سفر به دور آمریکا | قسمت ۶ - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

599 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 2018 روز

    به نام خداوند صمد

    خدای عزیزم از بی نیازی خودت ما رو بی نیاز کن :) که تو بخشنده بی نهایتی هرچقدر هم ببخشی از ثروت کم نمیشه بلکه افزونتر هم میشه :) آخه چقدر باحالی…مگه میشه آخه…مگه داریم آخه…خداوند اینهمه بنده داره اینهمه همه هر روز داره شرایط اقتصادی شون بهتر میشه بعد باز بتونه بی نهایت ببخشه…چقدر این انرژی گسترش پذیر هست؟ با مشاهده این فراوانی ها در جهان…با کار کردن با ابعاد و اعداد و رقم های کیهانی و بزرگ مغزم رو عادت بدم به اینکه به هیچ حدی کفایت نکنم…یعنی هرچقدر حالم خوبه دارم از خوشحالی بال در میارم بازم میگم ازین بهتر هست..ازین قشنگتر هست…ادامه بدم…بهتر ذهنم رو کنترل کنم تا حال باز هم بهتری و لذت های بیشتری رو از این تجربه کنم…هرچقدر راحتی و آسانی توی زندگیم هست باز راحت تر و آسان تر رو بخوام….یعنی من فکر میکنم به اینکه اصلا چرا من دارم جایی زندگی میکنم که کلید دارم یعنی مجبورم کلید رو در بیارم یا اصلا براش مشغله ذهنی داشته باشم…باید با اثر انگشت یا کلام من یا نگاه من توی دوربینی چیزی منو احراز هویت کنه درو واسم باز کنه…اصلا این تضاد قفل در که خراب شد بهم نشون داد که من میخوام جایی که زندگی میکنم یا کار کنم که اصلا چیزی بعنوان کلید نداشته باشه…ازین هم آسانتر…یا بیام اینهمه وقت صرف کنم دونه به دونه تایپ کنم…من باید بگم خودش باید بنویسه….مثل هری پاتر که قلم جادویی داشتن…یا هرچقدر پول میسازم به خودم بگم چطور میشه ازین بیشتر پول ساخت از مسیر درست…با کار کمتر…ولی در عین حال بتونم بین اهداف و آرزوهام و زندگی حال حاضرم و اهمیت لذت از لحظه حال تعادل ایجاد کنم از راه درک تکامل

    این روزها برای بیشتر آسان گرفتن و لذت بردن از لحظه حال وقت میذارم…به ذهنم که بسیار منطقی هست و فقط میخواد من در حال کار و تلاش باشم برای یک اینده ای که اصلا نیومده…من فقط این جواب رو میدم که نگران نباش…وقتی تو سروصدا میکنی من نمیشنوم خداوند چی میفرماید….خودش کارهایی که باید انجام بدیم رو بهمون میگه…خودش کارها رو برامون انجام میده..و این آرامش بهم کمک میکنه که واقعا به ایده های بهتری هدایت بشم…کارهایی که مربوط به سمت ماست و باید انجام بشه بهمون گفته میشه… واقعا راضی هستم

    …………….

    میخوام فایل رو ببینم خدایا تو هدایت کن که چی ببینم و چی یادبگیرم :)

    …………..

    داشتم فکر میکردم استاد وقتی در مورد این مجموعه صحبت میکردن حتما به همون الگویی فکر میکردن که توی ذهنشون بود که از زمین 60 هکتاری شون استفاده کنن برای ساخت یک مجموعه عظیم…و حتما توی رویاهاشون بهش فکر کرده بودن

    ولی چی شد که ایشون منصرف شدن؟ و چی شد که با وجودی که امکان پذیر شده بود از این رویا چشم پوشی کردن؟ آخه فکر کنید واقعا چیزی که میتونست اینقدر سود ده باشه….یعنی حداقل رویای خیلی دهن پرکنی هست….یعنی واقعا بهش فکر که میکنی خیلی اقدام جسورانه ای هست و هیجان انگیزه…و به نتیجه اش که فکر میکنی بیشتر وسوسه میشی…و تازه میتونست شهرت بیشتری به استاد بده…اما چی میشه که ایشون ازش صرف نظر میکنه؟ چقدر قدرت ذهنی میخواد که از الهاماتت پیروی کنی در هر شرایطی…استاد بهش فکر میکنم تحسین تون میکنم…میدونی آدم خیلی وسوسه میشه که قدرت و ثروت خودش رو گسترش بده…اما استاد درک کرده که نباید برای کسی زندگی کنه و این سبک شخصی زندگی که به ما میگن رو خودشون دارن واقعا در عمل اجرا میکنن…واقعا تابحال از این دید بهش نگاه نکرده بودم و اینقدر این اقدام استاد برام جسورانه به نظر نمیرسد…اما الان هدایت خداوند بود که به این شکل به این داستان نگاه کردم…میدونی آدمها واقعا گسترش قلمرو خودشون رو خیلی دوست دارن…خیلی دوست دارن توی هر کاری که هستن هی بزرگترش کنن آدمهای بیشتر کارمندهای بیشتر وسعت قلمرو بیشتر اما استاد رفته نیاز اصلی خودش و علاقه اصلی خودش رو شناخته و بعد دیگه سعی کرده هر تصمیمی که از اون مسیر خارج اش میکنه رو نگیره و فقط تصمیماتی رو عملی کرده که بهش کمک کنن تا توی مسیر بمونه….و این خیلی کنترل ذهن میخواد…خیلللللی بی نیازی از توجه مردم میخواد….خیلی تعهد میخواد….خیلی جسارت میخواد….من هربار که میگذره به یک یا گروهی از صفات خداوند بیشتر علاقه پیدا میکنم و فکر میکنم که مدتی هست به صفت بی نیازی خدا و غنی بودن در عین داشتن یک ملک بینهایت بزرگ که قابل شمارش نیست بیشتر فکر میکنم…و بیشتر به اینکه چقدر من خدا رو مثل یه آدم قوی میدونم…و خدا انسان نیست…من شاید مثل کودکی که داخل رحم مادر باشه و بخواد به مادر فکر کنه و اینکه اصلا مادر کی هست و چه شکلیه…من به همون نسبت نمیتونم درکی ازش داشته باشم از چیزی که خودم بخشی ازش هستم….

    ولی امشب که به بی نیازی خدا فکر میکردم…دیدم چقدر استاد سعی کرده صفات خدا رو در خودش گسترش بده که به این حد از بی نیازی رسیده…در مسیر علاقه اش باقی مونده… آیا این علاقه بی نهایت ماست برای درک این آگاهی ها که باعث میشه استاد دیگه حتی اگه بخواد نمیتونه از مسیر خارح بشه…که با درک من از قانون همخونی نداره…پس ایشون به میل خودش این مسیر رو ادامه داده…و واقعا ستودنی هست…استاد دمتون گرم کیف کردم….امشب که خودم رو گذاشتم جای شما دیدم نمیتونم…یعنی الان توانش رو ندارم و متوجه فاصله فرکانسی خودم و شما شدم…خدایا به ما هم این توانایی چشم گفتن و تسلیم بودن در برابر هدایتهات رو بده لطفا…و دست ما رو هم بگیر….به ما هم توان درک بهتر هدایت ها رو بده :)

    ………………

    خانم شایسته عزیزم واقعا هر وقت شما توضیحی میدید روی این فایلها و درکتون از موضوعی رو بیان میکنید من دوست دارم قلم و کاغذ بیارم و بنویسم…به نظرم همه توضیحات شما در مورد قانون…چگونگی کنترل ذهن از راه کنترل کانون توجه…و بقیه موارد اونقدر اساسی هستن که خودشون دوره هستن…یعنی خودشون استفاده از قانون در عمل…چگونگی درک قوانین خلق زندگی از راه توجه به جهان اطرافمون هستن…واقعا شما اون شاگرد زرنگ استاد هستید که وقتی شما یه نکته ای رو توضیح میدید اون حتما سوال امتحانی هست….چقدر من با این فایلها در بهتر کنترل کردن کانون توجه ام بهتر شدم نمیگم استاد شدم اما خیلی خیلی بهتر شدم…

    ………………..

    و اما Fun Stop !!!!!!!!!!!!!

    واقعا شیوه های لذت بردن و تفریح کردن هیچ محدودیتی نداره ها!!! خداوند واقعا استاد لذت بردنه که این همه بهمون ایده میده برای لذت بردن…خدایا هروقت به دیدی که الان بهت دارم و به دید گذشته خودم به شما فکر میکنم که به خاطر باورهای کسانی که توی سایه و تاریکی رفته بودن که باعث شده بود از شما بترسم…خیلی از محضر شما شرمنده میشم….چقدر شیوه لذت بردن سالم در جهان هست…شیوه هایی که عزت ما و کسی خدشه دار نمیشه و آیا اگه این امکان از پیش در جهان وجود نداشت ما میتونستیم این تجربیات لذت بخش رو داشته باشیم؟؟؟ واقعا خدایا ازت معذرت میخوام که خودم رو از لذتهایی که تو برای من حلال کردی رو محروم میکردم چون فکر میکردم با تو منافات داره….آخه چجوری میتونستم قبول کنم شادی با تو منافات داره؟ چطور فکر میکردم تو این جهان هر روز رو به گسترش و هر روز هیجان انگیزتر رو آفریدی بعد از من خواسته باشی که برم توی غار بشینم؟؟؟ و به افقی نامعلوم خیره بشم؟؟؟ تا بلکه الهامی ندایی از تو بیاد؟ تا به جایی رسیدم که انقدر تکنولوژی و رفتن به جاهای جدید و لذتهای جدید رو تجربه کردن رو دوست داشتم که از تو فاصله گرفتم…گفتم من چنین خدایی نمیخوام!!! و یادمه که تو باز منو رها نکردی…یعنی یادمه به خاطر فاصله گرفتن از تو چه مشکلاتی برای من ایجاد شد….و تو هدایتم کردی به یه جای دور…به جایی که واقعا شبیه تبعید گاه بود…و اونجا ساکت بود خیلی ساکت…من بودم تو بودی…و هوای کوهستان…اونجا بود که دوباره شروع کردم شنیدن صدای شما رو…. البته که الان هم فکر میکنم که برای دریافت الهامات باید ذهنم ساکت باشه باید برم توی سکوت اما این به معنای منافات خدا با شادی با تکنولوژی با به روز شدن نیست….بلکه برای اجرای اون الهامات ما به حضور در جامعه و میان مردم رفتن نیاز داریم…مردم الهام بخش ما هستن…مردم دستانی از سمت خداوند هستن…و هر کدوم دریچه هایی به سمت آگاهی و دانش خالق هستن…بودن باهاشون منو شاد میکنه…اما شادی ام به اونها وابسته نیست…شادی من به زنده بودن یاد خالقم در قلبم بستگی داره…خدا که هست و نورش میتابه همه چیز شادم میکنه…مثل همین ماه..که قبلا انقدر بهش نگاه نمیکردم اما الان هر جایی هست شادم میکنه وقتی پیاده روی میکنم و ماه توی آسمونه شاد میشم :) اما وقتی نور خدا توی زندگی ام کم میشه دیگه بهشت هم شادم نمیکنه…و من بالاخره فهمیدم اصل پیدا کردن نور خداست…که وقتی میاد توی زندگی ام دیگه همه چیز خوبه…دیگه هرچی بخوام اجابت میشه…دیگه هرچی لازم دارم میاد توی زندگیم…دیگه روابط من خوبه…دیگه من شادم…خودبخود شادم…قبلا وقتی فقط آفتاب بود خوشحال بودم اما حالا بارون بیاد برف بیاد…تگرگ از آسمون بباره من زیبایی میبینم…شاد میشم….همین چند وقته باد گرم شدیدی میوزید همه همش شکایت میکردن که این باد با خودش بیماری میاره…اما من توی دلم این بود که پشت این باد قراره نعمت بارون بیاد مگه میشه خالق من چیزی برامون بفرسته و زشت باشه…خدایا چرا اینجوری شدم؟ چرا کسی از چیزی شکایت میکنه حتی ذهن خودم شکایت میکنه انقدر منزجر میشم؟ قبلا اصلا اینطور نبودم و خودم توی دسته شکایت کنندگان دائمی بودم….اما حالا از محضر شما شرم میکنم بخوام شکایت کنم….یعنی چیزی هم میشه میگم آیا وقتی همه چیز عالی بود اونقدر شکرگزار بودی که حالا انقدر سریع حالت بد میشه….قدرت خدای من اونقدر زیاده که این تضادها چیزی نیستن خودش همه ما رو هدایت میکنه به بهترین راه ها…به راه حل مسائل…

    و حالا خدای ذهن من بهترین دوستمه که فقط شادی منو میخواد

    چند روز قبل با تاکسی میرفتم یه بچه ای دست مادرش توی دستش بود…اومدن از جلوی تاکسی رد بشن راننده ما متوجه نبود و من به راننده هشدار دادم که مراقب باشه…جالب بود که این دختربچه از همون وسط بلوار تا جلوی ماشین ما رد بشه همینطوری در حالیکه دستش توی دست مادرش بود داشت قر میداد و از خوشحالی کمرش رو پیچ و تاب میداد….و حتی وقتی جلوی ماشین ما رسید یکدفه برگشت به من لبخند زد…و من محو تماشای لبخندش شدم و اینکه این کودک اصلا درکی از خطر نداشت و هیچ چیز مانع خوشحالیش نمیشه تا زمانی که دستش توی دست مادرشه…واقعا یهو به خودم اومدم و از خودم پرسیدم آیا من که خدایی دارم که بی نهایت قدرتمنده و همیشه دستم توی دستش هست و این خدای من فرمانروای کیهانه و دستش بالای همه دستهاست همینقدر حالم خوبه؟ همینقدر خیالم جمعه؟ همینقدر روش حساب میکنم؟ همینقدر تنها دغذغه ای که دارم کیف کردن و لذت بردن هست؟ و بعد دیدم حتی به اون اطمینان و آرامشی که اون دختربچه داشت نزدیک هم نیستم و باید خیلی روی توحید بیشتر کار کنم…یعنی بعد از اون هر وقت چیزی آرامش منو برهم میزنه تصویر لبخند اون دختربچه میاد جلوی چشمم و این شده استاندارد من برای تسلیم بودن…بی نهایت از خداوند ممنونم که با هر پدیده ای در اطرافم بهم درس شناخت خداوند میده

    ……………..

    الله اکبر از این آسمون زیبا :) واقعا هنوز هم هربار به این حقیقت فکر میکنم که ما روی یک کره هستیم و به پایین نمیافتیم با سرعت بسیار زیاد به دور خودمون میچرخیم و با سرعت بسیار زیاد به دور خورشید میچرخیم و ما هیچی احساس نمیکنیم و اینجا مثل چسب چسبیدیم و سالهاست حتی یک خطایی نداشته که مثلا اشتباهی یه آدم پرت بشه پایین بره توی فضا…

    به این اسمون زیبا که نگاه میکنم که انگار کاغذ دیواری خونه ما هر زمان تغییر میکنه بدون اینکه از ما هزینه ای بگیرن…و اینقدر زیبا و شگفت انگیزه واقعا نمیدونم چی بگم…فقط تحسین میکنم آفریدگار این نظم و زیبایی رو…خدایا شکرت…دمت گرم خیلی باحالی :) نظیر نداری و نخواهی داشت :)

    ………….

    استاد عزیزم من عاشق اندی ام و عاشق شما که اندی گوش میدید و باهاش میخونید…تا حالا کسی بهتون گفته صداتون شبیه اندی هست؟؟؟ واقعا کیف کردم…دم شما گرم

    ……………….

    سپاسگزارم از آفرینندگان این مجموعه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1013 روز

      سلام و درود بر بانو سعیده جان

      کیف کردم از کامنت بسیار زیبا و طولانی که نوشتی و چقد زیبا قانون و به ما یاداوری کردی خصوصا اون قسمت لبخند وشیطنت بازیای کودکانه دختر کوچولو چه مثال عالیییی و چه نتیجه عالی در ذهن زیبایت ایجاد شد که هم استاندار توحید عملی شد برای شما ووهم برای من ازاون تیکه اش عکس گرفتم تا هرازگاهی بتونم باور توحیدی باهاش بسازم خیلی کیف کردم از نتیجه گیری عالیتون دقیقاااااا ما اگه بتونیم مثل اون بچهایی که اینطوری دست دردست پدر و مادرشون دارند انگار دنیا در تسخیر آنهاست ما هم به دستان خدا وصلیم اینطوری حسی داشته باشیم جهان با تمام نعمتهایش تحت قرمان ماست بهمین راحتی دوست خوبم ممنووووووووونم ازت که خیلی زیبا نوشتی و آگاهی های خوبی را بهم دادین ازشما و خدای قشنگت سپاسگزارم

      خدایااااااا شکرت که هستی شکرررررت که کمک میکنی تا بیشتر و بهتر به قدرتت که در درونمون هست ایمان بیاورم الهی شکرررررررت

      خواهر گلم سپاااااااس از کامنت زیبات سپاااااااس همهرو با عشق خوندم لذت بردم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    SonaQenaat گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    بنام پروردگار توانا

    سلام به همه دوستان همفرکانسی مان

    نکات مثبت و زیبایی های این قسمت از سفر:

    این باغ Callaway Gardens واقعا فوق العاده و شبه مناظر رویایی است خدا را شکر بابت وجود این باغ، این باغ هم نتیجه داشتن ثروت است دیگه در واقعی هر زیبایی که اطراف مون میبینیم یکی از اصل های مهم اش ثروت بوده که به وجود آورده اون زیبایی را

    احسنت خانم شایسته عزیز دقیقا هر زیبایی که میبینیم حاصل کار کردن مداوم عده ای از افراد بوده که هر روز به اون زیبایی رسیدگی میکنند

    وجود اون نقاشی ها چقدر ایده عالی و جالبی است احسنت به سازنده این باغ واقعا حرفه ای عمل کرده و حتی بازی های کوچیک را هم در باغ به کار برده تا افراد که اینجا میاد نهایت لذت را ببرند

    در اطراف این باغ مجسمه زیبایی که وجود دارد چقدر عالی است واقعا، من عاشق همچین مجسمه هام که اتفاقا خدا را شکر در آمریکا تعدادشان خیلی بیشتر است

    خدا را شکر بابت رابطه عاشقانه استاد و خانم شایسته و چی عالی استاد براش آهنگ میخواند با بکار بردن احساسات موقع خواندن درود بر شما

    خدایا بینهایت شکررررررت بابت امروز عالی ام البته امروز خیلی احساس عالی و فوق العاده تر دارم و دوره عزت نفس را هم امروز استارت زدم به لطف خدای وهاب مان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمدرضا دیناری گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    به نام خداوند یکتا سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم چقدر این استیک پارک زیبا و بزرگ و فروانی توش است چقدر دریاچه زیبا و بزرگ وبا صفا است چقدر این پل آرامش دارد آب از زیرش روان است چقدر ساختمان قشنگ و تمیزی است نقاشی های زیبا و بامزه بود تریل های زیبا بزرگ خدا رو شکر بخاطر این استرخ زیبا بزرگ توی دل طبیعت چه لذتی میده خدایا هزاران بار شکرت بخاطر این همه زیبایی این همه نعمت وبرکت الهی شکرت استاد عزیز و خانم شایسته پر انرژی سپاسگزارم ازتون که خواسته های بزرگ در قلب ما ایجاد کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الهه مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    بنام خدای فراوانی ها و نعمت ها

    سلام و درود

    خدا رو شکر بابت این همه ثروت و فراوانی و تفریح و لذت.

    سپاس از مریم‌جان که تاکید کردند که این فضای سرسبز و بزرگ برای این بوجود اومده که بارها باران باریده بارها بهش رسیدگی شده هرس شده و … ما هم باید در مورد خودمون همین کارو انجام بدیم بطور مستمر رشد کنیم و ادامه بدیم و مسیرمون رو اصلاح کنیم تا نتایج بزرگ و بزرگتر بشن.

    با هدایت خدای مهربان رسیدیم به یه جای خیلی زیبا با یه دریاچه خوشگل با یه پل خوشگل روش، تمیزی و لطافت هوا و دمای مطبوع و حتی خوشحالی آدمها رو میتونم حس کنم.

    و اما هم خونی استاد با آهنگ اندی عالی بود من و پسر پنج ساله ام که با هم فایل و می‌دیدیم همش خنده رو لبمون بود و لذت بردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2658 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    سلام و احترام

    قسمت 6

    500 هکتار !!!! یا خداااا ماشالااا چقدررر وسیعه خدای من .. پر از امکانات تفریحی از زمین گلف ،، دریاچه ،، هتل،، جاده دوچرخه سواری،، سینما ،، ووو چیزای باحاله … و چقذرررر ثروت خدای من چقدرررر ثروت !!!

    ادما دارن لذت میبرن و دوچرخه سواری کنن و خصوصا اون کالسکه که به دوچرخه وصل بود خیلی باحال بود..

    پلی خیلی زیبا .. جنگلی خیلی زیبا و پارکی فوق العاده تمیز که نشان از مراقبت دائمی یک عده هست که همواره به این پارک رسیدگی میکنن ..

    و اگر من هم میخوام ذهنی زیبا داشته باشم باید همواره مراقبت ذهنم باشم.. نه یک روز و نه دو روز ..نه یک ماه و نه یکسال …. بلکه هر روز و هر لحظه !! تا به سمت زیبایس ها هدایت بشم توسط افکار خودم.. توسط افکاری که در ذهنم پرورش میدم..

    اون نقاشی ها چه باحال بودن.. چه ایده ی جالبی .. کاغذو بذار و مداد شمعی رو بکش روش و یه قورباغه سبز و تازه تحویل بگیز !!!

    موزه ای پر از پرنده ها و حیوانات مختلف که نام گذاری شدن و درموردشون کلی توضیح داده شده و رد پاهاشون هم هست..

    فکر فکر میاره.. توجه توجه میاره .. زیبایی زیبایی میاره..

    و اهنگ زیبای اندی … و غروب بی نظیر خورشید .. و هوای فوق العاده ..

    خدایا شکزت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    معصومه عامری گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    خدای من چقدر فرصت ها برای خلق ثروت فراوانه و آسونه

    این به من نشون میده که جهان هم موافق ثروتمند شدنه برای همینه که فرصت های پولسازی مدام بیشتر میشه

    نعمت ها مدام بیشتر میشه

    ایده های پولساز نامحدوده واقعا

    خدایا شکرت

    زیبایی بعدی این طبیعیت رویایی بود و نکته ای که خانم شایسته ی عزیزم گفتن: این زیبایی ها همینطور نبوده

    این مرتبی

    حاصل هرس کردن شاخ و برگ های اضافی و رسیدگی دائم به طبیعیته

    به خاطر بارون های مداومی که میباره این درخت ها سر سبزن

    و صحبت ایشون من رو به یاد کنترل ذهن انداخت

    اصلی ترین عامل برای موفقیت…

    اگه میخوایم نتیجه ی زیبا بگیریم

    ماهم مدام باید به ذهنمون رسیدگی کنیم

    ماهم مدام باید ورودی هامون رو کنترل کنیم

    چیزایی رو ببینم ، گوش بدم ، جاهایی برم ، هم صحبت با افرادی شم ، چیزایی رو بگم که میخوام از جنس اون ورودی ها دریافت کنم…

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهرداد غنچه-اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم شایسته جانم

    اسما ابوتراب:

    وای خدا چقدر این قسمت قشنگ بود اینقدری باهاش حال کردم ک بازم دلم میخواد ببینمش بخصوص اون تیکه ای ک استاد با اندی میخونه

    خیلییییی لذت بردم اینقدر محو شدم ک انگار منم کنارتون بودم همه چیز برام واقعی بود شما برا استاد شایسته میخونید منم نگاهتون میکنم…

    خب بریم سراغ اول داستان اونجایی ک استاد گفت چقدر فراووانی و در مورد الگوها صحبت کردن

    چقدر هماهنگ شد با کشف قوانین ک من دارم الان پیشش میبرم خدارو شکر ک نمونه عینی از الگوهای استاد رو هم دیدم

    مریم جانم من عاشق دقت و ظرافت فیلم برداریتونم شما واقعا به جزئیات عالییی توجه میکنید و تازه دارم با مرور دوباره این سفرنامه تمرکز بر روی زیبایی ها رو یاد میگیرم خدای من شکرت ک این همه زیبایی دیدیم

    اون صحنه ای ک شما گفتید چقدر قشنگه شاید درصد کمی از ادما چشماشون درست حسابی باز باشه ک این زیبایی ها رو ببینند ولی اگه یاد بگیریم اینجوری به دنیا نگاه کنیم واقعا میشه لذت بردن از زندگی میشه مدیتیشن میشه زندگی در اکنون ک پاشنه اشیل من هست

    اصلا چون من لذت بردم در لحظه رو بلد نیستم اومدم سراغ این سفر نامه ک بادیدنش از لحظاتم لذت ببرم و ورودی های قدتمندکنندم رو مستمر تکرار کنم

    عاشقتونم من

    عشقتون بینظیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    بنام خدا

    ب این فایل از طریق نشانه هدایت ، هدایت شدم

    ی تصادی برام امروز پیش اومد

    و زدم رو نشانه متن رو خوندم از کنترل دهن گفته

    کامنت خوندم

    که عادله عزیز و چندتا از دوستان هم اشاره به کنترل ذهن و تمرکز بر روی زیبایی ها رو گفته بودن

    دقیقا کاری که من باید انجام میدادم

    دیدن نیمه پر لیوان

    چندین صفحه کامنت خوندم

    بعد صفحه گوشی رو قفل کردم و گفتم خب

    نکاتی که از این تضاد گرفتی چی بود

    اولیش اینکه سنجیده تر رفتار کنم

    برای خودم چهارچوب بذارم

    من توانایی خوب کردن حال کسی رو ندارم

    راحت خودم رو بخشیدم

    که اشتباه کردم و اگه یبار دیگه ی همچین موردی پیش اومد خط قرمزم رو بگم

    من قبلا هم این فایل رو دیده بودم

    ولی فکر میکنم متن و کامنت نخونده بودم شایدم خونده بودم ولی در مدار درک نبودم

    البته الانم هم به اندازه مدار الانم درک کردم

    و مرتب باید کار کنم و عمل کنم وگرنه فراموش میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    یاسر حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1033 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام وعرض ادب خدمت همه خداروشکرکیکنم‌بابت فرصت دیگه ای که اززندگی دربهشت دیدم وکلی اگاهی کسب کردم این سفربازیه چیزی اومدتوذهنم که توجه کن داری به چی توجه میکنی وازچی صحبت میکنی ارومترفک کن نسنجیده داخل ذهنت هرچی اومدمرور نکن توجه توجه توجه واقعا مهمه موفقیت ازتوجه وکنترل ذهن واحساس خوب شروع میشه به قول خانم شایسته عزیز باید ذهنتو حرص کنی که چیکار کنی من‌ وقتی که توجهم رو‌ خیلی خوب کنترل میکنم حتی میبینم اندامم هم بهترشده شایدبرای بعض ازدوستان غیرقابل باور باشه اما واقعا وقتی خیلی خوب ذهنتوکنترل کنی وبه مثبت هاتوجه کنی سوخت وسازه بدنت هم تاقیرمیکنه قدم بعدی تکامله وکه پله پله هدایت میشی وبه قول استادسوت زنان وبالذت بردن به اهدافت میرسی مثل زمانی که استادهمخوانی میکردن ولذت میبردن خدای بزرگم الله اکبر به خدا هروقت میبینم زندگی دربهشتو چقدرمیتونه زمین هم زیبا باشه این همه. اب خدای‌من‌ این همه درخت وزیبایی این همه نظم وادمهایی که دارن ازادانه وباخوانواده پیاده روی میکنن ولذت میبرن باورکردم که اگه این دنیا زیباییهارو نبینم وچشمام روبازنکنم‌چه جوری تواون دنیا اصلا روم شه اززیبایی ها حرف بزنم واقعا خداوند هم بهشتو روی زمین قرار داده کافیه ببینیم توجه کنیم شکرکنیم وهدایت میشیم گام به گام خدایه بزرگم ممنونم که راهه درستونشونم دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 710 روز

    یک ذهن زیبا نیز‌، فقط می‌تواند حاصل مراقبت همیشگیِ کانون توجه‌مان باشد.

    یک ذهن زیبا حاصل تمرکز بر زیبایی‌ها و پرهیز از ناخواسته‌ها‌، “به صورت مکرر” است.

    یادمان باشد کار ما این است که‌، باساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه‌، از جزئی‌ترین لحظات زندگی‌مان شادی‌های بزرگی خلق کنیم.

    سلام بر استادانِ جان

    سپاسگزارم از شما خانم شایسته نازنین بابت تمام زحماتی که با عشق برای سایت میکشید

    ان‌شاءالله در پناه الله یکتا همواره رو به بهبود و پیشرفت باشید در تمام جنبه ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: