سفر به دور آمریکا | قسمت ۶ - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)

سلام به همگی

امیدوارم خوب باشین

بله، منم عاشق این تفرجگاه یا wellness resort ها هستم.

چند وقت پیش سرچ کردم و دیدم چقدر از این مدل فضاهای تفریحی زیاده توی دنیا…

یکیش که خیلی خفن و فوق‌العاده بود Rancho la Puerta توی مکزیکه.

خیلی خیلی قشنگه، امکانات خیلی باحالی هم داره.

جالبه که 4000 acres زمین داره چیزی حدود 1600 هکتار!!!

خیلی فضای خاصیه پیشنهاد میکنم حتما راجبش سرچ کنین.

دقیقا خانم شایسته درست میگین.

مهم نیست من چقدر تا حالا روی خودم کار کردم، درست از زمانی که شل میگیرم کار کردن روی خودم رو، همه چیزِ زندگیم هم باهاش افت می‌کنه.

هر چی بیشتر روی خودم کار کرده باشم و توی وضعیت بهتری باشم، وضعیت حالت افتم هم بهتره. یعنی اگه من الان 20 باشم، افت کنم میام روی 15. ولی اگه برگردم دوباره روی خودم کار کنم و این بار جدی تر از دفعه پیش و پیگیرانه تر کار کنم دو ماه دیگه می‌رسم به 50 و اونموقع اگه احیانا افت کنم به 45 می‌رسم و باز هم کارم از الان راحت تره برای اینکه نیروم رو جمع کنم، عزمم رو جزم کنم و دوباره برگردم روی خودم کار کنم.

و این اتفاق همیشه باید بیفته. همیشه ی همیشه ی همیشه. چون اگه به موقع برنگردم به مسیر حتی همون 40 هم می‌تونه برسه به صفر!

پس خیلی خیلی خیلی مهمه که من هر روز این روند رو ادامه بدم

شدت نتایج کی زیاد میشه؟ وقتی که من ادامه بدم برای بهتر شدن. نه برای اینکه افت یا افت های قبلیم رو جبران کنم. تازه از اونجاست که نتایج اصلی شروع میکنن به بزرگ شدن…

این نکته ی خیلی خیلی مهمیه که همین روزا درگیرشم و لازمه که هر روز و همیشه خیلی جدی به خودم یادآوریش کنم…

چقدررر تصویر راه چوبی خلوت که هیچکس روش نیست، درختای سر به فلک کشیده و هرس شده که سرسبز سرسبزن، آسمون آبی و رفلکس تمام این قشنگی ها توی آب زیباست…

اون فان استاپی که گذاشته بودن در عین ساده بودن خیلی جالب بود.

چقدر این کشور ثروتمنده و چه مردم ثروتمندی داره که با خیال راحت کاغذ و پاستل های مختلف رو گذاشته بودن و اطمینان داشتن که هر کسی میاد برای لذتش از اون امکانات استفاده میکنه و به بقیه هم اجازه این تجربه رو میده. و هیچ نگهبان یا مراقب خاصی هم توی اون محدوده نبود..

چقدر قشنگ که یک سمت اون راهرو تمام شیشه بود و حداکثر مقدار نور ممکن رو به داخل راهرو میاورد.

همینطور سالنی که حالت موزه پرندگان داشت هم سراسر شیشه های قدی بود.

با چه ظرافتی این حوونا تاکسی درمی شده بوده بودن.

و چقدر عالیه این فرهنگ احترام به طبیعت و محیط زندگی که از پرنده هایی استفاده کرده بودن که به صورت طبیعی مرده اند.

کامل هم راجب تمام پرنده ها توضیح داده بودن که متعلق به کجان و نژادشون چیه

چقدر هم منظم باکس بندی شده بودن کنار هم

اون انگری بردِ چقدر بامزه بود:))

یه آشیانه هم بود که نمیدونم ساخته پرنده ها بود یا آدما. ولی خیلی قشنگ با چند تا تخم مرغ و چند تا دونه پر طبیعی ترش کرده بودن

یه سموره هم روی یه تیکه چوب تکیه داده بود، خیلی ناز بود

سوییچ کردن بین ضدنور شدن و واضح شدن تصویر داخل اتوبوس خیلی قشنگ بود

و چه غروب سرخ زیبایی…

اون عاشقتم که استاد آخر فایل گفتین اختتامیه خوبی برای این قسمت بود:)))

مرسی خانم شایسته

خدایا شکرت…

شاد و سلامت باشین؛)