سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهاری گفته:
    مدت عضویت: 2448 روز

    من اصلا دوست ندارم خودمو به یه لحظه و اتفاق محدود کنم برای نامگذاریِ زیبایی چون هر قسمتی که میذارید برای من یه روزِ متفاوت از زندگی کردن رو نشون میده که باعثِ بالا اومدنِ باورهای محدودم میشه و شناساییشون واسم راحت تر. اینکه بعد از اینهمه سال تلاش برای درست زندگی کردن، تازه دارم با چشمام میبینم طریقه درست و صحیحِ زندگی کردن رو و الگوی خوبی میبینم برای زندگیم و اینکه هرروز سعی میکنم با دیدن امکانِ این نوع زندگی، مقاومت هام و محدودیت هایِ ذهنم رو کم و کمتر کنم و بتونم کیفیتِ زندگیمو ب همون سمتِ زندگی شاد و راحت و آروم نزدیک و نزدیک تر کنم. چندسالی هست که سعی در خودشناسی و بهتر شدن دارم اما با هر قسمت از سفرنامه مثل پدر و مادری که با رفتار و عملکردش بطور غیر مستقیم داره به فرزندش نحوه درست زندگی کردن رو یاد میده، دارم عملی یاد میگیرم که روزانه و در برخورد با اتفاقاتِ کوچک و بزرگِ زندگیم مسئولیتشون رو ۱۰۰ درصد بپذیرم و چطوری باهاشون روبرو بشم و چه نگاهی داشته باشم تا بتونم حلشون کنم و در نهایت حس و حال عالی تری رو بتونم تحربه کنم.

    نکته مهمتر اینکه وقتی بتونم شیوه صحیح در روبرویی با مسائل کوچک و پیش پاافتاده و بزرگ زندگیم رو هر روز، عملی تجربه کنم و باهاشون روبرو بشم، روز به روز کیفیتِ زندگیم و فرکانسم بهتر و بالاتر میره و اعتماد به نفس و قدرتِ بیشتری برای رفتن به سمت هدف های زندگیم پیدا میکنم. همین استفاده از قوانین و دانسته هام برایِ پاسخگویی به مسائل ساده و بزرگ و تکراریِ روزمره م و تکرار و استمرار و تکامل رَوِش م، منو به هدف های زندگیم میرسونه و حتما نباید منتظر یه زمان و اتفاقِ بزرگ و عجیبی بشینم که بیاد تا شروع کنم به تغییر کردن و استفاده از دانسته هام و قوانین. یاد گرفتنِ لذتِ بردن از هر لحظه زندگی همراه با عمل ب قوانین.

    سفرنامه نشونم میده بدون محدودیت فکر کردن و رفتنِ ب دلِ هدف ها و اینکه ثروت، بینهایتِ و حد و مرزی نداره و میتونیم واقعیتِ زندگیمونو بیشتر و بیشتر ب تصویرِ ذهنیمون نزدیک کنیم.

    اینکه روزانه، وقتی فرکانس و حالتو بهتر میکنی با تغییر نگاهمون ب همون اتفاقاتِ تکراریِ زندگی و توجه ب زیبایی هاش، اتفاقات و آدم های خوش کوک تر و دلنشین تری مثل خودت و حتی بهتر رو میتونی ببینی ک کلی حس و حرف مشترک میتونید باهاشون داشته باشید و دنیای جدیدتری رو برای خودمون و ب دلخواه خودمون بسازیم و تجربه ش کنیم.

    اینکه همه چیز براحتی امکان پذیره و شاد و ثروتمند و آروم بودن و هر لحظه حالِ عالی داشتن و شاد بودن، کاملا طبیعی و درسته و این شیوه درست و صحیح زندگی کردنی هست ک خدا از ما میخواد.

    اما باتوجه ب سوالِ شما و اینکه خیلی دوست دارم لذتِ خیس شدن زیرِ آبشارِ نیاگارارو تجربه کنم، یکی دیگه از اتفاقاتِ خوب، دیدنِ آدمهایی هست ک انگار نه انگار غریبه ن و چون از نظر فرکانسی شبیه شما هستن، مثل اعضای خانواده تون میمونن و اونها هم با شما حسِ نزدیکی میکنن و ما هم با تماشای شما، دقیقا همون حس رو میگیریم.

    اون خانم و مادرِ مُسِن شون که میخواستن این مدل سفر کردن رو تجربه کنند خیلی جذاب بودن بخاطرِ محدود نکردنِ خودشون بخاطر سن بالای مادرشون و این امیدِ بالا به زندگی ای که داشتن، چون ما فک میکنیم دیگه به سن ۵۰ سال برسیم، پیر و بازنشسته حساب میشیم و باید ب انتظارِ عوارضِ پیری و مرگ بشینیم تا بیان.

    و اونجایی که استاد درسِ بزرگی بهمون دادن با نترسیدن از عواقبِ خطای تعویض کردنِ باتریِ آر وی و به خودشون فرصت دادن برای رفتن تو دلِ اتفاق و تجربه ش و در نهایت قوی تر بیرون اومدن ازش و باورشون ب توانایی هاشون بیشتر شد. و همزمان سوق دادنِ مایک به همین تجربه با تلاشش برای روشن کردنِ آتش.

    و خیلی نکات و لحظاتِ با ارزشِ دیگه ای که برایِ طولانی تر نشدنِ کامنتم، فاکتور میگیرم.

    در آخر باید از شما مریمِ عزیز که یکی از دستانِ خداوند برای ما، برای تجربه همه این احساسات هستید، تشکر کنم و آرزوی بهترین هارو برای خانواده عباس منش دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    مریم محمدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    سلام به نظر من قسمت۲۲ بی نظیره چون استاد در حین تدوین به نکات بسیار مهمی اشاره کردند که علاوه بر لذتی که از دیدن این قسمت از سفر بردم من رو به فکر وادار کرد و متوجه شدم کاملا هدایتی به یک سفر رویایی دبی میروم قرار بود تعطیلات برم شمال ولی سفرم با دیدن این فایلها به دبی تبدیل شده .من که جایزه ام رو پیش پیش برده ام ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    مسیحا عی گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    باسلام خدمت همه دوستای گلم

    من چهارساله درحال تغییرباورهام هستم.

    وازمطالب استاداستفاده کردم

    ولی بتازگی عضوسایت شدم

    من باقسمت ۲۲ سفرنامه خیلی ارتباط خوبی برقرارکردم. اگرچه همه قسمتها سرشارازحسهای خوب بود.

    ولی این قسمتو دوست داشتم

    چون جلوه ی واقعی توحید همون هدف نهایی که استادعباسمنش توصحبتهاشون

    همیشه یادآوری کردن روتواین فایل دیدم.

    وقتی به مهمونی اون خانوم آمریکایی ومادر نودساله شون رفتن توحیدواقعی رولمس کردم باهمه وجودم… اولین بارنبودلمسش میکردم چون توزندگی خودمم خیلی وقته این حس نزدیکی به آدمها روپیداکردم.

    یکی شدن همه انسانها… مثل هم بودن همه ما…. ورای جنسیت. ملیت. مذهب وجغرافیای مکانی…

    خانم شایسته گفتن حسی که نسبت به این خانوم دارن حس نزدیکی هست مثل اینکه سالهاست خاله من بوده. ومن دقیقا همین حس رودروجودخودم نسبت به اون خانوم احساس می‌کردم.

    توحیداینه… وقتی با منبعمون یکی میشیم

    درکنارآدمهاحس غربت نداریم. نه تنهاحس غربت نداریم… بلکه یه حس آرامش هم داریم. آگاهی ازینکه همه ما ازیک روح هستیم وشباهتهای بسیاری داریم تووجودمون…

    وقتی مادرنودساله اون خانوم رودیدم

    حس کردم بامادربزرگ من هیچ تفاوتی نداره… همون چهره همون حالت.

    منتهاکمی امیدوارتر ورزنده تر وسرشاراز روح زندگی…. دیدن چهره این مادربزرگ به من نشون داد میشه توهرسنی توهر مکانی باهر امکاناتی…. هنوز هم سرزنده بود فعال وامیدوار.

    این امیدوبا ور به من تزریق شدکه میشه تانود سالگی هنوزهم سرزنده وشادباشم وازبین آدمهابودن لذت ببرم.

    ونکته دیگه اینکه برسر زبان خانم شایسته واستاد مدام ذکر شکرگزاری رودرهمه لحظات سفرمیشنوم واین یعنی عملی کردن شکرگزاری درهرلحظه اززندگی…. تنک یو کلمه ایه که مدام درطول سفر ودرتمام قسمتها وردزبون استاد وخانم شایسته موج میزنه.

    یکی شدن با همه هستی وآدمها وشکر زاری تمام درس استادبماهست.

    من امثال استادروزیادیدم که بطور گمنام درجای جای ایران وکشورهای دیگه دارن باشکرگزاری وایمان زندگی میکنن… خوشحالم که استادعباسمنش سخاوتمندانه رمزوچگونگی کیفیت این شکرگزاری

    روبه هممون آموختند.

    باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    زینب کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام ب استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و همه دوستان.

    این اوووووولین کامنت من هست برای خانواده‌ی عباسمنش.

    و خیلی مقاومت داشتم برای اینکه کامنت نذارم و میترسیدم و نجواهای ذهنیم بیشتر و بیشتر میشد و پیش خودم میگفتم آخه من چی بگم وقتی اینهمه آدم کامنت میذارن و من شانسی برای برنده شدن و یا حتی دیده شدن کامنتم ندارم.

    واین رو به خواهرم گفتم،اون هم گفت اصلا کاری ب مسابقه نداشته باش،تو فکر کن میخوای برای من تعریف کنی و هر چیزی ک میخوای رو بگو.

    من نمیخوام بگم دقیقا کدوم قسمت از نظر من خوب بود،من میخوام از لحظه های خوبی ک در این سفرنامه توی ذهنم هست بگم.

    قسمت اول بخش معنویِ این( نوع زندگی) هست:

    مثل وقتی ک مایک اگه کاری انجام میداد یا وقتی ک کمک میکرد ب مستقر شدنRV،یا وقتی ک آتش روشن میکرد،خودش رو تحسین میکردو شما و خانم شایسته نیز تحسینش میکردین و این خیلی کمک میکنه ب بالا رفتن اعتماد بنفس یک فرزند.

    یا وقتایی ک در آرامششششششش مطلق و در اون فضاهای زیبا غذا میخوردید.بنظرم اون آرامش و در لحظه زندگی کردن از همه چیز با ارزش تره.

    یا رابطه‌ی زیبای استاد با خانم شایسته عزیز،وقتی ک به هم دیگه ابراز علاقه میکنند،هم دیگه رو تشویق و تحسین میکنند و یا وقتهایی ک از هم قدردانی میکنند خیلی خیلی زیباست.

    کلا این جمع خونوادگی ۳نفره ک همه با هم اینقدر خوبو صمیمی هستند و حتی کسانی هم ک سرراهشون قرار میگیرند،انسانهایی زیبا و اروم و مهربونی هستند مثل خودشون.

    یا دیدن آبشار نیاگارا،چون حتی عکسی هم ازش ندیده بودم،و این خواسته در من بوجود اومد ک حتماااا یکی از جاهایی ک میرم در اینده ابشار نیاگاراس.

    و قسمت خوراکی دادن ب سنجاب و پرنده ها جالب بود واقعا??

    قسمت دوم بحث مادی بود ک نظرم رو جلب کرد:

    اولین نکته جالبی ک در قسمت اول دیدم وقتی بود ک RV رو مستقر کردین و خیلی خوشم اومد از اینکه فضاش بزرگتر میشد و وقتی ک توی استیت پارک میدیدم RV شمااز همه بهتره ذوق میکردم? پیش خودم میگفتم آدم واقعا میتونه چ زندگی و شرایطای خوبی رو تجربه کنه اگه خودش بخواد.

    یا وقتایی ک خانم شایسته غذا درست میکردن یا استاد دستگاهی خریدن برای شستشوی راحت تر RV من فقط لذذذذذذذذذت میبردم از اینهمه نعمت، راحتی،امکانات،از این ک حتی توی سفر و توی استیت پارک خرید انلاین انجام میدید.

    در اخر خیلی خیلی ممنونم از خانم شایسته عزیز ک لطف میکنند و این لحظه های زیبارو برای ما ثبت میکنند.

    من و خواهرم بعد از هر قسمت راجب نکات مثبت و زیبایی هایی ک در اون قسمت دیدیم حرف میزنیم و‌خیلی امید و انگیزه میگیریم.

    موفقیت رو باور دارم برای همه اعضای خانواده صمیمی عباسنمش.??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    مجتبی بامیان گفته:
    مدت عضویت: 2256 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    ما خیلی خاص هستیم.?

    الان که دارم این رو می نویسم خیلی دارم با شرم و حیا می نویسم.

    انگار دارم این پیام رو به یه تعدادی از افراد خاص روی کره زمین می نویسم.

    مو به تنم سیخ میشه وقتی خودم رو جزو این افراد خاص حساب می کنم. خیلی حس خوبیه، عالیه

    یه تعداد افرادی که با ایمانشان می تونند یه کوه رو جابه جا کنند. یه تعداد افرادی که آن قدر شجاع هستند که بدون توجه به شرایط موجود بدون توجه به افراد دور وبرشون با ایمان پرشور به سمت خواسته ای که خدا در دلشون انداخته حرکت می کنند.

    به طرف بگو می خوام بدم آمریکا آبشار نیاگارا رو از نزدی ببینم.

    با دو دسته آدم روبه رو میشید:

    باور فقیر: تو رو آمریکا رات نمیدن، پولت کجا بود، دیوانه شدی

    سنگ بزرگ نشونه نزدنه و …

    باور ثروتمند; چه جالب، بیشتر برام توضیح بده، خیلی قشنگه و…

    حالا برنامه‌ت چیه

    من با قسمت 15 و 16 خیلی خیلی حال کردم.

    مخصوصا قسمت آخرش آنجایی که یه آهنگ زیبا گذاشته و جاده رو نشون میده که اطرافش همش سرسبزه

    اونجا احساس رها بودن آزاد بودن و آرامش می کردم.

    ولی در کل با دیدن این سفرنامه خودم رو متعهد کردم که

    باور هام رو تغییر بدم، هدف هام رو دنبال کنم و زندگی‌م رو آنطوری که خودم می خوام بسازم، آره خودم رو متعهد کردم.

    واما

    استاد عزیز

    شما مصداق این آیه هستید؛

    ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﻮﺗﺎﻩ، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ:” ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺭﺍﺿﻰ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ” (ﻭَ ﻟَﺴَﻮْﻑَ ﻳَﺮْﺿﻰ ).

    ﺁﺭﻯ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺿﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﻰ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻴﺪ ﻭ ﺷﺮﻁ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم ﻧﻌﻤﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﺍﺳﺖ ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺗﺼﻮﺭﺵ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ.

    ﺁﺭﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﻋﻠﻰ‌ست، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ نیز ﺍﻋﻠﻰ‌ﺳﺖ، ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.

    ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍﺿﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻮﻫﺒﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﻋﻠﻰ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺭﺍﺿﻰ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﺩ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻴﺪ ﻭ ﺷﺮﻁ، ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺭﺿﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ، ﺭﺿﺎ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﺍ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻟﺎﺯم ﻭ ﻣﻠﺰﻭم ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ 8 ﺑﻴﻨﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﺭَﺿِﻰَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻨْﻬُﻢْ ﻭَ ﺭَﺿُﻮﺍ ﻋَﻨْﻪُ

    Life=Love ; See nothing except beauty

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    سارا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2802 روز

    سلام و خداقوت به شما استاد عزیز و دوستان همراه در این سایت?

    راستش قسمت ۱۶ از این سفرنامه زیباترین قسمتی بود که من بیشترین احساس رو در این قسمت داشتم?

    در ابتدای این فایل تصاویر بسیار زیبا از طبیعت و خونه هایی که مثل یه تابلوی نقاشی که خداوند به صورت حرفه ای و عالی در واقع طراحی کرده بود منو تو اون فضا قرار داده بود واقعا حس بینظیر و فوقالعاده ایه

    و قسمت تهیه غذا از ابتدا و تا اماده شدن من خودمو اونجا تصور میکردم حتی موقع صرف غذا موقعی که استاد غذارو داخل بشقاب ریختن اون رونها و حتی ته دیگی که با جزییاتش به اون شکل دراومده بود رو من هم خودم رو در حال خوردن اون غذای بینطیر دیدم واقعا خوشمزه و خوش طعم بود???

    و بعد از اتمام غذا و بارش ناگهانی بارون و رعدوبرقی که همراه داشت اون حس رو در من ایجاد کرد که من هم در زیر بارون اون خیس شدن رو حس کنم و واقعا هم ایجاد شد ??

    وبعد از اتمام بارون و دیدن صحنه اون بیچکها و دیدن اهو در بین اون بیچکها واقعا زیبا و صحنه فوق العاده عالی رو داشت چون اونجا بهشت واقعی رو حس کردم خودم رو بین اون بیچکایی که کل فضارو گرفته بود دیدم ??

    و واقعا جا داره همین جا از خانوم شایسته عزیز تشکر ویژه ای کرده باشم …..

    که در واقع دستی از دستان خداست و خدا از طریق این دست خودش رو به این زیبایی معرفی میکنه??

    ممنون???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    گرمی لبخند ها

    چهره های آشنایی که هیچ گاه ندیدمشان

    و آبی آرام و رها که آبشار میشود تا نمایانگر قدرت پروردگار باشد

    و سکوت شب

    از پر پروانه ها تا مرغان زیبایی که انگار بوی خداراحس کردند و آمدند

    از رقص و شادی های مردم که در ساده ترین لباس میرقصیدند

    و قشنگ ترین لحظه سفر برای من نگاه کردن به آدم ها و شاد بودن و لبخند هاشون

    آدم هایی که نگاهشون لبخند تک تک شون خود خود خداست

    خدای من این همه زیبایی این همه ثروت این همه عشق

    میشه اینقدر عاشق بووود اینقدر رابطم خوب باشه که با عشق بدون نگرانی هر لحظه بگم عاشقتم

    میشه اینقدر رها بود که با میلیارد میلیارد ثروت راحت ترین لباس بپوشم و واسه خودم برم مسافرت و خوش بگذرونم

    میشه هر لحظه شاد باشم و تو هی شادی بیاری سمتم

    خدای من میشه لبخند بزنم بدون نگرانی

    میشه برم جاهای زیبا بدون وابستگی

    میشه عشقی تجربه کنم که ته نداره تمومی نداره

    میشه با یه بشقاب غذا هم عشق تجربه کرد

    خانوم شایسته تو این سفر بهمون سادگی نشون دادی اینکه زندگی عباس منش مثل شماهاس فقط عباس منش خدارو خوب پیدا کرده

    عباس منش داره قانون زندگی میکنه

    داره لحظه لحظه زندگیش لذت میبره

    و اصل قانون هم همین لذت بردنه است

    اینه که هر صبح بیدار بشه لذت ببره بگه واااای چقدر زیبایی خدایا من توی این فرکانس قرار بده تا زیبایی بیشتری ببینما

    این که اینقدر رها باشی که بگی حتما یه راهی هست

    مگه عزت نفس بالاتر از اینم داریم

    ممنونم خدابخاطر اینکه تو این مدارم و تو این فرکانس که این همه ثروت های تو رو میبینم

    این همه سبک زندگی مختلف میبینم

    میبینم که میشه اینجاها هم رفتا

    میشه این جوری هم زندگی کنما

    میشه تو همین شرایط کلی گل بکارم و ازشون لذت ببرما

    و این اصلی ترین درس این سفر

    اینکه ساده بشم برای سادگی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    سمیه رازگردانی گفته:
    مدت عضویت: 2582 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته نازنین و تمام دوستان گلم در این سایت خدایی و زیبا

    ??????????

    خوب من با اینکه با اینکه ۹۵ درصد از فایل های سفرنامه رو دیده بودم امروز به خودم این تعهد دادم که دوباره بیام تمام فایل ها را از اول ببینم و تمرکز کنم و ویژگی های مثبت هر کدوم از فایل ها و درس هایی که از تک تک این فایل های سفرنامه گرفتن رابرای شما دوستان عزیزم به اختصار بگم

    سفرنامه۱، به من نشون داد که باید ما همیشه در همه حال آزاد و رها باشیم بدون هرگونه وابستگی آن جایی که استاد تمام آنچه که برای آن برنامه ریزی کرده بود برای آنچه که برای خودش از خانه های عالی ماشین های عالی شرایط عالی فراهم کرده بود همه را رها کرو و دل در جاده ناشناخته زد

    سفرنامه۲، به من نشان داد که وقتی ما در کنار همدیگه قرار می گیریم می تونید با همکاری هم لحظات لذت بخش را داشته باشیم که از این حس باهم بودن به معنای واقعی کلمه احساس خوب داشته باشیم

    سفرنامه ۳، همه آدما از هر قومی از هر میلتی از هر دینی از هر نژادی می توانندکنار همدیگه قرار داشته باشند به دور از هرگونه چارچوب ذهنی که نسبت به یکدیگر دارند از کنار با هم بودن لذت ببرند و هیچ گونه قضاوتی نسبت به هیچ کسی نداشته باشند

    سفرنامه ۴،به من آموخت که ما میتونیم لذت ببریم از کوچکترین چیز های زندگیمون مثل خوردن یک تخم مرغ ، و همین لذت بردن از کوچکترین چیزهای زندگی قطعاً تو را هدایت میکنه به مسیرهای زیباتر نعمت های بیشتر

    سفرنامه۵، وقتی که تو در مسیر سادگی و راحتی قرار بگیری قطعاً اسباب و وسایلی که در مسیر زندگی تو قرار میگیره که هر روز این راحتی را برای تو بیشتر میکنه

    سفرنامه۶، به من آموخت که حتی از چیزهایی که قدیمی مثل یک آهنگ قدیمی میتونی چنان لذتی ببری که انگار تمام خوشبختی های دنیا در دستان تو قرار گرفته وچنان آهنگ قدیمی رو میخونی که انگار تمام خوشی های دنیا روبه روی چشمان تو قرار گرفته

    سفرنامه۷، این فایل یکی از تاثیرگذارترین فایل های سفرنامه برای من بود ، داستانی که همه ما انسان ها پیله هایی از افکاری های داریم که دور خودمون پیچیدیم و این افکار هرگز اجازه پرواز و نمایش دادن زیبایی های مان که همان استعداد و علاقه های ماست به ما نمی دهند این پیله ها به من می‌گویند تو بی ارزشی تو بی اعتماد به نفسی و چاره ای نداری جز اینکه در این چارچوب ذهنی که برای خود ساخته ای باقی بمانی و هرگز طعم شیرین پرواز را نچشی ولی قصه از اونجا شروع می شود که تو می خواهی از این پیله ها بیرون بیایی و ایمان بیاوری به خودت به خدایت و قلبت که تو بال های پروازی داری از جنس خود خدا و زمانی که در این مسیر قرار میگیری هر روز شیرینی در زندگی تو افزوده می شود و چنان غرق خدا می شوی که لذت میبری از خلقت

    سفرنامه ۸،به من آموخت که با یک ایده کوچک میتوانی چنان در هایی از ثروت و نعمت را چون کوکاکولا وارد زندگی خود کنی که دیگران هم محو این نعمت ها بشند

    فصل ۹ سفرنامه،به که جریان روان بودن را از آب باید یاد گرفت که بدون هیچ محدودیتی فقط حرکت کرد و لذت برد از جریان زندگی

    فصل ۱۰سفرنامه ،باید برای حل مشکلات خودم دست به عمل بشی و منتظر کسی نباشی مثل استاد برای حل مشکل باطری RV

    فصل ۱۱،در هر شرایطی می توان لذت برد مثل زمانی که می خوای منتظر بمونی برای سفارش غذا

    فصل ۱۲،وقتی جنسی originalباشه همیشه و در همه زمان مثل روز اوله مثل وسایل جنگی آمریکا، و نشون میده ما انسانها هم همیشه باید اصل خلقت خودمون را بیاد بیاریم که همیشه روحمان اصالت خودش را حفظ کنه و روزی پیوند بخوره به منبع اصلی خودش یعنی خداوند

    فصل ۱۳،وقتی عشق در زندگیت همیشه جاری و ساری باشه حتی قطعه سنگی درزلالی آب به شکل قلب برات هدیه عشق میاره

    فصل ۱۴،وقتی به خداوند اعتماد کنی حتی در سخت ترین شرایط نور ایمان برات هویدا میشه و درست در زمان و شرایط دقیق خودش جا برای اتوبوس rv،پیدا میشود

    فصل ۱۵،برای لذت بردن از زندگی نیاز به هیچ گونه سختی نیست و هر کسی با یک ظرف غذا تدارکات یک مهمانی را فراهم میکند

    فصل ۱۶، حتی در سخت ترین شرایط رعد و برق لذت بخش ترین لحظات را برای خود به وجود آورد

    فصل ۱۷، هنگام خرید هر کس با توجه به نیاز و علایق خود خرید کند و آزادانه از خرید خود لذت ببرند بدون اینکه کسی اورا اجبار به انتخاب چیزی کند

    فصل ۱۸، آدم ها تمرکز خود را بر کیفیت محصول خود مثل غذا می گذارند و افراد حاضرند مشتاقانه بهای بیشتری برای محصولات تو پرداخت کنند

    فصل ۱۹، تنها راه گذر از دارایی‌های دنیا و مال دنیا ثروتمند شدن وقتی تو انقدر ثروتمند میشی میبخشی و رها می کنی

    فصل ۲۰، شجاعت پرسیدن داشته باشیم تا مسائلی که برات نامفهومه شناخته بشه و راحت تر در مسیر های بعدی گام برداری

    فصل ۲۱، این فصل از سفر نامه بی شک یکی از تاثیر گذارترین فصل‌های سفرنامه برای من بود جایی که تو احساس می کنی زمان مرگ خودت و عزیزانت فرا رسیده و در این موقع است که تو تصمیم میگیری چه مسیری را برای زندگیت انتخاب کنی مسیر تسلیم بودن در برابر پروردگار و شکرگزاری از این هدیه خداوند در طول سال های زندگی که دریافت کرده‌ای و اکنون زمان آن رسیده که ایمان خود را با صبر و لذت نشان دهیم و اینجاست که خداوند مژده به صابرین داده است به کسانی که آن ها را به نفس مال و اولاد آزمایش کرده و در این موقع می گویند همه از خداییم و به سوی خدا برمیگردیم و کسانی که صبر پیشه کردن رحمت ها و نعمتهای خداوند به سوی آن ها گشوده می شود و خوشا به سعادت چنین کسانی

    فصل ۲۲، وقتی تو با خودت و درونت در صلح و سازگاری باشی کسانی هستند مشتاقانه از تو می خواهم در جمع آنها حضور پیدا کنید و لحظات شیرینی را برای خود تجربه کنید

    فصل ۲۳،تو انتخاب می کنی از زمانی که چشم های خود را به جهان هستی شاد باشی و دقیقا استاد همین کارو از خوردن یک تخم مرغ و خوندن آواز شروع کرد

    فصل ۲۴،از کم ارزش ترین ابزار مثل چوپ میشه بهترین استفاده کرد و نیازی به هزینه کردن های گزاف نیست

    فصل ۲۵، حتی در عمق یک رابطه عاطفی عمیق آزاد و رها با پسر خودت بری عکس بگیری لذت ببری و طرف تو با شنیدن این حرف ها لذت ببره و هر کسی رها و آزاد در مسیر خودش حرکت کند

    فصل ۲۶، این که شجاعت رفتن تو دل ترس ها و ناشناخته ها را داشته باشی و نترسیم و دل به آبشار عظیمی بزنی که حتی نگاه کردن به تصاویر آن شجاعت میخواد

    فصل ۲۷، این که اعتماد کنی به خداوند و در مسیری قرار بگیری که حتی از پشت باران تو نمی توانی یک قدمی خود را ببینی ولی باز در مسیر در جریان هدایت الهی قرار می‌گیری

    فصل ۲۸، این که میتونی بدون هیچگونه حد و مرزی آزاد رها در مسیر زندگی قرار بگیری و با افکار مون هیچ مانعی برای مسیر جریان آزادانه زندگی قرار ندهیم و مثل آب روان و رونده باشی و وجودمان را صیقل دهیم تاپاک و خدایی گردد

    فصل ۲۹، این که برای خوشبختی منتظر هیچ کسی نباشیم و مثل این خانوم فضای زندگی مان را دردشتی از گلها و زیباییها عطرآگین کنیم و هر روز جریانی از زیبایی ها را در روح خودمان زنده کنیم

    فصل ۳۰، تو از همون ابزاری که دم دست تو قرار گرفته می توان کسب و کاری راه اندازی کنیم و فضایی را آماده کنی که هر کس با دیدن آن یادآور خاطرات خودش شود و لذت ببرد از این همه خلاقیت و زیبایی

    فصل ۳۱، این فصل نیز یکی از تاثیر گذارترین فصل هایی بود که باز هم در آن فقط و فقط صحبت از هدایتی بود که تو باید ایمان بیاوری به خدای خودت بدون اینکه کوچکترین نگرانی و ترسی داشته باشی و به قول قرآن دوستداران خداوند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند و در ادامه شکرگزار تمام لحظاتی باشی به خداوند در مسیر زندگی خود قرار داده بی شک فایل های سفرنامه به انضمام دوره ۱۲ قدم معجونی از ایمان حرکت ،شجاعت ،باور برای من ساخته است است که من زندگی آغاز کردم کاملاً به سبک شخصی خودم که در آن اول خدای خودم را یافته ام و بعد ایمان آورده ام به خودم به توانایی هایم و اینکه فقط و فقط به خاطر خودم زندگی کنم و لذت ببرم و رها باشم از هرگونه وابستگی که احساس کنم که وجود یا عدم وجود آن به من رنگ خوشبختی می دهد زیرا تنها دلیل خوشبختی من خودم و افکارم و ایمان به مسیر هدایت خداوند می باشد

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت به خیر در دنیا و آخرت باشید?????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    مریم خادمی گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    سلام به همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش

    دلنشین ترین قسمت این سفرنامه مربوط به قسمت ۲۸ میدونم که در ابتدای فیلم جملاتی روازخاطراتتون توی سفارتخانه گفتید.

    گفتید:(مرزی نیست وهمه چیز یک انتخابه وشما این فکرساده رو ساده پذیرفتید.)

    وبعددرادامه دیدن این همه زیبایی وشکوه و رهایی آبهای نیاگارا؛این جملات روبه عنوان پیام نیاگارابیان کردید که واقعا اشک من رو درآورد.

    (فقط خودت باش.

    آزادورهاباش؛ازقیدهرمحدودیتی که آدم ها درست کردند.

    راه خودت روبرو؛هر راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده)

    بازهم ازشماخانم شایسته واستاد ومایک عزیزبرای خلق اینهمه تصاویر زیباوخالصانه سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    مریم طغیانی گفته:
    مدت عضویت: 3815 روز

    سلام استاد عزیز و مریم بانو ممنونم ازتون بابت به اشتراک گذاشتن زیباییها ..

    من به همراه همسر و فرزندانم همه ی قسمتهای سفرنامه را دنبال میکنیم واز همه ی قسمتها لذت میبریم از اینکه ذهنیتی که نسبت به امریکا داشتم با دیدن این سفرنامه به کلی فرو ریخت و باورهای عالی و زیبایی از این کشور در ذهنم بوجود امد خدا را سپاسگذارم و خیلی خوشحالم من از قسمتهایی که به ابشار نیاگارا رفتیم خیلی ذوق کردم و برام خیلی هیجان داشت هنوزم یه حسی بین ذوق و شوق و ترس در وجودم هست انگار که واقعا اونجا بودم و اون لحظه را تجربه کردم وقتی فایل را میدیدم انگار روحم داشت پرمیکشید برای دیدن واقعیش با خودم میگم وای عجب ارتفاعی داشت چقدر ترسناک اون ارتفاع چه لذتبخشه از اون ارتفاع شیرجه بزنی تو اون اب عمیق بری زیر اب ازاد و رها?? فارق از هر ترسی وای خداجون حتی گفتنشم ضربان قلبم را به شماره میندازه و نفس تو سینم حبس میشه..خداجون دوست دارم ..دلم میخاد منم زیباییهای بکرت را ببینم دوست دارم برم امریکا هم استادم را ببینم وازش تشکر کنم بابت راهی که برای رسیدن به تو نشونم میده هم امریکای زیبا و اون آبشار هیجان انگیزش راببینم خدایا شکرت ممنون بابت مهاجرتم?

    مریم عزیز و پنجه طلا از شماهم ممنونم بابت فیلمهای عالیت دستت طلا ???

    عاشقه همتونم خانواده ی عزیزم دوستان گلم

    به امید دیدار همتون….در پناه الله یکتا شاد باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: