https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-13 20:51:402023-11-26 04:45:17سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 229
388نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا را شکر که یک فایل دیگر از سفرنامه روی سایت بارگزاری شد
چقدر صحنه های زیبایی در این فایل وجود دارد و چقدر نکته ها و درس های فراوانی را می توان از این فایل یاد گرفت
مثل همیشه شروع فایل با صحنه های عالی و رویایی از زیبایی و حال خوبی
آب و درخت و جنگل و سرسبزی و اینها همگی دلیل برای شاد بودن و زیستم و لذت بردن از اکنون خود است
پارادایز زیبا که واقعا دل من برای آن تنگ شده بود
جایی که برای من یک انگیزه و یک نیروی محرک است که همانطور که استاد هدایتی توانسته است آنجا را به دست بیاورد خدای مهربان هم من را به آنچه که می خواهم و بهترین است هدایت خواهد کرد
این برای من یک الگوی عالی و فوق العاده است
شستن این ماشین که در طول سفر با استاد همراه بوده بدان معنی است که خود آن نوعی سپاسگذاری است
سپاسگذاری از داشتن آنچه که در اختیارمون است
این نوع سپاس گذاری که استاد در این فایل به من آموزش دادند خیلی عالی و خیلی نکته دار بود
هر چه بیشتر یاد بیگیرم بیشتر آرامش برای من خواهد داشت
شکر کردن بخاطر آچه که داریم
بخاطر آنکه صبح از خانه بیرون می زنم و شب به آسانی و سلامتی به خانه بر می گردم و این جای تشکر را دارد
سپاسگذاری از همه چیز و همه کس و تمام اتفاقاتی که در طول روز برای ما رخ می دهد
اینها درس هایی است که من در این فایل یاد گرفتم
می توانم روز و شب در تک تک مراحل زندگی من اتفاقات اطراف خودم را ببینم و بخاطر آنها سپاسگذار خدای خودم باشم
باور فراوانی
ایمان و باور به خدای مهربان
این دو نکته بزرگترین اهرم موفقیت در زندگی هرکس می تواند باشد
باید هم با این همه سپاسگذاری و قدردان این همه نعمت های اطراف خود بودن خداوند هم دل به خواسته های ما بدهد و آنها را برای ما برآورده کند
چقدر جالب وقتیکه استاد در آب شنا می کنند و لذت می برند من هم کیف می کنم و حالم خوب می شود
سپاس از استاد عزیز که ما را در این حال خوبی ها و خوشی ها شریک می کنند
یــــــــــــــــــــــــــــــــــک ماه سفر بودی، یک ماه لذت بردی، یک ماه از خدا درخواست داشتی، بعد اومدی گفتی خدایا بارون بفرست من میخوام تو حالت بارونی شناااااا کنم!!!!؟؟؟
میدونی چی توی ذهنم پخش شد؟؟؟ واااای چقد زشت!؟ “خجالت “بکش مرد. یعنی شما از درخواست هات باید خجالت میکشیدی، خواسته ی زیاد در نظر من پررویی بود.
من مدتها بود تمرینات درخواستم رو انجام نمیدادم چون خسته شده بودم از خواسته های کوچیک و قلبم هم با خواسته های بزرگم نبود خودم رو لایق نمیدیدم
و خدا رو هم به این حالت میدیدم که بسه خجالت بکش(بنطرم بدلیل زندگی کودکیم و محرومیتم بود)
گریه کردم از این حجم از پاسخگو بودن خدا، از این حجم پتانسیلی که دنیا داره واسه جواب دادن به خواسته هامون از این حجم لیاقتی که ادم میتونه داشته باشه، از این حجم احساس لیاقتی که ادم میتونه در خودش بیدار کنه
دیشب دست کشیدم از یک مخلوق ضعیف و گفتم نمیخوام دیگه اون زندگی رو ادامه بدم من خدای خودم رو دارم من خدا رو که دیدم دیگه نخواستم به کمترش رضایت بدم
و امروز هدایت شدم به این فایل و خدا بود که با من حرف میزد و عشق خدا بود که توی قلبم میریخت
خدا اینقدر اجابت کننده بود و من بهش پشت کرده بودم!!!!!؟؟؟؟ خدا اینقدر منتظره بخوام تا با عشق اجابت کنه واسم انوقت من اینقدر برای کمترین خواسته هام خودم رو کوچیک خلق ضعیف کرده بودم
چکار کردی با من
احساس میکنم خدا هم داره با من گریه میکنه، میگه اره دیوونه همینقدر من عاشقم به تو، اره همینقدر من منتظرم تو رو کنی به من
ساعت شش ونیم بیدارشدم و قبل از مدرسه فیلم را تماشاکردم وکامنتم را مینویسم تا سرویسم بیاید.
خیلی خوشحالم که به پرادایس اومدین و برای ما فیلم گرفتین چقدر پرادیس بزرگه خداراشکر و شما خیلی از ماشین تشکر کردین و تمیز و با شادی ماشین تان را شستید ومن یادگرفتم که ماشین خودمان را کمک کنم به پدرم وبشورم .
این خروس هم خیلی از دیدن شما خوشحال بود و چشمش به شما بود تا به مرغ ها خبربده که به پرادایس اومدید و ذوق کنند.
من به مامانم گفتم اگه اونجا میرسیدم سریع میپریدم تو اب و بعد دیدم که شما این کار را انجام دادین و با قدرت شنا کردین و منم شنا کردن حالم را خوب میکند ولذت میبرم.
شما از خدا باران خواستید و فرستاد و اینجا فهمیدم که خدا خیلی حرف ما را گوش میکند و مهربان است و باران زیبایی که بارید پرادایس را قشنگ تر کرد و من فهمیدم این قطره های باران دوست داشتن در دریاچه شما زندگی کنند و در پرادایس باشند .
من هم مثل شما ازهدایت خدا میگویم برای شما .
اولین داستان بی توجهی های من و هدایت های خدا
پارسال یکی از دوستهام من را خیلی مسخره میکرد و من از او ناراحت میشدم اما در تابستان امسال یاد گرفتم من میتونم با خوندن شعرهایی که حفظ هستم تو ذهنم و زیرلب ، بی توجهی کنم و تو ستاره قطبی نوشتم که مهراد ومن باهم دوست خوبی بشویم . و در تابستان در ذهنم هروقت مهراد می آمد به چیزهای خوبش توجه میکردم
مثل اینکه مهراد اگه درس را بلدنیست گریه نمیکنه
و به خانم میگه فردا بهتر میخونم یا اگه کتاب وجامدادیش جا می مونه از بچه ها کمک میگیره
مهراد همیشه کفش هاش تمیزه و عطر میزنه و موهاش حتی اگه خواب بمونه و دیر بیاد بازهم مرتب وشونه زده است ، مهراد نقاشی خوبی میکشه و صدای خندیدنش تو کلاس باعث میشه کل کلاس بخندیم و خیلی راحت در جمع حرف میزنه و رابطه خوبی با گربه ها وکلاغ ها داره .
وقتی این ها را تو فکرم میگفتم خودم آرام میشدم و حالم بهتر میشد تا اینکه در مرداد ماه که به پارک رفتم مهراد و برادرش را آنجا دیدم و در فکرم گفتم این هدایت خدااست که در تابستان که من در دفترم درباره مهراد و خوبی هاش نوشتم امروز اورا در پارک ببینم ودیدم مهراد آمد وبه من سلام کرد و من را به پدربزرگش معرفی کرد و بامن کلی درپارک بازی کرد و فردای آن روز مادرش به مادرم زنگ زد وگفت مهراد دوست داره با محمدحسن بازی کنه و اگه میتونید به باغ ما بیایید ومن یک صفحه کامل تو دفترم نوشتم خدایاشکرت خدایاشکرت چون تونستم با دیدن خوبی های مهراد باهاش دوست بشم و من خیلی زیاد خوشحال شدم که آنها باغ دارند وقتی آدرس باغ را مادرمهراد تلفنی به مادرم میداد فهمیدیم باغ آنها درست انتهای کوچه باغ روبه روی خانه ی ماست و خیلی نزدیک بود .
استاد من توانستم با دیدن خوبی های مهراد
به باغ آنها بروم و کلی بازی کنیم و خیلی گربه وکلاغ هم دیدیم و فهمیدم از خدا هرچیزی بخواهم من را هدایت میکند و کمکم میکند .
امسال خیلی راحت میتوانم در مدرسه و مهمانی
بی توجهی بیشتر کنم چون دوتا شعر دیگه هم از کتاب فارسی حفظ کردم و تکرارمیکنم تا حالم را بهتر کنم .
استاد دیروز یک کار دیگه هم خدا برای من کرد
شب قبل که داشتم ستاره قطبی خودم را می نوشتم و هلیسا هم اومد و یه مداد برداشت و دفترش را خط خطی میکرد وگفت فردا ماکارونی شکلکی بخورم و من شنیدم چی میگه و رفتم به مامانم گفتم که برای ناهاررفردا ماکارونی شکلکی بپزه بخاطر هلیسا که تو دفترش می نوشت و مامانم قراربود برای من سوپ درست کنه چون سوپ دوست دارم ولی گفتم هدایت خدارو بپذیر و ماکارانی پخت و هلیسا خیلی خوشحال شد و میگفت من تو دفترم نوشتم و ماکارونی برام اومد و منم میخندیدم بهش .
بعد مامانم گفت فردا واست سوپ میپزم و درست پنج دقیقه بعد مادربزرگم زنگ زد که ناهار سوپ گذاشتم و براتون میارم و مامانم تعجب کرد ولی من به مامانم گفتم دیدی خدا هدایت کرد چون هلیسا خوشحال شد ، خدا مادربزرگم هدایت کرد تا امروز سوپ درست کنه .
سلام محمدحسن جان. خوبی؟ واقعا که خدا دلت رو روشن کرده و رو شونه ی خدا نشستی. اصلا باورم نمیشه اینا تجربه ی یک پسر 10 ساله باشه… هزارماشالا، مثل آدم بزرگا می نویسی. خیلی کار قشنگی کردی که از خوبیای دوستت نوشتی و خدا انقدر قشنگ بهت جایزه داد…آفرین خاله، همینجور ادامه بده که خدا خیلی دوستت داره که از این سن تو این فضا هستی. دیشب قبل خواب به تینا دخترم می گفتم از تو و شینا که 10 سالتونه و شروع کردین به کامنت نوشتن. خیلی براش جالب بود. حتما این کامنتت رو براش می خونم چون خیلی آموزنده س. تینا چون اینجا مدرسه ی انگلیسی می ره، فارسی رو آنلاین داره یاد می گیره. الان می تونه بخونه و بنویسه ولی نه خیلی روون. مرسی که می نویسی پسر خوب.
چقدر لذت بردم صبح ساعت 6 ازخواب پاشدی قبل از اومدن سرویست،فایل رو دیدی وکامنت گذاشت
چقدر قابل تحسین هستی عزیزم
محمد حسن خاله سپاسگزارم برامون مینویسی خودت نمیدونی این نوشته هات چه کمک بزرگی به ما میکنه.
مثل همین توجه کردنت به نکات مثبت دوستت مهرداد وبعد هدایت های خداوند،دوستیتون،رفتنتون به باغ مهرداد یا درخواست کردن از مامانت واسه هلیسا ماکارونی درست کنه درحالیکه قرار بود واست سوپ درست کنه وخداوند همینطور که تو دل هلیسا رو شاد کردی دل تورو شاد کرد ومادربزگ عزیزت واست سوپ پخت
محمد حسن عزیزم همه اینها که تعریف کردی واسم خیلی خیلی خیلی درس داره
فقط خدا میدونه قراره چه درسهای بزرگی از زبان کودکانه وپاکت یاد بگیرم.
فدای تو بشم من عزیزم که اینقدر قشنگ به ما درس زندگی میدی
بند بند نوشته ها سرشار از نکته هست
از این کامنت یاد گرفتم اگر چیزی باب میلم نیست حداقل کاری که میکنم نسبت به اون بیتوجه باشم و این روند رو همین جور ادامه بدم تا اینکه بتونم روزی مثل تو در مورد نکات مثبت اون پاشنه آشیل صحبت کنم
و اینقدر به خداوند اعتماد کنم که هدایتش رو بپذیرم و تسلیم فرمان او شوم
مدتی میشه که دوره ی 12 قدم رو شروع کردم، با نوشتن تمرین ستاره ی قطبی متوجه شدم که بله خودمون هستیم که زندگی رو میسازیم با افکار و کانون توجهمان
چقدر خوبه که الگویی چون تو دارم عزیزم،
که به خودم بگم اگر محمد حسن جان تونست این کار رو کنه منم میتونم
..از اونروزی که اولین کامنتت روگذاشتی ،نوشته هات رو میخونم و اونقدر خالص مینویسی ،اونقدر با احساس مینویسی که در تمام مدت خوندن کامنتت،اشک میریزم و هق هق میرنم زیر گریه…
مثل همین الان که با خوندن کامنت خالص و پر از احساست چشمام پر از اشک شده و نمیتونم کنترلش کنم ،قلبم این خلوص و اتصالت رو میفهمه .
تحسینت میکنم عزیزم که تصمیم گرفتی بنویسی ونمیدونی چقدر حس خوب داره نوشته هات، بیشتر برامون بنویس.
خیلی خیلی ممنون از کامنت گذاشتن عزیزم. کلی به من درس یادآوری مبکنی. چقدر قشنگ داری از قوانین استفاده میکنی. نووووش جونت باشه نتایجت …. خیلی خیلی لذت میبرم عزیز دل. علی جان هم خیلی سلام میرسونه …
باز هم برامون بنویس
در پناه خدا جون باشی همیشه پیش خانواده عزیز و گرامی آن
خدایا هر ان،شکرت برای همه چیز.خدایی که تمام خواسته هایم را اجابت کرده ای حتی اگر فقط در ذهنم باشند. سلام به استادان عزیز و فوق العاده بینظیرم و به دوستان جان جانانم و خصوصا پسر نازنینم اقا محمد حسن.دمت گرم خدا جونم اینم خواستم و اقا جان ،شد.من یه چند تایی از کامنتاتو خوندم نازنینم. خیلی بینظیری،خیلی تحسینت کردم و تو ذهنم بود کاش عکس تو روی پروفایل بود میدیدم روی چون ماهتو و الان یهویی دیدمت.خدایا شکرت که تو هر ثانیه در حال اجابتی اگر ما جلوی اونو نگیریم.خیلی خوشحالم و عاشق خدا و خودم و همگییییییییییتونم.بینهاااااااااایت سپاس استادان دلبرم.با امید عالیترینها هر ان ،برای همتون.خدایا بازم بی انتها شکرت.
چند روز پیش بود که توی نوشته های بچه ها دوستامون در سایت استاد عباس منش عزیزم متوجه شدم اسم محمد حسن نوشته شده که اگر درست یادم باشه گفتن 10 ساله هست
من خیلی خوشحال شدم و انقدر ذوق کردم میدونی چرا محمد حسن چون تو خیلی پسر پاکی هستی چون تو رو خدای مهربانم آورده اینجا که بگه به من مثل محمد حسن فکر کن مثل محمد حسن عمل کن مثل محمد حسن باورم کن مثل محمد حسن ببخش از اون چیزی که دوستش داری مثل غذای خوشمزه سوپ ببخش به خاطر بزرگیت من ی سوپ مامانی دیگه برات آوردم
محمد حسن امشب دوباره اسمت آمد داداشی و یادت کردم و تصمیم گرفتم دونبال اسمت توی نوشته های بچه ها بگردم و منم از هدایت خدای مهربانم بگم که با اینکه اسم محمد حسن روی معرفی پیجت نبود اما خدا به من گفت مهدی مهدی صبر کن این نوشته ها بوی محمد حسن رو میده
محمد حسن من 40 سالم هست و 30 سال از تو بزرگ تر هستم اما من تو رو داداش بزرگه میدونم میدونی چرا چون تو بهتر از من خدارو شناختی و من از تو میاموزم خداروشکرش می کنم که داداشی مثل تو دارم محمد حسن من داداش ندارم اما از امشب تو در قلب من داداش نوشته شدی اسمت در ذهن من و قلب من مثل اسم استاد عباس منش هک شد قلبی که تکه ای از وجود خداوند است در سینه من .
محمد حسن من به تو افتخار می کنم که خیلی خوب داری روی کنترل کردن ذهنت با خواندن شعر و به یاد آوردن زیبای های آدم ها و دنیای قشنگت در این کار خوب عمل می کنی و نتیجه های خوبی هم میگیری .
عزیزم خیلی تحسینت میکنم برای کنترل ذهنت برای این که به جای گله و شکایت و قبول کردی میتونی رفتار دوستت با خودت رو تغییر بدی و شروع کردی به هدایت ها عمل کردن و انجام دادن ستاره قطبی و خوندن شعر زیر لب آفرین بهت تو خیلی بیشتر از همسن و سال هات و حتی بزرگ تر از خودت می دونی .
آفرین به تو که از چیزی که دوست داشتی با باور فراوانی و احساس خوب گذشتی خدا هم به خاطر حال خوبت بهت سوپ خوش مزه رو هدیه داد.
تحسینت میکنم برای این که صبح قبل از رفتن به مدرسه این کامنت زیبا رو نوشتی .
این دوروز برای رفتن یا نرفتن به سفر از خدا هدایت خواستم و جمله زیبا مریم جون که در لحظه نیاز های ما پاسخ داده میشه هدایت شدم همین طور به تجربه یک سفر لذت بخش در زمان و مکان مناسب خلاصه که خداجون در هرلحظه همه مارو هدایت میکنه.
خدا تو رو حفظ کنه عزیزم برای پدرو مادرت. شاد و ثروتمند و سلامت در کنار خانواده دوست داشتنیت باشی .
چقدر دلم برات غنج رفت، مخصوصا اونجا که خواستی با درخواست پخت ماکارونی شکلکی برا هلیسا به خواهرت باور بدی که داره کار درستی میکنه خواسته هاش رو مینویسه
آفرین بهت، گل پسرم
تو خیلی برا من درس داری، تو کوچولویی ولی یه معلم خوب هستی، شاید اصلا بزرگ شدی به نوعی معلم شدی، چون خیلی واضح و دقیق و با ذکر مثال توضیح میدی، آفرین بهت
به امید اینکه ایرانمون پر بشه از محمدحسن خانکی ها که دیدگاهشون عباسمنشیه
این دومین کامنتی هست که ازت میخونم و خییییلی لذت بردم و درس گرفتم و چشمام پر از اشک شد و
بار قبل چون خیلییی از دوستای سایت برات کامنت گزاشتند من دیگه ننوشتم
ولی این بار دیگه نتونستم با این که چند هفته هم میگذره ازش
محمد حسن جان مرد بزرگ خدا
حتما تا الان فهمیدی چقدرررر نوشته هات عالیه و به همه ما خیلییییی کمک میکنه
عزیزم تو عالی مینویسی با این سن و عااالی عمل میکنی و چقدررر برای من درس داره
این که انقدر عالی تونستی از ناخواسته ت بی توجهی کنی و به خواسته ت که دوست شدن با مهراد بود رسیدی
این چقدررر برای من درس داره که وقتی محمد حسن انقدر عالی تونسته منم میتونم
چقدر قشنگ کمک کردی خواسته خواهر کوچولوت برآورده بشه و خدا به دل پاک و بخشنده ت هم جواب داد و تو هم به خواسته ی دوست داشتنیت رسیدی
افرییییین عزیزم
خدا خیلی دوست داره
چه مسیر زیبایی پیش روی تو هست
خدا برای پدر و مادر عزیزت نگهت داره و همیشه انقدر با ایمان و فوق العاده باشی و هر روز شادتر و سالم تر باشی و خودتم میدونی که به همه ی خواسته هات میرسی ( قلب زیااااااد برای تو )
عجب فایلییییی بود چقد عکس عاشقانه تون قشنگه (قلبببب)خدارو میلیاردها بار شکرت استاد این جنگله پارادیزه خودمون ابر و مه ای که داشت واااااای اصلا جادویییییی بود خدارو میلیاردها بار شکرت
برای این همه زیبایی تو این فایل رسیدگی به تراک کمپر خوشگلمون خدارو میلیاردها بار شکرت
خوش اومدین استاد عزیزم و مریم جون خوشگلم به بهشت پارادایز خودمون
واقعا استاد چقد قشنگ گفتین بهمون که خدا این همه کیلومتر شما رو با تراک کمپر برد و اورد بدونه اینکه یه خط روی تراک کمپر بیفته چقد قشنگ بود این حرف خدارو میلیاردها بار شکرت
پریدن تو دریاچه ی خودمون و لذت بردن از اب طبیعی گرم تو هوای خنک چقدرررررر حال میده خدارو میلیاردها بار شکرت
و بارون نعمت الهی که در حال باریدنه خدارومیلیاردها بار شکر چقدر زیبایی
و گیمه فوق العاده که استاد میگن بهمون همیشه که اگر میخوایین تمرکزتون رو از روی تضاد و مشکلات بردارین یکی از راه هاش همین گیم بازی کردن هست واقعا من همینکه دیدم بازیه استاد روتمرکزم از روی تضاد برداشته شد چه برسه بازی کردنش
عالیههههههه من اگر شما رو نداشتم چیکار میکردم استاد بزرگم و مریم جونه خوشگل سایتون مستدام باد برام تا ابد
درودو صبح بخیر ب مریم بانوی سحر خیز و استاد همیشه در رفاه و همه همسفرای عزیز ک دراین سفر هشت هزارمایلی حضورداشتن و حالا از برگشتن درصحت و سلامت کامل سراپا سپاسگزاری هستن..
اول ک منم صبح اول صبح گفتم ببینم حتما دیگه رسیدن خونه وفایلشم گذاشتن و چقدر اذت بردم از دیدن پرادایس زیبامون و خدارو شکر کردم آب از آب تکون نخورده و چقدر این توحیدی بودن و پرستش خدایی ک همه چیز تحت کنترلشه و بر همه چیز ناظره همه چیزو برما آسان میکنه خدایا هزار مرتبه شکرت من لحظه ای ک دیدم دارین تراکو میشورین و آبی ب سروصورتش میزنن گفتم این یم سپاسگزاری و قدردانی ازاین وسیله فوق العادست ک مارو برد تا اونطرف دنیا و سالم وصحیح برگردوند و چقدر خداوند ب ما لطف و محبت داره ک این چنین مرکبهایی ب ما عطا کرده زیبا فوق العاده وفول آپشن الهی شکر..
واقعا احساس سپاسگزاری استادو درک کردم از بازگشت با سلامتی و صحت کامل برای منم پیش اومده ک بعد از حتی سفر چند روزه و 1000کیلومتری ک داشتیم ب همراه همسرم ب محض ورود ب خونه خدارو بارها شکر کردم وقتی فکر کردم چ مسافت طولانی رفتیم و برگشتیمو سالم و سلامت بودیم و چقدر درک کردم این احساسو خدایاشکرت ک در این مسیر ماهم شریک بودیم دیدیم لذت بردیم..
خدایاشکرت ک بر همه چیز ناظری و این آرامش و این راحتی و آسایش همه از باتو یکی بودنه بری سفر بدون فکر ب هیچی بدون در نظر گرفتن هیچ اتفاقی چ برای اهل پرادایس چ خودت و این همون هماهنگی روح و ذهنو یادم میاره خدایا شکرت چقدر میشه باورهای توحیدیو دید چقدر میشه باور فراوانیو دید چقدر میشه سیر تکامل حتی برای سفر کردنو دید واین سبک سفر کردن برای منم تجربه شده البته ک هرچی آدم ثروتمندتر باشه قدرت خلقش بیشتره و هر چیزی ب راحتی در دسترسشه مثلا خریدن لباس اگر ضرورت پیدا کنه خریدن کفش یا خوراکیهای مناسب تغذیه و هر چیزی ک شاید لازم نباشه حتما از خونه ببریم ک شاید لازم شه و گاهی دیدیم اصلا نیازمون نشده فقط یک فضا اشغال شده و ب کارمونم نیومده و چقدر این تحربه کردن عالیه و من دوست دارم توی هر زمینه ای این تکامل و رشدش و برای خودم واضح تر کنم مثلا گفتم ببین هر بار ک همسفر استاد شدم گفتم انشاا..برمیگردیم و همه چیز سرجاشه و بهشتمون بهشتی تر شده وقتی با این زیبایی و سرسبزی مواجه میشم وقتی میبینم آب از آب تکون نخورده میگم خب الهی شکر و باز برای سفر بعدی قوی ترو با ایمان بیشتری میرم و در لحظه از زیباییها لذت میبرم بدون فکر کردن ب مرغو خروساو اهالی پرادایس گفتم ک این فایل و صحبتهای استاد و بانو مریم کلی درس داشت کلی آگاهی داشت و باز من انگیزم برای سپاسگزاری جانانه بیشتر شد خدایا شکرت ک هر لحظه ب نیاز ما پاسخ میدی چند شبی هست تلویزیون داره یوسف پیامبرو میذاره و تنها فیلمیه ک من دوست دارم ببینم و فقط تمرکزم رفته روی یکتا پرستی و توحیدی ک میشه در این فیلم دید و میگم خدای من همون خدای یوسفه وببین چقدر ارتباط داره باخداوند و ب قول استاد هر لحظه با خدا صحبت میکنه و همه چیزو از هدایت و خواست خداوند میدونه و باز ب خودم قول دادم ک بیشتر روی باور توحیدم کار کنم و بیشتر یکتا پرستیمو و خوندن فکرو حرفی ک خدابهم میزنه پررنگ تر کنم و با دیدن این فایل و صحبت استاد ک از خدا بارون خواست و خداوند اجابتش کرد لذت بردم و گفتم ببین خودشه من باید باور کنم ک خداوند 100در100هر لحظه بامنه و پاسخ میده و اجابت میکنه یعنی همین باور در من ریشه داربشه دیگه تمومه و از خدای مهربان میخوام ک در این مسیر هدایتم کنه و اجابتم کنه تا در یکتاپرستی خالصتر باشم..
برای اول صبح بهترین افکاروتصاویری بود ک دیدم و در ذهنم داشتم و مطمئنا روزی عالی درپیش دارم..
همواره از دیدن شما لذت میبرم ووسپاسگزارخداوندم هستم ک دراین مدار هستم شادوسالم باشید..
استاد خیلی سپاسگزارم که این سفر هم مثل بقیه زندگیتان پر از خیر و برکت و آگاهی بود.
خانم شایسته گفتن که در این سفر احساس کردن آدم دیگه ای شدن و رشد کردن من چون از شروع این سفر با شما همراه بودم همین احساس را دارم البته نه به اندازه شما، من هم رشد کردم و کلی آگاهی و باور جدید دریافت کردم خدا رو شکر.
به به به پردایس زیبا… سلام به دو استاد عشق و همسفران عزیز. چقدر دلمون برای پردایس تنگ شده بود، مرسی استاد که درون بچه رو فرستادین این تصاویر زیبا رو از بهشتمون بگیره…. خیلی لذت بخش بود. واقعا چه فضای زیباییه دور و اطرافش هم. خسته نباشید از این سفر یک ماهه… خدا قوت به هردوتون. خدا رو صدهزارمرتبه شکر که صحیح و سالم برگشتین.
استاد چقدر سپاسگزاریتون از تراک کمپر، ماشین و هرآنچه تو سفر خدمت کرده بتون زیبا بود. خیلی دوست داشتم تشکرتون از مریم بانو رو و تشکر مریم بانو از شما رو. خدا رابطه تون رو هر روز آرامش بخش تر و پر عشق تر کنه. ماهم که تو هر کامنت از هردوتون تشکر کردیم ولی اندازه ی سر سوزن زحماتتون نیست برامون. و صد البته که نیازی ندارین خداوند اجر شما رو به بهترین نحو داده و می ده… اتفاقا دو سه روز پیش قران صبحم آیات سوره ی شعراء بود که داستان پیامبران مختلف رو می گفت و اولین حرف پیامبران بعد از دعوت به راه درست همین «وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِینَ» بود.
یه نکنه ی مهمی که بهش اشاره کردین سبکباری تو سفر و راحت گرفتن و در صلح بودن با همه چیه. چقدر مهمه این نکته و چقدر سفر رو لذت بخش تر می کنه. ما داشتیم سفرایی که همسفرامون هم آسونگیر بودن و چقدر به هممون خوش گذشته و سفرهایی هم داشتیم که از همراهان کسایی بودن که خیلی سخت می گرفتن و سفر رو به همه تلخ کردن. واقعا سفر آدم رو رشد میده. خداجونم همچین سفرهای نابی قسمت همه مون بکن تا لذت رشد کردن رو بچشیم و از زیبایی های اطرافمون بهره ببریم.
استاد عجب بازی خفنی بود این فوتبال، چقدر طبیعی شدن آدمای تو بازی خیلی وقت بود ندیده بودم بازیا رو و خیلی جالب بود برام، گلم که زدین و به به. من الان خیلی وقته فوتبال رو دنبال نمی کنم ولی حدود ده سال پیش من طرفدار رئال مادرید بودم و همسرم طرفدار تیم بارسا. و یه مدت زیادی هم گواردیولا مربی بارسا بود، واقعا انسان بزرگی هست و ما همیشه از کل بازی لذت می بردیم حالا هر تیمی که می برد. یادش بخیر…
استاد و مریم بانوی عزیز سپاس فراوان برای همسفر کردن ما با خودتون تو این سفر رویایی و پر از زیبایی. واقعا زیبا بود ایالت کلرادو. امیدوارم در زمان مناسب ماهم به این ایالت زیبا سفر کنیم و از نزدیک این زیبایی ها رو ببینیم.
در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشین… با قلب فراوان
مریم جونم
چقد حرف قشنگی زدی که گفتی “خدایا این سفر مال توئه”
چقدر بار از روی دوشم برداشتی چقد ادب بهم یاد دادی
بله خدایا سفر مال توئه خواب مال توئه بیداری مال توئه جزء جزء زندگیم مال توئه
یاد این عبارت قدیماافتادم که اعتقاد داشتن وقتی یک معجزه ایی برای کسی پیش میاد میگفتن ببین این پاداش کدوم کار خوبش بوده
و احساس میکنم این روشنی که تو قلبم افتاد از روکردن دیشبم به خدا و پشت کردنم به خلق ضعیف خدا بود
از این به بعد به قشنگی شما با خدا صحبت میکنم بهمین رهایی
بنظرم غیر از ازادی مکانی و مالی و زمانی، یک ازادی دیکه هم هست که بهش رسیدم و اون آزادی روح هست
روحم از زیر بار مسئولیت سنگین مالک بودن اومد بیرون من به آزادی روحی رسیدم
واقعا “مالک” بودن فقط در برازنده ی خدا ست برازنده ی فرمانروای هستی
کاش جایگاه خودمون رو توی این هستی بدونیم و لذت ببریم و لذت ببریم
سلام استاد عزیز
سلام به خانم شایسته خوش ذوق
سلام به دوستان عالی خودم
خدا را شکر که یک فایل دیگر از سفرنامه روی سایت بارگزاری شد
چقدر صحنه های زیبایی در این فایل وجود دارد و چقدر نکته ها و درس های فراوانی را می توان از این فایل یاد گرفت
مثل همیشه شروع فایل با صحنه های عالی و رویایی از زیبایی و حال خوبی
آب و درخت و جنگل و سرسبزی و اینها همگی دلیل برای شاد بودن و زیستم و لذت بردن از اکنون خود است
پارادایز زیبا که واقعا دل من برای آن تنگ شده بود
جایی که برای من یک انگیزه و یک نیروی محرک است که همانطور که استاد هدایتی توانسته است آنجا را به دست بیاورد خدای مهربان هم من را به آنچه که می خواهم و بهترین است هدایت خواهد کرد
این برای من یک الگوی عالی و فوق العاده است
شستن این ماشین که در طول سفر با استاد همراه بوده بدان معنی است که خود آن نوعی سپاسگذاری است
سپاسگذاری از داشتن آنچه که در اختیارمون است
این نوع سپاس گذاری که استاد در این فایل به من آموزش دادند خیلی عالی و خیلی نکته دار بود
هر چه بیشتر یاد بیگیرم بیشتر آرامش برای من خواهد داشت
شکر کردن بخاطر آچه که داریم
بخاطر آنکه صبح از خانه بیرون می زنم و شب به آسانی و سلامتی به خانه بر می گردم و این جای تشکر را دارد
سپاسگذاری از همه چیز و همه کس و تمام اتفاقاتی که در طول روز برای ما رخ می دهد
اینها درس هایی است که من در این فایل یاد گرفتم
می توانم روز و شب در تک تک مراحل زندگی من اتفاقات اطراف خودم را ببینم و بخاطر آنها سپاسگذار خدای خودم باشم
باور فراوانی
ایمان و باور به خدای مهربان
این دو نکته بزرگترین اهرم موفقیت در زندگی هرکس می تواند باشد
باید هم با این همه سپاسگذاری و قدردان این همه نعمت های اطراف خود بودن خداوند هم دل به خواسته های ما بدهد و آنها را برای ما برآورده کند
چقدر جالب وقتیکه استاد در آب شنا می کنند و لذت می برند من هم کیف می کنم و حالم خوب می شود
سپاس از استاد عزیز که ما را در این حال خوبی ها و خوشی ها شریک می کنند
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام استاد جونم سلام مریم عشق
سلام به خانواده ی گلم
استاد من از دیدن این فایل نشستم به گریه کردن
یــــــــــــــــــــــــــــــــــک ماه سفر بودی، یک ماه لذت بردی، یک ماه از خدا درخواست داشتی، بعد اومدی گفتی خدایا بارون بفرست من میخوام تو حالت بارونی شناااااا کنم!!!!؟؟؟
میدونی چی توی ذهنم پخش شد؟؟؟ واااای چقد زشت!؟ “خجالت “بکش مرد. یعنی شما از درخواست هات باید خجالت میکشیدی، خواسته ی زیاد در نظر من پررویی بود.
من مدتها بود تمرینات درخواستم رو انجام نمیدادم چون خسته شده بودم از خواسته های کوچیک و قلبم هم با خواسته های بزرگم نبود خودم رو لایق نمیدیدم
و خدا رو هم به این حالت میدیدم که بسه خجالت بکش(بنطرم بدلیل زندگی کودکیم و محرومیتم بود)
گریه کردم از این حجم از پاسخگو بودن خدا، از این حجم پتانسیلی که دنیا داره واسه جواب دادن به خواسته هامون از این حجم لیاقتی که ادم میتونه داشته باشه، از این حجم احساس لیاقتی که ادم میتونه در خودش بیدار کنه
دیشب دست کشیدم از یک مخلوق ضعیف و گفتم نمیخوام دیگه اون زندگی رو ادامه بدم من خدای خودم رو دارم من خدا رو که دیدم دیگه نخواستم به کمترش رضایت بدم
و امروز هدایت شدم به این فایل و خدا بود که با من حرف میزد و عشق خدا بود که توی قلبم میریخت
خدا اینقدر اجابت کننده بود و من بهش پشت کرده بودم!!!!!؟؟؟؟ خدا اینقدر منتظره بخوام تا با عشق اجابت کنه واسم انوقت من اینقدر برای کمترین خواسته هام خودم رو کوچیک خلق ضعیف کرده بودم
چکار کردی با من
احساس میکنم خدا هم داره با من گریه میکنه، میگه اره دیوونه همینقدر من عاشقم به تو، اره همینقدر من منتظرم تو رو کنی به من
نمیتونم کامل کنم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
محمدحسن خانکی هستم .
ساعت شش ونیم بیدارشدم و قبل از مدرسه فیلم را تماشاکردم وکامنتم را مینویسم تا سرویسم بیاید.
خیلی خوشحالم که به پرادایس اومدین و برای ما فیلم گرفتین چقدر پرادیس بزرگه خداراشکر و شما خیلی از ماشین تشکر کردین و تمیز و با شادی ماشین تان را شستید ومن یادگرفتم که ماشین خودمان را کمک کنم به پدرم وبشورم .
این خروس هم خیلی از دیدن شما خوشحال بود و چشمش به شما بود تا به مرغ ها خبربده که به پرادایس اومدید و ذوق کنند.
من به مامانم گفتم اگه اونجا میرسیدم سریع میپریدم تو اب و بعد دیدم که شما این کار را انجام دادین و با قدرت شنا کردین و منم شنا کردن حالم را خوب میکند ولذت میبرم.
شما از خدا باران خواستید و فرستاد و اینجا فهمیدم که خدا خیلی حرف ما را گوش میکند و مهربان است و باران زیبایی که بارید پرادایس را قشنگ تر کرد و من فهمیدم این قطره های باران دوست داشتن در دریاچه شما زندگی کنند و در پرادایس باشند .
من هم مثل شما ازهدایت خدا میگویم برای شما .
اولین داستان بی توجهی های من و هدایت های خدا
پارسال یکی از دوستهام من را خیلی مسخره میکرد و من از او ناراحت میشدم اما در تابستان امسال یاد گرفتم من میتونم با خوندن شعرهایی که حفظ هستم تو ذهنم و زیرلب ، بی توجهی کنم و تو ستاره قطبی نوشتم که مهراد ومن باهم دوست خوبی بشویم . و در تابستان در ذهنم هروقت مهراد می آمد به چیزهای خوبش توجه میکردم
مثل اینکه مهراد اگه درس را بلدنیست گریه نمیکنه
و به خانم میگه فردا بهتر میخونم یا اگه کتاب وجامدادیش جا می مونه از بچه ها کمک میگیره
مهراد همیشه کفش هاش تمیزه و عطر میزنه و موهاش حتی اگه خواب بمونه و دیر بیاد بازهم مرتب وشونه زده است ، مهراد نقاشی خوبی میکشه و صدای خندیدنش تو کلاس باعث میشه کل کلاس بخندیم و خیلی راحت در جمع حرف میزنه و رابطه خوبی با گربه ها وکلاغ ها داره .
وقتی این ها را تو فکرم میگفتم خودم آرام میشدم و حالم بهتر میشد تا اینکه در مرداد ماه که به پارک رفتم مهراد و برادرش را آنجا دیدم و در فکرم گفتم این هدایت خدااست که در تابستان که من در دفترم درباره مهراد و خوبی هاش نوشتم امروز اورا در پارک ببینم ودیدم مهراد آمد وبه من سلام کرد و من را به پدربزرگش معرفی کرد و بامن کلی درپارک بازی کرد و فردای آن روز مادرش به مادرم زنگ زد وگفت مهراد دوست داره با محمدحسن بازی کنه و اگه میتونید به باغ ما بیایید ومن یک صفحه کامل تو دفترم نوشتم خدایاشکرت خدایاشکرت چون تونستم با دیدن خوبی های مهراد باهاش دوست بشم و من خیلی زیاد خوشحال شدم که آنها باغ دارند وقتی آدرس باغ را مادرمهراد تلفنی به مادرم میداد فهمیدیم باغ آنها درست انتهای کوچه باغ روبه روی خانه ی ماست و خیلی نزدیک بود .
استاد من توانستم با دیدن خوبی های مهراد
به باغ آنها بروم و کلی بازی کنیم و خیلی گربه وکلاغ هم دیدیم و فهمیدم از خدا هرچیزی بخواهم من را هدایت میکند و کمکم میکند .
امسال خیلی راحت میتوانم در مدرسه و مهمانی
بی توجهی بیشتر کنم چون دوتا شعر دیگه هم از کتاب فارسی حفظ کردم و تکرارمیکنم تا حالم را بهتر کنم .
استاد دیروز یک کار دیگه هم خدا برای من کرد
شب قبل که داشتم ستاره قطبی خودم را می نوشتم و هلیسا هم اومد و یه مداد برداشت و دفترش را خط خطی میکرد وگفت فردا ماکارونی شکلکی بخورم و من شنیدم چی میگه و رفتم به مامانم گفتم که برای ناهاررفردا ماکارونی شکلکی بپزه بخاطر هلیسا که تو دفترش می نوشت و مامانم قراربود برای من سوپ درست کنه چون سوپ دوست دارم ولی گفتم هدایت خدارو بپذیر و ماکارانی پخت و هلیسا خیلی خوشحال شد و میگفت من تو دفترم نوشتم و ماکارونی برام اومد و منم میخندیدم بهش .
بعد مامانم گفت فردا واست سوپ میپزم و درست پنج دقیقه بعد مادربزرگم زنگ زد که ناهار سوپ گذاشتم و براتون میارم و مامانم تعجب کرد ولی من به مامانم گفتم دیدی خدا هدایت کرد چون هلیسا خوشحال شد ، خدا مادربزرگم هدایت کرد تا امروز سوپ درست کنه .
هم هلیسا ماکارونی خورد و هم من سوپ خدایاشکرت.
خیلی دوستت دارم استادخوبم ازطرف محمدحسن خانکی .
سلام به خانواده هم فرکانسی فوق العاده
نمیدونی پسر چقدر درس یاد میگیرم از حرف هات تو این کامنت
انگار خدا میخواست از طریق تو پسر گلم بگه خدا همین جور ساده هدایت میکنه همه مارا
ماکارونی میخوای بیا عزیزم
سوپ میخوای بفرما عزیزم
دوست خوب میخوای بفرما
خدایا چقدر قشنگ هدایتم میکنه
خیلی قلبم تکون خورد اشکهایی از سر عشقی که خدابه ما داره واینقدر نزدیک نزدیک ومارا لایق بهترین ها کرده
مارا لایق آفریده لایق همه نعمت هاش
نمیتونم جلوی اشک هام را بگیرم
از ماکارانی میگذری برای خواهرت بعد خدا جایزه میده بهت
همین جور رهابودن چقدر خوبه
اعتماد به خداو راضی بودن چه لذتی میده
سلام محمد حسن عزیزم
چقدر فوق العاده نوشتی
واقعا از خوندن کامنتت لذت بردم
اولین باره که کامنت ازت میخونم
چقدر قشنگ دست خدا شدی که هلیسا ماکارونی بخوره
و چقدر قشنگ خدا دست دیگه شو فرستاد که سوپ بخوری
چقدر نوشته هات زلال بود
بازم بنویس برا همه مون
تو هم از خدا برامون بگو
بذار از زاویه نگاه زیبای تو هم الله مهربانمونو ببینیم و ستایش کنیم
مرسی
ای جاااااانم پسر با درک و فهمیده و عاااقل
چقدر شما دوس داشتنی هستی چقدر باهوشی چقدر خوب قانون رو درک کردی و اجرا میکنی
من واقعا ازین هوش و ذکاوتت و کامنتهایی ک مینویسی لذت میبرم
خوش بحال مامان بابات ک همچین پسر بی نظیری دارن
عاشقتممممم
سلام محمدحسن جان. خوبی؟ واقعا که خدا دلت رو روشن کرده و رو شونه ی خدا نشستی. اصلا باورم نمیشه اینا تجربه ی یک پسر 10 ساله باشه… هزارماشالا، مثل آدم بزرگا می نویسی. خیلی کار قشنگی کردی که از خوبیای دوستت نوشتی و خدا انقدر قشنگ بهت جایزه داد…آفرین خاله، همینجور ادامه بده که خدا خیلی دوستت داره که از این سن تو این فضا هستی. دیشب قبل خواب به تینا دخترم می گفتم از تو و شینا که 10 سالتونه و شروع کردین به کامنت نوشتن. خیلی براش جالب بود. حتما این کامنتت رو براش می خونم چون خیلی آموزنده س. تینا چون اینجا مدرسه ی انگلیسی می ره، فارسی رو آنلاین داره یاد می گیره. الان می تونه بخونه و بنویسه ولی نه خیلی روون. مرسی که می نویسی پسر خوب.
سلام به خاله سمیه عزیزم
خیلی ممنون برای کامنت من جواب نوشتین ومن را شاد کردید .
چه جالب من دارم انگلیسی یاد میگیرم و تینا جان داره فارسی یاد میگیره ، خیلی خوشم آمد که تینا جان بالای نقاشی هاش مینویسه و این هم زیباست .
خیلی دوستت دارم ازطرف محمدحسن خانکی.
به نام خدا
سلام محمد حسن عزیزم
دورت بگردم من که اینقدر خوشگل و عالی قانون رو حتی بهتر از من داری انجام میدی
محمد حسن واقعا ده سالته؟؟؟
تو از یک آدم 30 ساله هم بهتر مینویسی و بهتر داری روی خودت کار میکنی
نوش جونت سوپی که خوردی عزیزم و هلیسای خوشگل هم به خواستش رسیده
آفرین که اینقدر هدایت های خدا رو خوب درک میکنی .آفرین که اینقدر قلب مهربان داری و دوستت مهراد رو اینطوری معرفی کردی به من
آفرین که شعر های کتاب رو حفظ میکنی و از تا خواسته ها دوری میکنی
دوست دارم محمد حسنم
خوش به حال پدر و مادرت عزیزم
منتظر خبرهای خوب ازت هستم
روی فایل قبلی هم کامنتت خیلی خوب بود و هرکاری کردم که برات بنویسم نشد اما حالا نوشتم برات
خوشحال و شاد باشی عزیزم
بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”
سلام بر محمد حسن عزیزم”
محمد جان مرسی که برامون نوشتی ” و چقدر خوب نوشتی و چقدر قوانین رو خوب یاد گرفتی و هدایت شدید ” خیلی خیلی دوست داریم و همیشه برامون بنویس ،
مواظب خودت باش گل پسر ”
بهترین محمد حسن دنیا ”
و بهترین هلیسا ی دنیا دوستون داریم ”
و بهتون عشق می ورزیم ”
خدایا شکرت برای وجودتون “
سلام محمد حسن عزیزدلم
چقدر لذت بردم از کامنت زیبات
چقدر لذت بردم صبح ساعت 6 ازخواب پاشدی قبل از اومدن سرویست،فایل رو دیدی وکامنت گذاشت
چقدر قابل تحسین هستی عزیزم
محمد حسن خاله سپاسگزارم برامون مینویسی خودت نمیدونی این نوشته هات چه کمک بزرگی به ما میکنه.
مثل همین توجه کردنت به نکات مثبت دوستت مهرداد وبعد هدایت های خداوند،دوستیتون،رفتنتون به باغ مهرداد یا درخواست کردن از مامانت واسه هلیسا ماکارونی درست کنه درحالیکه قرار بود واست سوپ درست کنه وخداوند همینطور که تو دل هلیسا رو شاد کردی دل تورو شاد کرد ومادربزگ عزیزت واست سوپ پخت
محمد حسن عزیزم همه اینها که تعریف کردی واسم خیلی خیلی خیلی درس داره
فقط خدا میدونه قراره چه درسهای بزرگی از زبان کودکانه وپاکت یاد بگیرم.
با تمام وجودم دوست دارم پسر توحیدی سایت.بوس
خدایِ من شکرررررت (:
سلاااااااااااااااامممممم محمد حسن جان
ای بگردم تو رو پسر گلم
ایییی جانم
چقدررررر قشنگ قانون رو توضیح دادی
آفرین بهت پسر خوبم
من از شما خیلیییی خیلیییی ممنونم که برامون کامنت مینویسی و کلی از کامنت های شما یاد میگیرم که چطوری بهتر به قانون عمل کنم..
محمد حسن جان ، من هم دقیقا مشابه اتفاقی که برای شما افتاده رو تجربه کردم..
خیلی حالم خوب میشه وقتی به خاطر خدا یککاری میکنی و بعد خدا خیلییییی زیباتر اون کارتو جبران میکنه ..
خدایا شکرت که محمدحسن عزیزمون به سوپ ش رسید :)))))
موفق باشی پسر گلم
در کنار خواهرجون و مامان بابای عزیز شاد و سلامت و خوشبخت باشی پسرم
سلام عزیززززم
چقدر قشنگ نوشتی .
چقدر ذوق کردم از خوندن حرفهای قشنگت ،عزیزدل خدا .
افررررین به تو که یاد گرفتی توجه نکنی و اینقدر خوب نتیجه گرفتی .
دلم غنج رفت برای نوشته های قشنگت
دلم غنج رفت برای مهربونی کردنت برای خواهر کوچولوت
که هدایت شدین هم تو سوپ بخوری هم هلیسا جان ماکارونی .
عزیز دلم چقدر من باید از تو یاد بگیرم حرفهایی که استاد میزنه و من فقط میشنوم ولی تو با سن کمت عمل هم میکنی .
تو بهترینی
تو عالی هستی
آفرین به مامان و بابا که پسر خوبی مثل تو تربیت کردن .
دوست دارم عزیز دل خاله .
سلام به معلم عزیزم
فدای تو بشم من عزیزم که اینقدر قشنگ به ما درس زندگی میدی
بند بند نوشته ها سرشار از نکته هست
از این کامنت یاد گرفتم اگر چیزی باب میلم نیست حداقل کاری که میکنم نسبت به اون بیتوجه باشم و این روند رو همین جور ادامه بدم تا اینکه بتونم روزی مثل تو در مورد نکات مثبت اون پاشنه آشیل صحبت کنم
و اینقدر به خداوند اعتماد کنم که هدایتش رو بپذیرم و تسلیم فرمان او شوم
مدتی میشه که دوره ی 12 قدم رو شروع کردم، با نوشتن تمرین ستاره ی قطبی متوجه شدم که بله خودمون هستیم که زندگی رو میسازیم با افکار و کانون توجهمان
چقدر خوبه که الگویی چون تو دارم عزیزم،
که به خودم بگم اگر محمد حسن جان تونست این کار رو کنه منم میتونم
مرسی که هستی
دوستدار تو :سیما
سلام پسر خانواده ،محمدحسن با احساس
امیدوارم حالت خوب و خوش باشه
..از اونروزی که اولین کامنتت روگذاشتی ،نوشته هات رو میخونم و اونقدر خالص مینویسی ،اونقدر با احساس مینویسی که در تمام مدت خوندن کامنتت،اشک میریزم و هق هق میرنم زیر گریه…
مثل همین الان که با خوندن کامنت خالص و پر از احساست چشمام پر از اشک شده و نمیتونم کنترلش کنم ،قلبم این خلوص و اتصالت رو میفهمه .
تحسینت میکنم عزیزم که تصمیم گرفتی بنویسی ونمیدونی چقدر حس خوب داره نوشته هات، بیشتر برامون بنویس.
در پناه حق .
سلام محمدحسن عزیزم
خداروشکرکه تواین سن کم اینقدردرست عمل میکنی
خیلی ازکامنتت لذت بردم
مخصوصا که قسمت سوپ روخوندم کل چشممام پراشک شد
خداروشکرواقعا به خاطراین قوانین ثابت وبدون تغییرش
افرین به شماکه ازناخواستت به درستی اعراض کردی وبه نکات منفی دوستت توجه نکردی
درپناه خداباشی پسرمهربون
به به ….. سلاااااام به عزیز دل … محمد حسن جااانم
خیلی خیلی ممنون از کامنت گذاشتن عزیزم. کلی به من درس یادآوری مبکنی. چقدر قشنگ داری از قوانین استفاده میکنی. نووووش جونت باشه نتایجت …. خیلی خیلی لذت میبرم عزیز دل. علی جان هم خیلی سلام میرسونه …
باز هم برامون بنویس
در پناه خدا جون باشی همیشه پیش خانواده عزیز و گرامی آن
خاله شیما
خدایا هر ان،شکرت برای همه چیز.خدایی که تمام خواسته هایم را اجابت کرده ای حتی اگر فقط در ذهنم باشند. سلام به استادان عزیز و فوق العاده بینظیرم و به دوستان جان جانانم و خصوصا پسر نازنینم اقا محمد حسن.دمت گرم خدا جونم اینم خواستم و اقا جان ،شد.من یه چند تایی از کامنتاتو خوندم نازنینم. خیلی بینظیری،خیلی تحسینت کردم و تو ذهنم بود کاش عکس تو روی پروفایل بود میدیدم روی چون ماهتو و الان یهویی دیدمت.خدایا شکرت که تو هر ثانیه در حال اجابتی اگر ما جلوی اونو نگیریم.خیلی خوشحالم و عاشق خدا و خودم و همگییییییییییتونم.بینهاااااااااایت سپاس استادان دلبرم.با امید عالیترینها هر ان ،برای همتون.خدایا بازم بی انتها شکرت.
سلام محمد حسن داداش خوش قلب من
چند روز پیش بود که توی نوشته های بچه ها دوستامون در سایت استاد عباس منش عزیزم متوجه شدم اسم محمد حسن نوشته شده که اگر درست یادم باشه گفتن 10 ساله هست
من خیلی خوشحال شدم و انقدر ذوق کردم میدونی چرا محمد حسن چون تو خیلی پسر پاکی هستی چون تو رو خدای مهربانم آورده اینجا که بگه به من مثل محمد حسن فکر کن مثل محمد حسن عمل کن مثل محمد حسن باورم کن مثل محمد حسن ببخش از اون چیزی که دوستش داری مثل غذای خوشمزه سوپ ببخش به خاطر بزرگیت من ی سوپ مامانی دیگه برات آوردم
محمد حسن امشب دوباره اسمت آمد داداشی و یادت کردم و تصمیم گرفتم دونبال اسمت توی نوشته های بچه ها بگردم و منم از هدایت خدای مهربانم بگم که با اینکه اسم محمد حسن روی معرفی پیجت نبود اما خدا به من گفت مهدی مهدی صبر کن این نوشته ها بوی محمد حسن رو میده
محمد حسن من 40 سالم هست و 30 سال از تو بزرگ تر هستم اما من تو رو داداش بزرگه میدونم میدونی چرا چون تو بهتر از من خدارو شناختی و من از تو میاموزم خداروشکرش می کنم که داداشی مثل تو دارم محمد حسن من داداش ندارم اما از امشب تو در قلب من داداش نوشته شدی اسمت در ذهن من و قلب من مثل اسم استاد عباس منش هک شد قلبی که تکه ای از وجود خداوند است در سینه من .
محمد حسن من به تو افتخار می کنم که خیلی خوب داری روی کنترل کردن ذهنت با خواندن شعر و به یاد آوردن زیبای های آدم ها و دنیای قشنگت در این کار خوب عمل می کنی و نتیجه های خوبی هم میگیری .
دوستت دارم داداشی
سلام به داداش مهدی عزیزم
خیلی ممنون برای من جواب نوشتین وخوشحالم کردین.
من هم خواهر دارم و داداش ندارم.
من هم شما را داداش خوب و بزرگ خودم میدانم و برای شما انرژی میفرستم وخیلی دوستت دارم
ازخدا میخوام کلی نشونه و هدایت های زیبا برای شما بفرسته .
ازطرف محمدحسن خانکی
سلام محمد حسین عزیز
خیلی خوشحالم که با این سن داری کامنت میذاری و داری از آموزش های استاد استفاده عملی میکنی
من هم یه داداش دارم اسمش محمد حسینه
از کامنتت من درس گرفتم اینکه تونستی با استفاده از کنترل ذهن رابطه ات رو بهتر کنی
انشالله روز به روز موفق تر باشی
وای من تورو چطوری میشه بغل نکنم…قربون خاله گفتنت بشم عزیزدلم …
سلام به محمد حسن خانکی مهربونم و دوست داشتنی …
چقدر حال دلمو خوب کردی با این کامنتت….
پسرم چه درس خوب و ارزشمندی بهم دادی…
توجه به نکات مثبت و هدایت خدا…….
چی بگم از بزرگی قلب و روح تو فرشته کوچک خدا….
بازهم برامون بنویس …چقدر باید از تو یاد بگیرم معلم خوبی ها
بوسم به رووووووی ماهت عشق خاله…
یعنی میشه من از خدا بخوام و ببینم تو در آینده چه بزرگمردی ازت ساخته میشه!!!!!؟؟؟
مطمعنم به لطف خدا و هدایت خدا و بزرگی قلب و روح خودت ، جای خیلی خوب و ارزشمندی ایستادی ..
دوستت دارم
بدرخشی خاله
سلام محمد حسن جان بنده باتقوا خدا
عزیزم خیلی تحسینت میکنم برای کنترل ذهنت برای این که به جای گله و شکایت و قبول کردی میتونی رفتار دوستت با خودت رو تغییر بدی و شروع کردی به هدایت ها عمل کردن و انجام دادن ستاره قطبی و خوندن شعر زیر لب آفرین بهت تو خیلی بیشتر از همسن و سال هات و حتی بزرگ تر از خودت می دونی .
آفرین به تو که از چیزی که دوست داشتی با باور فراوانی و احساس خوب گذشتی خدا هم به خاطر حال خوبت بهت سوپ خوش مزه رو هدیه داد.
تحسینت میکنم برای این که صبح قبل از رفتن به مدرسه این کامنت زیبا رو نوشتی .
این دوروز برای رفتن یا نرفتن به سفر از خدا هدایت خواستم و جمله زیبا مریم جون که در لحظه نیاز های ما پاسخ داده میشه هدایت شدم همین طور به تجربه یک سفر لذت بخش در زمان و مکان مناسب خلاصه که خداجون در هرلحظه همه مارو هدایت میکنه.
خدا تو رو حفظ کنه عزیزم برای پدرو مادرت. شاد و ثروتمند و سلامت در کنار خانواده دوست داشتنیت باشی .
دست خدا به همراهت
سلامم عزیزکم
چقدر دلم برات غنج رفت، مخصوصا اونجا که خواستی با درخواست پخت ماکارونی شکلکی برا هلیسا به خواهرت باور بدی که داره کار درستی میکنه خواسته هاش رو مینویسه
آفرین بهت، گل پسرم
تو خیلی برا من درس داری، تو کوچولویی ولی یه معلم خوب هستی، شاید اصلا بزرگ شدی به نوعی معلم شدی، چون خیلی واضح و دقیق و با ذکر مثال توضیح میدی، آفرین بهت
به امید اینکه ایرانمون پر بشه از محمدحسن خانکی ها که دیدگاهشون عباسمنشیه
اونوقت ایرانمون گلستان میشه
سپاسگزارم ازت که برامون کامنتای قشنگ میذاری
سلام ب محمد حسن عزیزم
خداروشکر میکنم ک ب کامنت شما هدایتم کرد
محمد حسن جان عزیزدلم
نمیدونی من چقد ازت چیزای جدید یاد میگیرم
چقد قشنگ قانونو بهم یاد میدی
امشب ک داشتم ظرف هارو میشستم یادت افتادم و لبخند اومد رو لبام
کلی حالم خوب شد
برای نامه ی قبلیت خواستم جواب بنویسم ولی نشد
امشب چقد قشنگ خدا ب کامنتت هدایتم کرد
چقد خوشحال شدن ک کامنتتو خوندم
چقد قشنگ زیبایی ها رو میبینی
الهاماتو دریافت میکنی
خدا چ پاداش خوبی بهت دادت هم برای سوپی ک دوسداشتی
هم برای دعوتت ب باغ دوستت
چقد خوبه ک قشنگ پیشرفت ها تو مینویسی
از شنا کردنت
از زبانت
از شعرهای جدیدی ک یاد گرفتی
از تصمیم های جدیدی ک میگیری
آفرین پسرخوب
خییلی تحسینت میکنم
محمد حسن جان من خیییلی دوسدارم عزیزدلممم
خییلی خوشحال میشم ک نامه مینویسی برامون
و بهمون یاد میدی ک چطور از آموزش های استاد درعمل استفاده کنیم
خداروشکر میکنم بابت وجود نازنینت عزیزم
منتظر کامنت های بعدیت هستم
به نام خدا
سلام به محمد حسن جان پسر بی نظیر
این دومین کامنتی هست که ازت میخونم و خییییلی لذت بردم و درس گرفتم و چشمام پر از اشک شد و
بار قبل چون خیلییی از دوستای سایت برات کامنت گزاشتند من دیگه ننوشتم
ولی این بار دیگه نتونستم با این که چند هفته هم میگذره ازش
محمد حسن جان مرد بزرگ خدا
حتما تا الان فهمیدی چقدرررر نوشته هات عالیه و به همه ما خیلییییی کمک میکنه
عزیزم تو عالی مینویسی با این سن و عااالی عمل میکنی و چقدررر برای من درس داره
این که انقدر عالی تونستی از ناخواسته ت بی توجهی کنی و به خواسته ت که دوست شدن با مهراد بود رسیدی
این چقدررر برای من درس داره که وقتی محمد حسن انقدر عالی تونسته منم میتونم
چقدر قشنگ کمک کردی خواسته خواهر کوچولوت برآورده بشه و خدا به دل پاک و بخشنده ت هم جواب داد و تو هم به خواسته ی دوست داشتنیت رسیدی
افرییییین عزیزم
خدا خیلی دوست داره
چه مسیر زیبایی پیش روی تو هست
خدا برای پدر و مادر عزیزت نگهت داره و همیشه انقدر با ایمان و فوق العاده باشی و هر روز شادتر و سالم تر باشی و خودتم میدونی که به همه ی خواسته هات میرسی ( قلب زیااااااد برای تو )
بازم برامون بنویس حتما
در پناه خدا باشی عزیزم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت اساتید بزرگم
عجب فایلییییی بود چقد عکس عاشقانه تون قشنگه (قلبببب)خدارو میلیاردها بار شکرت استاد این جنگله پارادیزه خودمون ابر و مه ای که داشت واااااای اصلا جادویییییی بود خدارو میلیاردها بار شکرت
برای این همه زیبایی تو این فایل رسیدگی به تراک کمپر خوشگلمون خدارو میلیاردها بار شکرت
خوش اومدین استاد عزیزم و مریم جون خوشگلم به بهشت پارادایز خودمون
واقعا استاد چقد قشنگ گفتین بهمون که خدا این همه کیلومتر شما رو با تراک کمپر برد و اورد بدونه اینکه یه خط روی تراک کمپر بیفته چقد قشنگ بود این حرف خدارو میلیاردها بار شکرت
پریدن تو دریاچه ی خودمون و لذت بردن از اب طبیعی گرم تو هوای خنک چقدرررررر حال میده خدارو میلیاردها بار شکرت
و بارون نعمت الهی که در حال باریدنه خدارومیلیاردها بار شکر چقدر زیبایی
و گیمه فوق العاده که استاد میگن بهمون همیشه که اگر میخوایین تمرکزتون رو از روی تضاد و مشکلات بردارین یکی از راه هاش همین گیم بازی کردن هست واقعا من همینکه دیدم بازیه استاد روتمرکزم از روی تضاد برداشته شد چه برسه بازی کردنش
عالیههههههه من اگر شما رو نداشتم چیکار میکردم استاد بزرگم و مریم جونه خوشگل سایتون مستدام باد برام تا ابد
عاشقتونم
در پناه الله یکتا باشید
ای جانم پردایس:)
سلام سلام به استاد جان و مریم جان
سلام به همه همسفرای عزیز
دلمون لک زده بود برای پردایس… خداروشکر که دوباره دیدیمش و چققققدر زیبا و جذاب و دلرباست:) دلرباتر از همیشه
واقعا لذت بردم از دیدن این صحنه های زیبا، تشکر ویژه از درون بچه و از استاد جان و مریم جان برای این حظ بصری که به ما دادن
و چقدر حرفای خوبی زدین تو فایل مثل همیشه
واقعا ما هم میگیم خدایا شکرت برای این سفر که ما هم با شما همراه بودیم و کلی چیز یاد گرفتیم
تازه سفر شما یه ماه بود واسه ما بیشتر از دوماه:))
ما هم کلی رشد کردیم تو این سفر
دقیقا سفر هم بهترین راه برای شناخت آدماست، هم آدمای مناسب و هم فرکانس رو کلی به هم نزدیک میکنه، رابطه شون رو عمیق تر میکنه
چقدر قشنگ از اعتماد به خدا صحبت کردین
جادوی سفر چه تعبیر قشنگی بود
اصل رو از فرع تشخیص بدی و فرع رو رهاش کنی بره
آرامش و آسایش دو تا نعمت عالی و واقعا خواستنی
ای جانم بازم سپاسگزاری های زیبا و صادقانه و عاشقانه ی شما دو تا از همدیگه:)
چه قشنگ، به خدا بگی تو صاحب این سفر هستی و خودت ما رو هدایت کن
عاشقتونم که هر دفه میرین سفر اون بهترین سفرتونه، و باز بعدی دوباره از اون بهتر
اعتماد به خدا
تمرکز رو باور فراوانی
اعتماد به اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب خواهیم بود
ای جانم صدای قوقولی قوقوی خروسه وسط صحبتای استاد چقدر باحال بود:) چه فضای دلنشینی
به به چه آبتنی جانانه ای کرد استاد:)
و چه بارون زیبایی روی دریاچه، خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی
آخی.. چه خوب که یه کمی از داخل خونه رو هم نشون دادی مریم جان:) کلی دلمون برای پردایس تنگ شده بود
خدایا همه مون رو برای سفرهامون، برای برنامه ریزی هامون هدایت کن در بهترین زمان به بهترین مکان هدایت بشیم:)
درودو صبح بخیر ب مریم بانوی سحر خیز و استاد همیشه در رفاه و همه همسفرای عزیز ک دراین سفر هشت هزارمایلی حضورداشتن و حالا از برگشتن درصحت و سلامت کامل سراپا سپاسگزاری هستن..
اول ک منم صبح اول صبح گفتم ببینم حتما دیگه رسیدن خونه وفایلشم گذاشتن و چقدر اذت بردم از دیدن پرادایس زیبامون و خدارو شکر کردم آب از آب تکون نخورده و چقدر این توحیدی بودن و پرستش خدایی ک همه چیز تحت کنترلشه و بر همه چیز ناظره همه چیزو برما آسان میکنه خدایا هزار مرتبه شکرت من لحظه ای ک دیدم دارین تراکو میشورین و آبی ب سروصورتش میزنن گفتم این یم سپاسگزاری و قدردانی ازاین وسیله فوق العادست ک مارو برد تا اونطرف دنیا و سالم وصحیح برگردوند و چقدر خداوند ب ما لطف و محبت داره ک این چنین مرکبهایی ب ما عطا کرده زیبا فوق العاده وفول آپشن الهی شکر..
واقعا احساس سپاسگزاری استادو درک کردم از بازگشت با سلامتی و صحت کامل برای منم پیش اومده ک بعد از حتی سفر چند روزه و 1000کیلومتری ک داشتیم ب همراه همسرم ب محض ورود ب خونه خدارو بارها شکر کردم وقتی فکر کردم چ مسافت طولانی رفتیم و برگشتیمو سالم و سلامت بودیم و چقدر درک کردم این احساسو خدایاشکرت ک در این مسیر ماهم شریک بودیم دیدیم لذت بردیم..
خدایاشکرت ک بر همه چیز ناظری و این آرامش و این راحتی و آسایش همه از باتو یکی بودنه بری سفر بدون فکر ب هیچی بدون در نظر گرفتن هیچ اتفاقی چ برای اهل پرادایس چ خودت و این همون هماهنگی روح و ذهنو یادم میاره خدایا شکرت چقدر میشه باورهای توحیدیو دید چقدر میشه باور فراوانیو دید چقدر میشه سیر تکامل حتی برای سفر کردنو دید واین سبک سفر کردن برای منم تجربه شده البته ک هرچی آدم ثروتمندتر باشه قدرت خلقش بیشتره و هر چیزی ب راحتی در دسترسشه مثلا خریدن لباس اگر ضرورت پیدا کنه خریدن کفش یا خوراکیهای مناسب تغذیه و هر چیزی ک شاید لازم نباشه حتما از خونه ببریم ک شاید لازم شه و گاهی دیدیم اصلا نیازمون نشده فقط یک فضا اشغال شده و ب کارمونم نیومده و چقدر این تحربه کردن عالیه و من دوست دارم توی هر زمینه ای این تکامل و رشدش و برای خودم واضح تر کنم مثلا گفتم ببین هر بار ک همسفر استاد شدم گفتم انشاا..برمیگردیم و همه چیز سرجاشه و بهشتمون بهشتی تر شده وقتی با این زیبایی و سرسبزی مواجه میشم وقتی میبینم آب از آب تکون نخورده میگم خب الهی شکر و باز برای سفر بعدی قوی ترو با ایمان بیشتری میرم و در لحظه از زیباییها لذت میبرم بدون فکر کردن ب مرغو خروساو اهالی پرادایس گفتم ک این فایل و صحبتهای استاد و بانو مریم کلی درس داشت کلی آگاهی داشت و باز من انگیزم برای سپاسگزاری جانانه بیشتر شد خدایا شکرت ک هر لحظه ب نیاز ما پاسخ میدی چند شبی هست تلویزیون داره یوسف پیامبرو میذاره و تنها فیلمیه ک من دوست دارم ببینم و فقط تمرکزم رفته روی یکتا پرستی و توحیدی ک میشه در این فیلم دید و میگم خدای من همون خدای یوسفه وببین چقدر ارتباط داره باخداوند و ب قول استاد هر لحظه با خدا صحبت میکنه و همه چیزو از هدایت و خواست خداوند میدونه و باز ب خودم قول دادم ک بیشتر روی باور توحیدم کار کنم و بیشتر یکتا پرستیمو و خوندن فکرو حرفی ک خدابهم میزنه پررنگ تر کنم و با دیدن این فایل و صحبت استاد ک از خدا بارون خواست و خداوند اجابتش کرد لذت بردم و گفتم ببین خودشه من باید باور کنم ک خداوند 100در100هر لحظه بامنه و پاسخ میده و اجابت میکنه یعنی همین باور در من ریشه داربشه دیگه تمومه و از خدای مهربان میخوام ک در این مسیر هدایتم کنه و اجابتم کنه تا در یکتاپرستی خالصتر باشم..
برای اول صبح بهترین افکاروتصاویری بود ک دیدم و در ذهنم داشتم و مطمئنا روزی عالی درپیش دارم..
همواره از دیدن شما لذت میبرم ووسپاسگزارخداوندم هستم ک دراین مدار هستم شادوسالم باشید..
بنام خدای مهربان
سلام بر استاد و عزیز دلش
استاد خیلی خوش آمدید به پرادایس
و خدا رو شکر که بسلامت باز آمدید.
استاد خیلی سپاسگزارم که این سفر هم مثل بقیه زندگیتان پر از خیر و برکت و آگاهی بود.
خانم شایسته گفتن که در این سفر احساس کردن آدم دیگه ای شدن و رشد کردن من چون از شروع این سفر با شما همراه بودم همین احساس را دارم البته نه به اندازه شما، من هم رشد کردم و کلی آگاهی و باور جدید دریافت کردم خدا رو شکر.
خیلی سپاسگزارم از شما دو استاد بزرگوار
به به به پردایس زیبا… سلام به دو استاد عشق و همسفران عزیز. چقدر دلمون برای پردایس تنگ شده بود، مرسی استاد که درون بچه رو فرستادین این تصاویر زیبا رو از بهشتمون بگیره…. خیلی لذت بخش بود. واقعا چه فضای زیباییه دور و اطرافش هم. خسته نباشید از این سفر یک ماهه… خدا قوت به هردوتون. خدا رو صدهزارمرتبه شکر که صحیح و سالم برگشتین.
استاد چقدر سپاسگزاریتون از تراک کمپر، ماشین و هرآنچه تو سفر خدمت کرده بتون زیبا بود. خیلی دوست داشتم تشکرتون از مریم بانو رو و تشکر مریم بانو از شما رو. خدا رابطه تون رو هر روز آرامش بخش تر و پر عشق تر کنه. ماهم که تو هر کامنت از هردوتون تشکر کردیم ولی اندازه ی سر سوزن زحماتتون نیست برامون. و صد البته که نیازی ندارین خداوند اجر شما رو به بهترین نحو داده و می ده… اتفاقا دو سه روز پیش قران صبحم آیات سوره ی شعراء بود که داستان پیامبران مختلف رو می گفت و اولین حرف پیامبران بعد از دعوت به راه درست همین «وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِینَ» بود.
یه نکنه ی مهمی که بهش اشاره کردین سبکباری تو سفر و راحت گرفتن و در صلح بودن با همه چیه. چقدر مهمه این نکته و چقدر سفر رو لذت بخش تر می کنه. ما داشتیم سفرایی که همسفرامون هم آسونگیر بودن و چقدر به هممون خوش گذشته و سفرهایی هم داشتیم که از همراهان کسایی بودن که خیلی سخت می گرفتن و سفر رو به همه تلخ کردن. واقعا سفر آدم رو رشد میده. خداجونم همچین سفرهای نابی قسمت همه مون بکن تا لذت رشد کردن رو بچشیم و از زیبایی های اطرافمون بهره ببریم.
استاد عجب بازی خفنی بود این فوتبال، چقدر طبیعی شدن آدمای تو بازی خیلی وقت بود ندیده بودم بازیا رو و خیلی جالب بود برام، گلم که زدین و به به. من الان خیلی وقته فوتبال رو دنبال نمی کنم ولی حدود ده سال پیش من طرفدار رئال مادرید بودم و همسرم طرفدار تیم بارسا. و یه مدت زیادی هم گواردیولا مربی بارسا بود، واقعا انسان بزرگی هست و ما همیشه از کل بازی لذت می بردیم حالا هر تیمی که می برد. یادش بخیر…
استاد و مریم بانوی عزیز سپاس فراوان برای همسفر کردن ما با خودتون تو این سفر رویایی و پر از زیبایی. واقعا زیبا بود ایالت کلرادو. امیدوارم در زمان مناسب ماهم به این ایالت زیبا سفر کنیم و از نزدیک این زیبایی ها رو ببینیم.
در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشین… با قلب فراوان
بنام خدا
سلام بر پیامبر زمانه استاد عباسمنش عزیز
سلام بر خانوم شایسته عزیز
خدایا شکرت ازدیدین این همه صحنه های زیبا
شکرت از دیدین ودریافت این همه آگاهی ناب
خداقوت عزیزان دل
چقدر شیک بعداز سفر همه جا رو تمیز کردین
وچقدر این انرژی ناب احساس میشه
واقعا سفر یکی از سازنده ترین مسیر زندگی هست
سفر یعنی ساختن خودمون
سفر یعنی شناختن خودمون وهمسفرمون
استاد عزیز وخانوم شایسته عزیز
خیلی خیلی لذت بردم از تجربیات جدیدتون وکلی درس آموختم
بسیار از شنای استادلذت بردم
لذت بردم ازاین عشق بی نظیری رو دارین تجربه میکنید
عشقی که جملاتش پر از انرژی نابه
چه لذتی بردم از دراز کشیدن وپی اس بازی کردن استاد جان
یه لحظه خودم رو اونجا تجسم کردم
عجب بازی میکنین استاد جان
عجب گلی دس خوش
انشاالله یه روزی باهم بازی میکنیم
دقیقا تیم مورد علاقه وچندین ساله من سیتی
ممنووونم از به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی ناب
نوش جانتون این همه شادی وسلامتی