت، اون وقت عملت خودش خودجوش بهبود پیدا میکنه، چون از یه درک میاد نه شتاب و هیجانِ لحظه ای.
سارای عزیز ممنونم که با کامنتت این انگیزه رو بهم دادی تا بنویسم و با خودم گفتگو کنم اینجا.
خدایا شکرت که دارم کم کم یاد میگیرم هم به خودم احترام بذارم، هم متقابلا به دیگران.
امروز صبح از خواب که بیدار شدم گفتم اول صبحی یه سری به سایت بزنم تا با احساس خوب روزم رو شروع کنم،
نمیدونم چطوری به کامنت فاطمه خانم خانم آقا رسول هدایت شدم که از نتایج شون از اولین جلسه دوره احساس لیاقت صحبت کرده بودن و چقدر از خوندن کامنت ایشون لذت بردم
و منی که فکر میگردم احساس لیاقت و ارزشمندیم تا حدود زیادی خوب هست و نیاز به تهیه این دوره ندارم تازه متوجه شدم چه ترمزهایی در این موضوع دارم
اینکه من تابحال اصلا با خودم دوست نبودم و خیلی کم خودم رو میدیدم و هر کاری که میخواستم یرای خودم انجام بدم احساس گناه میکردم که نه باید برای خانواده انجام بدم، اگه جایی دوست داشتم برم یا با خانواده میرفتم و یا هرگز نمیرفتم،
اصلا خودم رو نمیدیم، حتی زمانی که استاد دوماه به تمپا رفته بودن که تمرکز کنن روی قانون سلامتی و خانم شایسته تنها در پردایس بودن من با خودم میگفتم استاد چطور تونسته یه خانم رو تنها تو اون جنگل بزاره و بره تمپا،
الان تازه دارم متوجه میشم استاد با خودش دوسته با خدای درونش دوسته، خانم شایسته هم همینطور، برای همین هم به این همه آزادی و ثروت و سلامتی و روابط خوب دست یافتن و به معنای واقعی کلمه ثروتمندن
با خوندن دیدگاه ارزشمند فاطمه خانم متوجه شدم که باید به خودم بیشتر توجه کنم و با خودم دوست بشم.
اول کاری که کردم یه پاسخ برای فاطمه خانم نوشتم و ازش تشکر کردم که منو بیدار کرد،
بعد با خودم آشتی کردم و دو تا بوسه بروی خودم کردم و از خودم بابت تمام کوتاهی هایی که تابحال براش کردم ازش عذرخواهی کردم و بهش قول دادم که دیگه تنهاش نزارم،
من که انرژی خوبی اول صبح گرفته بودم دیگه نتونستم بخوابم و خودم رو دعوت کردم که باهاش جاهای رو که سالها دوست داشتم برم و نرفته بودم رو حتما برم و لذت ببرم.
از صبح دارم با خودم صحبت میکنم و برای هرکاری که میخوام بکنم ازش نظر میخوام و چه احساس ارزشمندیه دوستی با درون دوستی با خدا
الان عصره و اومدم و این فایل زیبا رو دیدم، اما چون هنوز تحت تأثیر کامنت زیبای دوست عزیزمون بودم گفتم این حس عالی رو با شما دوستان عزیز به اشتراک بزارم
به نام حضرت عشق
سلامی گرم و عاشقانه به همگی
اول از هرچیز و همیشه باید سمت خودمونو انجام بدیم اونور خودش خودکار و خودبخود کارهارو انجام میده وقتی اونجایی که دوربین میاد رو مریم عزیزمون پشت نرده ها و استاد داره باهاش حرف میزنه یهو یه حس خدایی در لحظه اما به اندازه ساعت ها بهم گفت سجاد اینجا رو که داری میبینی آمریکاست و داری میبینی یه رابطه عاشقانه بسیار رویایی با مردمانی رویایی در همچین مکان های رویایی خواسته هایی که یه عمر فقط در رویای تو بود و یادته بخصوص زمان دوران ابتدایی که بودی بیشتر زمانی که اول ابتدایی مدرسه بودی وقتی معلم درس میداد و تو با توضیحات و تصاویرهای تو کتاب سفر میکردی به رویاهایی که تو رو از این دنیا خارج میکرد و این قسمت هم یکی از همون تصویرها و تجسمات زمان بچگیته ،،خدای من انگار در این قسمت یه لول بیشتر از خواب غفلت بیدار شدم چونکه عصری هم رو نیمکت تو پارک نشسته بودم یهو یه ندایی اومد که آهای کجایی سجاد چشماتو بیشتر باز کن،،خب برگردیم سراغ همین جلسه. خدای من چه ابرهای رویایی چه هوای رویایی واقعا ممنون این خداوندم که الان اینقدر منو مثل خودش خدایی کرده و این قسمت رو فقط نگاه نکردم بلکه نگااااااااه کردم و احساس شگفت انگیز بودن جهان هستی شدم البته زیاد نه اما به اندازه خودم تونستم بقول استاد ابتدای فایل میگه یه هوای روحانی و رویایی خدایا واقعا ازت ممنونم چونکه اولویت تر و مهمتر از داشتن عوامل بیرون این نوع حال خوب برا من مهم و باعث سپاسگذارتر بودنه،بخدا این نوع احساس برا من کم چیزی نیست چونکه این زندگی واقعی و ارزشمنده و باعث سعادت در دنیا و آخرت بشه و همه چیز وارد زندگی بشه که آدم احساس خوشبختی واقعی کنه
من خودم حقیقتا خیلی اوقات میشه که زور میزنم با احساس عمیق درونی بتونم به اتفاقات و زیبایی هتی این فایل ها نگاه کنم اما واقعیت نمیتونم پس معلومه که من هنوز باید خیلی از درون ساخته و پاکسازی و هماهنگتر بشم اما الان یهو یه حس ملکوتی گرفتم یکی از دلیل هاش هم اینه که امروز قبل از بیدار شدنم تمرین ستاره قطبی رو با تجسم زیبای یکی از خواسته هام کردم،با این دیدگاه که من اصلا برام مهم نباشه که به اون خواسته قراره کی برسم مهم اینه که من فقط از تجسم کردنش احساس لذتبخش و اشتیاق سوزان دریافت کنم چونکه این احساس های زیبا و اشتیاق ها برا من زندگی هستند و باعث سرزنده بودن من میشند
وقتی ما در مسیر درست زندگی باشیم باعث میشه خیلی ها برامون کارهایی انجام بدن و برامون هدیه بگیرن اما در بعضی مواقع ما هم باید یکی از همون دست های خداوند بشیم برا دیگران و یکی از همون عاشق ها باشیم و به دیگران هدیه بدیم و عشق بورزیم،،استاد چقدر با عشق شما رفتید برا اون دوستتون هدیه تولد بگیرید و چقدر باعث حال خوب آدم میشه وقتی آزادی مالی باشه اینجور راحت هرچی که بخوای میتونی راحت خرید کنی و قیمت برات مهم نباشه بلکه فقط نوع انتخاب برات مهم باشه
از اون موقع همش این احساسو دارم که خدای من 225 قسمت فقط از رویایی بودن و عمیق بودن زندگی به من یادآوری شده پس مبادا که من با این همه قسمت من در غفلت و مسیر نادرست و رنج زندگی و ناسپاسی پیش برم
وقتی هوای اینجا اینقدر زیبا،بارونی و یه خورده سرد هم شده اما شما اذیت نمیشید مطمئنا بدلیل کیفیت جسمانیتون هست که اینطور وگرنه مطمئنم سردتون میشد و من میدونم این چیزهارو واقعا ورودی مناسب چقدر مهم و قدرتمنده در برابر هرچیزی پس به این نتیجه میرسیم که ورودی ذهنی و جسمی هر دو باهم مهم هستند که مناسب باشند تا ما بتونیم در مقابل تضادها محکم باشیم
همیگتونو خیلی دوست دارم و امیدوارم بهترین ها در مسیر زندگیتون باشه.
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته
اصلا وقتی تموم شد از ته دل خواستیم بیشتر باشه اخه خیلی رویایی بود اون تصاویری که با قطار دیدیم
چقدر ابرها زیبا تر کرده بودند فضا را.
این صخره های زیبایی که اول ویدیو بود خخخییللیی زیبا بودند کلی اون فضا و اون همه زیبایی را تحسین کردم
گلهای زرد و
آهویی زیبا که خانم شایسته میپرس علف هاش خوشمزن؟
این قطارهای خوشرنگ و صحبت های اون خانم و این ساختمان شیشه ای با اون همه زیبایی را تحسین کردم و کلی دلم خواست یک لحظه این ابرها کنار برند تا ببینیم اون ویو رو از بالای قله
مطمئنم کلی خوشحال میشه وقتی میبینه براش ساعت خریدید و کلی هم تشکر میکنه
چقدر تبلت و….داخل اپل استور بود تا روشن باشه و تست بشه و در معرض دید باشه
خیلی دوست داشتم بدونم ساعت استاد چه برندیه این قسمت متوجه شدم که اپل واچه
مرسی از اشتراک گذاری هاتون خخییللییی لذت میبرم و خداروشکر بابت بودنتون،بودن این فضای زیبا،این کشور بی نظیر و این دوتا چشمانم که میتونم ببینم
ئر پناه خدا باشید
سلام خدمت استاد بی همتای خودم جناب آقای عباس منش و خانم شایسته بزرگوار
ذهنیتی که از کودکی تاکنون طی آموزشها در مدرسه و رسانه های این مملکت برای من ساخته شده بود این بود که بهشت و زیبایی های آن مخصوص جهان آخرت و پس از مرگ ما است و دیدن آن هم مشروط به رعایت کردن مو به موی دستورات و اوامر و نواهی بود که طبق گفته آنها باید رعایت شود و اگر کوچکترین کوتاهی در این موارد انجام گردد نه تنها آن نعمتها و زیبایی ها را از دست میدهم بلکه شدیدا عذاب میشوم.
و نتیجه آن احساس گناه بابت لذت بردن از زندگی و این احساس بد دائما باعث ایجاد اتفاقات بد و ناخواسته در زندگی من میشد ولی از وقتی که با شما و سایت شما آشنا شدم به درک خوبی از زندگی رسیدم و هرچه بیشتر میگذرد احساسم بهتر و شکرگزار تر میشوم مخصوصا وقتی میبینم که انسانهایی که تا دیروز آنهایی را که به من کافر معرفی می کردند در آن کوهستان زیبا دیدم و چقدر با خودشان و با دنیای اطرافشان در صلح هستند و خداوند به آنها چقدر ثروت و فراوانی عنایت فرموده و در این دنیا هم در چنین بهشت زیبایی زندگی می کنند در حالی که هیچ ادعایی ندارند و قلبا خداوند را قبول دارند و در مقابل حق تسلیم هستند.
نظافت و پاکیزه گی به وضوح در تمامی محیطی که شما فیلمبرداری کردید مشهود است و این نشانه ای از ایمان و سپاسگزاری آن مردم است.
در روابطتتان با انسانهای دیگر شما مرا به یاد پیامبران و اولیای خدا می اندازید که همیشه انسانهای دیگر از هر قومیت و زبانی را به سوی خودشان جذب می کردند و دوستان و یارانی صمیمی و فوق العاده برای ایشان میشدند.
چقدر به شما زوج خوشبخت حسودیم میشود
2 نفر تا چه حد میتوانند اینقدر با هم هماهنگ باشند مثل یک روح در 2بدن واقعا به شما تبریک می گویم و آرزوی بهترین ها را برای شما دارم.
نوش جانتان این لذت زندگی و این زیبایی های بیکرانی که خداوند برای شما آفریده است.
سلام به همه عزیزان بخصوص استاد عزیزم
چه روز خوبی میشه امروز برای من که چشمم به این زیبایبها روشن شد و روزمو شروع کردم
من مطمئنم امروز زیباییهای زیادی رو میبینم خبرهای خوبی رو میشنوم چون ذهنمو و کنترل کردم و با دیدن این سفر زیبا قانع ش کردم
خیلی خوشحال میشم تا میام تو سایت میبینم یه سفر دیگه رو استاد شروع کرده تحسینتون میکنم استاد عزیزم سفر کردنهاتون رو لذت بردنهاتون رو
چه بارونه زیبایی چه سر سبزی دلنشینی آدم دوست داره زیر این بارون راه بره
خیلی این کشور زیباست چه جاهای دیدنی و تمیزی داره چقدر اهمیت میدن به همه چیز
چه رنگه آبی خوشگلی به نرده ها زدن به زیبایی اینجا رونق داده
چه آسمونه پر ابری مریم جان مرسی که یه سره از اول فیلم برای ما همش روی زیباییها زون میکنی من ممنونتم چقدر تو زیبابینی اینقدر این مردم آمریکا با خودشون در صلح هستن که آهو رو ببین چقدر آروم داره علف میخوره و جالب اینجاست فرار نمیکنه از آدمها
چون مردم این کشور به همه چیز احترام میذارن و اهمیت میدهن حتی به حیوانات
یه چند روزیه من دارم فایل عزت نفس رو گوش میدم خیلی عالیه باعث میشه خودتو بهتر بشناسی و نقاط ضعفتو بر طرف کنی
خدا رو بابت همه چیز شکر میکنم
خدارو بابت استاد عزیزم شکر میکنم
خدایا شکرت سپاسگزارتم که هر روز هدایتم میکنی امروز هم منو به این فایل زیبا هدایت کردی
شکرت سپاسگزارتم
سلام استاد ،سلام خانم شایسته ی نازنین.
شما واقعاً بینظیرید.چقدر به خودم می بالم که در فرکانس شما دو عزیز قرار گرفتم که با تمام عشقتون تجربه ی این زیبایی های فوقالعاده و این نعمتهای بهشتی خداوند رو با ما به اشتراک میذارید.
واقعاً رویایی بود،واقعا تماشایی بود.خدای من ،تو چقدر ربّ فوقالعاده ای هستی که انصافاً کم نذاشتی برامون ،برای تجربه ی بهشت در همین دنیای مادی.
چه حس لطیفیه بالاتر از ابرها قرار بگیری و اون خنکای محسوس و لذت بخش رو با تمام وجودت تجربه کنی،چقدر چشم نواز هست دیدن اون صخره های سرخرنگ و بلند در دل جنگلهای سبز؛چقدر لذت بخشه حقیقتا، که آهویی رعنا رو ببینی که بدون هیچ واهمهای لابلای گلهای آفتابگردان و علفهای سبز با چشمان سرمه کشیده در حال نوش جان کردن نعمتهای طبیعی خداوند هست.
چقدر تجربه ی فوقالعاده ای هست داخل قطار و در واقع اتاق شیشهای بشینی و نتونی باور کنی این همه رویایی بودن زندگی رو.
خدای من،دیوانه کننده است این کلرادو و این Garden بهشتی.
الله و اکبر به این همه شکوه در دنیای ما.
استاد،نمیدونید با این سریال، چه صخره های سیمانی از باورهای محدود کننده در ذهن ما رو در هم میشکنید و چه باقیات صالحاتی از خودتون به جا میذارید.چقدر ثروتمند بودن باشکوهه که هدایات هم ،هدیه گیرنده رو ذوق مرگ میکنه از خوشحالی.
گوارای وجودتان این حد از ثروت و این حد از تجربه های بینظیر و رویایی.
عاشقتونم استاد و برای شما دو نازنین که سخاوتمندانه وقت میذارید و برامون فایل میذارید و ما رو در این تجربه های لذت بخش سهیم میکنید ،سپاسگزارم.
خدایااااااااااا شکرت ،چه روزی شود امروز که شروعش دیدن این ویدیوی فوقالعاده بود.
به نام خدای مهربانی که لیاقت حضور در این سایت و همراه بودن با دواستاد گرانقدر ودوستان عزیز را بهم داد.
سلام بر استادان عزیز وخواهر برادرای مهربون که گاهی با یه نقطه ی آبی فرستادنشون اینقدر خوشحال میشی که مثل زمان قدیم که پستچی نامه میاره وباخوشحالی وذوق نامه رو باز میکنی.امروزبا نقطه ی آبی از طرف خانم مهشید وشیرین عزیزم این خوشحالی رو تجربه کردم.بعد مدتها که امروز فرصت شد (به خاطر بارداری ورزش نمیکردم که این هم از باور محدودکننده میاد)دوباره توی حیاط ورزش کردم وحسابی فول شارژ شدم من موقع ورزش چون سطح انرژی بالاست با اهنگ های شاد خواسته هامو تجسم میکنم وامروز که طبق عادت میخواستم تجسم رو شروع کنم یه لحظه به خودم اومدم که من بهشون رسیدم چقدر خوشحالترشدم وورزش رو ادامه دادم.در عرض دوسال به خواسته هایی که هرسال عید مینوشتم وتیک نمیخورد ولی از وقتی از آموزه های استاد عزیز استفاده میکنم همشون اجابت شد.چقدر حس شیرینیه که هی به خودت یاداوری کنی که ببین رسیدم ها.اتفاق افتادن ها .خلق کردم ها.پس بقیه هم میشود.
خدایا شکرموقعی که ورزش میکردم خدای مهربونم خودش نوزادم رو خوابونده بود وباخیال راحت ورزش میکردم.جالبه وقتی کاری دارم به خدا میگم خدایا خواب وبیداری دست توست روح توسط خدا از بدن خارج میشه.خودت بچه منو نگهدار.دوساعت میرم کلاس پیش خواهرش میزارم میام میبینم هنوز خوابه.بعد باحس خیلی عالی اومدم سمت سایت وبادیدن فایل جدید ونقطه ی آبی خوشحالیم چند برابرشد.چقدر خوب وقتی در مدار شادی باشی زمانهایی میرسی که تولد هم هست.چقدر صحنه ها زیبا بودند .واقعا باغچه خداوند بود.خیلی ماها خوش بختیم که به رایگان همچین صحنه هایی رو توسط استاد وخانم شایسته عزیز میبینیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سلام به همگی
سلام به استاد عزیزم به مریم عزیزم
استاد من شما را خیلی شما را تحسین میکنم که چفدر فرکانستون بالاست لحظه به لحظه به جاهای باحال تر و زندگی بهتر و بهتر هدایت میشوید
در این سفر های رویایی دوباره به جاهای باحال تر و عالی تر هدایت شدین تحسینتون میکنم
واقعا استاد درست میگویید این فضا فضای روحانی و انرژی مثبت هست
واقعا به قول مریم بانو اینجا یکی از جاهای رویایی هست
خدارو صدهزار مرتبه شکر.
خدای من. چه جاده های زیبا و صخره های سرخ رنگ با طبیعت زیبا و فوق العاده
خدایا این طبیعت چقدر زیباست به قول استاد هر چقدر این مکانها را میبینیم سیر نمیشویم.
چه شهر کوچک و زیبایی و فوق العاده ای هست.
اینجا یک مکان زیباست و حالا میخواهند با ترین. بروند اون بالا بالاها تا داخل ابرها و لذتش و ببرند
استاد بهتون تبریک میگم زندگی رویایی تون. را
خدای من چه درختهای زیبایی چه کوههای پوشیده شده از درخت چه آسمان آبی و ابرهای زیبایی هست
خدای من حالا رسیده اید به قله که ابرها اونجا را پوشانده
چه خانه شیشه ای بزرگ و زیبایی
استاد تحسینتون میکنم
توی راه خرس هم دیدین
من هم خیلی دوست دارم از نزدیک خرس رو ببینم خیلی حس قشنگیه
خدایا شکرت
چقدر جالب بود تاریخچه اونجا که اون خانم تعریف میکرد
چقدر اونجا تمیز هست و چه سطلهای آشغالی که توضیح داده و زباله ها راتفکیک شده میگذارند
چقدر اون ساختمان و اون مکان را با رنگهای روشن و شاد رنگ آمیزی کرده اند حتی اون پل و چوبها که با رنگ آبی زیبا رنگ آمیزی شده خیلی زیباست خدایا شکرت
مریم جان من شما را تحسین میکنم که در حین حرکت و در ماشین داری روی سایت کار میکنی و فایلهای سفر به دور امریکا را آپلود میکنی خدا قوت
من تحسین میکنم دوستانتون که با شما دو بزرگوار دوست هستند و شما را به تولد پسرشون دعوت کردند
چه هدیه عالی برای تولد گرفتید
یه اپل واچ وترا هست دقیقا متل همان که استاد به مچ خودش داره
استاد تحسینتون میکنم اونقدر ثروت و فراوانی شما را احاطه کرده که وقتی میخواهید هدیه بگیرین بهترین هدیه ها را بدون توجه به قیمتش خریداری میکنید
من هم دوست دارم اینطوری هدیه بگیرم خدایا من هم دوست دارم روز به روز ثروتمند تر بشم تا مثل استادم خرید کنم
از پروردگارم موفقیت روز افزون برایتان آرزو دارم
در پناه الله یکتا باشید
سلام سلام استاد قشنگم.
این روزا کم کامنت میزارم.یکم گرفتارم.ستاره هامم از 4 تا فک کنم شده یکی دقیق نمیدونم.ولی عیب نداره دست پر اومدم.
استاد امروز اووونقدرر خوش حالم اونقدر حالم خوبه که دیگه گفتم از بی خابی چشام در بیاد باید بیام امشب کامنت بزارم.این شبا اونقدر دیر میخابم گاهی از 24 ساعت 6 ساعت یا 5 ساعت استراحت میکنم گاهی وسط ظهر پای لپ تاپ خابم میبره.یک چرت کوچولو میزنم باز پا میشم.عشق میکنم عشقم.
استاد عزیزم فقط شما و تعداد معدودی شاید حال منو درک کنن.امروز 2 میلیون فروش داشتم.شاید بعضیا خنده شون بگیره ولی برای من معجزه اس.
این شبا از اینکه دنبال راههای جدید باشم برای رسیدن به هدفم و روزها از خوش حالی که کارم هر روز داره قدمهای کوچولو کوچولوشو طی میکنه راه تکاملشو پیدا میکنه عشق میکنم.
نمیدونم از کجا بگم.
روزهای اول یعنی تقریبا 3 ماه پیش که سایتمو اپدیت کردم تک و توک پیام میدادن قیمت میگرفتن.گاهی همسرم میگفت اینا خرید بکن نیستن فقط قیمت میگیرن اگه فلان جنس رو خاستن بگو نداریم و از اینجور حرفا(اینم بگم من فروش اینترنتی همسرمو تقریبا از برج 8 یا 9 سال 401 دست گرفتم و سایت رو پذیرفتم)
اخه خودش تو مغازه اونقد سرش شلوغه حوصله قیمت دادن به من رو نداشت.احساس میکردم با خودش فکر میکرد من نمیتونم دو روز کار میکنم خسته میشم.
اول کار ینی همون پارسال اونقد بهش اصرار کردم که سایت رو بده من( اونم یه شب اومد گفت بیا همین سایت دست تو)
بعد خیلی خیلی هدایتی برگشت گفت اینم شماره فلانی بهش زنگ بزن کلیپ سئو ازش بگیر گفته برات میفرسته.منم رو هوا حرفشو قاپیدم زنگ زدم.زنگ زدن من همانا و بعد از حدود 1 سال سایت رو اوردن بالا همانا.
3 ماه دوتا دفتر پر کردم کلیپ دیدم جلسات دیدم پر کردم ولی هرچی جلو تر میرفتم گیج تر میشدم.چون مبحث سئو یکم پیچیده اس و حتما باید بری کلاس یاد بگیری.تو همین گیرو دار بودم و در همون حین روانشناسی ثروت رو هم دوباره شروع کرده بودم که استاد تو یه فایلی گفتن اگه قراره کاری رو انجام بدی از کاربلدش بپرس.برو چیز یاد بگیر.اگه قراره کلاس بری برو و خوب یادش بگیر.
از اونورم یه ترمز داشتم که نزاشت 3 ماه برم کلاس اونم اینکه ادم موفق کارو باید خودش یاد بگیره باید تجربه کنه.اقا هر چی جلوتر رفتم دیدم نه باید برم حضوری یاد بگیرم.
خلاصه به همسرم گفتم.اونم که دید 3 ماهه من خودمو به اب و اتیش زدم یاد بگیرم گفت برو من از خدامه.
خلاااصه کلاس رفتم سایت رو زیرو کردم دیدم نع این سایت قدیمیه و سایت بشو نیست.بعد از 3 ماه دوباره به همسرم گفتم باید بزنیم از نو بسازیمش بازهم بهم اعتماد کرد گفت هرچی تو بگی.این هر چی تو بگی اگه سال قبل بود نمیگفت ولی وقتی تو مدار خاسته ات باشی همه همراهت میشن.
ماه خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف اری و به منت نخوری
خلاصه زدیم سایت رو کوبیدیم از نو ساختیم اپدیتش کردیم.و از 3 ماه پیش تا الان (البته 1ماه این وسط کار نکردم چون مشعول یک کار کوچیک دیگه بودم که اونم 5 تومن برام کار کرد.هر چند هنوز پولش دستم نیومده ولی اونم به زودی میاد.)
صبح تا شب پای سایت بودم.تا اینکه دو روز پیش دومین مشتری بعد از 6 ماه(اولین مشتریم رو سایت قبل اپدیت بود که 3و خورده ای خزید کرد)
2500 خرید کرد و امروز جمعه رفتم طبیعت عشق کردم از پاییز قشنگ ربم شکر میکردم و عشق میکردم.اومدم دیدم 3 تا مشتری خرید زدن جمع همشون 2 میلیون شده بود ولی برای من 2 میلیارد ارزش داشت امروز همین طور پشت سرهم خبرای خوب میومد انگار امروز رو خدا فقط برا من افریده بود.دخترم قرار کاری گذاشته بود یکشنبه بره مصاحبه اونم تو سن 18 سالگی ترم اول دانشگاه و بره که استارت کار خودشو بزنه.خدایا من چه جوری باید بگم شکرت.از اونور امروز یکی از ثرتمندای فامیل به همسرم گفته بود برا شغل شما چقد سرمایه میخاد منم میخام بیام تو این کار.
وقتی همسرم اینو گفت شاخ دراوردم گفتم اونا که خیلی پولدارن چه جوری فک میکنن کار ما بهتره.
بعد بهش گفتم خدارو شکر اینا انرژی های مثبته که به سمت ما میفرستن الهی 100 هزار مرتبه شکرت.بعد بهش گفتم اینا به خاطر لذت از مسیریه که داریم.حالمون خوبه.همه ادما حال خوب میخان فک میکنن چون وضعمون بهتر شده حالمون خوبه ولی نمیدونن حال خوبمونه که وضعمون بهتر شده.
استاد عزیزم خبر خوب دیگم اینکه یک هفته اس میرم ابدرمانی به خاطر دیسک کمر و روماتیسم مفصلیم.
استادی تو ابدرمانی گیرم اومده محشر.با 3 جلسه کمرم از این رو به اون رو شده.
اتفاقا مقاله ای بهم معرفی کرد که یک نوع رژیم خاصی داره.گفت تو اون رژیم فقط باید گوشت بخوری و لایف استایلت رو عوص کنی.هنوز فرصت نکردم برم مقاله رو بخونم.ولی گفت مقاله اش ایرانی نیست خارجیه.این برا من یک نشونه بود که اگه تو خرید قانون سلامتی تا حالا دست دست میکردم الان دیگه مطمئن باشم.
و با خودم عهد کردم که اولین حقوقم رو بعد از این که گرفتم جمع کنم قانون سلامتی رو بخرم چون به بدن نازنینم قول دادم این بیماری رو ازش بیرون میکنم.
خدارو شکر میکنم که دیگه نا امید نیستم و دارم بهتر میشم.چون روزهای اول اگه کسی زنگ نمیزد پیام نمیداد قیمت بگیره نا امید نشدم ادامه دادم تا اینکه تک و توک پیام میدادن میگفتم خدا رو شکر تو هفته حتی یک نفرم زنگ نمیزد پیام نمیداد ولی الان یک نفر تو ماه پیش پیام داده.خدایا شکرت.بعد شد خدایا شکرت هفته ای دو نفر تا 3 نفر پیام میدن.بعد شد روزی یک نفر.و الان دو سه روزی هست در روز 4 یا 5 نفر قیمت میگیرن.
خدایا زبان من قاصره ازت سپاسگذاری کنم.قاصره به خاطر وجود استادم ازت سپاس گذاری کنم.
ولی خودت رزق و روزی فراوان تر سلامتی و طول عمر بیشتر به استادم قشنگم و مریم جون بده.
الهی امین.
به نام خدای جانممممم
سلاممممم
«تمرین تمرکز بر زیبایی و نکات مثبت در تموم ابعاد»
قبل از شروع یه حسی که داره به قلبم میاد رو میگممم الان که یادم باشه چرا و کی و قراره چی بشه؟
اینکه در هر لحظه م فقط لذت ببرم وشاد باشم و خیالم از هر لحاظ راحت راحت باشه ولی حالا ذهنم براش یه مقدار عجیب خوووب عادت نکرده که راحت لذت ببرم و فک میکنه باید تهش یه نگرانی، ترس، شک، باشه اما هر لحظه داره کمرنگ تر میشه و میره به سمت اینکه شادتر وراحت تر باشم و فقط تمرکز کنم روی همین لحظه مم «بی مقایسه دیگران، و عدم وابستگی به عوامل بیرونی»
اوکی من در لحظه مممم و فقط هر لحظه لذت میبرمو روی خودارزشمندی درونی بی قید وشرطمممم
ابرهای سفید و نقاشی زیبای رو بببین رنگ آسمونی که از آبی سورمه ای اومده آبی آسمونی شده
یه چیزی هست که میگه فقط تمرکزتو بیار و در هرلحظه باش خیالت راحتتتتت
اوکی
درختچه های زیبای اطرافو ببین، صخره های زیبای سرخ خدا رو ببین
خدایا هدایتم کنم هر لحظه در جریان شادی و لذت و توحیدت باشمممم کمکم کن
جاده صاف و خلوت و زیبا رو ببین
هوای مطبوع ودلچسبو
زندگی شیرین
راستی دیروز اول صبح پا شدم و یه نفر واقعا تو خیابون بلند بلند گف امروز بهترین روز زندگیمه و من با این صدا بلند شدم واقعا گفت، نمیدونم چی بود جریان، ولی من شنیدم و حالا بریم ادامه این زیبایی رو ببینیم
آهنگ ساده و زیبا و لذت بخشوووو
ابرهای دیوانه کننده
گارآف د گادز رویاییه هوای جادویی که عالیه و غروب عالی
دوباره برم هوای روحانی رو و این فضا رو لذت ببرم
سلام و احوال پرسی اول صبحممم با اطرافیانت
صخره های عظیم وسرخ وببین
آهوییی رو ببین کنار علفزار و گل های شکل آفتابگردونی رو ببین
الهی هدایتم کن به رویایی ترین مکان ها
ابرا رو ببین
آهنگ زیبا و ساده و زندگی زیبا و ساه مردم اینجا رو ببین
درختای کاج فراواننن
پین کردن جای فوق العاده و ترینی که قرار منو ببره منو بگردونه و استایل زیبای عزیزت و رنگ لباس زیباشو
پرچم خوش رنگ و ببین و نرده های آبی زیبا و طبیعت زیبارو ببین
هوای سالم و پاک و رویایی
آماده دیدن طیعت زیبام ،سادگی عزیزت رو ببین
جریان زیبای آب که به نظرم خنکه
توضیحات زیبای عزیزت در مورد این طبیعت و آبشارچه های زیبا رو ببین
آهنگ ساده و زیبا و لذت بخش
خانم ساده و بی آرایش که توضیح میده تا بیشتر لذت ببرم از زیبایی اینجا
کوهی که پر از سبزی و طبیعت
و طبیعت ابری رو ببینم چه زیباس چه هوایی شده
چه شبنمی رو حس میکنمممم
چه دشت وسیع و زییایییی
ترن زیبایی که از رو به رو میاد و چه بای بایی میکنن برام و چه خوب هدایت میکنن این مسیرهای رو
نم نم بارون روی شیشه رو ببین چه هوایی شده
و سرمای دلچسب روی قله رو ببین
انقدر رو ابرام که چیزی معلوم نیس
چه حسی اونقدر میری بالا که همه چی داره بهتر و بهتر میشه در زندگیم
خانه بزرگ شیشه ای در نوک قله و گرم وزیباس
و چه اطلاعات خوبی دار ه میده بهممم
گله ای از گوسفندان که دیدم با پوست نرم و لطیفش
خرس هم دیدم
تاریخچه زیبایی که خیلی زیبا با زیرنویس و تصاویر داره میگه
چه حس خوبی، دارم میارم در برنامه اممم که زبان انگلیسی مو تقویت کنمممم
آروم آروم
فش فشه ها رو ببین
چه قشنگ مشخص شده توو هر کدوم از سطل ها دقیقا خودشو گذاشتن چه ایده جالبی
چقدر خالاقانه اس طبیعت اطرافم
تمییزی سالن رو ببین
رو ابرامممم به به
چه زیبا چه هوایی چه اکسیژن خالصی
دارم میرم تو قطار و چه خوب بدنم عادت کرده به این هوا مممنونممم از این تجربه رویایی
باروننننن نازووووو ببین ای خدا مممنونممممم
عالیه همه چی
خدایا شکرت چه باران نازی هم داره میاد
و فایل 201 رو با این سیستم با کیفیت داره آپلود میشه
و اپل واچ زیبا که هدیه تولد گرفتم و چه هدیه زیبایی و عزیزی که در فروشگاه رو برام باز میکنه
اپل واچ اولترا
که بسیار راضی م ازش
کیفیتو میشه هر لحظه حس کرد
تنوع محصول رو ببین
خانم فروشنده مهربونی که خیلی قشنگ منو راهنمایی میکنه و هدیه رو در کیف مخصوش میذاره
استایل ساده خانم فروشنده
Have a goood day
ممنون از تجربه هر لحظه ممم
یه بار کامل میبینیم
یه بار میبینم و می نوسشم از زیبایی هات
و یه بار دوباره میخونم از زیبایی هات و هر بار بهتر وبهتر وبیشتر لذت میبرمم
سلام به سارا جانِ نازنین.
از همون عنوانِ کامنتت:
«تمرین تمرکز بر زیبایی و نکات مثبت در تموم ابعاد»
حس کردم با یه کامنتِ متفاوت، اونجوری که دوست دارم بخونم، مواجه شدم.
چرا؟
چون من بلد نیستم و نمیتونم گاهی اونطور که باید و شاید تمرکز کنم روی قشنگی های فایلها.
شاید سخت میگیرم.
انگار که من باید 100 درصد همه ی قشنگی های فایلها رو رَصَد کنم و حالا که فقط بخشی از اون زیبایی ها رو متوجه میشم، پس یه جای کارم میلنگه.
و اینکه واقعا گاهی برام سخت میشه بیام اینجا و فقط بنویسم این چه قشنگه.
اون چه قشنگه، به به.
چرا؟
چون خودم متوجهم قلبم نمینویسه، ذهنم مینویسه.
نه که بد باشه ها، نه، مدل من نیست، من راحت نیستم اینطوری با خودم، ترجیح میدم طوری جلو بیام با خودم که راحت باهاش ارتباط برقرار کنه روحم.
گاهی عینِ بلبل میام و مینویسم تند تند.
گاهی هم نه، نمیام، کم مینویسم و …
جفتشون منم، با خودمم راحتم.
میخوام از تجربه ی شخصیِ امروزم بگم که بی ربط نیست با مبحثِ توجه و تمرکز به زیبایی ها…
امروز بعد از چندین ماه (شاید نزدیک یک سال) تصمیم گرفتم اینستاگرام رو نصب کنم، فیلترشکن داشتم، مشغول شدم…
این فکر بود که چرا؟
گفتم میخوام ببینم چه خبره.
در ظاهر هم دیدن پیجِ دفترِ برندِ ایمان بود ولی خب دروغ چرا، آخرین پیجی که چک کردم این پیج بود.
نیم ساعت تو اینستاگرام بودم، تازه خیلی سطحی و دم دستی، پیج های آشناهام خودشون در غالبِ پیشنهاد بالا اومده بودن، من اکانتهای قبلیمو پاک کرده بودم همون پارسال، یه اکانت جدید و مستعار ساختم و وارد شدم.
خب چی شد؟
کنجکاوی ام برطرف شد.
اما…
رفتم تو مقایسه خودم با دو تا از دوستام که دیدم پیجِ کاریِ جدید زدن.
خب خوشحال شدم براشون، اما لاجرم رفتم تو مقایسه.
پیج های شخصی الحمدالله private بودن و من دسترسی نداشتم بهشون.
و یه کشف عظیم و منحصر به فرد دیگه هم داشتم:
اینکه من چقدر از بدنه جامعه دور شدم…
دیگه برام جذابیتی نداشت اون فضا و عکسها و پستها حتی عکس لحظات شادِ خانوادگی…
برای منی که پیج شخصی و اوریگامی ام سرشار از خاطره های ناب و لحظات شیرینم بود و با عشق پست میذاشتم، دیدم نگاهم عوض شده با به اشتراک گذاشتن لحظاتم تو اینستاگرام…
شاید یه روزی دوباره برگشتم تو اون فضا، نمیدونم، اما امروز اینو فهمیدم الان انتخابم به هیچ عنوان حضور تو این فضا نیست…
واسم جذابیتی نداشت…
انگار یه کنجکاوی بود که آروم شد، چون دیدم دیگه جاذبه و کششی که قبلا واسم داشت رو دیگه نداره…
اون زرق و برق های اینستا، جلب توجه ها به پست ها و …
تو این مدت چند بار چند تا پیج عمومی رو با اینستاگرام همسرم برای چند دقیقه ی کوتاه میدیدم، ولی امروز دلم خواست خودم اینستاگرام رو بریزم تو موبایلم.
و البته بلافاصله بعدش هم اینستاگرام هم فیلترشکن رو پاک کردم، نمیخوام جلو چشم باشن.
تجربه ی خوبی بود.
چون یه چیزی رو متوجه شدم…
وقتی برای لحظاتی رفتم تو مقایسه خودم با دو تا دوستم، صدای درونم اومد که چیکار میکنی؟
شرایط متفاوت
آدمای متفاوت
زندگی های متفاوت
روحیه و افکار متفاوت….
داری چیو مقایسه میکنی؟
نزدیک بود خودمو گم کنم که دستم گرفته شد دوباره.
اومدم تو کاغذ نوشتم از احساسم…
بی تعارف.
بهتر و بهتر شدم و الان که حدود 2 ساعت گذشته به سختی یادم میومد که رفتم اینستاگرام و …
بحثِ مقایسه خیلی خوب باز شده تو جلسه اول دوره لیاقت، استاد سپاس گزارم که با فایلها انقدر کمک میکنین به خودشناسی مون.
چه خوب.
دوری از فضای مجازی برای من آرامش فراوانی آورد تو این حدود یک سال…
دوری از شبکه های مجازی
دوری از اخبار…
ناپرهیزیِ این روزهام سریال هست، همون فیلم و سریالی که من عاشقش بودم همیشه…
قبلا نمینوشتم اینجا.
چون طبق آموزش ها متوجه شدم سریال وابستگی میاره.
باورهای مخرب داره.
وقت آدمو میگیره و …
بله، میدونم، ولی دارم میبینم…
چون لذت میبرم از تماشای فیلم و سریال…
البته واسم جالبه وقتی باور نادرست میبینم کاملا شاخک هام فعال میشه این غلطه، این اشکال داره…
نمیدونم تا کی تماشا میکنم، اما خوشحالم که با خودم رو راست هستم.
گزینشی سریال میبینم، اونایی که واسم جذابیت دارن، چند تا فیلم هم دیدم که دوست داشتمشون.
فکر میکنم یهو محروم کردن خودم از فیلم و سریال کار نادرستی باشه.
درست اینه، انتخاب های خوبی بکنم.
میخوام اینو هم تجربه کنم.
از قطع کردن یهوییِ بعضی چیزها آسیب دیدم، حتی به نیتِ خیرِ کار کردن روی خود و کنترلِ ورودی ها…
تکامل، تکامل، تکامل…
چه برای قطع کردن، چه وصل کردن باید تکامل رعایت شه، وگرنه آدم زده میشه، حالش به هم میخوره از خودش و زندگیش، اینطوری دافعه ایجاد میشه…
بهتره من حرف های استاد و آگاه ها رو اول خوب هضم کنم، جذب کنم، درک کنم، بفهمم منظور اصلی شون چی هست، با روحیات خودم بررسی کنم، بعد برم روی اجرا…
اینطوری که گاهی شتاب زده فقط میرم روی اجرا، توش پختگی نداره، بیشتر میسوزه تا بخواد آروم آروم دَم بکشه و جا بیوفته درونِ شخصیتم.
استاد جان گُل میگن: تو دوره عشق و مودت و احساس لیاقت گفتن سریع عکس العمل نشون ندین، تصمیم مهمی رو انجام ندین، تا دوره رو کامل گوش نکردین و درک نکردین…
اما مگه منِ پرشتاب یادم میمونه؟
البته این اواخر انگار تازه یاد گرفتم عجله نکن حتی تو تغییرهای عملیاتی…
یعنی تامل کن، بذار آگاهی ها ته نشین بشه تو وجودت، اون وقت عملت خودش خودجوش بهبود پیدا میکنه، چون از یه درک میاد نه شتاب و هیجانِ لحظه ای.
سارای عزیز ممنونم که با کامنتت این انگیزه رو بهم دادی تا بنویسم و با خودم گفتگو کنم اینجا.
خدایا شکرت که دارم کم کم یاد میگیرم هم به خودم احترام بذارم، هم متقابلا به دیگران.
بنام پرودگار مهربان
سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته
و همه دوستان خانواده سایت استاد عباسمنش
امروز صبح از خواب که بیدار شدم گفتم اول صبحی یه سری به سایت بزنم تا با احساس خوب روزم رو شروع کنم،
نمیدونم چطوری به کامنت فاطمه خانم خانم آقا رسول هدایت شدم که از نتایج شون از اولین جلسه دوره احساس لیاقت صحبت کرده بودن و چقدر از خوندن کامنت ایشون لذت بردم
و منی که فکر میگردم احساس لیاقت و ارزشمندیم تا حدود زیادی خوب هست و نیاز به تهیه این دوره ندارم تازه متوجه شدم چه ترمزهایی در این موضوع دارم
اینکه من تابحال اصلا با خودم دوست نبودم و خیلی کم خودم رو میدیدم و هر کاری که میخواستم یرای خودم انجام بدم احساس گناه میکردم که نه باید برای خانواده انجام بدم، اگه جایی دوست داشتم برم یا با خانواده میرفتم و یا هرگز نمیرفتم،
اصلا خودم رو نمیدیم، حتی زمانی که استاد دوماه به تمپا رفته بودن که تمرکز کنن روی قانون سلامتی و خانم شایسته تنها در پردایس بودن من با خودم میگفتم استاد چطور تونسته یه خانم رو تنها تو اون جنگل بزاره و بره تمپا،
الان تازه دارم متوجه میشم استاد با خودش دوسته با خدای درونش دوسته، خانم شایسته هم همینطور، برای همین هم به این همه آزادی و ثروت و سلامتی و روابط خوب دست یافتن و به معنای واقعی کلمه ثروتمندن
با خوندن دیدگاه ارزشمند فاطمه خانم متوجه شدم که باید به خودم بیشتر توجه کنم و با خودم دوست بشم.
اول کاری که کردم یه پاسخ برای فاطمه خانم نوشتم و ازش تشکر کردم که منو بیدار کرد،
بعد با خودم آشتی کردم و دو تا بوسه بروی خودم کردم و از خودم بابت تمام کوتاهی هایی که تابحال براش کردم ازش عذرخواهی کردم و بهش قول دادم که دیگه تنهاش نزارم،
من که انرژی خوبی اول صبح گرفته بودم دیگه نتونستم بخوابم و خودم رو دعوت کردم که باهاش جاهای رو که سالها دوست داشتم برم و نرفته بودم رو حتما برم و لذت ببرم.
از صبح دارم با خودم صحبت میکنم و برای هرکاری که میخوام بکنم ازش نظر میخوام و چه احساس ارزشمندیه دوستی با درون دوستی با خدا
الان عصره و اومدم و این فایل زیبا رو دیدم، اما چون هنوز تحت تأثیر کامنت زیبای دوست عزیزمون بودم گفتم این حس عالی رو با شما دوستان عزیز به اشتراک بزارم