https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-12 02:47:232024-01-18 10:54:11سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233
243نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول از همه تشکر میکنم که وقت میزارین و مارو هم همراه خودتون میبرید سفر وکلی زیبایی هم ما میبینیم
امروز جمعه است از خواب بیدار شدم بیام تو سایت کامنت بخونم فردا میرم سر کار فایل سفر به آمریکا رو دانلود کنم ببینم ولی عکسی که گذاشته بودین اینقدر زیبا و پر انرژی بود که آدم لذت میبره و فقط دوست داشتم این قسمت از سفر به دور آمریکارو ببینم چقدر مریم جان زیبا و خوشگل شدن رنگ موهاشون صورت زیباشو استاد عزیزم چقدر زیبا با مریم جان صحبت میکنید یعنی عاشقتونم عکس از همدیگه میگیرین نظرات همدیگه رو میپرسین واقعا لذت بخشه دوست داشتم نقاشی های خیلی زیبا مجسمه های زیبا استاد واقعا آدم با شما لذت میبره دوستتون دارم عاشقتونم منم به فکرم رسیده سایت داشته باشم هرچی زیبایی بزارم تو سایتم و همچینین کارهامو رابطه های زیبامو خدایا شکرت خدایا ازت ممنونم بابت این همه خلاقیت زیبایی حال خوب رابطه قشنگ خدایا ازت ممنونم استاد یه روزهایی نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم که همیشه میگین هر اتفاقی هست به ذهن خودمون بستگی حالم خوب میشه زندگیم خوب میشه بشینم تجسم کنم ببینم دوستتون دارم در پناه الله یکتاه شاد پیروز ثروت مند باشین
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
قبل از این که این قسمت رو ببینم رفتم و فایل جدیدی که در مورد بزرگترین کشتی کروز بود رو دیدم که توی یوتیوب گذاشته بودین و چقدر لذت بردم چه هم زمانی جالبی هم رخ داد با آمدن شما بزرگترین کشتی کروز آمده لنگر انداخته توی میامی و نقاشی های دیوار اصلا 8kبودن و خیلی اون کشتی کروز رو دیدم دلم پر کشید اصلا سوارش بشی و خدای من با یه همچین هیولایی وسط اقیانوس باشی بری کل دنیا رو بگردی واقعا استاد ازت سپاس گذار هستم
خیلی نقاشی های زیبایی کشیده بودن و اون آدمک ها خیلی باحال بودن همه دروددیوار ها رنگی خیلی جای متفاوتی بود البته اکثر شخصیت هارو من نمیشناختم یعنی شخصیت های مارول نبود و تازگی داشت
اون عکسی هم که گرفتین خیلی زیبا بود با اون دکمه و در آخر هم اون گوشت های ذغالی دهنمو آب انداخت
چه همزمانی جالبی دیروز من هم این فایلی که استاد در یوتیوب راجع به بزرگترین کشتی کروز دنیا ICON OF THE SEAS رو گذاشته بود دیدم و خیلی ازش لذت بردم و خودمو در اون کشتی تصور کردم، و تمام جزئیاتشو که استاد گفت توی نوت گوشیم یادداشت کردم و امروز کامنت شما رو خوندم که درباره اش نوشتید، و یه جورایی اون رو نشونه دیدم
انشاء الله به همین زودی همه ما علاقمندان سوار شدن بر این کشتی و لذت بردن از اون رو بصورت واقعی تجربه می کنیم
سلام و درود استاد و همسر گرامی استاد بسیار عالی و سپاسگذاریم از این قلب بزرگ و این سخاوت شما که هرجای زیبای که میرین دوست دارید که ما رو هم همراه خودتون به این مکان های زیبا به تفریح و دیدن زیبای ها عادت بدین از خداوند منان بابت و جود این همه قشنگی سپاسگذاریم و ازش میخام که بهترین ها در این سفر همراه قلب مهربان شما زوج عزیز و دوست داشتنی باشد و از طریق دستان قدرتش هدایتتون کنه به بهترین مسیر ها ،و ازش میخام که چشمان ما رو هم عادت بده به دیدن و تحسین زیبای و روز به روز حالمون رو بهتر کنه براتون از خداوند منان سلامتی رو آرزومندم خدا خیرتون بده امیدوارم که همیشه برامون فایل بزارید و ما رو هم همراه خودتون بدانید دوستتون دارم خدانگهدار
سلام و عرض ادب خدمت استاد نازنینم و بانو شایسته گرامی؛
بعد از مدتها به سایت شما سرزدم و با دیدن این ویدیو اشک شوق در چشمانم جاری شد. با این ویدیو جلوه ای دیگر از فراوانی پیش رویم گشوده شد. واقعاً چقدر راه های مختلف برای کسب ثروت و درآمد وجود دارد که به ذهن من و امثال من هرگز نرسیده. اینکه شهرداری یک شهر صرفاً با نقاشی های روی دیوار هم برای شهر و هم برای هنرمندان شهر کسب درآمد کند تاکنون در هیچ جا ندیده بودم. چه ایده زیبایی! چه ایده خلاقانه ای! اینکه هنرمند بداند جایی هست که با نقاشی هایش روی در و دیوار و حتی زمین کسب درآمد کند، اینکه تندیسگر بداند بدون آنکه نیاز به فروش محصولاتش داشته باشد، صرفاً با نمایش دادن آنها کسب درآمد کند و…
و از همه مهمتر اینکه هنرمندان با دیدن هنرورزی هم قطاران خود، نور بیشتری به جنبه های تاریک و دست نخورده خلاقیت در وجودشان تابیده شده و از آنجا که فرمودید نقاشی ها هر چند وقت یک بار عوض می شوند، می توانند در مرحله بعدی جلوه ای کامل تر و زیباتر از هنر خود به نمایش بگذارند. و این روند تکاملی ادامه دارد.
من فکر می کردم اشیاء کلکسیونی فقط برای خانه ها استفاده می شوند ولی این باور جدید در من ایجاد شد که یک کلکسیون می تواند به گونه ای طراحی شود ( نه به آن شکلی که تاکنون دیده بودم که در گوشه یک سالن یا خانه فردی ثروتمند بلکه به صورت یک فضای عمومی و بزرگ) که هم برای تماشای مردم یک شهر باشد و هم برای درآمدزایی مورد استفاده قرار گیرد.
و بازهم فکر می کردم که کلکسیون باید حتماً از اشیای قیمتی تشکیل شود ولی دیدم که یک هنرمند می تواند با پلاستیک های ضایعاتی هنری خلق کند که ارزش تماشای آن دست کمی از آن شیء گرانبها نداشته باشد. خدای من!
سپاسگزارم استاد که این تجارب زیبای زندگی خودتان را برای ما هم به تصویر می کشید.
چقدر در ایران این فرصت ها پیش روی شهرداری ها است، چقدر این فرصت پیش روی هنرمندان ما است که هم فضای شهرها را با این رنگ های شاد و زنده مفرح و شادی بخش کنند و هم به توسعه گردشگری با این شیوه زیبا کمک کنند.
در آخر خدا را شاکرم که امروز با دیدن این ویدئو یک قدم دیگر در راه بهبود باورهایم برداشتم. خدایا شکرت.
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسه تی عزیز و همه ی دوستان خوبم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
چقدر با دیدن این صحنه ها و نمای کلی که ایجاد کردن قلب آدم باز میشه و انرژی مثبت توی تک تک شریانها جریان پیدا میکنه و ی حالت آرامش به آدم دست میده آرامشی که در پرتو آگاهیه و آگاهیش چیه ؟
اینکه هدف من از اومدن به این دنیا لذت بردن بوده و بس .این روند طبیعیش بوده و هست اگر من خودم با باورها و افکارم مانعش نشم
چقدر این فضای محصور شده داره به من اهمیت بمباران کردن ذهنم رو با ورودیهای مثبت رو بهم یادآوری میکنه .ی محدوده ی امن و حفاظت شده که هر جایی که سرم رو میچرخونم سرشار از آگاهی هاییه که من رو هول میده به سمت همون آرامشه با یادآوری همون اصل لذت بردن که داره به هزاران طریق نمایش داده میشه و پیام کلی این فضا اینه که من هستم که باید با کنترل ورودیهام دنیای زیبام رو خلق کنم و هیچ کسی نمیتونه این کار رو برای من بکنه و من هم نمیتونم این کار رو برای کسی دیگه ای انجام بدم
اونجایی که زوم شد روی اون بحث ریشه ها و قضاوت کردن از روی ظاهر هم برام نشونه بود چون این یکی دوروزه یکم درگیر مقایسه شده بودم و داشتم خودم رو مقایسه میکردم با ی نفر البته که خدا رو شکر با آگاهی های استاد خیلی هم زود کنترل میکنم نجواها رو ولی باز این صحنه تایید کرد که مقایسه ای در کار نیست من خودم هستم و پیشرفت های خودم چه کار دارم که دیگران چه کار دارن میکنن یا نمیکنن.اگر دارم پیشرفت میکنم یعنی در مسیر درستم و باید همین مسیر رو ادامه بدم چون دارم ریشه های خودم رو قویتر و محکم تر میکنم اگر چه ممکن شاخ و برگ های بیرونی هنوز خیلی بزرگ نشده باشن
اما اون جایی که اون فرد چتر رو نگه داشت بود :
وقتی فرد برای خودش ارزش قایل نباشه و از وجود خودش بکنه بده به دیگران چون فکر میکنه مسئول دیگرانه مسئول شاد کردن و راضی نگه داشتن دیگران نتیجش همین میشه که سیل این تفکر اون رو توی دنیای خودش غرق میکنه و هر چی بیشتر این کار رو انجام میده بیشتر غرق میشه چون طرف مقابل هیچ وقت راضی نمیشه چیزی که من قبل از اومدن به این مسیر انجام میدادم اما الان خدا رو شکر دیگه اون کارها رو نمیکنم و اولویت رو سعی میکنم خودم بزارم حالا دیگران هرچی میخوان فکر کنن . الان دیگه فقط سعی میکنم خودم قایق نجات خودم باشم و کاری ندارم دیگران دارن غرق میشن یا نه چون با تمام وجودم مفهوم فدا کردن و ضربه های بعدش رو درک کردم و دیگه نمیخوام تکرار بشه
چقدر جالبه وقتی داشتم این نقاشی های روی دیوار رو نگاه میکردم یاد آبا و اجدادمون افتادم که زمانی که توی غار زندگی میکردن با همون ابزار های ساده ای که در دسترسشون بوده مثل سنگ های نوک تیز هم همین کاری که الان این هنرمندها با ابزارهای پیشرفته انجام میدن رو انجام میدادن یعنی همون اصله رو انجامش میدادن حالا اون موقع برای ارتباط برقرار کردن و برای برنامه ریزی برای شکار و الان هم برای لذت بردن و هم کسب درآمد .درسته که این نقاشی های الان دارن تکامل و پشرفت رو توی ذهن انسان و توی تکنولوژی رو نشون میدن اما همون موقع هم انسان موجود هوشمندی بوده که تونسته با تفکر به اون نتیجه برسه که میشه روی دیوار غار اون کار رو انجام بده
تون صحنه ای که اون دخترها خانم ها رو نشون میداد که همه موبایل به دست بودن با پوشش های مختلف:
اون وسطی که محجب بود
اون سمت راستی ها که ی کم پوششون آزادتر بود
و اون سمت چپی که دیگه کالا اوپن بودن بقول خودمون
با اون تصویر مادر و نوزادی که بالا سرشون بود هم مفاهیم خاصی رو در خودش داشت که مهمترینش برا من این بود که :
مهم نیست کجایی هستم و چه پوششی دارم
مهم اینه که اصل و منشا هممون ی چیزه بقول خداوند همون نطفه ی بی مقداری که خداوند بهش مقدار داده و ارزشمندش کرده با دمیدن روح خودش توش و اون روحه هست که میزان ارزشمندیش میزان ارزش ما رو مشخص میکنه و بقیش که شکل و اندازه و پوششه فرعی بیش نیست
تون جایی که روی دیوار نوشته بود :
خاطرات عالی
با وجود اینکه هیچ رنگی استفاده نشده بود و فقط با حروف سیاه رنگ نوشته شده بود ولی خیلی جذابیت داشت و مفاهیم عالی رو منتقل میکرد اینکه ی فردی که بچه اش هم بغلش بود از دور داشت روند خاطرات خودش رو مرور میکرد و حتی بعضی جاهایی که ی سری اقدامات انجام شده بود حرفه با اقدامه تناسب داشت مثلا تعمیر کردن روی حرف F که اول کلمه fix یا کار تخریب کردن روی حرف R که اول کلمه ruin که به معنی تخریب کردنه و …..
اما اونجایی که اون فرد سرم عشق بهش وصل بود و خیلی هم ناراحت بود :
همینه بقول استاد توی دوره روابط وقتی بودن یا نبودنت گره میخوره به بودن یا نبود ی نفر که اگر اون باشه حالت خوبه ولی اگر اون بره یا نباشه مریض میشی .اینا همش نشا نه های وابستگیه نه عشق نشانه های بیماری اعتیاد به ی نفره .خدا رو شکر که با دوره روابط مفهوم عشق واقعی رو وابستگی رو فهمیدم که عشق واقعی از درون ایجاد میشه و به بودن کسی وابسته نیست
اما توی اون صحنه تقابل شیطان و فرشته :
داره این پیام رو میرسونه به من که باورهای نادرست چون نا آگاهانه شکل گرفتن خیلی راحت جاخوش کردن توی ذهن من و بنابراین اصلاح کردنشون انرژی زیادی میخواد همون جهاد اکبری که استاد ازش صحبت میکنن و اینکه نجواها خیلی راحت ورودی خودشون رو پیدا میکنن و بنابراین باید با تکنیک های مناسب جلوش رو بگیرم که البته این تکنیک ها نیاز به زور فیزیکی نداره نیاز به کار ذهنی داره
اما بعدش که ی ذره فکر کردم این آیه از کلمه احسن استفاده کرده یعنی طرف رفتارش خوب بوده اما من بهترش رو انجام میدم .اما اینجا این مفهوم رو نمی تونه داشته باشه .طبق اون چیزی که از قانون یادگرفتم :
اولا اگر من باورهام درست باشه توی مسیر درست قرار میگیرم و توی مسیری نمیرم که توش تانکه
بعدشم اگر ی وقت همچین اتفاقی بیفته باید ازش اعراض کنم نه توجه که برم ی گل بگیرم و وقت و انرژی خودم رو بزارم برای روبرو شدن با اون .
بعدشم اگر توی مدار نباشم قبل از اینکه تانکه بیاد من از اونجا رفتم یا اگر هم بیاد از کنار من رد میشه و میره خداوند خودش توی قرآن هم گفته این رو
واقعا با دید قانون نگاه کردن چه حس خوبی به آدم میده حتی اگر ی نقاشی باشه
حالا اگر طبق دید اکثریت نا آگاه باشه میگه آقا بزار بزنن تو سرت اما تو اینجوری نباش تو بهشون گل بده .خب بنی بشر میان از روت رد میشن که خخخخخ
اما اون فرد توی زندان :
چقدر یاد خودم افتادم قبل از اومدن به این مسیر دقیقا زندگی برام همین جوری بود بودن توی یک زندان و چشم براه بودن برای اینکه ی منجی بیاد و من رو نجات بده . باز هم قانون بهم میگه که زندانی وجود نداره من خودم بودم که با باورهای نادرستم زندگی رو کرده بودم جهنم و زندان برای خودم . خدا رو شکر که الان توی آرامش خودساخته خودم دارم زندگی میکنم
جلبه اونجایی که نوشته بود :
Nobody said it was easy
چقدر دقسق کلمه ها رو انتخاب کردن و البته محتوی که داخل حروف نشون داده شده بود .حتی اینجا هم بحث زیبایی شناختی رو رعایت کردن که به جای اینکه بگه:
Everybody said it was difficult
از ی جمله استفاده کرده با ساختار مثبت باوجود اینکه مفهوم هر دو یکیه و ی معنی رو میرسونه اما اومده از یک فرم مثبت اسفاده کرده یعنی به اصلاح زبانشناس ها یک Syntax متفاوت رو استفاده کرده که بار معنایی منفی کمتری رو انتقال میده و بعد داخل همین فرمه اومده اون مفهوم آسان بودن رو درون حروف هم نشون داده .خداییش اینا دیگه عند زیبایی شناختی هستن
و واقعا هم همینه که همه به ما گفته بودن زندگی سخته خداشناسی سخته پول درآوردن سخته رابطه ی خوب بدست آوردن سخته و هیچکس نگفت آسونه و همین سخته سخته قالب ذهنی ما رو ساخت و برنامه ریزی کرد و تنها کسی که گفت همه چی رو میشه آسونش کرد استاد بود اونم با یاد دادن اصل قانون و به میزانی که ما این رو باور کردیم داریم آسونی رو تجربه میکنیم .
و اما اون جمله :
Future start now:
آینده همین الان شروع میشه همون چیزی که استاد باورها و بارها تکرارش کردن که ما در هر لحظه داریم با باورهای الانمون زندگی آیندمون رومیسازیم و اصلا مهم نیست در گذشته چی بودیم و چکار کردیم اگر الانمون روتغییر بدیم آیندمون رو هم ساختیم
و جمله :
We live in a beautiful place:
یاد بیت :
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبه اندیشان به زیبایی رسند
افتادم. واقعا الکی نیست آمریکا آمریکا شده زیبابینی و مثبت اندیشی اینا رو به اینجا رسونده چیزی که باید برای من الگو باشه
چقدر مفهوم دید متفاوت داشتن با دیدن اون دکمه ریست از دو زاویه متفاوت برام مشخص شد که چقدر میتونه تفاوت ایجاد کنه این دید ها .اینکه استاد میگه که باید از زاویه ای به قضایا نگاه کنیم که به احساس بهتری برسیم و اینه که تفاوت رو ایجاد میکنه
جالبه چند وقت پیش توی کتابهایی که تدریس میکنم راجع به کلاژ نوشته بود با انواع مواد از جکله مواد پلاستیکی و فلزی و الان که از نزدیک این اثرهای هنری رو دیدم چقدر برام جالب بود .و ی نکته هم اینجا خیلی جالب تر بود برام و اون اینکه استاد توی بعضی فایل هاشون در مورد دیدن تصویر بزرگتر یا بیگ پیکچر صحبت میکنن و و میگن که باید بزرگ فکر کنید با دید بزرگتر ببینید دقیقا مثل این کلاژهاکه از نزدیک شاید نمای قشنگی ندارن ولی هرچی عقب تر میری و زاویه دیدت گسترده تر میشه تصویره زیباتر دیده میشه
از همین جا بوی اون کباب ها رو حس کردم نوش جان منم امشب میخوام کباب بزنم بر بدن در کنار عزیزانم
سلام من به استاد عزیز و مریم خانم با اون کلاه خوشگل
چقدر به فکر هستند که یک خلاقیت به اسم نقاشی روی دیوار ایجاد کردند در برابرش
جذب توریست داشتن
چندتا شغل هم ایجاد کردند
باعث حال خوب ادما هم شدن
درآمدزایی هم انجام دادند
تازه باعث شدن کلی نقاش و رنگ فروش و..هم به تکاپو بیفتن
چقدر ماهرانه کار شده و چقدر یکجورایی به روز هستند که سالی یکبار این نقاشی ها تغییر میکنند
چقدر با این کاراکتر های ساده مفاهیم جذابی ایجاد کردند
و چقدر زیبا استاد از یک تابلو درسی میگیره که گول ظاهر ادما نخورید
وواااییی من مبهوت اون مجسمه های باران و چتر داخل شیشه شدم که چقدر زیبا آب باران نشان داده بودند و جالبتر اینکه استاد عزیز به جزئیات بیشتز دقت کردند حتی ابی که روی به اصطلاح زمین ریخته شده بود هم جای چتر نریخته بود
اون تابلو نوشته های زندگی زیبا،ما در جهان زیبا زندگی میکنیم و همه میگن اسونه و…….چقدر خلاقیت به کار برده بودند و جدای ار مفهوم خیلی هم زیبا تصویر سازی کرده بودند
اون دکمه ری استارت هم که ععاالی و چه جالب که فرهنگ استفاده ازاین تصویر هم توضیح دادند که جای پا مشخص کردند تابتونیم یک تصویر عالی ببینیم از استاد
خداروشکر بابت این همه زیبایی
این تصاویر جذاب و چه زیبا ادغام شده بود تصویر افراد با برچسبی که روی صورتشون بود
تصویر اون گرگ رنگی
محیط تمیز و بدون قضاوت اونجا
بنظرم بیشتر از 12 دلار ارزش داره
چه محیط جذابی برای نشستن و کافه شاپ گداشتن و عجیب گرسنه شدیم با باربیکیو و اون گوشت و …ها
از نقاشی هایی که یک مقدارش روی رمین بقیه ش روی دیوار کشیده شده بود هم کلی لذت بردم
ممنون از اینکه فیلم میگیرید و مرسی که سایت اوکی میکنید ماهم لذتش ببریم
خدایا شکرت بابت هدایت من به سایت و این فایل
سپاسگذارم
درپناه خدا شاد باشید و سلامت ومطمئنم هدایت میشیم به سمت زیبایی های بیشتر
سلام بر استاد عباسمنش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز
توی گوشه گوشه این شهر زیبا ثروت و فراوانی موج میزد
شادی و خوشحالی و انرژی بالای آن را میشه از توی تصویر هم حس کرد و مردمانی که از هرلحظه داشتند لذت میبردند و نشان میداد که از همه چیز میشه ثروت ساخت حتی از دیوارهایی که به شکل زیبایی نقاشی شدهاند نیز میتوان پول ساخت و چقدر زیبا و عالی میتوان باور فراوانی مردمان این شهر را درک کرد استاد و خانم شایسته عزیز هم که هممدار و همفرکانس باور فراوانی هستند نیز هدایت میشند به جایی که باور فراوانی در آنها تقویت شود خدایا شکرت
یعنی بقول مریم جان همه سودِ و سودِ و سود
هم طراحان و نقاشان برای خودشان پول ساختهاند
هم صاحبان این منطقه و هم آدمهایی که برای بازدید به این مکان میآیند با حس و حال عالی روبرو میشوند و احساس خودشان نیز عالی میشه و در نتیجه احساس عالی مساوی است با اتفاقات عالی
دیگه چی بهتر از این
تازه حال و هوای شهر هم عالی میشه و شادی در همه جا موج میزنه
واقعاً عجب ایده خلاقانهای
توی دقیقه3.43 چه تصویر زیبایی از آزادی این کشور به نمایش گذاشته شده بود هم آزادی نوع پوشش که خانمهای باحجاب و بیحجاب در کنار یکدیگر و از کشوهای مختلف هریک مشغول انجام کار خودش بود و تمرکز روی خودش گذاشته بود و لذت بردن از اون لحظهای که در آن بود و خانمهای بغل دستی نیز کاری به هم نداشتند و آنها هم آزادانه مشغول خودشان بودند
واقعاً تحسین میکنم این کشور و این آزادی و این فراوانی را
توضیحاتی که استاد در خصوص اون دو شخص که به ظاهر گیاه توجه داشتند مطابق با جلسه اول دوره فوقالعاده احساس لیاقت بود جلسهای که استاد در رابطه با مقایسه کردن خودمان با ظاهر زندگی دیگران صحبت داشتند
اون شخص که داشت ظاهر گیاه خودش که پژمرده و خشک بود را با ظاهر گیاه کس دیگری که رشد کرده بود و بزرگ شده بود مقایسه میکرد احساس بدی پیدا کرده بود و غمگین و افسرده بود و این کاری است که مقایسه کردن خودمان با دیگران با ما میکند و ما را از فرکانس خوشبختی دور میکنه و استاد دو جلسه را به این موضوع در این دوره اختصاص دادهاند
عجب تابلوهای زیبایی بود با چه مفاهیم عمیق و ریشهداری
اون یکی تابلو که شخص روی گنج نشسته بود و خبر نداشت و در رویاهایش به الماس فکر میکرد برگرفته شده از داستان مرد و گنج در دفتر ششم مثنوی و همچنین داستان کتاب کیمیاگر اثر پائولوکوئیلو بود و به زیبایی نشان میده که ما انسانها درون خودمان بزرگی و عظمتی داریم و خداوند این را درون ما به ودیعه گذاشته ولی متاسفانه این عظمت و شکوه را فراموش کرد و دست به گدایی میزنیم و بقول استاد عزیز به دنبال خورده نانهای دیگران هستیم
خیلی لذت بردم از مفاهیم این تابلوها که در عین سادگی پیامهای عمیقی را بیان میکردند و تحسین میکنم استاد عزیز را که با دقت و تفکر این پیامها را از درون این تابلوها بیرون میکشیدند
از دیدن این تصاویر زیبا لذت بردم و غرق در احساس عالی شدم و از شما بخاطر این تصاویر سپاسگزارم
پیامبرانشان به آنان گفتند: یقینی است که ما بشری مانند شما هستیم، ولی خدا به هر کس از بندگانش که بخواهدمنّت می نهد و ما را نسزد که جز به اجازه خدا معجزهای برای شما بیاوریم، و باید مؤمنان فقط بر خدا توکل کنند.
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما میرسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.
سلام به استاد عزیزم،سلام به بانوی اول دربار توحیدی،استاد شایسته ی قشنگم و سلام به تموم رفیق های نازنین و دوست داشتنی من…
نور و عشق ورحمت و علاقه ی بی حدوحصرم رو از روشنی قلبم براتون میفرستم،الهی که به قلبتون بشینه،یکی اینجا هست که دوساله بیشتر از هر فامیل نسبی و سببی،شما رو دوست داشته و با شما حرف زده …
دعا میکنم امروز به هر دلیل ساده ای،خداوند لبخند بر لب های قشنگتون بباره وقلبتون رو با نور خودش روشن کنه …
تجربه ی احساس یکی شدن با منبع خیر و عشق ورحمت و آرامش….
با اینکه امروز کلی کار هست که باید انجام بدم،ولی صبح که دیدم فایل جدید اومده،گفتم خدایا تو میدونی مهمترین کار امروزم دیدن این فایل،تمرکز روی زیبایی هاش و نوشتن یک کامنته …
خدایا تو میدونی من چیزهای زیادی توی سرم هست که بنویسم اما اگر تو کمکم نکنی،به وقتم برکت ندی،به عقلم و درکم نباری و از نور خودت به من نبخشی …من سعادت این صلات رو نخواهم داشت …
پس از خدای عزیزومهربون و شیرینم، طلب هدایت و نور میکنم تا از سعیده ی زمستان 1402 رد پایی بزارم برای سال های آینده ….
آلردی صدای من رو میشنوید از فریدونکنار:)) در کنار دریای آبی مه گرفته در هوای سرد که زیباییش رو چندبرابر کرده …
استاد عزیزم،تابلویی که نشونمون دادید از جدال فرشته و شیطان برای هدایت انسان …وصحبت طلایی استاد شایسته که شیطان از پاشنه ی آشیل وارد میشه …خیلی من رو به فکر فرو برد،و یکبار دیگه مسیر من رو رگلاژ کرد…
همش دو روز مرخصی داشتم و این برگشت دوروزه ی من به فریدونکنار،برای من درس ها داشت …
بعد از مدت ها،هم نشینی با انسان های غیر هم مدار،صحبت های بیهوده و بی ارزش و معمول جامعه،نگرانی ها و استرس ها و اضطراب ها و ترس از آینده…چنان فشار روحی به من آورد که من دیروز عین مرغ سرکنده خودمو به در و دیوار میکوبیدم تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم!
به جای اینکه به قدرت خدا فکر کنم که چطور من رو به راحتی ازین جمع،جدا کرده و کیلومترها بین ما فاصله گذاشته،چطور من رو ایزوله کرده تا هیچ نشتی انرژی نداشته باشم،تمرکزم رفته بود روی رفتار و اخلاق و صحبت اطرافیانم …
یعنی من سرتق شده بودم،پشتمو کرده بودم به فرشته …و تموم نعمت های خدارو گذاشتم پشت گوشم،رو کرده بودم به نجوای شیطان …
به جای اینکه فکر کنم سعیده،روزگاری تو مجبور بودی کنار این آدم ها روز وشب زندگی کنی!ولی خدا بهت لطف کرد و تورو ازین جمع جدا کرد و حالا شاید ماهی یکبار همچین اتفاقی برات بیفته اونم بخاطر اینکه تو هنوز فرکانس های خالصی نفرستادی و هنوز خوب روی باورهات کار نکردی ولی ذهنم شده بود عین بزغاله!
و شما را در زمین جای دادیم، و در آن برای شما وسایل و ابزارزندگی قرار دادیم، ولی بسیار اندک و کم، سپاس می گزارید.
من میگم،چرا یادم میره از کجا به اینجا رسیدم؟چرا گذشته م رو فراموش میکنم؟
اون سعیده ی افسرده ی بدون عزت نفس،خداناباوری که هیچی توی زندگیش نداشت،نه روابط درست،نه وضعیت مالی بدرد بخور،نه امید و آرزو…اونیکه زیر تختش یک مشت قرص جا داده بود تا بالاخره یک شب به زندگیش پایان بده!
اونیکه اگر کسی تو ماشین قرآن میزاشت،پشت چشم نازک میکرد و با هندزفری به آهنگ های دوزاریش گوش میداد…
چطور وقتی دست تسلیمش رو آورد بالا،خداوند نور هدایتش رو فرستاد،قدم به قدم ورق زندگیش رو عوض کرد…
29 سال زندگیِ اشتباهیم رو خداوند تو یک شب بخشید و فقط در عرض دوسال!
شخصیت من رو،هدف هام،روابطم رو،شرایط مالیم رو،معنویتم رو،نگاهم به قرآن رو کنفیکون کرد!
بعد من به این خدا مغرور میشم میگم نهههه اینا که وظیفه ت بوده!فلان چی رو چرا هنوز ندادی!فلان اتفاق رو چرا رقم نزدی!
چون کار به پایان آید، شیطان گوید: خدا به شما وعده داد و وعده او درست بود و من نیز به شما وعده دادم ولى وعده خود خلاف کردم. و برایتان هیچ دلیل و برهانى نیاوردم جز آنکه دعوتتان کردم شما نیز دعوت من اجابت کردید؛ پس مرا ملامت مکنید، خود را ملامت کنید. نه من فریادرس شمایم، نه شما فریادرس من. از اینکه مرا پیش از این شریک خدا کرده بودید بیزارم. زیرا براى ستمکاران عذابى است دردآور.
به خودم میگم…به خودم میگم…به خودم میگم….وای بر من اگر روزی از خوندن قرآن غافل بشم…
و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی میدهیم!»
هر کس هدایت شود، برای خود هدایت یافته؛ و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است؛ و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد؛ و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند.)
خدااااوکیلی توی این آیه خیییلی حرفه هاااا …خیلی ….خدا داره میگه ما برای هر قومی یک پیام آور…یک آگاهی دهنده…یک مبشر و نذیر میفرستیم ….
نمیدونم چقدر حواسمون هست …و چقدر قدر هدایتمون به این سایت و آشنایی با قوانین و درک کردن قرآن به صورت درست رو میفهمیم …
و اگر بدونیم این نور ازسمت خداوند برای هدایتمون اومده….
اون وقت اصل و اساس و هدف اصلی و تمرکزمون رو میزاریم اینجا …
نزدیک به دوساعته که پشت لپ تاپ نشستم …و مینویسم …
فکر میکنم و طلب هدایت میکنم و مینویسم …
اینجا دفتر مشق منه …اینجا صلات و عبادت منه …
مهم نیست این کامنت بیاد بالا یا نیاد….
مهم این ردپایی که من برای سعیده ی آینده گذاشتم …
مهم این روشن شدن قلبمه …
مهم این تکرار و تمرین قانون و قرآنه …
مهم درک و فهم بیشتر من از درست عمل کردن به آموزش هاست …
مهم این هماهنگ شدن با خداست …
اصل و اساس زندگی….
خودت رو با خدا هماهنگ کن….خدا تموم زندگیت رو هماهنگ میکنه
سلام به سعیده عزیزم از ساعت هفت صبح یک روز سرد زمستانی
کامنتتو تا اخر نخوندم چون نمیتونستم صبر کنم باید برات مینوشتم ک چقد عالی مینویسی
چقد قانون رو قشنگ برامون توضیح میدی بخدا کامنتهای شما مکمل حرفای استاده انگار بعد کامنت شما بهتر حرفای استاد رو میفهمم
اینکه اتفاقهای روزمره زندگی تونو با قانون تطبیق میدی و با قلم شیوا مینویسی باعث شده همه از کامنتهای زیبای شما درس بگیرن
من ک هر وقت استاد فایل میزاره میگم بزار ببینم برداشت سعیده چی بوده و اول میام کامنت شما رو میخونم
ازت ممنونم ک وقت میزاری و مینویسی
امیدوارم بیای و از رسیدن ب بزرگترین ارزوهات بگی و ما رو خوشحال کنی
درسته قشنگ نوشتن مهم نیست مهم عمل کردنه اما همین مورد هم از هر کسی برنمیاد ب نظر من قدم اول درک قانونه ک شما عالی درکش کردین اونم با ایات قران ک این توفیق نصیب هر کسی نمیشه و دارین تکاملی بهش عمل میکنین و اینو دارین ب ما هم یاد میدن با این کامنتهای فوق العاده تون
و من هم خودم وقتی قرآن میخونم سعی میکنم بفهمم که خدا چی میخواد بگه و من باید چیکار کنم میدونم هنوز خیلی کار دارم و هنوز اپسیلنی فهمیدم اما از قبل خودم خیلی بهتر شدم
و خداروشکر میکنم که در جمع الهی و این انسانهای توحیدی هستم و هر روز بهتر میشم
سلام به خانوم سعیده شهریاری عزیز و بزرگوار که کلام اش چون از دل برمیاد لاجرم بر دل میشینه ،
صدای من رو از کتابخانه خوشگل و زیبا و نوساخت میشنوید که نور آسمان خورشید خانوم عزیز میزنه تو چشمم میگم خدایا چطوری شکرتو به جا بیارم .
اول از همه سپاسگزاری میکنم بابت این احساس ،بابت این قلم که با ما هم شیر میکنید تا ماهم استفاده کنیم
دوم اینکه من چند شب پیش خواب میدیدم که انگار یکی بهم میگفت سوره فصلت ، فصلت ، صبح از خواب بیدار شدم گفتم سوره فصلت الان کامنت شما رو خوندم باز یادآوری شد برام ، آیه ای که قدرتش رو داره به ما نشون میده ببین آسمون زمین فرمانبردار منن، بنده جان من که تو رو برای خودم آفریدم تو رو رهات میکنم ، اگه فکر میکنی رهات کردم سخت در اشتباهاتی ، خدای عزیز هیچ موقع دیر نمیکنه عجله نکن ،
خداوند قطعا با نشونه ها صحبت میکنه ،
آرزو میکنم جزو بندگان که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن باشیم
عزیزم لذت میبرم از تک تک آیه هایی که در کامنتت استفاده میکنی در کنار بازگو کردن زیبایی و آگاهی های فایل ها .
لذت بردم از این که از تجربیاتت در این چندوقت میگی درسها در دل تجربه تک تک ما وجود داره که بسیار کمک کننده و آگاهی دهنده هست.
درسته عزیزم این کامنت ها همه حکم ردپا رو داره برای خودمون در آینده که بیاد بیاریم از کجا به کجا رسیدیم که فراموش نکنیم با عمل به قانون چی بودیم و چی شدیم و این یکی از بهترین روزی هاست.
تحسینت میکنم برای تعهدی که درعمل به قانون و نوشتن کامنت و دیدن فایل ها گذاشتی و همین طور دور شدن از آدم هایی که در این مدار نیستند.
ایزوله شدنت برای دیدن و تحسین بیشتر و لیزری تر زیبایی ها رو بهت تبریک میگم عزیزم .
دست خدا یارو نگهدارت باشه.
عزیزم روی ماهتو میبوسم به امید دیدارت در زمان و مکان مناسب .
دختر چقدر عجولی، میخوایی زود به همه چی برسی، بابا این نتایجی که گرفتی خیلی ها مثل من زمان بیشتری نیاز هست تا بگیریم. آرام باش.قبلا وقتی در کنار افراد غیر هشدار بودم خیلی حالم بد میشد، ولی الان برایم یه سرگرمی شده
چطور؟
وقتی حرفی رو میزنند، میام و اون رو با قانون برررسی می کند. باورهای اون طرف رو در می آرم و اگز زمانی خودم این باور رو داشتم خدا را شکر میگم که الان بهتر شدم و این باعث میشه من با احساس خوب کنار عزیزانی که با من همدار نیستند خوش بگذرونم و قبول کن کار آسونی نیست که لحظه به لحظه قوانین یادت بمونه و بخوایی عمل کنی.
این داستان هم یدفعه یادم اومد که برات بنویسم.
بسم الله
روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:” ای شیخ فلانی روی آب راه میرود ” شیخ گفت:” وزغ نیز روی آب راه میرود” دوباره گفتند :” فلانی در هوا پرواز میکند ” شیخ گفت:” مگس نیز در هوا پرواز میکند” مریدانش گفتند:” شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” شیخ گفت:” شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:” مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غافل نشود”
در پناه حق روز به روز عاشق تر و شیداتر بشی عزیزم.
بوووووس فراوووووووووان ار خوزستان تا گرگان به اون کله مباررررررررررک
بسیار بسیار سپاسگذارم که امروز هدایت شده کامنت سعیده عزیز وبعد تک تک کامنت دوستان واخر سر به کامنت بی نظیر شما رضوان دوست داشتنی رسیدم خیلی گریه کردم هنوز چشمانم خیس اشک است ممنونم بانوی زیبا خیلی سپاسگذارم که هستی وبودنت مایه تسلی دل مو وامثال من است بودنت برکت است ..
سپاسگذارم
این داستان هم یدفعه یادم اومد که برات بنویسم.
بسم الله
روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:” ای شیخ فلانی روی آب راه میرود ” شیخ گفت:” وزغ نیز روی آب راه میرود” دوباره گفتند :” فلانی در هوا پرواز میکند ” شیخ گفت:” مگس نیز در هوا پرواز میکند” مریدانش گفتند:” شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” شیخ گفت:” شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:” مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غافل نشود”
در پناه حق روز به روز عاشق تر و شیداتر بشی عزیزم.
بوووووس فراوووووووووان ار خوزستان تا گرگان به اون کله مباررررررررررک
دقیقا منم دچار همچین چیزی شدم دقیقا چند ماه پیش بود که بزور هنزفری سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم و از فضایی ک توشم استفاده کنم و دچار ناامیدی و گله از خدا نباشم
الان به لطف خدای مهربونم اومدم ی شهر دیگ همونجوری دلم میخواست مستقل شدم تو خونه ی تنهام همه کارامو خودم انجام میدم با اینکه شاید برای دوستام تعجب اور باشه
چطوری واقعا اینقدر ناسپاسم و هنوز شریک قائل میشم برای خدایی که من هرچی ک خواستم بهم داد
بدون اغراق من هرچی ک سعی کردم مقاومت ذهنیم بشکنم دربارش هرچند دست و پاشکسته به اون چیز رسیدم
چطوریه که من با اینکه از اون ادما دور شدم از کسایی که باعث نشتی انرژی من میشدن منو دور کرده ولی من هنوز ساعتا در روز میترسم ازشون و بهشون قدرت میدم و به رفتاراشون فکر میکنم !!
واقعا خدا دگ چ نشونه ای باید به ما بده تا واقعیت این جهانو درک کنیم و فقط به رشد شخصیت و لذت بردن این جهان مشغول باشیم!؟
من تحسینتون میکنم بابت این استمرار و رشدی ک داشتید از خدا براتون شادی بیشتر و موفقیت های روز افزون میخوام
از ته دل احساس دوست داشتنی خواهر عزیزم بانو شهریاری رو با جملات که ناقص ابراز میکنند مکتوب میکنم …
دل پاک واستمرار وتمرین وتوحید وتقوا اینها شما نازنین بانو رو تک کرده ولایق هستین تا زمانی از توحید وتقوا مینویسی جان فدا خواهی داشت وبراستی ما نیز یاد میگیریم ویاد میگیریم راهی که شما با استقرار استمرار میروی میآییم..
سپاسگذارم که هستم
سپاسگذارم کع هستین ورودنت مایه تسلی وآرامش است .
ژپاسگذارم بابت ابن خانوادت سبز
سپاسگذارم که با قرآن انس دارم واینجا آموختم سپاسگذارم ….
بانوی زیبای ایرانم کامنتت دیوانه میکند دل شیدا رو
در شیدای ما با خواندن اینچنین کامنت های چچه آرام است ..
خیلی خیلی خوشحالم که دوباره سفرنامه آغاز شد و از کامنتهای توحیدی شما استفاده میکنم ،در این مدت که سفرنامه نبود و شما مشغول دوره احساس لیاقت و من روانشناسی ثروت ،هر وقت فرکانسم پایین میومد کامنتهای قبلی شما رو میخوندم و اشک میریختم …شما دو ساعت وقت میزاری برای نوشتن و من یکساعت برای خوندن.
امیدوارم هر روز بهتر از دیروز باشی و همیشه برای ما کامنت بنویسی تا من هم همراه شما ایمانم قویتر شود
خدارو هزار مرتبه شکر برای حضورتان در این سایت فوق العاده در کنار استاد فوق العاده
مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته آفریده باشد؟!او خدای دانه های انار است
نامه ای از سعیده به سعیده
ازت ممنونم برای تک به تک رد پاهایی که گذاشتی و کمکم کردی تا در آینده بتونم از هر ردپایی استفاده کنم و هدایتم رو دریافت کنم.
وقتیکه این کامنت رونوشتی،دوماه بود که مهاجرت کرده بودی به گرگان،توی اورژانس کودکان کار میکردی،شیفت های سنگین وطاقت فرسایی داشتی که نمیزاشت نفس بکشی،از خونه ی مستقل و پنجره ی رو به دریا گذشته بودی و توی یک اتاق توی خونه مادر بزرگت زندگی میکردی،هنوز آدم های ناهماهنگ در کنارت حضور داشتند و نمیتونستی حذفشون کنی،هیچ ایده ای برای تغییر شغلت نداشتی و هیچ راه حلی برای تغییر زندگیت نداشتی اما…
امید داشتی،توکل داشتی،توی مسیر درست ادامه میدادی،روی آموزش های استاد کار میکردی،باورهای توحیدیت روبا مطالعه ی قرآن قوی تر میکردی ….به امید اینکه بالاخره این استمرار در مسیر درهارو باز میکنه …
الان که دارم برات مینویسم،فقط6 ماه ازون روزی که این کامنت رو نوشتی گذشته،تونتنها توی شغل سابقت نیستی،که توی اون شهر نیستی،که تویاون منطقه نیستی.
اگرفقط توی 6 ماه خدا تونست زندگیت رو اینجوری کن فیکون کنه که از پرستاری وارد دنیای تجارت بشی،از شمال بری جنوب،ازگرگان بری کیش،از یک اتاق،بری خونه ی خودت و غرق لذت تنهایی توحیدیت بشی،همون خدا ازینجا به هرجا که الان تویرویاهاتم نیست میتونه برسونه…همون جاهایی که الان برای ذهنت خیلی بزرگه،همون چیزایی که ذهنت میگه نمیشه نمیشه…
همون مسئله ها که هیییچ ایده ای برای حلش نداری …
همونارو خدا برات حلش میکنه خب؟
تو فقط دختر خوبی باش،ناامید نشو،با همون ایمان وتوکل وامید ادامه بده،تمرکزت روکامل بزار روی سایت وآموزش ها،فارغ ازینکه اون بیرون چه خبره،فقط روی خودت کار کن…
به امید الله،اگر شیش ماه دیگه زنده بودم،میام این رد پات رو میخونموشگفت زده میشم از تموم تغییراتی که خدا توی این 6ماه برات رقم زده…
چه جوری؟
همونجوری که 6 ماه پیش،توی رویایِ رویاتم اینجای زندگیت رو نمیدیدی…
آقاااا چه رنگایی چه طرح هایی چقدر زیبایی چقدر انرژی مثبت و حال خوب
استاد عباس منش عزیزم و خانوم ستایش عزیز دم جفتتون گرم خدایی ، نِ باریکلا به قول جواد رضویان
چقدر شما دوتا عزیز دوستداشتی و مهربونید آخه خدارو صد هزار مرتبه شکر واقعاً تجربه میکنم با تک تک ویدیوهای خوشگل و رنگی رنگی و پر از انرژیتون ،،
چقدر استاد خوش هیکل و خانوم ستایش واقعاً با این دوره مقدس قانون سلامتی شاهکار پروردگار به معرض نمایش قرار میدین شما دوتا فرشته ،، ایووووول
و اینکه چقدر هوا فوق العاده است خداروصد هزار مرتبه شکر که با این تیپ تابستانی همه در حال لذت بردن هستن خدارو شکر واقعاً ،،
واقعاً بچه ها حس و حال من بعد از قانون مقدس سلامتی خیلی عوض شده تصمیم گرفتم تو تک تک کامنتها بنویسمش تا توی عزیز دلی که داری میخونی بتونی لمسش کنی حسش کنی واقعاً بدن وقتی تو حالت طبیعی خودش قرار میگیره اعتماد به نفست استوار قد الم میکنه و میتونی هر چی توی ذهنت میاد جدی دنبالش و بگیری همین حس زیبایی که حرص و ولع کاذب از ذات تغذیت حذف میشه همین که دغدغه خوردن برات از بین میره همین که هم از لحاظ فیزیکی هم روحی واقعاً سبک تر میشی ،، شاید به جرأت میتونم بهتون بگم از هر نظر ظاهر و باطن تغییر میکنه ،، ی شجاعت یه حس اراده قوی ی حس فوق العاده زیبایی که واقعاً توی تک تک ویدیوهای استاد با تمام وجودم حس میکنم بعد از قانون مقدس سلامتی و هر بار خدارو هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که این انسان محترم درگاه خودش هم این همه سلامتی و تندرستی رو .. وارد زندگی بی نظیر خودشون کردند هم ما واقعاً انشاالله که هر خواسته ای از خداوند متعال دارین هنوز بر زبان نیاورده براتون برآورده بشه ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر که من توانستم این همه زیبایی و فراوانی و برکت و ثروت را تجربه و دریافت کنم خدایا شکرت ،،
بنام خداوند خلاق زیبایی ها
که همیشه هرروز در حال آفریدن زیباترین هاست
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا
اول از همه تشکر میکنم که وقت میزارین و مارو هم همراه خودتون میبرید سفر وکلی زیبایی هم ما میبینیم
امروز جمعه است از خواب بیدار شدم بیام تو سایت کامنت بخونم فردا میرم سر کار فایل سفر به آمریکا رو دانلود کنم ببینم ولی عکسی که گذاشته بودین اینقدر زیبا و پر انرژی بود که آدم لذت میبره و فقط دوست داشتم این قسمت از سفر به دور آمریکارو ببینم چقدر مریم جان زیبا و خوشگل شدن رنگ موهاشون صورت زیباشو استاد عزیزم چقدر زیبا با مریم جان صحبت میکنید یعنی عاشقتونم عکس از همدیگه میگیرین نظرات همدیگه رو میپرسین واقعا لذت بخشه دوست داشتم نقاشی های خیلی زیبا مجسمه های زیبا استاد واقعا آدم با شما لذت میبره دوستتون دارم عاشقتونم منم به فکرم رسیده سایت داشته باشم هرچی زیبایی بزارم تو سایتم و همچینین کارهامو رابطه های زیبامو خدایا شکرت خدایا ازت ممنونم بابت این همه خلاقیت زیبایی حال خوب رابطه قشنگ خدایا ازت ممنونم استاد یه روزهایی نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم که همیشه میگین هر اتفاقی هست به ذهن خودمون بستگی حالم خوب میشه زندگیم خوب میشه بشینم تجسم کنم ببینم دوستتون دارم در پناه الله یکتاه شاد پیروز ثروت مند باشین
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
قبل از این که این قسمت رو ببینم رفتم و فایل جدیدی که در مورد بزرگترین کشتی کروز بود رو دیدم که توی یوتیوب گذاشته بودین و چقدر لذت بردم چه هم زمانی جالبی هم رخ داد با آمدن شما بزرگترین کشتی کروز آمده لنگر انداخته توی میامی و نقاشی های دیوار اصلا 8kبودن و خیلی اون کشتی کروز رو دیدم دلم پر کشید اصلا سوارش بشی و خدای من با یه همچین هیولایی وسط اقیانوس باشی بری کل دنیا رو بگردی واقعا استاد ازت سپاس گذار هستم
خیلی نقاشی های زیبایی کشیده بودن و اون آدمک ها خیلی باحال بودن همه دروددیوار ها رنگی خیلی جای متفاوتی بود البته اکثر شخصیت هارو من نمیشناختم یعنی شخصیت های مارول نبود و تازگی داشت
اون عکسی هم که گرفتین خیلی زیبا بود با اون دکمه و در آخر هم اون گوشت های ذغالی دهنمو آب انداخت
عاشقتونمممم
در پناه خدا شاد باشید
سلام به هم خانواده ای عزیزم جناب دانش خواه
سپاسگزارم از کامنت خوبتون
چه همزمانی جالبی دیروز من هم این فایلی که استاد در یوتیوب راجع به بزرگترین کشتی کروز دنیا ICON OF THE SEAS رو گذاشته بود دیدم و خیلی ازش لذت بردم و خودمو در اون کشتی تصور کردم، و تمام جزئیاتشو که استاد گفت توی نوت گوشیم یادداشت کردم و امروز کامنت شما رو خوندم که درباره اش نوشتید، و یه جورایی اون رو نشونه دیدم
انشاء الله به همین زودی همه ما علاقمندان سوار شدن بر این کشتی و لذت بردن از اون رو بصورت واقعی تجربه می کنیم
در پناه خدا شاد و خوشبخت و سلامت باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به خانم سلیمی عزیز
دیروز انقدر درموردکشتی صحبت کردم که توی یوتیوب هدایت شدم به یه ویدئو که این کشتی امده بود میامی و خیلی لذت بردم از دیدنش
و رفت جز یکی از خاسته هام که به امید الله به راحتی هدایت شم و سوار این کشتی بشم از میامی با عشقم و بریم کارایب و کلی لذت ببریم
هرجا هستین شاد و سلامت باشید
در پناه خدا شاد باشید
سلام و درود استاد و همسر گرامی استاد بسیار عالی و سپاسگذاریم از این قلب بزرگ و این سخاوت شما که هرجای زیبای که میرین دوست دارید که ما رو هم همراه خودتون به این مکان های زیبا به تفریح و دیدن زیبای ها عادت بدین از خداوند منان بابت و جود این همه قشنگی سپاسگذاریم و ازش میخام که بهترین ها در این سفر همراه قلب مهربان شما زوج عزیز و دوست داشتنی باشد و از طریق دستان قدرتش هدایتتون کنه به بهترین مسیر ها ،و ازش میخام که چشمان ما رو هم عادت بده به دیدن و تحسین زیبای و روز به روز حالمون رو بهتر کنه براتون از خداوند منان سلامتی رو آرزومندم خدا خیرتون بده امیدوارم که همیشه برامون فایل بزارید و ما رو هم همراه خودتون بدانید دوستتون دارم خدانگهدار
سلام و عرض ادب خدمت استاد نازنینم و بانو شایسته گرامی؛
بعد از مدتها به سایت شما سرزدم و با دیدن این ویدیو اشک شوق در چشمانم جاری شد. با این ویدیو جلوه ای دیگر از فراوانی پیش رویم گشوده شد. واقعاً چقدر راه های مختلف برای کسب ثروت و درآمد وجود دارد که به ذهن من و امثال من هرگز نرسیده. اینکه شهرداری یک شهر صرفاً با نقاشی های روی دیوار هم برای شهر و هم برای هنرمندان شهر کسب درآمد کند تاکنون در هیچ جا ندیده بودم. چه ایده زیبایی! چه ایده خلاقانه ای! اینکه هنرمند بداند جایی هست که با نقاشی هایش روی در و دیوار و حتی زمین کسب درآمد کند، اینکه تندیسگر بداند بدون آنکه نیاز به فروش محصولاتش داشته باشد، صرفاً با نمایش دادن آنها کسب درآمد کند و…
و از همه مهمتر اینکه هنرمندان با دیدن هنرورزی هم قطاران خود، نور بیشتری به جنبه های تاریک و دست نخورده خلاقیت در وجودشان تابیده شده و از آنجا که فرمودید نقاشی ها هر چند وقت یک بار عوض می شوند، می توانند در مرحله بعدی جلوه ای کامل تر و زیباتر از هنر خود به نمایش بگذارند. و این روند تکاملی ادامه دارد.
من فکر می کردم اشیاء کلکسیونی فقط برای خانه ها استفاده می شوند ولی این باور جدید در من ایجاد شد که یک کلکسیون می تواند به گونه ای طراحی شود ( نه به آن شکلی که تاکنون دیده بودم که در گوشه یک سالن یا خانه فردی ثروتمند بلکه به صورت یک فضای عمومی و بزرگ) که هم برای تماشای مردم یک شهر باشد و هم برای درآمدزایی مورد استفاده قرار گیرد.
و بازهم فکر می کردم که کلکسیون باید حتماً از اشیای قیمتی تشکیل شود ولی دیدم که یک هنرمند می تواند با پلاستیک های ضایعاتی هنری خلق کند که ارزش تماشای آن دست کمی از آن شیء گرانبها نداشته باشد. خدای من!
سپاسگزارم استاد که این تجارب زیبای زندگی خودتان را برای ما هم به تصویر می کشید.
چقدر در ایران این فرصت ها پیش روی شهرداری ها است، چقدر این فرصت پیش روی هنرمندان ما است که هم فضای شهرها را با این رنگ های شاد و زنده مفرح و شادی بخش کنند و هم به توسعه گردشگری با این شیوه زیبا کمک کنند.
در آخر خدا را شاکرم که امروز با دیدن این ویدئو یک قدم دیگر در راه بهبود باورهایم برداشتم. خدایا شکرت.
سریال سفر به دور آمریکا قسمت 233
به نام مبدع سفر
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسه تی عزیز و همه ی دوستان خوبم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
چقدر با دیدن این صحنه ها و نمای کلی که ایجاد کردن قلب آدم باز میشه و انرژی مثبت توی تک تک شریانها جریان پیدا میکنه و ی حالت آرامش به آدم دست میده آرامشی که در پرتو آگاهیه و آگاهیش چیه ؟
اینکه هدف من از اومدن به این دنیا لذت بردن بوده و بس .این روند طبیعیش بوده و هست اگر من خودم با باورها و افکارم مانعش نشم
چقدر این فضای محصور شده داره به من اهمیت بمباران کردن ذهنم رو با ورودیهای مثبت رو بهم یادآوری میکنه .ی محدوده ی امن و حفاظت شده که هر جایی که سرم رو میچرخونم سرشار از آگاهی هاییه که من رو هول میده به سمت همون آرامشه با یادآوری همون اصل لذت بردن که داره به هزاران طریق نمایش داده میشه و پیام کلی این فضا اینه که من هستم که باید با کنترل ورودیهام دنیای زیبام رو خلق کنم و هیچ کسی نمیتونه این کار رو برای من بکنه و من هم نمیتونم این کار رو برای کسی دیگه ای انجام بدم
اونجایی که زوم شد روی اون بحث ریشه ها و قضاوت کردن از روی ظاهر هم برام نشونه بود چون این یکی دوروزه یکم درگیر مقایسه شده بودم و داشتم خودم رو مقایسه میکردم با ی نفر البته که خدا رو شکر با آگاهی های استاد خیلی هم زود کنترل میکنم نجواها رو ولی باز این صحنه تایید کرد که مقایسه ای در کار نیست من خودم هستم و پیشرفت های خودم چه کار دارم که دیگران چه کار دارن میکنن یا نمیکنن.اگر دارم پیشرفت میکنم یعنی در مسیر درستم و باید همین مسیر رو ادامه بدم چون دارم ریشه های خودم رو قویتر و محکم تر میکنم اگر چه ممکن شاخ و برگ های بیرونی هنوز خیلی بزرگ نشده باشن
اما اون جایی که اون فرد چتر رو نگه داشت بود :
وقتی فرد برای خودش ارزش قایل نباشه و از وجود خودش بکنه بده به دیگران چون فکر میکنه مسئول دیگرانه مسئول شاد کردن و راضی نگه داشتن دیگران نتیجش همین میشه که سیل این تفکر اون رو توی دنیای خودش غرق میکنه و هر چی بیشتر این کار رو انجام میده بیشتر غرق میشه چون طرف مقابل هیچ وقت راضی نمیشه چیزی که من قبل از اومدن به این مسیر انجام میدادم اما الان خدا رو شکر دیگه اون کارها رو نمیکنم و اولویت رو سعی میکنم خودم بزارم حالا دیگران هرچی میخوان فکر کنن . الان دیگه فقط سعی میکنم خودم قایق نجات خودم باشم و کاری ندارم دیگران دارن غرق میشن یا نه چون با تمام وجودم مفهوم فدا کردن و ضربه های بعدش رو درک کردم و دیگه نمیخوام تکرار بشه
چقدر جالبه وقتی داشتم این نقاشی های روی دیوار رو نگاه میکردم یاد آبا و اجدادمون افتادم که زمانی که توی غار زندگی میکردن با همون ابزار های ساده ای که در دسترسشون بوده مثل سنگ های نوک تیز هم همین کاری که الان این هنرمندها با ابزارهای پیشرفته انجام میدن رو انجام میدادن یعنی همون اصله رو انجامش میدادن حالا اون موقع برای ارتباط برقرار کردن و برای برنامه ریزی برای شکار و الان هم برای لذت بردن و هم کسب درآمد .درسته که این نقاشی های الان دارن تکامل و پشرفت رو توی ذهن انسان و توی تکنولوژی رو نشون میدن اما همون موقع هم انسان موجود هوشمندی بوده که تونسته با تفکر به اون نتیجه برسه که میشه روی دیوار غار اون کار رو انجام بده
تون صحنه ای که اون دخترها خانم ها رو نشون میداد که همه موبایل به دست بودن با پوشش های مختلف:
اون وسطی که محجب بود
اون سمت راستی ها که ی کم پوششون آزادتر بود
و اون سمت چپی که دیگه کالا اوپن بودن بقول خودمون
با اون تصویر مادر و نوزادی که بالا سرشون بود هم مفاهیم خاصی رو در خودش داشت که مهمترینش برا من این بود که :
مهم نیست کجایی هستم و چه پوششی دارم
مهم اینه که اصل و منشا هممون ی چیزه بقول خداوند همون نطفه ی بی مقداری که خداوند بهش مقدار داده و ارزشمندش کرده با دمیدن روح خودش توش و اون روحه هست که میزان ارزشمندیش میزان ارزش ما رو مشخص میکنه و بقیش که شکل و اندازه و پوششه فرعی بیش نیست
تون جایی که روی دیوار نوشته بود :
خاطرات عالی
با وجود اینکه هیچ رنگی استفاده نشده بود و فقط با حروف سیاه رنگ نوشته شده بود ولی خیلی جذابیت داشت و مفاهیم عالی رو منتقل میکرد اینکه ی فردی که بچه اش هم بغلش بود از دور داشت روند خاطرات خودش رو مرور میکرد و حتی بعضی جاهایی که ی سری اقدامات انجام شده بود حرفه با اقدامه تناسب داشت مثلا تعمیر کردن روی حرف F که اول کلمه fix یا کار تخریب کردن روی حرف R که اول کلمه ruin که به معنی تخریب کردنه و …..
اما اونجایی که اون فرد سرم عشق بهش وصل بود و خیلی هم ناراحت بود :
همینه بقول استاد توی دوره روابط وقتی بودن یا نبودنت گره میخوره به بودن یا نبود ی نفر که اگر اون باشه حالت خوبه ولی اگر اون بره یا نباشه مریض میشی .اینا همش نشا نه های وابستگیه نه عشق نشانه های بیماری اعتیاد به ی نفره .خدا رو شکر که با دوره روابط مفهوم عشق واقعی رو وابستگی رو فهمیدم که عشق واقعی از درون ایجاد میشه و به بودن کسی وابسته نیست
اما توی اون صحنه تقابل شیطان و فرشته :
داره این پیام رو میرسونه به من که باورهای نادرست چون نا آگاهانه شکل گرفتن خیلی راحت جاخوش کردن توی ذهن من و بنابراین اصلاح کردنشون انرژی زیادی میخواد همون جهاد اکبری که استاد ازش صحبت میکنن و اینکه نجواها خیلی راحت ورودی خودشون رو پیدا میکنن و بنابراین باید با تکنیک های مناسب جلوش رو بگیرم که البته این تکنیک ها نیاز به زور فیزیکی نداره نیاز به کار ذهنی داره
چقدر اون صحنه تانکه هم تامل برانگیزه :
اولش طبق پیش فرض ها آیه ادفع بالتی هی احسن اومد توی ذهنم
اما بعدش که ی ذره فکر کردم این آیه از کلمه احسن استفاده کرده یعنی طرف رفتارش خوب بوده اما من بهترش رو انجام میدم .اما اینجا این مفهوم رو نمی تونه داشته باشه .طبق اون چیزی که از قانون یادگرفتم :
اولا اگر من باورهام درست باشه توی مسیر درست قرار میگیرم و توی مسیری نمیرم که توش تانکه
بعدشم اگر ی وقت همچین اتفاقی بیفته باید ازش اعراض کنم نه توجه که برم ی گل بگیرم و وقت و انرژی خودم رو بزارم برای روبرو شدن با اون .
بعدشم اگر توی مدار نباشم قبل از اینکه تانکه بیاد من از اونجا رفتم یا اگر هم بیاد از کنار من رد میشه و میره خداوند خودش توی قرآن هم گفته این رو
واقعا با دید قانون نگاه کردن چه حس خوبی به آدم میده حتی اگر ی نقاشی باشه
حالا اگر طبق دید اکثریت نا آگاه باشه میگه آقا بزار بزنن تو سرت اما تو اینجوری نباش تو بهشون گل بده .خب بنی بشر میان از روت رد میشن که خخخخخ
اما اون فرد توی زندان :
چقدر یاد خودم افتادم قبل از اومدن به این مسیر دقیقا زندگی برام همین جوری بود بودن توی یک زندان و چشم براه بودن برای اینکه ی منجی بیاد و من رو نجات بده . باز هم قانون بهم میگه که زندانی وجود نداره من خودم بودم که با باورهای نادرستم زندگی رو کرده بودم جهنم و زندان برای خودم . خدا رو شکر که الان توی آرامش خودساخته خودم دارم زندگی میکنم
جلبه اونجایی که نوشته بود :
Nobody said it was easy
چقدر دقسق کلمه ها رو انتخاب کردن و البته محتوی که داخل حروف نشون داده شده بود .حتی اینجا هم بحث زیبایی شناختی رو رعایت کردن که به جای اینکه بگه:
Everybody said it was difficult
از ی جمله استفاده کرده با ساختار مثبت باوجود اینکه مفهوم هر دو یکیه و ی معنی رو میرسونه اما اومده از یک فرم مثبت اسفاده کرده یعنی به اصلاح زبانشناس ها یک Syntax متفاوت رو استفاده کرده که بار معنایی منفی کمتری رو انتقال میده و بعد داخل همین فرمه اومده اون مفهوم آسان بودن رو درون حروف هم نشون داده .خداییش اینا دیگه عند زیبایی شناختی هستن
و واقعا هم همینه که همه به ما گفته بودن زندگی سخته خداشناسی سخته پول درآوردن سخته رابطه ی خوب بدست آوردن سخته و هیچکس نگفت آسونه و همین سخته سخته قالب ذهنی ما رو ساخت و برنامه ریزی کرد و تنها کسی که گفت همه چی رو میشه آسونش کرد استاد بود اونم با یاد دادن اصل قانون و به میزانی که ما این رو باور کردیم داریم آسونی رو تجربه میکنیم .
و اما اون جمله :
Future start now:
آینده همین الان شروع میشه همون چیزی که استاد باورها و بارها تکرارش کردن که ما در هر لحظه داریم با باورهای الانمون زندگی آیندمون رومیسازیم و اصلا مهم نیست در گذشته چی بودیم و چکار کردیم اگر الانمون روتغییر بدیم آیندمون رو هم ساختیم
و جمله :
We live in a beautiful place:
یاد بیت :
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبه اندیشان به زیبایی رسند
افتادم. واقعا الکی نیست آمریکا آمریکا شده زیبابینی و مثبت اندیشی اینا رو به اینجا رسونده چیزی که باید برای من الگو باشه
چقدر مفهوم دید متفاوت داشتن با دیدن اون دکمه ریست از دو زاویه متفاوت برام مشخص شد که چقدر میتونه تفاوت ایجاد کنه این دید ها .اینکه استاد میگه که باید از زاویه ای به قضایا نگاه کنیم که به احساس بهتری برسیم و اینه که تفاوت رو ایجاد میکنه
جالبه چند وقت پیش توی کتابهایی که تدریس میکنم راجع به کلاژ نوشته بود با انواع مواد از جکله مواد پلاستیکی و فلزی و الان که از نزدیک این اثرهای هنری رو دیدم چقدر برام جالب بود .و ی نکته هم اینجا خیلی جالب تر بود برام و اون اینکه استاد توی بعضی فایل هاشون در مورد دیدن تصویر بزرگتر یا بیگ پیکچر صحبت میکنن و و میگن که باید بزرگ فکر کنید با دید بزرگتر ببینید دقیقا مثل این کلاژهاکه از نزدیک شاید نمای قشنگی ندارن ولی هرچی عقب تر میری و زاویه دیدت گسترده تر میشه تصویره زیباتر دیده میشه
از همین جا بوی اون کباب ها رو حس کردم نوش جان منم امشب میخوام کباب بزنم بر بدن در کنار عزیزانم
سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جان
سلام من به استاد عزیز و مریم خانم با اون کلاه خوشگل
چقدر به فکر هستند که یک خلاقیت به اسم نقاشی روی دیوار ایجاد کردند در برابرش
جذب توریست داشتن
چندتا شغل هم ایجاد کردند
باعث حال خوب ادما هم شدن
درآمدزایی هم انجام دادند
تازه باعث شدن کلی نقاش و رنگ فروش و..هم به تکاپو بیفتن
چقدر ماهرانه کار شده و چقدر یکجورایی به روز هستند که سالی یکبار این نقاشی ها تغییر میکنند
چقدر با این کاراکتر های ساده مفاهیم جذابی ایجاد کردند
و چقدر زیبا استاد از یک تابلو درسی میگیره که گول ظاهر ادما نخورید
وواااییی من مبهوت اون مجسمه های باران و چتر داخل شیشه شدم که چقدر زیبا آب باران نشان داده بودند و جالبتر اینکه استاد عزیز به جزئیات بیشتز دقت کردند حتی ابی که روی به اصطلاح زمین ریخته شده بود هم جای چتر نریخته بود
چقدر حس آرامش داره وقتی میبینی صدای موسیقی توی محیط پخش میشه
اون تابلو نوشته های زندگی زیبا،ما در جهان زیبا زندگی میکنیم و همه میگن اسونه و…….چقدر خلاقیت به کار برده بودند و جدای ار مفهوم خیلی هم زیبا تصویر سازی کرده بودند
اون دکمه ری استارت هم که ععاالی و چه جالب که فرهنگ استفاده ازاین تصویر هم توضیح دادند که جای پا مشخص کردند تابتونیم یک تصویر عالی ببینیم از استاد
خداروشکر بابت این همه زیبایی
این تصاویر جذاب و چه زیبا ادغام شده بود تصویر افراد با برچسبی که روی صورتشون بود
تصویر اون گرگ رنگی
محیط تمیز و بدون قضاوت اونجا
بنظرم بیشتر از 12 دلار ارزش داره
چه محیط جذابی برای نشستن و کافه شاپ گداشتن و عجیب گرسنه شدیم با باربیکیو و اون گوشت و …ها
از نقاشی هایی که یک مقدارش روی رمین بقیه ش روی دیوار کشیده شده بود هم کلی لذت بردم
ممنون از اینکه فیلم میگیرید و مرسی که سایت اوکی میکنید ماهم لذتش ببریم
خدایا شکرت بابت هدایت من به سایت و این فایل
سپاسگذارم
درپناه خدا شاد باشید و سلامت ومطمئنم هدایت میشیم به سمت زیبایی های بیشتر
بنام خداوند زیباییها
سلام بر استاد عباسمنش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز
توی گوشه گوشه این شهر زیبا ثروت و فراوانی موج میزد
شادی و خوشحالی و انرژی بالای آن را میشه از توی تصویر هم حس کرد و مردمانی که از هرلحظه داشتند لذت میبردند و نشان میداد که از همه چیز میشه ثروت ساخت حتی از دیوارهایی که به شکل زیبایی نقاشی شدهاند نیز میتوان پول ساخت و چقدر زیبا و عالی میتوان باور فراوانی مردمان این شهر را درک کرد استاد و خانم شایسته عزیز هم که هممدار و همفرکانس باور فراوانی هستند نیز هدایت میشند به جایی که باور فراوانی در آنها تقویت شود خدایا شکرت
یعنی بقول مریم جان همه سودِ و سودِ و سود
هم طراحان و نقاشان برای خودشان پول ساختهاند
هم صاحبان این منطقه و هم آدمهایی که برای بازدید به این مکان میآیند با حس و حال عالی روبرو میشوند و احساس خودشان نیز عالی میشه و در نتیجه احساس عالی مساوی است با اتفاقات عالی
دیگه چی بهتر از این
تازه حال و هوای شهر هم عالی میشه و شادی در همه جا موج میزنه
واقعاً عجب ایده خلاقانهای
توی دقیقه3.43 چه تصویر زیبایی از آزادی این کشور به نمایش گذاشته شده بود هم آزادی نوع پوشش که خانمهای باحجاب و بیحجاب در کنار یکدیگر و از کشوهای مختلف هریک مشغول انجام کار خودش بود و تمرکز روی خودش گذاشته بود و لذت بردن از اون لحظهای که در آن بود و خانمهای بغل دستی نیز کاری به هم نداشتند و آنها هم آزادانه مشغول خودشان بودند
واقعاً تحسین میکنم این کشور و این آزادی و این فراوانی را
توضیحاتی که استاد در خصوص اون دو شخص که به ظاهر گیاه توجه داشتند مطابق با جلسه اول دوره فوقالعاده احساس لیاقت بود جلسهای که استاد در رابطه با مقایسه کردن خودمان با ظاهر زندگی دیگران صحبت داشتند
اون شخص که داشت ظاهر گیاه خودش که پژمرده و خشک بود را با ظاهر گیاه کس دیگری که رشد کرده بود و بزرگ شده بود مقایسه میکرد احساس بدی پیدا کرده بود و غمگین و افسرده بود و این کاری است که مقایسه کردن خودمان با دیگران با ما میکند و ما را از فرکانس خوشبختی دور میکنه و استاد دو جلسه را به این موضوع در این دوره اختصاص دادهاند
عجب تابلوهای زیبایی بود با چه مفاهیم عمیق و ریشهداری
اون یکی تابلو که شخص روی گنج نشسته بود و خبر نداشت و در رویاهایش به الماس فکر میکرد برگرفته شده از داستان مرد و گنج در دفتر ششم مثنوی و همچنین داستان کتاب کیمیاگر اثر پائولوکوئیلو بود و به زیبایی نشان میده که ما انسانها درون خودمان بزرگی و عظمتی داریم و خداوند این را درون ما به ودیعه گذاشته ولی متاسفانه این عظمت و شکوه را فراموش کرد و دست به گدایی میزنیم و بقول استاد عزیز به دنبال خورده نانهای دیگران هستیم
خیلی لذت بردم از مفاهیم این تابلوها که در عین سادگی پیامهای عمیقی را بیان میکردند و تحسین میکنم استاد عزیز را که با دقت و تفکر این پیامها را از درون این تابلوها بیرون میکشیدند
از دیدن این تصاویر زیبا لذت بردم و غرق در احساس عالی شدم و از شما بخاطر این تصاویر سپاسگزارم
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿ابراهیم١١﴾
پیامبرانشان به آنان گفتند: یقینی است که ما بشری مانند شما هستیم، ولی خدا به هر کس از بندگانش که بخواهدمنّت می نهد و ما را نسزد که جز به اجازه خدا معجزهای برای شما بیاوریم، و باید مؤمنان فقط بر خدا توکل کنند.
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿ابراهیم١٢﴾
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما میرسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.
=======================================================================================
سلام به استاد عزیزم،سلام به بانوی اول دربار توحیدی،استاد شایسته ی قشنگم و سلام به تموم رفیق های نازنین و دوست داشتنی من…
نور و عشق ورحمت و علاقه ی بی حدوحصرم رو از روشنی قلبم براتون میفرستم،الهی که به قلبتون بشینه،یکی اینجا هست که دوساله بیشتر از هر فامیل نسبی و سببی،شما رو دوست داشته و با شما حرف زده …
دعا میکنم امروز به هر دلیل ساده ای،خداوند لبخند بر لب های قشنگتون بباره وقلبتون رو با نور خودش روشن کنه …
تجربه ی احساس یکی شدن با منبع خیر و عشق ورحمت و آرامش….
با اینکه امروز کلی کار هست که باید انجام بدم،ولی صبح که دیدم فایل جدید اومده،گفتم خدایا تو میدونی مهمترین کار امروزم دیدن این فایل،تمرکز روی زیبایی هاش و نوشتن یک کامنته …
خدایا تو میدونی من چیزهای زیادی توی سرم هست که بنویسم اما اگر تو کمکم نکنی،به وقتم برکت ندی،به عقلم و درکم نباری و از نور خودت به من نبخشی …من سعادت این صلات رو نخواهم داشت …
پس از خدای عزیزومهربون و شیرینم، طلب هدایت و نور میکنم تا از سعیده ی زمستان 1402 رد پایی بزارم برای سال های آینده ….
آلردی صدای من رو میشنوید از فریدونکنار:)) در کنار دریای آبی مه گرفته در هوای سرد که زیباییش رو چندبرابر کرده …
استاد عزیزم،تابلویی که نشونمون دادید از جدال فرشته و شیطان برای هدایت انسان …وصحبت طلایی استاد شایسته که شیطان از پاشنه ی آشیل وارد میشه …خیلی من رو به فکر فرو برد،و یکبار دیگه مسیر من رو رگلاژ کرد…
همش دو روز مرخصی داشتم و این برگشت دوروزه ی من به فریدونکنار،برای من درس ها داشت …
بعد از مدت ها،هم نشینی با انسان های غیر هم مدار،صحبت های بیهوده و بی ارزش و معمول جامعه،نگرانی ها و استرس ها و اضطراب ها و ترس از آینده…چنان فشار روحی به من آورد که من دیروز عین مرغ سرکنده خودمو به در و دیوار میکوبیدم تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم!
به جای اینکه به قدرت خدا فکر کنم که چطور من رو به راحتی ازین جمع،جدا کرده و کیلومترها بین ما فاصله گذاشته،چطور من رو ایزوله کرده تا هیچ نشتی انرژی نداشته باشم،تمرکزم رفته بود روی رفتار و اخلاق و صحبت اطرافیانم …
یعنی من سرتق شده بودم،پشتمو کرده بودم به فرشته …و تموم نعمت های خدارو گذاشتم پشت گوشم،رو کرده بودم به نجوای شیطان …
به جای اینکه فکر کنم سعیده،روزگاری تو مجبور بودی کنار این آدم ها روز وشب زندگی کنی!ولی خدا بهت لطف کرد و تورو ازین جمع جدا کرد و حالا شاید ماهی یکبار همچین اتفاقی برات بیفته اونم بخاطر اینکه تو هنوز فرکانس های خالصی نفرستادی و هنوز خوب روی باورهات کار نکردی ولی ذهنم شده بود عین بزغاله!
هرچی فرشته ی الهام میکرد…با نجوای شیطان بهش جواب میداد…
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!
خداوکیلی چی میشه ما انقدر ناسپاس میشیم؟چی میشه فراموش میکنیم از کجا به کجا رسیدیم؟
اصلا اینکه ما هیچی نبودیم،و خدا بهمون چشم و گوش و قلب داده و ماااهیچ وقت نمیتونیم شکرگزارش باشیم رو بزاریم کنار…
قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۖ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ
بگو: اوست خدایی که شما را از نیستی به هستی آورد و دو گوش و چشم (شنوا و بینا) و دل به شما عطا کرد،حال آنکه بسیار کم از نعم او شکرگزاری میکنید.
اینکه بین این همه کهکشان،این همه سیاره،زمین رو برای زندگی ما مهیا کرد…به کنار …
وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ ۗ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ
و شما را در زمین جای دادیم، و در آن برای شما وسایل و ابزارزندگی قرار دادیم، ولی بسیار اندک و کم، سپاس می گزارید.
من میگم،چرا یادم میره از کجا به اینجا رسیدم؟چرا گذشته م رو فراموش میکنم؟
اون سعیده ی افسرده ی بدون عزت نفس،خداناباوری که هیچی توی زندگیش نداشت،نه روابط درست،نه وضعیت مالی بدرد بخور،نه امید و آرزو…اونیکه زیر تختش یک مشت قرص جا داده بود تا بالاخره یک شب به زندگیش پایان بده!
اونیکه اگر کسی تو ماشین قرآن میزاشت،پشت چشم نازک میکرد و با هندزفری به آهنگ های دوزاریش گوش میداد…
چطور وقتی دست تسلیمش رو آورد بالا،خداوند نور هدایتش رو فرستاد،قدم به قدم ورق زندگیش رو عوض کرد…
29 سال زندگیِ اشتباهیم رو خداوند تو یک شب بخشید و فقط در عرض دوسال!
شخصیت من رو،هدف هام،روابطم رو،شرایط مالیم رو،معنویتم رو،نگاهم به قرآن رو کنفیکون کرد!
بعد من به این خدا مغرور میشم میگم نهههه اینا که وظیفه ت بوده!فلان چی رو چرا هنوز ندادی!فلان اتفاق رو چرا رقم نزدی!
چند وقت پیش هدایت شدم به سوره فصلت …
هم از قدرت این خدا دیوانه شدم …هم خجالت زده …
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ
آن گاه آهنگ آفرینش آسمان کرد، در حالی که به صورت دود بود، پس به آن و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانبردار آمدیم.
اصلا من در مقابل عظمت این خدا و قدرتش،هیچی ندارم بگم،نمیتونم که بگم…
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیاش
کس نتواند که به جای آورد
خدایی که به آسمان و زمین دستور میده بیاین و اونها میگن اطاعت امر!
بعد من به این خدا پشت میکنم…
رو میکنم به شیطانی که بخااااطر من!خدا از درگاه خودش اون رو بیرون کرده ….
بعد همون شیطان روز قیامت میگه:
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ ۖ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ ۖ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
چون کار به پایان آید، شیطان گوید: خدا به شما وعده داد و وعده او درست بود و من نیز به شما وعده دادم ولى وعده خود خلاف کردم. و برایتان هیچ دلیل و برهانى نیاوردم جز آنکه دعوتتان کردم شما نیز دعوت من اجابت کردید؛ پس مرا ملامت مکنید، خود را ملامت کنید. نه من فریادرس شمایم، نه شما فریادرس من. از اینکه مرا پیش از این شریک خدا کرده بودید بیزارم. زیرا براى ستمکاران عذابى است دردآور.
به خودم میگم…به خودم میگم…به خودم میگم….وای بر من اگر روزی از خوندن قرآن غافل بشم…
ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ
این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.
کتابی که در روشنی کامل نازل شده …
قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ
بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است.
از سمت فرمانروا …
تَنْزِیلُ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ
نازل کردن این کتاب که هیچ تردیدی در [وحی بودن] آن نیست، از سوی پروردگار جهانیان است.
هم گذشته ی من رو به تصویر کشیده:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا
و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی میدهیم!»
و هم برای تموم مسائل زندگیم راه حل داره:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ
ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده، و شفاست برای آنچه در سینه هاست، و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان.
حالا این منم و این مسیر واضح و روشن …و ساختن آینده ای که کاملا دست خودمه …به قول استاد آینده یعنی همین یک روز بعد …یک ساعت بعد…
مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا
هر کس هدایت شود، برای خود هدایت یافته؛ و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است؛ و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد؛ و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند.)
خدااااوکیلی توی این آیه خیییلی حرفه هاااا …خیلی ….خدا داره میگه ما برای هر قومی یک پیام آور…یک آگاهی دهنده…یک مبشر و نذیر میفرستیم ….
نمیدونم چقدر حواسمون هست …و چقدر قدر هدایتمون به این سایت و آشنایی با قوانین و درک کردن قرآن به صورت درست رو میفهمیم …
و اگر بدونیم این نور ازسمت خداوند برای هدایتمون اومده….
اون وقت اصل و اساس و هدف اصلی و تمرکزمون رو میزاریم اینجا …
نزدیک به دوساعته که پشت لپ تاپ نشستم …و مینویسم …
فکر میکنم و طلب هدایت میکنم و مینویسم …
اینجا دفتر مشق منه …اینجا صلات و عبادت منه …
مهم نیست این کامنت بیاد بالا یا نیاد….
مهم این ردپایی که من برای سعیده ی آینده گذاشتم …
مهم این روشن شدن قلبمه …
مهم این تکرار و تمرین قانون و قرآنه …
مهم درک و فهم بیشتر من از درست عمل کردن به آموزش هاست …
مهم این هماهنگ شدن با خداست …
اصل و اساس زندگی….
خودت رو با خدا هماهنگ کن….خدا تموم زندگیت رو هماهنگ میکنه
مثل جمله ی قشنگی که دیشب خوندم:
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته آفریده باشد؟!او خدای دانه های انار است
خدایا خودت گفتی اگر دریاها مرکب بشند و درخت ها قلم…نوشتن از نعمت های تو تموم شدنی نیست…
خدایا خودت گفتی ما انسان رو ضعیف خلق کردیم…فراموش کار و عجول خلق کردیم…
خدایا خودت گفتی به بندگان من خبر بده من غفور ورحییمم….
خدایا مارو بخاطر تموم ویژگی های انسانیمون ببخش…
و از در رحمت و نور و مغفرتت بر ما ببار…
و به ما قدرت سپاسگزاری بیشتر و بیشتر عطا کن …
آمین…یا رب العالمین ….
سلام به سعیده عزیزم از ساعت هفت صبح یک روز سرد زمستانی
کامنتتو تا اخر نخوندم چون نمیتونستم صبر کنم باید برات مینوشتم ک چقد عالی مینویسی
چقد قانون رو قشنگ برامون توضیح میدی بخدا کامنتهای شما مکمل حرفای استاده انگار بعد کامنت شما بهتر حرفای استاد رو میفهمم
اینکه اتفاقهای روزمره زندگی تونو با قانون تطبیق میدی و با قلم شیوا مینویسی باعث شده همه از کامنتهای زیبای شما درس بگیرن
من ک هر وقت استاد فایل میزاره میگم بزار ببینم برداشت سعیده چی بوده و اول میام کامنت شما رو میخونم
ازت ممنونم ک وقت میزاری و مینویسی
امیدوارم بیای و از رسیدن ب بزرگترین ارزوهات بگی و ما رو خوشحال کنی
درسته قشنگ نوشتن مهم نیست مهم عمل کردنه اما همین مورد هم از هر کسی برنمیاد ب نظر من قدم اول درک قانونه ک شما عالی درکش کردین اونم با ایات قران ک این توفیق نصیب هر کسی نمیشه و دارین تکاملی بهش عمل میکنین و اینو دارین ب ما هم یاد میدن با این کامنتهای فوق العاده تون
در نور و عشق الهی باشید بانوجان
به نام خدای بخشنده
سلام خواهرم
مثل همیشه عالی بودی و گل کاشتی
لذت میبرم از خواندن کامنت هات و چقدر خوب درک میکنی قرآن رو و چه بجا آیات قرآن رو میاری و توضیح میدی راجبشون
تحسینت میکنم خواهرم
واقعا لذتی که قرآن خواندن داره خیلی خوبه خیلی آرامش بخشه
و من هم خودم وقتی قرآن میخونم سعی میکنم بفهمم که خدا چی میخواد بگه و من باید چیکار کنم میدونم هنوز خیلی کار دارم و هنوز اپسیلنی فهمیدم اما از قبل خودم خیلی بهتر شدم
و خداروشکر میکنم که در جمع الهی و این انسانهای توحیدی هستم و هر روز بهتر میشم
خدایا شکرت
خواهرم سپاسگزارم ازت
سلام به خانوم سعیده شهریاری عزیز و بزرگوار که کلام اش چون از دل برمیاد لاجرم بر دل میشینه ،
صدای من رو از کتابخانه خوشگل و زیبا و نوساخت میشنوید که نور آسمان خورشید خانوم عزیز میزنه تو چشمم میگم خدایا چطوری شکرتو به جا بیارم .
اول از همه سپاسگزاری میکنم بابت این احساس ،بابت این قلم که با ما هم شیر میکنید تا ماهم استفاده کنیم
دوم اینکه من چند شب پیش خواب میدیدم که انگار یکی بهم میگفت سوره فصلت ، فصلت ، صبح از خواب بیدار شدم گفتم سوره فصلت الان کامنت شما رو خوندم باز یادآوری شد برام ، آیه ای که قدرتش رو داره به ما نشون میده ببین آسمون زمین فرمانبردار منن، بنده جان من که تو رو برای خودم آفریدم تو رو رهات میکنم ، اگه فکر میکنی رهات کردم سخت در اشتباهاتی ، خدای عزیز هیچ موقع دیر نمیکنه عجله نکن ،
خداوند قطعا با نشونه ها صحبت میکنه ،
آرزو میکنم جزو بندگان که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن باشیم
به نام خالق هدایتگر سلام سعیده جان
عشق میکنم وقتی با یه تیر میشه دونشان زد.
عزیزم لذت میبرم از تک تک آیه هایی که در کامنتت استفاده میکنی در کنار بازگو کردن زیبایی و آگاهی های فایل ها .
لذت بردم از این که از تجربیاتت در این چندوقت میگی درسها در دل تجربه تک تک ما وجود داره که بسیار کمک کننده و آگاهی دهنده هست.
درسته عزیزم این کامنت ها همه حکم ردپا رو داره برای خودمون در آینده که بیاد بیاریم از کجا به کجا رسیدیم که فراموش نکنیم با عمل به قانون چی بودیم و چی شدیم و این یکی از بهترین روزی هاست.
تحسینت میکنم برای تعهدی که درعمل به قانون و نوشتن کامنت و دیدن فایل ها گذاشتی و همین طور دور شدن از آدم هایی که در این مدار نیستند.
ایزوله شدنت برای دیدن و تحسین بیشتر و لیزری تر زیبایی ها رو بهت تبریک میگم عزیزم .
دست خدا یارو نگهدارت باشه.
عزیزم روی ماهتو میبوسم به امید دیدارت در زمان و مکان مناسب .
سلام به سرکار خانم شهریاری
خدای رحمان و رحیم رو هزاران بار سپاسگزارم که هدایت شدم به این سایت الهی به این استادان بزرگ و شما عزیزان گرامی.
چقدر زیاد از خوندن کامنت های الهی شما لذت مبرم و چقدر از آیه هایی که می آورید قلبم روشن میشه.
یه جا گفتید:
«خودت رو با خدا هماهنگ کن….خدا تموم زندگیت رو هماهنگ میکنه»
خیلی به قلبم نشست و از خدا میخواهم درک این جمله رو در قلبم روشن کنه وسبک زندگیم بشه.
بازم بینهایت از کامنتهایی که مینویسید سپاسگزارم.
همیشه در پناه خداوند شاد تندرست وسلامت باشید.
بازم بینهایت
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام عشقم سلام سعیده قشنگم سلام رفیق نازنین ام
دختر چقدر عجولی، میخوایی زود به همه چی برسی، بابا این نتایجی که گرفتی خیلی ها مثل من زمان بیشتری نیاز هست تا بگیریم. آرام باش.قبلا وقتی در کنار افراد غیر هشدار بودم خیلی حالم بد میشد، ولی الان برایم یه سرگرمی شده
چطور؟
وقتی حرفی رو میزنند، میام و اون رو با قانون برررسی می کند. باورهای اون طرف رو در می آرم و اگز زمانی خودم این باور رو داشتم خدا را شکر میگم که الان بهتر شدم و این باعث میشه من با احساس خوب کنار عزیزانی که با من همدار نیستند خوش بگذرونم و قبول کن کار آسونی نیست که لحظه به لحظه قوانین یادت بمونه و بخوایی عمل کنی.
این داستان هم یدفعه یادم اومد که برات بنویسم.
بسم الله
روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:” ای شیخ فلانی روی آب راه میرود ” شیخ گفت:” وزغ نیز روی آب راه میرود” دوباره گفتند :” فلانی در هوا پرواز میکند ” شیخ گفت:” مگس نیز در هوا پرواز میکند” مریدانش گفتند:” شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” شیخ گفت:” شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:” مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غافل نشود”
در پناه حق روز به روز عاشق تر و شیداتر بشی عزیزم.
بوووووس فراوووووووووان ار خوزستان تا گرگان به اون کله مباررررررررررک
سلام رضوان غزیز
سلام وصد سلام رضوان دوست داشتنی
دیوانه ام کردی
بسیار بسیار سپاسگذارم که امروز هدایت شده کامنت سعیده عزیز وبعد تک تک کامنت دوستان واخر سر به کامنت بی نظیر شما رضوان دوست داشتنی رسیدم خیلی گریه کردم هنوز چشمانم خیس اشک است ممنونم بانوی زیبا خیلی سپاسگذارم که هستی وبودنت مایه تسلی دل مو وامثال من است بودنت برکت است ..
سپاسگذارم
این داستان هم یدفعه یادم اومد که برات بنویسم.
بسم الله
روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:” ای شیخ فلانی روی آب راه میرود ” شیخ گفت:” وزغ نیز روی آب راه میرود” دوباره گفتند :” فلانی در هوا پرواز میکند ” شیخ گفت:” مگس نیز در هوا پرواز میکند” مریدانش گفتند:” شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” شیخ گفت:” شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود” آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:” مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غافل نشود”
در پناه حق روز به روز عاشق تر و شیداتر بشی عزیزم.
بوووووس فراوووووووووان ار خوزستان تا گرگان به اون کله مباررررررررررک
سلام من به سعیده عزیزم
سپاس بابت نوشته های ارزشمند و پر از اگاهیتون
هنوز فایلو ندیدم ولی کامنتتون منو به فکر فرو برد
دقیقا منم دچار همچین چیزی شدم دقیقا چند ماه پیش بود که بزور هنزفری سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم و از فضایی ک توشم استفاده کنم و دچار ناامیدی و گله از خدا نباشم
الان به لطف خدای مهربونم اومدم ی شهر دیگ همونجوری دلم میخواست مستقل شدم تو خونه ی تنهام همه کارامو خودم انجام میدم با اینکه شاید برای دوستام تعجب اور باشه
چطوری واقعا اینقدر ناسپاسم و هنوز شریک قائل میشم برای خدایی که من هرچی ک خواستم بهم داد
بدون اغراق من هرچی ک سعی کردم مقاومت ذهنیم بشکنم دربارش هرچند دست و پاشکسته به اون چیز رسیدم
چطوریه که من با اینکه از اون ادما دور شدم از کسایی که باعث نشتی انرژی من میشدن منو دور کرده ولی من هنوز ساعتا در روز میترسم ازشون و بهشون قدرت میدم و به رفتاراشون فکر میکنم !!
واقعا خدا دگ چ نشونه ای باید به ما بده تا واقعیت این جهانو درک کنیم و فقط به رشد شخصیت و لذت بردن این جهان مشغول باشیم!؟
من تحسینتون میکنم بابت این استمرار و رشدی ک داشتید از خدا براتون شادی بیشتر و موفقیت های روز افزون میخوام
دوستون دارم.
سلام بانوی زیبای ایرانی..
از ته دل احساس دوست داشتنی خواهر عزیزم بانو شهریاری رو با جملات که ناقص ابراز میکنند مکتوب میکنم …
دل پاک واستمرار وتمرین وتوحید وتقوا اینها شما نازنین بانو رو تک کرده ولایق هستین تا زمانی از توحید وتقوا مینویسی جان فدا خواهی داشت وبراستی ما نیز یاد میگیریم ویاد میگیریم راهی که شما با استقرار استمرار میروی میآییم..
سپاسگذارم که هستم
سپاسگذارم کع هستین ورودنت مایه تسلی وآرامش است .
ژپاسگذارم بابت ابن خانوادت سبز
سپاسگذارم که با قرآن انس دارم واینجا آموختم سپاسگذارم ….
بانوی زیبای ایرانم کامنتت دیوانه میکند دل شیدا رو
در شیدای ما با خواندن اینچنین کامنت های چچه آرام است ..
سپاس بیکران ….
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته آفریده باشد؟!او خدای دانه های انار است
خدایا خودت گفتی اگر دریاها مرکب بشند و درخت ها قلم…نوشتن از نعمت های تو تموم شدنی نیست…
خدایا خودت گفتی ما انسان رو ضعیف خلق کردیم…فراموش کار و عجول خلق کردیم…
خدایا خودت گفتی به بندگان من خبر بده من غفور ورحییمم….
خدایا مارو بخاطر تموم ویژگی های انسانیمون ببخش…
و از در رحمت و نور و مغفرتت بر ما ببار…
و به ما قدرت سپاسگزاری بیشتر و بیشتر عطا کن …
آمین…یا رب العالمین ….
سلام بر بانوی توحیدی سایت
خیلی خیلی خوشحالم که دوباره سفرنامه آغاز شد و از کامنتهای توحیدی شما استفاده میکنم ،در این مدت که سفرنامه نبود و شما مشغول دوره احساس لیاقت و من روانشناسی ثروت ،هر وقت فرکانسم پایین میومد کامنتهای قبلی شما رو میخوندم و اشک میریختم …شما دو ساعت وقت میزاری برای نوشتن و من یکساعت برای خوندن.
امیدوارم هر روز بهتر از دیروز باشی و همیشه برای ما کامنت بنویسی تا من هم همراه شما ایمانم قویتر شود
خدارو هزار مرتبه شکر برای حضورتان در این سایت فوق العاده در کنار استاد فوق العاده
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته آفریده باشد؟!او خدای دانه های انار است
نامه ای از سعیده به سعیده
ازت ممنونم برای تک به تک رد پاهایی که گذاشتی و کمکم کردی تا در آینده بتونم از هر ردپایی استفاده کنم و هدایتم رو دریافت کنم.
وقتیکه این کامنت رونوشتی،دوماه بود که مهاجرت کرده بودی به گرگان،توی اورژانس کودکان کار میکردی،شیفت های سنگین وطاقت فرسایی داشتی که نمیزاشت نفس بکشی،از خونه ی مستقل و پنجره ی رو به دریا گذشته بودی و توی یک اتاق توی خونه مادر بزرگت زندگی میکردی،هنوز آدم های ناهماهنگ در کنارت حضور داشتند و نمیتونستی حذفشون کنی،هیچ ایده ای برای تغییر شغلت نداشتی و هیچ راه حلی برای تغییر زندگیت نداشتی اما…
امید داشتی،توکل داشتی،توی مسیر درست ادامه میدادی،روی آموزش های استاد کار میکردی،باورهای توحیدیت روبا مطالعه ی قرآن قوی تر میکردی ….به امید اینکه بالاخره این استمرار در مسیر درهارو باز میکنه …
الان که دارم برات مینویسم،فقط6 ماه ازون روزی که این کامنت رو نوشتی گذشته،تونتنها توی شغل سابقت نیستی،که توی اون شهر نیستی،که تویاون منطقه نیستی.
اگرفقط توی 6 ماه خدا تونست زندگیت رو اینجوری کن فیکون کنه که از پرستاری وارد دنیای تجارت بشی،از شمال بری جنوب،ازگرگان بری کیش،از یک اتاق،بری خونه ی خودت و غرق لذت تنهایی توحیدیت بشی،همون خدا ازینجا به هرجا که الان تویرویاهاتم نیست میتونه برسونه…همون جاهایی که الان برای ذهنت خیلی بزرگه،همون چیزایی که ذهنت میگه نمیشه نمیشه…
همون مسئله ها که هیییچ ایده ای برای حلش نداری …
همونارو خدا برات حلش میکنه خب؟
تو فقط دختر خوبی باش،ناامید نشو،با همون ایمان وتوکل وامید ادامه بده،تمرکزت روکامل بزار روی سایت وآموزش ها،فارغ ازینکه اون بیرون چه خبره،فقط روی خودت کار کن…
به امید الله،اگر شیش ماه دیگه زنده بودم،میام این رد پات رو میخونموشگفت زده میشم از تموم تغییراتی که خدا توی این 6ماه برات رقم زده…
چه جوری؟
همونجوری که 6 ماه پیش،توی رویایِ رویاتم اینجای زندگیت رو نمیدیدی…
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت دختر…
دوستت دارم!
درپناه نور باشی همیشه
ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ
آن گاه آهنگ آفرینش آسمان کرد، در حالی که به صورت دود بود، پس به آن و به زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانبردار آمدیم.
به نام خدای رحمان
سلام خدمت سعیده خانم دختر توحیدی سایت
دارم کامنت هات رو میخونم که باز هم یه هدایت قرآنی نظرم رو جلب کرد…
دیروز از سوره حشر برام نوشتی و من از هدایتم توسط خدا به سوره حشر برات نوشتم.
امروز با آیه ی بالا جواب کامنتت در فایل چگونه ذهنمان ما را فریب میدهد دادم و الان هدایت شدم به این کامنتت و دیدم توی کامنتت این آیه رو نوشته بودی…
من دیگه دارم دیوانه میشم
اینجا توی این سایت
چه خبره؟؛؟!؟!؟!
سلام استاد عزیزمممممم
امیدوارم که هر روز حالتون بهتر از قبل باشه
خیلی عالی بود این قسمتتتت
سپاسگزارم که ما رو هم در دیدن این زیبایی ها شریک میکنید .
من خودم اژانس تبلیغاتی دارم کلی ازین طرح ها ایده گرفتم :)
مرسی مرسی
در پناه خدا باشید .
سلام و درود بی نهایت
دوستای عزیزم سلام به روی ماه تک تکتون
آقاااا چه رنگایی چه طرح هایی چقدر زیبایی چقدر انرژی مثبت و حال خوب
استاد عباس منش عزیزم و خانوم ستایش عزیز دم جفتتون گرم خدایی ، نِ باریکلا به قول جواد رضویان
چقدر شما دوتا عزیز دوستداشتی و مهربونید آخه خدارو صد هزار مرتبه شکر واقعاً تجربه میکنم با تک تک ویدیوهای خوشگل و رنگی رنگی و پر از انرژیتون ،،
چقدر استاد خوش هیکل و خانوم ستایش واقعاً با این دوره مقدس قانون سلامتی شاهکار پروردگار به معرض نمایش قرار میدین شما دوتا فرشته ،، ایووووول
و اینکه چقدر هوا فوق العاده است خداروصد هزار مرتبه شکر که با این تیپ تابستانی همه در حال لذت بردن هستن خدارو شکر واقعاً ،،
واقعاً بچه ها حس و حال من بعد از قانون مقدس سلامتی خیلی عوض شده تصمیم گرفتم تو تک تک کامنتها بنویسمش تا توی عزیز دلی که داری میخونی بتونی لمسش کنی حسش کنی واقعاً بدن وقتی تو حالت طبیعی خودش قرار میگیره اعتماد به نفست استوار قد الم میکنه و میتونی هر چی توی ذهنت میاد جدی دنبالش و بگیری همین حس زیبایی که حرص و ولع کاذب از ذات تغذیت حذف میشه همین که دغدغه خوردن برات از بین میره همین که هم از لحاظ فیزیکی هم روحی واقعاً سبک تر میشی ،، شاید به جرأت میتونم بهتون بگم از هر نظر ظاهر و باطن تغییر میکنه ،، ی شجاعت یه حس اراده قوی ی حس فوق العاده زیبایی که واقعاً توی تک تک ویدیوهای استاد با تمام وجودم حس میکنم بعد از قانون مقدس سلامتی و هر بار خدارو هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که این انسان محترم درگاه خودش هم این همه سلامتی و تندرستی رو .. وارد زندگی بی نظیر خودشون کردند هم ما واقعاً انشاالله که هر خواسته ای از خداوند متعال دارین هنوز بر زبان نیاورده براتون برآورده بشه ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر که من توانستم این همه زیبایی و فراوانی و برکت و ثروت را تجربه و دریافت کنم خدایا شکرت ،،
شاد و تندرست و ثروتمند باشید،،