سفر به دور آمریکا | قسمت 106

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سلما عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد جونم از صبوری شما و پاسخ های کاملتون به سوالات دوستان سپاسگزارم. 3 ساعت نان استاپ به سوالات پاسخ دادین. خدا قوت.

مریم جونم از سماجت شما برای پرسیدن سوالات و دریافت آگاهی ها از استاد سپاسگزارم. قشنگ معلوم بود طرف ما مخاطبان عزیزتون هستی و تا جایی که میشد، آگاهی ها رو کشیدین بیرون. شما با تمام وجودتون این فایل های سفر به دور آمریکا رو تهیه و تدوین کردین و بصورت رایگان در اختیار ما قرار دادین. با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم خیلی لذت بردم و درس گرفتم از تک تک لحظات این سفر. حتی این ۶ قسمت پاسخ به سوالات هم پر از نکات مهم و آگاهی های ناب خداوند بود که برای خودم یادداشت برداری کردم.

میدونم که بهترین راه سپاسگزاری اینه که با نتایجم باهاتون سپاسگزاری کنم نه با حرف. چون اولا نمیشه با کلام، حق سپاسگزاری رو بجا آورد. و دوما شما نیازی به سپاسگزاری من ندارین فقط زمانی قلبا خوشحال میشین که ببینین آموزشهاتون نتیجه بخش بوده!

ولی این سپاسگزاری کلامی به این معناست که من دارم از این آموزه ها نتیجه میگیرم. شاید سرعت نتایجم زیاد نباشه اما میتونم تشخیص بدم که در مسیر درست هستم و وقتی خودم رو با قبل از عضویت در این سایت بهشتی مقایسه میکنم میبینم خیلی دستاوردها داشتم: از جمله: ۳ برابر شدن درآمدم در طول همین چند ماه همراهی با سریال سفر به دور آمریکا.

البته این ذهن نجواگرم سعی میکنه نتایجو کوچیک نشون بده و بگه خب که چی؟ این که چیزی نیست. ولی من فهمیدم که هر پیامی که احساسمو بد کنه از طرف شیطان ذهنمه. پس بهش گوش نمیدم. یعنی مدت طولانی تو احساس بد نمیمونم و سریع خودمو جم و جور میکنم و این هم دستاورد بزرگیه!

تو این سفر یاد گرفتم که به هرچی تمرکز کنم تو زندگیم جذبش میکنم. پس باید به نکات مثبت هر چیز تمرکز کنم تا در زندگیم گسترش پیدا کنن. نمونش اون غذاها و خوراکیای خوشمزه، لباسهای آرمی، زیپ لاین و چندین چیز ریز و درشت دیگه که تو فایلای شما دیدم و بهش توجه کردم و تو زندگی واقعیمم تجربه شون کردم یا آبشار، فواره، برج های باشکوه، ماشینهای لوکس، پرچم آمریکا و مرغ و خروس و … که تو دنیای واقعیم همش دارم میبینم و لذت میبرم.

استاد من به عشق شما هنوز لباس آرمی میپوشم. در واقع این لباسا واسم یه نشونه اس برای اینکه یادم نره شاگرد شما و دنباله رو چه دیدگاهی هستم. یادم نره واسه چی پلهای پشت سرم رو شکستم و مهاجرت کردم. من نیومدم تهران که همون آدم قبلی باشم بلکه اومدم که جاپاهای شما رو دنبال کنم و زندگیمو اونجوری که میخوام بسازم. با این باور و تعهد که یا موفق میشوم یا میمیرم.

نشونه مهاجرتم دیدن بیش از حد پروانه ها اول تو فایلای شما بعد تو دنیای اطرافم بود. خدا با زبون پروانه ها با من حرف زد و گفت خودتو سبک کن. سُربها رو از پاهات بکن و پرواز کن.

قدم اول رو با توکل به خدا برداشتم با همه دوستامم چون دیدگاه نامناسبی داشتن قطع رابطه کردم و هم برای اینکه بدونم که تنهام و روی کمک هیچ کس به جز خدا حساب نکنم.

تنهای تنها مطلقا تنها اومدم تا توی یک فضای ایزوله روی خودم کار کنم. وقتی اومدم تهران نه کار داشتم نه جا و مکان نه هیچ مایحتاج زندگی. بعضی وقتا که به یه وسیله ام احتیاج داشتم ولی نداشتمش، نجواها میومدن سراغم که واسه چی فلان چیزو با خودت نیاوردی؟ چرا حداقل وسایل نو و با ارزشت رو برنداشتی؟ اینجور موقعا گاهی احساسم بد میشد ولی با کمک فایلای شما از جمله فایلای زیبا و شفابخش سفر به دور آمریکا بلاخره یه جوری از عهده نجواهای ذهنم بر اومدم و توجهم رو روی نعمت ها و دستاوردهایی گذاشتم که این مهاجرت برام داشت. ترس ها و ناشناخته هایی که واردشون شدم و ازشون بزرگتر شدم.

با کمک خدا در کمتر از یک ماه هم کار پیدا کردم، هم جای خوب، هم اون محیط ایزوله برام فراهم شد، هم مایحتاج اولیه زندگیم و بتدریج خیلی چیزایی که دوس داشتم رو با پول خودم خریدم نه با وام و قرض و منت دیگران و الانم در حال صاف کردن بدهیای گذشته ام هستم.

استاد میدونم هنوز تازه اول راهم و خیلی باید رو خودم کار کنم، اما اول یک راه درست و صراط مستقیم هستم. همین خودش یه پیشرفت اساسی هست و مقصدش هم به قول خداوند معلومه: اهدنا الصراط المستقیم؛ صراط الذین انعمت علیهم…

این سایت و این آموزه ها که راحت در اختیار منه یه گنج بی پایان و با ارزشه که اگه ازش بهره بردازی نکنم به خودم ظلم کردم.

مریم جونم با تمام وجودم ازت سپاسگزارم که استاد رو بهتر و بیشتر به ما شناسوندی دوست عزیزم بهترین دوستم تو دنیا تا ابد.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 106
    501MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت 106
    31MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

173 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه خانم گل گلی» در این صفحه: 1
  1. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2430 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان

    استاد اول اینکه ازتون ممنونم بخاطر وقتی که برای پاسخگویی به سوالات گذاشتین.

    یه نکته رو یاداوری کردین در جواب سوال دوستی که راجع به تخفیف سوال پرسیده بودن و شما بحث قیمت گذاری روی سلامتی رو مطرح کردین. خواستم تجربه خودم در این زمینه رو براتون بگم. استاد من قبل از آشنایی با قوانین و مخصوصا بگم که قبل از کار کردن روی باورها( چون ممکنه با قوانین اشنا باشیم و راجبشون شنیده باشیم اما هنوز باورهامون رو عوض نکرده باشیم که در این صورت نتیجه پیدا نمیشه) به محض برخورد با فردی که سرماخوردگی داشت مریض میشدم. و قبلش کلی ازش میترسیدم و اگه اون فرد تو خونمون بود ماسک میزدم دستکش دست میکردم تا دستم به هیچ جا نخوره تا ویروسی نشه و بعد از تمام این مراحل بازهم سرمارو میخوردم😂تازه بعضی موقع ها دعوام با اون افراد درمیومد که چرا مراعات نمیکنید🙈 خلاصه داستانی داشتم برا خودم. اما خداروشکر بعد از آشنایی با سایت و استاد عزیز که لطف خدا بوده به من، باورهامو در مورد سلامتی تغییر دادم. در هفته ای که گذشت تمام اعضای خانواده من آنفولانزا گرفتن، اولش یذره خب نجوا اومد سراغم که وای اینا ویروسن ولی بعدش یاد صحبت های استاد افتادم و با توجه به اینکه مدتی هم بود که روی باور سلامتیم کار کرده بودم سریع به نجواهای ذهن غلبه کردم و گفتم بدن من بسیار قویه و حتی شب هم در اتاقی که خواهرم خوابید، خوابیدم و علاوه بر این غذاهایی رو هم که اونا با قاشقشون خورده بودن رو خوردم حتی داداشم گفت که صبر کن حالا فردا که سرماخوردی بهت میگم که چقد جوگیر شدی😂 ولی من به لطف خدای مهربان سالمه سالم موندم😄 اتفاقا امشبم داشتم فکر میکردم و به یاد اوردم که تمام مواقعی که من مریض شدم مواقعی بود که در استرس شدید بودم پس نتیجه میگیریم که این باورهای ما و مداری که در اون قرار داریم هست که باعث مریضی ما میشه نه ویروس و یا فرد بنده خدایی که سرما خورده و من این باور رو اینطوری برای خودم منطقی کردم که بدن ما میلیون ها سلول دفاعی داره که لحظه به لحظه در حال دفاع از بدن ماست و ویروس وقتی که وارد بدن ما میشه یک عدد هست ( چون ویروس وقتی خارج از بدن موجود زندس توانایی تکثیر نداره ولی وقتی وارد بدن موجود زنده میشه با استفاده از سلول های بدن موجود زنده خودش رو تکثیر میکنه) پس چطور ممکنه که میلیون ها سلول از پس یدونه ویروس بر نیان؟ اصلا مگه میشه؟ تازه قبل از ورود میکروب به بدن، بدن ما کلی وسیله دفاعی دیگه ازجمله پوست، مخاط بینی و دهان و مو داره که اینا سد اول هستن تازه اگه ازاینا بتونه رد شه بعدش با گلبول های سفید عزیزمون که هدیه خداوندی هست روبه رو و قلع و قمع میشن😄 من برا ذهنم اینطوری منطقی کردم که خیلی هم خوب جواب داد امیدوارم که به دوستانمم تونسته باشم کمک کنم با این باور. و در آخر مهمه که بگم من همه این ساز و کار باور سازی رو به لطف خدا از استادعزیزم یاد گرفتم و واقعا همونطوری که استادگفتن قیمت نمیشه روش گذاشت. چون فکر کنید کلی فشار روانی قبلا روم بود که از این و اون مریضی نگیرم که این خودش یه فرکانس ناخواسته بود بعدشم که همش ماسک و دستکش و حبس نفس و این کارهایی که خیلی رو مخ هستن😂 و در آخر بعد از این همه زجر😐 سرماخوردگی😐😐 خب الان که همه تینا از رفتارهای من حذف شدن خیلی خوبه دیگه خیلی مهمه دیگه خب معلومه قیمتش رو نمیشه حساب کرد. اینجا میخام به استاد عزیزم بگم دمت گرم خدا بهتون خیر و خوشی و سلامتی و آرامش و ثروت در هر دو جهان بده. دوستتون دارم😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: