سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳

سلام به استاعزیزم و مریم جانم

که استاد توحید عشق مهربانی و زیبایی ها و الگویی برای همه بانوان جهان هست

خداروشکر که صبح جمعه ام رو با این نشانه پراز جریان هدایت شروع کردم

اینقدر پراز حرف و پر از کلید ها و زیبایی ها و هدایت‌های خدایی بود

اینقدر احساس هیجان و شادی داشت که اشک شوق منو جاری کرد

و بعد ازاینکه سه بار دیدم و کامنت دوستان توحیدی و زیبایین رو دیدم

گفتم منم کامنت بذارم

مریم جان از شما و استادعزیزم خیلی سپاسگزارم که تو سفر و زمانی که خودتون را به جریان هدایت الهی سپردین برای دیدن و لذت بردن از این همه نعمتهای زیبا

به فکراینترنت ،

سایت و اشتراک گذاشتن و آپلود سفرنامه ها

با دو لب تاب خوشگل و حرفه ای ،

تایپ ده انگشتی ،خدابا شکرت

من تحسینت میکنم عزیزم برای این مهارت و توانمندی ،

و پراز نعمتها ثروت‌ها زیبایی ها

فراوانی ها ،طبیعت بهشتی

از آسمان و جنگل های سرسبز ابرها ی سفید پنبه‌ای و تمیز

رودخانه ها دوچرخه ها ،

عشق استاد و مریمم و مایک مامانی و دوست داشتنی من

همه و همه پراز درس و آموزش مهارتهای زندگی است برای ما ،

صندلی های مشکی و قرمز کنار سنگ قلبی

اسبها

خدایا شکرت که با دیدن این سفرنامه ها چشم و دلمان را باز کردی برای دیدن

کشور زیبا ی آمریکا که پر از نعمت و ثروت و فراوانی و زیبایی ،زیبایی و زیبایی هست

و هر بار خواسته مهاجرت به این کشور ثروتمند ،

برامون یاد آوری میکنین خدایا شکرت

خدایا من و تمامی دوستان عزیزم را هم به این جریان پراز نعمت ثروت فراوانی عشق

آزادی مالی و زمانی

هدایت کن و همواره ما را به دیدن و درک این فراوانی ها عادت بده

الهی آمین

دوستان عزیزم

من بندرعباس زندگی میکنم استاد عزیزم می‌دونن که بهار و تابستان و کلا بندر خیلی گرم ،شرجی و طاقت فرساست

و معمولا تو فایل ها تعریف میکنن ،

آدم دلش میخواد بره جایی که آب و هوای خنکی داشته باشه

منم از خدا خواستم هدایتم کنه به یک مسافرت تقریبا یک هفته چون چند تا کار داشتم تهران که باید انجام میدادم

مسافرتی که قرار بود یک هفته بریم

قبل از سفرم به خدای عزیزم ،گفتم خودت شرایط منو میدونی در زمان مناسب مکان مناسب آدمهای مناسب و مهربون که سر. راه من قرار بده تا کارهام زودتر و با کیفیت تر انجام بشه ،

وسفرم رو آسان و لذت بخش کن و من می‌خوام یکی از رویایی ترین و بهترین سفر زندگیم باشه

(چون خیلی نیاز داشتم چند روزی حال و هوا م عوض بشه .)

خدایا شکرت که مث همیشه هدایتم کرد و من این جریان هدایت ها را با تمام وجودم احساس کردم جاهایی که همه چی را سپردم به خودش

و بهترین آدمها را سر راه من قرار داد

خیلی خیلی آسان و راحت ، که اگر با افکار قبل از آشنایی با استاد جانم بود و سایت بود

این اتفاقات بی نظیر و معجزه ها برام رقم نمی‌خورد

خلاصه بگم ..‌.

مسافرت من 20روز طول کشید و رفتیم سمت شهر های شمالی تنکابن جنگل و رود خانه های دو هزار سه هزار که هوای ابری و بارانی بود و من احساس سپاسگزاری و لذت بخشی تجربه کردم و شاد و خندان بودم

بعدشم که داستان هدایتمون به شهر تبریز زیبا ، خیلی خیلی یهوویی،خخخخخخخ

آب و هواش تو تیر ماه نگم براتون ….

بسیار بسیار خنک و عالی یک شهر سر سبز پراز درخت های بلند پراز میوه های کیوی گیلاس آلبالو و توت که هرجا می رفتیم اینقدر زیاد بو د

روی زمین ریخته بود

و بوی گل‌های یاس زرد و سفید که دیوانه میکرد منو و روحمو نوازش میکرد و من خدا رو کنارم احساس می‌کردم

یک هفته هم اونجا بودیم خونه دوستامون

من برای پیاده روی روزی دوبار

میرفتم پارک زیبای شاه گلی با اون استخر بزرگ پر از آب و قایق و ماهی های رنگی رنگی که رو سطح آب بودن

و مردمان شاد و پر انرژی از پیر جوان دیدم که به ورزش اهمیت میدادن

و خیلی خیلی اتفاقات بی نظیر دیگه وزیبایی هایی که همه خدای عزیزم برام رقم زد و من از شروع سفرم تا آخر با توکل به خدا و توجه به زیبایی خیلی بهم خوش گذشت

در صورتیکه برای همراهان من برعکس بود و مثل من شاد و سپاسگزار نبودن و ….

و من خیلی واضح متوجه شدم فرق بین

خودمون که

توحیدی و سپاسگزار یم و بچه های استاد عباس منش

هستیم تا مردمان عادی

خدایا شکرت

خدایا شکرت

خدایا شکرت

برای نعمت خالق بودنمان برای تجربه سعادتمندی ، خوشبختی و زیبا زندگی کردن در این دنیا و آخرت

خدایا شکرت برای آشنایی من با استاد که یاد گرفتم تو را بشناسم و سپاسگزار واقعی تو باشم و فقط خواسته هام را از تو بخوام

نه غیر از تو