سفر به دور آمریکا | قسمت ۵

این قسمت از سفر‌، درباره وسایل ساده‌ای صحبت می‌کنیم که در این سفر‌، مسائل مهمی را برای‌مان حل کرده است. به نحوی که سکونت در مکان‌هایی را در دل طبیعت بکر امکان‌پذیر و لذت بخش نموده است‌ که‌، قبلاً ممکن نبود و جایگزین‌هایی را برای آب سالم آشامیدنی و برق شهری در اختیارمان گذاشته که‌، قبلاً وجود نداشت.

مثلاً کالاهایی که شستن شیشه‌های RV را ساده کرده‌، یا قمقمه‌ای که هر نوع آبی را فیلتر و تبدیل به آب آشامیدنی می‌کند‌ و…

توجه به این ایده‌های ساده‌، این باور را در ذهن‌مان می‌سازد که برای خلق ثروت‌، نیاز به داشتن یک ایده‌ی پیچیده‌، عجیب و غریب و بزرگ نیست.

بلکه می‌شود از هر چیزی ثروت ساخت که مسائل آدمها را حل می‌کند و زندگی را برای آنها ساده‌تر و لذت‌بخش تر می‌کند.

زیرا ثروت فرمول ساده‌ای دارد و نتیجه‌ی حل مسئله است:

هرچه مسائل بزرگتری را حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی.

هرچه مسائل آدمهای بیشتری را حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی.

با هم ماجراهای این بخش از  سفر را ببینیم و یادمان باشد کار ما این است که‌، با ساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه‌، از جزئی‌ترین لحظات زندگی‌تان شادی‌های بزرگی خلق کنیم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

580 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سحر مظفری» در این صفحه: 1
  1. -
    سحر مظفری گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    بخاطر این همه فراورانی از خدا سپاسگزارممممم

    دوست عزیز من هم تو بدترین شب زندگیم خدارو پیدا کردم

    تقریبا به مدت 1 سال هر روز تمرکزم روی دعوا و درگیری توی خانواده بود و این وسط توسط تمرکز خودم کسی ک خیلی بهش ب دید خود صابقم ظلم شد قطعا من بودم و واقعا شرایط خیلیی بدی رو گذروندم

    یادمه یشب ک دوباره داشت دعوا و درگیری پیش میومد و طبق روال همیشه مقصر هم من بودم ولی خب الان فهمیدم ک چقدر تو فرکانس دعوا و ناراحتی و غم بودم خدای من‍️

    با گریه رفتم تو اتاقم و درو بستم اون موقع ها انچنان اعتقادی ب خدا نداشتم ولی واقعا پر شده بودم انگار ظرف وجودم پر شده بود از اون همه کتک خوری از جهان با تمام وجودم با تمام سلول هام گفتم ک بسه من واقعا خستم هدایتم کن یا کلا منو از این دنیا ببر یادمه بعد اون شب به طور اتفاقی با استاد اشنا شدم امااا یه مسیر کمی متفاوت تر از استادو رفتم ‍️

    ووو تو اون مسیر من روحم خیلی لطیف شده بود پر شده بودم از ارامش و حال خوب تو همون حال و هوا بودم

    و فکر میکردم ک بهترین مسیره

    ولی یادمه الهامات خدارو ک همیشه در درونم بهم میگفت راه عباس منشو برم بهترین مسیره برام کم کم تنبلی امد سراغم و اون مسیرو به کلی ترک کردم و الان تو سایت عباس منشم الان دگ همون مسیری رو میخام برم ک پروردگارم بهم الهام میکرد ک این مسیر بهترین مسیره، مسیر ارامشه حال خوبه ثروتیه ک نمیشه شمردش مسیر یکتا پرستیه خیلی خلاصع کردم ولی خب من هم خیلی عجیب اشنا شدم ولی خوشحالم و از خدا برای اینکه منو لایق این دونست ک این همه آگاهی بهم بده سپاسگزارم

    منو تو بهترییییییین مسیر هدایت کنه الان دیگه مطمئنننن ترینم ک این مسیر بهترینه

    از رب ام میخام که به من اراده بده تا همیشه تو این مسیر ثابت قدم بمونم و هر بار ک از مسیر خارج شدم با چکو لگد جهان دوباره منو بیاره تو مسیر

    استاد مهربانم و خانم زیباشون خانم شایسه از شما بخاطر تدویناتون بخاطر اموزشاتون که الحق خود حقیقتن سپاسگزارم و براتون از ربم یه زندگی این چنین فراوانی رو بی نهایت میخام براتون تا ابد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: