سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۸ - صفحه 27

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سریال زندگی در بهشت🌿🍃🌱🌵☘️🍀☘️🌴🌱

خدایا شکرت بایت این زیبایی دریاچه 💜

امروز نشانه خواستم دستم بردم به سمت مرا به سوی نشانه ام ببر خدایا قبلش ازت خواستم نشانه گفتی به قلبت اعتماد کن بزن برروی نشانه امروز جوابم را گرفتم خدایا که هیچ محدودیتی وجود ندارد و برم به مسیر عشق و علاقم همون جور دوست دارم زندگی کنم🌱🌱🌱🌴🌱🌹

خدایا امروز جوابم رو گرفتم گفتی کل دنیا مسخر توست تو آزادی سفر کن هیچ محدودیتی وجود ندارد خدایا در قرانت گفتی مگر زمین پهناور نیست چرا خودتو محدود میکنی بر قلبم انداختی سفر کن به هم یاد دادی برو هرانچه دوست داری تجربه کن مثل زمان بچیگم خدایا اون موقع به حرف قلبم گوش میکردم اون موقع شاد و رها بودم دست میزدم در دل خاک خاک بازی میکردم پا برهنه میرفتم جوری غرق بازی بودم مادرم بحر من بود از بس در لحظه حال بودم شاد بودم رها بودم خدایا اون روزها بچه بودم یادم میاد که هرچی میخواستم خلوت بهم میدادی خدایا امروز بهم نشان دادی زندگی زیباست و مانند پرندگان که بچه هایشان بزرگ می‌کنند و وقتی بزرگ شدند همشون مهاجرت می‌کنند و وابسته نیستید یکیشان به سمت جنوب شرق شمال غرب هرجا که دوست دارند می‌روند خدایا میشینم مشاهده پرندگان هستم هرجا بال میزنند رها هستند پرنده ای دیدم که با کوچترین چیزی که بهش احساس امنیت نده پایم گذاشتم پرنده پر زد چون دوست داشت آزاد باشه دیگران آزارش ندن اون پرنده به تو وصل بود اون به تو ایمان داشت درچشمانش دیدم چنان احساس خوب شاد بود که محدودیتی وجود ندارد برایش امروز برایم فهماندی که هرجا فکر میکنی آزاد نیستی از من بخواه من هدایتت میکنم مثل پرندگان فقط درحال تجربه هستند یکی شکار ماهی یکی را دیدم درحال گندم خوردن در محیط خانه امان بهم فهماندی مثل آن پرنده روزیت هست فقط باور کن آن روز که دیدم پرنده ها در کنار خانه امان درحال خوردن گندم بودن نمیدونم کی گندم را ریخته بود اما میدانم اون فرد هدایتش کردی که برای پرندگانت گندم بزارد خدایا از تو سپاس گزارم که در قران گفتی آیا نشانه های من را ندیدی خدایا من را ببخش تو هرثانیه پر از نشانه هست خدایا منو ببخش از بس فکر نجواهای شیطان بودیم فراموش کردیم نشانه کجاست خدایا از بس ترس فرا گرفته بود من نشانه هایت را ندیدم نفهمیدم که من آفریده شدم که آزاد باشم خدایا امروز بهم یاد دادی که آزادم خدایا امروز بهم یاد دادی قناری نیستم در قفس بمانم و برای دیگران آواز بخوانم خدایا بهم یاد دادی من برده دیگران نیستم یعنی جایی که سخته نمانم خدایا قناری شاید نتواند در قفس را بشکند اما تو بهم ذهن دادی تو قدرت خداگونه دادی می‌توانم خودم خلق کنم خدایا نفهمیدم رابطه من و تو قوی هست خدایا نفهمیدم قدرت خدا گونه دارم امروز بهم نشانه دادی هرز شغلی هر کاری به زور نمانم مثل پرنده ها درحال تجربه باشم 🕊شاد باشم😍نترسم دوستان خدا نه میترسن و نه غمگین میشوند أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

دوستان خدا نه میترسند و نه غمگین میشوند

خدایا در قران حرف از مهاجرت زدی

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿۹۷﴾ آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بوده‌اند می‌گیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است. (۹۷)

خدایا من که قران نمیخواندم فقط یادم دادن از بچگی که فقط بخوانم برای ثواب خدایا اما هدایتم کردی دستانی از دستان خودت فرستادی خدایا فردی به اسم عباس منش را هدایتم کردی تا حقیت را بفهمم شاید هنوز کامل حقیقت آین جهان هستی را نفهمی اما جهانت آنقدر بزرگ پهناور که مبهوت میمانم خدایا از تو سپاس گزارم

خدایا شکرت بابت این رابطه قشنگ و زیبا استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و پسرشون لبخند های شما امروز احساس خوبی رو بهم داد اون دریاچه خدایا همین جا بهشت هست اون بهشت اونجا حتما باید زیبا ترین باشد من نمیدانم تو میدانی ولی تو کارت زیباست جهانت زیباست

خدایا راستی هنوز ماندم چه طوری این متن رو نوشتم بهم الهام کردی من در هرکاری کمکت میکنم

دوستتون دارم خانواده هم فرکانسی😍❤️