سفر به دور آمریکا | قسمت ۸ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

473 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    دانیال رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    کوکا کولا در سال اول کار خودش تنها تونست ۲۵ بطری بفروشه و کلی ضرر کرد اما با این حال نا امید نشد و الان بزرگترین و بهترین تولید کننده نوشابه در جهان محسوب میشه ٫ این به ما نشون میده که نباید در مسیر رسیدن به خواسته ها و رویاهامون نا امید بشیم و با باورهای درست و انرژی زیاد به راهمون ادامه بدیم و مطمئن باشیم که موفق خواهیم شد ٫ ممنون از شما که در این سفر بی نظیر مارو همراه کردین و باعث شدین مطالب و تجربه های جدیدی کسب کنیم همیشه شاد باشید ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3363 روز

    سلام

    چه کار با ارزشی ؛ مرسی و تشکر

    از اینکه آدمها به طور کلی؛ خودشون هستند و نسبت به کشور ما خیلی در صلح با خودشون هستند ؛ لذت می برم.

    رنگها و تنوع عالی بود و فکر نمی کردم که کوکاکولا این طوری باشد چقدر لذت بردم از هر لحظه آن .

    از خدا سپاسگزارم که زیباییهای بیشتری را دریافت می کنم و می بینم از طریق لطف شما .

    خداوند را شاکرم که میتوانم چیزهایی را که همیشه دوست داشتم از طریق لطف شما ببینم.

    از اینکه همه چیز با لذت و شادی آمیخته است بسیار لذت می برم. اصلا شادی و لذت بردن از تمام لحظه های این آدمیان جزئی از زندگی آنهاست. شادی در مقابل غم که آن هم برایشان دستاوردهای بهتری هم می آورد.

    در پناه ایزد منان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    به آنچه بیشتر بهش توجه کنم از اصلش و اساسش وارد زندگیم میشه

    با اینکه تو یه تضادی هستم و ذهنم میگفت بیخیال تو این شرایط سفر به دورآمریکا نگاه کنی؟ کامنت بنویسی؟ گفتم آره قرار نیس به تضاد توجه کنم؛ این تضاد اومده تا من خواسته هامو بهتر بشناسم و به وضوح برسم؛ میخام بگم تو این اوضاع اومدم رو ورودی هام کار کنم؛ چون شرایط الان اگه رضایت بخش نیست بخاطر فرکانس ها و ارتعاشعات خودمه: پس راه حلش اینکه تمرکز کنم به زیبایی ها، ورودی خوب به ذهنم بدم تا مثل همیشه و طبق قانون جهان هستی هدایت بشم به اساس همین زیبایی هایی که دارم بهش توجه میکنم.

    واقعا لذت بردم از این قسمت؛ و مثل همیشه تحسین میکنم استاد رو بخاطر اینکه چقدر عالی رو خودش کار کرده که در ثروت مندترین و بهترین کشور دنیا داره پادشاهی میکنه؛ درود بر شما استاد

    واقعا این کشور فوق العادست، همه چی سر جای خودشه، اصلا ابتکارو خلاقیت، نوآوری، فراوانی و ثروت تو این کشور موج میزنه، چقدر قشنگ و عاشقانه شغل خودشون رو و محصول خودشون رو در به نمایش گذاشتن و چقدر لذت بردم از ارزشمندی که برای محصول خودشون ایجاد کردن که نوشابه محصول نیست؛ شریک لحظات خوب شماست: این همون عشق به کاره که تو ثانیه به ثانیه این ویدئو موج میزد؛ خدایی لذت بردم از این حجم از ظرافت و زیبایی، این حجم از آدم هایی که اونجا بودن و مثل همیشه استاد که برای این مجموعه ارزش قائل شدن و ازشون خرید کردن و از این حرکت استاد خیلی خوشم میاد، هر جا میرن سعی میکنن یه خریدی انجام بدن، خصوصا کمپانی هایی که دوست دارن، ازش خرید میکنن، مثل خرید اون ماشین تسلا، توی این ویدئو ها علاوه بر توجه بر زیبایی، فراوانی، نعمت و ثروت میشه شیوه صحیح فکر کردن، رفتار کردن و زندگی کردن رو آموخت: و مثل همیشه تحسینتون میکنم استاد که خوده شماهم یه الگویی هستین از شخصی که عاشق کارتون هستین و تونستین به استقلال زمانی ، مکانی و مالی برسین و از تک تک لحظات زندگیتون لذت ببرین

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    ماهم از هم سفر بودن با شما لذت میبریم خانم شایسته؛ بینهایت سپاسگذارتونم که این ویدئو های زیبا رو با ما به اشتراک میذارین و نوش جونتون این رابطه گرم، صمیمی و فوق العاده ایی که با استاد عباسمنش دارین و همیشه بهتون میگه من عاشقتم، استادی که همیشه کودک فعاله، و یک شخص بی نظیر کنارتونه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      فائزه رستگار گفته:
      مدت عضویت: 779 روز

      سلام وقت بخیر جناب آقای نوروزی من واقعا از شما دوست عزیز خیلی ممنونم شما یا این کامنت خیلی کمکم کردید من چند روزیه حس می‌کنم نمی‌تونم ذهنمو کنترل کنم و متاسفانه در عمل انجام این تمرینات استاد عباس منش درصد نمی‌تونم ذهنمو کنترل کنم و خیلی ترسیده بودم و نگران شدم اما با این کامنت شما یاد گرفتن حتی تو شرایط بد حتی توی تضادها باید به تمرین ادامه داد چون این تضادها ما را به خواسته‌هامون می‌رسونند و ایمان عمل ما رو قوی‌تر می‌کند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1297 روز

        سلام خدمت فائزه خانم

        ابتداعا بینهایت ازتون تشکر میکنم بابت کامنتی که برام نوشتین و خدمدتون بگم ما اینجا اومدیم فقط به یک چیز برسیم اونم احساس خوبه: قطعا همه ما با شرایطی مواجه میشیم که باب میلمون نیست و ما اینجا باید ایمانمون رو به خدای خودمون نشون بدیم و مثل یک فرد توحیدی نه ترسی داشته باشیم نه ناامیدی نه نگرانی؛ خدایه ما خیییییییلی بزرگ تر از این ترس ها و نگرانی های کوچیک بزرگ شده در ذهن ماست اگر به خدا ایمان داریم نباید حالمون بد باشه، نباید نگران باشیم و این توحیدی هست که استاد همیشه میگه و اینکه تضاد ها بهترین نقشه برای پیدا کردن خواسته هامون هست با جزئیات؛ اویل کنترل ذهن سخته ولی وقتی چند بار تضاد به وجود میاد و ما خواسته خودمون رو درک میکنیم و بهش میرسیم دیگه این بازی رو یاد میگیریم؛ دیگه الخیر فی ماوقع رو یاد میگیریم؛ البته در کنار همه اینا یه قانون وجود داره به نام تکامل؛ قطعا من مثل استاد توحیدی نیستم، مثل استاد رو خودم کار نمیکنم و استاد بیش از 15 سال داره رو خودش کار میکنه و اینکه بزرگترین آفت در این مسیر مقایسه کردن خودمون با دیگران خواهد بود

        هر روز خداروشکر کنین که به این مسیر هدایت شدین و از این مسیر لذت ببرین و به تموم خواسته هاتون برسین: از خدا میخام هر روز شما رو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت داده هدایت کنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      پریا یکتاپرست گفته:
      مدت عضویت: 693 روز

      سلام آقای نوروزی من مدتیه کامنتهای شما رو دنبال میکنم ، استایل و شخصیتی که دارید رو تحسین میکنم در کنار نتایج فوق العاده ای که گرفتید. من تمام فایلهای استاد و اکثر فایلهاشون و چند بار گوش دادم ، باورها مو اصلاح کردم امیدوارتر شدم خیلی امیدوارتر و قاطعانه از خدا میخوام ولی چند وقته که استپ شدیدی تو همه جنبه های زندگیم از روابط، مالی و … ایجاد شده گاهی ارتباط با خدام بهتر میشه ولی اونم درحدی نیست که راضیم کنه، کشف قوانین، شیوه حل مسائل و اغلب دوره ها بجز دوازده قدم رو هم دارم، ولی به هیچوجه نمیتونم ترمزهام رو پیدا کنم، آخر مستاصل شدم و رها کردم و چندین بار به خدا گفتم من حتی بلد نیستم ترمزها مو کشف کنم که برطرفشون کنم ، خودت هر ترمزی سر راه رسیدن به خواسته هام هست بردار، ولی باز هم استپ ، استپ استپ، کلافه شدم ، از سایت استاد یه مدت دور شدم به اساتید دیگه و کتابهای صوتی موفقیت رو آوردم ، اونا هم اوایلش برام جذاب بود و با شور و شوق وصف ناشدنی گوش میدادم بعد اون تب تند خوابید و برام عادی شد، خیلی مثل شما سعی میکنم از شبکه های اجتماعی و اخبار و افراد منفی فاصله بگیرم و به تضادها توجه نکنم ولی آدمهای مزاحم از سر راه من کنار نمیرن، زورم بهشون نمیرسید به خدا سپردم اونم هیچ کاری نکرد، روی خودم‌ کار کردم مدارم رو ببرم بالا از فرکانس اونا جدا بشم ، خب یه سری هاشون و انصافا معجزه آسا ازم دور کرد ولی اصل کاری مثل سیریش چسبیده بهم و به هیچوجه نمیره، بااینکه یه بچه سه ساله هم میفهمه طرز فکر و اهداف و باورهای من زمین تا آسمون فرق دارن، عبارتهای تاکیدی رو شبانه روز هروقت یادم بیاد تکرار میکنم یه مدت شبانه روز فایلهای استاد تو گوشم بود و کامنت میخوندم و حالم وخوب نگه می‌داشتم تو اوج تضاد، ولی باز هم…. کاش خدا از طریق شما پاسخ سوال بزرگ من و بده، ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1297 روز

        دوست عزیزم دریا جان سلام

        نمیدونم چند وقت که با استاد هستین ولی میخام از روند نتایجم بگم شاید کمکی بهتون کرده باشم؛ من با منفی 250 میلیون تومان 10 دی 1400 وارد سایت شدم؛ اصلا اوضاع روحی خوبی نداشتم، نسبت به خودمو آیندم نا امید شدم؛ تو این سایت من کم کم با خدا شدم با بحث توحید آشنا شدم دیدم حالم داره خوب میشه، خیلی ذوق میکردم، دیدم استاد میگه اگر برای حرف مردم زندگی میکنی عزت نفس نداری: به خودم رجوع کردم دیدم اععع من چند ساله بخاطر حرف مردم دارم لباس میپوشم نه دل خودم؛ همیشه لباس رسمی میپوشیدم تا از نظر بقیه موجه جلوه بدم خودمو؛ سریع رفتم برای اولین بار تو عمرم شلوار جین خریدم، اسلش خریدم، تیشرت خریدم، کلاه خریدم و با این تیپم میرفتم بیرون و دیدم چقدر حالم داره بهتر میشه و خییییلی ذوق میکردم معجزه های من همین حال خوبم بود و با تموم وجودم سپاسگذار خدا بودم، کم کم رابطم با خدا خییییلی خوب شده، احساس آرامشم میرفت بالاتر و من سپاسگذار تر میشدم من هر چقدر نتیجه میگرفتم سپاسگذار تر شدم؛ دیدم بزرگترین معضل من همین ناسپاس بودنه، من برای موارد به ظاهر کوچیک خییییلی ذوق میکردم من بیمه ماشینم شامل تخفیف شد من خیییییلی ذوق کردم از این بابت، و فروردین بود که مادرم برام دوره سلامتی رو خرید و من خیلی ذوق کردم و سپاسگذار خداوند بودم و آرامشم بیشتر و بیشتر میشده، اواخر فروردین بود که من اولین قراردادمو بستم به مبلغ 6 میلیون؛ یعنی بیش از 4 ماه زمان برد من اولین قراردادمو نوشتم، و من اونقدر ذوق داشتم که انگار 600 میلیون بود خیلی حالم خوب بود؛ بماند که همون قرارداد برام 7 میلیون هزینه ورداشت و هیچ سودی برام نداشت ولی من با ذوق و شوق انجامش دادم و اردیبهش ماه من 2 تا قرارداد بستم و خیلی سپاسگذار تر شدم، خیلی خوشحال بودم داره قانون جواب میده و من هر نتایجی که بدست آوردم فقط سپاسگذار تر شدم و احساسم عالی شده

        قطعا شما هم به نتیجه رسیدین: قطعا شماهم سپاسگذار تر شدین، قطعا شماهم آرامشتون بیشتر شده؛ آره بهتون حق میدم اون نتیجه مالی هست که آدما برای ادامه مسیر سرپا نگه میداره ولی فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی نه خدا؛ کمک کردن به خودتم اینه که ادامه بدی و از این مسیر دست نکشی، هیچ مسیری بهتر از این مسیر نیست؛ گاهی اوقات من اینجا رو با میدون مسابقه اشتباه میگیرم و خودمو با عالم و آدم مقایسه میکنم این بزرگترین اشتباه ممکنه که من خودمو با دیگران مقایسه کنم، من باید ببینم اگر نسبت ب قبل سپاسگذار تر شدم پس مسیرم درسته و باید ادامه بدم

        من حدود چند ماه وارد تضاد کاری شدم، خیلی سعی کردم از این نضاد بیام بیرون، خیلی فایل گوش میدادم و تو زندگیم اجرا میکردم، خیلی تو دفترم مینوشتم، اما اون چیزی که من دنبالش بودم بهش نرسیدم تا اینکه حدود 5 روز قبل خدا بهم گفت آروم باش پسر؛ انقدر چرا تقلا میکنی؟ برو خونت بشین از زندگیت لذت ببر، تضادو بسپر به من خودم حلش میکنم، مگه قبلا خودم برات حل نکردم؟ مگه قبلا بدهیتو ندادم؟ مگه قبلا برات کلی مشتری و قراردادو پول نفرستادم؟ مگه خونه مورد علاقتو برات محیا نکردم؟ مگه ماشین مورد علاقتو برات محیا نکردم؟ گفتم بله، گفت خب این تضادم خودم برات حل میکنم تو فقط آروم باش؛ گفتم چشم، 5 روزه کاره خاصی انجام نمیدم کلا خونم دارم رو خودم کار میکنم، تو سایتم، فایل گوش میدم، کامنت میخونم و کامنت مینوسم

        از خدا کمک خواستم بهم بگه که چی بنویسم که بهتون کمک کنه، فقط میدونم هیچ کس جز خودتون نمیتونه بهتون کمک کنه؛ حتی خدا هم نمیتونه بهت کمک کنه باید خودتون بخواین؛ این مسیرو ادامه بدین دوست خوبم

        منتظر نتایج شگفت انگیزت هستم دوست خوبم؛ نتایج شگفت انگیز از لبخند زدن یک فرد غریبه شروع میشه، از کوچیکترین اتفاقات؛ بعد کم کم راهی پیدا میکنی تا حتما از خدا سپاسگذار باشی؛ مثلا بابت چشمات که میبینه، بابت انگشتت که داره تایپ میکنه، بابت پاهای خوشگلت که تورو همه جا میبره، بابت لب و دهن و زبونت که کمکت میکنه صحبت کنی، بابت گوشات که کمک میکنی بشنوی، بابت قلبت، کلیت و تک تک سلول های بدنت، بابت خورشید تابان، بابت اکسیژنی که وجود داره، بابت خانوادت، بابت بالشت زیر سرت و کوچیکترین چیز هایی که از نظر ذهن من بدیهی هست ولی ما باید بابت تموم نعمت هایی که خداوند به ما داده سپاسگذارش باشیم؛ البته که خداوند نیاز به سپاسگذاری ما نداره اما هماهنگ ترین موضوع با خداوند سپاسگذاریه، من خودم این قسمتو که نوشتم قلبم سرشار از شورو شعف شد؛ یه دفتر بردار با حال و احساس فوق العاده هر روز بابت نعمت هایی که داری از خداوند سپاسگذاری کن بنویس 10 تا 20 تا و اتفاقاتی که برات رقم میخوره رو با ذوق و شوق تو دفترت بنویس و از خداوند هدایت بخاه

        بهترین هارو برات آرزو دارم دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    ثریا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3396 روز

    سلام به دوستان گلم سید عزیزم و خانم شایسته خوش سلیقه و میکائیل خوشتیپ

    واقعا از دیدن این همه زیبایی چقدر لذت می برم و خداوند می داند تا چند سال آینده تا چند نفر از دوستانی که این فایل ها رو می بینند هدایت می شوند به امریکا و جاهای زیباتر. استاد الان که دارم این فایل ها رو میبینم و رابطتتون بررسی می کنم بر میگردم فایل مصاحبه رو هم میبینم که شما در قسمت 5 و توضیحات آن صبحت کردید باور کنید این فایل ها برای من عین درس و معلم که هر روز بهتر میفهمشش هر وقت که جایی میخوام بلرزم یا میخوام از قانون بزنم بیرون آلارم میاد و این آلارما من رو هدایت می کنه یک فایل دوباره گوش بدم الان که دارم این سفرنامه رو میبینم و یکم داشتم از قانون میزدم بیرون یه الهامی گفت برگرد برود سراغ فایلای مصاحبه چقدر خفنن این فایلا ( شاید نظر الانم به سفرنامه زیاد ربط نداشته باشه) اما چون توی این سفرنامه شدت رابطه شما کاملا مشخص تره من دارم اون فایلای مصاحبه رو خیلی بهتر درک می کنم این که روی کسی حساب نکن اگر کسی رفت رفت خدا اصله نه بقیه، چقدر استاد این حرفاتون رو دوست دارم و هر روز توی لیست سپاسگزاریم از خداوند بابت این که شما هستید و همراه خانم شایسته این حرف ها رو میزنید و این درسا رو به من میدید سپاسگزاری میکنم خیلی تصاویر خوبیند و خیلی فایلهای گذشته که به شکل رابطه شما و طرز فکر شما راجب روابطه خیلی کمکم کردند مطمئنم الان که دارم این فایل ها رو بهتر درک می کنم این که مدارم بالاتر رفته و این که دارم بهتر همه چی رو میفهمم خدارو شکر زندگیم از تمام جنبه ها داره بهتر می شه و از نظر مالی و سلامتی و عشق و وابستگی و رابطه با خدا اصلا قابل مقایسه با قبل نیست و این هم برای تکامله

    خانم شایسته عزیز خیلی ممنونم بابت تمام کارهایی که با عشق برای این سفرنامه انجام میدی چقدر ازت نکته یاد گرفتم وقتی بعد از آشپزی همه چیز رو تمیز میکنید خیلی برام جالب بود و من بعد از این که این فایلا رو میبینم کم کم به تمیزی خیلی اهمیت میدم یه دونه ای دوست دارم.

    دوست داشتم اینا رو بگم و یه اشاره ای کنم به فایلایی که امروز از استاد دیدم دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3832 روز

      به نام خدای شادی آفرینِ بینظیر و شگفت انگیزمون

      سلامممممممم به دنیای قشنگم سلام به ثریای قشنگم سلام به دوست بینظیر و ثروتمندم

      یک نکته ای هست توی نظرت که انقدر خودِ خودِ خودِ اصلِ هااا که نگو و نپرس!

      گفتم و بنویسم و تاکیدش کنم! که چه ها میکنه با زندگی هر کسی اصلا از زیر صفر هاا تو را میکشونه به بالای هزار و میلیون و بیلیون و …. واووو

      سپاس گزاری

      ره یکیست و آن هم: سپاس گزاریست

      عاشقتممم

      ممنونم که این لحظه من را با این کامنت بینظیرت ساختی

      به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم عزیز دلم

      هر جا که هستی دلت با خدا باشه الهی:

      دوست دارمممم

      عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مجتبی یعقوبی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    سلام مریم جان ??

    استاد مهربون ?

    ومایک دوستداشتنی

    سفر بهتون خوش بگذره این همه حس خوب نوش جونتون خدا حالتون رو هر روز بهتر وخوش تر کنه

    ازت ممنونم مریم جان که ما رو توی این سفر باخودتون همراه کردین من بیشتر از اینکه از سفر عشق کنم کیف میکنم که مایک روانقدر خوب دیدم که چقدر این بچه پاک ومعصوم بهت تبریک میگم استاد که خداوند چه موهبتی بهت عطا کرده فرزند صالح وسالم استاد تحسینت میکنم با این که ثروتمند واقعی هستی ولی اهل تجملات نیستی توخرید کردنتون متوجه این موضوع شدم هر چند خونه هاتونم گواه این مسئله بود ولی این مورد بیشتر بهم چسبید. شمابرعکس یه سری ادمایی هستیدکه به خاطر باور کمبود حرص میزنن تو خرید کردن همیشه دوست داشتم خرید کردنتون رو ببینم که چطور خرید میکنید الان برام الگو ایجاد شد اونجا خیلی چیزای دیگه بود که میتونستین بخرید مثل یه سری ادما بگین خوب فلان چیزو بخریم خوبه ها قیمتش خوبه حالا شاید بد بدردمون بخوره .استاد کیف میکنم میبینم شما خودت انقدر آروم وحتی اقراق نکرده باشم مثل یک بچه معصوم رها هستید حتی یه کوچولو هم ناراحتی واظطراب در نگاهتون رفتارتون دیده نمیشه واین همه عشقی که به مریم خانم هدیه میکنید برام قابل ستایش خدا عشقتون رو هر روز بیشتر کنه راستی توی یکی از این فایل هایی که میدیدم از سفر نامه مایک واستاد با هم نقاشی کشیدن علم روانشناسی میگه نقاشی خورشید حکم پدر رو در زندگی بچه ها داره ونشون دهنده میزان علاقه فرزند ونقش پدر در زندگی بچه اس بهتون بازم تبریک میگم استاد مایک شما رو همون طوری توی نقاشیش کشید که تصورهمه ی ما از شما بود پر نور ودرخشان

    ??? شاد وپیروز وسعادتمند در دو دنیا باشید آرزویی که شما همیشه برای ما میکنید خواستم این دفه من این دعا رو برا شما بکنم

    محبوبه سادات مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  6. -
    امامی گفته:
    مدت عضویت: 2676 روز

    سلام

    آمریکا شبیه کارتون هاست، تمیز، فانتزی، همه شاد و خوشحال، ابرها رو میبینی عالی، درختان عالی تر، ساختمون ها تمیز، همه چی عالیه واقعا و نوش جان تک تک افرادی باشه که دارن این زیبایی ها رو تجربه میکنن مثل ما همسفرهای عالی :)

    خدای من چقدددددر آدم تو صف هستن، اگه صف غذای رایگان بود انقدر شلوغ نمیشد که کوکاکولا تونسته با باورهای عالیش این همه فراوانی رو جذب کنه

    دقت کردین که چقدر لباس های مردم رنگارنگ و متنوع هست؟ به مدل موهای متعدد و متنوع دقت کردین؟ به رنگ پوست های مختلف چی؟ دیدین افرادی که سنشون بالاتره چقدر شاد و خوشحال هستن؟ آزادی مردم تحسین انگیز نیست؟! خوشحالی مردم و شادی و انگیزه ای که تو این کشور هست تو این سفرنامه هست دیوانه کننده نیست؟! اینها دقیقا نشون میده موضوع زندگی فرکانسه نه هیچ چیز دیگه و نشون میده مدارها چطور دارن کار میکنن، تصاویری که ما داریم میبینیم از این سفر موهبت بزرگی هست و توجه به این نعمت ها و این فضاها حتما ما رو به مسیرهای عالی مثل همین مکان ها هدایت میکنه همانطوری که در این چند روزه که من سفرنامه رو دنبال کردن دیدم ناخودآگاه همش تو پارک و فضای سبزم :)) فکر کنم که نه حتما بعد از این فایل یک سری چیزهای نوشابه ای و هم اساس با همین سفرنامه رو تجربه میکنم حالا ببین کی گفتم :))

    وقتی تو مدار درست باشی صف زیادی هم جلوت باشه فراوانی ثروت و نعمت و مشتری و موقعیت های عالی رو میبینی و ازشون لذت میبری و باورهات رو تقویت میکنی و بعد به سمت فراوانی های بیشتر و نعمت و ثروت بیشتر و مشتری های بیشتر و فرصت های عالی تر هدایت میشی. این است داستان هدایت.

    پیراهن استاد Love that :-D

    نکته ای که توجهم رو جلب کرد در مورد کوکاکولا اینه که یک کسب و کار واقعا میتونه همیشه رشد کنه، تا حدی که به تنهایی برای خودش تاریخ سازی کنه، تا حدی که برای خودش موزه داشته باشه، پس کسب و کارهایی که با عشق و علاقه ساخته شدن و در مسیر درست دارن حرکت میکنن همیشه میتونن رشد کنن و تاریخ مصرفی نداره همیشه میشه بهتر شد و کوکاکولا اینو ثابت کرده

    احترام به مشتری در کوکاکولا رو واقعا دوست دارم، ببینید فقط یک تیم عاشق میتونه این ایده به ذهنش برسه و مهمتر از اون اجراش کنه که با زبان های رسمی دنیا به افراد خوش آمد گویی کنه.

    مثل سفر قبلی به دشت پروانه ها، کوکا کولا هم یک عالمه محصول فوق العاده با این ایده ساده درست کرده از ماگ و کپ و بشقاب و دستگیره بگیر تا جعبه خلال دندون و گیره لباس و دفتر و توپ و .. اینها نشون میده که واقعا افرادی ذهن ثروتمند داشته باشن ثروت سراغشون میاد و ببینید همین یک ایده ساده رو هر کسی تو فروشگاه خودش اجرا کنه چقدر میتونه گسترش بده کسب و کارش رو.

    داستان تمپا فلوریدا چی هست؟ :-؟

    آهنگ imagine dragons وقتی پخش میشه در سفرنامه یعنی فرکانس ها خیلی دقیق دارن کار میکنن چون من موسیقی های زیادی ازشون گوش دادم، Love that

    استاد من از عاشقتم هایی که میگی خسته نمیشم خیلی جالبه، :)

    میخواستم یکم جدی تر باشم ولی نمیشه آخه :))) تو سفر باید رها بشی، پوکیدم از خنده با این حرکت های استاد

    من نمیدونستم کوکا کولا انقدر برند زیر مجموعه داره، آسیا یک سری طعم، فانتا مال کوکاکولاست؟!، آفریقا یک سری طعم، آمریکای شمالی یک سری طعم، واقعا چه گسترشی و چه خلاقیتی و چقدر ایده ی تست مزه کار خوبی هست. نتیجه باید نشون بده چند مرده حلاجی

    بچه ها چقدر دارن کیف میکنن و عشق میکنن، وقتی بچه ها رو میبینم دوست دارم بیشتر به خودم نزدیک بشم و از این کار لذت میبرم

    نکته فوق العاده ای رو خانم شایسته گفتن که ما از یک محصول صحبت نمیکنیم بلکه از لحظاتی صحبت میکنیم که کوکاکولا در زندگی آدمها ساخته واقعا الهام بخش من بود که هدفم رو چطور تنظیم کنم تا هم خودم لذت ببرم و هم باعث بهتر شدن جهان بشم. واقعا عشق و شوری که در کوکاکولا دیدم این امید رو در دلم زنده کرد که منم میتونم با همین عشق به زندگیم معنای بیشتری بدم و باعث بهتر شدن جهان اطرافم بشم.

    و اما اون خرسه چقدر خنده هاش باحاله و چقدر رقص خوبی انجام دادن آفرین منم همراهیتون کردم ^_^

    ترکیب رنگ قرمز و مشکیشون رو دوست دارم مثل خود نوشابه

    سپاسگزارم از خانم شایسته و استاد و انسان ها و فضای خوب این سفرنامه و همچنین باقی همسفران عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3832 روز

      به نام خدای جهان آفرین هدایتگر مطلق

      محمد جان عزیز دل عاشق نفس جیگر ســـــلام عشق

      من عاشق این نگاه زیبا و این باورهای قدرتمند کننده ات هستم عاشق این نوشتن هات این نکته بینی هات این خودت بودنت واقعا بینظیری و معرکه خداروشکر میکنم که هیچ!! بی نهایت باررر صدهزار مرتبه شکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت واقعااا ازت ممنونم که مینویسی چقدر خوب در لحظه بودن را گفتی چقدر خوب اطلاعات عالی در مورد کوکا داشتی و داری تو چه هیولایی هستی شاه پسر

      خواستم تحسینت کنم به خاطر همه ی ویژگی های مثبتی که داری خداروشکر میکنم که با وجودت توی این خانواده این دنیامون را قشنگ تر و زیباتر کردی دمت گرممم من عاشقتمممم شاه پسر

      خیلی خیلی انرژی دارم و گفتم حتما که علاوه بر زبانم که تحسینت کردم بگم و بنویسم که چقدر فوق العاده ای پادشاه جون، هر جا هستی خوش و خرم و ثروتمند و وصل باشی.

      الهی الهی الهی که همیشه حال دلت عالی و شاد و باز و افکار بزرگ داشته باشی و باشی

      یوهووو

      عاشقتمم

      دمم خودمم گرم که نشستم و تحسین کردم. و میکنم و این عشقم را ابراز میکنم این حس خوبم را با دنیا به اشتراک میذارم آره دنیاا آره دنیااا ببین من عاشقتممم نفس

      برو بریم مدارهای بالاتریوهوووو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        امامی گفته:
        مدت عضویت: 2676 روز

        سلام کارکو عزیزم

        من عاشقتم نفس! تو یکی از زیباترین دوست های من در این وبسایت هستی، بی نهایت انرژی و بی نهایت مهربانی و بی نهایت عشق همیشه ازت دریافت میکنم. تو دست خداوند مهربانی که از رگ کردن به ما نزدیک تره. تو بی نظیری.

        از صمیم قلب آرزو میکنم هر آنچه که در دنیا و آخرت میخوای رو بدست بیاری و بهترین احساس های دنیا به صورت پایدار داشته باشی و در لحظه زندگی کنی و از زندگیت هر روز بیشتر از دیروز لذت ببری.

        من هم تحسینت میکنم به خاطر این خدایی بودنت و این کامنت های پرانرژیت و خودت بودنت که زیبایی های این سفر رو چندصد بار بیشتر کرده.

        امیدوارم روزی ببینمت و ببوسمت به خاطر اینکه انرژی فوق العاده عالی ای داری پسر.

        عاشقتم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        امامی گفته:
        مدت عضویت: 2676 روز

        سلام سعید عزیزم.

        سپاسگزارم از لطف و محبتت امیدوارم هر روز به سمت زیبایی های بیشتر عشق بیشتر نشاط بیشتری ثروت بیشتر و فراوانی و وفور نعمت بیشتر هدایت بشی . دستان خداوند رو هر روز در زندگیت ببینی و لذت ببری. عاشقتم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      لیلا رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2732 روز

      سلام دوست هم فرکانسی م دقیقا امریکا بهشت همه جا سرسبز همه جا اب همه جا تمیزی همه جا پیشرفت همه جا ازادی من امریکارو اینطوری نمیدونستم اما این گروه دید منو باز کرد و خداوند رو سپاسگزارم با اینکه این همه پیشرفت کرده اما باز متوقف نشده هر روز ثروتمند تر با شکوه تر زیبا تر میشود واقعا قابل تحسین هست هفته پیش برای تولدم رفته بودیم به یک کافی شاپ و کلی تو ترافیک و کافی شاپ منتظر بودیم اما برام شیرین بود که ثروت رو میدیم وضع همه خوبه اومدن بیرون اینهارو از استاد وخانوم شایسته جان یاد گرفتم بابت کامنتون تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        امامی گفته:
        مدت عضویت: 2676 روز

        سلام لیلا عزیزم

        کشور آمریکا فوق العادست! بی نظیره. بهترینه. همه ی ما لیاقت این رو داریم که در این کشور بی نظیر و فوق العاده زندگی کنیم و این زمانی شروع میشه که از همین جایی که هستیم نکات مثبت و زیبایی ها رو ببینیم و این نکته بسیار مهم و اساسی هست که استاد در بخش دوم جلسه دوم جهان بینی توحیدی بهش اشاره کردن که من زمانی هدایت شدم به جاهای زیبا قشنگ که متعهدانه دنبال نکات مثبت همان محله همان شهر و همان کشوری که بودم متمرکز شدم و از اون لذت بردم و این قانون بدون تغییر جهان هست – نه قانون کشور ها بلکه قانون خداوند که مالک و هدایتگر و مدیر جهانه – که وقتی ما به زیبایی های اطرافمون توجه میکنیم و اونها رو تکرار میکنیم و لذت میبریم هدایت میشویم به مکان های قشنگ تر. سفر میکنیم به محله بهتر. شهر بهتر. استان بهتر. کشور بهتر. قاره بهتر. ایالت بهتر. من عاشق شما هستم که با مثالت بهم تاثیر فایل های سفر به دور آمریکا و استاد رو گفتی که این تغییر در نگاهون و لذت هایی که از همه چیز میبریم اتفاقی نیست بلکه حاصل کار کردن روی خودمونه و مسلما جهان به افرادی که روی خودشون دارن کار میکنن و ورودی های مناسب میدن و تمرین میکنن و عمل میکنن پاداشش رو ارزانی میکنه و ما لیاقت این پاداش ها و استفاده از قوانین و بهتر کردن زندگیمون رو داریم. از صمیم قلب دعا میکنم که به سمت زیبایی های بیشتر نعمت های بیشتر شهر ها کشور ها محله ها و ایالت های بهتر هدایت بشی و بهترین دستان خداوند رو در زندگیت تجربه کنی و پولدار باشی و معنویت رو در زندگیت تجربه کنی و نتایجت به ثبات فرکانسی و پایداری عالی برسه و هر روز بهتر از دیروز از زندگیت لذت ببیری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2635 روز

    خدا رو سپاسگزارم و عاشقتونم عاشقتونم عاشق شما نازنینها برای این همه لطفی که میکنین و این تصاویر زیبا رو برای ما هم از سفرتون به اشتراک میذارین خانم شایسته مهربون خیلی سپاسگزارم خیلی کار بزرگی دارین انجام میدین واین فایلها رو برای ما تهیه می کنین فقط خدا میدونه که دیدن این تصاویر پر از فراوانی و نعمت و احساس لیاقت چقدر به تقویت باورهای ما کمک میکنه هر کدوم این فایلها و دیدن این تصاویر برای من مثل یک بمب انرژی عمل میکنه چنان شور و شوق و انگیزه رو در من بالا میبره که همش در عالم رویا سیر میکنم و لذت میبرم و احساسم خوب هست تمام توجهم فقط به نکات مثبت هست و مثل یک شکارچی مترصد شکار لحظه های زیبا و مثبت زندگیم شدم و از این همه نعمت و فراوانی در زندگیم شگفت زده هستم

    تکرار این فایلها و اینکه شما از زندگی شخصی و سفری که در اون هستین رو به تصویر کشیدین و من میبینم که چقدر راحت و آسون و با ذوق و شوق از کوچکترین زیبایی هم نمیگذرین این احساس رو در من بیدار کرد با این که من قبلا هم همین نعمت ها رو در زندگیم داشتم ولی همیشه فراوانی رو در آینده و هر زمانی که به‌خواسته برسم میدیدم ولی الان به لطف خدا مهربون از شما یاد گرفتم که از لحظه لحظه زندگیم و از داشته هام لذت ببرم و فراوانی و نعمت یعنی همین داشته هایم و واقعا الان که به این مرحله رسیدم می بینم که داشته هایم قابل شمارش نیستن و این بیشتر من رو ذوق زده میکنه دیدن این تصاویر زیبا از این مکانهایی که پر از شگفتی و فراوانی و نعمت هست رو برای ما میذارین برای من شده رویای دست یافتنی و باور دارم با توکل به خدا و طی کردن تکاملم حضور و دیدن و لمس کردن گوشه گوشه شگفتیهای جهان به مرور و آرام آرام پیش میاید که خودم هم متوجه نشوم و تعجب نکنم چون زندگی امروزم با زندگی یک سال پیشم 180درجه متفاوت هست و من هیچ ربطی به یک سال پیش ندارم و همه چی بعد آشنایی با شما وقرار گرفتن در این مسیر توحیدی بقدری آرام آرام تغییر کرد و من رو فرسنگها از اون زندگی پر از احساس گناه و باور محدود دور کرد و من الان با این نتیجه بزرگ محکم و مطمئن و با احساس رضایت از زندگی امروزم میگم که دست یافتن به یک زندگی پر از احساس لیاقت و فراوانی و نعمت و آزادی زمانی و مکانی و استقلال مالی برای من در گوشه گوشه این جهان شگفتی کاری بس راحت و آسان است

    فقط میتونم بگم عاشقتونم و دوستون دارم

    در پناه خدای مهربون شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 88 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3009 روز

      به نام خدای عزیز

      سلام همسفر مهربان الهام جان

      خیلی زیبا نوشتی گلم ?

      لذت بردن از زیبایی و زندگی که الان داریم و دیدن فراوانی و نعمت خداوند مارو هدایت می‌کنه به مسیرهایی که خدا می‌دونه قرار ه چه نعمت های زیباتر و بهتر با کیفیت تر رو تجربه کنیم .

      خداروشکر عزیزم دیروز ۱۷تیر بهت فکر میکردم اقااا این قانون منو کشته مرده خودش کرده .

      با خودم گفتم خدا جان الهام کجاست یه مدت خبری ازش نیست وامروز کامنت لایک خورده سبزتون رو دیدم .

      شااااد باشید دوست ثروتمندم در کنار خانواده عزیزتون و خدای عشق .

      ????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        الهام مسکرانیان گفته:
        مدت عضویت: 2635 روز

        سلام دوست مهربون طیبه نازنینم

        خدا رو واقعا سپاسگزارم که به این مسیر توحیدی هدایت شدم و با دوستان نازنینی مثل شما همسفرم و ایمان دارم با توکل به خدای مهربون و عمل به قوانین ثابت جهان هستی وخوب بودن احساسمون در هر لحظه و طی کردن تکامل لذت زندگی با کیفیت عالی رو در تمام جنبه ها تجربه میکنیم

        ???

        بهترینها رو دوست عزیزم از خدای مهربون برای شما آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 941 روز

      سلام الهام جانم

      سال نو، بهار نو، روز و روزگار نو مبارک

      .

      چقدر زیبا نوشتی الهام جان که فراوانی همین لحظه است

      همه داشته هامون

      همه آنچه هست در اطرافمون

      همه آنچه که در همین لحظه موجوده

      همه نشان فراوانی الهی است

      و این همه فراوانی رو باید جشن گرفت و لذت برد

      موکول کردن دیدن فراوانی به فرداهااا، کار انسان آگاه نیست

      .

      خداروشکر که از طریق الهام هاااا به من الهام میکنی چه کنم چه نکنم

      .

      خدایاشکرت

      قدردان این خانواده عزیز هستم.

      در پناه خداوند مهربان خوش بدرخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    سلام خدمت عزیزای دلم،امیدوارم قلبتون به نور خدا روشن باشه همیشه

    سلام به استاد عباسنمش عزیزم و خانم شایسته ی نازنین.

    امروز روز دوم سفرم به شهر زیبای همدان بود

    قبل از هر چیزی دوست داشتم بگم لطفا شما همدانیا اصلا نرید ورزشگاه!

    شما به درد جو ورزشگاه نمی‌خورید!

    آخه شما چچچقدر آرومید!

    چقدر آرامش دارید!

    اصلا تو شلوغی بازار که دیگه ولوله وسروصدا همه جا هست اونا همه آرومم، همه با صدای آروم با همدیگه حرف میزنن،نه داد و بیداد میکنن ،نه مغازه داری برای فروش جنسش سروصدا میکنه و فریاد میزنه من واقعا تاحالا هیچ جایی نرفتم که مردمش اینقدر آروم باشن، شاید برای خودشون عادی باشه آپا برا منی که از اهواز اومدم و کلا انگار جزو شخصیت رفتاری شده که با صدای بلند حرف بزنن،این موضوع خیلی توجهم رو جلب کرد.

    صبح ساعت 9 وقتی بیدار شدم که برم شهر رو بگردم دیدم برق نیست!

    نبود برق یعنی در پارکینگ باز نمیشه و دلفین رو نمیتونم با خودم ببرم.

    به خودم گفتن حتما باید با اسنپ برم و دلفین استراحت کنه و بعد اسنپ گرفتم و رفتم موزه ی طبیعی .

    وقنی ساعت 10 صبح وارد موزه شدم دیدم همه جا سکوته محضه و گفتم هیییچکس حالا اینجا نیست ،برای اثبات خلاف آنچه که فکر کرده بودم چند قدم رفتن به داخل موزه کافی بود!!!

    دییییییدم 30،40 تا بچه فسقلی دختر و پسر دبستانی مثله مدرسه موش‌ها تو هم میچرخن و سوصداشون تماااامه اون موزه رو برداشته بود!

    4،3 تا خانم معلم و ناظم هم داشتن ولی بیچاره ها درمونده شده بودن از دستشون!

    موزه ی طبیعی همدان تعداد زیادی از خزندگان،پرندگان،دوزیستان،پستاندارن، ماهی ها و…رو داره.

    من که اولش شروع کردم به فیلم گرفتن از اون جک و جونورا ،در ادامه پشیمون شدم و از گودزیلاها(بچه های آتیش پاره)گرفتم

    یه خانم معلمی بود حدود 15 تا بچه مچه دورش بودن و این مسؤل اونا بود،منم دیدم لینا خیییعلی باحالن هممش باهاشون بودم و ‌قتی خانم معلمه داد میزد بچه های من نرید جلو اینجا جمع شید!منم میرفتم کنارشون و دست به سینه می ایستادم!!!

    آقا تو این گیرو ویری رسید به گرگ!

    معلمه برا اینکه بهشون آموزش بده که گرگ صداش چجوریه و چه خصوصیاتی داره و … بهشون گفت بچچچه هاااا!!

    صدای گرگ چه شکلیه!!؟؟

    دیدم به پسر بچه ای گه کلاهش تا رو مژه هاش اومده بود،چشاشو کوچیک کرد گردنشو کج کرد،سرشو سمته سقف بالا برد و مثله گرگ آلفا شروع کرد به زوزه کشیدن !

    چچچنان از اعماق وجودش میگفت

    عااووووووووووووو

    عاوووووووووووووووو

    که هرکی بیرون اون صدا رو میشنید فکر می‌کرد گرگه نره داره دنبال جفتش میگرده!

    لامصب اگه میزاشتنش چند دقیقه دیگه بمونه تو نقشش به یکی دوتا از همکلاسی هاش حمله می‌کرد!!!

    محو بچه های همون خانم معلم رفتیم جلو تر رسیدیم به چندتا طوطی!

    خانم معلمه گفت ببچچچه ها!

    دیدین بعضی طوطی ها حرف می‌زنند!؟

    صدای طوطی چه شکلیه!؟

    دیدم یهو از ‌کنج مجلس یکی بانگ برآورد:

    غاااار

    غاااار

    غاااار

    معلمه گفت دیونه اونکه صدای کلاغه!!!!

    ییییعنی ممممن فقط مونده بودم خدایا بخندم یا فیلم بگیرم!!!

    آخه یکی نیست به همون خانم معلمه بگه خودت میتونی صدای طوطی رو دربیاری که از بچه ها میخوای !؟

    بیچاره مجبوره یه صدای از خودش در بیاره دیگه!

    دوباره می‌دیدی معلمه میگفت بچه ها این خروسه،صدای خروس چه شکلیه!؟

    می‌دیدی تمااامه موزه رو صدای خروس برمیداشت و یک ارکستر سمفونیک قوقولی قوقول با رهبری خانم معلمه جوان در حاله اجراست!

    بیچاره اسکلته نهنگه!

    من با چشمای خودم دیدم از هیبت این قوقولی ها و زوزه های بچه های گرگ نما و …لرزه بر اسکلت نهنگه افتاد!

    خلاصه خخخیلی خوش گذشت بهم ،خوده ناظمشون بهم گفت اینقدر که از دیدنه بچه ها لذت میبری فکنم از دیدنه جانداران تو موزه لذت نمیبری!؟

    گفتم دقیقآ!!!

    رفتیم جلو تر یه پسر بچه ای بود از شدت دیدنه مار تو شیشه هیجان زده شد و میخواست این هیجان رو هم به بقیه انتقال بده بلند بلند میگفت ،خانم معلم ماااار ماااار

    خانم معلمه هم که میخواست هیجانه اون پسره رو بیشتر کنه گفت

    ووووووی

    ووووووی

    !!!!

    گفتم خاله په چته !

    مگه اومدی بهشت آباد وی وی راه انداختی!!!

    والا بخدا!

    یعنی کلا همه جا سوژه بودن!

    خداروشکرت بخاطر این همزمانی ورود بچه ها و من تو این موزه که این لحظات رو تجربه کنم!

    بعد از موزه رفتم دلفین رو برداشتم و با خودم بردم تو شهر چرخوندمش،رفتم آرامگاه باباطاهر،یه آقای مسنی نشسته بود که فکنم اهل عرفان بود و داشت مراقبه می‌کرد کنار سنگ قبر باباطاهر،و یک آهنگه بسیار زیبای تنبور نوازی گذاشته بود با موبایلش و واقعا لذت بردم!

    این همزمانی ها فوق‌العاده بود!

    فوق‌العاده!

    بعدش رفتم میدان امام خمینی چچچقدر لذت بردم و کیف کردم و عطر مورد علاقه ام ‌که بیییینهایت بوی این عطر رو دوست دارم از یه آقای محترمی خریدم و الان بعد از 4 ساعت از استفاده کردن از اون عطر ،هنوز بوی خوشه عطر(جوب قرمز)روی گردنم هست با همون خط بو!

    حدود یکساعتی چرخیدم تو بازار و لذت بردم و بعدش رفتم آرامگاه ابوعلی علی سینا!

    وقتی با شخصیت این انسان عالم آشنا شدم بیشتر ارزش آیت شخصیت برام مشخص شد.

    ابو علی سینا به گفته خودش در سن 16 سالگی بقدری عالم و آگاه میشه که میگه که:

    من در سن 16 سالگی هیچ علمی نبود که دیگه یاد بگیرم و همه ی علوم رو یاد گرفته بودم و از 16 سالگی به بعد همه ی علمم خود آموز بود!

    جالی اینجاست کتاب های ایشون در سال‌های گذشته ،در اروپا،بعد از کتاب مقدس ،پر تیراژ ترین کتاب در اروپا بود!

    آرامگاه ایشون از 12 ستون تشکیل شده که هر ستون نماد اینه که ایشون به 12 علم دنیا آگاه بود

    علومه فلسفه،نجوم،ریاضیات، پزشکی،سیاست ،موسیقی و…

    و جالب اینجاست خوده ابو علی سینا که بعد از چند صد سال هنوز کتاب های طبابتش کابردی هستن،خودش بر اثر بیماری در سن 58 سالگی فوت میکنه!

    و این شهر رو می‌نویسه:

    از قعر گِل سیاه ، تا اوج زُحَل

    کردم همه مشکلات گیتی را حل

    بیرون جستم ز قید هر مکر و حِیَل

    هر بند گشاده شد مگر بند اجل!

    این نشون میده که تو هرچقدرم علم داشته باشی،حتی ابو علی سینا هم باشی باز تو محتاج خداوندی برای درمان و هیچ قدرتی در برابر رب العالمین نداری!

    بعد از اون ،تو شهر یه مقدار چرخیدم و با آهنگه(قربونه رنگه چشات از سهیل مهرزادگان)لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم و رفتم به بام شهر!

    جایی که تمااامه شهر زیر پام بود!

    هرچه که من تو عمرم برف ندیدم تو همین یک ماه کللللی برف دیدم !

    یه جایی بود فکنم 300،400تا پله بود و روی پله ها تمام یا برف بود یا برف یخ زده بود و خودم بودم و خودم بودم و خدا!

    تو دله شب رفتم بالای بالای بالا!

    بعضی وقتا ذهنم میگفت ممکنه حیونی سگی ،گرگی بهت حمله کنه تو این برف و زمستون تو شب،اما من به خوم میگفتم من مهمون خدام !

    و یک زیبایی بینهایتی رو تجربه کردم.

    خداروشکر

    خداروشکر

    بعدشم یه آهنگه کردی حرفه ای گذاشتم و صداشو زیاد کردم و عششششق کردم

    عصری دوستم بهم زنگ زد گفت خواستم حالتو بپرسم و بهت روحیه بدم و بگم تو فکر نباش اما وقتی باهات حرف زدم حقیقتش بجا اینکه من به تو روحیه بدم تو بهم روحیه و دادی!

    گفتم بله!

    بله!

    گفت هرکی گرفتاری یا مشکلی واسش پیش میاد نگران میشه و بهم میریزه اما تو رفتی برا خودت خوش گذرونی و گشت و گذار!

    نمیدونم تو اینقدر حالت خوبه این واقعیه یا داری تظاهر میکنی!

    گفتم ببین!

    هیچ چیزی نیست که تو دنیا منو بقدری بهم بریزه که نتونم خودمو جمع کنم و این قدرتم تنها از لطف خدای واحده.

    خداروشکر میکنم

    خداروشکر می‌کنم

    خدایا عاشقتم

    تو برا من کافی هستی

    برا حال خوبم

    برا قلبم که آروم بشه

    برا اینکه زیبایی هارو نشونم بدی

    و جالب اینجاست وقتی من ذهنم رو کنترل کردم، همون پدر مادری که کلللی نگران بودن اونا هم امروز عصری با خنده و شوخی داشتیم با همدیگه حرف میزدیم.

    خدایا!

    ادامه ی سفرم رو به دسته تو میسپارم و از تو میخوام هررر دعایی که 6ر کردم از بچه های سایت در حقم میکنن برام اجابت کنی و ده برابرش رو تو زندگی خودشون قرار بدی.

    با ققلبم دوستون دارم

    بوس به چشاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 95 رای:
    • -
      خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
      مدت عضویت: 190 روز

      سلام به داداش گل اقا ابراهیم

      چندمدتیه باخودم میگم کامنت برات بنویسم یانه امشب خدابمن الهام کردبرات کامنت بزارم امیدوارم مفیدباشه .

      تاجایی که وقت کردم کامنتهای زیبا ومفیدتومطالعه کردم برای جدایی ازهمسرت خیلی ناراحت شدم دلیلشم یجورایی خدابهم الهام کرد و دربعضی کامنتها به دلیل جداییت اشاره کردی وفهمیدم حدسم درست بود گفتم شاید به همین دلیل بمن خدا الهام کرده که برات کامنت بنویسم من 40سالمه و8سال ازت بزرگترم داداش گلم و10ساله در زندگی مشترک هستم به دو دلیل به ناراحتیت ازهمسرت اشاره کردی یکیش این بوده که خونه روتمیزنمیکرده ببین داداش ،من یک خواهردارم همیشه پشت شوهرشه و دامادمون بایک پژو اومدخواستگاری خواهرم وهیچی پول نداشت ولی بعداز 10سال بعدازازدواجشون با فکرخواهرم ویاری الله الان دوتا خونه دربالاشهرداره دوتاماشین داره دوتا باغ داره کلی طلا خریده دوتا بچه سالم زیبا وصالح دارن و خواهرموفرستادکلاس ارایشگری تا تخصص پیش رفت وداره سالن میزنه .ولی همیشه ازخواهرم شاکیه که خونه روتمیزنمیکنه دامادمون یکم حساسه ولی اگرخواهرم نبود دامادمون نمیتونست اینقدرپولداربشه چون خواهرم بهش باور واعتماد به نفس خیلی زیاد میداد خیلی کمکش کرد .ویک دلیل دیگت این بود همسرت خونه داداشت نمیاد ومیگه با داداشت قطع رابطه کن اقا ابراهیم منم این مشکلو باهمسرم داشتم بعدازکلی کشمکش باهمسرم الان همسرم بحرفم رسیده وخودش بدون دخالت من داداشش رو که نمیدونمم دلیلش چیه برای همیشه حذف کرد چون من رها کردم گفتم خدایاهمسرم فقط دوتا داداش ویک مادر داره من دیگه دخالت نمیکنم نمیگم ازخلنوادت بدم میاد هروقت کفت بریم حاضرمیشم میریم ولی همسرم بعداز 10سال وبچه دارشدن پخته شده وفهمیده هیچ کس جای خالی همسر وبچشو پرنمیکنه هیچ کس دلسوزترازخانمت نیست برات ،اگرهمسرت سرت دادمیزنه میگه داداشتونمیخام بخدا قسم عاشقته وگرنه هیچی نمیگفت میگفت بزاربه جهنم بزارحسابی از زندگی عقبش بندازن بجهنم اصلا خونسرد میبود وحرص نمیخورد نمیگفت میرم خونه پدرم اعصاب خودشوخورد نمیکرد الانم مثل خانما سرخونه زندگیش بود ولی ماخانما چوپ عشقمونو میخوریم نمیخایم هووووو داشته باشیم مادرشوهربرامون هووووهست میگیم من نمیخام عشقموبامادرش وبرادرش تقسیم کنم مخصوصا تو5سال اول زندگی

      اگرصبوری میکردی بعد ده سال میگفت ابرااهیم برو خونه داداشت بزارمنم یکم نفس بکشم تنها باشم خودش هولت میدادسمت خانوادت .اگر همسرت صداقت داره متوکله بخودش میرسه تا حدودی تمیزه و برای پیشرفت مالیت ایده میده هم فکری میکنه دلش پاکه نجیبه بنظرم برو دنبالش نازشو بخربهش توجه کن حیفه بخدا باهرکی عروسی کنی 5سال اول این داستانهارو داری چون ما زنها هممون همینیم نمیخایم عشقمونو باخانوادش تقسیم کنیم میگیم فقط شوهرم برای خودمه مامانش بهش زیادزتگ نزنه این شوهرمنه فقط برای منه همش ازعشقه ازعلاقه هست بهش توجه زیادکن بهش محبت کن به خانوادت حسودی نمیکنه که بخوادجداتون کنه پشت همسرت باش قاطععانه، که خانوادت بهش بدرفتاری نکنن هیچ کس مثل همسرت پشتت وانمیسته داداش مادر پدرهمه سرخونه زندگیشونن .داداشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرام گفته:
      مدت عضویت: 671 روز

      سلام به همسفرای عزیزم

      سلام به اقا ابراهیم گل گلاب

      و ممممن بازم کامنت هاتون رو میخونم و کلیییی لذت میبرم خیلی ممنونم ازتون خیلی

      خب خب بریم سراغ پنجشنبه هفته ی پیش و یه روز فوق العادهه عالی و اصن بی نظیر

      صبح زود بیدار شدیم و کلی با رفقا خندیدیم و کیف کردیم و رفتیم صبحونه خوردیم وای وای اینقده چسبید که نگو و نپرس و رفتیم توی اتوبوس و در راه پروفسور بازیما و من داشتم کامنت مینوشتم و زیبایی های دیشبش رو می نوشتم ، اخ اخ نگم براتون اهنگ شمالی گذاشته بودن و با دستمال میرقصیدیم و پشت اتوبوس همه جیغ و سوت میزدن و منم با کلی حس خوب براتون تایپ میکردم و

      بلاخره رسیدیمممم!

      رفتیم داخل و من یه خانوم خوشگل و خوش رویی رو دیدم و با یک لبخند و کلی احساس خوب به هم سلام کردیم و رفتم تو …..

      اول رفتیم بخش جانوران و کلی اطلاعات مفید که از تک تکشون عکس گرفتم و کلی لذت بردم

      همه ی جانورانی که اونجا بودن واقعی و تاکسی درمی شده بودن غیر از ماکت دایناسور ها ، واو واو اصن نمی تونم بگم چقدر فراوون بودن چقدر زیبا بودنن اصن خدایا چقدر فوق العاده ای خدایا اخه من قربونت برممم چقدر خفنی!

      و از حیوانات دریایی رفتیم به حیوانات کوهستانی و بعدم دو زیستان و خزندگان . خیلی جالب بود

      میدونستین ماهی بادکنکی وقتی میترسه شبیه بادکنک میشه؟

      یا اینکه صدف ها وقتی شن وارد دهانشون میشه بهش واکنش نشون میدن و به مروارید تبدیلش میکنن و اینقدر زیبا میشه

      یا اینکه دایناسور ها تماما منقرض نشدن و از خانواده ی پرندگان بودن و روی بدنشون پر بوده و پرندگان از بازمانده های دایناسور ها هستن و مرغ و خروس از خانواده ی تریکسیه که کلی بزرگه . و ما اسکلت یک وال کوچولو رو دیدیم که از اون سر تا این سر سالن اندازه اش بود و خانمه میگفت وال بالغ ، سه برابر اینه! واو واو

      بعد رفتیم سفر در زمان و گذشته ی زمین و قضیه ی بیگ بنگ و سنگ های زیبایی که واقعا باور نمی کردم اینا سنگ باشه انگار که نقاشی کشیده باشن خیلی زیبا بود سنگ های بلور مانند و کریستالی و الماس زیبا و محکم که هیچی نمیشکندش و اینقدر زیباست !

      شما میدونستید ما از نسل میمون ها نیستیم ؟

      میدونستید ما با اسب 84 درصد ژن مشترک داریم

      انسان با موز 60 درصد ژن مشترک داره؟

      خیلی جالبه مگه نه؟

      بریم سراغ بدن انسان و شگفتی های و پیچیدگی های بدنمون

      چقدر زیباست چقدر زیباستتتتت واو واو

      از دهان انسان وارد شدیم و با کلی زیبایی و شگفتی مواجه شدم

      همونجا جنین انسان واقعی در مراحل مختلف رشدش رو توی شیشه داشتن وای وای کاشکی میشد عکسا و زیبایی هاشو ببینید خیلی زیباست خیلی ماکت انسان های اولیه

      و عکس های مختلف! و کل دیوارا ماکت های بدن انسان بود و خیلی جالب بود

      وای خدای من این فقط اول صبح بود!

      بعدم رفتیم ارامگاه فردوسی ، اینم بگم که منو رفیقم داریم شاهنامه رو میخونیم و من همش میگم واو چقدر فردوسی زیبا نوشته خدایا چقدر زیبا

      و رفتیم اونجا و زیبایی های اون و مقبره ی فردوسی و مجسمه های اونجا منو شیفته ی خودش کرده بود .رفتیم داخلو مجسمه های زیباااااا وای خدای منننن خداییی مننننن

      بعد یه اقای بسیار محترم و باشخصیت اومدن برامون قسمت هایی از شاهنامه رو برامون بازگو کردن و شُبهه های ما رو برطرف کرد و کلی چیزای جالب بهمون گفت

      شاهنامه بر اساس واقعیته !

      میدونستین جوری که رستم بدنیا امد اولین باری بود که سزارین انجام شده !و در واقع بر اساس شاهنامه اولین عمل سزارین در این زمان انجام شده و اسم فارسی شده ی اون رستم زاد هستش

      خیلی زیباست مگه نه؟ اونم طوری که هم مادر زنده و سالم بود و هم فرزند!

      بعد سوار اتوبوس شدیم

      و رفتیم برای ناهار و به به جاتون خالی جوجه خوردیم و رفتیم کوهسنگی و رفتیم خرید

      قرار بود پنج نفرمون رفقا باهم باشیم ولی هر کاری کردیم من موندیم و یکی دیگه و میگم خدایا همفرکانسی چیه دیگه واقعا!

      و رفتیم یه اسکوپ بلوبری و انبه دوتایی خوردیم و رفتیم همه ی طبقه ها رو گشتیم منم میخواستم ایرپاد بخرم و رفتیم اون طبقه احساسم بهم گفت نیازی به ایرپاد نداری هندزفری بخرم! منم اول مقاومت کردم !ولی گفتم اوکییی !میخاستیم بریم مغازه ی اول که احساسم گفت نه اینو نرو. بعد دیدم واو چقدر مغازه ی قشنگی و به دوستم گفتم اصن هر وقت حسم گفت اون موقع بریم تو و رفتیم کلی زیبایی و فراوونی دیدیم و یه مغازه نمی دونم چی بود که نظرمو جلب کرد و انرژی مثبت گرفتم و رفتیم داخل ، فکر کن دوتا دختر نوجوون بودیم تنها تو پاساژ و اینقدر که این داداشا محترم و صادق بودن که نگو و با صداقت و با قیمتای عالی همه ی مدلا رو برام توضیح داد و رفتیم طبقه های بالا و وقتش رسید که برگردیم و زود رفتیم تا بگیرم و حسم گفت فلان مدلو بردار و منم گفتم چشمو رفتیم تا برسیم به پایین پاساژ و بلاخره این خریدمم بخیر و خوشی تموم شد

      رفتیم سمت استوا و ساخت بستنی مورد علاقمون با دستای خودمون و به سلیقه ی خودمون

      درواقع ماست بستنی و رفتیم کلی تزئینشون کردیم و کلی کیف کردیم ، از الوورا تا بیسکوییت اوراو و ترافل و اناناس بود

      خلاصه که رفتیم و کلی عکس گرفتیم و جاتون خالی تجربه ی جالب و هیجان انگیزی بود

      خلاصه رسید به قسمت فوق العاده ی‌ماجرا که خودش یه دنیاس واسه خودش

      از کوهسنگی اومدیم بیرون و رفتیم بسمت انگاریوم دانشگاه فردوسی و اخ اخ نگم از افلاک نما و رصد سیاره ها

      اشکمو در اورد قلبمو نوازش کرد و چشمام مثل ابر بهار از فضل خدا می بارید و اشک میریخت که نمی دونید

      از کجاش بگم براتون از کجاش شروع کنم ، تجربه ی روحانی بود

      دوستان یه چیزی میگمو یه چیزی میشنوید اصن من بودمو خدا و یه دنیا اکاهی ناب و خالص و شگفتی های دنیا روحم لحظه ای پرواز کرد و‌رفت میون سیارات کهکشان

      رسیدیم!

      اول رفتیم برای رصد و تلسکوپ خفنی که دیدم واو!

      رفتیم اول مشتری رو دیدیم

      نگم براتون که خانمه میگفت ببین چقدر شانس خوبی داشتین و زهره در حال غروب بود و یک حاله ی قرمز دورش بود

      و غروب کرد رفتیم تا ماهو ببینیم اینم بگم که کلی برامون از سیارات و نجوم گفتن

      بچه ها نگم براتون که چقدرررر ماه زیبا بود واو !

      بعدم رفتیم برای فیزیک و نسبیت انیشتن و تسلا و بحث مورد علاقم و ازمایش هایی که همشو میدونستیم خخخ

      ولی خیلی اقای محترمی بودن ، دوست داشتم باهاشون صحبت کنم . کلی با هم شوخی کردیم کلی خندیدیم و کلی ازمایشات جالب ، ازمایش جیوه که با اب انجامش دادن و رفتیم به سیصد سال قبل و بعدم نسبیت انیشتین و زیبایی های جهان هستی و فیزیک که لغتی بمعنای طبیعته

      بعدم رفتیم برای ازمایش های شیمی و تولید کربن دی اکسید و اکسیژن و اتش سرد و خمیر دندان فیل توی گوگل سرچ کنید میاد خیلی جالبه ! و یک‌ خانم بسیار خوش خنده و محترم که کلی باهاشون کیف کردیم و رفتیم سراغ افلاک نما و من رفتم تو بهترین جای افلاک نما نشستم و خدای من الله و اکبر الله اکبر خدای من خدای من ! چی بگم واقعا؟

      افلاک نما چیزی مثل پرده ی سینماس که بصورت 360 درجه و دایره ای شکل از دیواره ها تا سقف رو در بر گرفته و همه چیزی مثل یک دنیا دیده میشه

      فیلمی که ساخته شده بود اثر دست همون اقایی بود که ازمایشای فیزیک انجام داده بود و خانمی بود که ازمایشات شیمی انجام داده بود

      و براوو من حیرت زده شدم در طول دیدنش اشکام سرازیر شده بود و بند نمی امد خدای من این دیگه چه جهانیه این دیگه چه ابتکاریه واو خدای من خدای من

      حیف که اونجا نمی تونستم فیلم بگیرم وگرنه اون فیلم و اون صدا و اون موسیقی ارامبخش روح و جانمو دگرگون کرد

      و خلاصه که من توی اتوبوس و کل مسیر داشتم با خدای خودم صحبت میکردم ، خدای من قربونت برم من چقدر ناچیزم در برابر این جهان ولی بازهم با تمام کوچکیم خداوند در کنارمه و عاشقمه و حمایتگرمه در تمام مسیر و من پشتم بهش گرمه

      دمش گرم

      عاشقشم

      چه خدای بزرگی داریم ما

      چقدر قدرتمنده

      فرمانش نافذه و هدایتگر تک تک سیارات و موجوداتشه خداوندا خداوندا چطور باید سپاس گزارت باشم چطور باید ستایشت کنم انطور که لایق و شایسته ات باشه خدایا فضل تو عظیم و علم تو بسیاره

      شگفتا ! خدای من خدای من!

      عاشقتم عاشقتم

      در پناه خدای بزرگمون شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      خدایارونگه دارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ليلا كيايی گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    به نام خدای عاشق

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان

    خداروشکر هر دفعه که این فایلهای زیبا رو می بینم از اول فایل تا آخرش لبخند بر لبانم می نشیند و فقط دارم لذت می برم ٫

    خیلی برامون زحمت می کشید و از اینکه بدون هیچ چشم داشتی این فایلها رو تهیه می کنید و برامون زیباییها و فراوانی های قسمتی از این جهان رو با ما به اشتراک میگذارید، صمیمانه از شما سپاسگزارم٫

    ماشالله ?چقدر اونجا ثروت و فراوانی دیده میشد٫ راست می گویند که امریکا کشور ثروتمندیه٫ به خاطر اینکه از هر چیزی برای ساختن ثروت و نشون دادن فراوانی نعمت استفاده می کنند٫

    راستش من هم زیاد اهل نوشابه نیستم برعکس همسرم عجیب کوکاکولا دوست داره اما اونایی که نمونه های مختلف نوشابه رو تست میکردند دلم می خواست که منم امتحان میکردم??

    دیدن این فایلها نه تنها دید ما رو به دنیای اطرافمون وسیعتر می کنه بلکه باعث میشه شکرگزاریمون هم بیشتر بشه و همین شکرگزاری ایده های بیشتر و الهامات بیشتری برای ما به ارمغان میاره که درهای نعمت و ثروت رو برامون بازتر میکنه٫

    این منطقه منو به یاد تبلیغات کوکاکولا و پفیلا که تو سینما بود انداخت٫

    با دیدن این فایل من فقط تمرکز داشتم به ویژگی های این محصول ، نه مضراتش٫ اونقدر که بعضی ها فقط به نکات منفی محصولات توجه میکنن اما اینجا همش خوبی بود ٫ اینجا نشون میداد که ما باید زاویه ی دیدمون و تغییر بدیم و فقط به نکات مثبت اطرافمون توجه کنیم ٫ که از نوع تفکر بیشتر وارد زندگیمون بشه٫ من هیچ وقت کوکاکولا را از این زاویه نگاه نکرده بودم٫ نگرش منو شما با این تصاویر به جرخش درآوردید و کاملا دیدم تغییر کرد واقعا یک دنیا ازتون سپاسگزارم??

    اون سطل و اون دفتر و توپی که خریداری کردید هم خیلی زیباست مبارکتون باشه?

    چه جالب که خوش آمدید رو با زبانهای مختلف تو اون برد نشون میداد٫

    چقدر کالاهایی که همش نوشته کوکا روش بود هم زیبا بود٫حتی از پشت دوربین کیفیتش معلوم بود٫

    خرید تو همچین جاهایی خیلی هم لذت بخشه?

    واقعا آدمای اونجا اینقدر پرانرژی بودند که اگه کسی قصد خرید هم نداشته باشه شور و شوقش باعث میشه که از محصولات اونجا استفاده بکنه٫

    این نشون میده که در درجه ی اول ویژگی اخلاقی فروشندگان و مسئولان چقدر نقش موثری در تبلیغات و یا حتی فروش داره٫

    رقص آخر این برنامه با اون خرس قطبی واقعا عالی بود و خیلی هم خندیدم٫ مرسی که همیشه با فایلهای عالی تون من و دیگر دوستانمون و میخندونید٫?

    خدایا شکرت برای دیدن این فایل و دیدن ثروت و فراوانی٫???

    سپاس فراوان از شما استاد عزیز و خانم شایسته ی گل٫?

    بی صبرانه منتظر فایلهای بعدی این سفرنامه هستم??

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 106 رای:
  10. -
    سمیه رازگردانی گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به خانم شایسته نازنین که کلی منا همسفر میکنید با خودتون و هر سفر پر از تجربه ای میشود که مقاومت های ذهنی منا بیشتر میشکنه

    من هیچ وقت به کوکاکولا اینطور فکر نمی کردم، با خودم گفتم زمانی ما تمرکز بر مسائلی داشتیم که فقط و فقط لذت زندگی را از ما میگرفت،افرادی بودند در جهان هستی که اینچنین ذهن های بزرگ و پر اندیشه ای داشتند که تایم خود را در خلق ثروت و فراوانی و لذت می زاشتند که نتیجه آن خلق چنین مجموعه ای خارق العاده از کوکاکولا میشود که به ما میگوید تنها و تنها با یک ایده شروع کن و بعد همان ایده کوچک برای تو ایده های بزرگ در راستای آن میدهد که تو میتوانی اینچنین خلاق و زیرک باشی و نه تنها خودت از خلق آن همه ثروت ونعمت لذت ببری بلکه آدم های دیگری چنین لذتی را تجربه کنند و برای مایی که فقط و فقط در افکار محدود خودمان محاصره شده ایم ،ایده هایی دهد که توهم لایق چنین ثروت و نعمت و لذتی هستی،به شرطی که ایمان بیاوری به خودت و خدای خودت و حرکت کنی و بعدها راههای بعدی برای تو باز شود

    برای من که شروع به راه اندازی بیزینس کوچک خود کرده ام کلی ایده جذاب و خلاق آورد و همین الان در ذهن من منطقی شد که من هم میتوانم در قدم های بعدی اینچنین در راستای بیزینس خودم خلاق و پویا باشم و درهای ثروت ونعمت و برکت الهی را روی خودم باز و گشوده کنم و به اون حد از آزادی زمانی و مکانی و مالی برسم که بتوانم در ر استای آزادی خودم حرکت کنم و لذت ببرم از این همه نعمت و ثروتی که خداوند مسخر ما کرده و قطعا خداوند هم شاد و خشنود میشود وقتی ببیند اینچنین بندگانی دارد که به گسترش جهان هستی دارند کمک میکنند و خداوند هم قطعا به اینچنین آدم هایی پاداش میدهد

    وقتی به افکار گذشته خودم نگاه میکنم آرزوی شغل کارمندی داشتم که در فلان اداره کار کنم و با افتخار بگویم که من کارمند رسمی دولت هستم و بماند که در این شغل زندگی تو ر ا در برابر بهایی ناچیز که فرصت خلق زندگی توست میخرند و تومحدو هستی سالها از زندگی خود را با افراد و شرایطی بگذرانی که هیچ وقت احساس خوبی به تو نمی دهند و در پایان 30 سال خدمت منتظر یک حقوق بازنشستگی بخور ونمیری باشی که اون پول هم مجبوری برای روح و روان و سلامتی از دست رفته ات هزینه کنی

    ولی از آنجایی که خداوند هدایتم کرد به سمت نور و روشنایی ،جهان من زیبا شد و ایمان دارم در چند ماه آینده از شغل کارمندی رویا ی ام،استعفاء میدهم و مطمئن هستم با این همه انگیزه و اشتیاق و ایمانی که دارم در راستای اون اهداف قشنگ زندگی خود حرکت میکنم و میام و میگم من چقدر قدرتمندم ،هر چند همین الان هم به لطف الله در راستای اهدافم حرکت کردم و دارم میبینم که قراره چه اتفاقات خارق العاده ای برام بیفته

    واقعا این فایل ایمان منا بیشتر کرد که من هم میتوانم و من هم میتوانم خلق کنم آنچه را که میخواهم

    خیلی سپاسگزارم ازتون خانم شایسته نازنین و گل

    دوستون دارم

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 152 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2676 روز

      لذت بردم خانم رازگردانی، واقعا این نوع تفکر داره با ما چی کار میکنه؟ اطمینان از قدرت قوانین داره با ما چی کار میکنه؟ ماهایی که از بچگی آرزوهای بزرگ داشتیم و در طول زندگی به خاطر شرایط متنوع مایوس شده بودیم الان چقدر انتظاراتمون تغییر کرده؟ چقدر رویاهایی که دست نیافتنی بودن و اصلا بهشون فکرم نمیکردیم و فکر میکردیم اینا که مال ماها نیست و خودمون رو محدود به یک زندگی ای که فقط توش زنده بمونیم کرده بودیم رو تغییر دادیم و داریم به این فکر میکنیم چطور میتونیم به سمت اون رویاها حرکت کنیم و انجامشون بدیم؟ داریم قدم ها رو برمیداریم و نگاهمون رو تغییر میدیم. فایلها رو با ذوق و شوق گوش میدیم و سعی میکنیم عمل کنیم؟ همه ی ما خیلی تغییر کردیم و این ریشه ها داره در وجودمون دوانده میشه و فقط باید این مسیر رو با قدرت ادامه بدیم. خود من که بعد از کسب و کار قبلیم که از اوج و نفر اول ایران بودن به شکست منتهی شد به این باور رسیده بودم که من نمیتونم رشد و پیشرفت کنم و تهش بالاخره شکست میخورم حالا هرچقدرم بالا برم.. اما الان همون شکست ها شده پله ای برای پیشرفت من چون من رو با یک عالمه آگاهی ناب آشنا کرد که دلیل تک به تک اون اتفاقات رو داره برام توضیح میده و سند و مدرکی شده که باید با قوانین برم جلو و باید با باورهای درست برم جلو یعنی به جای تقلای فیزیکی اول بگم باید چه باوری بسازم و بعد اقدامی که بهم گفته میشه رو انجام بدم. فهمیدم باید همیشه وقتی دارم یک قدم رو برمیدارم قدم بعدی و هدف بعدی رو مشخص کرده باشم که وقتی به چیزی که خواستم رسیدم از حرکت نایستم و آروم آروم بیام پایین. فهمیدم جاهایی که نمیتونم هیچ منطقی برای انجام حرکتی پیدا کنم و داره ذهنم جلوم رو میگیره این باور رو تقویت کنم که تو خود پای در راه بنه و هیییییییچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید و در قدم اول هست که قدم های دوم و سوم گفته میشه و در این شجاعت هست که اتفاقات رخ میده و بعد میرم انجامش میدم و میبینم آره درسته راهش رو خداوند باز کرد. خیلی داریم تغییر میکنیم و باید متعهدانه این مسیر رو ادامه بدیم چون نتیجه مسیرهای قبلی مشخصه و نتیجه مسیر فعلی هم مشخصه که هیچ ربطی به مسیرهای قبلی نداره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
      • -
        سمیه رازگردانی گفته:
        مدت عضویت: 2559 روز

        بنام الله یکتا

        سلام به برادر خوبم آقای امام بخش

        خیلی سپاسگزارم از این کامنت فوق العادتون و سیوش کردم

        چقدر عالی از ایمان، حرکت و قدم حرف زدید

        دقیقا وقتی قدم اول را بر می داریم، نتایج میاد، نتایج که بیاد، ایمان بیشتر و همینطور این چرخه ادامه دارد و نتیجه اون میشه دریافت نعمت ها ی الهی

        بازم ازتون ممنونم

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2666 روز

        سلام

        ممنون از دیدگاه زیباتون

        اگه خیلی شخصی نیست و براتون مقدوره کامنتون رو باز کنید و بیشتر و بیشتر توضیح بدید و اگاهی هایی که دریافت کردید رو به اشتراک بگذارید .مشتاق خواندن تجربه شما هستم دوست گرامی ،سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          امامی گفته:
          مدت عضویت: 2676 روز

          سلام فرنگیس گرامی. من در زمانی که روی خودم کار نکرده بودم و اصلا هیچ اطلاعی از قوانین نداشتم در کاری که مورد علاقم بود (گیم) و اصلا با دیدگاه بیزینسی بهش نگاه نمیکردم و عاشقانه هر روز ساعت ها بازی میکردم این ایده به دلیل تضادهایی که در اون مسیر بهش برخورد کرده بودم به ذهنم رسید – میخوام دقیق تر و واضح توضیحشون بدم تا کمک کننده باشه – که خودم وارد این حوزه بشم و تمام اون خواسته هایی که به دلیل این تضادها و مسائل برخورد کرده بودم رو حل کنم تا تجربه زیبایی از بازی آنلاین داشته باشم. تضادهایی مثل فضای نامناسب که در گیم سرورهای ایرانی تجربه کرده بودم و بسیار جو بدی داشت و توهین های زیادی انجام میشد و دعواهای مرتب بین کاربران بود و من که میخواستم به صورت آنلاین بازی کنم این مسئله آزارم میداد که این چه وضعیتی هست و از یک طرف عشق به بازی هم وجود داشت که اجازه نمیداد من گیم رو بزارم کنار. تضادهای دیگه ای هم بود مثل اینکه گیم سرورهای خوب و عالی از نظر فنی کم بودند و درسته منم تجربه ای نداشتم اما این اطمینان رو داشتم که باتوجه به مهارت فوق العاده ای که در حوزه رایانه دارم میتونم این صنعت رو متحول کنم، از طرفی تضادهای دیگه ای بود مثل اینکه من خیلی دوست داشتم گروهی باشیم که از بازی لذت میبریم و تجارب خوب رو در کنار هم ایجاد میکنیم و نمیخواستم مثل گروه های دیگه بازی آنلاین که مثل ارباب با کاربرانشون برخورد میکردن باشم و خیلی تضادهای دیگه. واقعا خیلی تضاد! و یک روزی من گفتم به خودم که باید دست به کار بشم و بدون اینکه قوانین رو بدونم از ساده ترین موارد شروع کردم به یادگیری و طی چند ماه تونستم به صورت پایه ای و اساسی و رسمی گیم سرور خودم رو راه اندازی کنم که در مقابل و مقیاس سرورهای دیگه مثل جُک بود. ولی من ادامه دادم ادامه دادم مسائل رو تک به تک شناسایی میکردم و حل میکردم. یعنی من اصلا قصد اینو نداشتم که پول از این طریق در بیارم و یکی از مسائلی که در این کار بهش برخورد کردم موضوع پول بود و فهمیدم برای اینکه بتونم گیم سرور پایدار داشته باشم باید از نظر مالی تامین باشم تا بتونم هزینه های سرورمجازی و سرور اختصاصی در اینده و .. رو پرداخت کنم و بتونم شبکه مناسب تهیه کنم و خیلی مسائل دیگه و این موضوع مالی رو وقتی فهمیدم که در دل کار به هزینه ها برخورد کردم و سریع پیش بینی های لازم رو انجام دادم که باید از گروه خودم درخواست کنم که همه ی شماهایی که اومدین با من باشین و فضای سالم رو داشته باشیم (خداوند این افراد رو برای من جمع کرد) باید در هزینه سرویس ها کمک کنید و چند ماهی رو به اینشکل گذروندیم و من فهمیدم که در موضوعات مالی نمیتونم که روی این افراد حساب کنم و بایستی مسئله رو به صورت ریشه تر حل کنم یعنی باید یک منبع درآمد زایی وجود داشته باشه و من همین مسیر رو ادامه دادم و گیم سروهام رو بهتر و بهتر کردم و شروع به فروختن گیم سرور کردم و هزینه ها تامین شد، هزینه سرورهای خودم هم تامین شد، و من همینطور روی بهبود سرویس ها کار میکردم تا جایی که سرورهای من واقعا در سطح بهترین سرورهای ایران قرار گرفت ولی مشکلاتی رو من باهاشون برخورد کردم که تمام اونهایی که این همه سال کار میکردن میگفتن این مشکلات حل نشدنیه (تصور کنید مشکل فنی که ما باهاش برخورد کرده بودیم باگی بود که از خود بازی بود، از شرکت سازنده ی بازی بود و اونها میگفتن اینو دیگه نمیشه حل کرد و وقتی به ظاهر مشکل نگاه میکردی میگفتی راست میگن چون شما باید بتونی بازی رو دیکد کنی بعد کد کنی و هزار تا کار دیگه فنی که ما بهش میگیم مهندسی معکوس که در حوزه های صنعتی و نظامی زیاد اسمش رو شنیدین) ولی من تسلیم نشدم و همون جا گفتم من اینو حلش میکنم و باور داشتم که میتونم حلشون کنم چون هزاران مسئله دیگه رو حلش کرده بودم و باور داشتم که در حوزه کامپیوتر عالیم و مسئله ای نیست که نتونم حلش کنم، به همین خاطر حرکت کردم و بعد از چند هفته اون مشکل رو حل کردم طوری که اصلا برای اون دوستان قابل باور نبود اصلا نمیتونستن بپذیرن که این مشکل حل شده و همین کاری که من انجام دادم یک پله ای شد برای من که هزاران برابر صعود کنم و قدرتمند تر از همه ی اونها بشم و سرویس های من در مدت زمان کوتاهی تبدیل شد به بهترین گیم سرورهای ایران و من درآمد چند ده میلیونی رو تجربه کردم که اصلا سابقه نداشت. البته این توضیح از یک زاویه هست. زوایای دیگری هم هست. من از نظر مالی هم در شرایطی بودم که خودم فهمیده بودم که باید روی پای خودم بایستم و نمیشه روی دیگران حساب کرد و همیشه برای خودم کار میکردم حتی مغازه میزدم از شاید ۱۵ سالگی و پول آب و برق رو خودم میدادم و تامین میکردم هزینه های زندگیم رو و همیشه میخواستم به خواسته هام برسم و خداوند من رو هدایت کرد به موقعی که هم عاشقش بودم و هم میتونستم از مالی خودم رو تامین کنم و انگیزه بیشتری گرفته بودم و اینها در صورتی بود که من هیچ گونه اطلاع آگاهانه ای از قوانین نداشتم. اما از قوانین استفاده میکردم چون نمیشه شما موفق بشی و از قوانین استفاده نکنی این دو تا با هم در تضاده. حالا پس از اون سالها که دارم به خودم نگاه میکنم میفهمم که من چطور داشتم از قوانین بدون اینکه بدونم استفاده میکردم. همین مواردی که در بالا براتون نوشتم و در متن قبلی نوشتم اگه از آگاهی های استاد عباس منش استفاده کرده باشیم قوانین رو درک میکنید. من توجه ام روی حل مسائل بود و به مشکلات نگاه نمیکردم. من الگو داشتم. ایمان و باور داشتم. با ایمان حرکت میکرد حرف نمیزدم، نمیخواستم تکاملم رو طی نکنم و بعد ناامید بشم. مسائلرو حل شدنی میدیدم. در مسیر علاقیم حرکت کردم نه در مسیری که بازار میگه توش پوله! و خیلی باورهای دیگه. مثلا به خاطر دارم همیشه چند تا الگو گیم سرور خارجی داشتم که اون ها رو بررسی میکردم و ازشون یاد میگرفتم و برام منطقی میشد که میشه گیم سروری در این سطح ایجاد کرد و من الگوهام به نسبت رشدی که میکردم همیشه بزرگ تر میشد و اینها رو من اصلا آگاهانه نمیدونستم. سایت های زیادی بود که در اونها ماه ها زمان گذاشتم و یاد گرفتم و این عزت نفس خیلی زیادی میخواست که شما به مشکلات نگاه نکنی و به خودت فرصت بدی که یاد بگیری و اصلا زبانم سر همین قضیه خیلی خوب شد و میتونم از پس کارهای خودم بربیام. خیلی چیزهای دیگه بود که من نمیدونستم و انجام میدادم. ولی مهمتر از همه ی اینها اطمینان و باور به اینکه من میتونم به هدفم برسم بود که در عملکردم نشون داده میشد و در احساسم که هر روز به محض اینکه از خواب بلند میشدم پشت سیستم بودم. غذا نمیخوردم پشت سیستم بودم. چند ساعتی کار میکردم خیالم راحت میشد و احساسم خوب میشد بعد میرفتم غذا میخوردم. چون کانون توجه ام چسبیده بود به هدفم.

          و بعد اون کار به دلایلی که همشون الان برام درسه به شکست منتهی شد چون من حرکت نکردم و هدف بعدیم و قدم بعدیم رو مشخص نکردم و انگیزه هام تموم شد و تمرکزم رو چند تکه کردم و از کاری که مورد علاقم بود کنار گذاشتم و رفتم سراغ درس خواندن که نمیگم بد بوده یا تو اون مسیر پیشرفت نیست نه، ما انسان های خیلی موفقی در اون مسیرها هم داریم ولی واقعا چیزی نبود که من از زندگی بخوام. من میخواستم آزادی مکانی و زمانی و مالی داشته باشم و در کاری که دوست دارم و لذت میبرم حرکت کنم و درس خوندن من رو توی محیط بسته نگه داشته بود که لذتی برام نداشت و به مرور تبدیل به تضاد شده بود و به همین ترتیب موضوعاتی که همه ی ما به نوعی تجربه کردیم. ولی من بعد از همین تضادها با استاد و آموزه هاشون آشنا شدم چون واقعا یک میلیون تا سوال داشتم که چرا وضعیتم اینطوری میشه و با قوانین آشنا شدم و شروع به گوش دادن فایل ها کردم بارها در طی مسیر ناامید شدم و مقاومت داشتم و دارم و دارم روی خودم کار میکنم و فهمیدم باورهای قبلی ما مثل سیمان چسبیده به مغزمون و باید تعهد فعالی برای ایجاد باورهای جدید بکنیم و من دارم ادامه میدم و تا اخر عمرمم باید ادامه بدم تو این مسیر چون اتفاقاتی رو تجربه کردم که در هیچ کدوم از مسیرهای قبلی تجربه نکردم. اینکه میای از قدرت تجسم و منطق استفاده میکنی و برای داشتن رابطه خوب با خانواده خودت و بعد میبینی که یک هفته روی این موضوع کار میکنی چرخش ۱۸۰ درجه ای توی همه چیز روابطت میبینی خب اینها رو باید اسمش رو چی گذاشت؟ وقتی میفهمی تمام اون اتفاقات نادلخواه رو خودت خلق کرده بودی با اجازه دادن و قدرت دادن به نجواهای و بعد که میای روی افکار مناسب کار میکنی و از نجواها اعراض میکنی و حتی اینطور میبینی که نجواها دارن بهت میگن روی چه باوری کار کنی و شروع میکنی به انجام دادنش و قشنگ میبینی اتفاقات تغییر میکنه اینها رو میشه اسمش رو چی گذاشت؟‌ اینکه من میام این همه زمان میزارم تا به شما پاسخ بدم و انقدر خودم رو دارم هل میدم جلو اینها رو اسمش رو میشه چی گذاشت؟ کدوم مسیر میتونه چنین نتایجی رو ایجاد کنه؟‌اینکه یک عالمه انسان هایی که هم فرکانس من نبودن خود به خود محو شدن اصلا نیستن اینو اسمش رو میشه چی گذاشت؟ اینکه از طریق نشانه ها میفهمی کجای زندگیت رو تغییر بدی و قدم ها رو بر میداری در صورتی که قبلش با همون اتفاقات ناامید میشدی اینها اسمش چیه؟ اینکه میای روی خودت کار میکنی و تو خیابون تو پارک یک دفعه یکی میاد پیشت میشینه میگه چی داری مینویسی؟ نشونه میخوای؟! و بعد میگه منم تو این مسیر هستم و شروع میکنه در مورد نتایجش صحبت کردن و بعد وقتی ازش میپرسی چی شد که اومدی پیش من میگه حسم گفت و احساس کردم انرژیت رو اسمش رو میشه چی گذاشت؟ اینکه داری تجسم انجام میدی برای آگهی تبلیغاتی که داری با بالاترین کیفیت انجامش میدی و چند نفر خودشون میان پیشت و تو لازم نیست حتی بری تو یک محیط دیگه که آگهی رو انجام بدی اینا اسمش چیه؟! بارها و بارها اتفاقاتی برام افتاده که اینها نشون میده قانون داره جواب میده و من باید بیشتر روی خودم کار کنم. امیدوارم نظرم براتون آگاهی بخش باشه دوست خوبم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
          • -
            فرنگیس محمدی گفته:
            مدت عضویت: 2666 روز

            سلام دوست گرامی پاسختان را چند بار خواندم .بسیار سپاسگدارم که این همه دست و دلبازانه وقت و اگاهی و سیر تکاملی خود رابا من وسایر اعضای خانواده در میان گذاشتی .و به قول استاد عزیزمان مسلما این انرژی به شدت بیشتر سمت خودتان بر میگردد.خیلی عالیه که شما نشانه ها روو اضح میبینی و میشنوی و درک میکنی و عمل میکنی .خرسندکم که دوستانی مثل شمادارم .سپاسگذارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            فایزه بنفشه گفته:
            مدت عضویت: 3110 روز

            سلام آقای امام بخش خدا یار و همدم لحظه هاتون باشه آنقدر شما بزرگوارین که وقت میگذارید و تجریبات تون را به اشتراک میگذارید که حقیقتا همت بالایی ر را می‌طلبد که نشانه انگیزه بالا و توانمندی تون است بی نهایت سپاس

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            ناجی گفته:
            مدت عضویت: 2227 روز

            سلام به دوست عزیز آقای امام بخش گرامی

            من امروز از خدا هدایت خواستم که این قانون که استاد در حرف هاشون میگن برام واضح تر بشه تا اینکه رسیدم به این کامنت شما که صحبت از قانون کردید و خیلی زیبا مسیرتون رو توضیح دادید . یک قانون مشخص که همیشه داره جواب میده چیه ؟

            اون طور که متوجه شدم باور ما هست

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اعظم جم نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2627 روز

        سلام آقای امامی عزیز?????کامنتتون رو خوندم پر از آگاهی بود. من ایمان دارم که کسی مثل شما که یک بار قبل از آشنایی با قانون تونسته این همه موفق بشه حتما”این بار میترکونه و فقط و فقط دیگه بالا میره، براتون روزهایی پر از نعمت و ثروت و خوشبختی آرزو دارم?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          امامی گفته:
          مدت عضویت: 2676 روز

          خانم جم نژاد شما فوق العاده هستین، وقتی جنس کامنت های الانتون رو با قبل مقایسه میکنم میبینم به وضوح که چقدر بزرگتر آگاه تر و تغییرات اساسی ای در خودتون ایجاد کردید تحسینتون میکنم و آفرین به استمرار شما با قدرت این مسیر رو ادامه بدین مطمئن هستم که شما الگوی فوق العاده تری برای اعضا خانوادمون میشین در این مسیر زیبا.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            محسن بابایی گفته:
            مدت عضویت: 2261 روز

            سلام به دوستای خوبم

            اواین بار هست که کامنتها رو میخونم و یهو درگیر کامنت شما و بقیه ی دوستان شدم چند ماهی میشه که زندگیم تغییر کرده و درونم اتفاقاتی افتاده که خودمو زندگیمو متحول کرده اونم فقط به واسطه ی آموزش دیدن و خداوند رو شکر میکنم که توی این مسیر قرار گرفتم وجود اساتید در این حوزه بسیار بسیار بی نظیره کامنتهاتون رو که خوندم از سر شوق اشکم جاری شد بخاطر اون حس خوب و فوق العاده آرزو میکنم همیشه شادو سلامت و ثروتمند باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهدی حسنی گفته:
      مدت عضویت: 3643 روز

      با سلام و عرض ادب

      من هم زمانی کارمند بودم در فرودگاه امام خمینی که به عنوان کارشناس برق اونجا مشغول بکار بودم و همچنین تو پست سرشیفتی بسیار جام خوب و راحت بود که ارزوی خیلی ها بود جای من باشند..ولی بعد از چند وقت کار کردن روی باورام و اموزه های استاد بجایی رسیدم که حقوق و مزایا و شرایط فرودگاه برام خنده دار شده بود و همچنین دستو پا گیر،،،،،،بالاخره ی روز برگه استعفا رو در تاریخ 15 تیرماه سال 96 گزاشتم رو میز مدیر و با افتخار و در اوج زدم بیرون و خداروشکر الان ماهیانه 20 برابر اون موقع رو درمیارم،،،،بقول استاد از منطقه امن خودم خارج شدم و همیشه خودم رو بخاطر کاری که کردم و شهامتی که داشتم تحسین میکنم

      “”””””””من خودم را دوست دارم”””””””””””””””

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سمیه رازگردانی گفته:
        مدت عضویت: 2559 روز

        بنام الله یکتا

        سلام خدمت برادر خوبم آقای حسنی

        قطعا خداوند به شجاعان پاسخ کس دهد

        وقتی با ایمان و شجاعت پا روی ترس ها و اون محیط امن خودمون می زاریم و خودمون و خدای خودمون را باور می کنیم، اون وقت زمانی هست که اینچنین چون شما هدیه ها و نعمت های الهی را دریافت می کنیم

        خیلی بهتون تبریک میگم

        سپاسگزارم از این که کامنت برام گذاشتید

        و اگر امکانش هست از جنس باورها و کارتون و ایمان تون بیشتر برام بگید

        قطعا خداوند هم شما را دوست دارد

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد اشرف طاهری گفته:
        مدت عضویت: 1429 روز

        درود بر شما دوست عزیز اقای مهدی حسنی عزیز .

        از کامنت تان فوق العاده لذت بردم

        که شجاعت و شهامت به خرج دادید .به قول استاد خداوند با شجاعان است

        کسی که شجاعت بیشتری دارد حتما پاداش بیشتری را می گیرد.

        از کامنت تان کیف کردم و انگیزه گرفتم و به خودم می گویم که من هم می توانم کار های بزرگ انجام بدهم و به قله های موفقیت گام بردارم .

        خداوند یار و نگهدار تان باد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کامران فریدونی گفته:
      مدت عضویت: 3317 روز

      سلام خانم رازگردانی عزیز

      از الان به شما تبریک میگم که دارید با زندگی کارمندی خداحافظی می کنید

      دستاوردی است قابل تحسین

      ثبات ایمان شما رو به خداوند نشون میده

      اینکه خودت باشی و مطابق میلت روزگار سر کنی

      برا من پیغامش اینه : یکی تونسته ، منم می تونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سمیه رازگردانی گفته:
        مدت عضویت: 2559 روز

        بنام الله یکتا

        سلام به خدمت شما برادر خوبم

        ان شا ءاالله که هر چه زودتر در مسیر این خواستم قرار بگیرم

        و بتونم آسمان خودم را نشون بدم

        بینهایت سپاسگزارم از لطف شما

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فهیمه عبداللهی گفته:
      مدت عضویت: 3818 روز

      واقعا خانم سمیه چقدر خوب گفتید. نمیدونم چند سالتون هست و تجربه زندگی کارمندی رو دارید یا نه. اما همانطور که گفتید هست. مرگ به زندگی کارمندی ترجیح داره. من کارمند رسمی هستم. مرگ شرف داره به این نوع روزی در آوردن و …

      یعنی در واقع یکسانه. تنها سرمایه ما عمر ماست. بعد شما میای این عمر رو میدی نه یه روز و دو روز یه سال و ۱۰ سال. بلکه ۳۰ سال از گلچین عمرت رو میدی. چی میگیری ؟ کمی پول غذا و کمی لباس و بقیه اش هم توهین و تحقیر و فقر و شرک و آدم فروشی و زیرآب زنی و افسردگی و خشم و عصبانیت و پرخاشگری و سکته و حتما لباس تیره و بد رنگ پوشیدن و سرپوش کشیدن روی عقل و خلاقیت و اخلاق و …. هر چی بگه کمه. این برای یک انسان آزاده خوب نیست. امیدوارم همه موفق بشن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        احسان شهرکی گفته:
        مدت عضویت: 872 روز

        ب نام خدای رحمان و رزاق

        سلام ب همه هم فرکانسی های عزیزم

        خانم عبداللهی با پوست و گوشت و استخونم میفهمم چی میگی چون منم قبلا کارمند بودم و بهترین مزیتها تو شغلم بود ولی روزی نبود ک تو کارم خودم رو سرزنش نکنم ک چرا تو اون کارخونه ام

        ولی ی چیزی درون من همش میگفت بلاخره یک روزی میام بیرون از این کارخونه لعنتی

        کار بجایی رسید ک کارم ب روانشناس و مشاور رسید اون گفت تو بلاخره با این حسی ک داری زنده نمیمونی بگرد دنبال علاقت بعد از کارت استعفا بده

        وقتی اومدم ب خونوادم گفتم اونا گفتن مشاور بی خودی کرده بیای بیرون بدبخت میشی این همه قرض و بدهی از کجا میاری بدی بیای بیرون از گشنگی میمیری

        اما ته دلم میدونستم میام بیرون حتی ی روز ک تو کارخونه داشتم با ی رفیقی چت میکردم بهش پیام میدادم ک من بلاخره میام بیرون و کسب و کار خودمو راه میندازم

        و شدددددددد من اومدم بیرون و استعفامو دادم جوری ک هر چی بود گزاشتمو اومدم

        نمیدونی چیا شنیدم چقد مادرم گریه میکرد چقد خجالت زده بود جلو فامیلاش ک پسرش اومده بیرون ولی من میدونستم ک راهم درسته

        منی و اون موقع داشت کارم ب طلاق میکشید بخاطر شرایط کاریم و فشاری ک روم بود

        ولی ترسامو گزاشتم کنار هیچی و هیچ کس برام مهم نبود چون داشتم واقعا میمردم

        من عاشق بازاریابی و فروشم اومدم بیرون و ی چن ماهی تو ی شرکت ویزیتور بود چون از بازاریابی ی چن سالی دور بودم اومدم و دوباره از نوع شروع کردم همون چن ماهی ک ویزیتور بودم واسه خودمم جنس میاوردم و پخش میکردم بعد دوماه از اون شرکت استعفا دادم و جنسای بیشتری میاوردم

        دیدم همه رفتن سمت فروش و پخش مواد غذایی من رفتم سمت فروش اسباب بازی و شانسی

        پخش میکردم تو شهر خودمون زاهدان ( اینم بگم ک من بچه زاهدانم و باعث افتخارمه و کنارتونم )

        تا این ک مشتریام بیشتر و بیشتر و بیشتر شدن و بعد تولیدی زدم تولیدی توپ آپارتمانی و دست چن تا خیاط رو گرفتم ب لطف خدا همش کار خدا بود و من هیچ کاره چون همیشه میخواستم کاری کنم ک ب چن نفر روزی برسونم ک البته روزی رسان اصلی خداست و من هیچکاره

        الان از اون موقع 3 سال میگذره زندگی من خیلی تغییر کرده و چقد احساس ازادی بیشتر و ارامش وارد زندگیم شده

        فقط اینو بدون بخداوندی خدا اگه بیای بیرون و بری سمت علاقت بخدای رزاق گشنه نمیمونی نمیمیری

        تازه متولد میشی اگه بیای بیرون فقط نترس نترس نترس بخدا

        یک بار زنده ایی و یکبار میمیری برای جون خودت ارزش قائل شو

        بخدا همونایی ک منو سرزنش میکردن بعد کمتر از 6 ماه ک اومدم بیرون ازم خواستم ک پسراشونو بیارم سمت کسب و کار خودم

        ب حرف مردم زندگی نکن

        بخدا ایمان داشته باش خدایی ک از رگ گردن ب ما نزدیکتره مگه میزارا ما بی روزی بمونیم

        اینا همش باورای ذهن محدومونه ک لعنتیا مث سیمان شدن ولی تمرین و تکرار و تکرار و تکرار هر روز کمتر و کمتر و کمتر میشن

        تازه من اون موقع با استاد عباس منش و سایت اشنا نبودم وگرنه میترکوندم زمین و زمان رو

        الان میفهمم اصن قانون چیه

        و در نهایت خدااااااای من روی صحبتم با خودته دورت بگردم من ک اسمت میاد اشکم بند نمیاد دمت گرم ک جهانی داری ک قانون داره و این قانون برای همه ثابت و غیر قابل تغییره

        مخلص همتونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شایان گفته:
      مدت عضویت: 2798 روز

      امیدوارم تونسته باشید اقدامات خوبی برای شغل مورد علاقتون برداشته باشید بنده هم تفکر شما رو داشتم و از زندگی کارمندی بعد از کش و قوس های فراوان استعفا دادم و در حال ساختن سبک زندگیه مورد علاقم هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      اعظم جم نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2627 روز

      سمیه ی عزیزم سلام?????تبریک میگم بهت تصمیم بزرگت رو و جسارت و ایمانی که پیدا کردی برای این تغییر بزرگ، این تصمیم ها فقط مخصوص آدم های بزرگست و تو یکی از اونهایی???????موفق باشی بانو??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سمیه رازگردانی گفته:
        مدت عضویت: 2559 روز

        بنام الله یکتا

        سلام به دوست قشنگ و پر انرژی ام اعظم زیبا

        دوست گل من که همیشه اینقدر مهربون و ماهی خیلی دوست دارم و خیلی سپاسگزارم از این همه لطفت

        قربونت برم که اینقدر بهم انرژی و عزت نفس دادی

        دمت گرم

        نفست حق

        دوست دارم اونم خیلی زیاد

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشی????????????????????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فایزه بنفشه گفته:
      مدت عضویت: 3110 روز

      سمیه جان خدایا شکرت که شما تونستین ترس هاتون را کنار بذارین و در مسیری که خداوند شما را هدایت کرده قدم بردارین و با بیان تجریبات تون دلگرمی برای ما بشین خدایا شکرت بخاطر همه زیبایی هائیکه ما را به سمتش هدایت کردی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: