سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 230 - صفحه 3

375 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 812 روز

    سلام بر روی ماهتون عزیزان سایت

    استاد و خانوم شایسته عزیز..

    این دفعه واقعا توضیحاتی که راجبه وسایل تراک کمپر نحوه تخلیه

    ظرفشویی

    نحوه قرار گرفتن صندلی ها نحوه وصل شدن کمپر با بک کمربند ساده

    برای جلوگیری از تکانه های شدید

    و از کوه بالارفتن..

    نحوه غذا خوردن روزی یک بار اونم فقط با نمک نه ادویه خاصی..

    نحوه وسایل شارژ شدن

    تمامی آسان شدنی ها که باید صحبت میشد چقدر جامع و کامل استاد عزیز صحبت کردن و چقدر به جا بود برای خوده من هم کلی از سوالاتم جوابش رو گرفتم…

    مثلا نحوه تخلیه فاضلاب و یا دارویی با قرصی که داخلش انداختن برای از بین رفتن بود بد

    ..چقدر عالی و به جا بود .

    در الطاف خداوند غوطه ور باشید

    شکر

    شکر

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدایا شکرت با یک سفرنامه دیگه اون هم در پرادایس این بهشت روی زمین با دو استاد دوست داشتنی و دریاچه و آبنمای وسط دریاچه که چقدر لذت بخش بود و صدای آب چقدر انرژی خوبی می‌دهد خدایا شکرت با درختان سرسبز و چمن‌های عالی چقدر حال من رو عالی تر و خوب می‌شود

    از اینکه یک ماه شما دو استاد به هیچ رستورانی نرفتید و چقدر جای تحسین داره در اصل همون قانون سلامتی که در سفر استاد آن را تجربه کردند و لذت بخش و راحت‌تر برای خودشان کرده است مخصوصاً یا غذای عالی کیفیت عالی خودشان غذا را درست می‌کردند و هرچه سفر می‌کنیم کارهای با تجربه‌ای به دست می‌آوریم و همه چیز آسان‌تر و تجربه خوبی را برای لذت بردن بیشتر می‌بریم

    چقدر توضیحات استاد در مورد تراکمپر عالی بود و چیزهای زیادی را یاد گرفتیم از اینکه همه امکانات این تراکمپر بسیار لذت بخش بود خواسته من هم از خداوند همین بود که همچنین تراکمپر مجهزی به دست بیاورم و مسافرت‌های این چنینی داشته باشم الهی شکر از این مرغهای دوست داشتنی که حیاط و زندگی را بهتر کرده تا زیبایی‌ها را هرچه بهتر ببینیم مخصوصاً تخم مرغ‌های طبیعی که نوش جان هر دو شما استاد باشد

    اما بعد از یک ماه بار سنگینی که روی دوش ماشین بود برداشته شد و یک استراحت عالی داشت برای سفر بعدی که خودش را آماده کند خدایا شکرت برای این همه زیبایی‌ها و اینکه همه چی سر جای خودش هست به امید الله

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 792 روز

    به نام خدایی که بر قلبم جاریست

    سلامممم

    سلامی به گرمی اشک روی گونه هام

    چقدر قشنگه صبحی که با اشک چشمام واسه خدا شروع بشه و با اشکای گوله گوله تموم بشه اون روز زیبا و رویایی

    و کی میدونه که این نتایج ستاره قطبیه که بدون اینکه اصلا متوجهش بشم خود به خود تیک میخوره

    تو کامنت قبلیم که نوشتم قدم اولو خریدم یکی از دوستان عزیز برام نوشت

    (خواهر گلم مطمئن باش خیلی زود به اندازه تعهدت نتایج شگفت انگیز وارد زندگیت میشه که از درکش و مهم تر از اون آرامش وصف ناپذیرش درمونده میشی تا جایی که با گریه خودتو از اون حد وصف ناپذیر آرامش تخلیه میکنی!!! گاهی وقتها آدمها از شدت درد اشک میریزن اما من واقعا دیدم و لمس کردم که گاهی انسان از ناتوانی در تحمل لذت و حال خوب دست به دامن گریه و اشک میشه!)

    دوست من عزیز من آقای رحمانی عزیز کجاااییی نمیدونم کامنت منو میخونی یا نه ولی حتما برای خودت مینویسم که هنوز یک هفته نشده بعد از اون کامنتی که برام فرستادی ولی اتفاق افتاد من از شدت احساس خوبی که تو وجودم در جریانه نمیتونم خودمو کنترل کنم نمیتونم خودمو آروم کنم

    یادمه که قبلا با اشک میخوابیدم از شدت اتفاقات بد و رنج آور و الان هم با اشک میخوابم از شدت عشقی که در وجودمه

    این کجا و اون کجاااا

    و چه تفاوت قشنگی چه احساس فوق العاده ایه وقتی که خدا تورو تو آغوش خودش میگیره و آروم میشی

    خدای من ،من سرشار از عشق توام من فقط تورو میخوام و جز تو کسی رو نمیخوام

    هیچکسی جز تو وجود نداره اصلا

    میخوام فقط من باشمو تو خودمو خودت همین

    خدایا چطور ازت سپاسگزاری کنم که من ناتوانم در میزان رحمت و بزرگی تو خدایا هزاران بار اون آیه ای که میگی به حال بندگان بینام خوندم و نفهمیدمش ولی الان به اندازه یه اپسیلون میفهممش

    حالا قانون تکاملو میفهمم حالا معنیه اعتماد به خداوندو میفهمم حالا معنای اطمینان به زمان بندی خدارو میفهمم حالا اینکه دلهارو برای من نرم میکنی میفهمم

    به اندازه یه نقطه‌ی کوچولو میفهممش

    من مثل یه بچه نق نقو چسبیدم به خواسته هام من دستمو گزاشتم تو دست شیطان و فکر میکردم این تویی و هر از گاهیم یه چشم غره بهت میرفتم ولی من نادانم من ناتوانم خدایا من اشتباه کردم کاره من اشتباه کردنه و کار تو بخشیدن من خیلی پر روام میرم ولی بر میگردم

    مثل یه بچه کوچولو که میخواد دستشو بزنه به بخاری مامانش هی میارتش عقب که دست نزنه بعد میگه خوب بزار دست بزنه بسوزه تجربه کنه که دیگه نره سمتش

    خدایا تو باهام اینکارو کردی و من سوختم به شدتتت سوختم

    و بیشتر از هر چیزی از این سوختم که چرا بهت اعتماد نکردم چرا تسلیم تو نشدم منی که اینهمه نتیجه دیدم از تو چرا هنوز منم منم میکنم

    ازت ممنونم ازت بی نهایت سپاسگزارم که دستمو رها کردی تا بچسبم به بخاری و بسوزم تا بفهمم معنای آماده نبودنو

    حتی اگر بهترین و بالاترین چیز دنیاهم نصیبت بشه و تو آمادش نباشی نابود میشی ما باید تکاملو رعایت کنیم ما باید آماده باشیم تا از اون نعمتی که بهمون داده شده لذت ببریم و اصلا بتونیم ازش استفاده کنیم و لگدش نکنیم نابودش نکنیم دستمونو نسوزونیم

    خدایا دارم از اون دور دورا میبینمت البته فقط سایه‌ی تورو میبینم و دیوانه شدم حالم دست خودم نیست حالمو نمیفهمم ،اگه ببینمت که دیگه ذوب میشم خدای من ،عیبی نداره ذوبم کن من میخوام از شدت عشق به تو ذوب بشم و بهت وصل بشم تویی که منبع آرامشی تویی که همه چیز منی

    کی متونه معنای الا به ذکرالله تطمئن القلوبو بفهمه؟

    هیچکس هیچکس نمیتونه

    ما هممون توهم دانایی داریم توهم فهمیدگی داریم ولی واقعا کی میتونه به عظمت تو پی ببره کی میتونه آرامشی که داری رو بفهمه

    کمکم کن به اندازه یه سر سوزن بفهمم کمکم کن تا ببینمت بشنومت حست کنم تویی که از رگ گردنم بهم نزدیکتری

    خدایا از اون لحظه ای که احساست کردم دیگه نمیخوام از اون حس بیام بیرون همین برام کافیه تو برام کافی هستی من چی میخوام جز تو

    چشم من پی تو گشته حیراننن

    از همه به غیر تو گریزان

    چشم تو شب ستاره باران

    آسمان شده خلاصه در آن

    من از تمام دنیا شبی بریدم تورا که دیدممممم

    میان چشم مستت چه ها ندیدم تورا که دیدم

    غم تو را همان شب که دل سپردم به جان خریدم

    به جان تو من به جان رسیدم تورا که دیدم

    آرامش کنار تو معنا شد

    دنیایم کنار تو زیبا شد

    من میخوام به تو وصل بشم خدا فقط به خودت وصل بشم خدای منننن

    توکه به من وصلی کمکم کن من پامو نزارم روش کمکم کن من این اتصالو قطع نکنم

    دیروز برخوردم به چیزی که اردیبهشت ماه برای خودم نوشته بودم ولی واقعا آیا اون موقع میفهمیدم چی نوشتم؟آیا درکش میکردم؟یا داشتم مینوشتم برای اینکه الان منو دگرگون و دیوانه کنه؟خدایا تو کی هستی تو چی هستی خدا ؟چرا تو اینقدر فوق العاده ای ؟چرا اینقدر قشنگ منو هدایت میکنی که اصلا خودم نمیفهممش ؟چرا چرا چرا خدا

    ((اردیبهشت 1402

    چندروز پیش درخت مورو دابست کردیم و چون شاخه هاش تکون خورد چندتا تکه های کوچیکش شکست و من وقتی دیدمشون یه برداشت جالبی داشتم با اینکه یکیش هنوز یه کوچولو به درخت بند بود ولی در اصل شکسته بود برگهاش و میوه هاش شل و ول شده بود و پژمرده بود با اینکه فقط دو سه ساعت از شکستنش گذشته بود

    مثل وقتیکه ما با خدا اتصالمون ضعیف میشه با کوچکترین ضعف توی این اتصال با منبعمون حالمون بد میشه مریض و بی پول میشیم شکست میخوریم و در کل میریم تو فرکانس بد و اتفاقات بد مثل اون برگهای پژمرده

    ولی وقتی به منبع وصلیم وقتی با خدا دوستیم و خودمونو بهش میسپاریم شاد و سالم و سرزنده ایم و در اوج میدرخشیم مثل شاخه های سالم درخت که به تنه وصلن و هر اونچه که نیازه اون تنه واسشون تامین میکنه و شاداب و سرزنده فقط روبه رشدن))

    چرا من الان باید این نوشته رو بخونم از اردیبهشت تا حالا حتی یکبار برنگشتم این نوشته هارو بخونم چرا الان آوردیش جلوی چشمم چرا الان که اتصالم باهات قطع شده بود این نوشته رو بهم نشون دادی که بگی زری تو فقط یه شاخه رو شکستی نگران نباش من هستم این اتصال هست تو فقط از من دور شدی بیا تو آغوش من خودم آرومت میکنم من همه کس و همه چیزت میشم

    خدایا هر چقدر بنویسم تمومی نداره

    نمیخوام ازت دل بکنم نمیخوام نوشتنو تموم کنم

    این من نیستم که مینویسم این تویی من از خودم چی دارم؟هچی هیچی هیچی ندارم

    توبهم توانایی دادی تو اون وقتی که من یه نوزاد ناتوان بودم بهم توانایی نفس کشیدن دادی تو خونو تو رگهای من جاری کردی تو بهم یاد دادی بنویسم حرف بزنم ببینم تو منبعی تو، فقط تو، من از خودم هیچی ندارم

    ولی من بزرگ شدمو گردنکش شدم من سر سفره تو نشستمو نمکدون شکستم من روی دوپایی که تو بهم دادی راه رفتمو مغرور شدم

    تو خدایی و من بنده تو توانایی و من ناتوان منو از نور قلب خودت سرشارم کن تا گرم بشم و این یخ قلبم بشکنه

    عاشقتم خدا عاشقتم عاشقتم عاشقتم من

    به خودت پناه میارم که هیچ پناهی جز تو ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    سونا شریف نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1546 روز

    in the name of god

    سلام به دوستان و خانواده ی عزیزم و استاد گرامی

    خدارو شکر که امروز بعد از بیداری بلافاصله به سایت الهی سر زدم و بععععععله یک فایل جدید ! چون سریال سفر به دور آمریکا تمام شده بود و اما من دوست داشتم یک فیلم جدید از زندگی استاد و الگوی درست زندگیم ببینم .

    از دیدن این فایل دوباره برام مرور شد که قدر وسایلی که استفاده میکنم رو بدونم و شکر گذار داشته هام باشم و با احساس خوب و قدر دانی عمیق وسایلم را تمیز و مرتب کنم تا نعمت های بیشتری را به زندگیم دعوت کنم.

    یکی از آرزوهای من داشتن آزادی زمانی و مکانی هست تا خیلی راحت هر وقت دلم خواست بتونم برم مسافرت و جزو علاقه های منه که بیشتر در طبیعت باشم. و با این فیلم میدونم که تصویرسازی خوبی در من شکل گرفته و منطقی شده که انسان میتونه با احساس خوب ، اعراض از ناخواسته ها، شکرگذاری کردن بخاطر چیزهایی که داره و الگوسازی و منطقی کردن به آرامی به خواسته هاش دست پیدا میکنه.

    خدایا شکرت بخاطر آگاهی های امروز که مدام از استاد عزیزم دارم دریافت میکنم

    در حفاظت و حمایت و هدایت خداوند هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سریال سفر به دور آمریکا قسمت 230

    به نام خدای سفر

    با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان همسفرم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    خدا رو شکر که با دیدن صحنه های این فایل متوجه شدم که قلب و روحم لطیف شده برای دیدن زیباییها و گشاده شدن و اون ضیق هایی که بعضی وقتها به وجود میاد و ناشی از نجوای های ذهنه با دیدن این صحنه ها محو میشن و از بین میرن چون یاد خدا شروع میکنه به فوران کردن درست مثل فوران آب از این فواره

    وقتی دیدم که چطور آب یکدفعه جاری شد از این منبع کوچک گفته های خداوند توی قرآن برام یادآوری شد که افرادی که ایمان نمیارند انگار بر قلبشون مهر زده شده و یاد خداوند در قلبشون جاری نیست

    اما افرادی که ایمان میارند انگار این مهر و مومه رو کنار میزنن آگاهانه وذکر خداوند در وجودشون جاری میشه و اینجوری صاف و زلال و شفاف میشن و جاری

    و این حکایته همه ی ما شاگردهای استاد عباس منشه که یک عمر به این منبع زلال دسترسی داشتیم اما به خاطر ورودیهای غلط خروجی اون بسته شده بود چون به ما گفته بودن که نباید اصلا به خروجی نزدیک بشیم که خارج از توانایی ماست و خیلی از این حرفها که فقط نسل به نسا منتقل شده بود بدون این اعتبارشون سنجدیه بشن که درست هستن یا نه

    و اما کنجکاوی ما باعث شد که در مسیر کشف قرار بگیریم بر خلاف اون اکثریتی که پذیرفتن اون دهانه ی خروجی باید بسته باشه

    و کاری که استاد با ما کرد فقط این بود که به ما یاد داد که میتونیم و توانایی این رو داریم که نزدیک بشیم وبررسی کنیم و برداریم اون موانع و محدودیت ها تا از منافعش بهره مند بشیم

    اونقدر آگاهی های این فایل زیاده که باید ساعت ها بشینم و ببینم و به یاد بیارم و مکتوب کنم از خودشناسی ها گرفته تا درس ها تا نشانه ها تا لذت ها تا زیباییهای چشم و روح نوازش

    همون ابتدای فایل این تمیزی و سرسبزی و شفافیت هوا و ترکیب رنگ ها همه دست به دست هم میدن تا یک شرح صدری اتفاق بیفته در درون سینم و حجمی از آرامش تمام وجودم رو بگیره و ی لحظه که فکر میکنم اینهمه که توی قرآن به صدر اشاره شده شاید بخاطر اینه که ورودی بدن از همین صدره و اکسیژنی که مایه حیاته هم از همین طریق وارد میشه و وقتی که اکسیژن به اندازه کافی از طریق هوای پاک و تمیز وارد بشه مغز بهتر کار میکنه و وقتی مغز بهتر کار کنه یعنی تمام سیستم بدن تنظیماتش در بهترین حالت قرار میگیره و جدای از اینها اون شادی و شعف روح و روان انسان رو هم در بهترین حالت قرار میده و آماده دریافت آگاهی های ناب میشه

    و این اتفاقیه که اینجا داره می افته که بادیدن این بک گراند زیبا روح ما آماده دریافت آگاهی هایی میشه که قراره به زبانی خیلی ساده و بدور از هرگونه پیچیدگی در قالب لحظاتی از یک زندگی روزمره طبیعی و با همراهی تصاویری که دخل و تصرفی درشون صورت نگرفته جاری بشن و از اونجایی که یک روح خدایی هم بی الایش و تکلف و طبیعیه خیلی راحت میپذیره این آگاهی ها

    رو

    استاد جان ی الله اکبر کم بود وقتی استارت فواره رو زدین چون برای من اون لحظه ی فواران آب باز شدن قلبم بود با اومدن توی این مسیر و آشنایی با خدای درونم

    اونجایی که اشاره کردین به اون تنک دسشویی و صحبت هایی که کردین برای من طبیعی ترین پیام ی زندگی طبیعی بود که برای من این درس رو داشت که چیزهای طبیعی زندگیم رو راحت بیانشون کنم و باهاشون کنار بیام مثل تمیز کردن دسشویی خونه . اخه خیلی ها بدشون میاد از انجام این کار و فرد خاصی توی خونه مثلا مادر خونه باید این کار رو انجام بده اما من هیچ وقت اینجوری فکر نکردم . حالا این که ی مخزنه و خالی کردنش هم با این شکل و شمایلی که داره خیلی راحته که دست سازندگانش طلا که اینجوری به بشریت خدمت کردن و ثروت هم دارن می سازن اما در مورد دسشویی و سیستم بهداشتی خونه هم همینقدر میتونه تمیز کردنشون طبیعی و لذت بخش باشه و البته که من همیشه اینکار رو میکردم خودم اما از وقتی که دیدم مریم خانم با چه عشق و علاقه ای انجام میدادن با لذت بیشتری انجامشون میدم .کلا تصور تمیزی بعد از انجام اون کار همیشه برای من لذت بخش بوده چه تمیز کردن خونه چه ظرف شستن و …..و اون موقع که قوانین رو نمیدونستم نمیدوستم که این اهرم رنج و لذت اسمشه ولی حالا که میدونم بیشتر لذت میبرم

    چقدر اون دکمه وارد کردن هوا عالی بود برای تخلیه ی آب چون هممون تجربه خالی کردن بطری آب و …. رو داشتیم که چون هوای داخل کمه خالی کردنشون راحت نیست و باید ی کم کج بگییریمشون تا آب بیاد بیرون اما این ایده چقدر این کار رو راحت کرده

    مریم خانم در مورد مقاومت به دسشویی های عمومی صحبت کردن و کم شدن مقاومتشون من هم به شدت این مقاومت رو داشتم و بخاطر همین یکی از چیزهایی که ازش متنفر بودم توی سفر همین رفتن به دسشویی بود .اما با دیدن مریم خانم من هم سعی کردم با این قضیه کنار بیام و توی سفرم متوجه شدم که توی این قضیه خیلی بهتر شدم و چون دیگه خیلی مثل قبل حساس نبودم دسشویی ها هم توی طول سفر تمیز بودن هرجایی رفتیم بر خلاف قبلنا که بوی بد میدادن

    در مورد فلکسیبل بودن توی سفر هم من خودمم ی تجربه داشتم توی سفرم که اگر آگاهی های این فایل ها نبود شاید اون مساله برام خیلی اذیت کننده میشد و جریان این بود که ما رو تقسیم کردن توی اتاقهای 3 تا 4 نفره و من دوست داشتم با ی نفر از بچه ها باشم که نشد و ی کم ناراحت شدم چون با دو نفر افتادم که دختر و مادر بودن و خیلی وسیله داشتن و فضای اتاق کوچیک بود و هر کدومشون برای انجام دادن کارهاش خیلی وقت میزاشتن و من نمیتونستم کارهام رو بموقع انجام بدم و این برای ی سفر تور اصلا خوب نبود چون جا میموندی از برنامه ها اولش من تمرکزم رفت روی این نکات و دیدم حس و حالم بد شد بعد دیدم اگر بخوام اینجوری پیش برم اوضاع برام سخت میشه و حرفهای استاد یادم اومد که با ید تمرکزت رو بزاری رو نکات مثبت افراد و سعی کردم این رو انجام بدم و دیدم که اوضاع به سمتی پیش رفت که اونا کارهاشون رو سریعتر انجام میدادن و حتی به من میگفتن اول شما برو کارهات رو انجام بده و اوضاع بهتر شد

    با این صحبت های استاد و خانم شایسته که باز توی طبیعی ترین حالت خودشون بیان شدن ی لبخندی هم مهمان لبهام شد و لذت بردم

    اما استاد در مورد سفر و رستوران رفتن صحبت کردن :

    اولا که یادم اومد که آره دیدم خیلی از افراد میگن بریم سفر مخصوصا خانم ها که ی مدت غذا نپزیم و بریم رستوران غذا بخوریم و مسئولیتمون کمتر بشه

    بعدش هم فهمیدم که من کلا از قبل هم از غذاهای بیرون خوشم نیومده وتعجب میکنم میبینم بعضی افراد هر روز غذای رستوران میخورن

    و بعدشم هم به یاد آوردم که توی سفرم یکی از دغدغه هام مساله رفتن به رستوران بود جدای از معطل شدن و وقت به هدر دادن چون انتخاب دیگه ای نداشتم .هرچند که من فقط مرغ و گوشت قرمز میخوردم ولی همون ها هم معلوم بود ی موادی بهشون زدن که من وقتی میخوردم قشنگ تاثیرش روی روی بدن میدیدم که احساس خواب آلودی بهم دست میداد چون بدنم با دوره سلامتی پاک شده و قشنگ تاثیر مواد نامناسب روش ظاهر میشه .و همین این خواسته رو در من ایجاد کرد که سفرهای بعدیم رو شخصی برم که آزاد باشم در خوردن غذا . و وقتی دارم میبینم استاد و مریم خانم اینقدر آزاد و رها هستن توی سفرشون توی همه چی مخصوصا غذا خوردن منم دوست دارم همچین چیزی رو تجربه کنم البته که باید تکاملم رو هم در نظر بگیرم چون الان فاصه فرکانسی زیاده بین چیزی که من الان هستم و چیزی که میخوام باشم ولی میتونم از لول پایین تر شروع کنم مثل اون موقعی که استاد با ی پراید و ی پیک نیک سفر میکردن و خودشون غذا میپختن این رو که دیگه میشه انجام داد

    آخ آخ به چه موضوعی اشاره کردن مریم خانم در مورد چای خوردن که این هم نشانه بود برای من و هم درس :

    اولا اینکه فهمیدم ی سری افراد هستن که مثل من هستن که آب خیلی کم میخورن و به جاش چای میخورن که البته درست هم نیست پس من تنها نیستم توی این مساله

    دوما میشه این مساله رو حلش کرد

    و سوما این یک نشونه اس برای من که باید ی فکری به حالش بکنم

    البته با دوره سلامتی سعی کردم ی مقدار محدودتر کنم ولی هنوز هم شدت داره

    چقدر استاد اطلاعات دارن در مورد وسال شخصیشون خیلی از ماها ی وسلیه ای داریم که اصلا خیلی از ما کربردهاش و جاهاش رو نمیشناسیم اینم خودش ی درسه

    چقدر باز هم یادآوری شد برام که ثروتمند بودن چقدر باشکوهه که تو میتونی انتخاب کنی وسیله ای رو ازش استفاده کنی که لذت بیشتر راحتی بیشتر و آزادی بیشتری بهت میده

    و چقدر فقر بده که اولا تونمی تونی وسیله ای داشته باشی که حالا بخوای ازش استفاده کنی و تازه اگر هم داشته باشی اونقدر درب و داغونه که مجبور باشی تحملش کنی با وجود همه ی نقص هایی که داره و همین چقدر لذت رو از زندگی آدم حذف میکنه چون همش دغدغه خرابیش رو داری

    خدای من این خانم های محترم چقدر زیبا و قشنگ هستن با اون رنگهای خوشگلشون چقدر تمیزن .چقدر جاشون امنه .چقدر لیاقت دارن که توی همچین بهشتی دارن زندگی میکنن که همه جور امکاناتی براشون فراهمه .ی لحظه یاد حرم سرای های دوران قاجار افتادم خخخ

    فقط ی سوال اینهمه خانم محترم چند تا آقا دارن خخخ فقط دوتاش رو ما مشاهده کردیم توی تصویر یادم رفته چند تا بودن آقاهاشون خخخ

    اون جایی که استاد گفتن بریم تخم مرغ ها رو ببینیم یاد جلسه 10 دوره ی روابط افتادم که استاد میگن:

    من در بی خبری از همه ی اطرافیانم اطرافیانی که ی زمانی من رو مسخره میکردن دارم توی ی گوشه ای از جهان زندگی میکنم و لذت میبرم چون حرف اونا برام مهم نبود و مسیر درستی رو که انتخاب کرده بودم ادامه دام و رفتم سوای از اینکه اونها چه نظری داشتن .

    وقتی خودت با خودت در صلح باشی و خودت رو همین جوری که هستی دوست داشته باشی و ارزشمند بدونی و راه توحید و یکتاپرستی رو در پیش بگیری و به کسی وصل بشی که گنج های آسمان و زمین دستشه اونوقت اینجوری پاداش میگیری که غرق در نعمت توی ی گوشه ای مشغول لذت بردن از دنیایی میشی که خودت خلقش کردی که هر جا سر میچرخونی پر از نعمته که اگر بخوای معرفیشون کنی و توضیحشون بدی خودش هزاران روز طول میکشه و میشه همون آیه ای که اگر بخوای نعمت هات رو بشمری شاید نتونی اینقدر که زیادن

    و و در آخر هم یادآوری سوره انشراح:

    الم نشرح لک صدرک

    ووضعنا عنک وزرک

    الذی انقض ظهرک

    و رفعنا لک ذکرک

    افان مع العسر یسری

    ان مع العسر یسری

    فاذا فرغت فانصب

    و الی ربک فرغب

    وقتی شنیدم که شما استاد اینقدر راحت این آیه ها رو ربط دادین به همین زندگی روزمره و همین اتفاقاتی که داره هر لحظه و هر روز برامون می افته و بهم یادآوری کردین که مفاهیم قرآنی هم ساده هستن و هم قابل بسط دادن به زندگی الان جامعه ی لشری هم ایمان و یقینم به قرآن بیشتر شد و هم فهمیدم که نیازی نیست که خودم رو درگیر تفاسیر مختلفی که شده بکنم چون خیلی از اونها من رو میبرن به حواشی .اصل این آیات همین الان توی زندگی من هست و نیازی نیست بگردم 1400 سال پیش خداوند منظورش از این آیه چی بوده .قرآن ی کتاب جاریه در زندگی من در همین لحظه و همین زمان حاضر و میتونم راحت درکش کنم البته اگر قلبم رو پاک کرده باشم از زنگارهایی که سالیان سال روش جا خوش کردن

    سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز بابت این آگاهی های ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  6. -
    ماهان جاهدی گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و بقیه دوستان

    من عادت دارم هر روز صبح که بیدار میشم داخل سایت بیام و یک قسمت سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت ببینم و بهترین خبر واسه من که روزمو شادتر میکنه اینکه ببینم فایل جدید از سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت در سایت پخش شده

    این ویدئو ها زندگی من رو در کل خیلی زیبا تر کرده انگار که با استاد و خانم شایسته منم به این سفر واقعا رفتم و کلی تجربه هر سری تو هر ویدیو جدید پیدا میکنم

    و بهتر از اون نوع نگاه استاد و خانم شایسته در مغز من بصورت یک الگو شکل بسته و من این موضوع رو متوجه نشده بودم که چقدر آدم زیبا بین تری شدم

    وقتی با بقیه دوستانم مسافرت بودیم متوجه این نوع نگاهم شدم که تمرکز من از بقیه رو زیبایی های هر مکان خیلی بیشتر هستش و تقریبا تماما از هر چیزه زیبایی که میبینم ذوق زده میشم و خداروشکر میکنم

    و این دیدگاه در زندگی عادی من هم تاثیر بشدت زیادی گذاشته و باعث تغییر و زیبا تر شدن زندگیم شده

    مورد بعدی که از استاد در این سفر یاد گرفتم تمرکز روی بهبود شرایط و آسون تر کردن کارها و زندگی هستش که این موضوع هم کم کم داره تو فکر من نقش میبنده و هر موقع کاری داره برام سخت پیش میره یاد حرف استاد در دوره دوازده قدم میوفتم که میگن اگه هر کاری داره سخت پیش میره یعنی یک جای کار ایراد داره

    و این موضوع رو بارها و بارها آزمون و خطا کردم و با چشمهای خودم دیدم سر چیزهایی که فکر میکردم هیچ راه حلی نداره وقتی کمی فکرمو آزاد کردم و کمی دست خدا رو باز گذاشتم چقدر ایدها و یا راه های بشدت آسون تر جلو راهم قرار داده شد

    و همینطور وقتی تمرکزم رو روی بهبود شرایط و آسون تر شدن کارم همیشه میزارم چقدر زندگی زیبا تر لذت بخش تر میشه و چقدر در زمانم صرفه جویی میشه

    مورد بعدی که تحسین میکنم دیدن روابط رویایی استاد و خانم شایسته عزیزه که فقط تحسین تنها نبوده و باعث شد که من هم یگ رابطه بشدت عاشقانه رویایی و مستقل رو با همسرم تجربه کنم که نمیدونین چقدر بابت این موضوع سپاس گذارم

    و یکی از موضوع ها که من خیلی سعی دارم از استاد الگو برداری کنم و و اون الگو ذهنی هم تو ذهن خودم ایجاد کنم باور اینکه آدمهای خوب همه جا هستن و من همیشه به سمت بهترین آدمها هدایت میشم هستش که تا جایی نشونه هایی از این موضوع هم دیدم که میفهمم باورهام بهتر از قبل شده ولی دوست دارم در این موضوع هم مثل مابقی موضوع ها آنقدر پیشرفت بکنم که دوباره با افتخار اینجا کامنت بزارم و بگم که استاد این موضوع رو هم تونستم از شما الگو برداری کنم و خیلی پیشرفت کردم

    که البته به امید خدا در آینده نزدیک دوره عزت نفس ،شیوه حل مسائل و روابط هم به ترتیب میخوام تهیه کنم تا مسیری لذت بخش تر رو در زندگیم ادامه بدم

    ولی برای شروع کارم واقعا دوره دوازده قدم بهترین دوره ای بود که به سمتش هدایت شدم که زندگی زیبا تر و با کیفیت تری رو تجربه کردم و بارها خدارو شکر میکنم

    ممنونم از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    واقعا دیدن شما کمک بزرگی به من میکنه تا الگو برداری مناسبی از شما داشته باشم باورهای جدیدی در خودم شکل بدم چیزهایی که فکر نمیکردم ممکن باشه رو ممکن بکنم و…

    خدانگهدارتون باشه️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1529 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم بانوی عزیزم

    سلام به خانواده ی بهشتی عزیزم

    اهمیت تمیزی در ابتدای این فایل نشان از به وجود آوردن زیبایی ها و یادآوری بود برای من که بیشتر به تمیز بودن اهمیت بدم

    به به خدایا شکر بابت این فواره ی زیبا و اون سایه ی زیبایی که در آب شکل گرفته و نمایان شده .

    تمرین کردن در هرکاری باعث میشه مهارت کسب کنی و باهاش راحت بشی مثل همین کاری که خانم شایسته انجام دادن.خدایا شکر واقعا با وجود دوره ی قانون سلامتی چقدر همه چیز راحت و دلچسب میشه و دغدغه ی سرویس رفتن خیلی خیلی کم میشه و کلی از سفر لذت میبری.بازهم خدایا شکر که قانون سلامتی رستوران را حذف کرده و به راحتی میتونین خودتون غذا را درست کنید و نوش جان کنید .

    در قانون سلامتی شما به بدنتون لطف میکنید واقعا نکته ی خوبی بود

    خدایا شکرت بابت این امکانات و اینکه هرچقدر میخوای بهتر باشی این امکانات به وجود میاد

    خدایا شکر بابت این ثروت و فراوانی که استاد عزیز واسه خودشون ساختند ولذت میبرن از زندگیشون

    هر بار بهتر هر بار راحتتر هربار لذت بخش تر و هر بار نتیجه بخش تر و هر بار امکانات اصل و درجه یک تر .

    نوش جانتان این تخم مرغ های اصل و طبیعی .

    خدایا شکر بابت این همه امکانات و این سوله ی عظیم

    خدایا شکر که همه چی آسان و ساده شکل میگیره و هر بار بهتر و بهتر میشه

    خدایا شکر بابت این همه ابزار و امکاناتی که به راحتی سفر خوبی را براتون میسازه .

    خدایا شکرت چقدر همه چی ساده و راحت خدایا شکر بابت این زندگی رویایی و هدایتی که میشود منم تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2997 روز

    سلام استاد عزیزم

    قشنگ من حس میکنم اون احساس لذت و خوشایندی شما رو که همه چیز رو مرتب میکنید ارگنایز میکنید و سر جای خودش قرار میدید و بارها و بارها تحسینتون میکنم بابت این ویژگی شخصیتی زیباتون آفرین بر شما که اینقدر مرد تر و تمیز مرتب و با سلیقه و با ذوقی هستید آفرین.

    عاشقتونم که همه چیز رو تمیز و مرتب کردید همه چیز این قدر شاینی و باحال شده برق میزنه از تمیزی.

    وای بچه فواره وسط پرادایس چه حس و حال قشنگ تر و زیباتری به پرادایس داده‌.

    عزیزم قد قدیا رو ببین چه لحظه شماری میکنند برای دیدن و دنبال کردن شما حسابیم براتون تخم مرغ های خوشمزه تولید کردند که بزنید بر بدن و حالش رو ببرید.

    چه انبار تمیز و مرتبی همه چیز سرجای خودش با بهترین دسترسی ممکن.واقعا دم علی آقا گرم چه حالی داده به موتورها چه برقی انداخته صندلی گذاشته راحت که تسلط کامل داشته باشه و حسابی جلا بده زیرو بم این موتورهای زیبا رو.

    ماشالله استاد چقدر شما ثروت دارید آدم لذت می‌بره از دیدنشون و حالش خوب میشه.

    خدا به مالتون برکت بده خدا به ثروت و دارایی هاتون برکت بده و خیرشون رو ببینید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سعیده شالچی گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    به نام نامی الله

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی

    با خودم گفتم بیام تو سایت ببینم فایل جدید چی هس که این فایل زیبا رو دیدم

    خداروصد هزار مرتبه شکر این سفر هم به سلامت به پایان رسید چقدر خوش گذشت که ما رو هم همراه خودتون بردین به این سفر

    چقدر جاهای زیبا و فوق العاده رو دیدیم

    چقدر لذت بردیم و کیف کردیم

    وقتی دست تو دست خدا باشه همه چی راحت و بدون ذره ای مسئله ای پیش میره الهی شکر

    وای خدا مرغ هارو ببین چقدر بزرگ شدن

    چه تخم مرغ هایی به به

    منم عاشق اینم که مرغ و خروس داشته باشم

    تخم مرغ محلی بخورم

    اون صحنه ای که از داخل کارگاه گرفتین

    حیرت انگیز بود راستش رو بخوایین اصلا دهنم باز مونده که استاد هر چی اراده کردین تو زندگی دارین

    ماشین ها و موتور ها وااای که چقدر ثروت و نعمت و فراوانی دیدم تو این فایل

    خدارو صد هزار مرتبه شکرت که این همه فراوانی هس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    هایده عبدپناه گفته:
    مدت عضویت: 1090 روز

    بسم رب النور

    سلام خدمت دوتا فرشته عزیز پرادایس ..

    رسیدن بخیر عزیزانم واقعا سفر بی نظیری بود من بیشتر از این سفر لذت بردم تا قبلیا خیلی زیبایی دیدم خیلی به دلم نشست نمی‌دونم شایدم الان تو مدارش قرار گرفتم

    چقدر پرادایس زیباست خدااای من خوشبخالتون که اونجا تو این طبیعت زیبا زندگی میکنین استاد عزیزم البته خودمم بچه روستا و طبیعتم تو دل کوه و کوهستان بزرگ شدم ولی این کجا و آن کجا من آب و هوای مثل پرادایس رو دوست دارم عاشقشم

    البته این آبه خخخخخ عزیزززم چقد شوخ طبع و شیرین سخنی

    استاد RV خیلی خوبه کلی امکانات داره اصلا خوبیاش حد ندارد ولی من از اولشم واسه مسافرت نمیپسندیدمش اصلا ریسکش بالاس به قول خودتون جای پارکش کمتره حجیم تره و برای مکان های صعب العبور اصلا مناسب نیس مخصوصا این سری که رفتین سفر اگه RV بود که عملا خیلی به مشکل برمیخوردین ولی تراک کمپر خیلی محشره من خیلی دوستش دارم خیلی هم زیباست کوچک و نقلی که همه امکانات لازم رو هم داره خداروشکر خیلی خوشرنگه مبارکتون باشه واقعا خیلی بهتون میاد … وسایل اضافه رو استاد جان برداشتن تا راحتر بتونن سفر کنن رهاتر و آزاد تر باشن و هرچه رهاتر باشی زندگی لذت بخش تر و شیرین تر میشه به کام همگی دقیقا مثل تفاوت RV و تراک کمپر

    من مرغ و خروس زیاد دوست نداشتم ولی دارم از اول سریال زندگی در بهشت رو میبینم خیلی دلم از این مرغ و خروسا میخواد دوست دارم از اینا داشته باشیم و واسمون تخم بذارن مامانم که خیلی دوست داره ولی بابام مخالف سرسخته از بچگی همیشه جوجو میخریدم از بس دوسشون داشتم همش تو بغلم بودن و بغلی میشدن و خودم که هیچ رو لباس بقیه و … یادگاری میذاشتن کلی هم حرف می‌خوردم ازشون خصوصا پدرم دیگه اینجوری بود که دیگه کم کم از چشم افتادن

    وبریم سراغ قانون سلامتی استاد من تصمیمو گرفتم دیگه به همین زودی میخرمش یه دو ماهی میشه کلا تو فکرشم و دارم فایل های هدیه و کامنت دوستان مربوط به این دوره رو مطالعه میکنم این دوره واسه منه،، منم چایی خیلی دوست دارم ولی بخاطر قندش کمتر الان مصرف میکنم یه حبه کوچک میخورم تا کم کم عادی بشه واسم همش اهرم رنج و لذت اون مواد غذایی رو تو ذهنم میارم حین خوردن مخصوصا برنج و نون میگم آره سم بخور انقد چاق بشی خودتم آسه بشی فلان بیماریتم بدتر می‌کنه اینارو میگم که ذهنم بپذیره و دو روز دیگه دوره رو خریدم ان شاءالله راحتر با یه سری چیزا کنار بیام مثل برنج و نون اصلا استاد طرفای ما برنج و ماکارونی رو هم با نون میخورن منم یکی از اونام همه یه متر شکم آوردن خخخخ … به خدا گفتم هر وقت آمادگیشو دارم اون مقدار پول تو حسابم باشه واسه دوره احساس لیاقت هم همینو گفتم ، گفتم هر وقت استاد این دوره رو گذاشت اگه تو مدار این آگاهیام این مقدار پولو واسم بفرست ولی دو ماهه اصلا پول آنچنانی دستم نیومد و خودم فهمیدم که تو مدارش نبودم با وجود اینکه چقدر دوست داشتم این دوره رو بههش نیاز داشتم ولی بعدا فهمیدم چرا تو مدارش نبودم

    احسنت به شما که انقد متعهد به انجام دوره هاتون هستین همین تعهد شما باعث شده شاگرداتون این نتایج رو بگیرین و شمارو الگو خودشون کنن و ان شاءالله که بتونیم مثل شما به این قانون در همه جنبه ها عمل کنیم و متعهد باشیم

    به امید سفر بعدی و زیبایی های بیشتر

    پایدار باشین عزیزانم خیلی خیلی دوستون دارم میبوسمتون

    رب العالمین پشت و پناهتون️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: