سفر به دور آمریکا | قسمت 2 - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

1133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    سلام من به استاد عزیزم و خانواده گل استاد و همه هم فرکانسی های خوبم . نمیدونید چه احساس خوبی دارم ک حس میکنم ما هم فرکانسی ها چقدر قشنگ به لطف خدای مهربان دور هم جمع شدیم و در کنار استاد و خانواده ایشون پا ب سفر گذاشتیم . استاد عزیزم وقتی داشتم فایل رو تماشا میکردم همش میگفتم خدایااا چقدر شاکرم . من همسیر این آدم هستم با این دیدگاه با این بینش با این سبک زندگی . خدایا من با عباس متش هم فرکانس هستم یعنی زندگی او نمونه ای از زندگی منه ک قدم در مسیر بدست اوردنش گذشتم .مدت زمان زیادی نیست که شما و دوستان هم فرکانسی رو پیدا کردم ولی از پیدا شدنم و پیدا کردن شما همچنان در سپاسگزاری و هیجانم .

    استاد دیروز قرار بود با دخترم به استخر تفریحی بریم . من سناریویی نوشتم و احساسم این بود ک چتان لذتی میبرم ک انگار در بهترین و زیباترین مکان دنیا هستم . بعد یه مسیله ای پیش اومد و رفتن من به استخر کنسل شد . البته همراه با یک بحث با دخترم (تضاد) . اولش ناراحت شدم و چون تازه کار هستم و هنوز اول مسیر اگاهی قرار دارم پیش خودم نا امید شدم ک چرا این اتفاق افتاد من ک تصور سازی کرده بودم و حسابی تلاشم رو انجام داده بودم . بعد از یک ساعت یک نیرویی از درون منو وادار کرد خودم تنهایی از خونه برم بیرون و هوایی بخورم . ماشین رو برداشتم و خواستم ک ب یک پارکی برم ولی هدایت شدم سمت یک دریاچه اطراف منزلمون ک من بارها اونجا رفته بودم . یه جایی ماشین رو پارک کردم و وارد محوطع شدم . استاد من به جایی از دریاچه هدایت شدم ک تا حالا اون قسمت رو نذیده بودم . بقدری اونجا زیبا بود و ویو زیبایی داشت و بقدری جا مناسبی بود ک من حیران ماندم . درست روبروی چشم انداز دریاچه یک فضای سبز عالی بود . رفتم زیر سایه درختانش روی چمن نشستم و خیره شدم به زیبایی دریاچع . هنذز فری رو بگوش گذاشتم و چند بار فایل های صوتی شما رو گوش میدادم . اونقدرررر اون متظره برام زیبا و دلچسب بود و اونقدررررر لذت بردم ک هرگز با این ک چندین بار به اون مکان رفته بودم اون لذت و زیبایی رو درک نکرده بودم . دقیقا انگار در یکی از زیباترین مکانهای زیبا دنیا بودم . درست همان چیزی ک صبح تصور کرده بودم . جالب اینجاست ک وقتی به خانه برگشتم و دخترم هم از استخر برگشت گفت مامان خوب شد نیومدی . اصلا خوش نگذشت خیلی شلوغ و گرم بود و ما اصلا حس خوبی نداشتیم و هی گفتیم خوب شد مامان نیومد و گرنه خوشش نمی امد .

    استاد عزیزم این تجربیات داره به من هدایت شدن به زیباییها و لذت بردن از اونها رو یاد میده

    خدا رو هزاااران بار شاکرم در کنار شما هستم و بخاطر حصورتون در زندکیم و هدایتم . در پناه الله مهربان شاد و پیروز و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حمید شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2563 روز

    سلام خدمت دوستان وهمراهان عزیز

    امروز دومین روز از سرگیری سفر به دور امریکاست

    خدایا بابت همه زیبایی هایت شکر

    چقدر این جاده زیباست

    خدای من 4000هکتار پارک واقعا مثل یک شهر هستش

    چقدر ویو عالی داشت از اون بلندی

    خدایا شکرت چقدر این ار وی به من انرژی میده

    من عاشق اون اسلاید اوتش هستم

    چقدر زیباست داخل ار وی خدایا شکرت

    ای جانم چه نمیروی خفنی هوس کردم

    وچه لذتی داره اون اتیش مایک

    کمک پدروپسر به هم

    از مرغ داخل فویل هم هیچی نگو

    خدای من سنجابه چقدر قشنگه

    واون منظره زیبا که بخدا خانم شایسته من حسش میکردم اون حس شما رو واقعا بی نظیر بود

    واما مطالب مهم از زبان خانم شایسته عزیز

    ما چقدر نامحدودیم.چقدر جسم عالیه داریم.

    چقدر جسم پیشرفته ای داریم.چقدر خوش شانسیم

    که میتوانیم از طریق این جسم زیبایی ه وقشنگی های دنیا رو ببینیم

    ومیتوانیم با باز کردن چشم هامون بر روی زیبایهایی رو ببینیم که به ما حس واحساس خوب وعالی میده وقلبمون را باز میکنه وما رو به وجد میاره

    گوشهامون رو در معرض شنیدنچیزهای قرار بدهیم که به ما امید میده-ایمان میده- قوت قلب میده -که برامون حرکت میشه برامون انگیزه میشه وبر زبانمون سپاس گزاری رو جاری میکنه و مارا به احساس خوب میرسونه ومدت زمان بیشتری در احساس خوب نگه میداره

    پاهامون را به سمت مسیری بازکنیم که علاقه داریم که انجامشون بدهیم علاقه داریم ببینیمشون وبه سمتشون برویم

    ودر ذهنمان چیزهایی را مرور کنیم وخاطراتی رابه یاد اوریم که برامون ایمان

    بیشتری میسازه برای اینکه دنبال تجربه های وسیع تری برویم

    این یعنی رسیدن به در صلح بودن با خودت

    درپناه بخشنده بی انتها شاد سالم وپایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    سلام خدمت استاد و مریم بانوی عزیزم : درسی که من امروز از این قسمت از سفر یاد گرفتم اینه که برای اینکه به جهان هستی سیگنال درست بدم تا اونچه که دوست دارم در این دنیا مسخر خود کنم لازمش اینه که بیام با چشمام چیزایی رو ببینم که به من احساس بهتری می ده که قلبم رو باز می کنه و منو به وجد میاره ، بیام گوشام رو در معرض شنیدن چیزایی قرار بدم که بهم امید می ده بهم ایمان می ده که بهم قوت قلب می ده که برام پای حرکت می شه که برام انگیزه می شه که به زبانم سپاسگزاری رو جاری می کنه و منو به احساس خوب می رسونه و مدت زمان بیشتری توی احساس خوب نگه می داره ، باید پاهام رو به سمت مسیرهایی باز بکنم که علاقه دارم انجامشون بدم علاقه دارم ببینمشون علاقه دارم به سمتشون برم بیام توی ذهنم چیزهایی رو مرور کنم خاطراتی رو به یاد خودم بیارم که برام ایمان بیشتر می سازه برای اینکه به سمت تجربه های وسیع تری برم ، این یعنی به صلح رسیدن با خودت ، مریم عزیزم از اینکه در تدوین این قسمت خیلی صادقانه گفتی که این اولین تجربه ات در تدوین یک فیلم هست و می خوای تمام تلاشت رو بکنی تا زیبایی های بیشتری رو با ما به اشتراک بذاری بینهایت ازت سپاسگزارم ، من عاشق کار تدوین و تولید محتوا هستم و همیشه ذهنم مقاومت می کرد ولی تو اینجا دیدم که خدا چه جوری منو داره به سمت علاقه ام هدایت می کنه با همین امکاناتی که دارم و وقتی چند روز پیش قسمت های جدید این سریال رو می دیدم به این تکامل پی بردم و مضاف اینکه اون موقع هنوز قانون سلامتی رو اجرا نمی کردین و کارا خیلی سخت تر بود ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر به خاطر قانون سلامتی که چقدر حجم کار تو سفر رو براتون کم کرده و راحتتر می تونید زیبایی ها رو با ما به اشتراک بگذارین ، اینم یکی دیگه از چیزایی است که به ذهنم یادآوری می کنم که تو تمام جنبه های زندگی تکامل باید طی بشه و از خداوند با تمام وجودم می خوام تو تمام جنبه های زندگیم با سرعت بیشتر و لذت و آرامش و کنترل ذهن تکاملم را طی کنم و به موفقیت برسم خدایا بابت دیدن قسمت دوم این سفر زیبا و گذاشتن کامنتی که واقعا با احساس مثبت همراه بود بینهایت سپاسگزارم تا فردا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    کبری قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2430 روز

    سلام ودورد بانو شایسته من دورروز بود کمی کسل بودم بادیدن این همه زیبایی به وجد امدم وخوشحال شدم که کنار شما بهداین سفر امدم.نوش جان شما واستاد این صبحانه زیباوخوشمزه .خدارو شاکرم به خاطر این همه زیبایی وواقعا لذت بردم.واین سنجاب های گوگولی وای دریاچه رو نگو همه چی عالی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلام استاد عزیزم مریم قشنگم و مایک خوبم واااای شما سه تا بی نظیرید.چقدر رابطه خوبی با هم دارید چقدر به هم عشق میورزید و چقدر خالص و دلنشینید…مریم خوبم باید بگم که تو کار فیلم برداری یه دونه ای من اینقدر موقع دیدن این زیبایی ها لبخند رو لبم بود و هست که گونه هام درد گرفته . این لبخند و این شادی رو مدیون خدایی هستم که منو وارد مسیری به این زیبایی کرد ..به زیبایی اون دریاچه خالص و ساکنش …به زیبایی عکس‌اون درختا که تو دریاچه بود …اون ریشه درختا که برای نفس کشیدن از دل زمین بیرون اومده بود اون آواز گنجشکی که با تمام وجودش از عشق میخوند

    عشق خدا به ما …اونی که این زیبایی هارو برای ما آفریده …آسمان و زمینشو مُسخرمون کرده …همون که هرچقدر از زیبایی های بگم کم گفتم .

    اون منظره ای بود که استاد گفت عکس بگیریم …اونجا که درختاش همه هم قد بودن و یکدست سسسسسسبز بود …اونجا که استاد با عشق مریم جانو صدا زد و ازشون عکس گرفت…اونجا یه روز میشه واقعیت زندگی من ..اره همونجا …همون منظره بی نظیر با عزیز دل خودم !

    اونجا بود که مریم جان ناهارو اماده کرد من چیزای جدیدی راجع به اشپزی یاد گرفتم (از بخش های که مربوط به اشپزی بود بسیار فیض بردیم و گرسنه شدیم و رفتیم شام میل کردیم! )

    اونجا که مایک آتیشو درست کرد آتیش درست کردن و یاد گرفتیم ..

    اونجا که مریم جان کنار دریاچه بود و از ورودی ها گفت …اینکه نوعی از سپاسگزاری از جسممون کنترل ورودی هاست …اینکه مراقب باشم که گوشام جز خوبی نشنوه و چشمام جز زیبایی و نعمت های فراااااواااان فراااااواااان خداوند نبینه …اینکه غزل ،پیش هر کی نشین و به هر باوری اجازه ورود رو نده …اینکه سپاسگزار باش مثل الان که غرق شادی شدی و از خدا میخوای شادیت دائمی باشه.اینکه میدونی شادی الان تو مدیون چند لحظه پیش خودتی که اعراض کردی ,اره افتخار کن به خودت که داری از چیزایی که یاد گرفتی تو زندگیت استفاده میکنی!

    اره…یاد گرفتی که دانسته هاتو عملی کنی و میدونی که باید باز هم باید بهتر و بهتر بشی و میشی;)

    خدای مهربانم مرسی بابت هدایت هات استاد خوبم ممنونم بابت اشتراک اگاهی هات

    با آرزوی برخورداری از هدایت همیشگی برای همه اعضای این خانواده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام استاد عزیز و‌مریم جان

    من این روزا انقدری حالم خوبه که نمیدونم چیجوری‌توصیفش کنم به لطف خداوندم به لطف اونی که از جنس نوره از جنس مهربانی و…

    الان که دارم اینجا مینویسم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ و خیلی سال از روی این. کلیپ گذشته ولی انگار که همین الان دارین با من صحبت میکنین .

    خبلی حس خوبی داره صحبتاتون دیدن این همه زیبایی الان ایران در مرحله ای قرار گرفته که همه دترن از گرونی‌ و وضع بد معیشت مردم حرف‌میزنن ولی‌من انقدر خوشحالم که نشبت به این صحبتای نا امید کننده حسی ندارم درسته درامد خاصی ندارم ولی انقدر حسم خوبه و امیدوار به آینده مطمعنم اگر روی باورهام همینجوری‌کار کنم با ارامش زیادی به ثروت میرسم و هرگز نگران گرون‌شدن گوشت و مرغ نیستم ..

    دیشب یه عکس کنار بنز روی اینستاگرامم گذاشتم و به شوخی نوشتم ماشین جدیدم وااای خدا میدونه چقدر به من تبریک گفتن که مبارک باشه چقدر قشنگه ، باورم نمیشد که کسی باور کنه این ماشین منه ، چرا نباید باور کنم چرا بفیه میتونن من نتونم پس منم میتونم

    ولی الان که دارم مینویسم باور میکنم که ‌روزی میتونم بخرمش و در کنارش عکس بگیرم خداروشکرش‌که من به این باور رسیدم

    خدا همتون و‌به نگاه ها و دریافت های قشنگ هدایت کنه ، در پناه الله باشید 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    صبا بانو گفته:
    مدت عضویت: 1361 روز

    سلام به تمام دوستان خوب من و پدر روحانی من و مریم شایسته عزیزم که چقدر برای من دوست داشتنی

    استاد من و دوستان من

    یه حالیم

    یه حال ناب

    یه حال خدایی گونه

    تا قبل از این معجزه

    می‌خوندم که بچه ها میگفتن،خدا یه طوری برات معجزه می‌کنه که فقط گریه کنی و بگی خدایا شکرت… اما من نمی فهمیدم

    من بعد از دیدن لایو 35

    به خودم گفتم دلیل گمراه نشدن استاد داشتن یک •اصول و استاندار شخصی و پایبند بودن به اون اصوله• پس منم بیام برای خودم اصولی داشته باشم چون تا وقتی که اصولی نداری معیار تو برای کار ها

    •مردمه•

    کاری که مردم دوست دارن میشه کار خوب و کاری دوست ندارن میشه کار بد

    فارق از درست بودن یا نادرست بودن اون کار

    تا وقتی که اصولی نداری اگ جامعه اینطوری می‌پذیرد که عزیزنت فوت کرد آنقدر گریه کن که بمیری پس این کار درستیه و اگر جامعه نمی پذیرد که تو خودت رو الویت قرار بدی و بهت برچسب خودخواه میچسبونه پس این کار غلطیه!

    اما زمانی که اصول داری

    دیگ گزینه بی مصرفی به اسم مردم خط میخوره و تمام زندگیت میشه اون اصول درست

    خلاصه..

    گفتم اصول چطور داشته باشم؟

    فرضیهتست فرضیهبازخورد جهان

    گفتم استاد چی میگه؟

    میگه

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    بیام این رو امتحان کنم و هرروز نتایجشو بنویسم

    با توجه به این که جهان خیلییزود فیدبک میده به اون فرکانس تو،اگ اتفاقاتی که وارد زندگی من میشد اینطوری بود که میخواستم که این میشه

    • اصول• زندگیم اگ نه میفهمم که برعکس درسته

    ….

    بچه ها…امروز روز دوم از توجه به نکات مثبتی و من….فقط و فقط و فقط می‌خوام گریه کنم

    خدایاااااااا ای قربون این عدالت بشم من فقط دوروززززززززززززز فقط سعی کردم به نکات مثبت عدالت کنم تو چه معجزه ایییییییی کردی

    روز اول:

    من احساس ارزشمندی پاشنه اشیلمه و هرچیزی می‌گشتم که ببینم خب خدایا چرا من ارزشمندم نمی فهمیدم،وقتی از خدا میخواستم در ادامه براش می‌نوشتم میدونم تو داری میگی اما ندارم اونقدر بالا نیست که بفهمم و…

    امروز بهم گفت بهم گفت تو نمیتونی بی ارزش باشی ،نه فقط تو در جهان هستی هیچچچ چیزززز نمی اونه بی ارزش باشه حتی اگر خودش بخواهد چون ماهیت همه چیز و تشکیل دهنده همه چیززز خداوندا و خداوند منبع ارزش و ارزشمندیه

    یعنی وقتی که این هارو برام مینوشت،میخواستم جامه بردم و داد بزنم: یافتممممممم

    این..معجزه روز اول من بود

    روز دوم:

    من رشتم طراحی لباس و دوخته فنی حرفه ایه

    معلمم داشت مانکنی که طراحی کرده بودم رو تصحیح میکرد

    حسن هی می گفت ازش بپرس و من پرسیدم

    +خانم،شما از همون اول به این رشته علاقه داشتین؟

    _نه،من به زور مادرم وارد این رشته شدم و یه هو بهش علاقمند شدم

    +چه جالب،منم اصلا نمی خواستم امسال بیام مدرسه،پامو تو یه کفش کرده بودم که نمیخوام چون این رشته علاقه دوم کنه و علاقه اولم یه چیز دیگس

    _عهعلاقه اولت چیه؟

    +من…خیلی به خوندن علاقه دارم️

    _واقعااا؟ صدات چطوره ؟

    +صدامو خوبه،دارم تمرین میکنم

    _خببب..پس برام بخون

    +الان؟

    _اره اره،برام بخون،اروم بخون بابا هیچکس حواسش نیست(باید داخل کارگاه های مارو ببینید واقعاا هیچکس صدای اون یکیو نمی شنوه)

    +اووم..اوک

    شروع به خوندن کردم و لبخند رضایت رو لبای معلمم دیدم :))

    به یکی از بچه ها گفت که اهنگو قطع کنه و گفت،خب …حالا برای کل کلاس بخون..

    من اول قبول نکردم اما بعدش قبول کردم

    همه سرشون تو کار خودشون بود و من شروع به خوندن کردم

    یه هو دیدم همه دارن با چشای براق نگام میکنن:)) خیلیی صحنه قشنگی بود:))

    براشون آهنگ مورد علاقم،fly me to the moon خوندم :))

    خوندنم که تموم شد..همشون برام دست زدن و کلی کلییی تشویقم کردم

    واقعا واقعا واقعا این معجزه،تنها و تنها دلیلش به خاطر سعی در توجهه به نکات مثبت،سعی به خوب نگه داشتن حالمه

    واقعا این اتفاق ،این هماهنگی،این درخواست،این تشویق…واقعا و واقعا من رو با تمام وجودم خوشحال کرد…

    امروز روز دومه اما نتیجه انقد بزرگترها و این یعنی این اصول درسته!!

    این قانون

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    هماهنگه با نگاه خداوند و قوانین خداوند!

    من نشسته بودم و به خدا گفتم،خب حالا نمی‌دونم ادامه دوره عشق و مودت رو ببینم یا فایل درمورد

    احساس خوب=اتفاقات خوب؟

    خدای گفت بیا..بیا من بهت میگم

    اومدم تو سایت و زدم روی نشانه امروز

    هدایت شدم به فایل مقدمه دوره دستیابی به خواسته ها و نمی‌دونم چی شد به خودم اومدم دیدم دارم کامنتارو میخونم

    آخرین کامنت یه جمله نظرمو جلب کرد:

    انگار خدا داره هولم میده که بیرون بیام از منطقه امنم

    و من یه لحظه به خودم گفتم چقدر شبیه این اتفاقی که امروز برای من افتاد:))

    رفتم کامنت بعدی

    دیدم درمورد پول درآوردن از کار مورد علاقس

    و بعد در یک لحظه خدا با من حرف زد

    (تمام این جمله ها در یک ثانیه بود)

    چرا؟چرا میخوای پول دربیاری بعد بری سراغ خوانندگی؟ چرا نری سراغ خوانندگی و پول در نیاری؟

    خدایا کی میاد کاور های منو گوش بده که من بخوام پول دربیارم؟ می اصلا ویدیو های منو نگاه میکنه؟؟

    چرا نگاه نکنه؟چرا گوش نده؟؟؟

    و یک لحظه انگار پرده ای از جلوی چشای من کنار رفت

    خودشه!

    چرا این کار شروع نکنم و با درست کردن باورهام از همین راه پول در نیارم؟؟

    من رو به یوتوب هدایت کرد و دیدم فقط یک نفر ایده منو داره اجرا می‌کنه و یک ساله که فعالیت نداره!

    و من…. فقط و فقط و فقط میخواستم جامه بردم و گریه کنم و بگم خدایاااااااا شکرت

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    و به یه نتیجه رسیدم

    زمانی که به هماهنگی با خودم برسم،تمامم اتفاقات هماهنگ میشن که من به هماهنگی بیشتری با خودم برسم

    و حالا میفهمم وقتی استاد تو دوره عشق و مودت قسمت یک

    میگه برای خوب شدن رابطتتون فقط نیازه که با خودتون هماهنگ بشید یعنی چی

    وقتی استاد میگه

    با خودت که هماهنگ شی،درامدت خود به خود درست میشه،رابطتت خود به خود درست میشه،سلامتیت خود به خود درست میشه،احساست خود به خود درست میشه و…

    الهی شکر،الهی شکر،الهی شکر

    الان که این نتایج مکتوب هم تو دفترم و هم تو سایت دارم،اگر کسی به من بگه این اصول غلطه،من همین نتایج میزنم تو صورتش

    من نتیجههه دارم

    این معجزات رخ دادهههه

    خودم اگ میخواستم فقط یک دونه از این معجزات رو برای خودم رقم بزنم،چه زجری،چه استرسی باید می‌کشیدیم و آخرشم نمیشد،چون من قدرت هماهنگ کردن اتفاقات زندگیم رو ندارم برای همین خود خدا موقع آفرینش با من تقسیم وظایف کرده

    یک بار وقتی که داشتم باهاش صحبت میکردم بهم گفت

    وظیفه تو کار کردن روی خودته و وظیفه من هماهنگ کردن اتفاقات،شرایط ،هدایتت و…

    الهی ،هزاران و هزاران مرتبه شکرت

    چقدر تو بخشنده‌ای

    چقدر قدرتمندی

    چقدر میخوای که من رو شاد و خوشحال ببینی

    و وقتی خوشحالم هی و هی و هی بهم جایزه میدی

    انگار که تو تماممم این معجزات رو میخواستی وارد زندگیم کنی اما من با مرکز توجه بدم،نمیزاشتم و حالا که با سعی در توجه به نکات مثبت اون چوب ورداشتم تو زندگیم سیل خوبی و معجزه اومده

    1دوستان اگر میخواهید استاد رو باور کنید،اولین امتحانی که میتونید کنید همین قانون احساس خوب=اتفاقات خوبه

    انقد سریعع نتیجه میده

    انقدد زود نتایج بزرگگگ و معجزه ها میاد که واقعا فقط گریه میکنید و شکرگزاری میکنید

    2این کامنت فقط و فقط با هدایت خدا نوشته شد،من میدونم که این کامنت نوشته خداست نه من،این زیبایی،این کلماتی که دقیقا به جا و مناسب برای بیان احساس من کنار هم قرار گرفتند کار خداست،الهی شکرت که حتی تو نوشتن کامنتت هم هدایتت همراهمه

    3خیلی اتفاقات خوب دیگه افتاده اما من فقط اون معجزه هارو نوشتم که برام خیلیی فوق العاده بود

    به خداوند عادل و قانونمند میسپارمتون

    خدا دقیقا همینجاست،دقیقا کنارت :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین

    استاد برای بار سوم دارم سفر به دور امریکا رو میبینم، وااای اصلا این صد قسمت اول یه چیز دیگه است با روح و روان آدم بازی میکنه، از اول شب حدود ده بار این قسمت رو دیدم و اصلا سیر نمیشم ازش دلم میخواد بااز هم ببینمش، عاشق انگلیسی حرف زدن مایک هستم (رفته در یخچال برای صبحانه)، یا اون مرغ با اون روش پخت دلبر، از دریاچه نگم که دیگه دیواانه کرد من رو، و صحبتهای شما خانم شایسته! من باید از جسمم نهایت استفاده رو بکنم، با چشمام فقط زیبایی ببینم که قلبم رو بااز می‌کنه، با گوشهام فقط چیزهایی بشنوم که بهم انگیزه و ایمان میده که برام پای حرکت میشه که به زبونم سپاسگزاری رو جاری می‌کنه و در کل من رو زمان بیشتری در احساس خوب نگه میداره، بیام توی ذهنم چیزهایی رو مرور کنم خاطراتی رو‌ به یاد بیارم که برام ایمان بیشتری میسازه و این یعنی در صلح بودن با خود! که چقدررر من دارم بیشتر از قبل حسش میکنم نمیگم کامل شدم توش ولی بعد از دوره به صلح رسیدن با خود قشننگ تغییرات رو تو خودم حس کردم.

    خداای این همه زیبایی آخه؟! میخواستم چشمام رو ببندم تا تمرکز کنم روی صحبتهای خانم شایسته ولی اصلا دلم نمیومد این صحنه ها و آب رو نبینم آب دریاچه آبشار رودخونه من عاشقشونم واقعا بهم آرامش میدن، (خدای من این منم؟ دارم آنقدر با دقت این سریال رو میبینم و گوش میدم؟ یادمه بار اول به زووور خودم رو میکشوندم تا این سریال رو ببینم و هی وسطش هم ول میکردم میرفتم، خدایا واقعا شکرت)

    واای خدای من این استیت پارک چقددددر قشنگه سرچش کردم و عکسهاش بیی نظیرن، همون جایی که رجیستر کردید، همون دریاچه رویایی، خییلی قشنگ بودن عکسها، متوجه شدم اونجا کلبه چوبی(کابین) هم اجاره میدن که یکیشون کوچیک بود ولی پنجره اتاق خوابش رو به اون دریاچه رویایی بود، دومین کابین دوطبقه و دور از دریاچه بود و فیلمش رو دیدم این دیگه محشر بود بزرگتر و دو خوابه تو هر اتاق هم جکوزی داشت، یه گیم روم هم داشت، آشپزخونه کامل و تی وی خلاصه این خیلی مجهزتر بود، فایر پیت و شش تا صندلی دورش، آلاچیق، بالکن و مبل برای چای و قهوه (خیلی خوب بود دیگه)

    خانم شایسته مرسی که همچین جایی رو بهمون معرفی کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 344 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم خانم باسلیقه

    خدایا شکرت چقدر قشنگ‌بود این پارک

    چقدر منظره ی دریاچه خیره کننده بود

    خدای من اون سنجاب چقدر گوگولی و مموش بود چقدر تمیز بود همه جا .

    انشالله نسل جدید ایرانی هم فرهنگ احترام به مادر زمین رو یاد بگیره.

    خدایا شکرت چقدر سرسبزی و عظمت وزیبایی انگار یه قطعه از بهشت بود .

    خیلی وسوسه برانگیز بود اون صبحانه توی طبیعت

    ناهارم که بوی کبابش سنجاب رو از لونه اش کشید بیرون

    خدایا شکرت

    عالی بود این قسمت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فهیمه گفته:
    مدت عضویت: 2368 روز

    با ارزوی سلامتی برای شما خانواده دوست داشتنی…واقعا لذت بردم …تا مدت طولانی حس خوبی داشتم….سپاسگذارم که بیاد ما هستید ….واقعا حال منو خوب کردید….چه مناظر زیبایی …واقعا بمن ارامش داد….سپاسگذارم که به ما هم توجه میکنید….

    امیدوارم در این سفر به همگیمون خوش بگذره…

    خدایا شکرت که حالمو خوب میکنی….

    خدایا شکرت بابت مهر و صفای این خانواده دوست داشتنی…

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: