سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳

هدایت و مهم‌تر از آن‌، اعتماد به جریان هدایت و سرسپردگی در مقابل آن، کلید این سفر و دلیل ماجراهای لذت‌بخشی‌ است که بخش کوچکی از آن ضبط و با شما به اشتراک گذاشته می‌شود.

ما هیچ برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ای برای این سفر نداریم.

همین حالا که در حال نوشتن این کلمات هستم‌، حتی نمی‌توانم کوچکترین ایده‌ای درباره اتفاقات زیبایی داشته باشم که قرار است فردا تجربه کنیم. فقط ایمان دارم زیبایی‌هایش بیش از آن است که بتواند در قوّه‌ی تخیلم بگنجد‌، زیرا خداوند استاد برنامه‌ریزی هاست.

ما فقط خودمان را به این جریان جاری‌ِ خوشبختی سپرده‌ایم‌ و تمام سعی‌مان اجرای «رها بودن و تسلیم این جریان بودن» در عمل است.

تمام سعی‌ ما این است که پاروها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم این جریان خوشبختی‌، ما را به مسیرِ زیبایی‌های بیشتر هدایت کند. به نظر من تنها راهِ همراه شدن با این جریان هدایت‌، تشخیص نشانه‌ها‌، اعتماد به آنها و همراه شدن با آنهاست.

چراکه زبانِ گفتگوی این جریان‌، «از طریق نشانه‌هاست».

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

505 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا سلیمانی» در این صفحه: 2
  1. -
    زهرا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    ما به هر چه فکر کنیم به آن می رسیم چه بخواهیم و چه نخواهیم ?یک روز که داشتم رفتن استاد عباس منش به نمایش معصولات کاکولا را می دیدم بعد یک لحظه زیر دستم گرفت به همسرم گفتم من نوشابه مصرف نمی کنم گفت یک نوشابه کاکولا بخور و جالب همسرم نمی فهمید که دارم فایل کاکولا را می بینم و خلاصه من نوشابه خوردم و بعد از ۵ دقیق خوب شدم ما به هر چه توجه کنیم وارد زندگی ما می شود ??وقت همگی بخیر و شادی در کنار خانواده محترمتان ??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهرا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز مایک عزیز خدایا شکرت واقعا زیبا بود آن منظره ی زیبای خدا خیلی خداست وآن سایه دیوار که خنک بود چون همه جه سر سبز بود یاد بچه گی های خودم افتادم که بعد از دو سه ساعت کار کشاورزی خودمان را به سایه می رساندیم آن سایه لذت یک اتفاق خنک و با همه‌ی امکانات داشت برایم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: