سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶ - صفحه 15

628 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه کهزاد گفته:
    مدت عضویت: 2466 روز

    سلام به همه ی هم فرکانسیام و خونواده عزیزم-

    خیلی وقته از خودم ردپایی نزاشتم ولی باورتون نمیشه زندگیم چقد تغییر کرده خدارو سپاس گزارم که نعمت و رحمت به وفور وارد زندگیم شده -روابط خونواده به طرز شگفت انگیزی عالی شده و البته به شکلی درست شده که انگار قبلا اتفاق بدی اصلا نیاُفتاده بود-

    درامدم خوبه ودرسته خیلی نشده ولی خدای من از هزاران دستی که داره پولای زیاد وارد زندگیم کرده-

    خبرای عالی -ارثیه مادر-پس انداز پدر-عسل فراووون(آخه من خیلی عسل دوس دارم )پدرم برام عسل طبیعی میگیره و میگه این برای دخترمه(البته لازمه بگم رابطه منو پدرم قبلا یه جوری بود که اصلا هیچوقت محبت پدری نمیدیدم )ولی از فروردین امسال به شکل شگفت انگیزی همه چیز خوب شده-خدایا شکرت -خدایا شکرت -خدایا شکرت

    امروز بعداظهر فوق العاده ایی بود -هواش به شکلی عالی با نسیمی خنک شده بود عین هوای مسافرت استاد شده بود به خودم قول دادم و تصمیم گرفتم از خودم ردپا بجا بزارم -استاد شما دستی از دستان خداوند هستی تو زندگیم که راه رو بهم نشون دادی ازت سپاس گزارم-از بچه های سایت هم سپاسگزارم که با رد پاهاشون ایمانو در وجودم قوی تر میکنن-خدایا شکرت و سپاسگزارم

    از نگاه زیباتون سپاسگزارم که ردپای منو خوندین-به امید پیشرفت بیشتر و دنیای زیباتر برای همه-

    براتون از خالقم نامحدود ثروت-خوشبختی -سلامتی-روابط عالی خواستارم

    شبتون پراز رویاهای رنگارنگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2971 روز

    مسافرین عزیزم سلام

    گاه دوست دارم احساسم را به قلم بکشم و هرآنچه دیده و درک کرده ام را مکتوب کنم ، گاه دوست دارم هیچ ننویسم و به نقطه ای خیره شوم و فکر کنم ؛ واقعا این بار دستم نتوانست برای اینهمه عظمت کلمه پیدا کند ، جمله بسازد ، متن بنویسد ؛ حاضر شدم این بار با خودم کنار بیایم و حس رقابت را نادیده بگیرم و کناری بنشینم و خودم باشم و تکرار هزار بار این دقایق ….

    خدایا من در این اندیشه محوم که هرروز چه نشانم میدهی و من را به کجاها میبری ، خدایا من هیچ نیستم ، من از خودم نه صاحب اعضا هستم نه جوارح ، من همه گوشم و گوش و همین یک عضو برایم کافیست که تو را بشنوم ، الهام بگیرم ، مست شوم و در عالم مستی کوچه خوشبختی را نشانه بگیرم …

    خدایا من از عقلم ، من از تمام بدنم هیچ نمیخواهم ، نه حرکتی ، نه تصمیمی ، نه حتی هدفی ؛ نه اینکه احساس لیاقت نکنم ، نه ، من از با تو بودن لیاقت ها کسب نمودم و اکنون میخواهم که تو باشی سرتاسر تصمیمات وجودم ، بهانه ی حضورم ؛ من مستم و مدهوش جهان و تویی رب وجودم ، اختیار دار حضورم …..ای کاش میشد که از این مستی رها نشد ، ای کاش میشد لحظه ای عاقل نشد ، ای کاش میشد حتی یک قدم با عقل خودم برندارم که عقل من هیچ چیزی نیست به جز ذهن خودساخته ی من که مرا تا به اینجا آورده است …

    خودم را سبک کرده ام و به جهان اجازه دادم هدایتم کند و همین الان مشغول تماشای بازی فوتبال پسرم در تیم پرسپولیس هستم ، در تیم آرزوهایش ، امروز با خانواده ام به یک جای زیبا رفتیم ، من لذت میبرم و جهان برایم پول میسازد ، همه چیز میسازد ، خانواده ام خوشحالند و من کمتر سخت میگیرم و بیشتر سکوت میکنم و هدایت یعنی همین که خالی شوی از همه چیز و بشوی هیچ تا در آن هیچی چشمت باز شود به روی همه چیز ….

    میدونی چیه استاد !!؟؟ میدونی وقتی به اون مرغ های دریایی غذا میدادی و اونها حتی برای دریافت غذا حاضر نبودند جلو و نزدیک تو بیاند و میخواستند ، هم دور بمانند و هم غذایشان را بگیرند ، به چی فکر کردم ؟؟ به اینکه اونها هم زمینی هستند و جنسی از شرک شاید داشته باشند و باور نمیکنند که فاصله ای بین آنها و خدایشان برای دریافت نعمت نیست آنها می ترسیدند به تو که دست خدایشان بودی اعتماد کنند ، آنها میخواستند دور بمانند و در آن حاشیه ی امنیت غذا بخورند ، آنها فکر می کردند رزق و نعمت ، وسیله ای برای پایان زندگی شان است ، آنها باور های آدم ها را داشتند و چقدر خانم شایسته قشنگ گفت که « براشون نریز ، اگر بخواهند باید بیاند جلو » و این جمله برای من یک دنیا معنا داشت ، یک جهان معرفت و شناخت پروردگاری که رب است و صاحب اختیار ، که برای دریافت نعمتش نه فاصله ای بنا نهاده ، نه ترسی ، نه کمبودی ، نه نقطه ای برای یک لحظه نگرانی ؛ و من تمام امروز با خودم می گفتم اگر غذا میخواهی باااااااید جلو بروی ، باید آنقدر جلو بروی که در کمترین فاصله با پروردگارت قرار بگیری و ببینی که بین تو و او حائلی نیست و آن وقت است که آیه شریف اذا سالک عبادی عنی فانی قریب ، اجیب دعوه الداع اذا دعان ، تجلی پیدا میکند ؛ درخواست بدون رودربایستی ، درخواست بدون شرمندگی ، درخواست بدون هر فکر و خیالی ، درخواست ناب و خالص ؛ استاد عزیزم باور کن چشم هایم پر از اشک هستند و نوشتن برایم سخت شده ، تمام حرفهای تو در جلسه ده کشف قوانین زندگی را در این قسمت از سفرنامه دیدم ، در آبشار نیاگارا ، در ترکیبی از طبیعت بکر و دستهای توانمند انسان ، که هرجا پا گذاشته ، بی نتیجه بازنگشته و راهی برای هجوم در قلب طبیعت ساخته ….

    و آن سنجاب سیاهی که ثابت کرد مشکی رنگ عشقه و بی پروا آمد که از خوان نعمتش برچیند ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    نسیبه ح گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    واایی خدااای من ????

    منممم میخاااام اونجااا باشمممم

    خدااای من چه عظمتی از زیباییتون رو دیدم امروز شگفت زده شدم خارق العاده بود کلمات از گفتنش قاصره هیچ کلمه ی نمیتونه زیباییهای که خداوند داده رو توصیف کنه

    آبی که با شدت فراوانی همچنان جاریه بدون اینکه قطع بشه این خودش به تنهایی قدرت فراوانی خدا رو نشون بده

    و چه قشنگ رودهای کوچک وبزرگ جاری بودن از دل سنگ هارنگین کمانی که بین آبشار وسنگ وهوا بود و چه پلهای که میشد رفت و از نزدیک قدرت فوق العاده خدا رو لمس کرد

    استاد با چه عشق و آرامشی داشتین غذا میدادین عاالی بود

    من امروز بهشت رو به عینه دیدم وحس کردم ??

    خدایا هزار هزار بار شکرت که امروز همچین جایی زیبای وصف ناشدنی رو دیدم ?

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زمرد آبی گفته:
    مدت عضویت: 2432 روز

    سلام دوستان عزیزی که کامنتشون لایک شده

    دونه دونتون چه محشر نوشتید واز چه دیدگاهای قشنگی نگاه کردید اینقدر محو این تصاویر زیبا بودم واینقدراز زیر آبشار رفتن لذت بردم که فکر هیچ چیز دیگه ای نبودم فقط خدا روشکر می کردم

    ممنونم که شما نگاه عمیقتون رو با ما به اشتراک گذاشتید تا از گفته های حکیمانتون درس بگیریم

    چشمان شما عزیزان ظاهر بین نیست بلکه از ظاهر هر زیبایی به عمق زیباتر آن زیبایی شنا می کند تا مرواریدها را بدست آورد

    ممنونم از گنجهاتون به ما هدیه دادید

    دوستتون دارم وپیشرفت روز افزونتون از خداوند خواهانم??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهدی پورعباس گفته:
      مدت عضویت: 3271 روز

      درود بر زمرد آبی جهان بینی توحیدی

      شما که تک تک دیدگاه های هم سفری ها رو میخونی و علاوه بر پاسخ دادن، از نکات مثبت اون نظرات برای قرار گرفتن در مدار صحیح استفاده میکنی.

      از دوست بزرگوارم جناب استاد عباس منش مهربان و سرکار خانم مریم شایسته عزیز سپاسگزارم بابت این ایده عالی، که باعث ایجاد انگیزه در دوستان میشه و رد پایی از خودشون به جا میذارن که خودش مثل تک تک دوره های استاد گرانبها است.

      اگه توجه کرده باشین؛ وقتی که چیزی رو یاد گرفتی و اونو به دیگران هم آموزش دادی، به اندازه تعداد دفعاتی که علمت را آموزش میدی، در تو تاثیر مثبت میذاره و چه بسا صدها برابر.

      پس از تمام دوستانم که ما را از دیدگاه های عالی خودشون بهره مند کردن تشکر می کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زمرد آبی گفته:
        مدت عضویت: 2432 روز

        سلام دوست عزیز

        بله همینطوره من وقتی کامنت هریک از عزیزان رو می خونم جمله ای یا کلمه در آن برام الهام بخش میشه همون موقع دلم می خواد همون جمله یا کلمه الهام بخش رو دوباره برای خودشون تکرار کنم برای تشکر

        من هم از همه عزیزانی که کامنت می نویسند ممنوم حتی اگر فقط یه کلمه عالی بود رو نوشته باشن به رسم تشکر از موج مثبتی که فرستادن وحس خوبشون رو به ما منتقل کردن پنج ستاره میدم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مونا شين گفته:
    مدت عضویت: 4048 روز

    سلام به استادعزیز و خانم شایسته عزیزو مایک عزیز. آقا این فایل معرکه بود.بهترین قسمت سفرنامه بود به نظرم.هم طبیعتش بی نظیر بود هم بامزگی های استاد خیلی به دل نشست. هم ترانه because i am happy بسیار زیبا بود و هم گفت و گوی استاد با حیوانات محشر بود . خدا خیرتون بده حسابی روز جمعه دلمون صفا گرفت.دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    فایل 15 را می دیدم . خیلی زیبا بود چون بیشترش صحنه های از طبیعت و رانددگی در بین درختان زیبا با موسیقی آرام بخش بود . هیچ چیز به اندازه آرامش طبیعت و بودن در دل ان برایم جالب نیست و به شلوغی و محیط های پر جمعیت ترجیح می دهم . حتی جاهای خلوت تر که رفت و آمد انسان ها کمتر یا جاهای بکر را بیشتر دوست دارد. طبیعت خودش الهام بخش و هدایت گر است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    امروز در مورد پاشنه آشیل پیامی دیدم . خب یادم اومد پاشنه آشیلم همان به گذشته فکر کردن است خصوصا اونهایی که خواسته شون بیشتر زمان برده و من هر چند مدتهاست اینو فهمیدم هنوز خوب عمل نمی کنم یا فراموش می کنم. یعنی پیدا کردنش مهم نیست اصلاح کردنش مهمه .

    چند روز پیش فایل گزارش قدم یک رو گوش می کردم آقای عباس منش به حرف یکی از دوستها اشاره کرد که سیل را به وفور فراوانی و سرعت سرازیر شدن نعمت ها پس از خشکسالی تشبیه کرده بود . قبلا هم شنیده بودمش و گفته بودم چه مطلب زیبایی

    اما اون روز فهمیدم نه تنها نشانه است یه پیغام برایم است که مخاطب مستقیمش من هستم و برای اصلاح پاشنه آشیلم که تسلط افکارمو داره باید این باورو جایگزین کنم .

    باید بعنوان جملات تاکیدی ازش استفاده کنم تا باور کنم البته قبلا هم رویش کار کردم اما نمی دونم چی شد فراموش کردم فکر کنم علت اصلیش اینه که ما عادت کردیم مثل گذشته فکر کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مینو رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام ?

    خانم شایسته ی عزیز بازهم تشکر اززحمات شما من در این فایل زیبا متوجه شدم که تموم رنگهای رنگین کمان حکایت اززندگی و شادی و عشق هست و چقدر خوب که با دقت کردن به اطراف خودمون متوجه میشیم که خدای مهربون نشونهای بسیاری برای شاد زندگی کردن ما انسان ها قرار داده

    شاد شاد شاد شاد شاد باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: