سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 241 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    خدایاهرانچه راکه دارم ازآن تواست

    خدایاهرآنچه به من رسیده ازتورسیده است

    خدایاشکرت برای شروع یک روززیبا وفوق العاده دیگر

    خدایاشکرت که روزم را بادیدن یک فایل بی نظیردیگه از استادعباس منش شروع کردم

    خدایاشکرت برای دومین روز تمرین تنیس روی میز اساتید نازنین

    خدایاشکرت که اساتیدنازنینمون قصد فراگرفتن آموزش تنیس به صورت اصولی وحرفه ای رودارند

    خدایاشکرت بابت محتوای فایل وصحبت ارزشمند استاددرباره عادت‌های ناصوابی که همیشه همراه ماهستن

    خدایاشکرت بابت اگاهی های که امروز دریافت کردم

    خدایاشکرت که دراین مسیرزیبا والهی هستم

    خدایاشکرت که دراین جمع صمیمی وتوحیدی هستم بااین دوستان الهی، پرانرژی، مثبت ودرجه یک یک یک

    خدایاشکرت بابت کامنتهای زیبا وعالی دوستانم

    سلام وصدسلام براساتید گرانقدر استادعباسمنش عزیز واستادشایسته نازنین وهمه سروران عزیزم درخانواده عباسمنش

    خدایاشکرت که بازهم به من فرصت دوباره ای عطاکردی تاهمسفر این جمع الهی وتوحیدی باشم وکلی زیبایی تجربه کنم وتمرکز کنم برروی نکات مثبت، ثروت، فراوانی وزیبایی

    تشکرفراوان دارم ازقافله سالاران این سفرزیبا استادعباسمنش واستادشایسته نازنین

    بله دوستان همانطور که استادعباسمنش اشاره کردند همه ما بوسیله یکسری عادت‌های ناصوابی که اززمان بچگی وباتوجه به ورودیهایی که دریافت کرده ایم احاطه شده ایم

    وبعضی وقتها عدول ازاین عادتها خط قرمز ماها محسوب میشه وفکرمیکنیم که اگه این عادت چندساله روترک کنیم چه اتفاقی خواهدافتاد همه رنج وسختی رو به جون می‌خریم اما دست ازعادتمون نمی‌کشیم

    اما به لطف الله مهربان وبااموزه های استاد عباسمنش اززمانی که دراین مسیرتوحیدی قرارگرفته ایم یادگرفته ایم که خودمون هستیم باافکارمون خالق زندگیمون هستیم

    یادگرفته ایم که محیط اطراف وعوامل بیرونی کمترین نقش رودرخلق زندگیمون دارند

    یادگرفته ایم که عادت‌های ما ناشی ازورودیهای مامیباشد که داریم اگاهانه تلاش می‌کنیم تاعادتهای بد وناصواب روازخودمون دورکنیم

    اگربخوام ازعادتهای بد خودم مثال بزنم بایدساعتها بنویسم که قطعا ازحوصله دوستان هم خارج است

    اما یک مثال ازعادت خوبم براتون میگم من اززمان کودکی به اقتضای زمان مثل بیشتربچه های دهه 40 و50 از3الی4سالگی بایک لاستیک کهنه چرخ یاموتور درکوچه بازی میکردیم وپایه اساس بازیمون دویدن بود یه جورایی “مادر”]با زیها رو بازی میکردیم یهنی “دومیدانی” واین دویدن برای من عادت شده بود کم کم که بزرگترشدم درزمین خاکی فوتبال بازی میکردیم بطوریکه دردوران راهنمایی تاپایان دبیرستان عصرها وروزهای تعطیل بیش از4 الی 5ساعت بازی می‌کردم وبه هیچ ورزش دیگری علاقه نداشتم به اصطلاح دویدن درمن نهادینه شده بود وبه یک عادت تبدیل شده بود بطوریکه دردوران مدرسه درمسابقات “دو” همیشه نفراول بودم واین عادت خوب ادامه داشت تابه شهرمهاجرت کردم وبازی فوتبال درچمن وفوتبال سالنی روتجربه کردم وزمانی که درسال 68 کارمند شدم این روند بابازی فوتسال درهفته ای 3الی4 جلسه همچنان ادامه داشت ومن قبل ازبازیها 20دقیقه حسابی میدویدم وهمه هم سن سالان من تعجب می‌کردند که بااین سن بالا اینقدرراحت میتونم بدوم ومن تاسن 60 سالگی هفته ای چندجلسه فوتسال بازی می‌کردم ودرحال حاضرهم در هرهفته حداقل 3 الی 4 جلسه یک ساعته پیاده روی به صورت اصولی وحرفه ای دربرنامه های روزانه ام جای دارد وکلا پیاده روی خط قرمزمن است حتما بایدانجامش بدم

    دوست داشتم این عادت عالی ام راباشما دوستان همراه به اشتراک بزارم

    خدایاشکرت بابت تن سالمی که به من عطا کرده ای

    خدایاشکرت بابت پاهای سالمم وبدن سالمم که هرروز میتونم ورزش کنم ولذت ببرم وروحیه ام راشاد وبدنم راپرانرژی نگه دارم واحساس جوانی کنم خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    به نام او که هرانچه دارم از آن اوست

    سلام بر بهترین وخوشتیپ ترین استاد دنیا

    سلام به همه ی دوستانی که این نوشته رو میخونن

    آقا صدای من رو میشنوید از یک مکان عالی و دنج و زیبا روبروم یه پارکه از بس من عاشق پارک هستم خداوند من رو به بهترین شکل ممکن هدایت کرد از طریق نشانه ها من رو در مکانی عالی با انسانهایی عالی هم نشین کرد .

    نمیدونم چطور ماجرارو براتون توضیح بدم از بس ذوق دارم اصلا یادم شد ماجرارو شرح بدم .

    میخوام ماجرا و مفهوم الخیرفی ما وقع رو به خودم یادآوری کنم .

    از خداوند هدایت میخوام تا بر زبان من جاری بشه تا آنچه که درسته رو بیان کنم و خودش همه چی رو همونطور که برام چید به رشته ی تحریر دربیاره .

    من در مکانی 20 متری حدود 2 سال هست که سالن زیبایی داشتم بعد 2 سال بدون هیچ تبلیغاتی مشتری من داشت بهتر میشد و من با کارکردن و آموزش دیدن از طریق استاد داشتم پله های تکامل رو طی میکردم .

    امسال اول تیر قراردادم به پایان رسید و صاحب ملکم به من گفت که امسال میخواد برای پسرش مغازه رولازم داره و من باید از اینجا جابجا بشم .

    راستش وقتی این حرف رو شنیدم اصلا ناراحت نشدم وبه خودم گفتم حتما خیری درش هست و حتما خداوند جای بهتری رو برام درنظر گرفته .

    و من بهش گفتم اشکال نداره من میرم .

    افکار منفی هی هجوم میاوردن و بهم میگفتن اگه ازاینجا بری مشتریات چی میشن زحمتات همه هدر میره ودوباره باید از نو شروع کنی

    ولش کن اصلا ادامه نده سالنتو جمع کن و از این قبیل حرفها ولی من با خودم فقط تکرار میکردم الخیر فی ما وقع

    و شروع کردم بدنبال مکان دیگه یی گشتن احاره ها همه بالا و از توان من خارج بود که بخوام اجاره ی زیادی بدم .

    ولی ته دلم خیلی آروم بود .

    یک روز صبح که از خونه اومدم بیرون یه نفر بهم گفت برو از این مسیری که تا به حال نرفتی و منم گوش دادم و به اون سمت رفتم و توی اون مسیر یه بنگاه بود که باز بهم گفت برو این بنگاه

    ومنم اطاعت کردم و رفتم آقا نمیدونم چطور این حرفها که مثل یه فیلمه رو بهتون بگم .بنگاهی که اونجا بود یه آشنا دراومد منو برد چندین جا رو بهم نشون داد و در آخر یه ملکی نزدیک به مغازه ی خودم بود که بهم نشون داد و من رو به نفر بعدی سپرد که همکارش بود

    و به همین راحتی من تونستم صاحب این ملک رو پیدا کنم .

    راستش این جا وقتی میخواستم بگیرمش همه میگفتن که نگیرش اینجا بدرد نمیخوره و بدلیل اینکه یه مدت خالی بود کمی بهم ریخته شده بود ولی ته دلم یکی بهم میگفت همینجا که بهت نشون دادم رو بگیر و من کمی همراه با دلشوره ولی باز هم اطاعت امر کردم و با صاحب ملک که انسان بسیار شریفیم هست با قیمت فوق العاده عالی قرارداد بستیم

    ومن طی یک هفته تونستم با کمک همسرم این مکان رو تبدیل به یه مکان زیبا برای کارم بکنم

    این فضا از جای قبلیم خیلی بزرگتره خیلی تمیزتره مکانش خیلی بهتره و احاره هم خیلی خیلی بهتره

    من به لطف خدا حتی پول بنگاه هم ندادم چون خود صاحب ملک بنگاهی بود .

    من پول جابجایی ندادم چون تا سالن قبلیم 100 متر فاصله بود من با کمترین هزینه یه جابجایی خیلی عالی داشتم .

    جای قبلیم فوق العاده گرم بود که کولر هم جوابگو نبود و لی الان با یه پنکه فضا سرد ومطبوع میشه

    همسایه های عالی تر مکان شلوغ تر نزدیک به بازار

    همه وهمه از مزایای این مکان هست .

    مشتریام که میان اینجا مبهوت هستند که من چطور این مکان رو اینقد زیبا کردم و پرگل وگیاه و پرانرژی

    تازه 2 نفر پرسنل هم به سالنم اضافه شدند که حتی اونها هم خودشون اومدند ومنو پیدا کردند و از من صندلی اجاره کردند برای خدماتشون که من الان که اینجام دارم همون اجاره ی سال قبل رو میدم ولی با یک فضای بزرگتر و بهتر .

    دوستان میخوام بگم وقتی روی خودت کار میکنی و تغییر میکنی جهان تورو به جای بهتر به انسانهای بهتر میرسونه

    من این رو با چشمانم و با تمام وجودم درک کردم .

    امروز که دارم این متن رو مینویسم در سالن خودم نشستم در حالیکه چشمام از خوشحالی برق میزنه وقلبم از شادی در سینه م نمیگنجد

    پاداشها از راه میرسند وقتی ایمان و توکلت رو نشون بدی

    وقتی نترسی وقتی به صدای درونت اعتماد کنی و صبر کنی..

    من 2 سال در مکان قبلی تنهایی به کارم با عشق ادامه دادم و دانه های محبت رو کاشتم وامروز از همون افراد دریافت کردم چراکه برای جشن افتتاحیه م اومدن و کلی مهر نثارم کردن

    من جشن گرفتم به خاطر اینکه تمام این مکان رو خداوند برام پیدا کرد و حتی من رو در شرایطی قرار داد که مجبور به حابجایی بشم وگرنه من اصلا برنامه یی برای جابجایی ندلشتم ..

    انسانهای خیلی خوبی سرراهم قرار گرفتند بدون اینکه من آگهی تبلیعاتی بدم خودشون برای بودن در سالنم اومدن و خیلی انسانهای عالی مهربان و کار درست .

    امروز اومدم اینجا بنویسم که یادم بمونه از کجا به کجا رسیدم .

    من همه چی رو سپردم به خدا واونم برام بهترین ها رو رقم زد .

    دوستان ادامه بدیدادامه بدید راه همینه مسیر همینه

    فقط عجله نکنید همه چی به موقع اتفاق میوفته

    استاد جانمم ازت بینهایت بار سپاسگذارم .

    خداجوونم ازت ممنونم که من رو در زمان درست درمکان درست قرار دادی .

    عاشقتووونم عاشقتووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 718 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام یاد الله

    خدا را بی حد سپاسگذارم‌ بخاطر تمام آگاهی های که ‌هروز بیشتر میشه و‌بیشتر

    درود خدمت استاد خوش گفتار و خوش اندام و خانم شایسته عزیز

    و سلام خدمات همه عزیزان و هم فکران ما و توحیدی‌ما‌

    این فایل یکی از بهترین فایل های سفر به دور‌آمریکا است خدا را شکر‌ که در این صبح زیبا این همه زیبای را مبینم

    و‌مثل همیشه استاد چقدر به خانم شایسه احترام قایل است و احترام میگذاره به راه رفتن هم دیگر خود

    چقدر این بار با مهارت کار میکنید خانم شیسته عزیز

    و همچنان استاد چقدر عالی کار میکنین

    و این فایل در باره اشتباهات هم بسیار مهم است

    زیادتر وقت ما یک کار را انجام میدهیم بسیار مشکل میشه تغییر دادن آن چون عادت کردیم و باید بیشتر از هزاران بار بار تکرار کنیم بخاطر جاگزین شود

    و بسیار عادت های داریم که بیشتر از میلیون ها بار تکرار شده و وقتی میخایم تغییر بدهیم بسیار وقت میگیره باید ما در ا‌ول بفاهیم‌ که کجا اشتباه داریم مثل همان داستان که استاد تمام درختان که باعث خرابی پارادایش شده بود آهسته آهسته ریشه کن کرد و همین چقدر به ما کمک میکنه که باید متوجه باشیم و روی باور های خود هر روز کار‌کنیم هر روز هر روز

    نکات مثبت بازی

    با ان پسر خورد استاد چقدر عالی کار میکرد

    و ان حرکت های پسر خورد که چقدر عالی بازی کرد و ان دخترک هم عالی بود

    و از اینجا چقدر گپ های دیگر‌ را یاد گرفتم که استاد میگفت در‌باره خانه

    چقدر این حرف های استاد عالیست هر جای که میریم همان جا خانه خودم است و برق ها ره خاموش کرده استاد

    و چقدر عالی است این باور ها خدا را شکرررر

    و‌چه یک غذایی مزه دار وای

    و خانم شایسته جقدر با مهر و محبت تشریح میته

    و کلی موضوع اساسی را گفتن خدا راااا شکر بخاطر تمام آگاهی که در هر لحظه نصیب ما میشه خدا را سپاس گذار هستیم بی حدددددد شکررررررت خدایااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1839 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان گرامی

    یه موضوع جالب برام این بود که وقتی داشتم فیلم تمرین شما رو نگاه میکردم ناخودآگاه عضلاتم منقبض میشد و تپش قلبم

    بالا میرفت و انگار همزاد پنداری میکردم و نجواها هم باهاش شروع شد که وای اگه سرویس ها رو با این دقت نتونی جواب

    بدی اون استاد چینی چی بهت میگه و آیا میتونی دستت رو که یه مدل خاص عادت کردی ضربه بزنی رو به اون شکل بگیری!

    و مدام اضطراب میگرفتم و باورهای پنهانم داشت خودشو نشون میداد که اگه تو بخوای بری آموزش ببینی چطوری میتونی

    اینقدر روون جواب بدی و اگه مدام خراب کنی استاد بهت چی میگه و … تا اینکه دقایق انتهای فیلم یواش یواش این

    انقباضات کم شد و نجواها آروم آروم کاهش پیدا کرد!!! یعنی فقط با دیدن تمرین یه نفر دیگه که داره پینگ پنگ تمرین

    میکنه ذهن من رام شد و انگار من خانم شایسته بودم که داشتم روون تر پاسخ میدادم و اون مقاومت ذهنی که اوایل

    تماشای این فیلم ارزشمند داشتم آروم آروم با دیدن فیلم و البته گوش دادن به صحبت های استاد کم شد و انگار خودم داشتم

    تمرین میکردم و روون تر سرویس میزدم!! میخوام بگم با فقط دیدن تمرینات اینقدر ذهنم آروم شد و آماده شد برای یادگیری

    ببینید گوش دادن مداوم به باورهای توحیدی استاد چقدر میتونه این مقاومت ها رو بشکنه که حتی کاری که کاملا عملیه و

    ارتباط بین اعضای بدن با مغز هستش هم اینقدر تحت تاثیرش قرار میگیره و تغییر میکنه بدون اینکه یه بار راکت زده باشی!

    در مورد ویژگی تحسین برانگیز استاد در حفظ امانت داری هم عرض کنم طبیعیش اینه که استادی که اینقدر شایسته شده

    برای زندگی در این محیط پاک و مواجهه با انسان های شایسته خودش هم شایسته است و هر چیزی در جای خودشه و

    اگه ما هم روی شایستگی خودمون کار کنیم برای دریافت شایستگی بیشتر قابلیت پیدا میکنیم…الطیبات للطیبین ..

    یه سوالی هم که هست در بحث باورهای مخرب اینه که بعضا ماها تصمیم به کاری میگیریم که نیاز به استمرار داره و زمان بندی…

    اما ذهنمون در زمان مقرر فراموشمون میکنه و بخاطر همین اون کار رو دست و پا شکسته انجام میدیم… مثلا شبها یه ساعت

    خاصی باید زمانی رو برای تمرین زبان بزاریم… این ویژگی استمرار نداشتن و فراموش کردن رو با چه مدل باورها و تمارینی میشه

    بر طرف کرد… دوستان اگه تجربه و آگاهی دارن ممنون میشم راهنمایی کنن…

    ان شااالله هر جا هستین در پناه الله شاد و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    تنها تو را میپرسیتم وتنها از تویاری میجوییم

    باز هم قسمتی جدید از سریال سفر اکتشافی قانون جهان هستی که استاد بهش میگه سفر به دور آمریکا

    سلام دوستان صدای مارا از درون الهی ترین سایت موفقیت جهان هستی میشنوید میخوام الان فقط از این فایل بگم که وای میشه گفت تا فردا باید نوشت وگفت خب بریم برای فایل و این قسمت زیبا

    گزینه اول اینکه آمریکا سرزمین رویا هاست میدونید چرا (البته این را هم باید گفت که انسان به همه چیزی که میخواد در همه جا میرسه واگر اونجا پتانسیل این که شما را به خواسته ات برسونه رو نداشته باشه اون وقته که باعث میشه که خدا به اونجا هدایتت کنه مثل آزادی که آمریکا داره و استاد به اونجا هدایت شد و یا علم و فن آوری که ایلان ماسک رو از استرالیا به آمریکا کشوند) چون این کشور برای همه چیز مهیاست مثل ورزش مثل فناوری مثل بازار های جهانی و …….. و این را هم باید گفت که در ایران برای هر نفر یک دلار هزینه ورزش میکنن و در آمریکا دقیق نمیدونم و برای همینه که آمریکا بعد از روسیه و شوروی البته باید گفت که دومین کشور پر افتخار دنیاست و ایران تویه مقام پانزده ام دنیاست (اما اگه باور درست داشته باشی میشی هادی ساعی و یا حسن یزدانی که هر کدوم حداقل دو مدال المپیک دارند ) خب وقتی که یک کشور به ورزشش این قدر اهمیت میده معلومه که این همه در آمد زایی میکنه و این همه افتخار آفرینی

    و نکته دوم هوای تمیز و عالی و طبیعت بی نظیر که مثل ایران خودمونه رو آمریکا داره و اینکه چقدر تمیزی باید داشته باشه یک کشور و چقدر مردمانی داره که تمیزی و نظافت رو رعایت میکنن که باعث شده که این همه سالن باشه

    و نکته سوم اینکه استاد اومدن و با بچه ها بازی کردن وقتی که من بچه بودم به خاطر باور نادرست باعث شده بود که بزرگتر ها با ما بازی نکنند و با تندی باهامون برخورد کنند و باعث بشه که به عزت نفس ما لطمه وارد بشه و از اونجایی که انسان ها نیومدن مثل استاد به قوانین نگاه کنند و در زندگی اشان به این مشکل برخورد کنند که عزت نفس پایین داشته باشند و نتونن خوده واقعیشونرو ارئه بدن

    و نکته چهارم که به نظرم کلیدی ترین نکته بود که استاد گفتند واقعا استاد چطور این قدر تمیز و درست به قوانین نگاه میکنی که داخل یک بازی ساده مثل پینگ پنگ هم جهان هستی و قوانینش رو تحلیل میکنی و میای یک دوره از دل یک بازی کردن در بیاری دوره ترک عادت ها خب بیام یک مثال که برای خودم رخ داده رو بگم من الان دارم با تایپ ده انگشتی این متن رو تایپ میکنم وقتی که میخواستم که این مدل تایپ کردن رو یاد بگیرم باعث شده بود که حسابی گیر کنم ولی تویه مدت زمان کمتر از دو هفته بتونم تا حدود خوبی تایپ کنم اما گیر کردنم این بود که ذهنم با دستم هماهنگ نبود و هی میگفتم ای کاش که کلید ها طوری بودن که ذهن من اونجوری که دلش میخواد باشن و همین باعث شده بود که حسابی اذیت بشم ولی الان میگم اگه میخواستیم که برای همه یک مدل کیبورد نسبت به مغزشون بسازیم که سنگ روی سنگ بند نمیشه و باید شرکت بیاد و با توجه به سفارش تو این کار رو کنه اما میدونی چقدر زمان بره این کار کردن پس بیام یک استانداری رو برای این صفحه کلید ها قرار بدم که همه بتونن ازش استفاده کنند خب پس مصرف کننده چی پس ؟

    مصرف کنند و کاربر هم باید بیاد با توجه به استاندارد های من یاد بگیره و باید طبق قانون من عمل کنه که بشه تجربه زیبا تری رو همه استفاده کنند.

    خب بیایم از نگاه جهان هستی به موضوعی که استاد گفتن نگاه کنیم

    خدای وهاب اومده چیکار کرده اومده یک سری قانون ایجاد کرده و گفته که بنده خوب من بیا و با توجه به این قوانین عمل کنن که هم سعادت دنیا و هم آخرت رو داشته باش اما سوالی که مطرح میشه اینه که بابا من ذهنم ستاپ شده با رفتار های غلط اون رو چیکار کننم نمیشه قانون رو برای من عوض کنی به نظرتون خدا باید جوابش چی باشه ؟

    باید بگه چشم و یا اینکه بگه بابا من اگه بخوام برای هر نفر قانون رو عوض کنم که نمیشه باید دنیا رو نابود کنم و یا به ازای هر نفر یک دنیا بسازم (البته ما با باورامون یک دنیا فرکانسی داریم ها !!!!!!!!!) ولی نمیشه اینطور که خب پس چیکار میکنیم میام ویک قانون ثابت میزارم و به هیچ عنوانی قانون رو عوض نمیکنم و قانون روی میزارم که عدالت محض باشه اما قانون چیه :

    احساسات خوب = اتفاقات خوب

    احساسات بد = مساوی اتفاقات بد

    و این رو باید بگیم که ذهن انسان مثل آب میمونه وقتی که آب رو داخل یک ظرف میزاری به شکل همون ظرف در میاد ولی ظرف ذهن رو چطوری باید ببینیم و یا بسازیم جواب خیلی ساده است با ورودی ها وقتی که ورودی درست داشته باشی باعث میشه که باور های درست رو تشکیل بدیم ولی یه سوال من که عادت بد دارم چی مثل همین استاد که گفتن من برای اینکه بازی کنم به صورت خود ساخته یاد گرفتم و هیچ گونه اصول مشخصی برای بازی ندارم و نیومدم که به صورت اصول درست طبق قوانین اناتومی بدن و ترمودینامیک و فیزیک یاد بگیرم درسته به یک حد خوب با توجه به تلاش فیزیکی رسیدم ولی اگه به صورت اصولی و با کنترل درست ذهن تمرین میکردم خیلی سریع تر به خواسته ام که سبک عالی بازی هست برسم همنطور که استاد داخل دوره هاشون داد میزنن که بابا شش ماه یک سال از عمرت رو بزار برای من و مثل وحی منزل به قضیه نگاه کن بعد ببین اگه نتیجه گرفتی ادامه بده ولی اگه نتونستی نتیجه بگیری نیازی نیست به ادامه دادن البته با توجه به نتایج دوستان وکسانی که از دوره های استاد استفاده کردن میشه گفت که تو به طور حتم با استفاده از این قوانین خیلی ساده تر و سریعتر به خواسته ات میرسی

    و اما نکته پنجم

    نوع نگاه کردن به مسائل و شیوه حل مسائله

    وقتی که استاد میبینن که هود کار نمیکنه نمیاد که با دلخوری و ناراحتی ذهنش رو به سمت ناخواسته ها ببره بلکه میاد با خرید یک گریل رو میزی که دود هم نمیکنه مسئلش رو حل میکنه که البته این از فواید ثروت داشتنه و وقتی که مسائل رو حل میکنی خب هر چند کوچک مثل همین یک غذا درست کردن تو رو بزرگتر میکنه و اینکه استاد هم میتونست که آشغال ها رو به قول خودش بزاره زیر مبل میاد و یک پیغام به صاحب خونه میده که هودت خرابه و اگه من غذا درست کردم و خونت خراب شد دیگه گردن من نیست ولی از اونجایی که استاد اهل جا زدن نیست میاد و از این تضاد طوری میگذره که در سفر های بعدی و بعدی بتونه تجربه های بهتری داشته باشه

    و اما نکته ششم :

    مریم جان خواهر عزیزم که واقعا بهش تبریک میگم که چقدر مثل استاد جوان تر نشون میده و چقدر هم استاد و هم خانم شایسته عزیز چقدر پوستشون روشن تر و شاداب تر شدن ولی نکته این بود که مریم جان گفتن که استاد رفتن با بچه ها بازی کنند من موندم و مربی به جای اینکه بیام بگم بابا عشق ما رو باش این همه راه ما اومدیم تا اینجا مارو ول کرده رفته با بچه ها و ….. و خودم رو عذاب بدم ولی اومد چیکار کرد رفت با مربی چند فن عالی یاد گرفت که تویه بازی نشون بده کت تن کیه و استاد هم گفتن که بابا ما خودمون رو از نعمت محروم کردیم ولی جواب مریم جان واقعا اسکار حقش بود رو گفت اونم این بود که عشقم شما راهش رو پیدا میکنی که من رو ببری و باعث میشه که هم من رشد کنم و هم تو و یاد این شعر معروف افتادم که میگه

    ای مرد رونده مــــرد بـــیچاره مبـاش

    از خـویش مشو برون و آواره مباش

    در باطن خویش کن سفر چون مردان

    اهـــل نظری، تو اهل نظّــاره مبـاش

    گر مردرهی راه نهــــــان بایـــد رفت

    صـد بادیه را به یک زمان باید رفت

    گر می خواهی که راهت انجــــام دهد

    منزل همــه در درون جـان باید رفت

    گر مردرهی میان خـون بــایــــد رفت

    از پــای فتــاده ســرنـگون بایـد رفت

    تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس

    خـود راه بگویدت که چـون باید رفت

    و اما نکته هفتم و آخرین نکته که میخوام بهش رسید کنم قانون جهان هستی هستش که به قول قرآن

    (فمن یعمل مثقال ذرّه خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّه شرّاً یره)؛ هرکس ذرهای کار خیر یا شر انجام دهد، آن را خواهد دید.

    استاد گفتن من طوری با مردم رفتار میکنم که دوست دارم مردم با من رفتار کنند وقتی که باور درست داشته باشی همرنگ اون ها میشی با باور درست رفتارت هم درست میشه و باور به اقدام می انجامد و به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    خب در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    ب نام خدای هستی بخش

    سلام ب استاد دلها و خانم شایسته پر انرژی

    استاد منم مثل تمام دوستان منتظر فایل جدید بودم و خوشحالم ک دوباره خداوند توانایی دیدن این فایلها و قرار گرفتن کنار این دوستان را نصیبم کرده

    خدایا سپاسگزارم

    استاد شما حتی با اینکه این بازی رو انجام داده بودین ،بخودتون قوووونشدین

    استاد اینکه باید باورهای غلط رو تو هر زمینه تغییر داد و حتی یک بار ن ،چندین بار باید تکرار کرد تا ساخته بشه ،

    استاد واقعا شما و خانم شایسته اندام خوبی برای خودتون ساختید

    چقدر خوبه ک بهترین وسایل رو برای آسایش خودتون فراهم میکنید و اینکه انسان واقعا باید در هر لحظه ب خودش احترام بزاره و بهترین رو برای خودش فراهم کنه

    آرزو میکنم یه روز شما رو ببینم از نزدیک و مثل اون پسر بچه ک تحسین شد از طرف شما با نتایجم تحسین بشم

    خدایا سپاس

    استاد مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    حسن طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم که دیدنش شکل ماهش انرژی منو به بینهایت میرسونه.وسلام خدمت خانم شایسته عزیز همراه وهمدم همیشگی استاد.استاد واقعا من هم از این عادات اشتباه در جوانی ضربه های بدی خوردم.برادر بزرگترم که اختلاف سنی حدود پانزده سال با من داشت،همیشه میگفت من باید شب تاگلوم پراز غذا باشه تا خوابم ببره.واین حرف ورفتار غلط در ذهن من هم نشست وناخوداگاه من رابه همان سمت برد.به طوری که بعضی وقتها تصمیم میگرفتم این کار اشتباه راگنار بگذارم وشام را سبک وزود میخوردم.اما دوباره اخر شب از خواب میپریدم وانگار یه نفر من رابه سمت اشپزخانه هل میداد.وخلاصه ادامه این عادت اشتباه موجب بروز مشکلات در جسمم شد که فهمیدم سرچشمش کجاست.تازه برای تغییرشون کلی انرژی گذاشتم وعذاب هم کشیده بودم تا بتونم مسیر درست را ادامه بدم.وبا خودم میگفتم ایکاش از اول با الگوی درست وبینظیری مثل استاد اشنا میشدم .ولی شناخت شما درهای زیاد درستی را بر روی من باز کرد که کلا زندگی برایم معنای درستی پیدا کرد.برایتان بهترینها راارزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2963 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان هفرکانسی

    چقدر همه چیز در جهان دست به دست هم میدهند تا زمانی که تو روی یک موضوع متمرکز شده ای از جنس همین اتفاقات برای تو رخ می دهد.

    استاد جان من امسال را می خواهم خیلی به صورت تمرکزی روی تغییر باورهای خودم از باورهای ذهن فقیر به ذهن ثروتمند کار کنم و این برنامه را در هر روز زندگی خودم قرار داده ام.

    امروز مراسم ختم یکی از افراد ثروتمند ودر عین حال خیلی خیر شهرمان بود و از آنجایی که من خیلی مراسم ختم نمی روم ولی برای اینکه باورهای خودم در مورد ثروت بیشتر شود رفتم

    چقدر زیبا بود

    بیش از 3000 نفر مهمان داشتند که در ماه رمضان و افطاری دادن نیاز به یک برنامه ریزی خیلی عالی داشت

    واقعا همه چیز برنامه ریزی شده و درست و حسابی بود و من از این روش کارشان خیلی لذت بردم و تحسین شان کردم.

    بعد از آن یکی از اقوام من که آشنایی زیادی با ایشان داشتند از خاطرات شان با ایشان و باورهای عالی که این مرحوم در مورد ثروتمند شدن و از همه مهمتر بخشیدن و بخشش داشتند و خیلی به من کمک کرد که این باور را باز در خودم تقویت کنم که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    و این مراسم به من خیلی کمک کرد که باور سازی های مناسبی داشته باشم .

    نکته بعدی که این فایل برای من داشت در مورد خیلی از باورهای غلط ماست که ما باید خیلی سخت روی آنها کار کنیم تا تغییر کنند .

    من به خوشنوویسی خیلی علاقه داشتم واصلا فرصت اینکه که کلاس بروم و استاد داشته باشم نداشتم و به صورت خودخوان و با خرید یکسری کتابهای تمرین خوشنویسی داشتم یاد می گرفتم و از قضا به خاطر علاقه ای که داشتم خیلی هم پیشرفت کرده بودم . اما خوب اصولی نبود.

    تا اینکه من هدایت شدم به یک کلاسی که یکی از استادید مهم شهرمون که به صورت اتفاقی دستخط من را دیده بود من را هم دعوت کرد. اما آنجا خیلی عالی بود برای من .

    من خییلی خوب می نوشتم اما اصلا اصولی و بر اساس قواعد نبود

    استاد خیلی تلاش کرد که من را تغییر دهد اما چون من اصولی و براساس قواعد یادنگرفته بودم اصلا اصولی که مثلا فلان حرف دو نقطه بالای خط باشد و هزار تا اصل دیگه. استاد اون رشته حرفی به من گفت که هنوز یادم است: می گفت تو مثل یک درخت شده ای که از ریشه کج رشد کرده، خیلی زیبا شده است و همه از دیدن آن لذت می برند ولی نمی شود منکر کج بودن آن شد.

    کاملا درسته استاد منم الان در این مسیر تغییر باورهای خودم خیلی دارم در مورد تعداد بسیار زیادی از باورهای نادرست من خیلی زیاد سخت است.

    ولی من تعهد داده ام و باید این کار را انجام دهم .

    به امید الله مهربان انجام خواهم داد و از نتایج آن خواهم گفت

    در پناه الله مهربان شاد باشید و سربلند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 529 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    سلام همه همسفران عاشق

    سلام به چشمان زیبا بین

    خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی

    خدایا شکرت برای این چشمها و گوشهای بینا و شنوایی که بهم بخشیدی تا زیبایی ها را ببینم و لذت ببرم خدایا شکرت برای این روز زیبا و سرسبز و محیط پاک و تمیز و دلنشین

    خدایا شکرت برای روز دوم تمرینها و آموزش های عالی استاد و مریم نازنینم

    خدایا شکرت برای تغییر عادات به سمت مثبت و موفقیت

    استاد شما گفتین واقعا کار سختیه تغییر عادت ولی خبر خوب اینه که شدنی و باید انرژی خیلی بزاری تا تغییر بدی عادت به سری کارهایی که نباید انجام بشه

    خدا جونم شکرت که خودت داری مستقیم باهام صحبت می کنی و برام واضح تر می‌کنی که من چه عادت های را باید تغییر دهم

    استاد من خودم از خواب بیدار میشم سرحال و پر انرژی هستم و دوست دارم حرف بزنم

    ولی همسرم وقتی از خواب بیدار میشه خیلی دوست نداره باهاش صحبت کنی بقول خودش میگه هنوز ویندوزم بالا نیومده … من اکثر مواقع هیچی نمی‌گم بیشتر سکوت میکنم گاهی اوقات از دستم در می‌ره و صحبت میکنم که با برخورد خوبی روبرو نمیشم مثله امروز

    من امروز صبح چند کلمه باهاش صحبت کردم و از کوره در رفت و من هیچی نگفتم سکوت کردم تا همسرم رفت سر کار

    بعدش اومدم فایل رو باز کردم و گفتم خدایا شکرت واقعا ایراد از منه

    من باید این عادت خودمو تغییر بدم و به هیچ وجه از همسرم ناراحت نشدم چون این فرکانس من بود که باعث این تضاد شد و این تضاد موهبتی بود برای من که بفهمم ایرادم را و بیشتر مراقب افکار و باورها و فرکانس هایم باشم خدای مهربانم شکرت

    یکی دیگر از عادت هام دوست شدن با پوله که این روزها با دوره مقدس 12قدم دارم بیشتر روش کار میکنم خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای کنترل ذهن

    ذهن همیشه کارش ترس و نگرانی دادن هست

    ذهن جایگاه شیطان است و یک عمر ما را با خودش برده هر کجا که خواسته حالا که هدایت شدیم توسط خداوند کنترل کردن افسار ذهن کار سختی است ذهن همیشه محدود بوده و از آنجایی که بخدا قول داده که جهنم را از بندگان سرکش پر میکنم حالا کسانی که هدایت شده اند و دیگه طرف شیطان نیستند خب داره فشار بخش میاد که نتوست به وعدش در برابر خداوند عمل کنه و خداوند زورش بیشتره و هر لحظه هدایت تمام ذرات را برخودش واجب کرده حالا باید بیشتر تمرکز و توجه بزاریم روی زیبایی ها روی بهبود شخصیت روی فراوانی روی نعمت هاوثروتهای جهان روی یه لبخند. تو خیابون روی نعمت‌هایی که وارد زندگی مون میشه

    توجه به داشته و سپاسگزارتر بودن بابت تمام داشته و نعمتهایمان تا هر لحظه در معرض هدایت های بیشتر خداوند قرار بگیریم

    خدایا شکرت که مرا انسان آفریدی هدایت یافته خودت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده است و نه گمراهان

    قلب جایگاه خداوند و ذهن جایگاه شیطان است

    و همیشه قلب بر ذهن پیروز است

    خدایا شکرت که هر روز منو هم اهنگتر با اصلم می‌کنی

    خدایا شکرت برای مسیری که هستم انتخابی خودم بوده باید از هر لحظه اش درس یاد بگیرم و رفتار درست را با خودم داشته باشم

    چون جهان من اینه تمام نمای درون من است

    استاد یکی دیگه از عادت های غلط من کم حوصله بودنم در روبرو شدن با چالش های فرزندانم است که باید بیشتر روش کار کنم به امید الله که موفق باشم

    باید دقت بیشتری روی اعمال و رفتارم داشته باشم خدایا کمکم کن که در مسیر سعادت و خوشبختی و موفقیت باشم هر لحظه من تسلیمم

    خدایا شکرت برای مسیری که مرا به خواست خودم هدایت کردی و الان چراغ راهم شدی قطب نمای درونم را پیدا کرده ام تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و صبورم

    خودت همه کاره ام هستی و همه جوره هوامو داری خدای مهربانم شکرت

    خدایا شکرت که دارم با پول دوست میشم و توانایی پول ساختن را در من ایجاد کرده ای

    خدایا شکرت میخواهم عادت پول نساختن را با عادت خوب پول ساختن برایم تغییر دهی من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن

    میخواهم خودم پول مواد غذایی قانون سلامتی ام را بسازم میخواهم خودم پول قهوه ای که با عشق نوش جان میکنم بسازم

    خدایا کمکم کن

    خدایا شکرت میخواهم آنچه را که دوست دارم تجربه کنم را خودم بسازم و ازشون بگذرم همین امروز چندین ماشین زیبا نشونه فراوانی را دیدم و تحسین کردم و کلی سپاسگزاری کردم و به خودم گفتم من وقتی این ماشین ها رو تجربه نکنم از کجا بفهمم که کدومشون رو دوست دارم باید آنقدر ثروت بسازم که همه این نعمتها را تجربه کنم بعد اگه نخواستم ازشون بگذرم

    وقتی چیزی را تجربه نکردم چه نظری بدم

    فقط تحسین کردم سازنده اون و پولی که ساخته شده برای خریدن اون ماشینها و تمام کسانی که با عشق درستشون میکنند . وکسانی که مولد ثروت هستند و به گسترش جهان کمک میکنند .

    استاد چقدر عالی بازی میکنید و مریم جان و اون بچه های نازنین و با اراده

    چقدر این سالن بزرگ و زیبا و تمیز و مرتب هست چقدر مربی های عالی داره

    خوش برخورد و زیبا خدای مهربانم شکرت

    عاشقتونم که اینقدر شما روح لطیف و خدا پسندانه ای دارین

    برای اینکه خونه رو از روز اولش هم تمیز تر تحویل بدین رفتین یه استیک پز هیولا و عالی و با کیفیت با آزادی مالی خدایا شکرت خرید کردین و با عشق ازش استفاده شد و همه چی در عمل عالی و راضی کننده بود خدایا شکرت

    خدایا من یاد گرفتم به کمتر از بهترین قانع نباشم پس خودت کمکم کن و بهم بگو من اجازه میدهم که حامی و هدایت گر و چراغ راهم تو باشی

    خودت کمکم کن که در راه بندگی کردن باشم

    ن بردگی شیطان

    خدایا شکرت کمکم کن

    من ارزشمندم چون مقدسم چون روح خدا در من دمیده شده

    من از خدایم و بخدا برمی‌گردم

    بدون اذن خدا برگی بر زمین نمی ریزد

    خدایا شکرت که بازگشتم با سعادت و رستگاری بسوی توست

    عادت پراکندگی ذهن را هم دارم که این روزها تمرکزی تر دارم روش کار میکنم و چندتا از اونا رو حذف کرده ام بلطف خداوند و خیلی جای کار دارم

    امیدوارم که هر عادت بدی که باید در وجودم تغییر کند را برایم واضح تر کنی جان جانانم سپاسگزارم بهم بگو از هر خیری از تو بهم برسد من سخت فقیر و نیازمندم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    فاطمه علوی گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام عرض میکنم به استاد خوبم که پیام رسان خداست

    سلام دوستان عزیز

    من الان داشتم همین فایل رو میدیدم و رسیدم به وسطش، یه جمله از استاد شنیدم که دقیقا درباره رفتار نادرست من درمورد نگه داری از پول بود.

    تصمیم گرفتم فایل رو استپ کنم و بیام کامنت بزارم.

    استاد من دقیقا همینجوری هستم‌ که گفتید، تا پول میاد به دستم یا قبل از اینکه پول بیاد براش چاله میکنم و به سرعت خرجش میکنم و دوباره بی‌پول میشم و منتظر پول بعدی میمونم.

    خدا شاهده تقریبا یک ماهی میشه که خدا منو هدایت کرد و به دلم انداخت که صبوری کنم و پولم رو جمع کنم. از خواسته های کوچیک دست بردارم و به فکر اهداف بزرگتر باشم، وقتی به این موضوع هدایت شدم، هرچند کم ولی مقداری پول پس‌انداز کردم.

    نگم براتون که چقدر حس خوبی داشتم که پول دارم و چقدر خیالم راحت بود و چقدر اعتماد به نفسم بالا رفته بود و چقدر جالب بود که روز به روز به این پولم، هرچند کم ولی اضافه میشد‌…

    تا اینکه یه روز با بچه هام به خرید رفتم و تمام اون پس‌اندازم رو خرج کردم…

    بعدش بر خلاف همیشه که از خرج کردن خوشحال باشم، ناراحت بودم و حس خوبی نداشتم چون از وجود پول خوشحال‌تر بودم تا از بودن اون خرید ها.

    و باورتون نمیشه اون پولی که روزانه به حسابم واریز میشد و روز به روز بیشتر میشد، دیگه خبری ازش نشد و قطع شد….

    الان خداروشکر دوباره یه مقدار پول رسید دستم، تصمیم گرفتم همون رفتاری‌که خداوند به اون هدایتم کرد رو داشته باشم.

    و خیلی جالب بود بعد از ماجراهایی که داشتم به شنیدن صحبت های شما هدایت شدم و فهمیدم که تجربه هام، درست بوده و تخیلات ذهنی ام نبوده.

    با آرزوی سلامتی ثروت و عشق برای استاد و خانم شایسته و تمام بچه های سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: