سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

سلام

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سلام استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز

این همه زیبایی به وجه آورد منو

این همه خیابان های زیبا و تمیز و هر چیز در سر جایه خودش طبق قانون قرار دارد

واین نظم باعث شده همه چیز زیبا تر دیده بشه این که هر کس طبق قوانین عمل میکند کارها آسانتر پیش می‌ره

همانطور که در پارک هر نوع گیاه در سر جایه خودش بود گل‌هایی که نیاز به رطوبت داشت یک جا بودن گل هایی که در هوای معتدل در سر جایه خودش و پروانه ها و اون سوسمار هایی که در کنار آب بود همه را با نظم داشتن در سر جای خودشان ماندن محیط را زیباتر کرده بود

وهر کدام به یک شکل به طور

ناخودآگاه به بهترین شکل دیده میشد هیچ عیب و نقصی هم در کار نبود چون قانون رعایت شده بود واین رعایت قانون طبق یک تکاملی طی شده واین چنین شکل گرفته

حال فکر کنیم این قوانین درست انجام نمی‌گرفت چه اتفاقاتی رخ میداد درختان در هوای معتدل در کنار درختانی بودند که نیاز به رطوبت داشته باشه مگر میشه همه چیز برعکس عمل میکرد زشت میشد و زیبایی اش را از دست میداد

حال این بر میگرده به مسیر زندگی خودمان

اگر ما قوانین را رعایت نکنیم افکار زیبا را با افکار زشت قاطی کنیم آیا زندگی برامون زیبا هست

نه این طور نیست روز به روز به این شکل بدتر هم میشود چون قانون رعایت نشده

ولی اگر به صورت تکاملی قوانین را رعایت کنیم زندگی یواش یواش زیبا تر هم میشه درست به همین آسانی که پروانه ها در کنار اون گل‌هایی که نیاز به گرد افشانی دارند قرار میگیرند وله آسانی کارها انجام میشود

واین که اون پروانه چطور شکل گرفته را فکر کنیم که چرا اون کرم پروانه شده

حال کرم پروانه نمیشد وکرم میماند این گرد افشانی توسط کرم انجام می‌گرفت آیا این سخت نمی‌بود

چرا که این قانون ایجاد شده که کارها آسان بشه کرم پروانه بشه واین کار ساده بشه

واین زندگی کنونی را که من دارم را این گونه توصیف کردم

این که اگر از محیط زندگی ام راضی نیستم به قولی هوایه سرد اذیتت می‌کنه مهاجرت کن به جایی که هوا گرم است واگر زندگی زشت داره پیش می‌رود بیام زندگی را زیبا کنم واگر دوست دارم در تمام فصل سال سر سبزی را داشته باشم میتونم سفر کنم به محیط های که سر سبز هست واین بر میگرده به پهناوردی قوانین جهان هستی که خداوند قوانینی را ایجاد کرده که هر کس دوست داشته باشه هر جور که میخواهد زندگی کند این که حال اگه ایمانم ضعیف هست که از کجا باید حرکت کنم بر میگردد به خودم نه به قوانین جهان

من میتونم با پیدا کردن ترمز های ذهنم ایمانم را قوی کنم که اون چیزهایی را که میخواهم طبق قانون بدست آورم

مثال واضحی که همیشه برای خودم میزنم این هست که

استاد اگر به این آزادی زمانی و مالی رسیده پس منم میتونم برسم

این نه پارتی بازی هست نه این که خدا برای اون خواسته برای من نخواسته

این نیست

پس اگر ایمانم را قوی کنم و منتظر رعد و برق نباشم که اطرافم را روشن کند تا من بتونم ببینم تا حرکت کنم

من اگر از تاریکی حرکت کنم به روشنایی میرسم

مثال دیگه بگم

اگر در جایی هستم که نور هیچ نیست وبرق هم وجود دارد اگر بشینم التماس کنم کلید برق را آیا برق روشن میشه

نه باید بلند بشم کلید را بفشارم تا روشن بشه

بعضی وقتی میشینیم التماس میکنیم گریه میکنیم و میگیم خدایا بده دیگه خسته شدم از این زندگی تاریک و زجر آور

نمی آییم حرکت کنیم تا راه باز شود فقط در جا می‌زنیم

مثل این میمونه در کوچه بم بست در آخر کوچه سر گذاشتیم روی دیوار چشمانمان را بستیم وفقط درجا می‌زنیم ومیگوییم چرا زندگی تکراری همش

خوب عزیزم برگرد واز مسیری برو که انتهای آن بی نهایت بزرگ است و به خدا توکل کن تا مسیر تکراری نباشد وبزارم این هدایت من را رشد دهد گیر ندهم به همه چیز

مثل استاد آزادی زمانی مالی را به صورت عادی بدست آورم

شکر از این استاد بزرگی که برایم الگویی بینظیر هست

استاد همیشه در کنار مریم جان سلامت باشین