https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-30 08:52:322024-02-25 05:27:43سفر به دور آمریکا | قسمت 103
203نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و صد سلام به روی گلتون . سال نو مبارک ! با آرزوی بهترین ها در سال 2020 امیدوارم همه چی بیست بیست باشه !! برای همه مردم جهان و سرزمینم . یعنی من با تمام وجود تشکر میکنم از خانم شایسته عزیز و جناب عباس منش بزرگوار برای تهیه این فایل ها . سفر و زحمت تهیه فایل ها و تدوین و…. به کنار ، این فایل جواب به سوالات دیگه واقعا قبول زحمت مضاعف هست . چون به صورت تصویری آماده شده . هزار آفرین و مرحبا به این صبوری و تعهد و عشق . دستتون رو میبوسم .
فقط میتونم بگم ..سپاسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس….
خدمت بزرگ مرد اسطوره ای که همیشه و همیشه باعث تقویت انگیزه خانواده بزرگ خود بوده و خواهد بود و نیز خدا قوت خدمت سرکار خانم شایسته، که به راستی نامش برازنده است.
استاد جان جانان، ممنون از پاسخ های درست و صادقانه ای که به سوالات افراد خانواده میدهید و با اینکه گفتید در این سفرنامه بیشتر به موارد تفریحی می پردازید اما برای من و حتی شاید همه افراد سراسر آموزش و انگیزشه و نتونستم از تماشای یک فایل هم صرف نظر کنم. خدا را شکر و از شما و خانواده محترمتون سپاسگذارم.
وقتی اون حالت لباس پوشیدن بی ریا و بی شیله پیله رو در سفر شما تماشا کردم و اونقدر عزت نفس و قدرت رو در شما دیدم واقعا لذت بردم و به خودم بالیدم که دو سال قبل به سایت و آشنایی با گروه هدایت شدم.خدا رو صدهزار بار شکر.
سوالی هم داشتم یکی اینکه:
اون رقص سرخ پوستها در چه زمانی از سال برگزار میشه و آیا مکان اون هر سال فرق میکنه یا نه ؟ و اگر ثابت هست دقیقا کجا بود شما رفتید.
و دوم اینکه در همه شهر هایی که رفتید فرهنگ تیپ دادن به افرادی که خدمات میدادند معمول بود یا نه ؟
برام جالب بود. چون یه جاهایی افرادی رو دیدم که فکر میکردن با تیپ دادن بهشون بی احترامی میشه و با اینکه وضع خوبی هم نداشتند یه غرور مسخره ای داشتن و به راحتی جرأت نمی کردم این کار را بکنم.
ممنون و باز هم ممنون چون این ویدیو ها باعث شد خیلی از تصورات اشتباهی که از مردم اونجا داشتم عوض بشه.
همیشه برکت، سلامتی و شادی روزافزون رو برای خانواده میلیونی عباسمنش از خدای قادر آرزو می کنم. و خدا را سپاس که اینگونه است.
سال نو میلادی بر شما استاد عزیز مریم نازنین و مایک دوست داشتنی مبارک باد
سپاسگزار لطف خدای بینظیرم و همچنین قدردان محبت و سخاوت شما بزرگوارن هستم و آرزو میکنم همگی این سال را به یاری خدا به رویایی ترین سال زندگیمان تا به این لحظه تبدیل کنیم. پایدار و برقرار باشید
یاد خودم افتادم .حدود سه سال پیش که دانشجو بودم و والدینم بسیار باهم دعوا میکردن و تبدیل شده بودم به یک سرباز جنگی که با هر صدای کوچکی اعلام خطر میشد احساس میکردم باهم دعوا میکنن حتی وقتی که باهم خوب حرف میزدند منتظر قهر و دعوا بودم .من خیلی دانشجوی خوبی بودم و تقریبا همه ی اساتیدم را دوست میداشتم .امتحان ترم شروع شده بود و انتظاری که یکی از اساتیدم از من داشت نمره ی بالا توی درسی که باهاش داشتم بود
روز قبل امتحان به قدری والدینم باهم دعوا کردن که من اصلا نمیتونستم تمرکز کنم و درس بخوانم
امتحان دادم و نمره ی من6 شد
یادمه ترم جدید استادم توی سالن من را دید.اما چشمانش را از من برداشت و با بی محلی از کنارم گذشت
من این موضوع را نپذیرفتم و فردای اون روز رفتم تا بهش بگم که من چرا نتونستم درس بخونم و چی شد.
خیلی لحظات سختی بود
اما بهش گفتم من اماده ی امتحان بودم اما ذهنم نمیگذاشت .حتی سرش را نیاورد بالا که من را ببینه
اما بعد اینکه صحبت هام تموم شد بهم گفت بزرگ شدی مستقل شو
مثل اینکه بعد22سال یک کلید طلایی بهم داده بود
من مستقل شدم
به طوری که یک واحد از خانه ی خودمان به واحد دیگری رفتم دقیقا بالای خانه
خداوند همه ی وسایل زندگی را بهم داد
و من شروع به زندگی مستقل کردم و رفته رفته مستقل تر میشدم اول ذهنم مستقل شد بعد وسایل خانه ام
فقط گذاشتم سیر تکاملی مستقلی طی بشه.
توی 3سال گذشته به نتایجی عالی دست پیدا کردم شامل ارامش وتصمیم گیری سریع واینکه من تلویزیون ندارم
خدا من را راهنمایی کرد برای عالی زندگی کردن
و بهترین جایزه ی من این بود که دعوا های والدینم خیلی کم شد و دیگه چیزی نمیدیدم و نتایج مستقل شدن هنوز ادامه دارد
با سلام . خیلی لذت بردم از کاری که توی این سن کم انجام دادید. استقلال واقعا چیز بی نظیریه. به عنوان کسی که تجربه اش کردم،باید بگم واقعا شیرینه، البته چه بهتر که زودتر اتفاق بیوفته. برای من خیلی زود نبود، ولی الان هم سپاسگزار خداوندم که جرات انجامش را به من داد.
استاد ی چیزی بگم؟؟؟ اولین بار بود گفتید خانم شایسته…باحال بود??
واقعا آمریکا جای خیلی خاصی و فرکانس عالی داره….انقدر که شما تعریف میکنید و تو فایلا دیدیم من عاشقش شدم
اینکه گفتید حتی در ده کوره هاشم فرودگاه داره….خیلی حاااااال کردم
خدایا شکرت…سپاس گزارم
استاد من شمارو خیلی دوست دارم
واقعا انگار برادر راه دورم هستید
اما دوبار ی کوچولو ناراحت شدم…و دوست دارم بگم تو دلم سنگینی نکنه
اولیش اینکه برای من زندگی و داراییهاتون و اینکه چقدر ثروت دارید و چند خریدید خیلی الهام بخش و بنظرم یکی از دلایل الگو شدن شما برای ما همین نتایجتونه و بنظر من سوال شخصی نبود….نمیدونم کدوم دوستمون پرسیده بود….اما نتایج مالی شما برامون مهمه و اولویته
دوم : بعضا حس کردم توی سوالا از حالت بالا به پایین جواب میدید!!
نمیدونم…بعد به خودم گفتم فریبا شاید یک عده با قصد و نیت ناخوبی سوال میپرسن که استاد ناراحت میشه …. و بعضی جوابا مثل اطلاعات قرآنی از سر غرور نیست بلکه شما حرص میخورید که یک شخص بدون اینکه حتی یکبار خونده باشه کورکورانه تقلید میکنه….و اینجوری احساسم بهتر شد???
من خودم خیلی مستقلم و واااقعا ازینکه مادرم خیلی حواسش بهم باشه حس خیلی بدی میگیرم….خداروشکر اخلاق مادرم مثل اروپاییهاست…خداروشکر
و دوهفته پیش باید به یک خواستگاری جواب میدادم و خیلی جدی رفتم تو فاز زندگی مشترک و ترس عجیبی منو گرفت….من واقعا از تنهاییهام خیلی لذت میبرم…از استقلالم….از دلی بودنم
مثلا الان اراده کنم صبح میرم تهران یک چندساعتی تنهایی قدم میزنم و غروب برمیگردم و وقتی فکر کردم ممکن همسرم این اجازه رو بهم نده حس خفگی گرفتم….
خداروشکر با دیدن اون فایل سفرنامه درخواست یک رابطه رشد یافته رو کردم….البته نه در حد چندوقت تنهایی ….
ولی اعتماد و یگانگی با شریک زندگی را از خدا خواستم
ستونهای معبد به جدایی استوارند
من خیلی مستقلم و همیشه دوست داشتم کل زندگیمو خودم بسازم و اصلا کمک مالی خانواده یک حس ناخوب برام میاورد و خداروشکر از سن ۲۳ سالگی شاغل شدم و تو سن ۲۷ سالگی مدیر کسب و کار خودم بودم و خدارو هزاران مرتبه شکر کلی پول و ثروت وارد زندگیم شده…..اما فوبیا دارم از حیون از تاریکی و خانم شایسته یک زن خیلی جالبی ازین جهات
من ازین جهات وابسته ام…
نمیدونم من یک ترکیبی از شجاعت زیاد در خیلی جهات و ترسهای زیاد در برخی مواردم…چراشو هنوز نفهمیدم
مثلا همین الان بهم بگن بیا تو دبی مدیر یک بیزنس شو میرم اما تو رانندگی ترس دارم….خیلی از دخترا هوا تاریک میشه بیرون نمیمونند اما من کاملا عکسم….ولی ترس از حیون دارم غیرارادی??
من فقط یک سوال دارم ….تو اواخر قسمت ۵۵ اون جایی که آهنگ چاوشی میکس کردید و تو یک خیابونی دارید میرید ….چند دقیقه آخر فیلم…کجای فلوریداست؟؟؟؟
سلام به استاد توانمند وخانم شایسته عزیز واعضای خانواده ،استاد میشه لطفا توضیحی درمورد آیه 118 و121 سوره انعام بدید . پس اگر به آیات اوایمان دارید از ذبحی که نام خدا برآن یادشده است بخورید 118 ،واز ذبحی که نام خدا برآن یاد نشده است مخورید،چرا که قطعا نافرمانی است . استاد دلم میخواد بگم که همیشه خداوند رو شکر میکنم که منو به گروه تحقیقاتی عباس منش هدایت کرد زیرا تحول زندگیم رو مدیون تغییرات تفکراتم میدانم وهزاران بار از شما سپاس گزارم
در قران دو نوع روش من دیدم که در مورد خوردن گفته شده است.
جاهایی که حرام ها را گفته است همین خوک و مردار و… و جاهایی گفته از خوردنی هایی بخورید که نام خدا بر آنها برده شده است . حتی نکوهش شده است چرا از چیزهایی که نام خدا برده شده استفاده نمی کنید .
البته من خودم هنوز نتونستم به نتیجه کاملی برسم که چی درست است و منظور از نام خدا بردن و همچنین حرام بودن غیر خدا چیست ؟. چون یکی شاید لفظ بسم الله بودن را بیاورد و یکی بگوید منظور از غیر خدا همان ذبح غیر شرعی است.
من فکر می کنم تضادها در هر شرایطی پیش می آیند وو قتی دیدم طبیعی است و در هر شرایطی برای همه پیش می اید ما باید صبوری کنیم تا خداوند کمکمان کند .حتی برای آقای عباس منش و یاد گرفته در این شرایط خونسرد باشد. گاهی فراموش می کنم و می گویم خدایا مثلا چه مشکلی بود چرا کارها درست پیش نمی روند . اما بعد می بینم هر فرکانسی باشی باید بدانی تضادها می آیند اما در کنارش هدایت خدا هم هست.
سلام و صد سلام به روی گلتون . سال نو مبارک ! با آرزوی بهترین ها در سال 2020 امیدوارم همه چی بیست بیست باشه !! برای همه مردم جهان و سرزمینم . یعنی من با تمام وجود تشکر میکنم از خانم شایسته عزیز و جناب عباس منش بزرگوار برای تهیه این فایل ها . سفر و زحمت تهیه فایل ها و تدوین و…. به کنار ، این فایل جواب به سوالات دیگه واقعا قبول زحمت مضاعف هست . چون به صورت تصویری آماده شده . هزار آفرین و مرحبا به این صبوری و تعهد و عشق . دستتون رو میبوسم .
سوالهایی که میپرسن ازاستادضعیفه
فقط میتونم بگم ..سپاسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس….
در پناه الله مهربان
سلام و احترام
خدمت بزرگ مرد اسطوره ای که همیشه و همیشه باعث تقویت انگیزه خانواده بزرگ خود بوده و خواهد بود و نیز خدا قوت خدمت سرکار خانم شایسته، که به راستی نامش برازنده است.
استاد جان جانان، ممنون از پاسخ های درست و صادقانه ای که به سوالات افراد خانواده میدهید و با اینکه گفتید در این سفرنامه بیشتر به موارد تفریحی می پردازید اما برای من و حتی شاید همه افراد سراسر آموزش و انگیزشه و نتونستم از تماشای یک فایل هم صرف نظر کنم. خدا را شکر و از شما و خانواده محترمتون سپاسگذارم.
وقتی اون حالت لباس پوشیدن بی ریا و بی شیله پیله رو در سفر شما تماشا کردم و اونقدر عزت نفس و قدرت رو در شما دیدم واقعا لذت بردم و به خودم بالیدم که دو سال قبل به سایت و آشنایی با گروه هدایت شدم.خدا رو صدهزار بار شکر.
سوالی هم داشتم یکی اینکه:
اون رقص سرخ پوستها در چه زمانی از سال برگزار میشه و آیا مکان اون هر سال فرق میکنه یا نه ؟ و اگر ثابت هست دقیقا کجا بود شما رفتید.
و دوم اینکه در همه شهر هایی که رفتید فرهنگ تیپ دادن به افرادی که خدمات میدادند معمول بود یا نه ؟
برام جالب بود. چون یه جاهایی افرادی رو دیدم که فکر میکردن با تیپ دادن بهشون بی احترامی میشه و با اینکه وضع خوبی هم نداشتند یه غرور مسخره ای داشتن و به راحتی جرأت نمی کردم این کار را بکنم.
ممنون و باز هم ممنون چون این ویدیو ها باعث شد خیلی از تصورات اشتباهی که از مردم اونجا داشتم عوض بشه.
همیشه برکت، سلامتی و شادی روزافزون رو برای خانواده میلیونی عباسمنش از خدای قادر آرزو می کنم. و خدا را سپاس که اینگونه است.
به نام یگانه بی همتا
سلام و صد درود به عزیزانم
سال نو میلادی بر شما استاد عزیز مریم نازنین و مایک دوست داشتنی مبارک باد
سپاسگزار لطف خدای بینظیرم و همچنین قدردان محبت و سخاوت شما بزرگوارن هستم و آرزو میکنم همگی این سال را به یاری خدا به رویایی ترین سال زندگیمان تا به این لحظه تبدیل کنیم. پایدار و برقرار باشید
به نام خدا
وقتی استاد حرف از استقلال زد
یاد خودم افتادم .حدود سه سال پیش که دانشجو بودم و والدینم بسیار باهم دعوا میکردن و تبدیل شده بودم به یک سرباز جنگی که با هر صدای کوچکی اعلام خطر میشد احساس میکردم باهم دعوا میکنن حتی وقتی که باهم خوب حرف میزدند منتظر قهر و دعوا بودم .من خیلی دانشجوی خوبی بودم و تقریبا همه ی اساتیدم را دوست میداشتم .امتحان ترم شروع شده بود و انتظاری که یکی از اساتیدم از من داشت نمره ی بالا توی درسی که باهاش داشتم بود
روز قبل امتحان به قدری والدینم باهم دعوا کردن که من اصلا نمیتونستم تمرکز کنم و درس بخوانم
امتحان دادم و نمره ی من6 شد
یادمه ترم جدید استادم توی سالن من را دید.اما چشمانش را از من برداشت و با بی محلی از کنارم گذشت
من این موضوع را نپذیرفتم و فردای اون روز رفتم تا بهش بگم که من چرا نتونستم درس بخونم و چی شد.
خیلی لحظات سختی بود
اما بهش گفتم من اماده ی امتحان بودم اما ذهنم نمیگذاشت .حتی سرش را نیاورد بالا که من را ببینه
اما بعد اینکه صحبت هام تموم شد بهم گفت بزرگ شدی مستقل شو
مثل اینکه بعد22سال یک کلید طلایی بهم داده بود
من مستقل شدم
به طوری که یک واحد از خانه ی خودمان به واحد دیگری رفتم دقیقا بالای خانه
خداوند همه ی وسایل زندگی را بهم داد
و من شروع به زندگی مستقل کردم و رفته رفته مستقل تر میشدم اول ذهنم مستقل شد بعد وسایل خانه ام
فقط گذاشتم سیر تکاملی مستقلی طی بشه.
توی 3سال گذشته به نتایجی عالی دست پیدا کردم شامل ارامش وتصمیم گیری سریع واینکه من تلویزیون ندارم
خدا من را راهنمایی کرد برای عالی زندگی کردن
و بهترین جایزه ی من این بود که دعوا های والدینم خیلی کم شد و دیگه چیزی نمیدیدم و نتایج مستقل شدن هنوز ادامه دارد
با سلام . خیلی لذت بردم از کاری که توی این سن کم انجام دادید. استقلال واقعا چیز بی نظیریه. به عنوان کسی که تجربه اش کردم،باید بگم واقعا شیرینه، البته چه بهتر که زودتر اتفاق بیوفته. برای من خیلی زود نبود، ولی الان هم سپاسگزار خداوندم که جرات انجامش را به من داد.
سلام استاد عشق دلم
مریم جان
استاد ی چیزی بگم؟؟؟ اولین بار بود گفتید خانم شایسته…باحال بود??
واقعا آمریکا جای خیلی خاصی و فرکانس عالی داره….انقدر که شما تعریف میکنید و تو فایلا دیدیم من عاشقش شدم
اینکه گفتید حتی در ده کوره هاشم فرودگاه داره….خیلی حاااااال کردم
خدایا شکرت…سپاس گزارم
استاد من شمارو خیلی دوست دارم
واقعا انگار برادر راه دورم هستید
اما دوبار ی کوچولو ناراحت شدم…و دوست دارم بگم تو دلم سنگینی نکنه
اولیش اینکه برای من زندگی و داراییهاتون و اینکه چقدر ثروت دارید و چند خریدید خیلی الهام بخش و بنظرم یکی از دلایل الگو شدن شما برای ما همین نتایجتونه و بنظر من سوال شخصی نبود….نمیدونم کدوم دوستمون پرسیده بود….اما نتایج مالی شما برامون مهمه و اولویته
دوم : بعضا حس کردم توی سوالا از حالت بالا به پایین جواب میدید!!
نمیدونم…بعد به خودم گفتم فریبا شاید یک عده با قصد و نیت ناخوبی سوال میپرسن که استاد ناراحت میشه …. و بعضی جوابا مثل اطلاعات قرآنی از سر غرور نیست بلکه شما حرص میخورید که یک شخص بدون اینکه حتی یکبار خونده باشه کورکورانه تقلید میکنه….و اینجوری احساسم بهتر شد???
من خودم خیلی مستقلم و واااقعا ازینکه مادرم خیلی حواسش بهم باشه حس خیلی بدی میگیرم….خداروشکر اخلاق مادرم مثل اروپاییهاست…خداروشکر
و دوهفته پیش باید به یک خواستگاری جواب میدادم و خیلی جدی رفتم تو فاز زندگی مشترک و ترس عجیبی منو گرفت….من واقعا از تنهاییهام خیلی لذت میبرم…از استقلالم….از دلی بودنم
مثلا الان اراده کنم صبح میرم تهران یک چندساعتی تنهایی قدم میزنم و غروب برمیگردم و وقتی فکر کردم ممکن همسرم این اجازه رو بهم نده حس خفگی گرفتم….
خداروشکر با دیدن اون فایل سفرنامه درخواست یک رابطه رشد یافته رو کردم….البته نه در حد چندوقت تنهایی ….
ولی اعتماد و یگانگی با شریک زندگی را از خدا خواستم
ستونهای معبد به جدایی استوارند
من خیلی مستقلم و همیشه دوست داشتم کل زندگیمو خودم بسازم و اصلا کمک مالی خانواده یک حس ناخوب برام میاورد و خداروشکر از سن ۲۳ سالگی شاغل شدم و تو سن ۲۷ سالگی مدیر کسب و کار خودم بودم و خدارو هزاران مرتبه شکر کلی پول و ثروت وارد زندگیم شده…..اما فوبیا دارم از حیون از تاریکی و خانم شایسته یک زن خیلی جالبی ازین جهات
من ازین جهات وابسته ام…
نمیدونم من یک ترکیبی از شجاعت زیاد در خیلی جهات و ترسهای زیاد در برخی مواردم…چراشو هنوز نفهمیدم
مثلا همین الان بهم بگن بیا تو دبی مدیر یک بیزنس شو میرم اما تو رانندگی ترس دارم….خیلی از دخترا هوا تاریک میشه بیرون نمیمونند اما من کاملا عکسم….ولی ترس از حیون دارم غیرارادی??
من فقط یک سوال دارم ….تو اواخر قسمت ۵۵ اون جایی که آهنگ چاوشی میکس کردید و تو یک خیابونی دارید میرید ….چند دقیقه آخر فیلم…کجای فلوریداست؟؟؟؟
عااااشق اون خیابون شدم مریم جوووون
بهشت بنظرم و آرزومه اونجا زندگی کنم
ممنون ازتون…دوستتون دارم
وقار و لطافت خانم شایسته تو پرسیدن سوال هم مشخصه
مرسی که هستی مریم یونیک????
سلام به استاد توانمند وخانم شایسته عزیز واعضای خانواده ،استاد میشه لطفا توضیحی درمورد آیه 118 و121 سوره انعام بدید . پس اگر به آیات اوایمان دارید از ذبحی که نام خدا برآن یادشده است بخورید 118 ،واز ذبحی که نام خدا برآن یاد نشده است مخورید،چرا که قطعا نافرمانی است . استاد دلم میخواد بگم که همیشه خداوند رو شکر میکنم که منو به گروه تحقیقاتی عباس منش هدایت کرد زیرا تحول زندگیم رو مدیون تغییرات تفکراتم میدانم وهزاران بار از شما سپاس گزارم
سلام دوست عزیز ممنون از سوالتون اتفاقا منم همین آیه برام سواله .….
در قران دو نوع روش من دیدم که در مورد خوردن گفته شده است.
جاهایی که حرام ها را گفته است همین خوک و مردار و… و جاهایی گفته از خوردنی هایی بخورید که نام خدا بر آنها برده شده است . حتی نکوهش شده است چرا از چیزهایی که نام خدا برده شده استفاده نمی کنید .
البته من خودم هنوز نتونستم به نتیجه کاملی برسم که چی درست است و منظور از نام خدا بردن و همچنین حرام بودن غیر خدا چیست ؟. چون یکی شاید لفظ بسم الله بودن را بیاورد و یکی بگوید منظور از غیر خدا همان ذبح غیر شرعی است.
در مورد جلسه 102
من فکر می کنم تضادها در هر شرایطی پیش می آیند وو قتی دیدم طبیعی است و در هر شرایطی برای همه پیش می اید ما باید صبوری کنیم تا خداوند کمکمان کند .حتی برای آقای عباس منش و یاد گرفته در این شرایط خونسرد باشد. گاهی فراموش می کنم و می گویم خدایا مثلا چه مشکلی بود چرا کارها درست پیش نمی روند . اما بعد می بینم هر فرکانسی باشی باید بدانی تضادها می آیند اما در کنارش هدایت خدا هم هست.