سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۰ - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

《به نام خداوند بخشنده مهربان》

خدایا من هرچی دارم از آنِ تو، خدایا من هیچی از خودم ندارم، خدایا هرخیری که از جانب تو بمن برسد باز من فقیر تو هستم، خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو بمن بگو

سلام سلام سلام همگی سلام

به به به به عجب شروع زیبا و دوستداشتنی بود چقدر اون خرگوش زیبا بود و یکمی هم نترس بود و جلوی دوربین یه خودی نشون داد خدایا شکرت

خدایا شکرت عجب State Park اینجا چه هوای دلنوازی داره چقدر خداروشکر سرسبز و زیباییِ ببین ینی اینقدر حال میده تو این هوا با یه شلوارک ورزشی بچرخی آخ آخ آخ آخ دقیقا مثل استاد، من عاشق پوشش راحت هستم، استاد بی دغدغه و بدون اینکه نظر کسی براش مهم باشه اول و آخر راحتی خودش مهمه، احسنت استاد چقدر با خودتون در صلح هستید، جاتون همیشه سبز باشه قبل اینکه این قسمت رو ببینیم شام خوردیم و کمی از شاممون رو برای این گربه های حیاطمون که خیلی اهلی هستن بردم که یکیشیون بچه س که تقریبا یک ماه پیش اندازه کف دست بود و از غافله مادرش جا میمونه و می‌افته تو حیاطمون و مدیر ساختمانمون ایشون رو تیمار میکنند و اون بزرگه دقیقا عین گربه چکمه پوشه قلدور قوی هیکلی و خیلی حوای این کوچولو رو داره… حالا از موضوع دورنشم میخاستم برم براشون غذا ببرم آقا رفتم لباس پوشیدم و با شلوارکم نرفتم پایین که مبادا زشت نباشه دروهمسایه میبینن…. الان با دیدن این قسمت بخودم گفتم من که دوستدارم اینجوری مثل استاد راحت باشم چرا اینقدر زندگی رو بخودم سخت میکنم و فهمیدم که من تو بعضی چیزها مثل این موضوع هنوز نتونستم با خودم کنار بیام و کامل باخودم در صلح باشم، خداروشکر که متوجه شدم که هنوز جای کار زیاد دارم…

خدایا شکرت که چقدر این خانواده بامزه و خوش برخورد بودند چقدر بانمک بود این خانمه و چقدر ایشون هم با خودش در صلح بود که اینقدر موهاشو کوتاه کرده بود و با خودش حال میکرد چقدر قشنگ توضیح داد فرق بین خیار درختی و خیار بوته ای رو آفرین

منکه خیلی درس بزرگی از این شرط بندی گرفتم البته تو دوران بچگی شرط بستم ولی تو از یه زمانی به بعد اینکار رو نکردم و دقیقا حرف استاد تا از چیزی مطمئن نبود شرط نبندم و اصلا چرا باید من پولم رو شرط ببندم؟!؟! خیلی عالی بود استاد دمتونگرم که middle of jungle you make money دست مریزاد، امیدوارم این تجربه خوبی برای مایک بشه :)))

واقعا استاد عالی بود انتخاب لوکیشن برای عکس و فیلمبرداری چقدر اون کلبه چوبی طرح و رنگ های زیبایی داشت قرمز با فیروزه ای چقدر ترکیب این کلبه با میزوصندلی هایی که اونجا بود همخوانی داشت چقدر زیباس برای عکس گرفتن، چقدر سلیقه خوبی داره اون کسی که این ایده رو داده خدایا شکرت، این صحنه منو یادخونه قبلی خودمون میندازه که از چه ترکیب رنگهایی برای دکور خونمون استفاده کرده بودیم وقتی میرفتیم داخل خانه کلی انرژی و حال خوب میگرفتیم و چقدر بهمون انرژی مثبت میداد…. خدایا شکرت

خدایا شکرت بخاطر گوشی استاد که چقدر حرفه ای اکس میندازه چقدر زیبا بود عکسش که انگاری با دست نقاشی کشیدند خدایا شکرت

خدایا شکرت که چه رودخانه ای زیبا و چه بچه آبشار قشنگی رو دیدم، چقدر زیبا بود همه توی آب بودند و هرکی به یه نوعی داشت با خودش صفا میکرد، چقدر اون دختر خانم کوچک با عشق داشت برای پدرش ژست میگرفتم که پدرش ازش عکس بگیره خدایااااا شکرت

خدایا شکرت بخاطر خانم شایسته که درسهای هرقسمت رو مینویسه و برامون روی ویدئو صدا میذاره، خانم شایسته سپاسگزارم ازتون

خدایا شکرت که این قسمت رو هم دیدم و کامنت گذاشتم، امیدوارم از همه لحظات زندگیمون لذت ببریم و با صالحین محشور شویم الهی آمین

استاد و بانو خیلی دوستون دارم عاشقتونم از راه دور میبوسمتون بغلتون میکنم ماچ بوس بغل، امیدوارم هرلحظه حال درونتون عالی باشه به امیددیدارم تو پرادایس

خدایا شکرت که تورا دارم و تو چون خود نداری

خدایا شکرت بخاطر این سایت زیبا

خدایا شکرت بخاطر تیم پشتیبانی سایت استاد

خدایا شکرت بخاطر استاد و بانو شایسته

خدایا شکرت بخاطر همسرم عشق دلم

خدایا شکرت بخاطر خانه و مغازه ای که دارم

خدایا شکرت بخاطر سلامتیمون

خدایا هرگز مارا به حال خودمون رها مکن

خدایا شکرت که من لایق داشتن بهترین زندگی هستم

ایاک نعبد و ایاک نستعین