سفر به دور آمریکا | قسمت ۶ - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

سلام

یادمه استاد میگفت من هرچقدر مدار ثروتم رفت بالاتر دیدم بابا چقدر افرادی هستند که بالاتر از این حرف ها ثروت دارن، الان داستان همین شده، یک مکان تفریحی در سازمان خصوصی از استیت پارک ایالت بزرگتر و امکانات بیشتری داره، پس داستان ثروت اصلا ارتباطی به دولت و کشور و نداره، داستان اصلی، موضوع مدار هاست. موضوع باورهاست.

تیشرت کوالا ^_^

اون کالسکه که به دوچرخه متصل شده عالیه، عجب ایده ای

چقدر فضای سبز پشت دریاچه و عکس درختا که تو آب میفته رو من دوست دارم خدایا شکرت

ابرهایی که تو آسمون آبی جلوه میکنن واقعا عالیه، این زیبایی ها خیلی بهم احساس خوبی میده

آزادی پوشش که در آمریکا هست رو تحسین میکنم، هر کسی هر طور که دوست داره و خودشه و راحته میگرده و این واقعا فوق العاده هست و چقدر احترام به تفکرات هم دیگه میزان و این واقعا قابل تقدیر و تحسینه. چقدر احساس آزادی و رهایی میده به آدم و چقدر عزت نفس عمومی بالا هست

خانم شایسته اون صحنه که گفتی عجب تصویر زیبایی فکر کنم ۲۰۰٪ شبیه یکی از عکس های صفحه دسکتاپم قدیممه دقیقا از همین زاویه و یک پل و فضای سبز و آب همینطوری. یا حضرت فرکانس :))

اون پنکه سقفی ها چوبی هستن؟ ندیده بودم تا به حال چه جالب، پنکه چوبی!

یادش بخیر ما سکه رو میذاشتیم زیر برگه و با مداد رنگی رنگش میکردیم D-:

فضایی که دارین با RV رانندگی میکنید فوق العاده هست، غروب آفتاب، جاده و ماشین هایی که دارن رد میشن از اون فضای سرسبز واقعا عالیه، خیلی کیف میده.

استاد متن و ملودی و ریتم این موسیقی رو عالی حفظ بودیااا

و اما موضوع کنترل ذهن، من خیلی افکارم رو سعی میکنم کنترل کنم و از افکار نامناسبی که در ذهنم میاد اعراض کنم و به یک چیز مثبت دیگه یک باور مثبت دیگه یک گفتگوی مثبت دیگه آرام بخش توجه کنم و نکته ای برام داشت این روند رو باید همیشه ادامش بدم تا ذهنم پاک و تمیز بمونه. مثل گرد و غباری که وقتی وسایل رو تمیز نمیکنی روی وسیله ها میشینه ما همیشه باید ذهنمون رو تمیز کنیم از طریق اعراض کردن از گفتگوهای ذهن منفی و توجه کردن به نکات مثبت و برخی باورهایی که مثل سیمان چسبیده به مغزمون چون خیلی تکرار شده و پایه و اساس داره رو بایستی به شکل حل مسئله بهش نگاه کنیم. یعنی خودمون رو گول نزنیم که نه من از این ترسه اعراض میکنم و بجاش میرم به نکات ثبت تمرکز میکنم، مثل باور عدم لیاقت و ارزشمندی که اگه تمرین آگهی تبلیغاتی رو انجام داده باشین میفهمین چی میگم. وقتی انجام میدی بعدش بازم ترس هست، انجام میدی بازم هست، انجام میدی بازم هست و کنترل ذهن زیادی میخواد. تعهد زیادی میخواد. دادن رنج منطقی زیادی به ذهن میخواد تا بتونی بر این ترس غلبه کنی و تکامل طی بشه.