سفر به دور آمریکا | قسمت 105 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد جون

بابا ترکوندید به خدا

خدا شاهده اصلا انرژی گرفتم

نزدیک به ۳ ساعت پاسخ دادید، نه تنها انرژیتون کم نشد بلکه اصلا بیشتر هم شد

خدای من

تازه میفهمم اون عشقه که میگفتید دارید یعنی چی به خدا

فوق العاده بود

فوق العاده

خداروشکر واقعا خداروشکر

این سری فایلها با اینکه در مورد سفرنامه بود، اما به قرآن عجب درس هایی داشت.

واقعا اسمشو میشه گذاشت مثلا

دوره پاسخ به سوالات سفر

مثال هایی که داره

توضیحاتی که داره

گفتگو هایی که شکل میگیره

راهنمایی هایی که میشه

به قولی پشت صحنه هایی که آشکار میشه و ما ذوق میکنیم

عشق میکنیم واقعا

بسیار بسیار آموزنده

همین اول فایل

خودش جزء نکات طلایی بود

بعضی مواقع راه حل هست ولی ما انجامش نمیدیدم و میگیم خب چرا حل نشد، بعضی مواقع هم هست که راه حل ها رو امتحان کردیم نشده، اونکقت رها میکنیم و چون ما اون خواسته رو داریم که مسئلمون حل بشه، طبق قانون خداوند هدایتمون میکنه به سمتی که به راحتی اون مسئله حل بشه

یعنی من هلاکتم

عاشق اون نگاهتم

بابا دستخوش

پدر من از اون دسته آدم هاییه که یعنی اگه من نیت کنم بازی کنم، یعنی فقط نیت، چون به شدت به شدت آدم علمی و درسی و دانشگاهی ایه. واسه همین همیشه هم توی بالاترین فضای علمی و دانشگاهی بوده و هست و عشقش اصلا مباحث سنگین و به شدت سخته که به جرئت فقطم خودش بین همکاراش میتونه اونارو انجام بده، سریعا واکنش تند نشون میده به من و حتی یک دقیقه هم من اجازه ندارم بازی کنم و فقط مطالعه.

ولی خب چه کنم، تنها چیزی که تا الان تونسته توی زندگیم منو شاید ۱۲ ساعت یکسره مشغول خودش کنه بدون اینکه احساس تشنگی و گرسنگی و هر چیزی کنم، بازی بوده.

حالا جالب تر از اون اینکه من با این حال، خواسته ام داشتن بهترین وسایل گیمینگ بود، یعنی به هر کسی اینو میگفتم، میگفت عمرا اگه تو این خونه بشه.

ولی خب، قانون که نشد سرش نمیشه.

وقتی من خواسته ای رو از تمام وجودم دارم، جهان لاجرم منو به واسطه باور های هماهنگ با خواسته ام میرسونه،

برای همین سال پیش من یه روز نشستم بعد نماز به خدا با احساس خوب خواستمو گفتم که دلم میخواد بهترین مدل گوشی و بهترین مدل لپ تاپ گیمینگ حال حاضر بازار رو بهم بدی.

با احساس خوب خواستم. حواسم بود که باید با احساس شادی و امید بخوام ازش

خداشاهده، یعنی هرکی بود باور نمیکرد که کمتر از یک هفته بعد، خانواده سخت گیر بنده، خودشون زنگ زدن به من که چه مدلی لپ تاپ و گوشی بخریم، بعد من تازه یه ذره هم مدلشو آوردم پایین.

بعد یه ذره با خودم کلنجار رفتم و نشونه ها هم اومدن که باید بهترینش رو بخوام.

و بعد در عرض یک هفته، بهترین موبایل و لپ تاپ گیمینگ توی دستم بود.

خداروشکر

واقعا یکی از بهترین مثال ها برای خودم تو زمینه رسیدن به خواسته ها، همینه. و من اکثرا مرورش میکنم.

اصلا به لطف الله الان که کم کم دارم هدایت میشم به سمت عشق واقعیم، بیشتر هم به فضای گیمینگ گرایش پیدا میکنم. یعنی من عاشق بازیم. اگه از یه بازی دوستام خسته بشن، من تو دلم هنوز میگم خدایا یه جونی به اینا بده بازم بازی کنیم.

و توی دفترم هم اجزای یکی از حرفه ای ترین اتاق های گیمینگ رو نوشتم و همین طور عکس های خفنی هم ازشون پیدا میکنم و توی این فضا حال میکنم. فقط صبر میکنم تا خدا خودش امسال هدایتم کنه تا دیگه به جای دور خودم گشتن، اون رسالتی که دارم، اون عشقی که دارم رو استارت بزنم.

فقط صبر میکنم که نشونه ها آرام آرام بیان و ایده ها سرازیر بشن و من بتونم کار خودم رو شروع کنم

انشاءالله

البته خیلی خیلی بیشتر نسبت به ماشین لوکس علاقه دارم. چندین برابر بیشتر و عمیق تر

و خدای من چقدر این تیکه ملک و خونه آگاهی های دوباره ای داشت برای من.

وقتی میبینم این حد از رهایی رو

این حد از با خود در صلح بودن رو

این حد از سرب ها رو باز کردن

این حد از عطش آزادی رو

واقعا به خودم میگم کجای کاریم ما

من کجای کارم. من من من با خودمم

دارم کجا سیر میکنم؟

آیا تونستم بزرگترین ملاک رو آزادی بدونم

آیا خواسته ام که توی هر زمینه ای آزادی داشته باشم

آیا این جسارت رو داشتم که پل های پشت سرم رو درب و داغون کنم برای اینکه بتونم یه زندگی جدید و با آزادی کامل رو بسازم؟

آیا تونستم دل بکنم از سرب هایی که به خودم وصل کردم و رها بشم؟

آیا تونستم به قول آیت الله بهجت:

سبک بال بشم تا برسم؟

و واقعا جواب این سوال ها خیلی چیز ها رو برام روشن میکنه.

از تعدم نسبت به تغییر شرایطم گرفته تا تعهدم در عمل به آموزه های استاد و…

و امیدوارم بتونم جواب های خوبی براش داشته باشم و وقتی بهشون جواب میدم، از خودم راضی باشم

انشاءالله

و چقدر این باور زیباست که:

خداوند هر آنچه که بخوام رو هر چقدر هم که بزرگ باشه بهم میده و من لازم نیست چیزی رو بفروشم تا چیز دیگری رو بخرم. خداوند همه چیزای خوب رو به راحتی به من میده.

خداروشکر

و خدارو صد هزار مرتبه شکر که من دوباره بیشتر عاشق فلوریدا شدم

از اون ابرای خوشگلش که انگار خدا گذاشته اونهارو توی یه سینی شیشه ای و گذاشته روی زمین. همیشه وقتی میبینم یه چنین احساسی میکنم.

خداروشکر

اصفهان ما هم اگه شما یه سطح صاف و صیقلی رو بذارین بیرون، بیست وچهار ساعته روش خاک میشینه و این خیلی واسه من رو مخه.

خداروشکر

استاد جان از فلوریدا دوباره گفتن و دوباره خواسته من رو از طرف خداوند مهربان پاسخ دادن که جایی هست که خاکی نیست که بشینه روی اجسام

خداروشکر

و اصلا بابا استاد جان ما عاشق شدیم . عاشق این فلوریدا. اگه چیز زیادی هم ازش نمیدونستیم الان دیگه داریم واقعا میفهمیم این جا چی بوده و ما خبر نداشتیم

خداروشکر

و خدای من عجب بخشی بود این بخش معرفی جاذبه های گردشگری دنیا توسط یه گردشگر حرفه ای. توسط یه اینکاره

خدارو صد هزار مرتبه شکر

من وقتی بچه بودم انگار ما کل ایرانو گشتیم و من وقتی استاد از ایران میگفتن تایید میکردم و یادم میاومد که یک بار رفتیم ما یاسوج اخیرا، یکی از مناطق دور افتاده به اسم قلعه مدرسه.

ببین پسر اصلا سوئیس رو من اونجا دیدم.

اصلا عکس هایی که خودم گرفتم رو نگاه میکنم میگم خدای من اینجا ایرانه واقعا؟ اینارو واقعا من گرفتم؟

یعنی اینقدر رویایی؟

دوستان رویایی که میگم یعنی رویایی هااا!!!!

از این عکس ها که تو پستر ها میبینین خیلی عجیبه، از اونا

و خدارو باید هر لحظه شکر کنم به خاطر اینکه من هنوز ۱۷ سالمه و خدای من چقدر میتونم این جهان نامحدود خدارو ببینم و لذت ببرم

خدای من چقدر من خوشبختم که موقعی به دنیا اومدم که خدارو شکر همه چیز هست. هر روز هم بیشتر میشه به لطف الله

هر روز هم آسان تر میشه

واقعا خدارو شکر و هرچه شکر کنم حتی اپسیلونی هم نمیتونم اون شکری که باید رو ادا کنم.

خدارو شکر

وای خدای من تازه داریم آدرس اون جاهای فوق العاده ای استاد رفته بودن و بعضا فیلمی هم گرفتن رو میفهمیم

خدایاشکرت

چقدر دور و بر ما زیبایی هست و ما رومونو میکنیم اونطرف

خودمون دستی دستی خودمونو محروم میکنیم از زیبایی ها

خدایاشکرت

خدایاشکرت

همیشه انشاءالله در سفر باشیم

همیشه شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند و

آزاد،

آزاد،

آزاد

دستمون همیشه تو دستان الله یکتا