سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 231 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای نور

سلام به استاد عزیز و شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.

خدایا خودت هدایتم کن به نوشتن هرآنچه که باید.

اول از همه خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتم هرروز یه قسمت از سفر به دور آمریکارو ببینم خییلی خواسته های جدیدی رو در من شکل میده و خیلی احساس خوبی بهم میده.

دوم اینکه خداروشکرت که تو یه مکان ارروم و ساکت و تاریک دارم کامنتم رو مینویسم و پنجره اتاق هم بازه و نم نم بارون میومد و رعد برق تو اسمون هعی خودشو نمایان میکنه خداروشکر که بارونه واای عاشق بارونم من تازه کامنتم رو نوشتم قراره بخوابم و عاشق خوابیدن توی این فضام من.

شایسته عزیز چقدر پوستتون شاداب تر و شفاف تر شده و چقدر زیبااا تر شدین واقعا این زیباییتون و شادابی تون رو تحسین میکنم قانون سلامتی واقعا معجزه میکنه و از خدا میخوام این توانایی مالی رو بهم بده منم بتونم دوره ی قانون سلامتی رو تهیه کنم.

توکامنت های دوستان به این نشونه هدایت شدم:

“به قول استاد شماااا با قدرت ذهنتون هزااااار تا کارو انجام میدید ولی اون قدم عملی رو باید برداری !نمیتونی از زیرش دربری! نمیتونی خودت رو گول بزنی من میشینم توی خونه و یک کیسه پول ازون بالا میاد برام!”

اون اوایل که با قانون اشنا شده بودم فکر میکردم همه چیز نوشتنه ولازم نیست کار عملی انجام بدم من و شاید یکی از دلایلی که اون موقع ها توی این مسیر موندم همین بود چون میگفتم من مینویسم خدابهم میده دیگه بعضی وقتاهم نمیشد خسته میشدم و میگفتم چرا نمیشه په این همه دارم مینویسم فکز میکردم هرچقدر بیشتر بنویسم بهتر ولی الان به این حد از تکامل رسیدم که تا یه قسمت هایی تلاش ذهنی ولی وقتی بهت الهام میشه باید عمل کنی باید توحیدی بری تو کارش و قدم برداری کاش به این اندازه از توحیدی بودن برسم که دیگه نگران چیزی نباشم و فقط قدم بردارم و به ایندش فکرنکنم چون خدا هدایتم میکنه و اون چه که باید رو باز بهم الهام میکنه ولی هنوز به اون حد از توحید نرسیدم و توش ضعیفم و باید کلییی روش کار کنم.

هنوز یکم شرایط از دستم در میره استرس میگیرتم و نگران میشم ولی خداروشکر یاد گرفتم توی اون شرایط نمونم و خودم رو جمع و جور کنم و نذارم نجواها بهمم بریزن.

من این مدت فایل های روز شمار تحول زندگی من رو گوش میدادم و واقعا عالی بود و تلاش ذهنیمو تاجایی که باید انجام دادم و امروز با یه سالندار حرف زدم قرار شد فردا ساعت 4 برم و از نزدیک حرف بزنیم و نمونه کارهام رو ببینه خدایا میخوام خودت برام بچینیش میخوام بشه میخوام کار کنم میخوام به درامد برسم میخوام رزق و روزی و برکت به کارم بیاد خدایا خودت مشتری هارو از جاهایی که من فکرشم نمیکنم به سمتم هدایت میکنی و پیجم رو با بالاترین کیفیت راه میندازم.

خداجونم باز هدایتم کن باز با الهاماتت به قلبم بگو چکار کنم خداجونم من دارم تمام تلاشم رو میکنم توحیدی عمل کنم و هنوز توش لنگم هدایتم کن باور های توحیدیمو تقویت کنم خداجونم بهم بگو چکار کنم که اونی که بخوام بشه من دارم سعی میکنم ذهنم و کنترل کنم و از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم ولی بای اون وسطا نجوا میاد که به هدفت نرسیدی ببین فلانی درامد داره ببین تو هنوز از بابات خرجیت رو میگیری باز کنترل میکنم میگم فعلا توی این شرایط بابا دست خداست برای من که من روی باورهام کار کنم و خیلی قوی تو به اون چیزی که میخوام برسم و باید تکاملم رو طی کنم باز نجوای این هست که 18 سالت شد و فکر میکردی تو18سالگی همه چیز تغییر میکنه کا میکنی و ازادی داری ولی باز ساکت میکنم که قراره همه چیز تغییر کنه تو نمیتونی بگی حرفام چرته چون من دارم نتیجه میگیرم با اینکه نتیجه هام کوچیکه ولی ذهنم تربیت شده برای این نتیجه های کوچیکم سپاسگذاری کنه پس من همه چیزو تغییر میدم و با طی کردن تکاملم سنم این وسط یه عدده و مهم حال خوبه منه و من بهت اجازه نمیدم حالمو بد کنی من بهت اجازه نمیدم و تو فقط باید اتفاقات خوب رو رقم بزنی تو اجازه اینکارو داری با توجه به نکات مثبت اتفاقات خوب رو رقم بزنی.

الان توی شرایطیم که خیلی دلم میخواد تو سالن کار کنم و به درامد برسم و از این شرایط صفر بودن فاصله بگیرم اینم بمونه رد پا برای من وقتی که به هدفم رسیدم یادم باشه خواستم چی بود و حتی اون موقع رسیدن،خواستم رو بزرگ و ارزشمند بدونم.

خدایا خودت فردارو به بهترین شکل برام رقم بزن من سپردم به خودت الخیر فی ماوقع خودت هدایتم کن به بهترین مسیر عاشقتم که انقدر عاشقمی و به بهترین شکل هدایتم میکنی.

شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.