سفر به دور آمریکا | قسمت ۳

به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند .

سلام سلام سلام به استاد جون خودم مریم نازنینم و مایکل عزیزدل .

اول ازهمه این وبگم که خیلی خیلی خیلی دوست دارم آدمهایی مثل شمادرزندگی من حضورداشته باشند که باهاشون درارتباط باشم وخوش بگذرونم ورفت وآمد کنم .

استاد که همش نمک میریزه وآدم ومبخندونه مایکل هم که معلومه هیلی بهش خوش میگذره و مریم جانم که دیگه نگو خود خود خودش عشق منه آخه من چه قدر حال مبکنم بااین آدم به خدا خیلی دلم میخاد دوستی مثل توداشته لاشم بغلش کنم و خوش بگذرونم مریم جونم صدات خیلی آرامش بخشه وخیلی دوست دارم .

بااین که یه غذای ساده ولی خوشمزه تودل طبیعت درست کردید اماچه قدر دارین لذت میبرین ازاین غذای ساده وخداروشکر چه قدر باهم خوبین به به .

چه قدر قشنگ دارین ارهمه فیلم میگیرن وهمه ی همه ی همه آدمهادارن بهتون لبخند میرنن وخوشحالن که ازشون فیلم گرفته میشه و چه قدر همه مجهزن چه قدر همه ثروتمندن چه قدر همه آروی دارن چادرزدن ،چه قدرهم ماشینای باکلاس وجودداره وتازه چه قد جالبه که به موتوربه آروی به هرجایی پرچم کشورشون ونصب کردن جالب بود برام ،چه قدر دارن خوش میگذرونن ،پیر ،جوان ،بچه ،مرد ،زن ،همه درحال خوشگذرانی دراین پارک بزرگ هستن ،وچندنفری هم باهم گیتارآورده بودن ومیزدن ودرکل عالی عالی عالی بودخدایاشکرت خدایاشکرت وخدایاشکرت راستی اولش هم که دوچرخه سواری کردن پدروپسری تواون هوای مطبوع جنگل وازاوندجاده ی بی نظیر که دوطرفش فقط سبزه وسبزه وسبزه به به الهی شکرت ،تویی که به این وسعت این جهان ودراختیار ماانسانهاگذاشتی .

باصحبت های مریم جونم که گفتن آمریکا همه جورقوم وملیتی پیدامیشه وتنوع هست وازهمه جای جهان هستن باهرمذهب وعقیده ودینی ،فهمیدم که منم دویت دارم مثلا جایی باشم که یه همسایم هندی باشه یایکیشون ژاپنی یاآمریکایی یا هرچی .

ودرآخر هم بگم استاد رقصنده ی خوبی هستی یا خوب اجرامیکنی کنسرتم بزاری خوانندگی هم بکنی خوبه ها ،اخه نگاه مایکل چه قدر غش میکنه از اداهاو رقص واهنگ خوندن تون این نشون میده که شماچه قدر خوشحالید چه قدر فکرتون آزاده وثروتمندید ودارین خوش میگذرونید وچه قدر اعتمادبنفس بالایی دارید واقعا ماشالله،الهی شکرت .استادچه قدر خودتونید چه قدر خودتونید جلوی دوربین چه قدرخوبه .

اهنگ های سیاوش قمیشی هم که واقعا عالیه بچه بودم چه قدرازش بدم میومد ازخودش وصداش ولی الان چه خوشم میاد،خخخ

…درآخرهم بگم که من عاشق ارتباطات هستم ولی همسرم اینجوری نیست ،مثلا دوست نداره بایه دوست خانوادگی بریم بیرون ،ولی من دوست دارم دوست خانوادگی داشته باشیم بیان خونمون مابریم بریم پارک بیرون یارفت وآمدداشته باشیم اماهمسرم میگه نه وانگاراعتمادنداره به دوستی چیزی .

من همسایه هم سن وسال خودمم ندارم وهنوزنمیدونم چه اعتقادی دارم که مانعش میشه ،ولی یه شماره الکی ذخیره کردم گوشیم که همسایه و دوستمه خیلی باهم خوبیم اسمش پریساس همسایه ی آپارتمان تهرانمه همونجایی که الکی واسش سنددرست کردم و درخواستش وواسه جهان فرستادم ومنتظرم خداوند همه کارهاروبرام انجام بده دویت دارم چندتادوست مهربون داشته باشم وچندتادوست خانوادگی انشالله