https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-17 21:23:462024-07-28 13:17:56سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۲
428نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه خدایاشکرت همه چیزعالیه ازخانم شایسته عزیز بابت تهیه فایلها شخصا ممنونم استاد عباسمنش خنجرت مبارک باشه فوق العاده است و چاقوی زیبای مایک اونم زیباست خدایاشکرت
سلام به استاددوستداشتنی و مایک عزیز و مریم جون دیدن شادی انسانها و اون همه زیبایی که خدا خلق کرده مارو بیشتر به خدا نزدیک کرد خدایا شکرت بابت همه نعمت هات استاد اون سرنیزه امکان دارد به سیاه نول آغشته باشه تو ارتش ایران به ما میگفتن برا میوه استفاده نشه ممکن هست مسمومیت ایجاد کند دوستتون دارم نازنینهایی که راه درست زیستن را به من آموختید ر پناه ایزد یکتا شاد باشید
سلامی به گرمی نور خورشید و لطافت نور ماه به تمام اعضای خانواده عباس منشی عزیزم
اول تعریف و تصدیق کنم اون صبحانه زیبا و خوشمزه رو مخصوصا اون صحنه ای که خانم شایسته عزیزم اون زرده عسلی تخم مرغ رو شکافت من که عاشق تخم مرغ این شکلی هستم واقعا اون لحظه دهنم آب افتاد که یکم نمک بزنم روی زرده عسلی و بخورم وای وای چقدر این طعم برام لذت بخشه و عاشقشم!
و مورد دوم اینکه عجب چاقوی زیبا و با کیفیت و کارایی بود واقع آمریکا در تمام زمینه ها پیشرو و بهترین هستش واقعا کشور درجه یک هست آمریکا
و مورد سوم هم اینکه این جاده هاشون چقدر زیباست چقدر زیباست تمیز هستش واقعا لذت میبرم و دوست دارم هی بیشتر بیشتر تحسین و تصدیق کنم این همه فراوانی و زیبایی هارو
امیدوارم همیشه توی سفر باشید به زیبایی های بیشتر بیشتر هدایت بشید و لذت ببرید بازم سپاسگزارم بخاطر به اشتراک گذاری این همه زیبایی با من
جملاتی که استاد قبل از غذا به خانم شایسته گفتند و باز هم از شنیدن این جملات لذت بردیم جملاتی از جنس صفا صمیمیت شادی و عشق.
لذتی که استاد از صبحانه می بردند ما را هم گرسنه کرد.
کمک کردن استاد به خانم شایسته برای شستن لباسها و نشان دادن ماشین لباسشویی و خشک کن و پس از آن چاقویی که در دستان استاد بود ما را بیشتر به دیدن ادامه فیل ترغیب کرد.
خیمه های نظامی کنار جاده و فرصتی که دست داد تا شما و مایکی عزیز گشتی در آن بزنید و این چاقوی حرفه ای خفن را خریداری کنید و این هیولای الص الص جنس را که از بچگی دیدن این وسایل جنگی را دوست داشتید را به ما هم نشان دهید و تجربه با حالی را داشته باشید برای کشتن پشه و خیار پوست کندن و …
نارنجک و وسایلی که آنجا بود انشالله هیچ زمانی برای جنگ استفاده نشود. امیدواریم.
درحال کار کردن روی خودم و فکر کردن و نوشتن بودم که یهو یک موردی بهم گفته شد که بیام بنویسم
من امروز خب روز دوازدهمی هست که هرروز دارم ردپا میزارم توی صفحه های سفر به دور امریکا یعنی با قسمت دوازده روز دوازدهمم هست و همینطوری پیش میرفتم اما الان بهم گفته شد نیازی نیست خودمو مجبور کنم که بیام صحبت کنم حتما و کامنت بزارم بلکه وقتایی که حس میکنم باید چیزی رو ثبت کنم بیام ثبت کنم توی همون صفحه مثلا هیجده روز دیگه میشه 30 روز توی قسمت 30 ام سفر به دور آمریکا بیام برای خودم ردپایی بزارم از مسیری که دارم پیش میرم
یا اگه یک الهام و یک ایده ایی بهک داده شد بیام بنویسم
اینطوری کیفیت کامنت و اثر بخشی ردپا بیشتر و بیشتر میشه و واضح تر هست مسیر
چون وقتایی که خودشو ادم مجبور میکنه به نوشتن امکان داره زور بزنه و از قلبش اون کلمات نیاد اما من تصمیم گرفتم (یعنی قلبم بهم گفت) ردپا ها رو اینطوری بزارم…
چون اینطوری باعث میشه تمرکزمم نره برای کار کردن روی خودم چون ادم وقتی خودش رو مجبور به کاری میکنه که هرروز حتما باید انجام بده فکرش درگیر میشه و احساسش شاید بد بشه
سلام به خانواده دوست داشتنی عباس منش وهمه دوستای خوشگلم.کیف میکنم ازاینکه استادهرچیزساده ای هم که میخوره بالذت میخوره ومدام ازمریم جون تشکرمیکنه ،اصلن عاشق این مرام استادم که پای فیلم کلاس نمیزاره وترس ازقضاوت نداره که چیزای خاص بخوره پافیلم وموردتاییدقراربگیره وپولداریش تواون خوردنیهادیده بشه .عالی هستی استادکه شیوه ساده خودتوداری ونقاب نمیزنی .البته دیدم چیزای خیلی خوشمزه وگرون هم بخوری امااینکه درکل خودتی تواون لحظه این عالیه .ازامکاناتی که توسفرداریدواستفاده می کنیدخیلی خوشم میاد،چقدبه یک سفرخوب ودلچسب این امکانات کمک میکنه واین به خاطرکسب ثروت هس واینکه استادباباورهای فراوانی ونعمتهای بیشمارخدابه این نتایج رسیدن ،خیلی خوبه که دیدن این چیزها،یادآوراین باشه که توجهمون راازمنفیهابرداریم وذهنمون رامتمرکزکنیم به مثبتهاوباورداشته باشیم بابودن درحس خوب وتقویت روزانه باورهامون درموردفراوانی ورفع کمبودها،حتمن اتفاقات خوب رابرای خودمون رقم میزنیم این ایمان وباوررادرلحظه به لحظه زندگیمون بایدداشته باشیم وفقط وفقط توجه به نکات مثبت وداشته هامون بایدباشه ،تاکیدمیکنم توهرشرایطی وباهراوضاعی .باهرچیزکوچیک سپاسگزاری ازخدارافراموش نکنیم .به مرورکه بگذره خواهیم دیدچ معجزاتی درمسیرماقرارمی گیره ،خودم تازه واردم اماانقدبه استادوتجربه هاش ایمان دارم که فکرمی کنم قطعاهمه صحبتهاش ،طلاس.وتمام
دیدن محل خریدچاقویاخنجراستادیه کم حالمومنقلب کردچون یادآورجنگ بودواینکه چ جوانهایی راتواین جنگهاازدست دادیم اماباعثم شدهمین الان سپاسگزاراین باشم که خدایاشکرت به خاطرامنیت وآرامش کشورم وممنون ازهمه کسانی که باعث ایجاداین امنیت میشن .استادجونم عاشقتم عاشق خودتوتجربه های قشنگت
سلام به همه خدایاشکرت همه چیزعالیه ازخانم شایسته عزیز بابت تهیه فایلها شخصا ممنونم استاد عباسمنش خنجرت مبارک باشه فوق العاده است و چاقوی زیبای مایک اونم زیباست خدایاشکرت
سلام به استاددوستداشتنی و مایک عزیز و مریم جون دیدن شادی انسانها و اون همه زیبایی که خدا خلق کرده مارو بیشتر به خدا نزدیک کرد خدایا شکرت بابت همه نعمت هات استاد اون سرنیزه امکان دارد به سیاه نول آغشته باشه تو ارتش ایران به ما میگفتن برا میوه استفاده نشه ممکن هست مسمومیت ایجاد کند دوستتون دارم نازنینهایی که راه درست زیستن را به من آموختید ر پناه ایزد یکتا شاد باشید
بنام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به زیبایی و آسانی
درود بیکران براهالی سرزمین عباس منش
.
قدردان دو استاد نازنینم هستم
از همراه شدن با شما در این سرزمین و دراین سفرها هرروز می آموزم
هرروز آگاهی ام نسبت به درونم بیشتر میشود
از گفتن عاشقتم های شما می آموزم که عشق بی قید و شرط چیه
خیلی خوبین
خداوند درونم راهنما و هدایتگرم شده به سمت بهترینها
هروز اینجا برام درسها دارد
چقدر شوق و اشتیاقتون رو دوست داشتم استاد جان اونجایی که اون چاقوی ارتش رو تو دست داشتید مثل کودکی که به اسباب بازی دلخواهش رسیده.
مایک نازنین که با اون لهجه قشنگش چاقوش مید این چایناش رو نشون میداد
و اون چادرهای بزرگ پراز اجناس باقی مانده از ارتش امریکاااا
چه ایده جالبیه که هرکس لوازم و وسایل که نمیخاد رو میتونه بزاره برای فروش
خداروشکر
از این همه زیبایی
به نام خدایی که هرانچه دارم از ان اوست
سفربه دورامریکا قسمت 12
سلام به استاد جان و مریم بانوی نازنین
سلام به دوستان همسفر و همراه
وسلام و سلامی و نور و عشق به
امروز
دوازدهمین روز از اردیبهشت ماه 1404
اللی شکر برای این فرصت که میتونم
درفضایی ارام ودر خلوت دنج خونه مون بشینم
پای تماشای این فایل و شکار کردن نکات مثبتش…!!
الهی شکر برای این نسیم خنک که از پنجره
میوزه ،
الهی شکر برای صدای پرنده هایی که
یک گروه رو تشکیل دادن و دارن اواز میخونن و به سرو کله ی همدیگه میزنن،
الهی شکر برای سلامتی تک تک اعضای خونمون
اینکه همه مون دورهم هستیم جمعه هارو واز باهم بودن لذت میبریم،
الهی شکر برای صبحانه ای که دورهم نوش جان کردیم
برای چای داغ با عطر دارچین و اب شیرین تصفیه شده ،نون تازه،پنیر،کره ی محلی….!!!
دیروز وقتی هدایت شدم به خوندن نظرات یکی از
دوستان در عقل کل ،یک جمله نظرم رو به خودش جلب کرد
نوشته بود:
من هرروز به خاطر ده مورد از نعمت هایی که
همین حالا دارم خدارو سپاسگزاری میکنم و
برای هرکدوم به این فک میکنم که اگرالان همین
نعمت را نداشتیم چه اتفاقی میوفتاد؟
راست میگه ها…
مثلا اگر همین دستگاه تصفیه که ما تو خونه مون داریم،اگر نبود متاسفانه ما مجبور بودیم از اب شور بخوریم..
و چقدر این اب خوشمزه و گوارا و شیرینه!!!
یا اگر مثلا همین ظرف ها و لیوان ها نبود
چطوری چایی یا صبونه مون رو میخوردیم؟
یا مثلا اگه چاقو نبود چطوری میتونستیم اون صبونه رو بخوریم؟
یااگه همین متکایی که من دیشب یک خواب راحت رو باهاش تجربه کردم اگه نبود چی میشد؟
استاد وقتی دقت میکنم و ریز میشم میبینم
واقعا این ایه ی قران خیلی درسته ؛
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
استاد واقعا اصلا نمیشه نعمت هارو بشماری
خیلی زیاده خیلی زیاده
و این بهم گفته میشه که تک تک این نعمت ها اولش یک خواسته بوده
یک خواسته یک رویا که به شکل فیزیکی دراومده
پس نتیجه این که
اگر اینهمه خواسته محقق شده
و اگر خدا اینقدر خداست
چرا من خواسته هام رو ازش نمیخوام ؟؟
چرا میترسم بعضیاشون رو بگم؟؟؟
چرا فک میکنم خدا ناراحت میشه؟؟
چرا فک میکنم زشته الان خدا فک میکنه پر رو شدم؟؟
استاد وقتی گفتید
ازبچگی ارزوی داشتن وسایل اصل نظامی امریکا رو داشتید والان بهش رسیدید؛
یک لحظه به فکر فرو رفتم
ببین جهان چقدررررررر دقیقه
ببین چیزی از خدا پنهون نمیمونه
ببین خدا چطور حواسش به همه چیز هست و چیزی فراموشش نمیشه !!
استاد سالهااا قبل یه خواسته ای در وجودش متولد میشه حالا تو مسافرت وقتی داره دور امریکارو میگرده
خدا یجوری همزمانی هارو رخ میده و اون رو با مکانی
روبه رو میکنه که خیلی راحت به خواسته ش برسه…
بدون اینکه استاد بره بگرده در به در دنبال
وسایل نظامی اصل بگرده
بدون اینکه زحمتی بکشه
خدا حواسته شو میاره میزاره سر راهش
میگه بفرما افا شما یه روزی یه خواسته ای تو دلت
شکل گرفت،
فک کنم خودت یادت رفته
ولی این خواسته ت بفرما برای تو !!!
و چقدر شیرینه
چقدر لذت بخشه
الهی شکر برای اینهمه ثروت تون استاد
الهی شکر که بدون ذره ای نگرانی میتونید هرچی که دوست دارید رو بخرید ،
وسیله ای که شاید خیلی هم به کار نیاد ولی چون روزی یک رویا بوده شما دوست دارید داشته باشیدش،
به خودم ک فک میکنم
میبینم خیلی از ارزوهامو که فک میکنم
هیشوخ محقق نمیشه رو کلا گذاشتم کنار
ناامیدانه ازشون دست کشیدم و به دست فراموشی سپرده شده
اما ازین قسمت یادگرفتم ک ؛
هیچ خواسته ای گم نمیشه
هیچ خواسته ای فراموش نمیشه
هیچ نشدنی در کار نیست،
تو فقط بخواه،
و به چگونگیِ محقق شدنش فک نکن
اجازه بده خدا خودش کارشو بلده!!
استاد ممنونم بابت
راه و رسم زندگی کردن رو به من اموختید
ممنونم که تجربه های شیرین زندگی تون رو عاشقانه باما به اشتراک میگذارید
ممنونم که با دیدن این تصاویر از سفرها
هرروز خواسته های بیشتری رو در وجود ما خلق میکنید
و من تازه میبینم نعمت هایی ک اصلا ازشون خبر نداشتم و
وقتی میبینم شما دارید
باخودم میگم عه چقدر خوب !! من هم میخوام !!
من هم میتونم داشته باشم…
و چقدر سپاسگزار میشم برای این جهان سراسر نعمات
میخوام کامنتم رو بااین ایه شریفه تمام کنم
وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها
مَعایِشَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ «10»
و همانا در زمین به شما تمکّن دادیم
و براى شما در ان (انواع) وسایل زندگى را فراهم ساختیم،
(امّا شما) اندک شکرگزارى مىکنید.
در پناه حق
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلام سلام
امیدوارم عالییییییییی باشین
واییی استد چه هیولایی خریدینااااا من با اینکه علاقه ای به وسایل نظامی ندارم به وجد اومدم خیلی خفن و مشتیه قشنگ مشخصه که عاشقش شدیناااااا
وایی واییی چه ابرهایی یعنی من واسه این ابر ها جون میدمااااا انقدرررر که خوشگلو جیگرنننننننن
عاشقتونمممممممممم
فتبارک الله احسن الخالقین
سلام استاد عزیزم و تمامی همراهانم
عالیه خیلی خیلی خداروشکر میگم برای این لحظه و این فایل ک دارم میبینم
خدایا شکرت و سپاسگزارم عاشقتم که هر لحظه دارم برکت و فراوانی رو میبینم
بنازم آمریکا رو ک حتی وسایل جنگیشونوهم غنیمت هست و همه در آرزوی دیدن و خریدشان هستیم خدایا شکرت ک استاد ب این لذت رسید و ما هم میرسیم
خدایا خیلی خوبه این حد از برکت و فراوانی و رابطه خوب پدر فرزندی
خدایا شکرت و سپاسگزارم
همسرم عاشقتم و خدایا شکرت برای وجود این زندگی و عشق اللهی بینمون
خدایا شکرت برای وجود دخترم که زندگی پر از عشق رو برام رقم زده
خدایا شکرت برای وجود عزیزانم ک همگی خیر و رحمت بهم میرسونن
خدایا شکرت که هوامو داری و مراقبم هستی
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دو دنیا باشیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلامی به گرمی نور خورشید و لطافت نور ماه به تمام اعضای خانواده عباس منشی عزیزم
اول تعریف و تصدیق کنم اون صبحانه زیبا و خوشمزه رو مخصوصا اون صحنه ای که خانم شایسته عزیزم اون زرده عسلی تخم مرغ رو شکافت من که عاشق تخم مرغ این شکلی هستم واقعا اون لحظه دهنم آب افتاد که یکم نمک بزنم روی زرده عسلی و بخورم وای وای چقدر این طعم برام لذت بخشه و عاشقشم!
و مورد دوم اینکه عجب چاقوی زیبا و با کیفیت و کارایی بود واقع آمریکا در تمام زمینه ها پیشرو و بهترین هستش واقعا کشور درجه یک هست آمریکا
و مورد سوم هم اینکه این جاده هاشون چقدر زیباست چقدر زیباست تمیز هستش واقعا لذت میبرم و دوست دارم هی بیشتر بیشتر تحسین و تصدیق کنم این همه فراوانی و زیبایی هارو
امیدوارم همیشه توی سفر باشید به زیبایی های بیشتر بیشتر هدایت بشید و لذت ببرید بازم سپاسگزارم بخاطر به اشتراک گذاری این همه زیبایی با من
همیشه به یاد خدا باشید
به نام خدای خالق زیباییها
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
عاشقتم عزیزم. غذا فوقالعادست واقعا سپاسگذاریم.
جملاتی که استاد قبل از غذا به خانم شایسته گفتند و باز هم از شنیدن این جملات لذت بردیم جملاتی از جنس صفا صمیمیت شادی و عشق.
لذتی که استاد از صبحانه می بردند ما را هم گرسنه کرد.
کمک کردن استاد به خانم شایسته برای شستن لباسها و نشان دادن ماشین لباسشویی و خشک کن و پس از آن چاقویی که در دستان استاد بود ما را بیشتر به دیدن ادامه فیل ترغیب کرد.
خیمه های نظامی کنار جاده و فرصتی که دست داد تا شما و مایکی عزیز گشتی در آن بزنید و این چاقوی حرفه ای خفن را خریداری کنید و این هیولای الص الص جنس را که از بچگی دیدن این وسایل جنگی را دوست داشتید را به ما هم نشان دهید و تجربه با حالی را داشته باشید برای کشتن پشه و خیار پوست کندن و …
نارنجک و وسایلی که آنجا بود انشالله هیچ زمانی برای جنگ استفاده نشود. امیدواریم.
خدایا شکرت.
عاشقتونیم
به نام خدای مهربان
درحال کار کردن روی خودم و فکر کردن و نوشتن بودم که یهو یک موردی بهم گفته شد که بیام بنویسم
من امروز خب روز دوازدهمی هست که هرروز دارم ردپا میزارم توی صفحه های سفر به دور امریکا یعنی با قسمت دوازده روز دوازدهمم هست و همینطوری پیش میرفتم اما الان بهم گفته شد نیازی نیست خودمو مجبور کنم که بیام صحبت کنم حتما و کامنت بزارم بلکه وقتایی که حس میکنم باید چیزی رو ثبت کنم بیام ثبت کنم توی همون صفحه مثلا هیجده روز دیگه میشه 30 روز توی قسمت 30 ام سفر به دور آمریکا بیام برای خودم ردپایی بزارم از مسیری که دارم پیش میرم
یا اگه یک الهام و یک ایده ایی بهک داده شد بیام بنویسم
اینطوری کیفیت کامنت و اثر بخشی ردپا بیشتر و بیشتر میشه و واضح تر هست مسیر
چون وقتایی که خودشو ادم مجبور میکنه به نوشتن امکان داره زور بزنه و از قلبش اون کلمات نیاد اما من تصمیم گرفتم (یعنی قلبم بهم گفت) ردپا ها رو اینطوری بزارم…
چون اینطوری باعث میشه تمرکزمم نره برای کار کردن روی خودم چون ادم وقتی خودش رو مجبور به کاری میکنه که هرروز حتما باید انجام بده فکرش درگیر میشه و احساسش شاید بد بشه
خداروسپاسگزارم بابت همه چیز
خدایا شکرت.
خداوند یار و نگهدار هممون