سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 228

بنام او، به یاد او و به اذن او، اویی که قادر مطلق و زیبایی آفرین جهان وخالق و فرمانروای کل کیهان است

سلام به همه ی شما عزیزانم که چشم های زیباتون، انگشت های زیباتون در جهت بهبود و رشد در حرکته…

خدایا شکرت که تونستم یکبار دیگه، در این صفحه هدایت بشم و بخشی از سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم. کامنت دوستان رو بخونم.

خدایا شکرت که منو هربار خودت هدایت میکنی به سمت خواسته ها.

خدایا شکرت که اگر حتی من چیزی بلد نباشم، تو به من صبورانه با درس هایی که در طول حرکت هام میکنم، می آموزی. به من یاد بدی حتی چطور خواسته هام رو واضح کنم. چطور اصلا استاد عزیزم رو فالو کنم. چطور تو جهانت سیر و سفر کنم.خدایا شکرت که اینقدر همه جوره منو در آغوش خودت گرفتی و داری منو به سمت خواسته هام هدایت میکنی و هربار منو به سمت خواسته هام نزدیک و نزدیک تر میکنی.

دیدن سریال سفر به دور آمریکا_قسمت228 که با آهنگ بی کلام و معروفی که یک مدت زیادی ما رو به وجد میاورد همراه شدم. اونم با دیدن استاد عزیز و مریم بانو عزیز که رو به سمت درون برای مــن دست تکون میدن. و درون دارن میفرستن بالا تا از یک زاویه وسیع تر اطراف رو ببینیم.

منم با عشق با قلبم برای شما دست تکان میدم.لیدرهای این مسیر زیبا.الگوهای تمام من در تمام جنبه ها.واقعا خیلی دوست تون دارم. خیلی همراه شدنم با شما عزیزان با دیدن همین سریال ها منو رشد داد.به یاد که میارم چطور رشد کردم بازهم میگم خدایا شکرت و اینم بخشی از جریان تکامل و هدایت من بوود که در سال 98 اینطوری با شما عزیزان آشنا بشم، همراه بشم و همینطور با شما پیش برم و رشد کنم و الان جایی هستم که از سال 98 از نظر جغرافیایی و سبک زندگی و ظاهر و افکار و باورها و هر چی بگم تفاووت ها داره.واقعا سپاسگزارم که هربار اینگونه با عشق با من ارتباط برقرار کردین و اینگونه منو سیراب کردین از وجود ارزشمند خودتون و اینطور برای تهیه این فایل ها وقت گذاشتید.واقعا قدر دان تک تک تلاش هاتون هستم.

_وقتی درون بچه رفت بالا و بالاتر و دیدم شما که توی یک مزرعه ایستادید و در حقیقت اون مزرعه کنار حیاط وال مارت هست.ذوق کردم ویادم اومد اینجا کجاست و انگار میشناسم.

با دیدن ترکیب مزرعه و چیزهایی که توی تصویر دیدم کلی چیز برام یادآوری شد.

دیدن اینکه اون مزرعه از زاویه بالا چقدر منظم و سرسبز هست.

اینکه یک جاهایی از زمین به دلایلی سرسبزی کامل رو نداره یا بهتره بگم خالی از محصول هست.(ولی اینا رو ربط دارم به زمین وجود خودم.)

وای خدای من داشتم با تفکر و تامل به همه ای زیبایی ها و فراوانی ها نگاه میکردم که صحنه رفت جایی که یک کانگورو در حالت چرت زدن دیدم و استاد رو دیدم که چه آرام و با دقت نشستن و دارن این خلقت خداوند رو با دقت نگاه میکنن. از اون دقت های تامل برانگیز. از اون تفکرهایی که باعث شد استاد از مسئول اونجا چندتا سوال جالب بپرسه. از اون تفکرهایی که بنظرم جنسش مصداق اون جمله است که میگه: یکساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادتت هست.

آره من شاید سبک عبادت کردن رو دارم بیشتر پیدا میکنم که من با تفکر عمیق به خلقت ها، به روابط به همه چی اصلا محو عظمت خدا و این خلقت هاش میشم و در آخر چنان کم میارم که سر تعظیم فرود میارم و به سجده می افتم و چقدر این شکل عبادت کردن تا الان منو رشد داده و چقدر سبک شخصی داشتن و با تفکر هر کاری رو کردن خوبه. چقدر حس آزادی عمل خوبه.

چقدر این حس آزاد بودن و خانه متحرک داشتن خوبه.

چقدر من این سبک زندگی واینجوری خونه داشتن رو دوست دارم.

چقدر تنوع چقدر فراوانی چقدر ایده دیدم…

چقدر کنجکاوی و رصد کردن تون توی اون خونه های متحرکی که زیرش چرخ هم داشت رو دوست داشتم و تحسین تون کردم که اونجا بودید و از نزدیک اون چیزا رو دیدید.چقدر ثروتمند شدن با شکوهه، آره من باید بارها به خودم بگم ثروت داشتن یعنی راه رو باز کردی برای ورود معنویت و خدایی که خدای فراوانی است. آره ثروتمند شدن با معنویت تضادی نداره.

خدایا شکرت که میشه اینقدر راحت این همه گوشت رو خرید کرد برای مصرف شخصی و روزانه. اینقدر لیاقت دارین اینقدر لیاقت کسب کردین که حتی آمریکایی ها هم تعجب میکنن شما این حجم از گوشت رو خریدین.

خدایا شکرت که استادم اینقدر آزادی مالی داره و تحسین تون میکنم برای این آزادی مالی، برای اینقدر ارزشمند غذا خوردن، اینقدر روی مسیر درست موندن و سبک شخصی خودتون رو انتخاب کردین و ادامه دادین.

خدایا شکرت برای کارهای خلاقانه مثل درست کردن جاده با چیپس های چوب.

خدایا شکرت برای این همه ایی که دیدم.

TRUST

سلام به شما دوست ارزشمند و بانگرشم

سلام به شما فرشته شریفی عزیز

چقدر سپاسگزارتم که برام کامنت نوشتی و باعث شدی با وجودارزشمند و خودساخته ات بیشتر اشنا بشم. رفتم عکس زیباتو در سایز بزرگ در پروفایلت ببینم دیدم ایول داستان هدایتت رو هم نوشتی، خوندم و خوندم و فقط گفتم افرین فرشته جان، آفرین دختر گل و هنرمند. چقدر تحسینت کردم که در مسیر علاقه ات داری کار میکنی، تحسینت کردم برای تغییرهایی که کردی برای آرامشت برای این همه حس و حال خوبت. واقعا دلم میخواست بغلت کنم فشارت بدم بگم دمت گرم. خیلی خوشحالم باهات آشنا شدم. واقعا سپاسگزارم که ردپاتو دیدم و بهم خوشحالی مضاعف دادی هم برای داشتن نقطه آبی رنگ و هم برای آشنا شدن با تو دوست و خواهر قشنگ و خوش ذوقم.واقعا سپاسگزارتم فرشته جان برای تمام وجودت…

سپاسگزارم برای تعریف هات و اینکه کامنتم رو خوندی و حست رو نوشتی و توام چقدر زیبا نوشتی بـرام:

“هیچ احساسی زیباتر از رسیدن به خدای واحد و یگانه نیست

وقتی به خدا میرسی درواقع به همه چیز میرسی”

دقیقا همـــینه خداوند همه چیز میشود همه کس را…

چقدر لذت بردم که گفتی توی کلماتی که توسط من نوشته شده غرق شدی. چون دقیقا این همون حس خودم بود وقتی داشتم تند تند تایپ میکردم.

منم دوستت دارم و با عشق از گوشه اتاقم میبوسمت.به تمام وجودت افتخار میکنم فرشته جانم.

از الله یکتا از صمیم قلبم برات بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

ارادتمندت فهیمه

سلام دوست ارزشمندم سلام ارغوان قشنگم

وای که من خوشحال ترینم، میدونی که همین دیشب بهت گفتم امروز کلاس یوگا دارم و یجورایی حاضرم تا کم کم برم اما دیدن نقطه آبی رنگ کنار اسمم همیشه منو به وجد آورده و الان باز بیشتر و بیشتر.

از سه نفر کامنت داشته باشی از سه تا دوست ناب بعد یکیش یکی از قدیمی ترین جدیدها باشه.

مبدونی چقدر آرزوی این لحظه رو داشتم، چقدر از خدا خولستم تا عزیزانم و دوستان نزدیکم رو اینجا ببینم، آره حدود 166 روز پیش تو رسما عضو خانواده صمیمی عباسمنش شدی و من چه خوشبختم که خودم دستی شدم از دستان خدا و این کار و کمک مقدس رو برات انجام دادم، تو که لایق این بهترین جای دنیا

میدونی دوست قشنگم اسم اینجا برای من بهترین جای دنیاست، میدونی اینجا من کلی بزرگ شدم بزرگ شدنی که منو از شهری که باهم آشنا شدیم هولم داد به اینجایی که هستم، اینجا جایی هست که آرزو داشتم توام باشی، تو رو هم ببینم سال هاست دوست داشتم و از خدا خواستم و حالا تو اینجایی هم مدارتر از قبل بامن، هم مسیرتر با من، حالا تو منو یکی از ردپاهای منو تونستی ببینی بخونی و چقدر قشنگ که این اولین رو با کامنت نوشتن و پاسخ دادن به من بیشتر ماندگار کردی.

چقدر سپاسگزارم که نوشتی

چقدر سپاسگزارم که هستی

واقعا اشک هام از خوشحالی لبریز شدن، قرار نبود اینقدر قلبم به تپش بیفته. خدا اینگونه با من حرف میزنه میگه تو فقط لذت ببر و من خودم به موقعش همه چیز میشوم همه کس را… تو فقط قلبت رو پاک کن و خواسته های محقق شده ات رو میبینی، تو فقط کاری که بلدی رو انجام بده بازی کردن زا عشق رو خوب یادگرفتم یعنی دارم بیشتر یادمیگیرم، پس میرم برای ادامه بازی…. بازی زندگی، بازی عشق،…

خیلی دلم میخواد بنویسم خیلی

فقط زمان داره میره و منم قدری باید باهاش برم…

بازم سپاسگزارم که نوشتی و بارها تحسینت کردم و میکنم برای تمام تلاش هات، برای جایی که هستی برای شرایط خوبی که الان داری و در حال خلق بیشتر زندگیت هستی اونم در استانبول… دوستت دارم دوست قشنگم

ارادتمندت فهیمه