سفر به دور آمریکا | قسمت 2

سلام و درود به استاد بی بدیل ما و خانم شایسته زیبا و همراهان بی‌نظیر سایت.

به به شروع این اپیزود با آسمان زیبا و درختای خوش رنگ و چمن های سبز کنار راه بود.

چقدر باحال یه State Park مساحتی نزدیک به یه شهر داشت و برداشت من ازش اینه که چقدر به اوقات فراغت و تفریح و استراحتشون اهمیت میدن که همچین جایی براش ساختن.

خب حالا من می‌خوام خودمو تو اونجا تصور کنم بالاخره باید از قدرت فوق العاده خوبم توی تجسم توی یه جایی استفاده کنم دیگه:)

خب الان وارد استیت پارک شدیم و می‌خوایم دنبال یه جای خوب بگردیم سوار ماشین شدیم و من هدفونمو می‌زارم تو گوشم و سرمو از ماشین میارم بیرون نسیم می وزه اما به خاطر سرعت ماشین مثل باد با موهام به صورتم سیلی میزنه

هرچند آفتاب به خاطر سایه این درختای بزرگ اونقدرا شدید نیست اما بازم پرتو هاش مجبورم میکنن چشامو تنگ کنم

گرمای کم جون خورشیدو حس میکنم رطوبت و نم هوارو حس میکنم.

می خوام صدای نسیمو از میون درختا بشنوم آهنگ بیلی آیلیشو قطع میکنم

خب حالا علاوه بر آوای زیبای به هم خوردن برگا صدای حرکت ماشین روی آسفالت رو هم می‌شنوم.

مکان مورد نظرمونو پیدا میکنیم و مستقر میشیم حالا میفهمم RV چقدر فضای بیشتری داره از RVمیام بیرونو میرم کنار دریاچه می‌شینم نمی خوام به هیچ چیز دیگه ای فکر کنم الان فقط میخواهم در لحظه باشم پاهامو می‌زارم توی آب یکم سرده اما باحاله تصویر درختای زیبا و سبز توی آب افتاده و با هر نسیم آب به لرزش درمیاد و تصویر حرکت می‌کنه

یه نفس عمیق میکشم و هوای تازه رو به خورد ریه هام میدم

پاهامو از آب بیرون میارم می‌خوام یکم کنار دریاچه قدم بزنم حتی کفشامم نمیپوشم چون میخوام رو چمنا راه برم بله و دوباره میبینم که دریاچه مشغول عکاسی از آسمون و درختاست خب حقم داره خیلی زیبان تصاویرش یکم تارن اما یه انعکاس بی نقص از اطرافه

حالا چند نفرو میبینم که دارن ماهیگیری میکنن چندتا دختر همسن خودم فک کنم دوست پیدا کردم بهشون ملحق میشم اما همه بار اولمونه و به غیر یه ماهی کوچولو چیز بیشتری صید نکردیم که همونم به زندگی برگردونیم

از کنار دوستام میرم و دوباره کنار دریاچه میشنم آدمارو تماشا می‌کنم چقدر حالشون خوبه چه لبخند های زیبایی دارن

دیگه نمی‌خوام زیبایی ببینم می‌خوام زیبایی بشنوم می‌خوام زیبایی رو حس کنم چشمامو می‌بندم می‌خوام باخدا خلوت کنم می‌خوام از میون صدای پرنده ها و نسیم میان درختا و خنده آدما خدارو بشنوم.

می‌خوام از این رطوبت و پاکی و تازگی هوا و آفتاب با باریکه های لذت بخش خدارو حس کنم

هرچند شکوه و عظمت خدا به قدری هست که نه شنیده میشه نه حس میشه ولی بازم قدم خوبیه برای نزدیکی به پروردگار و شکر گذاری ازش:))))))

دوباره با نفسی عمیق ریه هامو میزبان هوای دلپذیر میکنم.