سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 10

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2565 روز

    به نام خدای مهربان

    واقعا نمیدونم چی بگم اخه یکی دوتا که نیست همه فایلعای سفرنامه زیبا هستن و پر از نکته و اموزش

    میریم به امید پروردگار انشاالله که بتونم بهترین فایل رو پیدا کنم

    سپاسگزار خداوند و شما هستیم استاد عزیز

    در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3589 روز

    به نام خدای جهانیان

    سلام به خدای وهاب

    سلام به خدای رزاق

    سلام به خدای هدایتگر

    سلام به خدایی که هر لحظه در این سفرنامه خودش رو به ما نشون میده …

    من خدا رو دارم توی این سفرنامه میبینم میشنوم لمس میکنم ، خدایی که به هر شکلی که میخوایم در میاد، راه میشه ، دوست میشه، غذا میشه ، گُل میشه ، آب میشه ، لبخند میشه…

    اگه خدا نباشه که این سفرنامه اینجوری پیش نمی ره، بقول استاد توی” دوره ۱۲ قدم” اصلا مگه میشه اینوربط بدیم به باهوشی خودمون؟؟!!

    اصلا مگه میشه این اتفاقات خوب دائما تکرار بشه برای یک انسان یا انسان هایی که جزء بسیار بسیار کوچکی از این جهان بیکران هستن؟ ??

    غیر از اینه که این خانواده دوست داشتنی از خدا خواستن و تسلیم شدن در برابر قدرت خداوند …

    غیر از اینه که پارو نزدن و رها کردن و همه چی رو به خدا سپردن

    غیر از اینه که روی دوش خدا سوار شدن و لذت بردن و عشق کردن، خدا هم جواب صدق بالحسنی شون رو داد .

    این خانواده دوست داشتنی حتی به زیبایی ها هم دل نبستن، چون ایمان داشتن خداوند زیبایی های بیشتر رو بهشون نشون میده .

    ….

    همه ی این سفرنامه ثانیه به ثانیه اش درس داره برای من، همه اش حضور خدا س ..

    وقتی شما میتونی و میبینم که میتونی از آشپزی که یه کار همیشگی هست لذت هیولایی ?ببری و توی چشماتون چراغونی میشه موقع خوردن غذا ..پس منم تمرین میکنم این سبک رو به کار ببرم، چرا من نتوانم حال خودمو اینقدر ساده خوب کنم ..

    توی دوره” قانون آفرینش” اینو گفتین و من اینجا دیدم

    شما حتی اگه درنزدیکی تون نتونید وسیله شادی و تفریح داشته باشید ، پا می شید با ماشین میرین دنبال تفریح و شادی ، چرا نرید ؟؟ وقتی میشه از یه چرخ و فلک هیجان انگیز لذت برد و حال کرد ، چرا این تجربه خوب رو از دست بدین

    اون موقع که یه وسیله ساده اما راحت برای شستشوی RV گرفتین و اینقدر تعریف و تمجید میکنید ، میدونی من واقعا لبخند خدا رو حس کردم از وجود این بنده تا این حد سپاسگزار و شاکر

    میشه همه چیز خیلی ساده و آسون توی زندگی ما بیاد اگه هر صبح بلند شی و تا موقع آماده شدن صبحونه یه کنسرت خصوصی واسه خانواده ات داشته باشی و بگی و بخندی و شاد باشی بخاطر یه صبح تازه و زندگی تازه تر

    من ایمان آوردم که اگه مسیرت درست باشه اگه تمرکزت روی خوبی ها باشه ، خدا همزمانی ها رو برات بوجود میاره در این حد که دوربین تو دقیقا زمان از پیله دراومدن یه پروانه رو شکار میکنه و ثبت اش میکنه و باز ایمانت قوی تر میشه و باز وارد یه سیکل از زیبایی ها میشی و میری به سمت فراوانی ها و ثروت جهان و افرادی که ثروت ساختن و در جهان مشهور شدن با نوشابه های خوشمزه و متنوع و باز فراوانی میبینی ، هدایت میشی

    به رستوران ایرانی در آمریکا و آدم های بسیار زیادی که منتظر و در صف هستن برای غذای ایرانی که ما هر روز خودمون داریم میخوریم ? آدم هایی که زمان انتظارشون نه غُر میزنن نه ناراحت و عصبی هستن بلکه میرن توی یه کنسرت زنده و شادی میکنن و میرقصن تا نوبت شون برسه

    واآااای استاد من عاشق مسائل ام شدم ، من بادیدن این سفرنامه فهمیدم وقتی شما قبلا میگفتی مسائل و تضادها دوست شما هستن و اومدن تا شما به وضوح خواسته هاتون رو پیدا کنید یعنی چی؟؟!

    همون موقعی که خودتون نشستین و نقش یه تعمیر کار حرفه ای رو بازی کردین و مشکل هماهنگی روشن و خاموش شدن چراغ های RV و ماشین تون رو حل کردین ، و بعدش هم به همون راحتی قضیه اینترنت پرسرعت در پارکی که بودین رو حل کردین …..

    بازم اینجا انتظار میرفت از این اتفاق به ظاهر ناخواسته ناراحت بشین یعنی من انتظارم این بود ،اما با این آرامش تون ???….واآااای خدای من ، تمام معادلات ذهن من رو بهم ریختین…

    دیدم اینجا …من دیدم ایمان شما به خدا رو …که بهتون الهام کرد راه درست رو ، یعنی اون آرامشی که داشتین و اون حال خوبه باعث شد که فضا برای دریافت اون الهام بوجود بیاد ، توی شلوغی و همهمه و ترس و نجواهای شیطان ذهن که نمیشه الهام رو دریافت کرد و به سادگی مسئله رو حل کرد ،

    با اینکه اینو بارها توی “دوره راهنمای عملی” گفتین توی دوره” شیوه حل مسائل” گفتین اما من دقیقا همینجا فهمیدم منظورتون چیه و بعد از دیدن سفرنامه اس که دارم با نگه داشتن حال خوبم مسائل ام رو بدون ناراحتی حل میکنم.

    چه راحت و چه آسان می گیرید تربیت و آموزش فرزندتون رو ، به راحتی با واگذار کردن کار شستن و تمیزی ماشین بهش مسئولیت پذیری یاد میدین، با انجام یه بازی و شوخی و وارد کردن دیگران به بازی بهش یاد میدین که میشه به راحتی پول درآورد و مهم تر اینکه شرط بندی کردن و از دست دادن پول سر چیزای بیخود اشتباس…نه فقط مایک منم دیگه هیچوقت یادم نمی ره که شرط بندی نکنم با این بازی جالب بدون نیاز به نصیحت و سرزنش های خسته کننده و بدون بوجود آوردن هیچ مقاومت و حس سرکشی و انقلابی در فرزندتون

    انرژی های همسان همدیگه رو جذب میکنن قطعا مریم جان یه زمانی خواسته که خانه آبشار رو ببینه و چقدر عالی این اتفاق براش بصورت یه سورپرایز رخ داد ، و باز تحسین و سپاسگزاری این آبشار و باز هدایت شدن به سمت یه آبشار بزرگتر از جنس نیاگارا ??

    این قدرت این توانایی خدایی که میگه آسمان ها و زمین رو به تسخیر شما درآوردم، و من این به تسخیر درآوردن رو توی دوربین شما دیدم ، در کنار این حجم از بزرگی و قدرت چه ساده گی و رها بودن هست در جریان بودن و همیشه خروشیدن ، خدای من چه درس های بزرگی در طبیعت تو هست که من باید کشف اش کنم

    ساده گرفتن زندگی ، از لباس پوشیدن تون ، از مهمونی رفتن تون …اینا نمونه های عزت نفس

    قرار گرفتن آدم های فوق العاده سر راهتون و پیدا کردن دوستانی که اینچنین اصرار دارن که به شما کمک کنن ، راه ها رو بهتون نشون بدن ،گُل ها و باغچه های زیبا بهتون نشون بدن، براتون شیرینی بگیرن و دعوت تون کنن به خونه شون، در حالیکه شما هیچ کاری برای اون ها انجام ندادین که ، چیزی که من دیدم این بود که شما فقط حالتون با خودتون خوبه و دارین لذت میبرین و خیلی جالبه بقیه هم میخوان هی این لذت ها رو برای شما بیشتر کنن بدون هیچ تلاشی از جانب شما?? خدایی این دیگه آخرشه ….

    این اصل برانگیختگی روابط به همین راحتی و خوشمزگی …

    این توی روابط دو نفره تون هم خیلی زیاد دیده میشه ، همش از همدیگه تعریف میکنید همش خوبی های بیشتر از هم دریافت میکنید همش جملات قشنگ تر ، دوست داشتن بیشتر ، عزیز دل تر ??

    رزرو کردن پارک هایی که تا یک سال آینده رزرو شده اما چون شما از خدا خواستین در لحظه براتون جور میشه ، کار نشد نداره واسه کسی که بخشنده اس و میگذره ،دیدم وقتی که ببخشی و یادت بره که بخشیدی ( مایک به یادتون آورد که انعام صد دلاری به گارسون دادین یه زمانی) خدا هم در مواقع دیگه برات جبران میکنه چرا که خودش گفته جبران میکنه

    اون شادی بی اندازه استاد از خریدن یه چاقو، من اینو تو همون قسمت هم گفتم برام خارق العاده بود!! من اگه صدتا کتاب میخوندم راجع به توجه به داشته ها و لذت بردن از اونا نمی تونست به اندازه این چند دقیقه شادی استاد منو متوجه کنه که چطور لذت ببرم ?

    ….

    توجه به شادی و لذت آدم ها توی تمام قسمت ها هست و تحسین و تاییدشون، نه فقط آدم ها حتی حیوانات هم ، تحسین یه آهو ، یه سنجاب ، یه خرگوش، مرغ های دریایی ، یه سگ که بیمار شده و شما با توجه نشون دادن بهش چقدررر صاحبش رو خوشحال کردین ….

    وقتی توی فایل های آرامش در پرتو آگاهی گفتین همه چیز پاره ای از خداس و پاره ای از توست …شما اینجا نشون دادین که روابط تون با این پاره های خدا چقدر خوبه و دارین بهش عمل میکنید دارین عمل میکنید ..

    استاد عزیزم مریم نازنینم و مایک دوست داشتنی شما من با دیدن این سفرنامه اطمینان پیدا کردم که شما حالتون با خودتون خوبه ، حالتون با تمام آفریده های خدا خوبه ، برای همینه زندگی رویایی و زیبا دارین ??????

    هدایت هدایت هدایت ، شما مصداق اون افرادی هستین که خدا توی قرآن میگه بر ماست هدایت شما و من دارم میبینم و دارم ایمان میارم …

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2761 روز

    اینقدر این گفتگو به دلم نشست و زیبایی دیدم که حس میکنم زیباترین قسمت سفرنامه این قسمت

    چقدر خوب باهم حرف میزنید در زمینه روابط عالی هستش

    اینقدر که به همدیگه احترام میذارین استاد سکوت میکنه و باعشق حرفای خانوم شایسته گوش میده بعد خانوم شایسته سکوت میکنه و جوری حرفای استاد گوش میکنه انگار دنیا همین دونفرو داره و این دوتا دارن باهم حرف میزنن

    انگار هزار ساله کنار هم نبودین و الان تازه به هم رسیدین

    بعد اینکه اینقدر زیبا از همدیگه تعریف میکنین خانوم شایسته همیشه جوری دذباره استاد که دوست یا همسرشون حرف میزنه که من تا الان کمتر زن و شوهری دیدم اینجوری باشن تو قسمت4سفر نامه هم وقتی استاد داشت ماشین میشست گفتش که این آدم همه کاری از دستش برمیاد و چقدر خوب ویژگی های مثبت استاد بیان میکنی و متقابل اون هم استاد خیلی خوب وباعشق خانوم شایسته خطاب میکنه

    یه نکته خیلی جاااالب که این فایل داشت این بود که من فکر میکردم هیییچ گونه مخالفتی تو هیچ کاری نباید باشه و وقتی آدم روخودش کار کنه همه چیز موافقه تا اینکه الان استاد گفت خیلی هم موافق سفرنامه نبوده و خانوم شایسته با وجود مخالفت استاد باعشق کارش انجام داده و چقدر این آدم با خودش هماهنگ بوده و عاشق کارش بوده که الان استادم عاشق این کار شده

    و فهمیدم ما تو زندگی در هرمرحله تضاد هایی داریم و علت این تضاد ها این نیست که ما حتما بد روی خودمون کار کردیم یا خوب نیستیم علتش این که ما باید بهتررررترتر بشیم و قشنگ تر با عشق و ایمان بیشتری حرکت کنیم

    این خواستنه خودش عشقه خودش قشنگه اینکه ذره ذره پیشرفت کنیم خودش قشنگه و منم همین میخوام

    منم همین رابطه فوق العاده رو میخوام که با عشق بشینم باهمسری حرف بزنم و ساعت ها حرف بزنیم و زمان از دستمون بره

    وای استاد اونجا که گفتی ساده شدنمون برای سادگی ها یعنی ترکووووندی عالی بود

    چه میچسبه این رها بودنه این آزاد بودنه این عشقه این زیبایی ها

    منم چشمام میسپارم به خدا و زیبایی هاش میبینم خدا بهترینارو واسم میخواد

    البته که با شروع این سفر چشمام رفت به سمت زیبایی هااااا و راحتی و خدا و رها بودن و خوشبختی

    دوستتون دارم تمام بنده های خدای مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3306 روز

    با سلام به همگی

    استاد این فایل واقعا فوق العاده بود.

    اره فک میکنم الان خیلی راحت تر بحث هدایت رو درک میکنم

    میدونین بچه ها قضیه چیه. به نظرم به دلیل باورهای محدود زیادی که تو زمینه مالی خیلی هامون داریم، صرف نظر از اینکه چقدر تو زمینه های دیگه خدا قشنگ مارو به بهترین نحو هدایت کرده، اما خیلی واضح این قضیه رو درک نمیکنیم.

    از خودم بگم که از همون روزای اول زمستون ۹۵ که با دوره بی نظیر راهنمای عملی که اون موقعه داغ داغ داشت برگزار میشد همراه شدم. از همون روز اول واقعا هدایت خداوند برام رخ داد و نتایج اروم اروم برام رخ داد.

    اما همیشه این نجوی قوی شیطان گوشه ذهنم بود که میگفت نه بابا رو این قضیه جواب نمیده. این قضیه شانسی بود و فلان و فلان

    اما قضیه اتصال ما به خداوند و هدایتش خیلی خیلی از این حرفا گذشته و با تارو پودمون عجین شده.

    یعنی حتی ۱۰۰ درصد میتونم بگم تو همون لحظات ب ظاهر تاریک نااگاهی که توش قرار داشتیم اما هدایت خداوند بود و داشت از اون بذری که کاشتیم تو دل خاک مراقبت میکرد و با عشقش مواد غذایی و گرما و همه چیز رو بهمون میداد تا کم کم این بذر ریشه بزنه و جوونش از دل خاک بیاد بیرون (تو این مورد تو پروفایلم ی الهامی رو خداوند بهم داد که در موردش توضیح دادم).

    اره تو همون ندونستم هم ی عالمه حرف خدا بود که فراخور مدارمون هر بار یکمی ازش رو درک میکردیم.

    اما خب “الانسان عجول”

    این عجول بودن باعث می شد همه چیز رو فدای رسیدن به ی چیز جدید کنیم که بعضا هم پول و درامد بود.

    که خب این خودش به خودی خود خوبه اگر از نیروی تضادش برای زودتر دست ب آچار شدن و بهتر شدن استفاده کنیم.

    خلاصه اینو به دوستی میگم که هنوز اول راهه و همش تو ذهنش داره این حرفا میچرخه که چجوری اخه، از چ راهی، پس کی، کجا و ……

    دوست من اینو بهت بگم که اگه میخوای بهتر و سریعتر به حتی اون خواسته مالی برسی راهش اینه که نقشت تو همین لحظه رو درست بازی کنی.

    میدونی بهتری بازی که میتونی تو این نمایش هستی ایفا کنی چیه؟!!!؟؟؟

    اینه که سپاسگزار باشی. حتی سپاسگزار خوردن ی تخم مرغ ساده آپز شده قبل رفتن به باشگاه (:

    اره بذارین از داستان خودم بگم

    اون اوایل تمرین استفاده از قانونم با توجه به دوره راهنمای عملی شد رها کردن خواسته که تو کامنتاش گفتم که تو قضیه ی سفارش کاری ترجمه وقتی رهاش کردم به پولش رسیدم

    بعد شد قضیه درس و راحت گرفتن همه چیز و اعتماد به توانایی های خودم=اعتماد ب نفس و عزت نفس

    و خب نتیجش شد خیلی راحت رسیدن به خواسته

    و بعد شد کندن از این پوسته خجالتی یا بهتر بگم ترسو برای مواجه شدن با ناشناخته ها، ادمای غریبه، رفتن و دیدن و صحبت کردن و …..

    همه اینا گذشت و اون بذر داشت ریشه میکرد و با انرژی گرفتن از تضادهاش و عشق (پنهان برای درک من) خداوند به سمت روشنایی پیش میرفت

    حالا دیگه قضیه برام جدی تر شده بود چون خیلی نتایج گرفته بودم هم تو سایت که برنده شدن متولی تو بخش عقل کل بود که خودش هم تکامل داشت، وقتی که تونستم همه چیز رو از خدا بدونم و بخوام اول به خودم کمک کنم و بعد بقیه و بعد به نتیجه (برنده شدن) فک کنم

    اره نتایج دیگه برام شده بود طرف شدن با غول خود ساخته ناخوداگاه شیطان زده فریب خورده (مزمون کامنت فوق العاده نگین عزیز) تو زمینه مالی

    دیگه هدفم شده بود قدم برداشتن برای اینکه با خودم جلاجی کنم که داداش تو این زمینه چند چندی با خودت. که چجوری باید با خودت تا کنی که ثروت بدوئه دنبالت نه تو

    واس این کار خیلی تا الان دویدم و دویدم و به ظاهر نتیجه نمیداد اون همه جواب نگرفتن اما باز اینجا باید بگم که اون خدائه، ااونیکه کارش خیلی درسته، تو تمام این مسیر داشته ازت حمایت میکرده و راه رو، مسیر رو برات میچیده تا اون ناخودآگاه منفی شرطی شده ی شیطان زده رو تو قفس بذارمو بهش بی محلی کنم. تا اون دیوار سیاه رو هر بار بیشتر با رنگ سفید جریان هدایت خدا بپوشونم.

    اما تازه درک کردن که این رنگه تو قله قاف نیست. کار شاق نیست. اون رنگه یچیز سادس مثل لذت بردن از همون تخم مرغ خوردن سادس قبل باشگاه.

    همون نگاه کردن تو اینس وقتی به خودن میگی من انسان ارزشمندی هستم، محصولی هم که تولید میکنم ارزشمند، خدایی هم که میشناسم فضلش نسبت به من بی نهایته و عاشقانه میخواد که بی نهایت ثروت وارد زندگیم بشه، بی نهایت انسان هم وجود دارن که با عشق میخوان از محصولت استفاده کنن. پس تنها کاری که باید انجام بدم اینه که به خداوند اجازه بدم که اون ادم ها رو وارد مدار من کنه نه اینکه من بدوم که وارد مدار اونا بشم.

    پس من به خدا این اجازه رو میدم.

    و فک میکنم الان تازه جواب اون سوالمو گرفتم که ی زمانی تو قالب ایمیل از خانم شایسته پرسیدم که اخه من نمیدونم استاد وقتی تو دوره راهنمای عملی گفتن من فقط ۲۰۰ هزار تمون تو کارتم پول بود و همونو کشیدم تا کلاسم رو شروع کنم!!!!! پ تو این مدت چجوری هزینه های زندگیش رو در میاورد؟

    فک میکنم الان ب این جواب رسیدم که اخه چجوری میشه بدون سرمایه اولیه بدون پارتی، بدون این بدون اون، اخه چجوری میشه به خواستت برسی؟؟؟!!!!

    ولی الان به همین سادگی اما نه همین اسونی (از نظر درک کردن این روند ساده قانون افرینش، این سنت بی تغییر خداوند) دیدم که اون بذری که تو سال ۹۵ کاشتم تو این مدت داشت ریشه می زد و من نمیدونستم اما تو این بهار که دیگه یجورایی رهاش کرده بودم و تا اینجای تابستون نشسته بودم و فک میکردم که چرا پس نمیشه. یهو تو اون لحظه که گفتم خدایا دیگه بسه، من ب هر خیری که از جانب تو بهم برسه فقیرم، توجهم رو به خودش جلب کرد و دیدم که نوک اون جوونه از خاک زده بیرون.

    و چ رنگ فسفری قشنگی داره این جوونه.

    اره خب، معلومه که باید به این قشنگی باشه. چون باغبونی داره به قشنگی اون رنگین کمون ابشار نیاگارا. به قشنگی گل های بورلی. به قشنگی رابطه استاد و عشقش. به قشنگی نوشته های نگین و طبیه و بقیه دوستان.

    و به قشنگی خودم…….

    اره باید هم این جوونه انقدر زیبا باشه…. (:

    شاد باشید (:

    خداوند برای من کافی ست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    محمد رجب زاده گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته گرامی و سلام به دوستان سایت

    دوستان من قبل از اینکه درباره یکی از فایل های خانو شایسته صحبت کنم و چگونگی انتخاب فایل یه تجربه خیلی خیلی عالی دارم برای خودم که مرتبط هست با اموزه های استاد که امیدوارم برای دوستان هم تأثیر گزار باشه

    من به محض اینکه فهمیدم استاد و خانوم شایسته مسابقه گذاشتن اونم با دومیلیون تومان جایزه خیلی خوشحال شدم و میخواستم با عجله و بدون تفکر شروع کنم به دانلود دوباره فایل ها و همه شون رو دوباره نگاه کنم  چون حافظه گوشیم پر شده بود همشون رو پاک کرده بودم  موقعی که رفتم تو سایت و شروع کردم به دانلود کردن حس خوبی به این کار نداشتم تو دلم یه ندایی بود که میگفت این کار اشتباه است?? یهو یه حسی بهم گفت وایسا یه دقیقه صبر کن و بعد به من گفت؟what are u doingداری چی کار میکنی?داشتم اشتباه میکردم چون داشتم عجله میکردم نه اینکه دوباره دانلود کردن فایل ها و نگاه کردن اشتباه باشه چون ریشه کار من عجله کردن بود, کارم خراب میشد من قشنگ معنی عجله کردن رو درک کردم که عجله کردن چه جوری کار رو خراب میکنه این بر میگرده به تجربه چند وقت پیشم موقعی که میخواستم چنتا دستگاه برقی بخرم و همش عجله داشتم که الان تموم میشه دیر میشه و گرون میشه.

    همین عجله کردنم باعث شد که من دستگاه ها رو گرون بخرم و همش علت این رو مینداختم گردن این و اون که فلانی گفت بخر وگرنه نمی خریدم خلاصه رفت تو پاچم دستگاه ها  (طبق قانون عجله کردن باعث میشه که اتفاقات جوری رقم بخوره که بد بیاری چون ریشه عجله کردن از ترس و کمبود هست و قتی عجله میکنی ترس از این داری که الان تموم میشه الان گرون میشه و… و. همچنین وقتی عجله کنی شرایط جوری پیش میره که دوباره عجله کنی یعنی عجله کردن رو به خودت جذب کردی و بد بیاری پشت بد بیاری)و اشتباه بعدی من برای اجاره کردن یه مغازه برای استفاده از دستگاه ها که بازم داشتم عجله میکردم  (من عجله کردن رو به خودم جذب کردم) که سریع یه مغازه پیدا کنم و با خودم ترس این رو داشتم که الان اگه جا پیدا نکنم دیگه جا گیرم نمیاد و یا گرون میشه اجاره ها که یه دفعه یاد گفته های استاد و مطالبی که در مورد عجله کردن خوانده بود افتادم که یه دفعه ترمز دستی رو کشیدم و تازه موضوع  بد بیاری هام رو فهمیدم و الکی گردن بقیه انداختم با خودم گفتم تا وقتی که احساس عجله کردن دارم هیچ حرکتی نمی کنم, حتی یه مغازه هم پیدا کرده بودم ولی بیخیالش شدم با خودم گفتم تا موقعی که این حس رو دارم هیچ حرکتی نمیکنم تا اینکه بعد از چند روز که معنی عجله کردن رو درک کرده بودم و هیچ عجله ای برای مغازه گرفتن نداشتم  اتفاقی با یکی از دوستانم که اصلا فکرش رو نمیکردم که میتونه به من کمک کنه موضوع مغازه اجاره کردن رو مطرح کردم بهم گفت که من یه جا دارم که وقتی مشخصاتش رو بهم گفت واقعا شگفت زده شدم چون از اون چیزی که میخواستم دو سر و گردن بهتر بود. من تو این چند روز فقط فقط شبها داشتم تجسم میکردم به اخر کار که به موفقیت رسیدم و به خاستم رسیدم و همه کارها رو سپردم به خدا.

    من برای انتخاب بهترین فایل رجوع کردم به خودم که از کدو قسمت بیشتر لذت بردم و رفتم داخل سایت. قسمت 26 رو انتخاب کردم چون تنها فایلی بود که بیشتر جزئیاتش بدون اینکه دوباره فایلها رو باز بینی کنم یادم بود چون واقعا لذت برده بودم حتی جزئیاتش از فایل اخری که نگاه کرده بودم بیشتر یادم هست به همین دلیل این قسمت رو انتخاب کردم که باعث شد هم حجم اینترنت کمتری مصرف کنم هم وقت بیشتری داشتم باشم تا نکات بیشتری از توی قسمت 26 پیدا کنم و بهش فکر کنم و به نظرم هر قسمت میتونه بهترین قسمت باشه چون واقعا زیبایی های زیادی داره این سفر.

    و حالا قسمت 26

    یکی از دلایلی که من این قسمت رو انتخاب کردم این بود که خیلی دوست داشتم ابشار نیا گارا از نزدیک ببینم چون شنیده بودم یکی از عجایب هفتگانه هست حالا راست و دروغ شو نمیدونم وهمچنین هیچ فیلم و کلیپی با این جزئیات درباره ابشار نیاگارا ندیده بودم و خیلی لذت بردم و واقعا از خانوم شایسته عزیز تشکر میکنم این صحنه های زیبا ازبالای ابشار از پایین ابشار و ار رو به روی ابشار  رو با ما به اشتراک گذاشتن من واقعا نمی دونم چه جوری و از کجا  در مورد زیبایی ها بگم چون همه جاش زیباس در این متنم اصلا در مورد زیبایی های طبیعت و ابشار چیزی نمی نویسم چون خیلی زیاده????

    دراین قسمت از سفر موزیک بسیار عالی, شاد و هماهنگ با ویدئو انتخاب شده که به ما احساس بهتری از تماشا کردن از این قسمت میده و همچنین همه جا بسیار منظم و تمیز هست

    بعد از همه این زیبایی اولین چیزی که نظر منو خیلی بهش جلب کرد رابطه بسیار باحال استاد با پسرش هست که مانند دوتا رفیق هستند که من خیلی به فکر فرو برد که چگونه استاد همچین رابطه ای با فرزندش داره که بنظرم حاصل این رابطه توجه نکردن استاد به نکات منفی فرزندش و اعراض کردن از بدیهاست و همچنین تمرکز کردن و توجه کردن به نکات مثبت فرزندش هست که تو فایل مشخصه به پسرش دائما میگه تو شجاعی و تو اولین نفر هستی که باعث اعتماد به نفس بیشتر مایک میشه و دومین اصلی که خیلی خیلی مهم هست و استاد توی تمام فایل هاش دائما درحال تکرار هست شکر گذاری هست ,که استاد زیر ابشار فریاد میزنه بدون اینکه نظر دیگران براش مهم باشه از فریاد زدن جلوی عموم ویاد این بیت شعر افتادم شکر نعمت نعمتت افزون کند. کفر نعمت از کفت بیرون کند. البته من هم این حس زیبای شکر گذاری درک میکنم و وقتی از خدا سپاس گزاری میکنم لذت میبرم و همیشه از خدا بابت داشته هایم سپاس گزاری میکنم مثل همین امروز که یکی از گوش هام به شدت درد میکرد چون داخلش اب رفته بود ازخدا بابت اینکه این گوش دیگم سالم هست سپاس گزاری میکردم و دائما درحال شکر گزاری هست خیلی حال میده??

    و سومین چیزی که خیلی حال کردم این بود که حیوانات اونجا بدون هیچ ترسی به ادمها نزدیک میشوند و این نشان دهنده رفتار بسیار خوب مردم اون جاست که باعث شده توی ناخود اگاه حیوانات برود که انسانها با ما کاری ندارند و همچنین استاد خیلی راحت چهار زانو روی زمین نشستندوبرای حیوانات در مورد باور فراوانی با یه لحن خنده دار که من خیلی. هم خندیدم سخرانی میکنند

    ودر اخر علت همه ی ااین اتفاقات خوب برای خانواده استاد حال خوب مساوی اتفاق های خوب هست و تمرکز کردن به زیبایی ها و. رد شدن از نازیبایی ها

    شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    اکرم شاملو گفته:
    مدت عضویت: 2699 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم شایسته عزیز و دوست داشتنی خیلی دوست دارم چهره زیبای شمارو ببینم .قشنگ ترین چیزی من رو جذب خودش کرد در سفرنامه آبشار نیاگارا بود ابی که سرازیر میشد به سمت سنگ ها کوچیک وبزرگ بودویه راهی از بین سنگ ها وموانع پیدا میکرد وراه خودش رو ادامه میداد همیشه استاد هم تو فایل های رایگان یا تو محصولات میگن که متعهد باش ادامه بده حالتو خوب نگه دار .ثروت سلامتی روابط عالی رو جذب می‌کنیم آبشار نیاگارا هم مثل گفته های استاد بود اینقدر ادامه داده بود که باعث شده بود یه کشتی تو اون رو به حرکت درآورده اون زیبایی رو زیبا تر کرده بود . ممنون م از زحمات و تلاش ی که میکنید بخاطر ما که بتونیم این همه زیبایی رو ببینیم ،منی که از آمریکا بدم میومد الان عاشق آمریکا شدم بی نهایت سپاسگزارم ودوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    سما گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    سلام عزیزان

    از نظر من تمام قسمتها عالی بود ولی به شخصه قسمت۲۶ برای من فراموش نشدنی بود

    انگار با دیدن قسمت ۲۶ در یک لحظه یکی از ترمزهام رو پیدا کردم و جالبتر اینکه این ترمز در یک لحظه فرو ریخت !!

    اینکه بتونم بدون احساس بد ،خودم باشم..

    (وقتی دیدم استاد پشت سر پسرش ادا در میاورد…با سنجابها و مرغای دریایی بازی میکنه …شوخی می کنه)

    وقتی متوجه شدم استاد عباس منش اینقدر کودک درون فعال ، شخصیت شوخ و شیطونی دارند…راستش اولش واقعا تعجب کردم !!

    در یک لحظه تمام صداهایی که وقتی میخواستم خودم باشم را در ذهنم میشنیدم.. به یاد آوردم …ذهنم میگفت اینقدر شوخ بودن و شاد بودن اصلا خوب نیست …مگه نمی خوای به درک قوانین جهان برسی ..مگه نمی خوای به مراتب بالای آگاهی و کنترل ذهن برسی …مگه نگفتی میخوای در جهان تاثیر بگذاری پس باید همیشه آرام ، موقر ، ساکت و کم حرف باشی !!

    یاد اساتید روحانی خودمون و چین افتادم …

    درسته تو فیلم ها تمام آدم های فرهیخته همیشه آرام ، کم حرف بودند…شوخی نمی کردند…حتی هیجاناتشون به زیبایی ها رو هم فقط با سکوت نشان میدادن و این باور تو ذهن من شکل گرفته بود که یه شخصیت شوخ طبع و شیطون نمی تونه پیشرفت معنوی داشته باشه

    من هم کلا شوخ طبع و شیطون هستم ولی بارها و بارها ذهنم مثل یه والد منو بابت این روحیه سرزنش کرده …و من داشتم عزت نفس خودمو تضعیف میکردم …

    بارها این تیکه ها رو دیدم و به خودم گفتم و تایید کردم که

    ببین استاد عباس منش با این همه آگاهی ..

    چقدر راحته..خودشه..شیطونه..شوخ طبعه

    پس تو هم خودت باش و این بخش از شخصیتت رو سانسور نکن

    خدایا برای هدایت هر لحظه ات سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    مهدی دوستی گفته:
    مدت عضویت: 3603 روز

    سلام سپاس بابت وجودتون تو تک تک لحضات زندگیم

    من عاشق قسمت هایی که غذا درست می کنید و میخورید هستم و همین قسمت هم تو زندگیم شبیه زندگی شما شده یعنی اون عشقی که به این کار دارین و شکرگزاری های پیوسته ای که میکنید و لذتی که از غذا خوردنتون می برید

    مورد دوم عاشقتم گفتناتون به همدیگه که اینقدر زیاده و مرتب داره تکرار میشه و اوایل با خودم میگفتم چقد لوووس چقد چندش آور آخه مگه میشه این همه به همدیگه بگی عاشقتم و هرلحظه تکرارش کنی و …

    ولی الان کیف میکنم لذت میبرم و تو زندگیم دارم استفاده میکنم ازش و مرتب به عزیزام این کلمه ی شگفت انگیزو میگم و هربار برام لذت بخش تر و قشنگ تر میشه

    انشالله همیشه در پناه خدا شاد و سالم باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    فاطمه یاس گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    با سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خانواده عباسمنش برای من قسمت دوم سفرنامه یه نقطه عطف و یه نقطه پرتاپ بزرگی برای من بود با اینکه تمام قسمتها رو عاشقانه دوست دارم ولی قسمت دوم بااینکه دومین فایل سفرنامه بود یه حرکت بزرگی تو زندگی من ایجاد کرد اون قسمت که خانم شایسته کنار رودخانه فیلم میگیرن ودارن صحبت میکنن راجع به هوا و نسیمی که میوزه و زیبایی آب و جنگل من تو اون حس قرار داد که دیدم عاشقانه و با تمام وجود دلم میخواد اون فضا رو از نزدیک حس کنم و اونجا رو تجربه کنم و میخوام هر جور شده تو امریکا ساکن بشم به قول معروف اون اشتیاق سوزان در من شعله ور شد و جالب اینکه بعد از دو سه روز خدای مهربونم برای من رقم زد و حرف و حدیث هایی با همسرم شروع شد که در یه شرایط خاصی میتونیم به امریکا سفر کنیم وساکن اونجا باشیم و از اون روز من و همسرم عاشقانه داریم رویاهای سفر به امریکارو برای خودمون پر رنگتر میکنیم و شرایطش برامون داره پیش میاد و داریم به سمتش هدایت میشیم با دیدگاه خودمون تا سه سال دیگه اونجاییم اما با حساب خدای مهربون اصلا معلوم نیس چقدر زودتر به هدف برسیم ممنونم از فایل زیباتون که این عشق آتشین رو در من و همسرم زنده کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سعید اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3818 روز

    به نام خدا

    سلام به همراهان سفرنامه و خانواده خوشبخت و دوست داشتنی عباسمنش

    قبل از هر چیز باید از خانم شایسته تشکر ویژه داشته باشم که با تلاش فراوان و صبر و علاقه دوربین به دست گرفتن و از زیبایی ها و تجربیات سفرشان فیلم گرفتن و با edit بی نظیر و انتخاب موسیقی های فوق العاده ، اونها رو به اشتراک گذاشتن و ما رو هم در سفر زیبا و بی نظیر همراه کردن و باعث شدن من هم تجربه سفر درآمریکای دوست داشتنی رو داشته باشم.

    و خداوند رو سپسگزارم ، خیلی خیلی سپاسگزارم چون من رو هدایت کرد که با شما دوستان آشنا و همراه بشم و باورهای اشتباه و محدود کننده رو با باورهای قدرتمند کننده و زیبا جایگزین کنم . و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته دستی شدن از طرف پروردگار هدایت کننده برای هدایت من به سمن خوبی ها زیبایی ها و نعمتهای فراوان و در یک کلام هدایت به راه درست زندگی کردن.

    استاد عزیز ، دو قسمت از فایلهای سفرنامه رو من خیلی اثرگذار بود و واقعا دوستشان داشتم و چندین بار تماشا کردم.

    ابتدا قسمت فوق العاده ۲۶ :

    زیرا من عاشق طبیعت هستم و کلی به من انرژی میدهد و مخصوصا جایی که رودخانه یا دریا باشد و از آنجا که من تجربه تقریبا مشابهی در زیر آبشار رفتن و شنا کردن در رودخانه داشتم این حس رو داشتم که من هم اونجا حضور دارم و دارم تجربش میکنم.

    و نکته بعدی اینکه وقتی این همه نعمت و زیبایی رو می بینم به زیبایی خداوند بیشتر پی می برم و خالق بودن و روزی دهنده بودنش و قادر بودن به هر چیزی ، بیشتر در من احساس ایمان رو تقویت می کند.

    نکته بعدی سپاسگزاری است که در هر لحظه شما و خانم شایسته برای هر چیزی از پروردگار رزاق سپاسگزاری میکنید و از دیدگاه من ، یکی از دلایل این پاداش ها و این زیبایی ها همین سپاسگزاری ها می باشد .

    نکته بعد اعتماد به خدای درون برای هدایت هست ، شما به هدایت گر درونتان اعتماد می کنید و نتیجه این اعتماد دریافت پاداش است.

    نکته بعد ثروت است ، ثروت در سراسر این ویدئو در نهایت سادگی موج می زند ، حس آزادی ، رهایی ، خوشبختی ، شادی در بین بازدیدکنندگان از نیاگارا به خوبی احساس میشود و همه ی اینها جزئی از ثروت هستند و این رودخانه عظیم با آبشار فوق العاده اش چه ثروت بی نظیری را تولید میکنند.نکته بعد رابطه فوق العاده با فرزند و عشق زندگیتان است ، و اون ابراز علاقه های عالی و زیبا و بی ریا در نهایت سادگی که ابراز می شوند ، به خوبی حس خوشبختی و صمیمیت را نشان می دهد و این موضوع را خیلی دوست دارم.

    نکته بعد هم جوار بودن دو کشور قدرتمند در کنار هم در نهایت صلح می باشد .

    قسمت بعدی قسمت ۲۹ می باشد :

    باز هم در این ویدئو اعتماد به خدای درون به خوبی دیده می شود که استاد با اعتماد به این راهنما اتفاقات فوق العاده رو تجربه می کند ( دیدن زمین گلف ، آشنا شدن با خانم مهربان و هدایت به فروشگاه بی نظیر )

    نکته بعد اعتماد به نفس و احساس لیاقت است که باعث شد با دیدن اون خانم خوش سلیقه جلو برین و با اون خانم هم صحبت و آشنا بشین.

    حس سپاسگزاری فراوان و ایمان که در وجود اون خانم مهربان وجود داشت که به زیبایی سعی می کرد اعتقاداتش رو در علایقش بگنجاند و با لذت بردن خداوند رو سپسگزاری و عبادت کند.

    و به نظر من یکی از دلایلی که اون خانم با شما آشنا شد این بود که فرکانس نزدیک به فرکانس شما رو داشت.

    و اون خانم به خاطر توجه به زیبایی ها (چه آگاهانه یا ناآگاهانه ) لایق زندگی در مکان زیبا ( یعنی همان جایی که الان هست ) می باشد .

    و نکته مهم در تمامی قسمت ها این بود که شما و خانوادتون هدف واقعی زندگی که همان لذت بردن از زندگی است رو از یاد نبریدن.

    از خداوند بسیار سپاسگزارم و آرزوی اتفاقات عالی تر و خوشبختی بیشتر برای شما و همه اعضای محترم سایت دارم .

    به زودی در آمریکای زیبا می بینمتون :)

    در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: