سفر به دور آمریکا | قسمت 2 - صفحه 44

سلام استاد عزیزم، سلام خانوم شایسته ی عزیز

خانوم شایسته من دارم دوباره فایل های سفرنامه رو مرور میکنم، اینبار خیلی خیلی جدی تر. الان که داشتم این فایل رو میدیم وقتی به صحبت های که آخر فایل میگید گوش کردم، گفتم خدایا این جمله ها چقدر نابند، چقدر باید بهشون فکر کنیم و اگر بتونیم به اون چیزی خانوم شایسته میگه عمل کنیم زندگی برای ما میشه یه بهشت واقعی. راست میگه خانوم شایسته حالا که این جسم پیشرفته رو داریم چرا به این شکل ازش استفاده نکنیم. انگار یه چراغی توی ذهن من روشن شد، اصلا تا حالا این شکلی به جسمم فکر نکرده بودم، اصلا تا حالا هیچ کسی یه همچین چیزی رو به من یاد نداده بوده، اصلا هیچ جای نشنیدم و ندیدم که این نگاه رو کسی به تک تک اعضای بدنش داشته باشه، این نگاه بینهایت مثبت رو.

این جمله ها خیلی نابند، اگر همین جمله ها رورمثل جمله های تاکیدی هر روز تکرار کنیم طوری که بتونیم بهشون عمل کنیم، زندگی هر روز ما سرشار از زیبایی میشه، این جمله ها رو توی دفترم نوشتم، دوست داشتم توی سایت هم بنویسم که دوستانی که این فایل رو میبینند و کامنت های رو می خونند توجه بیشتری به حرف های خانوم شایسته داشته باشند:

تو باید از جسم بیشرفته ای که خدا بهت داده نهایت استفاده را بکنی،یعنی اینکه چشمانت را بر روی زیبایی ها باز کنی، با چشمانت چیزهایی را ببینی که بهت احساس بهتری می دهد که قلبت را باز می کند و تو را به وجد می آورد. گوش هایت را در معرض شنیدن چیزهایی قرار بردی که بهت امید می دهد که بهت ایمان می دهد، که بهت قوت قلب می دهد که برایت پای حرکت می شود، که بهت انگیزه می دهد” که به زبانت سپاس گزاری کردن را جاری میکند” و تو را به احساس خوب می رساند و مدت زمان بیشتری را در احساس خوب نگه می دارد. پاهایت را به سمت مسیرهایی باز کن که علاقه داری تجربه شان کنی و علاقه داری به سمت شان بروی. در ذهنت چیزهایی را مرور کن و خاطراتی را به یاد بیاور که برایت ایمان بیشتری می سازد برای اینکه دوباره به سمت تجربه های وسیع تری بروی. “این یعنی در صلح رسیدن با خودت”

این جملات در هیچ کتابی نوشته نشده، قدر این جمله ها رو بدونیم.