https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-18 23:12:132023-11-26 04:25:22سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 230
375نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1 – در مدرسه دوستم معصومه یک خودکار خریده بود من آن خودکار را دیدم و خیلی خوشم از آن آمد از پدرم درخواست کردم که از آن خودکار برای من هم بخرد ما شبش تمام نوشت افزار هارا گشتیم ولی تمام نوشت افزاری ها از آن خودکار تمام کرده بود پدرم گفت من خودکار را برایت پیدا میکنم در ذهنت رهایش کن من از خداوند درخواست کردم ودر ذهنم پاکش کردم روز بعد که رفتم مدرسه دیدم دوستم دلارام از آن خودکار خریده است از او پرسیدم که از کجا خریده است او گفت در مغازه ی پایین مدرسه خریده است من تعجب کردم و در دلم گفتم ما این همه دنبالش گشتیم در مغازه ی پایین مدرسه بود از خداوند تشکر کردم و از آن خودکار خریدم
2-در مدرسه سر کلاس معلم به ما گفت که پوشه کار هایتان را ببینم و نعبت که به من رسید معلم پوشه کار من را دید و گفت تشویق شینا بکنید چون تمام امتحان هایش را عالی داده و و پوشه کارش خیلی منظم است من خیلی خوشحال شدم و خدارا شکر کردم
3- این هفته تولد مامانم بود روز تولد مامانم که اسمش زینب است در روزی بود که تولد حضرت زینب هم بود و روز پرستار هم بود من به تمام کسانی که در سایت شغل آنها پرستار است این روز را تبریک میگویم و ما برایش کیک خریدیم و سورپرایزش کردیم و خیلی خوشحال شد
4_من از پارسال علاقه مند به دسبند درست کردن شدم و کلیپ دیدم و الان دست بند های زیبایی می سازم و برای دستبندهای که می سازم لیست قیمت نوشتم و این هفته دو تا دستبند برای هیراد پسر ععم به قیمت 62 هزار سفارش گرفتم و یدونه برای همکلاسم روژین به قیمت 24 هزار سفارش گرفتم
5- من در امتحان زبان انگلیسی رتبه ی اول آوردم
6-من در کلاس شنا توانستم به یک نفر از دانش آموزان که در شنای پروانه ایراد داشت یاد بدهم که چطور شنای پروانه را درست انجام دهد و به خودم افتخار می کنم که توانستم به یک نفر در شنا کمکش کنم و بهش آموزش دهم و امشب قرار است که به پدرم در استخر کمک کنم که چگونه شنایش را درست انجام دهد
راستی استاد عباس منش من همیشه ویس و فایل هایی که در سایت می گذارید گوش میدهم
ممنونم از خاله فاطمه و پسرشون آقا محمد حسن از خاله شهلا که پدرم گفتن مربی شناست از خاله نسیم که آمریکا و من دوس دارم برم اونجا از عمو رسول از عمو شاهین از دو تا خاله زهرا از عمو سید عظیم از عمو جواد از خاله وجیهه و خاله رویا ممنونم.خدا حافظ
چقدر خوشحال شدم که میبینم توی سایت فعال هستی و اومدی کارهای قشنگ تو برامون نوشتی .. از اینکه نکته های مثبت این هفته رو نوشتی چقدر لذت بردم . اینکه به اون خودکار دوست داشتنی هدایت شدی .. چقدر این موضوع برام درس داشت که پدر جان بهتون یاد دادند که در ذهنت رها کن یعنی داری از قوانین استفاده می کنی و بعدش خیلی زود توسط دوست همکلاسیت به این خواسته آت هدایت شدی اون هم توی مغازه ای که بغل گوشه مدرسه ی خودت بود .. عزیزم من باید از دختر قشنگم این نکته رو کاملا یاد بگیرم ممنونم که اومدی برامون نوشتی
راستی تولد مادر عزیزت زینب جون مبارک باشه و از قول منم تبریک بگو عزیزم
نکته ی دیگه ای که برام خیلی جالب بود این بود که از حالا برای خودت کسب و کاری خلاقانه ای رو شروع کردی و داری سفارش می گیری و درست کردن دستبند رو از کلیپ یاد گرفتی واقعا بهت تبریک می گم فرشته ی نازنینم.. و از اینکه لیست فروش محصول و خدمات خودتو نوشتی واقعا جای تبریک و تحسین داره آفرین عزیزم
خدا رو شکر چنین پدر و مادر الهی رو خداوند نصیبت کرد و و شینای نازنینی مثل تو رو دارند و مطمعنان دختر قدردانی هم هستی عشقم.
عاشقتم عزیز دلم
در ضمن خیلی هم منظم هستی از نوشته هات فهمیدم ..
ببین چقدر قشنگ شماره بندی کردی و هر مطلب رو هم مختصر و واضح و قشنگ نوشتیییی!!!!
در ضمن شینای عزیزم تو معلم شنا هم هستی آفرین عزیزم .. تو در همه ی کارها توانا و نابغه ای تبریک تبریک بوس بوس عزیزم
شب و روزت پر از اتفاق های قشنگ طلایی باشه
بازم بیا برامون بنویس عزیزم
ممنون و سپاس ( کلی قلب و ستاره و گل و پروانه برات فرستادم)
آفرین که دستبند درست میکنی و پول هم در آوردی بهت تبریک میگم
بابت شنا و زبان و خودکار و تولد مامان عزیزت .
من بعداز سفرشمال و کلی حلزون بازی و شن بازی ، امروز که مدرسه رفتم مهراد دوستم برای پنجشنبه من را برای تولدش دعوت کرد البته من و پنج نفر از همکلاسی های دیگه م .
خیلی خوشحالم برای این تولد چون هدایت خداست .
من تو دفترم دیروز نوشتم که تو جمع بتونم برقصم و خدا امروز این مهمونی دعوتم کرد تا بتونم تو این جمع دوستام برقصم و خواسته م تیک بخوره .
اولین نکته همیشگی رو بگم که درمورد اکثرمون صدق میکنه موضوع« کمالگرایی» بخصوص که اینروزها دارم در دوره شیوه حل مسائل، رو این موضوع کار میکنم که واقعا هرروز بیشتر دارم اینو درک میکنم یکی از بزرگترین دلیل های شکست و ناکامی و سختی های زندگی من داشتن همین کمالگرایی در وجود من بوده که باعث میشد یه عالمه کارهارو عقب بندازم و شروع نکنم چرا اینو گفتم چونکه خیلی اوقات همینجا بعضی هامون میخواهیم کامنت بذاریم همش میخواهیم زور بزنیم که یه کامنت خیلی خفن از خودمون بجا بذاریم اما در صورتی که وقتی ما همونقدری که از این آگاهی ها درک کردیم و بیاییم کامنت بذاریم باعث راه افتادن و یادگیری بیشتر در ما میشه برا کامنت های بعدی و اینکه وقتی ما بتونیم واقعا این آموزه هارو درک کنیم و یاد بگیریم اونوقت جملات و کلمات خودشون خودبخود میاد به ذهنمون و ما هم اینجا تایپ میکنیم
خب بریم سراغ هدایت های همیشگیمون که تمومی ندارن،،
بعد از کلی مسافرت اومدین خونه هیچ از قدیم گفتن هیچ کجا خونه خود آدم نمیشه البته از دیدگاه من خونه ای که واقعا آرامش روحی بهت میده میشه خونه خودت مهم نیست کجا باشه مهم اینه که غذای روحتو تامین کنه میشه خونه خودت حتما قرار نیست محل زادگاه یا کشور خودت باشه،،
واقعا همیشه کیفیت با شکوهه مثل همین ماشین فورد که با اینهمه بار بر دوشش اما همه جا رفت و کلی تجربه های عالی بهمون یاد داد حتی چقدر باعث حرفه ای تر شدن هممون شد از شناخت و خرید ماشین های خارجی چونکه اینهمه قسمت با هم چه تجربه ها و مکان های دیدنی رو طی کردیم و یه عالمه از آپشن های خوب و قدرتمند این برند از ماشین رو کسب کردیم
استادعزیز و بانوی مهربونمون اینقدری که شما تا الان بهمون اطلاعات و شناخت از این کشور بهمون دادین اگر یه نفر سالها مقیم اونجا بود و میومد بهمون میگفت اما اینقدر گسترده نبود
اما همه ما الان یه عالمه اطلاعات و نکات بسیار زیبا از این کشور میدونیم
امشب مجدد این پرادایس زیبا رو با این دریاچه رویایی که یه نفر یه زمانی فقط در رویاهاش بوده رو برا خودم آپدیت کردم که این چیزها عادی نیست بقول اون جمله معروف فیلم میگه « هیچ لحظه ای عادی نیست» چونکه دیروز یهو بخود اومدم دیدم برا چندمه که در حال تجربه یکی از خواسته هام هستم تا همین چندوقت پیش داشتم آرزوشو میکردم همون لحظه خداروشکر کردم گفتم خدایا چقدر ما زود فراموش میکنیم انگار که نه انگار این خواسته هارو تا چندروز یا چند وقت پیش داشتم آرزوشون میکردم پس هیچ نعمت و لحظه ای رو نباید کوچک شمرد و ناسپاسی کرد بلکه باید غنیمت شمرد و گفت خدایا ممنون از این جایگاهم چونکه قراره بیشتر و بهترشو بهم بدی مثل تکامل خواسته ها و تجربه های گذشته ام
امروز یه جمله از استادم شنیدم میگفت همیشه به خودت بگو کسی قویتر و بهتر از من نیست
البته منظورش این بود که یعنی خودتو لایق بهترین بودن و خودتو باور داشته باش
همگی عزیزای دلم امروز هم که با یکی از دوستان عزیز همین سایت بصورت حضوری با هم ملاقات کردیم و چقدر با هم تجربه کلی صحبتهای خوب و لذتبخش داشتیم مثل چندشب پیش که چندتایی از دوستان همین سایت دور هم جمع بودیم و کلی زدیمو رقصیدیم و کیف کردیم
احساس میکنم تنها دوست مهربونم فقط خودت هستی و بس …
خیلی وقت هست که احساس میکنم هیچ دوستی مثل خداوند برام دوست داشتنی تر و مهربون تر نیست . قبلنا فقط به دنبال دوستی با انسان ها بودم . اگه میخواستم با فردی رفیق بشم کلی تلاش انجام میشد ، آخرشم دو دل بودم که طرف اخلاقش چجوریه ، رفتارش چجوریه و خیلی مباحث دیگه .
اما از خداوند که نگم …
هم میشه بهش اعتماد کرد .
هم میشه باهاش حرف زد .
میتونم آرزو ها و رویا هام رو باهاش درمیون بذارم .
میتونم خواسته هام رو ازش بخوام .
هیچ وقت منو تنها نمیذاره . همیشه همراهمه .
همیشه حمایت کننده و هدایت کننده ام هست .
از همون لحظه ای که متولد شدم تا آخرش باهام هست .
هیچ دوست و انسان دیگه نمیتونه اینقدر برام صمیمی باشه .
خدایا شکرت …
خدایا شکرت که بهترین دوستم هستی .
خدایا شکرت که تا این اندازه بهم عزت دادی .
خدایا شکرت که تا این اندازه برام ارزش قائل شدی .
خدایا تو را صد هزار مرتبه شکر …
خوب بریم سراغ یکی دیگه از قسمت های سریال زیبای سفر به دور آمریکا .
اینبار فایل زیبا و پر از رویا و خواسته ، قسمت شمارهٔ 230
اول از همه برم سراغ رابط ی رویایی استاد عباس منش و مریم خانم عزیز .
رابطه ی رویایی شما دو شخصیت واقعاً یک رابطه ی عاشقانه و قابل تقدیر است .
لذت میبرم وقتی میبینم تا این اندازه از زندگی لذت میبرید ، در حالی که هر دو تا تون یک هدف مشخص و معین رو دنبال میکنید .
از اون زمان هایی که این سریال ضبط میشه تا اون زمان که تدوین میشه و بر روی سایت عباس منش دات کام بارگذاری میشه .
خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا شاهد همچین رابطه ی رویایی و عاشقانه ای باشم .
پروردگارا برای استاد عباس منش و مریم خانم شایسته آرزوی موفقیت دارم .
پروردگارا برای استاد عباس منش و مریم خانم آرزوی خوشبختی دارم .
انشاالله که همیشه رابطه ی رویایی شون ، پر از عشق و لذت باشه .
پروردگارا من هم همچین خواسته ای دارم .
با تمام وجود دوست دارم تا عین همین رابطه ی رویایی رو در زندگیم تجربه کنم .
رابطه ای که توش تمامی جنبه های مثبت یک زندگی قرار بگیره .
یه رابطه ی عاشقانه .
یه رابطه ی پر از لذت .
یه رابطه ی پر از احترام .
یه رابطه پر از احساس خوب .
یه رابطه با یک هدف مشترک .
خدایا شکرت که شاهد این نعمت هستم . صمیمانه ازت متشکرم …
بعد از یک ماه دوباره دیدن زیبایی های پارادیس ، شور و شعفی در وجودم پرورانیده .
رنگ سبز و خرم برگ درختان پارادیس ، وقتی منعکس میشه روی آب ، منو دیوونه میکنه . زلالی و شفافیت آب دریاچه ی پارادیس ، زیبایی و قشنگی رو منجر شده که دیدنش خالی از لطف نیست .
اما روشن کردن فواره در وسط آب پارادیس ، زیبایی های پارادیس رو جلوه ای متفاوت بهش میده .
صدای شُر شُر آب در وسط دریاچه واقعاً شنیدنیست . قطرات آب تو هوا پخش میشه و از بالا میفته روی سطح دریاچه . صدا و تصویری شگفت انگیز ایجاد شده ، با بکگراندی خارقالعاده .
آسمون پهناور اللّه رو که ناظر هستم در میان رنگ آبی ، سفیدی ابرهای پراکنده رو فقط میبینم .
خدایا شکرت که همه چیز در پارادیس جلوه ای از زیبایی است .
پارادایس تجلی گاه زیبایی و هنر بی همتای خداوند هست . پر از زیبایی و نکات مثبت . میتونم بگم اینجا همان بهشت خداونده . به درستی میشه ، اوصاف و سجایای ذکر شده در کلام اللّه مجید رو شاهد بود .
دوباره دلم تنگ شده برای اون قایق سواری که خانواده ی آقای rayen اینجا داشتند . اون همه مهمون که از محیط پارادیس لذت بردند .
مهمونی هایی که در پارادیس گرفته شد . خصوصاً دریاچه ی زیبایش . آبتنی های زیادی که دختر پسرا انجام میدادند . چه روز چه شب . شیرجه ای که اون آقا ( اسم شون تو خاطرم نیست ) تو آب زد رو هنوز که هنوزه تحسین میکنم .
جت اسکی سواری هایی که استاد عباس منش در دریاچه میکردند هنوز تو خاطرم هست .
اون فایل سریال زیبای زندگی در بهشت که با جت اسکی انجام شد و مریم خانم شایسته هم حضور داشتند . فایل شماره ی 191 . در مورد رسیدن به اهداف بود . صحبت های استاد عباس منش بر روی اون فایل رو خیلی دوست دارم . چندین مرتبه هم گوش دادم . هر وقت که اون فایل رو دوباره مرور میکنم ، به قدرت خداوند بیشتر پی میبرم . ایمان بهتری پیدا میکنم . امیدوار تر از قبل میشم . می پذیرم که رسیدن به اهداف کار ساده ای هست . قبول میکنم که خداوند کارش فقط و فقط اجابت کردن خواسته هاست . ( این کامنت رو بنویسم ، تو سایت عباس منش دات کام منتشر میکنم و فایل 191 از سریال زیبای زندگی در بهشت رو شروع میکنم به نگاه کردن و نکته برداری )
با تمام وجود دلم میخواد بپرم تو این آب همانند آینه . ساعت های مداوم داخلش بمونم . از تو آب ، این ویلای چوبی ساخته شده بر سطح آب رو دیدن کنم . تصویر منعکس شده ی درختان تو آب رو ببینم .
رنگ آبی آسمون که با ابر های سفید باعث زیبایی شده اند رو نگاه کنم .
اجرای تمرینات دوره ی قانون سلامتی تو این سفر همه چیز رو آسون تر و ساده تر کرد .
وقتی انسان میره مسافرت ، خوب مطمئناً نیاز پیدا میکنه به غذا و کلی موارد دیگه .
فقط غذا خوردن تنها رو اگه بخوام حساب کنم ، حداقل روزی 3 مرتبه باید وقت تلف بشه برای خوردن غذا . کلی زمان باید اتلاف بشه برای صرف غذا . بی حالی و خستگی بعد از غذا ، خودش دوباره یک مشکل دیگه که خیلی دست و پا گیره .
اینا همش زمانی هست که فقط بریم رستوران . اگه خودت بخوای آشپزی کنی که اصلاً وقتی باقی نمی مونه که بخوای ازش استفاده بهینه بکنی . هر چقدر زمان بذاری بازهم نمیشه ازش استفاده درست داشته باشیم . اگه تمام روز و شب زمان خالی داشته باشی اما خسته باشی ، اون زمان هیچ کمکی نمیکنه تا شخصیت خودت رو بهبود بدی .
تازه کلی باید داخل شهر بگردی دنبال یک رستوران خوب . کلی باید رانندگی کرد . تو ترافیک ، پشت چراغ قرمز موند . تو رستوران باید منتظر موند تا غذا آماده بشه و کلی موارد دیگه .
خوب فقط رستوران رفتن و غذا خوردن به تنهایی تمام زمان آدم رو نابود میکنه .
حالا اگر بخوای چای درست کنی بازم به همین شکل . خصوصاً ایرانی ها که اکثراً نوشیدنی مورد علاقه شون چای هست . حداقل روزی 4 وعده چای دم میکنند .
من خودم دانشجو بودم و خونه دانشجویی داشتم . روزانه حداقل 4 مرتبه فقط چای دم میکردیم .
فقط ناهار رو میرفتیم سلف دانشگاه ، صبحانه و شام رو خودمون آماده میکردیم . نمیدونید چقدر زمان نابود میشد . نمیدونی چقدر عقب میفتادیم . تو امتحانات که دیگه از همه بدتر . من خودم آشپز بودم . درسته که کار سنگین و طاقت فرسا انجام نمیدادم ، اما خدا شاهده کلی از روز درگیر یک ناهار درست کردن بودم .
برای پختن یک وعده ماکارونی کلی زمان از بین میرفت . بقیه ی غذا ها هم به همین شکل بود .
اگه روزی تعطیل بود که بدتر …
قبل از رفتن به کلاس باید چای دم میکردیم . از کلاس میومدیم خونه دوباره باید چای دم میکردیم . البته من که خودم زیاد میل و علاقه ای به چای نداشتم ، اما هم اتاقی هام اینجوری نبودند …
اما وقتی شما استاد گرامی و خانم مریم شایسته رو میبینم که اینقدر متعهدانه روی تعهد خودتون موندین ، تحسین تون میکنم .
روزی یک وعده غذای سالم خوردن ، خودش کلی انسان رو جلو میندازه .
اون زمان هایی که باید صرف آماده سازی غذا و شستشوی ظروف بشه ، صرف قدم برداشتن برای اهداف میشه . این خیلی خیلی ، انسان رو متمرکز میکنه روی فکر کردن و قدم برداشتن در مسیر خواسته ها .
تمام توجه و دقت مغز میره روی خواسته ها و اهداف . اما اگر بخوای نصف تمرکز تو بذاری روی آشپزی کردن ، خوب اون نتیجه ی دلخواه ایجاد نمیشه .
استاد عباس منش و خانم مریم شایسته دوست داشتنی ، برای اجرای این تعهد ، تحسین تون میکنم و براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم . لذت میبرم از اینکه شما دو تا فرشته ی مهربون الگوی من هستید .
خدایا شکرت …
خدایا شکرت …
خدای مهربونم ، وقتی اتوبوس RV و ford f1 50 رو کنار هم میبینیم
به خودم میگم : چه سفر ها و مسافرت هایی که استاد عباس منش و خانم مریم شایسته باهاشون تجربه نکردند .
چه زیبایی هایی رو شاهد بودن و تحسین کردند .
خصوصاً این مسافرت آخر که به ایالات زیبای Colorado انجام شد .
ایالت Colorado که منطقه ای کوهستانی و خنک بود . با جنگل های انبوه با پوشش گیاهی غنی و سرسبز . با طبیعتی وحشی اما دلبر .
پروردگار من هم دوست دارم از همین اتوبوس RV داشته باشم .
من هم دوست دارم تا لذت رانندگی و استفاده شود تجربه کنم . تو کشور زیبا و پهناور آمریکا اتوبوس RV خودم رو سوار بشم و تک تک ایالت ها ، شهر ها و مناطق بکر و دیدنی رو از نزدیک ببینم و تحسین کنم این زیبایی ها رو . وارد هر محیط زیبایی که میشم ، روزهای زیادی رو اونجا بمونم و شکرگزاری اون زیبایی رو در پیشگاه خداوند انجام بدم .
پروردگارا این خواسته ام رو بر لیست خواسته های دیگه ام اضافه کن .
پروردگارا ثروت ، توانایی خرید و زمان مناسب برای استفاده از این نعمت رو در اختیارم قرار بده .
چون کار من فقط درخواست کردن هست و کار تو اجابت درخواست درخواست کننده .
چون کار من فقط خواستن هست و کار تو محقق کردن خواسته ها .
آخه وقتی استاد عباس منش رو میبینم که اینقدر زندگی شون عالیه تحسین شون میکنم .
ایشون الگوی زندگی من هستند .
زندگی ای رو دارن که در تمام جنبه ها عالیه .
یک زندگی با بالاترین کیفیت و استاندارد ها رو دارن تجربه میکنند .
آفرین .
باریکلا .
ماشاالله .
احسنت .
دمت گرم استاد عباس منش و خانم مریم شایسته که شدیداً برای من الگو و الهام بخش …
خدایا شکرت …
خدایا شکرت … که منو هدایت کردی به دیدن این همه زیبایی در این فایل .
سلااااام پر از انرژی مثبت پر از خبر های خوب خیلی دلم تنگ شده بود برای کامنت گذاشتن و به اشتراک گذاشتن خبر های خوب نتایج خوبم و توجه کردن به نعمت ها و بهبود ها
استاد جان خیلی ممنونم مرسی که زیبایی های زندگیتونو با ما به اشتراک میزارید دیدن اسن زیبایی ها و سطح از لذت در زندگی ذره ذره شخصیت من رو تغیر داد که الان دارم تازه متوجه تغیرات میشم من محمدی که در طول روز خیلی اوقات در حال بد به سر میبردم و در خشم در جنگ با خیلی ها بودم الان انقدر لطافت و احترام عزت انقدر برخورد خوب میبینم میدونید من با خیلی افراد مسئله داشتم با خیلی ها قهر بودم در محل کار خیلی از دوستان دیدن روابط خوب استاد و انرژی مثبتی که میشه تو روابطش با همه افراد دید خواسته ها در من ایجاد کرد من از نزدیک ترین افاد زندگیم گاها باهاشون بحث داشتم مخصوصا پدرم همکار ها و خیلی از اشخاص دیگه ولی رفته رفته از زمانی که من روی خودم توی سایت کار کردم اصلا زیبایی هارو بیشتر دیدم نا خود اگاه به هر فردی که میرسم یک یا چند ویژگی و خصلت خوب تو شخصیتش و زندگیش پیدا میکنم و گاها تحسین میکنم گاهی پیش میاد اون ها پیش قدم میشن و زیبایی های اخلاقی و فیزیکی بنده رو تحسین میکنن برام جالبه در گذشته اینطور نبود افراد ایراد گیر بودند من خودم هم همینطور ببینید من نمیرم زور بزنم که روابط خوب ایجاد کنم من فقط دارم روی خودم کار میکنم با دیدن فایل های استاد رفتار و اتفاقاته که تغیر کرده برخورد ادم ها با من عوض شده احترام ها و اعتماد ها در افرادی که از قبل با هم رابطه داشتیم بیشتر شده افراد جدید فوق العاده ای رو در طول روز میبینم شخصیت مشتری ها تغیر کرده میدونید این تنایج ایمان منو قوی تر کرده تا بیشر اینجا وقت بزارم به قول استاد ما باید روی بک اند روی باور ها کار کنیم در بیرون همه چیز خود به خود درست میشه در زمان درست ما در مکان درست با فرد درست قرار میگیریم دیگه وقتمون تلف ادم ها یا کار های اشتباهی نمیشه و کوچک ترین فعالیتمون بهترین نتایج رو میسازه من ادمیم که سال ها فیزیکی سخت کار کددم نتایج دندون گیری نداد الان متوجه شدم من باید سخت روی باور هام کنم بادیدین زسبایی ها زیبایی های زندگی استاد که انصافا خیلی سطح بالا هستند خدایا شکرت که من در این جمع الهی هستم یه مثال از براورده شدن یک خواسته ام براتون میزنم نه در فایل با توجه به تلاش های فراوان چرا به خواسته ها نمیرسیم این کامنت رو گذاشتم یه بار دیگه دوست داشتم برای بچه های سفر به دور امریکا هم بزارم بریم بخونیم عشق کنیم
دوستان خیلی ممنونم بابت حضورتون با پاسخ های قشنگتون این حس خوبمو به خودم برگردونید خوشحال میشم نظرتون رو راجب کامنتم بدونم
خدارو شکر خدارو شکر
خب من چهار ماه پیش اینجا کامنت گذاشتم زیر این فایل در مورد تصمیمی که گرفته بودم یا بهتره بگم خواسته ای که در من ایجاد شده بود خب من از تقریبا 17 سالگی خیلی مذهبی شده بودم و چون ورزش قهرمانی هم میکردم خیلی درگیرش بودم اصلا دوست نداشتم وارد رابطه عاطفی بشم ترمز هایی مثل وقتمو میگیره مثل مسائل مالی که باید پول خرج کنی از کار کاسبی میفتی از ورزش میفتی یعنی از هفت سال پیش تا الان که بیستو چهار سالمه تو رابطه نبودم تو این یکسالو نیمی که پای درس های استاد نشستم ذره ذره تغیراتی در من ایجاد شد که خیلی از ترمز هام برداشته شد اصلا نگاهم نسبت به رابطه و چیزی که ازش میخوام تغییر کرد ترمز مثلا من فکر میکردم باید وضع مالیم خوب و پرفکت بشه بعد وارد رابطه بشم که تو دوره عزت نفس اصلا استاد گفت الان وضع مالیت خوب نیست مگه قراره اینجوری بمونه سرو بگیر بالا برو با عزت نفس دست بزار رو بهترین دختر
یا خیلی از ترمز هایی که داشتم مربوط به باور های مذهبیم بود که برطرف شد و مندچهار ماه پیش خواستم با تمام وجودم از خدا خواستم یه روز یه دختررو دیدم خوشم اومد رفتم باهاش صحبت کردم گفت تو رابطس منم ارزوی خوشبختی براش کردم و خدافظ بعد از ظهرش اومدم تو سایت دیدم استاد این فایلو گذاشته خیلی هدایتی یعنی شما فرض کنید بعد سال ها یه تصمیمی میگیری یه اقدامی میکنی بعد دو سه ساعت بعد میای تو سایت میبیتی استاد راجب همون موضوع فایل گذاشته این برام نشونه بود که خدا گفت من کمکت میکنم
خب من یه چند روزی چسبیدم به این موضوع این خواستم همش فکرم شده بود وارد رابطه بشم دیگه غافل شده بودم از قانون چند باری به چند نفر پیشنهاد دادم از همشون یه جمله شنیدم یا متاهل بودن یا تو رابطه بعد یه زنگی تو سرم صدا کرد گفتم محمد داری چیکار میکنی پس خدا چیکارست تو میخوای همه کارارو خودت انجام بدی مگه فیزیکیه این سازو کار این دنیا مگه استاد نگفته فیزیکی نیست مگه نگفته ذهنیه تو روی خودت کار کن عزت نفست چیه به هرکی میرسی درخواست میدی
بعد یه نکته رو هم بگم من دوست داشتم یه حسی داشته باشم به اون شخص میفهمید منظورمو یعنی دوست داشتم عاشق بشم بعد وارد رابطه بشم و دوست داشتم اون ویژگی های اخلاقی و درونی که میخوام رو ببینم توی طرف مقابلم بعد خیلی هدایتی هدایت بشم به سمت اون شخص خب من رها کردم این موضوع رو یعنی من دیگه هر روز تو تمرین ستاره قطبیم این درخواستو ننوشتم رهاش کردم ولی خب گوشه ذهنمم بود
توجهمم گذاشتم روی کسانی که به راحتی توی یه راببطه درجه یک هستند توجهمو گذاشتم روی دختر های خوبو درجه یکی که تو رابطه هم نیستند خیلی هم ادم حسابی هستند و مثلا میگفتم ببین هست و این جمله که در این جهان فراوانی هست و خدا هم شخص مناسب منو به سمتم هدایت میکنه رو به خودم میگفتم
و توجهم رو گذاشتم روی ارزش های خودم که چقدر ادم قابل اعتمادی هستم خدارو شکر چقدر ادم صادق خاکی خوش اخلاق همراه و خوش قلبی هستم به لطف خدا چقدر ادم فعال تلاشگر و ادمی که همیشه دوست داره رو به جلو باشه پیشرفت کنه و توسعه بده چقدر روی خودم کار میکنم و متعهد هستم در این مسیر زیبا چقدر مثبتم و فقط دوست دارم شادی هامو با دیگران و عزیزانم به اشتراک بزارم و مسائلم رو تنهایی با یاری الله حل میکنم چقدر قابل اطمینان و امانت دار مردم هستم و چقدر سعی میکنم پولی که میسازم حلال باشه الهی شکرت و چقدر زیبا سالم خوش تیپ خوش استایل و خوش سلیقه ام و البته ورزشکار الهی شکرت این ها همه لطف خداست و من هم با دونستن ارزش های خودم باید سپاسگذاری رو بجا بیارم و خودم رو لایق یه شخص فوق العاده بدونم
ببینید من یه سری ویژگی ها تو سرم بود مد نظرم بود برای اون شخص
دوست داشتم اونجوری باشه قبلا از خدا خواسته بودم ولی دیگه یادم رفته بود که اونارو خواستم
کاری نداریم دو سه ماه گذشت تا سه هفته پیش که رفتم دارو خونه نزدیک فروشگاهمون یه شامپو بخرم رفتم تو یه دختر خانم اونجا بود به عنوان فروشنده و من اصلا حواسم بهش نبود و توجه نکردم بهش خریدمو کردم اومدم بیرون تا اینکه فردا صبحش از جلوی فروشگاهم رد شد و من خیلی اتفاقی باهاش چشم تو چشم شدم هم من خیلی نگاش کردم هم ایشون خیلی منو نگاه کرد به رسم ادب چون ازش خرید کرده بودم یه سلام هم دادم ولی جواب نداد خخخ رفت من خوشم اومد از جذبش
اقا گذشت تا فردا صبح دوباره راس ساعت پنج دیقه به یازده دوباره از جلوی مغازه رد شد همونجوری همو نگاه کردیمو رفت ولی من هوری دلم ریخت ضربانمم رفت بالا یه حسی توم ایجاد شد خیلی باهاش حال کردم با سادگی پوشش با چهرش با جذبه بودنو سنگین بودنش دلبر بودنش با نمک بودنش وزه یزره هم شیطونه خخخخ
از لحاظ ظاهر اول ازش خوشم اومد بعد اصلا فهمیدم من این چهره رو شبیهشو تو یه فیلم دیده بودم خیلی هم ساده هستا اصلا مثل این دخترای امروزی که هزارتا برنامه رو فیسشون پیاده میکنن نیست یه فیس دست نخورده
موها فر و بور پوست سفید بانمک
کاری نداریم فهمیدم من اینو قبلا خواسته بودم و گفتم مثلا چقدر خوب میشه چهرش اینجوری باشه
دیدم خودشه خب حالا به اندازه ای که چهره برام مهم هست سلیقم باشه بیشتر از اون شخصیت و اخلاق و باوراش برام مهمه و کنجاو بودم ببینم چجوریه
خب روز سوم چهارم بود دامادمونم همیشه با من در مغازس اونو رد کردم بره نون وایی چون دوست نداشتم جلوی اون با این خانم صحبت کنم الکی بهش گفتم برو نون بخر راس همون ساعت اومد من صداش کردم گفتم خانم محترم وایساد گفتم یه لحظه تشریف میارید یهو برگشت رفت نیومد بعد همسایه هامونم کنج کاو شدن ممد اقا عاشق شدی منم خیلی بداهه گفتم ن مشتریمونه جنس مرجوع کرده منم باهاش بحثم شده اونم پولشو نگرفته جنسو گذاشته رفته الان صداش کردم پولشو بدم نیومد خب خلاصه خدا بخیر گذروند من دوست نداشته جلو کاسبا اونجا یکم صورت خوشی نداره جلو دختر مردمو بگیری بعد تو ذهنم گفتم کار خدا باید راحت انجام بشه من دیگه صداش نمیکنم نگاهشم نمیکنم جلو مغازه دارو خونه هم نمیشه بری اکر خدا بخواد و صلاح من ایشون باشه هدایتی یجوری یه جایی میبینمش و رها کردم اقا گذشت دو سه روز بعد رفتم سرویس دم میدونمون دم سرویس یهو باهم رو به رو شدیم ایشون داشت جلوی مسجد با موبایلش حرف میزد منم صبر کردم تلفنش تموم بشه و بعد رفتم جلو گفت جانم اول من یه عذر خواهی کردم بابت اون روز گفتم شاید جای مناسبی نبود من صداتون کردم ولی شما چرا نیومدی مگه میدونستی من باهاتون چیکار دارم گفت ن نمیدونستم ولی دوست نداشتم اونجا بین اون همه ادم وایسم منم تشکر کردم که واینستاد و خوشمم اومد از این حرکتش و تحسینش کردم یعد موضوع رو باهاش مطرح کردم گفتم واقعیت من ازتون خیلی خوشم اومده گفت ن من نمیخوام وارد رابطه بشم گفت ادمیم که دوست دارن گاهی تنها باشم و از تنهاییم لذت ببرم گفتم عه این اصلا خواسته منه که طرف مقابل اینجوری باشه و درک کنه که منم دوست دارن این جوری باشم و رابطمون بدون وابستگی باشه و لحظاتی در کنار همیم لذت ببریم ولی من فهمیدم داره ناز میکنه و اصلا این نازشو دوست داشتم دوست نداشتم راحت قبول کنه به مثلا یه نفری که تو خیابون بهش درخواست داده و شناختی هم روش نداره بازم بهش گفتم من دوست ندارم مزاحمتون بشم اگر نظرت برگشت خودتون یجوری بهم بگید
گذشت دو سه روز گذشت من داشتم میومدم مغازه صبح ساعت نزدیک یازده بود گفتم بزار برم تومترو ببینم میبینمش حدس زدم از مترو بیاد حسم بهم گفت ممکن بود از بی ارتی هم بیاد چون جفتش ایستکاهش نزدیک مغازه ماست ولی هدایت شدم مترو رفتم تو مترو پنج دیقه تو محوطه ایستادم یهو دیدم اومد رفتم جلوش جا خورد لبخند زدم اونم لبخند زد گفتم میشه خواهش کنم سه چهار دیقه وقتتونو به من بدید گفت اینجا چیکار میکنی اتفاقی منو دیدی گفتم ن اومدم منتظرت وایسادم از اونیکی در مترو بردمش بیرون و تو یه کوچه خلوت وایسادیم صحبت کردم باهاش و حسمو بهش گفتم گفتم شمارمو بگیر و فکراتو بکن هر موقع دوست داشتی پیام بده
خلاصه شماررو دادم دو سه روزی روزی گذشت و من هر روز میرفتم مترو اونم میومد پیشم صحبت میکردیم و یه سری خصلت هاش خیلی خوشم اومد اینکه به کارش متعهد بود هر روز انتایم حاضر میشد و یه سری جزئیات اخلاقی دیگش توجهمو جلب کردکه من قبلا خواسته بودمشون و و دوازدهم ابان یه شاخه گل بهش دادم خیلی خوشحال شد و خیلی تشکر کرد توجهش کلا روی زیبایی هاست با اینکه من اصلا راجب این موضوعات صحبتی نکردم باهاش و خیلی سپاس گذار بود بهش گفتم چرا پیام نمیدی همچنان گفت نمیخوام وارد رابطه بشم و من ب6ش گفتم فردا یک ساعت زود تر بیا این نزدیک یه کافه دنج هستش بریم اونجا یکم صحبت کنیم اولش گفت ن و من بهش گفتم فردا ده صبح پای این درخت منتظرتم فردا صبح من رفتم اونجا راس ساعت ده شمارشم نداشتم دیدم ایشون هم راس ساعت ده حاضر شد دیدمش خیلی خوشحال شدم یه شاخه گل رز ساده دیگه بهش دادم و گفتم گل برای گل خیلی خوشحال شد ذوق کرد کلا ادم خوش ذوقیه من اینجور ادمارو خیلی دوست دارم رفتیم کافه نشستیم حال احوالی کردیمو بهش گفتم ببین من ازت خوشم اومده اون ویژگی هایی که میخوامو داری حسم بهت خیلی خوبه گفتم تا الانم به نظرم خدا کمکم کرده که با تو اشنا بشم مثل اونروز دم مسجد دیدمت میتونست یک دیقه اینور اونور بشه و تو خیابون نبینمت تا صحبت کنیم باهم یا مثلا تو مترو دیدنت یه سوال ازت میکنم
دلیل این که شماررو گرفتی و پیام نمیدی رو نمیدونم اما اگر از من خوشت نمیاد تو سلیقت نیستم به هر دلیلی فیسم اخلاقم یا هر چیز دیگه ای چون من محتاج رابطه نیستم تنهایی هم حالم خوبه دوست دارم وارد رابطه بشم ولی نه به هر شکلو بزور التماس و … من ناراحت نمیشم و پا میشم میرم دیگه هم جلوتو نمیگیرم و براتم ارزوی خوشبختی میکنم و تو این یه مورد بحثی نمیمونه چون من همینیم که داری میبینی و عاشق خودمم هستم الانم تلاشمو کردم که باهات اشنا بشم و سعی کردم درست رفتار کنم که اعتماد کنی ولی در مورد وابستگی بدون من هر کسی که بخواد از زندگیم بره بیرون و نخواد در کنارم باشه در رو براش باز میکنم و میگم بفرما به سلامت چون لذت برام اولویته و تا زمانی که از وجود هم عاشقانه لذت میبریم در کنار هم میمونیم هیچ اجبار و تحمل کردنی در کار نیست
و جوابی که داد گفت خوشم میاد ازت و منم دوستت دارم از همه چیزت فقط اصلا دوست ندارم تو محل کارم کسی مطلع بشه فعلا من هم گفتم موافقم چون این منطقه هم محل کسب و کار منه و خیلی ساله جزو کاسب های قدیمی اینجا هستم و شما هم محل کارتونه فعلا کسی متوجه نشه به صلاحه فکر میکنم و بابت این دقت و حواس جمع بودنش تحسینش کردم و و گفتم مشخصه که دختر خانواده داری هستی که که این چیزا برات مهمه بعد متوجه یه ویژگیش شدم که قبلا از خدا خواسته بودم اینجوری باشه خیلی هم صحبت خوش ذوق و خوش مشربیه وقتی پیش همیم خیلی باذوق با هم حرف میزنیم و متوجه نمیشیم زمان چجوری میگزره و قالب صحبتامونم در مورد زیبایی هاس تحسین گر هستش و هر زیبایی میبینه چه تو من چه تو هر چیز دیکه ای در موردش صحبت میکنه و به زبون میاره بدون اینکه من در مورد اینکه تو قانون باشم باهاش صحبتی کرده باشم احساس میکنم خدا شخص هم فرکانسمو هدایت کرده به سمتم
البته ن اینکه من فقط دنبال شباهت باشم ن من به تفاوت های سلیقه هر کسی سعی میکنم احترام بزارم و با تفاوت ها ادم هارو بپذیرم قطعا من بی نقص نیستم ایشون هم بی نقص نیست هیچ ادمی کامل نیست و من فقط سعی میکنم زیبایی هارو ببینم نمیگم اینکارو خوب انجام میدم ولی به اندازه ای که انجام میدم دارم لذت میبرم از زندگیم
لذت بخشه باهاش هم صحبت شدن
اون روز صبح از حضور هم لذت بردیم بعد من رفتم پی زندگیم تا شب هیچ پیامی به هم ندادیم لحظهرو لذت بردیم و طول روز هم به زندگیمون کارمون رسیدگی کردیم بدون وابستگی و همین روند هم ادامه داره و از این ازادی تو رابطمون لذت میبریم پیام بده هر وقت بتونم جواب میدم و برعکس من هم پیام بدم ایشون هر وقت راحت باشه جواب میده و جفتمون این هارو تو رابطه میخواستیم و الان که با هم اشنا شدیم اینجوری هستیم ن اینکه بخوایم تغیر بدیم هم دیگرو
اون شب تا صبح با هم چت کردیم خیلی هم لذت بخش بود خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم بابت این اجابت قشنگش
بعد متوجه یه موضوع شدم من قبلا دوست داشتم پارتنرم یا همسرم هم صنف من باشه تو حوضه ی کاریم من کارم پوشاکه بعد فکر میکردم ایشون دانشجوی پزکیه که تو دارو خونه کار میکنه گفتم دانشگاه چی میخونی گفت طراحی لباس اقا من کپ کردم انقدر خداوند جزئیات خواسته منو اجابت کرده دیگه از این به بعد خواسته هامو از خدا با جزئیات خیلی بیشتری درخواست میکنم به خودشم گفتم گفتم ببییییییین من اینارو از خدا خواسته بودم باورت میشه ؟؟؟؟
اونم با تعجب و ذوق میگفت چه جالب اونم گفت من چند وقت پیش یه جا خوندم رابطه اذر ماهی ها با خردادی ها خیلی خوب میشه الان تو خردادی چه باحال
خلاصه خیلی داره خوش میگذره
و یه چیز دیگ من یه خانومی رو تو فضای مجازی دیده بودم شاعر بود خانم نیکراه خیلی هم صداش قشنگ بود خیلی وقت پیش بعد همونجا تو دلم گفته بودم چی میشه مثلا همسر یا پارتنر منم اینجوری شاعر باشه صداشم قشنگ باشه همینقدرم مهربون اقااااا باورتون میشه یجوری شعر شعر میخونه یه صدایی دااارهه که صداش با روحو روان بازی میکنه خخخخ گفتم عععععععع خدااااااااییااااااااا مگهههه میشه شککککککرتتتتتتتت که انقدر به جزئیات خواسته من توجه داشتی شکرت میدونید این نتیجه این اجابت خداوند باعث شده صبحا که خواسته هامو مینویسم دیگه با یه حس خیلی بهتری مینویسم میدونم که چند وقت دیگه یهو میبینم توی داشتن اون نعمتم حالا اون نعمت میتونه هر چیزی باشه چجوریشو کاری ندارم من چجوری میتونستم یه شاعر پیدا کنم یه نفرو پیدا کنم که تا این حد ازادی تو رابطرو بخواد تا این حد شعور داشته باشه راستی گفتم شعور الان مد شده پسرا دخترا رو که میبرن بیرون خیلی هزینه میکنن یا خیلی دخترا خیلی مثلا براشون مهمه که پسره ماشین موتور داشته باشه اهل برنامه باشه و …… خب من زیاد با این اخلاقا حال نمیکنم و
ولی من تو پرو فایل ایشون یه متنی گذاشته بود خوندم خیلی زیبا بود نوشته بود من همیشه سادگی رو ترجیح میدم به تجملات و و زیابیی که سادگی برایم داشته تجملات ندارد و کتاب ها و سادگی تنهایی و بودن با کسی که من را بفهمد را دوست دارم خب من عشق کردم اینو خوندم بعد توجه کردم ببینم رفتارشم همینجوری هست دیدم اصلا نه میپرسه ماشینت چیه ن موتورت چیه ن راجب مسائل مالی حرف میزنه بعد دفعه دوم که رفتیم کافه من صبحونه خوردم اون چیزی نخورد فقط یه شات قهوه خورد بعد بلند شد بزور میخواست حساب کنه منم نزاشتم و خیلی خیلی خیلی حال کردم از این رفتارش هر جا هم میریم پیاده میریم من وسیله ندارم
خیلی هم خوش میگذره
و البته ظاهر ایشون هم خیلی سادست بدون ارایش و ساده ساده لباس ها ساده و من خیلی میپسندم این سادگی رو
ببینید خیلی وقت نیست تو رایطه ایم ولی انصافا تا اینجاش تا همین الان من به جز زندگی استاد با خانم شایسته رابطه ای با این کیفیت ندیده بودم همش به نکات مثبت همدیگه اشاره میکنیم ذوق میکنیم و لذت بخشه برام یجورایی تجربه اولمم هست که تو رابطه عاطفی ان البته تو قبل هفده سالگی تو نوجونی با دخترای همسایه شیطونی میکردیم خخخخ ولی ن حسی بود ن درکی بود ن چیزی و این لذتی که الان دارم میبرم از رابطه رو اول از خدا ممنونم بعد از استاد عزیز استاد جان دست بوستم خانم شایسته دستبوسم ممنونتونم که زیبایی های زندکیتونو با من به اشتراک گذاشتید تا خواسته ها شکل بگیره در من و اینطور زیبا خواسته ها خلق بشه الهی شکرت برای همتون چنین رابطه رویایی رو ارزو میکنم اگر نکته ای هست که احساس میکنید من باید رعایت کنم یا اشتباهی انجام دادم بهم بگید برام کامنت بزارید کانتاتون انرژیمو بیشتر میکنه تا باز زیبایی های زندگیمو اینجا به اشتراک بزارم ممنونم ازتون الهی شکرت منتظر خبر های خولم باشید استاد نگفتم مخ یه دختر خوشگلو درجه یکو میزنم الوعده وفا خخخخخخخ عااااااشتم استاد جون
سلااااام خانم لرستانی عزیز منونم بابت اینکه با پاسخ به کامنتم احساس خیلی خوبی بهم دادید
سپاسگذارم بابت تحسین و تبریکتون خدارو شکر بابت ذوق و لبخندی با رد پای خودم روی لبان شما اوردم اره خدارو شکر خداوند همه ی کار هارو کرد
اصلا به قول شاعر
هر بار که تسلیمم در کارگه تقدیر ارام ترم از اهو بی باک ترم از شیر
هر بار که میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج ایدو زنجیر پی زنجیر
به قول استاد اصلا اهداف با تلاش فیزیکی و چیزی بیرون از ما محقق نمیشن و اصل کاری که ما باید انجام بدیم ایجاد احساس لیاقت ورودی های مناسب گرفتن و سعی کنیم که همیشه احساس بهتری نسبت به هر موضوعی داشته باشیم الهی شکر واقعا خدارو شکر چقدر راحت انجام میشه البته جدا از این که تشکر کردم از خدا بابت این نعمت جدا از لذتی که دارم میبرم از داشتن این نعمت به خدا گفتم و قول دادم که وابسته نشم به خود اون دختر هم گفتم هر روزی که بخوای بری درو برات باز میکنم خدارو شکر ازادی خیلی زیادی هم داریم تو رابطمون کلا جنسش خیلی شبیه رابطه استاد و خانم شایستس
باز هم تشکر از شما براتون ارزوی خوشبختی میکنم مرسی که برای ما ارزوی خوشبختی کردید
شما ادم خوش قلبی هستید بهتون تبریک میگم
انشالله خدا وند مناسب ترین ادمی که لایق شما باشه رو هدایت کنه سمتتون
چقدر من لذت میبرم از این آرامشی که دارید انقدر دقیق و منظم و شسته و رُفته کاراتون رو انجام میدید کارهارو آسون کردید وسایل اضافه رو جمع کردید حتی توی خورد و خوراک هم به لطف قانون سلامتی تغییر ایجاد کردید در کمترین زمان غذاتون رو آماده میکنید و میل میکنید و تمام روز رو به کارهای مهمتون میرسید و از زمان مکان لذت میبرید این خودش یه سبک زندگیه جادوئیه و من هر دفعه میبینم شمارو تحسین میکنم
چقدر عاشق این تنوع تو داشتن موتور ها و ماشین ها و ابزار آلات کشاورزیتونم
استاد چقدر عمیق به همه چی نگاه میکنید اصلا آدم رو وادار میکنید که بشینه فکر کنه به عمق هر مسئله و بره جلو تا به نتیجه گیری برسه از اون داستان
خیلی عجیبه من خوب حرفاتون رو درک میکنم با تمام وجودم احساسش میکنم میبینم معجزه سپاسگذاری رو توی ثانیه به ثانیه
زندگیتون و ایمانم روز به روز قوی تر میشه امروز توی دفتر سپاسگذاریم نوشتم خدای مهربونم من با تمام وجودم به تو اعتماد دارم با تمام قلبم بهت ایمان دارم و اشک ریختم و از ته قلبم نوشتم براش نمیدونید استاد جان چه حس های عجیب و غریبی این روزها توی قلبم شکل میگیره که وقتی حسش میکنم قلبم هم باهام همراهی میکنه و یه پالسی برام میفرسته
خیلی دارم سعی میکنم زندگی رو راحت تر بگیرم کلی برنامه دارم برای این کار
استاد من و همسرم ماشین مورده علاقمون رو خیلی وقته از خدا خواستیم و جزوه هدف هامونه امشب به خدا جونم گفتم که من عجله ای ندارم توی زمان و مکان مناسب شرایط خریدش رو فراهم کن که تو بهتر میدونی چه زمانیه و چه مکانی خوبه بهش گفتم و رها کردم و باور دارم که تا قبل از عید سانتافه قشنگمون رو میخریم
هر پروژه ای که به همسرم پیشنهاد میشه برای کار جزو بهترین ملک های شهره ماست و بی نهایت با ارزشه ولی ما هردو دیگه مثله قبل عجله ای نداریم و همیشه میگیم خدایا تو بهتر میدونی کدوم پروژه برای ما اول آرامش و دوم سود زیاد رو به همراه داره خودت نشونه هارو برامون بفرست و راه رو نشونمون بده و این خیلی حس شیرینیه
استاد یه حالی قشنگ و عجیبیه اعتماد داشتن به خدا ما همه چیز رو به دست های قدرتمنده پروردگار سپردیم و نتیجشو دیدیم و میدونم که از این به بعد هم قراره معجزه های قشنگش رو بهمون نشون بده من بی نهایت دوستتون دارم چون شما مارو با این خدای مهربون و بخشنده آشنا کردید
استاد دوست دارم قصه آشنایی با شمارو تعریف کنم و بگم تو چه شرایطی و به واسطه چه کسایی باهاتون آشنا شدیم و تو چه موقعیتی بودیم و شمارو خدای مهربونم فرستاد تا ما رو هدایت کنید به سمت الله
انشالا یه روزی مینویسم براتون معجزه آشنایی با شمارو
این سری سفرها اینقدر به کام من و تمام دوستان شیرینه که مطمینم هر بار هر کدوم از فایلها رو ببینیم لذت میبریم و کلی نکات مثبت توش پیدا میکینم
چیزی که من جدیدا متوجهش شدم اینکه قبلا اگر این سری فایلها رو میدیدم بیشتر برام لذت بردن از اون لحظه بود یا اعراض از ناخواستهام و تمرکز روی خواستهام
چون بارها از استاد شنیدم که بجای شبکهای اجتماعی روی نکات مثبت توجه کنید و همین نکات مثبت براتون اتفاقات خوب رقم میزنه
اما این چند روزه حس میکنم معنی این حرف استاد بهتر درک کردم اینکه صرفا بیام اینجا و فایل ببینم قطعا خیلی خوب و طبق قانون وقتی حالم خوبه اتفاقات خوب برام میافته .البته اینم بگم خیلی طول کشید همین جمله حال خوب اتفاقات خوب بفهمم
درسته که من با دیدن این فایلها دارم کانون توجهمو میزارم روی باور فراوانی باور اینکه جهان پر از ثروت و فراوانی در همه ابعاد مثل آدمهای خوب مثل نعمتها بصورت فیزیکی (و الحق که استاد تمام تلاش خودشو میکنه که این باورها رو در قالب عمل به ما نشون بده ) ولی بیشتر از اینکه چشمان من به زیبایی عادت کنه اعمال منه که با هر بار دیدن استاد موقعه ای که داره در عمل قانون اجرا میکنه الگو میگیره و تبدیل میشه به یک روش برای زندگی من
من الان متوجه میشم خیلی از کارهای من شبیه استاد شده حتی سپاسگزاریام از افراد
من یادم میاد وقتی که کلمه سپاسگزاری میشنیدم روزای اول خندم میگرفت و میگفتم چقدر کتابی دارن این کارو میکنن و مسخره میکردم هر کسی که اینطور صحبت میکرد ولی الان اینقدر این جمله رو در این فایلها و کامنتهای استاد شنیدم که بی اختیار از افراد با کلمه سپاسگزارم تشکر میکنم بدون اینکه حتی فکر کنم که از عمد گفته باشم و این تازه کوچکترین الگوی رفتاری که من از استاد گرفتم
همین تمیزکاری محیط اطراف یا وسایل مثل ماشین و ابزار کار نمونه دیگه ای از این الگو رفتاری که البته پاشنه آشیل من بود
قبلا خیلی برام سخت بود خودم بخوام تمیزکاری کنم حتی محل کارمو و میدادم دست شاگردام ولی الان خودم به راحتی این کارو میکنم و اینم برای خودم واقعا جای تحسین داره و قطعا با دیدن این فایلها بود که بدون اینکه خودم متوجه بشم داره شخصیت من تبدیل به استاد میشه
و باید متعهدانه تر خودمو گره بزنم به سایت تا شخصیت من دقیقا ساخته بشه و مثل شما استاد عزیز بشم
امشب برای فکر کنم بار دوم باشه که این قسمت دیدم و با نیت اعراض از ناخواستها اومدم ولی وقتی که داشتم استادو تماشا میکردم و نعمتهای که داشت مغزم خیلی شفاف بهم نشون داد که برعکس این همه مدت که فکر میکردم من نتایج استاد باور دارم و میتونم شبیه استاد بشم رو قبول نمیکنه و مثل یه چشم بهم زدن این ماشینها این خونه این تراکمپر و آروی زیبای استاد برام بسیار دور تصور کرد
مثل اینکه بخواد بهم بگه آره محمد تو شاید داری سعی میکنی مثل استاد بشی ولی نمیتونی این نتایج حداقل به این زودیا داشته باشی .نمیدونم واقعا چطور توضیحش بدم و چطور برای ذهنم منطقیش کنم که منم میتونم مثل استاد باشم و در حال حاظر جدالی بین ذهنم و روحم وجود داره
اما نکته بعدی که باید بگم و میشه حتی منطقی برای ذهن چموشم باشه اینکه توی لحظه ای که موتورها رو که من عاشقشونم نشون میدادیدن استاد عزیزم یه لحظه کل دوران زندگی شما که توی فایلهاتون بارها برامون گفتین مرور شد .روزهای سخت توی بندر عباس تا روزهای که تهران بودین هیچکدوم از این چیزا رو که الان دارین نداشتین
روزهای که خیلی شبیه به الان منه و هر بار شرایط سختی برام پیش میاد فقط شما و زندگی گذشتتون میاد جلو چشام و حس میکنم من خود شمام و چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده خویش است ..
وعده ای که به بندش یعنی استاد عزیزمون داده و الان حی حاضر جلو چشامه پس برای منم میشه فقط باید با ایمان پیش برم و لذت ببرم از هر لحظه زندگیم از هر بار تجسم کردن روزهای که دوسدارم اتفاق بیافته از هر باری که از قوانین درست استفاده میکنم و بصورت آگاهانه نتیجشو میبنم توی زندگیم
خدایا به همه صبر و استقامت ایمان پایدار عطا کن
خدای که از تمام وسوسهای ما و باورهای ما خبر داره خدای که میدونه بندش داره تمام تلاش خودشو میکنه از باورهای مخربی که یه عمر با خودش یدک میکشیده خلاص بشه
خدایا تو میدونی که یه عمر کج راه رفتم ولی الان دیگه فقط دنبال صراط مستقیمم
خدایا یه عمر با خودم بد کردم ولی تو مهربون بودی باهام
خدایا من آماده ام من محیا هستم من به تو اجازه میدم منو هدایت کنی به راه راست به راه آنان که بهشون نعمت عطا کردی
امیدوارم همیشه درهمه مراحل زندگیتون سربلند وموفق، قانون تکامل رو عالی وزیباطی کنید وپله های رشد وترقی رو بالذت طی کنید.
همونجور که فرموده بودید،تمرکز روی زیباییها ونکات مثبتتون وسپاسگزاری تون بهترشده خیلی عالیه تبریک،ممنون که به من وبقیه دوستان یادآوری کردید وچه الگوی خوبی رو انتخاب کردید که دارید مثل استاد انتخاب ورفتار میکنید بشما تبریک میگم
وقتی باورها وعاداتمون رو تغییربدیم،افکار واعمال وکلاً زندگیمون عوض میشه،مرسی که بازم به این نکته اشاره کردیدیادآوری خوبی بود.
شما ومن وهمه دوستان حتماً وقطعاً هرچیزی روکه بخوایم ودرذهنمون تصورش کنیم بهش میرسیم اما خُب قانون تکامل روبیاد داشته باشیم وبه اون عمل کنیم،جدال بین ذهن وروح رورها کنیم،باورذهنی روشن ومطمئن بوجودبیاریم.
شرایط سخت وناخواسته برای اغلب ماهست،این نیزبگذرد،بیاد داشته باشید؛هرچیزکه درجستن آنی،آنی.
قانون خداوند وکائنات بی شَک عملی میشه،زندگی مسیری ازتولدتامرگ هست،یه مسیرکه اگر بالذت طی کنیم بَرنده هستیم زندگی خوبز داشتیم،باید زندگی درگذشته هارو رهاکنیم که بجز پشیمونی وچراها بدنبال نداره،زندگی درآینده هم ترس،ناشناخته ها واسترس داره،درلحظه وهمین حالا زندگی روباآگاهی،تلاش ولذت بسازیم وبگذرونیم که بهترین وعالیترین رو جذب کنیم وباهاش زندگی کنیم.
خداوند همیشه کمک وهمراه ماست،چی ازاین بهتر؟
تغییر خیلی اوقات زیباوخواستنی ست،
خداوندشما،من وهمه مون رو اگاهی وتوانایی بی انتها وزیبایی عنایت کنه که سربلند،راضی،پربرکت زندگی روطی کنیم(درست مثل استاد).
ازالله یکتاموفقیت ،شادی،سلامت،اگاهی،برکت روبرای شما وهمه همخانواده ایهای عزیز وکل مردم دنیا ارزومندم.
سلام ودرود بر شما استاد بی نظیرم وخانم شایسته ی گلم وهمه ی همفرکانسیهای نازنینم
سلام به همتون که شدید خانواده ی دوست داشتنی من
خیلی لذت بردم از دیدن لحظه به لحظه ی فایلتون واون فراوانیها واون زیبائیهای پارادایس اون فواره ی دلنواز با اون منظره ی زیبا
استاد من وپسرم هر شب باید حتما یک فایل از شما ببینیم زمانی که شما فایل جدید میگذارید پسرم که 12 سالشونه بسیار ذوق زده میشه وهر وقت که فایل جدید روی سایت نباشه حتما فایل هدایتی یا زندگی در بهشتتون را میبینیم وچقدر دوست داریم دیدن این قشنگیها را وبعضی اوقات بهش میگم مامان بیا امشب طبق گفته ی استاد فقط از زیبائیها صحبت کنیم وهر دفعه قبل از خواب که من کنار تختش میمونم تا باهم صحبت کنیم در مورد فایلهایی که دیدیم در مورد پارادایس خصوصا مرغ وخروسهای دوست داشتنیتون
وگاهی اوقات با هم میگیم امشب در مورد جاهایی که خودمون رفتیم وبهمون خوش گذشته وتقریبا یک ساعتی صحبت میکنیم واون احساسهای خوبی که تجربه کردیم را دوباره مرور میکنیم وبعد شب به خیر گفته ووقتی به اتاق خودم میرم تا بخوابم باز هم اتفاقات عالی اون روزم رامرور میکنم استاد به بچه هام وهمسرم هم یاد دادم که قبل از خواب مرور کنن اتفاقات زیبای روزشون را وبیشتر صحبتهای ما در مورد همین چیزها وقوانین هستش
استاد شاید حرفهام ربطی به فایل این جلسه خیلی نداشته باشه اما حالا که حرفهام داره میاد اجازه بدید که بزنم استاد در ابتدایی که من با این قوانین آشنا شدم ودیوانه وتشنه ی آنها شدم انگار دست خودم نبود واین حس هاما میخواستم جار بزنم به همه بگم بابا بیاد بیاد خواهش میکنم بیاد این مسیر مسیر خوش گذشتنه اما به قول شما از اونجایی که اطرافیانم در این فرکانسها نبودن یا مرا مسخره میکردن ویا علنا میگفتن ما دوست نداریم وواقعا من احساس بد پیدا میکردم
اما از یه جایی تصمیم خودم را گرفتم واز شما شنیده بودم که هرگز تقلایی برای تغییر هیچ احدی نکنید
استاد شروع به کار کردن روی خودم کردم وحالم هر روز بهترو بهتر میشد وبعد از یه مدتی نه طولانی دیدم وای خدای من چقدر اعضای خانواده مثل پسر بزرگم که دانشجو هستن وپسر کوچکم که 12 سالشه وهمچنین همسرم اصلا بدون اینکه من حتی قدمی برای آنها برداشته باشم شروع به صحبت اون هم از جنس حرفهای عالی وهمین قوانینی که وجود دارند وواقعا من مات ومبهود که خدایا چی شد
استاد حال ما عالی عالیه واتفاقات خوب هر روز وهرروز وهرروزاستاد ممنونم اول از خدای مهربان وعزیزم که چقدر هوای ماراداره وتشکر میکنم از شما استاد بی نظیرم که چقدر خوب به ما یاد دادید که توجه به زیبائیها چه میکنه
دوستان گلم همفرکانسیهای دوست داشتنی من بهتون میگم به عنوان یک همفرکانسی به شما که به خوبیهاتوجه کنید در موردشون حرف بزنید وواقعا مراقب ورودیها وخروجیهای ذهنتون باشید تا دنیا براتون بشه گلستان
به نام الله مهربان که نامش بینهایت آرامش است بر دل من
سلام به استادان عزیز دوستان فعال
نمیدونم چرافقط دلم میخواد ازخدا وقدرتش بنویسم، شاید به خاطر این باشه که این روزا دارم قدرتش روبیشتر توزندگیم درک میکنم ومیبینم
نمیدونم ازکدوم معجزه ی زندگیم بگم، از آرامشی که دارم ازاحساس خوبی که جزوی ازشخصیتم شده از کارهام که داره برام آسونتر پیش میره، از شادی که توخانواده م هست،از سلامتی که داریم وبینهایت به خاطر ش سپاسگذارم، از اتفاقات خوبی که برام میفته وداره بیشتر میشه ازحس وصف نشدنی که موقع سپاسگذاری دارم وهزارچیز دیگه
خدایاشکرت
استادعزیزم مریم خوش صدا ممنونم
تمام تعقیرات خوبی که توزندگیم رخ داده فقط یه دلیل دارم براش، توحید، خداروباور کردن وسپاسگذاری
چقدر از زیبایی های بهشت لذت بردم در هر فایل که میذارین نگاه من بزرگتر میشه به زندگی و خلق کردن خواسته هام خدا رو هزاران بار شکر میکنم که چشمانم این همه زیبایی وفراونی رو میبینه
چقدر امکانات تراکپر عالی وکاربردی وخوب بود
چند وقت بود که مرغ وخروسهای زیباتون ندیده بودیم
لذت بردم که چقدر استاد کار رو برای خودشون راحت کردن در صورتی که سفر بودن ولی مرغ وخروس ها نیازی به رسیدگی نداشتن وامکانات خورد وخوراک اونها رو تهیه کردن و نگران اونها نبودن
الان در فکر ما این هست اگر حیوان داشته باشیم نیاز به رسیدگی هست وما رو پابند میکنه
خودمون رو یکسری لذتها محروم میکنیم
خوب که نگاه میکنم من خیلی باورهای نادرست ریز ودرشت دارم که با اصلاحشون میتونم زندگی بهشتی خلق کنم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم ️️️️️
سلام مریم گلم که شایسته زیبایی ها هستی
️️️️️️️️️️️️
استاد جان این همه زیبایی های بی نظیر و
نعمت های بی کران را به شما دو فرشته الهی
تبریک میگم.
استاد جان اول از همه یه خبر خوش دارم براتون
تو ایران شاهد بارون زیبا و خفنی هستیم و من
احساس فوق العاده ای دارم از ساعت 5 صبح من
بیدار هستم و قبل از نوشتن کامنت داشتم در مورد
قوانین با خودم و خدای خودم حرف داشتم دارم
دوره فوق العاده شیوه حل مسائل زندگی را
کار میکنم که چقدر برای بار دوم کار کردن
این دروه درکم نسبت به قبل خیلی بهتر شده
خیلی لذت بردم از لحظه شروع موفقیت مالی تون
دقیقا زمانی شروع شد که شما ترمزهای ذهنی تون
را شناسایی کردید و مسائل را پله به پله حل کردید
خیلی باز لذت بردم منم دارم ایده میگیرم و کار میکنم.
استاد جان شما واقعا فوق العاده هستید و با
ساده بودن و ساده کردن کاراتون اکی هستید،
واقعا همه زندگی شما ساده زیباست از مسافرت
رفتن، از طریقه غذا خوردنتون خیلی من لذت
میبرم.
وقتی شما داشتید وسایلتون را از داخل تراک کمپر
خالی میکردید و یکی یکی ابزار های کاربردی را
از جعبه برامون نشون میدادید من یاد خودم افتادم موقعی که میخواستیم به مدت یک ماه
برا مسافرت یا کار بریم مهمترین و کار بردی ترین
چیزی که با خودمون میبردیم یه نخ بود و یه سوزن که اتفاقا خیلی هم به کارمون میومد.
استاد جان همه زندگی شما ساده و زیباست خودتون هم فوق العاده زیبا و ساده هستید من
چقدر عاشق سادگی هستم.
شما هر بار و هر لحظه به دنبال ساده بودن و ساده
کردن کارها هستید همیشه به دنبال ابزاری هستید
که هم کابردی باشه و هم جای کمتری اشغال کنه
وقتی جعبه ابزار را که اول به صورت یه ورق بود
من فکر نمیکردم به این شکل باز بشه خیلی برام
جذاب بود خیلی من ایده گرفتم یعنی ساده
پیش رفتن کار ها و بهبود دادن این شکلی تو ذهنم تقویت میشه، که میشود یه جور دیگه فکر کرد
خیلی ساده و به صورت طبیعی به دنیا و زندگی نگاه کرد.
من تو کلاس های عملی رانندگی شرکت کردم
اما یه کم ترس داشتم اونم به خاطر اینکه تجربه
ندارم، وقتی شما را دیدم تراک کمپر را از نظر
ظاهر و اندازه با اتوبوس مسافرتی مقایسه میکنید
یه دفعه یه چراغی تو قلبم روشن شد چه خوبه منم
بعد از کلاس های عملی دنبال خریدن یه ماشین باشم، به خودم گفتم قدم به قدم همه چیز
بهم گفته میشه من باید حرکت کنم.
استاد جان فایل بسیار زیبایی بود از شما تشکر میکنم از ایده هایی که گرفتم و باورهام داره
تقویت میشه خیلی لذت بردم.
موفق و سربلند باشید.
به نام خدا
اتفاق های خوب این هفته ام را می خواهم بنویسم.
1 – در مدرسه دوستم معصومه یک خودکار خریده بود من آن خودکار را دیدم و خیلی خوشم از آن آمد از پدرم درخواست کردم که از آن خودکار برای من هم بخرد ما شبش تمام نوشت افزار هارا گشتیم ولی تمام نوشت افزاری ها از آن خودکار تمام کرده بود پدرم گفت من خودکار را برایت پیدا میکنم در ذهنت رهایش کن من از خداوند درخواست کردم ودر ذهنم پاکش کردم روز بعد که رفتم مدرسه دیدم دوستم دلارام از آن خودکار خریده است از او پرسیدم که از کجا خریده است او گفت در مغازه ی پایین مدرسه خریده است من تعجب کردم و در دلم گفتم ما این همه دنبالش گشتیم در مغازه ی پایین مدرسه بود از خداوند تشکر کردم و از آن خودکار خریدم
2-در مدرسه سر کلاس معلم به ما گفت که پوشه کار هایتان را ببینم و نعبت که به من رسید معلم پوشه کار من را دید و گفت تشویق شینا بکنید چون تمام امتحان هایش را عالی داده و و پوشه کارش خیلی منظم است من خیلی خوشحال شدم و خدارا شکر کردم
3- این هفته تولد مامانم بود روز تولد مامانم که اسمش زینب است در روزی بود که تولد حضرت زینب هم بود و روز پرستار هم بود من به تمام کسانی که در سایت شغل آنها پرستار است این روز را تبریک میگویم و ما برایش کیک خریدیم و سورپرایزش کردیم و خیلی خوشحال شد
4_من از پارسال علاقه مند به دسبند درست کردن شدم و کلیپ دیدم و الان دست بند های زیبایی می سازم و برای دستبندهای که می سازم لیست قیمت نوشتم و این هفته دو تا دستبند برای هیراد پسر ععم به قیمت 62 هزار سفارش گرفتم و یدونه برای همکلاسم روژین به قیمت 24 هزار سفارش گرفتم
5- من در امتحان زبان انگلیسی رتبه ی اول آوردم
6-من در کلاس شنا توانستم به یک نفر از دانش آموزان که در شنای پروانه ایراد داشت یاد بدهم که چطور شنای پروانه را درست انجام دهد و به خودم افتخار می کنم که توانستم به یک نفر در شنا کمکش کنم و بهش آموزش دهم و امشب قرار است که به پدرم در استخر کمک کنم که چگونه شنایش را درست انجام دهد
راستی استاد عباس منش من همیشه ویس و فایل هایی که در سایت می گذارید گوش میدهم
ممنونم از خاله فاطمه و پسرشون آقا محمد حسن از خاله شهلا که پدرم گفتن مربی شناست از خاله نسیم که آمریکا و من دوس دارم برم اونجا از عمو رسول از عمو شاهین از دو تا خاله زهرا از عمو سید عظیم از عمو جواد از خاله وجیهه و خاله رویا ممنونم.خدا حافظ
سلام شینا جونم دختر قشنگ و عزیزم
چقدر خوشحال شدم که میبینم توی سایت فعال هستی و اومدی کارهای قشنگ تو برامون نوشتی .. از اینکه نکته های مثبت این هفته رو نوشتی چقدر لذت بردم . اینکه به اون خودکار دوست داشتنی هدایت شدی .. چقدر این موضوع برام درس داشت که پدر جان بهتون یاد دادند که در ذهنت رها کن یعنی داری از قوانین استفاده می کنی و بعدش خیلی زود توسط دوست همکلاسیت به این خواسته آت هدایت شدی اون هم توی مغازه ای که بغل گوشه مدرسه ی خودت بود .. عزیزم من باید از دختر قشنگم این نکته رو کاملا یاد بگیرم ممنونم که اومدی برامون نوشتی
راستی تولد مادر عزیزت زینب جون مبارک باشه و از قول منم تبریک بگو عزیزم
نکته ی دیگه ای که برام خیلی جالب بود این بود که از حالا برای خودت کسب و کاری خلاقانه ای رو شروع کردی و داری سفارش می گیری و درست کردن دستبند رو از کلیپ یاد گرفتی واقعا بهت تبریک می گم فرشته ی نازنینم.. و از اینکه لیست فروش محصول و خدمات خودتو نوشتی واقعا جای تبریک و تحسین داره آفرین عزیزم
خدا رو شکر چنین پدر و مادر الهی رو خداوند نصیبت کرد و و شینای نازنینی مثل تو رو دارند و مطمعنان دختر قدردانی هم هستی عشقم.
عاشقتم عزیز دلم
در ضمن خیلی هم منظم هستی از نوشته هات فهمیدم ..
ببین چقدر قشنگ شماره بندی کردی و هر مطلب رو هم مختصر و واضح و قشنگ نوشتیییی!!!!
در ضمن شینای عزیزم تو معلم شنا هم هستی آفرین عزیزم .. تو در همه ی کارها توانا و نابغه ای تبریک تبریک بوس بوس عزیزم
شب و روزت پر از اتفاق های قشنگ طلایی باشه
بازم بیا برامون بنویس عزیزم
ممنون و سپاس ( کلی قلب و ستاره و گل و پروانه برات فرستادم)
سلام شیلای عزیزم
وای دختر زیبا چقدر از اتفاقات قشنگ این هفته ات خوشحال شدم
من هممیخام یکسری اتفاقات مثبت هفته گذشته ام رو برات بنویسم چون از تو یاد گرفتم که مرور کنم اتفاقات قشنگ هفته ها و روزهام رو
1 شنبه با دوستم عسل رفتیم کلی چرخیدیم و کلی خندیدیم
2 من ی ساعت اموزشی برای داداشم میخاستم واز خداوند خاستم که برام پیداش کنه و همونروزی ک عسل رو دیدم گفت بریم چندتا برگه برا خاهرزادم کپی کنم
و من دیدم ک دقیقا همون ساعت اموزشی محور جمع و تفرین همه این تمرین هارو تو ی ورق با هزینه بسیار کم تهیه کردم و خیلی خوشحال شدم
3دوستم خودش بدون اینکه من بگم گفت میاممدلت میشم رو موهامشنیون تمرین کن و من یه شنیون خیلی خوشگل براش زدم
4 این هفته کلییی مشتری داشتم و کلی کار کردم
5 بابام شبا میومد دنبالم و من ازینکه با ماشین خودمون برمیگردمخونه بینهایت خوشحال هستم و کلی خداروشکر میکنم
6 یکروزی یادم رفته بود پول نقد ندارم ک کرایه بدم از خدا خاستم امروز منو رایگان ببره و بیاره چون شرایط پول نقد گرفتن رو نداشتم
خدای مهربون من رو بایک انسان فوقالعاده رایگان اورد و شب هم بابام اومد دنبالم و من رایگان اونروز رفت و آمدم انجام شد
7 با ملیحه جون و سمیه جون همکارای عزیزم کلی خندیدیم و کلی خاطرات خوب برامون موند و هرروزم بیشتر خوش میگذره
خیلی اتفاقات عالیی دیگه افتاد
کلییی هدایت الهی رو این هفته دریافت کردم
با خوندن کامنتت قلبم اکلیلی شد و دلم خاست ک منم برات بنویسم
خیلی دوستت دارم شینای قشنگم
به مامان جون از طرف من تبریک بگو تولدشو
عزیزم انشالله کلییی اتفاقات قشنگتره دیگه برات بیوفته
فعلا درپناه خدا باشی گلم
کامنت محمدحسن خانکی
سلام به دوست خوبم شینا جان
چه کارهای خوبی دراین هفته کردی
آفرین که دستبند درست میکنی و پول هم در آوردی بهت تبریک میگم
بابت شنا و زبان و خودکار و تولد مامان عزیزت .
من بعداز سفرشمال و کلی حلزون بازی و شن بازی ، امروز که مدرسه رفتم مهراد دوستم برای پنجشنبه من را برای تولدش دعوت کرد البته من و پنج نفر از همکلاسی های دیگه م .
خیلی خوشحالم برای این تولد چون هدایت خداست .
من تو دفترم دیروز نوشتم که تو جمع بتونم برقصم و خدا امروز این مهمونی دعوتم کرد تا بتونم تو این جمع دوستام برقصم و خواسته م تیک بخوره .
کلی خوشحالم کردی دوست خوبم .
حتما از این مهمونی تعریف میکنم .
خدانگهدار .
به نام صاحب نام ها
سلام به همگی
اولین نکته همیشگی رو بگم که درمورد اکثرمون صدق میکنه موضوع« کمالگرایی» بخصوص که اینروزها دارم در دوره شیوه حل مسائل، رو این موضوع کار میکنم که واقعا هرروز بیشتر دارم اینو درک میکنم یکی از بزرگترین دلیل های شکست و ناکامی و سختی های زندگی من داشتن همین کمالگرایی در وجود من بوده که باعث میشد یه عالمه کارهارو عقب بندازم و شروع نکنم چرا اینو گفتم چونکه خیلی اوقات همینجا بعضی هامون میخواهیم کامنت بذاریم همش میخواهیم زور بزنیم که یه کامنت خیلی خفن از خودمون بجا بذاریم اما در صورتی که وقتی ما همونقدری که از این آگاهی ها درک کردیم و بیاییم کامنت بذاریم باعث راه افتادن و یادگیری بیشتر در ما میشه برا کامنت های بعدی و اینکه وقتی ما بتونیم واقعا این آموزه هارو درک کنیم و یاد بگیریم اونوقت جملات و کلمات خودشون خودبخود میاد به ذهنمون و ما هم اینجا تایپ میکنیم
خب بریم سراغ هدایت های همیشگیمون که تمومی ندارن،،
بعد از کلی مسافرت اومدین خونه هیچ از قدیم گفتن هیچ کجا خونه خود آدم نمیشه البته از دیدگاه من خونه ای که واقعا آرامش روحی بهت میده میشه خونه خودت مهم نیست کجا باشه مهم اینه که غذای روحتو تامین کنه میشه خونه خودت حتما قرار نیست محل زادگاه یا کشور خودت باشه،،
واقعا همیشه کیفیت با شکوهه مثل همین ماشین فورد که با اینهمه بار بر دوشش اما همه جا رفت و کلی تجربه های عالی بهمون یاد داد حتی چقدر باعث حرفه ای تر شدن هممون شد از شناخت و خرید ماشین های خارجی چونکه اینهمه قسمت با هم چه تجربه ها و مکان های دیدنی رو طی کردیم و یه عالمه از آپشن های خوب و قدرتمند این برند از ماشین رو کسب کردیم
استادعزیز و بانوی مهربونمون اینقدری که شما تا الان بهمون اطلاعات و شناخت از این کشور بهمون دادین اگر یه نفر سالها مقیم اونجا بود و میومد بهمون میگفت اما اینقدر گسترده نبود
اما همه ما الان یه عالمه اطلاعات و نکات بسیار زیبا از این کشور میدونیم
امشب مجدد این پرادایس زیبا رو با این دریاچه رویایی که یه نفر یه زمانی فقط در رویاهاش بوده رو برا خودم آپدیت کردم که این چیزها عادی نیست بقول اون جمله معروف فیلم میگه « هیچ لحظه ای عادی نیست» چونکه دیروز یهو بخود اومدم دیدم برا چندمه که در حال تجربه یکی از خواسته هام هستم تا همین چندوقت پیش داشتم آرزوشو میکردم همون لحظه خداروشکر کردم گفتم خدایا چقدر ما زود فراموش میکنیم انگار که نه انگار این خواسته هارو تا چندروز یا چند وقت پیش داشتم آرزوشون میکردم پس هیچ نعمت و لحظه ای رو نباید کوچک شمرد و ناسپاسی کرد بلکه باید غنیمت شمرد و گفت خدایا ممنون از این جایگاهم چونکه قراره بیشتر و بهترشو بهم بدی مثل تکامل خواسته ها و تجربه های گذشته ام
امروز یه جمله از استادم شنیدم میگفت همیشه به خودت بگو کسی قویتر و بهتر از من نیست
البته منظورش این بود که یعنی خودتو لایق بهترین بودن و خودتو باور داشته باش
همگی عزیزای دلم امروز هم که با یکی از دوستان عزیز همین سایت بصورت حضوری با هم ملاقات کردیم و چقدر با هم تجربه کلی صحبتهای خوب و لذتبخش داشتیم مثل چندشب پیش که چندتایی از دوستان همین سایت دور هم جمع بودیم و کلی زدیمو رقصیدیم و کیف کردیم
انشاالله این تجربه برا همگی اتفاق بیفته
*همگی عزیزان بی نهایت دوستتون دارم.
به نام خداوند دانای فرزانه
سلام خداوند بخشنده مهربان .
احساس میکنم تنها دوست مهربونم فقط خودت هستی و بس …
خیلی وقت هست که احساس میکنم هیچ دوستی مثل خداوند برام دوست داشتنی تر و مهربون تر نیست . قبلنا فقط به دنبال دوستی با انسان ها بودم . اگه میخواستم با فردی رفیق بشم کلی تلاش انجام میشد ، آخرشم دو دل بودم که طرف اخلاقش چجوریه ، رفتارش چجوریه و خیلی مباحث دیگه .
اما از خداوند که نگم …
هم میشه بهش اعتماد کرد .
هم میشه باهاش حرف زد .
میتونم آرزو ها و رویا هام رو باهاش درمیون بذارم .
میتونم خواسته هام رو ازش بخوام .
هیچ وقت منو تنها نمیذاره . همیشه همراهمه .
همیشه حمایت کننده و هدایت کننده ام هست .
از همون لحظه ای که متولد شدم تا آخرش باهام هست .
هیچ دوست و انسان دیگه نمیتونه اینقدر برام صمیمی باشه .
خدایا شکرت …
خدایا شکرت که بهترین دوستم هستی .
خدایا شکرت که تا این اندازه بهم عزت دادی .
خدایا شکرت که تا این اندازه برام ارزش قائل شدی .
خدایا تو را صد هزار مرتبه شکر …
خوب بریم سراغ یکی دیگه از قسمت های سریال زیبای سفر به دور آمریکا .
اینبار فایل زیبا و پر از رویا و خواسته ، قسمت شمارهٔ 230
اول از همه برم سراغ رابط ی رویایی استاد عباس منش و مریم خانم عزیز .
رابطه ی رویایی شما دو شخصیت واقعاً یک رابطه ی عاشقانه و قابل تقدیر است .
لذت میبرم وقتی میبینم تا این اندازه از زندگی لذت میبرید ، در حالی که هر دو تا تون یک هدف مشخص و معین رو دنبال میکنید .
از اون زمان هایی که این سریال ضبط میشه تا اون زمان که تدوین میشه و بر روی سایت عباس منش دات کام بارگذاری میشه .
خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا شاهد همچین رابطه ی رویایی و عاشقانه ای باشم .
پروردگارا برای استاد عباس منش و مریم خانم شایسته آرزوی موفقیت دارم .
پروردگارا برای استاد عباس منش و مریم خانم آرزوی خوشبختی دارم .
انشاالله که همیشه رابطه ی رویایی شون ، پر از عشق و لذت باشه .
پروردگارا من هم همچین خواسته ای دارم .
با تمام وجود دوست دارم تا عین همین رابطه ی رویایی رو در زندگیم تجربه کنم .
رابطه ای که توش تمامی جنبه های مثبت یک زندگی قرار بگیره .
یه رابطه ی عاشقانه .
یه رابطه ی پر از لذت .
یه رابطه ی پر از احترام .
یه رابطه پر از احساس خوب .
یه رابطه با یک هدف مشترک .
خدایا شکرت که شاهد این نعمت هستم . صمیمانه ازت متشکرم …
بعد از یک ماه دوباره دیدن زیبایی های پارادیس ، شور و شعفی در وجودم پرورانیده .
رنگ سبز و خرم برگ درختان پارادیس ، وقتی منعکس میشه روی آب ، منو دیوونه میکنه . زلالی و شفافیت آب دریاچه ی پارادیس ، زیبایی و قشنگی رو منجر شده که دیدنش خالی از لطف نیست .
اما روشن کردن فواره در وسط آب پارادیس ، زیبایی های پارادیس رو جلوه ای متفاوت بهش میده .
صدای شُر شُر آب در وسط دریاچه واقعاً شنیدنیست . قطرات آب تو هوا پخش میشه و از بالا میفته روی سطح دریاچه . صدا و تصویری شگفت انگیز ایجاد شده ، با بکگراندی خارقالعاده .
آسمون پهناور اللّه رو که ناظر هستم در میان رنگ آبی ، سفیدی ابرهای پراکنده رو فقط میبینم .
خدایا شکرت که همه چیز در پارادیس جلوه ای از زیبایی است .
پارادایس تجلی گاه زیبایی و هنر بی همتای خداوند هست . پر از زیبایی و نکات مثبت . میتونم بگم اینجا همان بهشت خداونده . به درستی میشه ، اوصاف و سجایای ذکر شده در کلام اللّه مجید رو شاهد بود .
دوباره دلم تنگ شده برای اون قایق سواری که خانواده ی آقای rayen اینجا داشتند . اون همه مهمون که از محیط پارادیس لذت بردند .
مهمونی هایی که در پارادیس گرفته شد . خصوصاً دریاچه ی زیبایش . آبتنی های زیادی که دختر پسرا انجام میدادند . چه روز چه شب . شیرجه ای که اون آقا ( اسم شون تو خاطرم نیست ) تو آب زد رو هنوز که هنوزه تحسین میکنم .
جت اسکی سواری هایی که استاد عباس منش در دریاچه میکردند هنوز تو خاطرم هست .
اون فایل سریال زیبای زندگی در بهشت که با جت اسکی انجام شد و مریم خانم شایسته هم حضور داشتند . فایل شماره ی 191 . در مورد رسیدن به اهداف بود . صحبت های استاد عباس منش بر روی اون فایل رو خیلی دوست دارم . چندین مرتبه هم گوش دادم . هر وقت که اون فایل رو دوباره مرور میکنم ، به قدرت خداوند بیشتر پی میبرم . ایمان بهتری پیدا میکنم . امیدوار تر از قبل میشم . می پذیرم که رسیدن به اهداف کار ساده ای هست . قبول میکنم که خداوند کارش فقط و فقط اجابت کردن خواسته هاست . ( این کامنت رو بنویسم ، تو سایت عباس منش دات کام منتشر میکنم و فایل 191 از سریال زیبای زندگی در بهشت رو شروع میکنم به نگاه کردن و نکته برداری )
با تمام وجود دلم میخواد بپرم تو این آب همانند آینه . ساعت های مداوم داخلش بمونم . از تو آب ، این ویلای چوبی ساخته شده بر سطح آب رو دیدن کنم . تصویر منعکس شده ی درختان تو آب رو ببینم .
رنگ آبی آسمون که با ابر های سفید باعث زیبایی شده اند رو نگاه کنم .
اجرای تمرینات دوره ی قانون سلامتی تو این سفر همه چیز رو آسون تر و ساده تر کرد .
وقتی انسان میره مسافرت ، خوب مطمئناً نیاز پیدا میکنه به غذا و کلی موارد دیگه .
فقط غذا خوردن تنها رو اگه بخوام حساب کنم ، حداقل روزی 3 مرتبه باید وقت تلف بشه برای خوردن غذا . کلی زمان باید اتلاف بشه برای صرف غذا . بی حالی و خستگی بعد از غذا ، خودش دوباره یک مشکل دیگه که خیلی دست و پا گیره .
اینا همش زمانی هست که فقط بریم رستوران . اگه خودت بخوای آشپزی کنی که اصلاً وقتی باقی نمی مونه که بخوای ازش استفاده بهینه بکنی . هر چقدر زمان بذاری بازهم نمیشه ازش استفاده درست داشته باشیم . اگه تمام روز و شب زمان خالی داشته باشی اما خسته باشی ، اون زمان هیچ کمکی نمیکنه تا شخصیت خودت رو بهبود بدی .
تازه کلی باید داخل شهر بگردی دنبال یک رستوران خوب . کلی باید رانندگی کرد . تو ترافیک ، پشت چراغ قرمز موند . تو رستوران باید منتظر موند تا غذا آماده بشه و کلی موارد دیگه .
خوب فقط رستوران رفتن و غذا خوردن به تنهایی تمام زمان آدم رو نابود میکنه .
حالا اگر بخوای چای درست کنی بازم به همین شکل . خصوصاً ایرانی ها که اکثراً نوشیدنی مورد علاقه شون چای هست . حداقل روزی 4 وعده چای دم میکنند .
من خودم دانشجو بودم و خونه دانشجویی داشتم . روزانه حداقل 4 مرتبه فقط چای دم میکردیم .
فقط ناهار رو میرفتیم سلف دانشگاه ، صبحانه و شام رو خودمون آماده میکردیم . نمیدونید چقدر زمان نابود میشد . نمیدونی چقدر عقب میفتادیم . تو امتحانات که دیگه از همه بدتر . من خودم آشپز بودم . درسته که کار سنگین و طاقت فرسا انجام نمیدادم ، اما خدا شاهده کلی از روز درگیر یک ناهار درست کردن بودم .
برای پختن یک وعده ماکارونی کلی زمان از بین میرفت . بقیه ی غذا ها هم به همین شکل بود .
اگه روزی تعطیل بود که بدتر …
قبل از رفتن به کلاس باید چای دم میکردیم . از کلاس میومدیم خونه دوباره باید چای دم میکردیم . البته من که خودم زیاد میل و علاقه ای به چای نداشتم ، اما هم اتاقی هام اینجوری نبودند …
اما وقتی شما استاد گرامی و خانم مریم شایسته رو میبینم که اینقدر متعهدانه روی تعهد خودتون موندین ، تحسین تون میکنم .
روزی یک وعده غذای سالم خوردن ، خودش کلی انسان رو جلو میندازه .
اون زمان هایی که باید صرف آماده سازی غذا و شستشوی ظروف بشه ، صرف قدم برداشتن برای اهداف میشه . این خیلی خیلی ، انسان رو متمرکز میکنه روی فکر کردن و قدم برداشتن در مسیر خواسته ها .
تمام توجه و دقت مغز میره روی خواسته ها و اهداف . اما اگر بخوای نصف تمرکز تو بذاری روی آشپزی کردن ، خوب اون نتیجه ی دلخواه ایجاد نمیشه .
استاد عباس منش و خانم مریم شایسته دوست داشتنی ، برای اجرای این تعهد ، تحسین تون میکنم و براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم . لذت میبرم از اینکه شما دو تا فرشته ی مهربون الگوی من هستید .
خدایا شکرت …
خدایا شکرت …
خدای مهربونم ، وقتی اتوبوس RV و ford f1 50 رو کنار هم میبینیم
به خودم میگم : چه سفر ها و مسافرت هایی که استاد عباس منش و خانم مریم شایسته باهاشون تجربه نکردند .
چه زیبایی هایی رو شاهد بودن و تحسین کردند .
خصوصاً این مسافرت آخر که به ایالات زیبای Colorado انجام شد .
ایالت Colorado که منطقه ای کوهستانی و خنک بود . با جنگل های انبوه با پوشش گیاهی غنی و سرسبز . با طبیعتی وحشی اما دلبر .
پروردگار من هم دوست دارم از همین اتوبوس RV داشته باشم .
من هم دوست دارم تا لذت رانندگی و استفاده شود تجربه کنم . تو کشور زیبا و پهناور آمریکا اتوبوس RV خودم رو سوار بشم و تک تک ایالت ها ، شهر ها و مناطق بکر و دیدنی رو از نزدیک ببینم و تحسین کنم این زیبایی ها رو . وارد هر محیط زیبایی که میشم ، روزهای زیادی رو اونجا بمونم و شکرگزاری اون زیبایی رو در پیشگاه خداوند انجام بدم .
پروردگارا این خواسته ام رو بر لیست خواسته های دیگه ام اضافه کن .
پروردگارا ثروت ، توانایی خرید و زمان مناسب برای استفاده از این نعمت رو در اختیارم قرار بده .
چون کار من فقط درخواست کردن هست و کار تو اجابت درخواست درخواست کننده .
چون کار من فقط خواستن هست و کار تو محقق کردن خواسته ها .
آخه وقتی استاد عباس منش رو میبینم که اینقدر زندگی شون عالیه تحسین شون میکنم .
ایشون الگوی زندگی من هستند .
زندگی ای رو دارن که در تمام جنبه ها عالیه .
یک زندگی با بالاترین کیفیت و استاندارد ها رو دارن تجربه میکنند .
آفرین .
باریکلا .
ماشاالله .
احسنت .
دمت گرم استاد عباس منش و خانم مریم شایسته که شدیداً برای من الگو و الهام بخش …
خدایا شکرت …
خدایا شکرت … که منو هدایت کردی به دیدن این همه زیبایی در این فایل .
خدایا صد هزار مرتبه تو را سپاس .
سلااااام پر از انرژی مثبت پر از خبر های خوب خیلی دلم تنگ شده بود برای کامنت گذاشتن و به اشتراک گذاشتن خبر های خوب نتایج خوبم و توجه کردن به نعمت ها و بهبود ها
استاد جان خیلی ممنونم مرسی که زیبایی های زندگیتونو با ما به اشتراک میزارید دیدن اسن زیبایی ها و سطح از لذت در زندگی ذره ذره شخصیت من رو تغیر داد که الان دارم تازه متوجه تغیرات میشم من محمدی که در طول روز خیلی اوقات در حال بد به سر میبردم و در خشم در جنگ با خیلی ها بودم الان انقدر لطافت و احترام عزت انقدر برخورد خوب میبینم میدونید من با خیلی افراد مسئله داشتم با خیلی ها قهر بودم در محل کار خیلی از دوستان دیدن روابط خوب استاد و انرژی مثبتی که میشه تو روابطش با همه افراد دید خواسته ها در من ایجاد کرد من از نزدیک ترین افاد زندگیم گاها باهاشون بحث داشتم مخصوصا پدرم همکار ها و خیلی از اشخاص دیگه ولی رفته رفته از زمانی که من روی خودم توی سایت کار کردم اصلا زیبایی هارو بیشتر دیدم نا خود اگاه به هر فردی که میرسم یک یا چند ویژگی و خصلت خوب تو شخصیتش و زندگیش پیدا میکنم و گاها تحسین میکنم گاهی پیش میاد اون ها پیش قدم میشن و زیبایی های اخلاقی و فیزیکی بنده رو تحسین میکنن برام جالبه در گذشته اینطور نبود افراد ایراد گیر بودند من خودم هم همینطور ببینید من نمیرم زور بزنم که روابط خوب ایجاد کنم من فقط دارم روی خودم کار میکنم با دیدن فایل های استاد رفتار و اتفاقاته که تغیر کرده برخورد ادم ها با من عوض شده احترام ها و اعتماد ها در افرادی که از قبل با هم رابطه داشتیم بیشتر شده افراد جدید فوق العاده ای رو در طول روز میبینم شخصیت مشتری ها تغیر کرده میدونید این تنایج ایمان منو قوی تر کرده تا بیشر اینجا وقت بزارم به قول استاد ما باید روی بک اند روی باور ها کار کنیم در بیرون همه چیز خود به خود درست میشه در زمان درست ما در مکان درست با فرد درست قرار میگیریم دیگه وقتمون تلف ادم ها یا کار های اشتباهی نمیشه و کوچک ترین فعالیتمون بهترین نتایج رو میسازه من ادمیم که سال ها فیزیکی سخت کار کددم نتایج دندون گیری نداد الان متوجه شدم من باید سخت روی باور هام کنم بادیدین زسبایی ها زیبایی های زندگی استاد که انصافا خیلی سطح بالا هستند خدایا شکرت که من در این جمع الهی هستم یه مثال از براورده شدن یک خواسته ام براتون میزنم نه در فایل با توجه به تلاش های فراوان چرا به خواسته ها نمیرسیم این کامنت رو گذاشتم یه بار دیگه دوست داشتم برای بچه های سفر به دور امریکا هم بزارم بریم بخونیم عشق کنیم
اقا اومدم دسته پرم اومدم استاد جون خیلی ارادت دارم خانم شایسته خیلی مخلصیم
دوستان خیلی ممنونم بابت حضورتون با پاسخ های قشنگتون این حس خوبمو به خودم برگردونید خوشحال میشم نظرتون رو راجب کامنتم بدونم
خدارو شکر خدارو شکر
خب من چهار ماه پیش اینجا کامنت گذاشتم زیر این فایل در مورد تصمیمی که گرفته بودم یا بهتره بگم خواسته ای که در من ایجاد شده بود خب من از تقریبا 17 سالگی خیلی مذهبی شده بودم و چون ورزش قهرمانی هم میکردم خیلی درگیرش بودم اصلا دوست نداشتم وارد رابطه عاطفی بشم ترمز هایی مثل وقتمو میگیره مثل مسائل مالی که باید پول خرج کنی از کار کاسبی میفتی از ورزش میفتی یعنی از هفت سال پیش تا الان که بیستو چهار سالمه تو رابطه نبودم تو این یکسالو نیمی که پای درس های استاد نشستم ذره ذره تغیراتی در من ایجاد شد که خیلی از ترمز هام برداشته شد اصلا نگاهم نسبت به رابطه و چیزی که ازش میخوام تغییر کرد ترمز مثلا من فکر میکردم باید وضع مالیم خوب و پرفکت بشه بعد وارد رابطه بشم که تو دوره عزت نفس اصلا استاد گفت الان وضع مالیت خوب نیست مگه قراره اینجوری بمونه سرو بگیر بالا برو با عزت نفس دست بزار رو بهترین دختر
یا خیلی از ترمز هایی که داشتم مربوط به باور های مذهبیم بود که برطرف شد و مندچهار ماه پیش خواستم با تمام وجودم از خدا خواستم یه روز یه دختررو دیدم خوشم اومد رفتم باهاش صحبت کردم گفت تو رابطس منم ارزوی خوشبختی براش کردم و خدافظ بعد از ظهرش اومدم تو سایت دیدم استاد این فایلو گذاشته خیلی هدایتی یعنی شما فرض کنید بعد سال ها یه تصمیمی میگیری یه اقدامی میکنی بعد دو سه ساعت بعد میای تو سایت میبیتی استاد راجب همون موضوع فایل گذاشته این برام نشونه بود که خدا گفت من کمکت میکنم
خب من یه چند روزی چسبیدم به این موضوع این خواستم همش فکرم شده بود وارد رابطه بشم دیگه غافل شده بودم از قانون چند باری به چند نفر پیشنهاد دادم از همشون یه جمله شنیدم یا متاهل بودن یا تو رابطه بعد یه زنگی تو سرم صدا کرد گفتم محمد داری چیکار میکنی پس خدا چیکارست تو میخوای همه کارارو خودت انجام بدی مگه فیزیکیه این سازو کار این دنیا مگه استاد نگفته فیزیکی نیست مگه نگفته ذهنیه تو روی خودت کار کن عزت نفست چیه به هرکی میرسی درخواست میدی
بعد یه نکته رو هم بگم من دوست داشتم یه حسی داشته باشم به اون شخص میفهمید منظورمو یعنی دوست داشتم عاشق بشم بعد وارد رابطه بشم و دوست داشتم اون ویژگی های اخلاقی و درونی که میخوام رو ببینم توی طرف مقابلم بعد خیلی هدایتی هدایت بشم به سمت اون شخص خب من رها کردم این موضوع رو یعنی من دیگه هر روز تو تمرین ستاره قطبیم این درخواستو ننوشتم رهاش کردم ولی خب گوشه ذهنمم بود
توجهمم گذاشتم روی کسانی که به راحتی توی یه راببطه درجه یک هستند توجهمو گذاشتم روی دختر های خوبو درجه یکی که تو رابطه هم نیستند خیلی هم ادم حسابی هستند و مثلا میگفتم ببین هست و این جمله که در این جهان فراوانی هست و خدا هم شخص مناسب منو به سمتم هدایت میکنه رو به خودم میگفتم
و توجهم رو گذاشتم روی ارزش های خودم که چقدر ادم قابل اعتمادی هستم خدارو شکر چقدر ادم صادق خاکی خوش اخلاق همراه و خوش قلبی هستم به لطف خدا چقدر ادم فعال تلاشگر و ادمی که همیشه دوست داره رو به جلو باشه پیشرفت کنه و توسعه بده چقدر روی خودم کار میکنم و متعهد هستم در این مسیر زیبا چقدر مثبتم و فقط دوست دارم شادی هامو با دیگران و عزیزانم به اشتراک بزارم و مسائلم رو تنهایی با یاری الله حل میکنم چقدر قابل اطمینان و امانت دار مردم هستم و چقدر سعی میکنم پولی که میسازم حلال باشه الهی شکرت و چقدر زیبا سالم خوش تیپ خوش استایل و خوش سلیقه ام و البته ورزشکار الهی شکرت این ها همه لطف خداست و من هم با دونستن ارزش های خودم باید سپاسگذاری رو بجا بیارم و خودم رو لایق یه شخص فوق العاده بدونم
ببینید من یه سری ویژگی ها تو سرم بود مد نظرم بود برای اون شخص
دوست داشتم اونجوری باشه قبلا از خدا خواسته بودم ولی دیگه یادم رفته بود که اونارو خواستم
کاری نداریم دو سه ماه گذشت تا سه هفته پیش که رفتم دارو خونه نزدیک فروشگاهمون یه شامپو بخرم رفتم تو یه دختر خانم اونجا بود به عنوان فروشنده و من اصلا حواسم بهش نبود و توجه نکردم بهش خریدمو کردم اومدم بیرون تا اینکه فردا صبحش از جلوی فروشگاهم رد شد و من خیلی اتفاقی باهاش چشم تو چشم شدم هم من خیلی نگاش کردم هم ایشون خیلی منو نگاه کرد به رسم ادب چون ازش خرید کرده بودم یه سلام هم دادم ولی جواب نداد خخخ رفت من خوشم اومد از جذبش
اقا گذشت تا فردا صبح دوباره راس ساعت پنج دیقه به یازده دوباره از جلوی مغازه رد شد همونجوری همو نگاه کردیمو رفت ولی من هوری دلم ریخت ضربانمم رفت بالا یه حسی توم ایجاد شد خیلی باهاش حال کردم با سادگی پوشش با چهرش با جذبه بودنو سنگین بودنش دلبر بودنش با نمک بودنش وزه یزره هم شیطونه خخخخ
از لحاظ ظاهر اول ازش خوشم اومد بعد اصلا فهمیدم من این چهره رو شبیهشو تو یه فیلم دیده بودم خیلی هم ساده هستا اصلا مثل این دخترای امروزی که هزارتا برنامه رو فیسشون پیاده میکنن نیست یه فیس دست نخورده
موها فر و بور پوست سفید بانمک
کاری نداریم فهمیدم من اینو قبلا خواسته بودم و گفتم مثلا چقدر خوب میشه چهرش اینجوری باشه
دیدم خودشه خب حالا به اندازه ای که چهره برام مهم هست سلیقم باشه بیشتر از اون شخصیت و اخلاق و باوراش برام مهمه و کنجاو بودم ببینم چجوریه
خب روز سوم چهارم بود دامادمونم همیشه با من در مغازس اونو رد کردم بره نون وایی چون دوست نداشتم جلوی اون با این خانم صحبت کنم الکی بهش گفتم برو نون بخر راس همون ساعت اومد من صداش کردم گفتم خانم محترم وایساد گفتم یه لحظه تشریف میارید یهو برگشت رفت نیومد بعد همسایه هامونم کنج کاو شدن ممد اقا عاشق شدی منم خیلی بداهه گفتم ن مشتریمونه جنس مرجوع کرده منم باهاش بحثم شده اونم پولشو نگرفته جنسو گذاشته رفته الان صداش کردم پولشو بدم نیومد خب خلاصه خدا بخیر گذروند من دوست نداشته جلو کاسبا اونجا یکم صورت خوشی نداره جلو دختر مردمو بگیری بعد تو ذهنم گفتم کار خدا باید راحت انجام بشه من دیگه صداش نمیکنم نگاهشم نمیکنم جلو مغازه دارو خونه هم نمیشه بری اکر خدا بخواد و صلاح من ایشون باشه هدایتی یجوری یه جایی میبینمش و رها کردم اقا گذشت دو سه روز بعد رفتم سرویس دم میدونمون دم سرویس یهو باهم رو به رو شدیم ایشون داشت جلوی مسجد با موبایلش حرف میزد منم صبر کردم تلفنش تموم بشه و بعد رفتم جلو گفت جانم اول من یه عذر خواهی کردم بابت اون روز گفتم شاید جای مناسبی نبود من صداتون کردم ولی شما چرا نیومدی مگه میدونستی من باهاتون چیکار دارم گفت ن نمیدونستم ولی دوست نداشتم اونجا بین اون همه ادم وایسم منم تشکر کردم که واینستاد و خوشمم اومد از این حرکتش و تحسینش کردم یعد موضوع رو باهاش مطرح کردم گفتم واقعیت من ازتون خیلی خوشم اومده گفت ن من نمیخوام وارد رابطه بشم گفت ادمیم که دوست دارن گاهی تنها باشم و از تنهاییم لذت ببرم گفتم عه این اصلا خواسته منه که طرف مقابل اینجوری باشه و درک کنه که منم دوست دارن این جوری باشم و رابطمون بدون وابستگی باشه و لحظاتی در کنار همیم لذت ببریم ولی من فهمیدم داره ناز میکنه و اصلا این نازشو دوست داشتم دوست نداشتم راحت قبول کنه به مثلا یه نفری که تو خیابون بهش درخواست داده و شناختی هم روش نداره بازم بهش گفتم من دوست ندارم مزاحمتون بشم اگر نظرت برگشت خودتون یجوری بهم بگید
گذشت دو سه روز گذشت من داشتم میومدم مغازه صبح ساعت نزدیک یازده بود گفتم بزار برم تومترو ببینم میبینمش حدس زدم از مترو بیاد حسم بهم گفت ممکن بود از بی ارتی هم بیاد چون جفتش ایستکاهش نزدیک مغازه ماست ولی هدایت شدم مترو رفتم تو مترو پنج دیقه تو محوطه ایستادم یهو دیدم اومد رفتم جلوش جا خورد لبخند زدم اونم لبخند زد گفتم میشه خواهش کنم سه چهار دیقه وقتتونو به من بدید گفت اینجا چیکار میکنی اتفاقی منو دیدی گفتم ن اومدم منتظرت وایسادم از اونیکی در مترو بردمش بیرون و تو یه کوچه خلوت وایسادیم صحبت کردم باهاش و حسمو بهش گفتم گفتم شمارمو بگیر و فکراتو بکن هر موقع دوست داشتی پیام بده
خلاصه شماررو دادم دو سه روزی روزی گذشت و من هر روز میرفتم مترو اونم میومد پیشم صحبت میکردیم و یه سری خصلت هاش خیلی خوشم اومد اینکه به کارش متعهد بود هر روز انتایم حاضر میشد و یه سری جزئیات اخلاقی دیگش توجهمو جلب کردکه من قبلا خواسته بودمشون و و دوازدهم ابان یه شاخه گل بهش دادم خیلی خوشحال شد و خیلی تشکر کرد توجهش کلا روی زیبایی هاست با اینکه من اصلا راجب این موضوعات صحبتی نکردم باهاش و خیلی سپاس گذار بود بهش گفتم چرا پیام نمیدی همچنان گفت نمیخوام وارد رابطه بشم و من ب6ش گفتم فردا یک ساعت زود تر بیا این نزدیک یه کافه دنج هستش بریم اونجا یکم صحبت کنیم اولش گفت ن و من بهش گفتم فردا ده صبح پای این درخت منتظرتم فردا صبح من رفتم اونجا راس ساعت ده شمارشم نداشتم دیدم ایشون هم راس ساعت ده حاضر شد دیدمش خیلی خوشحال شدم یه شاخه گل رز ساده دیگه بهش دادم و گفتم گل برای گل خیلی خوشحال شد ذوق کرد کلا ادم خوش ذوقیه من اینجور ادمارو خیلی دوست دارم رفتیم کافه نشستیم حال احوالی کردیمو بهش گفتم ببین من ازت خوشم اومده اون ویژگی هایی که میخوامو داری حسم بهت خیلی خوبه گفتم تا الانم به نظرم خدا کمکم کرده که با تو اشنا بشم مثل اونروز دم مسجد دیدمت میتونست یک دیقه اینور اونور بشه و تو خیابون نبینمت تا صحبت کنیم باهم یا مثلا تو مترو دیدنت یه سوال ازت میکنم
دلیل این که شماررو گرفتی و پیام نمیدی رو نمیدونم اما اگر از من خوشت نمیاد تو سلیقت نیستم به هر دلیلی فیسم اخلاقم یا هر چیز دیگه ای چون من محتاج رابطه نیستم تنهایی هم حالم خوبه دوست دارم وارد رابطه بشم ولی نه به هر شکلو بزور التماس و … من ناراحت نمیشم و پا میشم میرم دیگه هم جلوتو نمیگیرم و براتم ارزوی خوشبختی میکنم و تو این یه مورد بحثی نمیمونه چون من همینیم که داری میبینی و عاشق خودمم هستم الانم تلاشمو کردم که باهات اشنا بشم و سعی کردم درست رفتار کنم که اعتماد کنی ولی در مورد وابستگی بدون من هر کسی که بخواد از زندگیم بره بیرون و نخواد در کنارم باشه در رو براش باز میکنم و میگم بفرما به سلامت چون لذت برام اولویته و تا زمانی که از وجود هم عاشقانه لذت میبریم در کنار هم میمونیم هیچ اجبار و تحمل کردنی در کار نیست
و جوابی که داد گفت خوشم میاد ازت و منم دوستت دارم از همه چیزت فقط اصلا دوست ندارم تو محل کارم کسی مطلع بشه فعلا من هم گفتم موافقم چون این منطقه هم محل کسب و کار منه و خیلی ساله جزو کاسب های قدیمی اینجا هستم و شما هم محل کارتونه فعلا کسی متوجه نشه به صلاحه فکر میکنم و بابت این دقت و حواس جمع بودنش تحسینش کردم و و گفتم مشخصه که دختر خانواده داری هستی که که این چیزا برات مهمه بعد متوجه یه ویژگیش شدم که قبلا از خدا خواسته بودم اینجوری باشه خیلی هم صحبت خوش ذوق و خوش مشربیه وقتی پیش همیم خیلی باذوق با هم حرف میزنیم و متوجه نمیشیم زمان چجوری میگزره و قالب صحبتامونم در مورد زیبایی هاس تحسین گر هستش و هر زیبایی میبینه چه تو من چه تو هر چیز دیکه ای در موردش صحبت میکنه و به زبون میاره بدون اینکه من در مورد اینکه تو قانون باشم باهاش صحبتی کرده باشم احساس میکنم خدا شخص هم فرکانسمو هدایت کرده به سمتم
البته ن اینکه من فقط دنبال شباهت باشم ن من به تفاوت های سلیقه هر کسی سعی میکنم احترام بزارم و با تفاوت ها ادم هارو بپذیرم قطعا من بی نقص نیستم ایشون هم بی نقص نیست هیچ ادمی کامل نیست و من فقط سعی میکنم زیبایی هارو ببینم نمیگم اینکارو خوب انجام میدم ولی به اندازه ای که انجام میدم دارم لذت میبرم از زندگیم
لذت بخشه باهاش هم صحبت شدن
اون روز صبح از حضور هم لذت بردیم بعد من رفتم پی زندگیم تا شب هیچ پیامی به هم ندادیم لحظهرو لذت بردیم و طول روز هم به زندگیمون کارمون رسیدگی کردیم بدون وابستگی و همین روند هم ادامه داره و از این ازادی تو رابطمون لذت میبریم پیام بده هر وقت بتونم جواب میدم و برعکس من هم پیام بدم ایشون هر وقت راحت باشه جواب میده و جفتمون این هارو تو رابطه میخواستیم و الان که با هم اشنا شدیم اینجوری هستیم ن اینکه بخوایم تغیر بدیم هم دیگرو
اون شب تا صبح با هم چت کردیم خیلی هم لذت بخش بود خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم بابت این اجابت قشنگش
بعد متوجه یه موضوع شدم من قبلا دوست داشتم پارتنرم یا همسرم هم صنف من باشه تو حوضه ی کاریم من کارم پوشاکه بعد فکر میکردم ایشون دانشجوی پزکیه که تو دارو خونه کار میکنه گفتم دانشگاه چی میخونی گفت طراحی لباس اقا من کپ کردم انقدر خداوند جزئیات خواسته منو اجابت کرده دیگه از این به بعد خواسته هامو از خدا با جزئیات خیلی بیشتری درخواست میکنم به خودشم گفتم گفتم ببییییییین من اینارو از خدا خواسته بودم باورت میشه ؟؟؟؟
اونم با تعجب و ذوق میگفت چه جالب اونم گفت من چند وقت پیش یه جا خوندم رابطه اذر ماهی ها با خردادی ها خیلی خوب میشه الان تو خردادی چه باحال
خلاصه خیلی داره خوش میگذره
و یه چیز دیگ من یه خانومی رو تو فضای مجازی دیده بودم شاعر بود خانم نیکراه خیلی هم صداش قشنگ بود خیلی وقت پیش بعد همونجا تو دلم گفته بودم چی میشه مثلا همسر یا پارتنر منم اینجوری شاعر باشه صداشم قشنگ باشه همینقدرم مهربون اقااااا باورتون میشه یجوری شعر شعر میخونه یه صدایی دااارهه که صداش با روحو روان بازی میکنه خخخخ گفتم عععععععع خدااااااااییااااااااا مگهههه میشه شککککککرتتتتتتتت که انقدر به جزئیات خواسته من توجه داشتی شکرت میدونید این نتیجه این اجابت خداوند باعث شده صبحا که خواسته هامو مینویسم دیگه با یه حس خیلی بهتری مینویسم میدونم که چند وقت دیگه یهو میبینم توی داشتن اون نعمتم حالا اون نعمت میتونه هر چیزی باشه چجوریشو کاری ندارم من چجوری میتونستم یه شاعر پیدا کنم یه نفرو پیدا کنم که تا این حد ازادی تو رابطرو بخواد تا این حد شعور داشته باشه راستی گفتم شعور الان مد شده پسرا دخترا رو که میبرن بیرون خیلی هزینه میکنن یا خیلی دخترا خیلی مثلا براشون مهمه که پسره ماشین موتور داشته باشه اهل برنامه باشه و …… خب من زیاد با این اخلاقا حال نمیکنم و
ولی من تو پرو فایل ایشون یه متنی گذاشته بود خوندم خیلی زیبا بود نوشته بود من همیشه سادگی رو ترجیح میدم به تجملات و و زیابیی که سادگی برایم داشته تجملات ندارد و کتاب ها و سادگی تنهایی و بودن با کسی که من را بفهمد را دوست دارم خب من عشق کردم اینو خوندم بعد توجه کردم ببینم رفتارشم همینجوری هست دیدم اصلا نه میپرسه ماشینت چیه ن موتورت چیه ن راجب مسائل مالی حرف میزنه بعد دفعه دوم که رفتیم کافه من صبحونه خوردم اون چیزی نخورد فقط یه شات قهوه خورد بعد بلند شد بزور میخواست حساب کنه منم نزاشتم و خیلی خیلی خیلی حال کردم از این رفتارش هر جا هم میریم پیاده میریم من وسیله ندارم
خیلی هم خوش میگذره
و البته ظاهر ایشون هم خیلی سادست بدون ارایش و ساده ساده لباس ها ساده و من خیلی میپسندم این سادگی رو
ببینید خیلی وقت نیست تو رایطه ایم ولی انصافا تا اینجاش تا همین الان من به جز زندگی استاد با خانم شایسته رابطه ای با این کیفیت ندیده بودم همش به نکات مثبت همدیگه اشاره میکنیم ذوق میکنیم و لذت بخشه برام یجورایی تجربه اولمم هست که تو رابطه عاطفی ان البته تو قبل هفده سالگی تو نوجونی با دخترای همسایه شیطونی میکردیم خخخخ ولی ن حسی بود ن درکی بود ن چیزی و این لذتی که الان دارم میبرم از رابطه رو اول از خدا ممنونم بعد از استاد عزیز استاد جان دست بوستم خانم شایسته دستبوسم ممنونتونم که زیبایی های زندکیتونو با من به اشتراک گذاشتید تا خواسته ها شکل بگیره در من و اینطور زیبا خواسته ها خلق بشه الهی شکرت برای همتون چنین رابطه رویایی رو ارزو میکنم اگر نکته ای هست که احساس میکنید من باید رعایت کنم یا اشتباهی انجام دادم بهم بگید برام کامنت بزارید کانتاتون انرژیمو بیشتر میکنه تا باز زیبایی های زندگیمو اینجا به اشتراک بزارم ممنونم ازتون الهی شکرت منتظر خبر های خولم باشید استاد نگفتم مخ یه دختر خوشگلو درجه یکو میزنم الوعده وفا خخخخخخخ عااااااشتم استاد جون
بنام خدایی ک ب خواسته ی قلب ها آگاهه
سلااام ب شما دوست عزیز وارزشمندم آقا محمد عزیز
خداروشکر میکنم بابت هدایتم ب کامنت زیبای شما
عجب تجربه ی قشنگی داشتین خییلی تحسینتون کردم
و بهتون تبریک میگم
چقد خوب ویژگی های مثبت خودتونو گفتین
چقد عالی رو خودتون کار کردین ک روابطتون عالی شده و ب آدم های مناسب و مشتری های خوب همدار شدین
چقد لذت بردم از قلم زیبا و توصیف جزئیات تجربه ی دلخواهتون
خداروصدهزار بارشکر
خدا چقد زیبا ب درخواستتون پاسخ داد وقتی ک خواسته تون رها کردین و بهش نچسبیدین
چقد خوب قانون و یاد گرفتین آفرین ب شما
ب سادگی و برصورت کاملا طبیعی و بدیعی
همدارشدین با فرد دلخواه و رابطه ی دلخواهتون الهی شکر
این نشون میده ک خواسته ها محقق میشن فقط باید صبور باشیم و نچسبیم بهش و رهاش کنیم
محمد عزیز
چقد قشنگ این خانوم ک همفرکافس شما شد و توصیف کردین
با جزئیات تمام
من خیلی عالی تجسمش کردم و عاشقش شدم
عاشق شخصیت قوی و مستقلش
عاشق آن تایم بودنش
عاشق اینکه برای خودش ارزش قائله و با خودش درصلحه
واقعا بهتون تبریک میگم دوست عزیز
شما لایق بهترین ها هستین
چقد خندیدم با توصیفات دقیقتون و لذت بردم و ایمانم چندبرابر شد ب
طبیات وطیبین
زنان پاکدامن برای مردان پاک دامن
قانون فرکانس ک همیشه عالی کارخودشو انجام میده حتی اگه ما فراموش کرده باشیم درخواستی رو ک قبلا داده بودیم
منم دوسدارم رابطه ای شیرین و پربار مث استاد عزیز ومریم جان داشته باشم
مطمئنم ک ب راحتی بهش هدایت میشم هرچند تنهایی الانم و دوسدارم گاهی فک میکنم اگه وارد ی رابطه بشم ممکنه از مسیر واین فضا دور بشم واین ی ترمزه برای من
و کامنت شما خیلی برام درس داشت
درهر صورت سپاسگزارم ک برامون باعشق و با جزئیات و صادقانه نوشتین تجربه ی ارزشمندتون رو دمتون گرم
خدا ب عشقتون و زندگی تون برکت بده ان شاالله وهمیشه خوش و خرم باشین کنار هم
به نام خداوند غفور رحیم
سلااااام خانم لرستانی عزیز منونم بابت اینکه با پاسخ به کامنتم احساس خیلی خوبی بهم دادید
سپاسگذارم بابت تحسین و تبریکتون خدارو شکر بابت ذوق و لبخندی با رد پای خودم روی لبان شما اوردم اره خدارو شکر خداوند همه ی کار هارو کرد
اصلا به قول شاعر
هر بار که تسلیمم در کارگه تقدیر ارام ترم از اهو بی باک ترم از شیر
هر بار که میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج ایدو زنجیر پی زنجیر
به قول استاد اصلا اهداف با تلاش فیزیکی و چیزی بیرون از ما محقق نمیشن و اصل کاری که ما باید انجام بدیم ایجاد احساس لیاقت ورودی های مناسب گرفتن و سعی کنیم که همیشه احساس بهتری نسبت به هر موضوعی داشته باشیم الهی شکر واقعا خدارو شکر چقدر راحت انجام میشه البته جدا از این که تشکر کردم از خدا بابت این نعمت جدا از لذتی که دارم میبرم از داشتن این نعمت به خدا گفتم و قول دادم که وابسته نشم به خود اون دختر هم گفتم هر روزی که بخوای بری درو برات باز میکنم خدارو شکر ازادی خیلی زیادی هم داریم تو رابطمون کلا جنسش خیلی شبیه رابطه استاد و خانم شایستس
باز هم تشکر از شما براتون ارزوی خوشبختی میکنم مرسی که برای ما ارزوی خوشبختی کردید
شما ادم خوش قلبی هستید بهتون تبریک میگم
انشالله خدا وند مناسب ترین ادمی که لایق شما باشه رو هدایت کنه سمتتون
یا حق
سلام به استاد جان و بانوشایسته عزیز
چقدر من لذت میبرم از این آرامشی که دارید انقدر دقیق و منظم و شسته و رُفته کاراتون رو انجام میدید کارهارو آسون کردید وسایل اضافه رو جمع کردید حتی توی خورد و خوراک هم به لطف قانون سلامتی تغییر ایجاد کردید در کمترین زمان غذاتون رو آماده میکنید و میل میکنید و تمام روز رو به کارهای مهمتون میرسید و از زمان مکان لذت میبرید این خودش یه سبک زندگیه جادوئیه و من هر دفعه میبینم شمارو تحسین میکنم
چقدر عاشق این تنوع تو داشتن موتور ها و ماشین ها و ابزار آلات کشاورزیتونم
استاد چقدر عمیق به همه چی نگاه میکنید اصلا آدم رو وادار میکنید که بشینه فکر کنه به عمق هر مسئله و بره جلو تا به نتیجه گیری برسه از اون داستان
خیلی عجیبه من خوب حرفاتون رو درک میکنم با تمام وجودم احساسش میکنم میبینم معجزه سپاسگذاری رو توی ثانیه به ثانیه
زندگیتون و ایمانم روز به روز قوی تر میشه امروز توی دفتر سپاسگذاریم نوشتم خدای مهربونم من با تمام وجودم به تو اعتماد دارم با تمام قلبم بهت ایمان دارم و اشک ریختم و از ته قلبم نوشتم براش نمیدونید استاد جان چه حس های عجیب و غریبی این روزها توی قلبم شکل میگیره که وقتی حسش میکنم قلبم هم باهام همراهی میکنه و یه پالسی برام میفرسته
خیلی دارم سعی میکنم زندگی رو راحت تر بگیرم کلی برنامه دارم برای این کار
استاد من و همسرم ماشین مورده علاقمون رو خیلی وقته از خدا خواستیم و جزوه هدف هامونه امشب به خدا جونم گفتم که من عجله ای ندارم توی زمان و مکان مناسب شرایط خریدش رو فراهم کن که تو بهتر میدونی چه زمانیه و چه مکانی خوبه بهش گفتم و رها کردم و باور دارم که تا قبل از عید سانتافه قشنگمون رو میخریم
هر پروژه ای که به همسرم پیشنهاد میشه برای کار جزو بهترین ملک های شهره ماست و بی نهایت با ارزشه ولی ما هردو دیگه مثله قبل عجله ای نداریم و همیشه میگیم خدایا تو بهتر میدونی کدوم پروژه برای ما اول آرامش و دوم سود زیاد رو به همراه داره خودت نشونه هارو برامون بفرست و راه رو نشونمون بده و این خیلی حس شیرینیه
استاد یه حالی قشنگ و عجیبیه اعتماد داشتن به خدا ما همه چیز رو به دست های قدرتمنده پروردگار سپردیم و نتیجشو دیدیم و میدونم که از این به بعد هم قراره معجزه های قشنگش رو بهمون نشون بده من بی نهایت دوستتون دارم چون شما مارو با این خدای مهربون و بخشنده آشنا کردید
استاد دوست دارم قصه آشنایی با شمارو تعریف کنم و بگم تو چه شرایطی و به واسطه چه کسایی باهاتون آشنا شدیم و تو چه موقعیتی بودیم و شمارو خدای مهربونم فرستاد تا ما رو هدایت کنید به سمت الله
انشالا یه روزی مینویسم براتون معجزه آشنایی با شمارو
سلام به استاد عزیزم
این سری سفرها اینقدر به کام من و تمام دوستان شیرینه که مطمینم هر بار هر کدوم از فایلها رو ببینیم لذت میبریم و کلی نکات مثبت توش پیدا میکینم
چیزی که من جدیدا متوجهش شدم اینکه قبلا اگر این سری فایلها رو میدیدم بیشتر برام لذت بردن از اون لحظه بود یا اعراض از ناخواستهام و تمرکز روی خواستهام
چون بارها از استاد شنیدم که بجای شبکهای اجتماعی روی نکات مثبت توجه کنید و همین نکات مثبت براتون اتفاقات خوب رقم میزنه
اما این چند روزه حس میکنم معنی این حرف استاد بهتر درک کردم اینکه صرفا بیام اینجا و فایل ببینم قطعا خیلی خوب و طبق قانون وقتی حالم خوبه اتفاقات خوب برام میافته .البته اینم بگم خیلی طول کشید همین جمله حال خوب اتفاقات خوب بفهمم
درسته که من با دیدن این فایلها دارم کانون توجهمو میزارم روی باور فراوانی باور اینکه جهان پر از ثروت و فراوانی در همه ابعاد مثل آدمهای خوب مثل نعمتها بصورت فیزیکی (و الحق که استاد تمام تلاش خودشو میکنه که این باورها رو در قالب عمل به ما نشون بده ) ولی بیشتر از اینکه چشمان من به زیبایی عادت کنه اعمال منه که با هر بار دیدن استاد موقعه ای که داره در عمل قانون اجرا میکنه الگو میگیره و تبدیل میشه به یک روش برای زندگی من
من الان متوجه میشم خیلی از کارهای من شبیه استاد شده حتی سپاسگزاریام از افراد
من یادم میاد وقتی که کلمه سپاسگزاری میشنیدم روزای اول خندم میگرفت و میگفتم چقدر کتابی دارن این کارو میکنن و مسخره میکردم هر کسی که اینطور صحبت میکرد ولی الان اینقدر این جمله رو در این فایلها و کامنتهای استاد شنیدم که بی اختیار از افراد با کلمه سپاسگزارم تشکر میکنم بدون اینکه حتی فکر کنم که از عمد گفته باشم و این تازه کوچکترین الگوی رفتاری که من از استاد گرفتم
همین تمیزکاری محیط اطراف یا وسایل مثل ماشین و ابزار کار نمونه دیگه ای از این الگو رفتاری که البته پاشنه آشیل من بود
قبلا خیلی برام سخت بود خودم بخوام تمیزکاری کنم حتی محل کارمو و میدادم دست شاگردام ولی الان خودم به راحتی این کارو میکنم و اینم برای خودم واقعا جای تحسین داره و قطعا با دیدن این فایلها بود که بدون اینکه خودم متوجه بشم داره شخصیت من تبدیل به استاد میشه
و باید متعهدانه تر خودمو گره بزنم به سایت تا شخصیت من دقیقا ساخته بشه و مثل شما استاد عزیز بشم
امشب برای فکر کنم بار دوم باشه که این قسمت دیدم و با نیت اعراض از ناخواستها اومدم ولی وقتی که داشتم استادو تماشا میکردم و نعمتهای که داشت مغزم خیلی شفاف بهم نشون داد که برعکس این همه مدت که فکر میکردم من نتایج استاد باور دارم و میتونم شبیه استاد بشم رو قبول نمیکنه و مثل یه چشم بهم زدن این ماشینها این خونه این تراکمپر و آروی زیبای استاد برام بسیار دور تصور کرد
مثل اینکه بخواد بهم بگه آره محمد تو شاید داری سعی میکنی مثل استاد بشی ولی نمیتونی این نتایج حداقل به این زودیا داشته باشی .نمیدونم واقعا چطور توضیحش بدم و چطور برای ذهنم منطقیش کنم که منم میتونم مثل استاد باشم و در حال حاظر جدالی بین ذهنم و روحم وجود داره
اما نکته بعدی که باید بگم و میشه حتی منطقی برای ذهن چموشم باشه اینکه توی لحظه ای که موتورها رو که من عاشقشونم نشون میدادیدن استاد عزیزم یه لحظه کل دوران زندگی شما که توی فایلهاتون بارها برامون گفتین مرور شد .روزهای سخت توی بندر عباس تا روزهای که تهران بودین هیچکدوم از این چیزا رو که الان دارین نداشتین
روزهای که خیلی شبیه به الان منه و هر بار شرایط سختی برام پیش میاد فقط شما و زندگی گذشتتون میاد جلو چشام و حس میکنم من خود شمام و چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده خویش است ..
وعده ای که به بندش یعنی استاد عزیزمون داده و الان حی حاضر جلو چشامه پس برای منم میشه فقط باید با ایمان پیش برم و لذت ببرم از هر لحظه زندگیم از هر بار تجسم کردن روزهای که دوسدارم اتفاق بیافته از هر باری که از قوانین درست استفاده میکنم و بصورت آگاهانه نتیجشو میبنم توی زندگیم
خدایا به همه صبر و استقامت ایمان پایدار عطا کن
خدای که از تمام وسوسهای ما و باورهای ما خبر داره خدای که میدونه بندش داره تمام تلاش خودشو میکنه از باورهای مخربی که یه عمر با خودش یدک میکشیده خلاص بشه
خدایا تو میدونی که یه عمر کج راه رفتم ولی الان دیگه فقط دنبال صراط مستقیمم
خدایا یه عمر با خودم بد کردم ولی تو مهربون بودی باهام
خدایا من آماده ام من محیا هستم من به تو اجازه میدم منو هدایت کنی به راه راست به راه آنان که بهشون نعمت عطا کردی
الهی آمین
درود برشما هم خانواده ای ودوست گرامی اقامحمد.
امیدوارم همیشه درهمه مراحل زندگیتون سربلند وموفق، قانون تکامل رو عالی وزیباطی کنید وپله های رشد وترقی رو بالذت طی کنید.
همونجور که فرموده بودید،تمرکز روی زیباییها ونکات مثبتتون وسپاسگزاری تون بهترشده خیلی عالیه تبریک،ممنون که به من وبقیه دوستان یادآوری کردید وچه الگوی خوبی رو انتخاب کردید که دارید مثل استاد انتخاب ورفتار میکنید بشما تبریک میگم
وقتی باورها وعاداتمون رو تغییربدیم،افکار واعمال وکلاً زندگیمون عوض میشه،مرسی که بازم به این نکته اشاره کردیدیادآوری خوبی بود.
شما ومن وهمه دوستان حتماً وقطعاً هرچیزی روکه بخوایم ودرذهنمون تصورش کنیم بهش میرسیم اما خُب قانون تکامل روبیاد داشته باشیم وبه اون عمل کنیم،جدال بین ذهن وروح رورها کنیم،باورذهنی روشن ومطمئن بوجودبیاریم.
شرایط سخت وناخواسته برای اغلب ماهست،این نیزبگذرد،بیاد داشته باشید؛هرچیزکه درجستن آنی،آنی.
قانون خداوند وکائنات بی شَک عملی میشه،زندگی مسیری ازتولدتامرگ هست،یه مسیرکه اگر بالذت طی کنیم بَرنده هستیم زندگی خوبز داشتیم،باید زندگی درگذشته هارو رهاکنیم که بجز پشیمونی وچراها بدنبال نداره،زندگی درآینده هم ترس،ناشناخته ها واسترس داره،درلحظه وهمین حالا زندگی روباآگاهی،تلاش ولذت بسازیم وبگذرونیم که بهترین وعالیترین رو جذب کنیم وباهاش زندگی کنیم.
خداوند همیشه کمک وهمراه ماست،چی ازاین بهتر؟
تغییر خیلی اوقات زیباوخواستنی ست،
خداوندشما،من وهمه مون رو اگاهی وتوانایی بی انتها وزیبایی عنایت کنه که سربلند،راضی،پربرکت زندگی روطی کنیم(درست مثل استاد).
ازالله یکتاموفقیت ،شادی،سلامت،اگاهی،برکت روبرای شما وهمه همخانواده ایهای عزیز وکل مردم دنیا ارزومندم.
سلام ودرود بر شما استاد بی نظیرم وخانم شایسته ی گلم وهمه ی همفرکانسیهای نازنینم
سلام به همتون که شدید خانواده ی دوست داشتنی من
خیلی لذت بردم از دیدن لحظه به لحظه ی فایلتون واون فراوانیها واون زیبائیهای پارادایس اون فواره ی دلنواز با اون منظره ی زیبا
استاد من وپسرم هر شب باید حتما یک فایل از شما ببینیم زمانی که شما فایل جدید میگذارید پسرم که 12 سالشونه بسیار ذوق زده میشه وهر وقت که فایل جدید روی سایت نباشه حتما فایل هدایتی یا زندگی در بهشتتون را میبینیم وچقدر دوست داریم دیدن این قشنگیها را وبعضی اوقات بهش میگم مامان بیا امشب طبق گفته ی استاد فقط از زیبائیها صحبت کنیم وهر دفعه قبل از خواب که من کنار تختش میمونم تا باهم صحبت کنیم در مورد فایلهایی که دیدیم در مورد پارادایس خصوصا مرغ وخروسهای دوست داشتنیتون
وگاهی اوقات با هم میگیم امشب در مورد جاهایی که خودمون رفتیم وبهمون خوش گذشته وتقریبا یک ساعتی صحبت میکنیم واون احساسهای خوبی که تجربه کردیم را دوباره مرور میکنیم وبعد شب به خیر گفته ووقتی به اتاق خودم میرم تا بخوابم باز هم اتفاقات عالی اون روزم رامرور میکنم استاد به بچه هام وهمسرم هم یاد دادم که قبل از خواب مرور کنن اتفاقات زیبای روزشون را وبیشتر صحبتهای ما در مورد همین چیزها وقوانین هستش
استاد شاید حرفهام ربطی به فایل این جلسه خیلی نداشته باشه اما حالا که حرفهام داره میاد اجازه بدید که بزنم استاد در ابتدایی که من با این قوانین آشنا شدم ودیوانه وتشنه ی آنها شدم انگار دست خودم نبود واین حس هاما میخواستم جار بزنم به همه بگم بابا بیاد بیاد خواهش میکنم بیاد این مسیر مسیر خوش گذشتنه اما به قول شما از اونجایی که اطرافیانم در این فرکانسها نبودن یا مرا مسخره میکردن ویا علنا میگفتن ما دوست نداریم وواقعا من احساس بد پیدا میکردم
اما از یه جایی تصمیم خودم را گرفتم واز شما شنیده بودم که هرگز تقلایی برای تغییر هیچ احدی نکنید
استاد شروع به کار کردن روی خودم کردم وحالم هر روز بهترو بهتر میشد وبعد از یه مدتی نه طولانی دیدم وای خدای من چقدر اعضای خانواده مثل پسر بزرگم که دانشجو هستن وپسر کوچکم که 12 سالشه وهمچنین همسرم اصلا بدون اینکه من حتی قدمی برای آنها برداشته باشم شروع به صحبت اون هم از جنس حرفهای عالی وهمین قوانینی که وجود دارند وواقعا من مات ومبهود که خدایا چی شد
استاد حال ما عالی عالیه واتفاقات خوب هر روز وهرروز وهرروزاستاد ممنونم اول از خدای مهربان وعزیزم که چقدر هوای ماراداره وتشکر میکنم از شما استاد بی نظیرم که چقدر خوب به ما یاد دادید که توجه به زیبائیها چه میکنه
دوستان گلم همفرکانسیهای دوست داشتنی من بهتون میگم به عنوان یک همفرکانسی به شما که به خوبیهاتوجه کنید در موردشون حرف بزنید وواقعا مراقب ورودیها وخروجیهای ذهنتون باشید تا دنیا براتون بشه گلستان
عاشق همتون خواهرتون سهیلا
به نام الله مهربان که نامش بینهایت آرامش است بر دل من
سلام به استادان عزیز دوستان فعال
نمیدونم چرافقط دلم میخواد ازخدا وقدرتش بنویسم، شاید به خاطر این باشه که این روزا دارم قدرتش روبیشتر توزندگیم درک میکنم ومیبینم
نمیدونم ازکدوم معجزه ی زندگیم بگم، از آرامشی که دارم ازاحساس خوبی که جزوی ازشخصیتم شده از کارهام که داره برام آسونتر پیش میره، از شادی که توخانواده م هست،از سلامتی که داریم وبینهایت به خاطر ش سپاسگذارم، از اتفاقات خوبی که برام میفته وداره بیشتر میشه ازحس وصف نشدنی که موقع سپاسگذاری دارم وهزارچیز دیگه
خدایاشکرت
استادعزیزم مریم خوش صدا ممنونم
تمام تعقیرات خوبی که توزندگیم رخ داده فقط یه دلیل دارم براش، توحید، خداروباور کردن وسپاسگذاری
به نام خداوند فراوانی ونعمتهای بیکران
سلام استاد پر انرژی ومریم جان
چقدر از زیبایی های بهشت لذت بردم در هر فایل که میذارین نگاه من بزرگتر میشه به زندگی و خلق کردن خواسته هام خدا رو هزاران بار شکر میکنم که چشمانم این همه زیبایی وفراونی رو میبینه
چقدر امکانات تراکپر عالی وکاربردی وخوب بود
چند وقت بود که مرغ وخروسهای زیباتون ندیده بودیم
لذت بردم که چقدر استاد کار رو برای خودشون راحت کردن در صورتی که سفر بودن ولی مرغ وخروس ها نیازی به رسیدگی نداشتن وامکانات خورد وخوراک اونها رو تهیه کردن و نگران اونها نبودن
الان در فکر ما این هست اگر حیوان داشته باشیم نیاز به رسیدگی هست وما رو پابند میکنه
خودمون رو یکسری لذتها محروم میکنیم
خوب که نگاه میکنم من خیلی باورهای نادرست ریز ودرشت دارم که با اصلاحشون میتونم زندگی بهشتی خلق کنم
با تشکر فراوان از استاد ومریم جان گرامی