سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-09 08:10:202024-07-31 11:45:42سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز و خانوم مریم
من یه دختر 15 ساله هستم و تقریبا هر قسمت سفر به دور امریکا رو نگاه کردم و هر موقعی که نگاه میکردم و استاد و خانوادشون رو میدیدم که اینقدر از زندگی شون لذت میبرن و خدا هم نعمت های بیش تری به اونها میده ،تحسینشون میکنم و میگم اگه اونها رفتن اونجا های زیبا رو دیدن ،جاهایی که خداوند خلق کرده منم میتونم برم ببینم
به نطر من همه قسمت هاش قشنگ بود مخصوصا با فیلمبرداری خانوم شایسته ولی بهترینش ابشار نیاگارا بود چون من احساس میکنم اگه من اونجا بودم خدا رو بهتر تو وجودم حس میکردم وقتی که من کنار اون ابشار باشم و اون با صدای دلپذیر خودش من و بیش تر به یاد خدا میندازه و بهم میگه که خدا چه کارهایی میتونه برای ماها بکنه.
ممنون از استاد عزیز و خانومشون و پسرشون
شقایق عزیزم ،واقعا شمارو تحسین میکنم که توی این سن کم با قوانین جهان هستی اشنا شدید وجزو خانواده ی موفق عباس منش هستید بزرگترین ارزوی من این هست که پسرم که هفده سالش هست مثل شما هدایت بشه به این مسیر زیبا وپراز موفقیت وجزو خانواده ی توحیدی عباس منش بشه تا بتونه به سعادت وخوشبختی وثروت ونعمت برسه ،برای شما ارزوی بهترین ها رو دارم دختر عزیزم ???
به نام الله آسمانها و زمین، الله یکتا،مهربان زندگی بخش رئوف بالعباد ، قریب و وهاب. الهی تو راسپاسگذارم که به من جان دادی و مرا از عدم خلق کردی و حیات دادی ،مرا انسان آفریدی و بزرگ داشتی و مهم پنداشتی و خلیفه خودت انگاشتی و از روحت از اصل خودت در من دمیدی و منو عزیز خود دیدی . خدایا شکرت به خاطر سلامتی ام زنده بودنم
خانواده ام و نعمتهایی که دارم که با هدایتی که سر راهم قرار داده ای تا بیدار شوم و به هوش شوم و شیوه ی توجه به نعمتهایم خدایم ،بهشتم را بیاموزم و قدردان فرصتی باشم که الان دارم تا شیوه شکر گزاری و توجه به نکات مثبت زندگی ام و
صدق بالحسنی را به من بیاموزی که مصداق کسانی شوم که برایشان یسر و آسانی است در دنیا و و بهشت است در آخرت همانها که اولئک هم المفلحون هستندو بخداقسم چه سعادتی و توچه میدانی سعادت خداوند چقدر فوق تصور است ،؟ که همیشه و در همه حال لاخوف علیهم و لاهم یحزنون اند و این فوز عظیم هدیه مضاعف تو باشد بر آنها آنها که سلام برانها داده ای و میدهی و همزمان با انکه از ان طرف خود نجات از دوزخ را در دعایشان قرار دادی تا بگویند ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب انار لذت و ارامش بهشت را با اگاهی از نجات از رنج جهنم صد چندان کنی و در انتها به انها میگویی یا ایتها النفس مطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فدخلی فی عبادی فدخلی جنتی ? خوشا سعادت خدا خوشا هدایت خوشا در پناه الله خوشا صدق بالحسنی خوشا اشک شوق خوشا حال خداگونه خوشا چشم بینا خوشا گوش شنوا? … از دست و زبان که براید کز عهده شکرت بدراید ؟ هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات پس حساب کن چقد شکر باید چقد شکر شاید… خدایا به خاطر اینکه من رو به این مسیر بهشتی دعوت کردی تو راسپاسگذارم واقعا خدایا تو را سپاسگذارم به خاطر استاد عزیزم به خاطر خانم شایسته به خاطر مایکی به خاطر بچه های ناب سایت به خاطر این هجم از آگاهی …اگاهیی که زندگی انسان رو نجات میدهد اگاهی که ورا و فرای تصور تصور کننده است … من به نوبه ی خودم از استاد عزیزم از خانم شایسته از مایکی از تک تک بچه های سایت سپاسگذارم واقعا این سفر نامه نمونه بارز عملی زندگی خداگونه است که دائم حال خوب و خوشتوورصد میکنی که اگر رفتی در مغازه رب گوجه فرنگی بگیری حواست باشه که یه قراری هست یه قرار حال خوب یه فرکانس ناب که اگر وارد دفتر فلان همکار شدی حواست باشه هااا یه جاهایی اعراض یه جاهایی سوال حافظه ای یه جاهایی هنزفری و فایل صوتی یعنی یه جاهایی که خیلی جاها .. اول صبح شکر گذاری تو ماشین تو اتوبوس تو مترو تو هواپیما شکر یادت باشه قانون یادت باشه حواست باشه مثل خانم شایسته که استاد بهش گفت بیا بریم از کنار زمین گلف رد بشیم ولی میگه یه لحظه وایسا فیلم بگیرم اینکه مثل استاد با عشق به سنجاب و پرنده ها غذا بدی اینکه مثل مایک راحت بری تو بغل مجسمه تسلا بشینی اینکه مثل خانم کتی تجلی عشق الهی باشی و مطمئن باشی به فرکانس و یه غریبه رو دعوت کنی و باش خوش بگذرونی اینکه مثل این مردمان مسن اما سالم و خوشحال و امیدوار زندگی رو زندگی کنی اینکه وقتی پیچکهای بعداز بارون after rain ایالت تنسی رو بچشی و بعد معجزه دیدن آهو رو ببینی اینکه مثل خانم بورلی با عشق با گلهات معاشقه کنی و معنویتتو با لذتت با گلهای فراوانت تزئین کنی و لذت ببری اینکه این همه Rv ببینی و این همه state park و این همه ثروت و نعمت و وقت آزاد و رها اینکه یه گفت و گوی صمیمانه شبانه باشی اینکه تکنولوژی و تک تک اشیایی که با استفاده از انها کارت راه میوفته و لذت میبری اینکه اینهمه ثروت موقعیت راحتی فرصت آرامش آرامش آرامش مثل اون نقاش نیاگارا مثل آسمان های خوشکل امریکا و ایران و جهان اینکه رودخانه و جنگل رو این همه فضای سبز ببینی اینکه آبشار ناب نیاگارا رو با تک تک تک تک لحظات نابش رو جون ودل حس کنی و رها بشی و با ذوق کردنهای اهل ذوق ذوق کنی و رنگین کمان بشی و با خدا یکی بشی بگی خدایا شکرت خدایا شکرت اینکه این تکامل رو طی کنی یه قسمت هایی رو خودت توجه کنی یه قسمت هایی رو از توجه کامنت بچه ها بفهمی اینکه این همه تو مسیر و جای جای زندگی صدق بالحسنی باشی این اهدنا الصراط المستقیم است همان صراطی که عروه الوثقی است و راه نجات است ?هیشکی نمیتونه نعمتهای خدا رو بشماره چون از شمارش رد شده فقط باید لذت برد لذت بردنیه ?به صحرا بنگروم صحرا تو بینم به دریا بنگروم دریا تو بینم به هرجا بنگروم کوه و در و دشت نشان روی زیبای تو بینم .? انشالا در پناهش باشیم که هیچی بهتر از در پناه بودنش نبوده نیست و نخواهد بود.??????????????????????????????????
دوست عزیز متشکرم واقعا عالی بود. ???
سلام به استاد عزیز ودوست داشتنی و خوش صدا .و مریم جانم عزیز دل من .چرا گفتم استاد خوش صدا .یه روز که خیلی دلم گرفته بود به شوهرم گفتم بچه هار و ببر پارک میخوام تنها باشم با وجود خستگی فراوان چون تازه از سر کار اومده بود برود من تنها شدم همین جوری که با خدا حرف میزدم و اشک میریختم و رفتم سراغ گوشی .تحمل هیچ چیز رونداشتم فقط دلم میخواست این روزا رو نبینم از طرف یه دوست خوب یه فایل بهم رسید اون فایلی بود که استاد راجع به خواسته و ترمز ها صحبت میکرد اگه اشتباه نکنم خلق خواسته ها و اتفاق های زندگی.همش دنبال یه حرفی بودم که آرامم کنه یه جوری دل داری . ناراحت بودنم از مشکلاتم با صحبت های استاد زیاد جور نبود ولی نوع صحبت های استاد و صدای استاد خیلی پر از انرژی بود برام .استادوقتی حرف میزند منی که اولین بار صحبت ها شو داشتم گوش میدادم اصلا چطور بگم من شک نداشتم به صحبت هاش میدونستم درسته ولی فایل تموم شد گریه گرفت چقد کم بود من باز میخوام تا اینکه تلگرامشو پیدا کردم .فایل ها متفاوت بود و خیلی هاش صدای استاد نبود رو قطع میکردم فقط استاد رو گوش میدادم تا اینکه فکر کنم شب که شد و بچه ها و شوهرم خوابیدن اومدم پای گوشی یه اهنگی بود خدا بزرگه اگه …..دیونه شدم اونجا بود آروم شدم .واقعا صداتون و نوع صحبت شما و طرز بیانتون واقعا گیراست .مریم جان عزیزم که واقعا توی این فایل حس کردم من شباهت اخلاقی زیادی بهش دارم . مشکل من شاید بهتر باشه نگم ولی به این خاطر میگم واسه کسایی که به مشکل بر. میخورن و بعد با این سایت آشنا میشن به خدا اتفاقی نیست کار خداست فقط کار خدا .حالا مشکل رو بگم . اخه نمی تونید که من یه پسر 6 ساله دارم یه پسر 3ساله. 8آلی 9 ماهی میشه دکترا گفتن پسره 6 سالم دیابت داره من باور نمی کنم میدونم درس بزرگی داره برام ولی باورش نکردم .نمی دونید چقد داغون شدم نمی دونیدتوی بیمارستان چه روزا و شبایی رو گذراندم نمی تونستم بخوام همش راه میرفتم با خدا حرف میزدم التماس میکردم خدا چرا این کارو با ما کردی چرا این جوری اخه باید درستش کنی نه غذامیخوردم نه میدونستم بشینم وقتای که پسرم میخوابید خیلی جالبه نه گرسنه میشدم نه از این همه تو راهرو بیمارستان راه رفتن خسته .خیلی ها بهم گفتن خدا داره امتحانت میکنه خیلی ها گفتن خودت و شوهرت گناهی کردید این جوری تقاص دارید پس میدید .یکی گفتن چون نذرتون رو ندادید خدا این جوری کرده .ما هم باور کردیم .شاید باورهاتون نشه من الان 34 سالمه ولی از 13 الی14سالگی این سوال تو ذهنم بود آیا خدا بین بنده هاش فرق میزاره یا نه اگه میزاره چرا .هیچ کس جوابمو نداد.تو بیمارستان همش می گفتم خدا جون برای چی میخوای منو امتحان کنی چرا .اخه چه گناهی کردم .من فرزند دختر دوس داشتم همش به فکر این بودم که پسرام بزرگ بشن یه دخترم داشته باشم تو بیمارستان به خدا می گفتم غلط کردم دختر نمیخوام خدایا تو میخوای به من بگی مراقب این دوتا باشم اون یکی رو ول کن .خدایا چرا من. از داشتن این دو پسر سپاسگذار نبودم همش فکر دختریم که ندارم نمی خوام نمی خوام .تا اینکه یه شب به خدا گفتم چرا پسر منو ابن جوری کردی اونم پسر من .باورتون نمیشه پسر من کم غذا بود با زور بهش غذا میدادم تو این سنش خرما و شکلات و شیرینی خیلی خیلی خیلی کم خورده بود باور نمی کنید یه بچه بره نمایشگاه شیرینی و شکلات. یه دونه شکلات نخورده .خلاصه من خیای اذیت میشدم همیسه حسرت میخوردم دلم میخواست بخوره .تا اینکه دلش شیرینی خواست واسش خریدم وقتی سه تا رو خورد ذوقی کردم که نگو وقتی صب بیدار شد گفت مامان صبحانه میخوام وقتی ناهارش رو خورد و شب غذاش رو خورد وای صد بار خدا رو براش شکر کردم غافل از اینکه عزیز دلم مامان مریض شده .خلاصه در بدترین شرایط فایل های استاد رو شنیدم جواب همه سوال ها رو داد .یه جا راجع به سایت حرف زد سریع هدایت شدم به سایت .استاد خوش صدا و خوش قلب من .حال دل منو خوب کرد الان فقط توکلم به خداست سپردم به خدا که ابن بیماری پسر مو خوب کنه هر چند بعضی وقتا تحملم کمه.توی این فایلم من خیلی حس نزدیلی به شما رو کردم خیلی چون من بیشتر دنبال شنیدم. صحبت هایی هستم که ازش در زندگی استفاده کنم با توجه به شرایطم.زیبایی های اطراف خیلی زیبایست عاشقشم ولی الان فقط صحبت استاد و مریم جانم که خیلی دوسش دارم بیشتر از قبل وچون با صحبت هایی که استاد کرد و تعریف هایی از خصویات اخلاقی که عاسق فیلم گرفتنه …..من فکر میکردم این جریان سفرنامه ایده استاده و روال کار این طوریه .خیلی شبیه به شما هستم همیشه تو سفر دست به دوربینم هیج. جا خودم نیستم همش مناظز زیبا همش اتفاق های زیبا عاشق طبیعتم عاشق میکس و تدوین و صدا گذاری و انجامش میدم .مریم جانم دوستت دارم زیبا سخن .یه جای استاد صحبت کرد و گفت هی عکس میگرفت و شما رفتید یه گوشه نشستید و نگاه خیابون کردید خیلی ذوق کردم و منتظر باقی ماجرا بودم چون استاد خیلی با انرژی و ذوق میگفت منم دوس داشتم بدونم چرا رفتید یه گوشه نشستید خیلی تجسم کردم حتی حالت نشستنتونو .نمی دونم چرا با روسری و مانتو سیاه نمی دونم چرا .وقتی استاد گفت باتری موبایل از خنده اشکم در اومد .قربونتون برم من . شما خودتون هستید خود واقعی من عاشق اون آدم هایی هستم که خودشون هستن خود واقعی .منم دوس دارم شبیه شما بشم .
سفر چقدزیباست……زندگی سفر است نه ماندن است نه رسیدن فقط رفتن است.
وقتی شروع کردم به دوباره دیدن سفرنامه ها.واقعا همشون چقد نکات مثبت زیبایی دارن ومن نتونستم یه قسمت رو جدا کنم ومیخوام یک سناریو مانندی از این سفرها بنویسم.
روزهای سفرنامه:
شروع سفر از tapma فلوریدا . اصلا حس قبل از سفر خودش خیلی عالیه. وقتی که ما از قبل دیدیم واین همه زیبایی ها ونکات مثبت رووقتی خانم شایسته در روز اول میگن روز های خوبی در انتظارمون هست ما به جاهای خوب هدایت میشیم.جاهای زیبا رو خواهیم داد وبراتون فیلم میگیرم..این یعنی ایمان به هدایت.این یعنی ایمان به فرکانس مثبت. این یعنی فرکانس خوب. با گذر از یک هوای بارانی وبعدیه غروب زیبا وبا یک آهنگ زیبا رسیدیم به ایالت جورجیا.چه حس خوبی از دریاچه جورجیا ویک نسیم تابستانی بی نظیر وطبیعت زیبا لذت بردیم.
روز سوم سفرنامه دوچرخه سواری در state park با همسایه های متنوع با فرهنگ های متفاوت. وآهنگ :
شونه شونه میرفتیم من وتو تو جشن بارون …..حالا توهستی وبازم میریم تو این خیابون خخخ
روزچهارم شهر اتلانتادیدیدم در فروشگاهش مارچوبه ها نظر منو خیلی جلب کرد. سمت ما در باغ ها وباغچه ها اینقد مارچوبه است که همین جوری روییدن خیلی ها نمیدونن چه فوایدی دارن.بعضی ها که نمیشناسن کلا.وانجا بسته بندی میکنن ومیفروشن. هر کس سمت ما بخواد میتونه به صورت مفت ومجانی خیلی مارچوبه جمع کنه اصلا بفروشه. این یعنی حواستو جمع کن. ثروت همه جا هست حتی در بین علف های هرز باغچه ات.
چرخ فلک به من یاد میدهد از زاویه دیگر نگا کردن میتونه خیلی زیبا باشه ودراخر با دیدن کارخانه موفق مرسدس بنز روچهارم رو خیلی عالی تموم میکینیم.
روز پنجم وقتشه برسیم به همفسر RV مون …وقت تبدیل برق وشستنشه…..وقت یادگیری حل مسعله است..بعد تموم شدن کارها یه استخر زیبا چقدر می چسبد. ازبازی آدما در استخر از ضد آفتابی که فرزند برپشت مادرش میزند همش لذتبخش بود
روزششم باپل جوبی با منظر های زیبا وموزه پرندگان چقد حس خوبی میداد
روز هفتم مال پروانه ها بود. و پروانه خیلی درس داره واسه گفتن. یه کرم ابریشم چطور به پروانه زیباتبدیل میشود.
روز هشتم کولاکولا غوغا کرد.چقد خدمات خوبی ارائه میکرد…چه خدمات متنوعی….حتی شده با رقص هم احساس خوب رو ایجاد میکرد در بین مردم….چون میداند احساس خوب=اتفاق خوب = درامد خوب….برای همین کسی که نوشابه هم نمی خورد دوست دارد اونجابخورد.
روزنهم از از جاده زیبا شروع میشود…..natinal park … صدای آب…سنگ ها…آب خنک حس حال طبیعت های خودمون بهمون داد.
روز دهم رو smokemont…..وای چه باران زیبایی چه حس حال خوبی
بزار ادما بدونن میشه بیهوده نبوسید….میشه خورشید شد وتابید…میشه آسمون بوسید.
روز یازدهم رو بارقص شروع کردیم….چه رقص های زبیایی…با چه سن هایی…
یه سری به رستوران ایرانی زدیم.شلوغی رستوارن قابل تامل بود یه ساعت منتظر نوبت باشی…..چقد فراوانی
آب نماهای زیبای رستوران وقدم به قدم هدایت شدن به جاهای خوب.
رقص وجشن های روز استقلال با هرسنی از کوچیک وبزرگ وسن بالا…شادی سن ندارد
روز دوازدهم با یک نیمرو عالی خانم شایسته شروع کردیم.وبا شستن لباسها
دوچرخه سواری وسط نوور در روز سیزدهم با طبیعت زیبایش چه حالی میداد با اسب های زیبا
صندلی سبک روی سنگ ها وآب وقایق های بادی روی آب هیچ چیز به جز حس خوب به ادم نمیداد
روز چهاردهم ایجاد یه فضای خالی درپربازدید ترین وشلوغترین زمان natinal parrk به ما یاد داد اگر فرکانست خوب باشه یه سری چیزا بی مقدمه جور میشود اگر فرکانست خوب نباشه با دوصد مقدمه جور نمیشود
تامین بودجه پارک توسط مردم .درس خیلی خوبی به ماداد
روز پانزدهم دعوت جشن همسایه به من یاد داد خودت بودن رو ساده بودن رو…وقرار نیس میزبان برای یک مراسم برای تظاهر یه سری کارا انجام بده ویا خودشو خیلی به زحمت بندازه.
با گذریه جاده فوق العاده زبیا از روز پانزدهم گذر کردیم.
روز شانزدهم میریم ایالت پنسلوانیا……چه غذایی وچه باران زیبایی رو تجربه کردیم.هوای تمیز پیچک ها وآهوی زیبا شانزدهم رو محشر کرد.
روز هفدهم نوبت اصلاح ظاهر خود بود…نوبت حفظ وآراسته کردن ظاهر بود.نوبت خرید لباس برای خود بود.
روز هجدهم داستان حل مسعله یاد گرفتیم..هر مسعله راه حلی دارد.یه ایده خلاقانه در خدمات رو یاد گرفتیم. که اگر از خدمات بیشتر راضی بودی دوست داشتی میتونی بیشتر از مبلغشو بپیردازی tip……ایده گرفتم به شیوه دیگر
روز نوزدهم روز من معمار بود…خانه آبشار خودم….خانه آبشار دوران دانشجویی.. چقد حس خوبی داشت گردش در فضاهای ان…لذت بردم اساسی
روز بیستم..حس وحال پدروپسری بود…با چالش های خودشون…با عکس های دوتایی خودشون..چقد خوب بودن این دوتا
روز۲۱ با کیک های خوشمزه شروع میشه آشنایی با خانم کتی .
نگاه زیبا به داستان مرگ در یک سگ….که همیشه سعی کنیم احساس خوب رو داشته باشیم.
روز ۲۲ خانه زبیای خانم کتی…با مادرش….در هر سنی هم باشی میشه سفر کرد میشه لذت برد.
روز ۲۴..welcom to newyork….با آهنگ زیبای او..او…او…اووو
باید پارو نزد ووادا باید دل به دریا داد
روز۲۵…….اره تو تیز کن بازدهیت میره بالا…
از روز ۲۶ تا ۲۸ که محشر به پا میشود..با ابشار نیاگارا..
وای چه طبعیعتی چه آبشاری از هر زاویه بهش نزدیک میشدیم زیبایی های خودش رو داشت. از کشتی از سمت صخره ها ..از آبی که به سروصورت میزند از رنگین کمان تا سرسبزیهای خاص خودش خیره کننده بود.
روز ۲۹ ام. با گلهای زیبای یک خانم…ونحوه عشق دادنش به گلها چقد لذت بخش بود
روز ۳۰….کلبه چوبی زیبا با عشق وسایل کنار هم چیده شده بودن وحس مادربزرگی بهمون داد.ویاد داد عشق همه چی رو زیبا میکند
روز۳۱…یه روز خیلی خودمونی بودچقد حس خوبی داشت….سکوت وتاریکی وصدای جیرجیرک ها.. شب با RV بودن.چقد دلم خواست.
روز۳۲ام..از ثبت لحظات وخاطرات این روزها…از پشت صحنه ها وداستان های شنیدنی وجمله طلایی ادامه دادن وتکرار رونددرست یعنی موفقیت
همه روزها درسی هایی برای گفتن داشت…خیلی نکات مثبتی داشت که …خیلی شادی ولذت ها داشت..خیلی احساس خوب داشت……..خیلی فرکانس مثبت ها داشت..که من جزئی از هر روز رونوشتم…..به خاطر همه چیز سپاسگذاریم ازت خانم شایسته….به خاطر تمام زحمتهایت….سپاسگذاریم استاد عزیز به خاطر همه چیز.
میخوام تا قسمت ۲۹ به خاطر شرایط ام که نتونستم تا قسمت ۳۲ سفر به دور امریکا را ببینم ولی تا ۲۹ قسمت رو که دیدم نظر خودمو بنویسم
نه برای جایزه برای اینکه واقعا از دید یک بسنده میخوام بگم احساس خودمو بگم چیزی که من تونستم احساس و برداشت کنم
فقط میخوام خلاصه و نکات ریز رو بگم تا خیلی طولانی نشه
سفر به دور امریکا یک رو هم ندیدم ? اینجا میخوام حقیقت رو بنویسم نمیخوام ادای خوبا رو در بیارم
سفر به دور امریکا ۲
?فایل بسیار اموزنده ?
وقتی مریم خانم مثال زیبای چشم و گوش و ذهن و پا و …… با طبیعت میزد واقعا حرفاش قشنگ و دلنشین و بهتر و زیباتر درک و ماندگار تر تو ذهن من نشست یعنی هر جایی زیبایی ببینم یا پارکی یاد حرفش می آفتم
سفر به دور امریکا ۳
?بمب انرژی ?
واقعا وقتی استاد آهنگ گذاشتن و رقصیدن این یک حس فوق العاده و زیبایی بهم دست داد گفتم این آدم بهترینه چون متعصب و نگران حرف مردم نیست و داره عشق و حالشو میکنه فایل ۲،۳ رو نگاه کردم مثل همیشه یه حالتی مثلا تکراری بود و وقتی فایل قسمت ۳ رو دیدم با خودم تصمیم گرفتم که همه فایل ها رو ببینم و همش مشتاقانه منتظر این بودم که کی استاد شوخی یا حرکتی انجام میدن واقعا برای من خیلی جذاب و احساس صمیمیت بیشتری ایجاد کرد خیلی بیشتر استاد به دلم نشست و خوشم اومد از این الگویی که من دارم آفرین هم به استادم و هم به خودم واقعا دیدم نسبت به خدا باز تر شد و راحت تر شدم و خیلی برام اون صحنه تاثیر گذار بود و من الان عاشقانه خدا رو دوست دارم چون میدونم سختگیر نیست فقط با یک حرکتی که استاد برای لذت خودش انجام داد و تاثیر بسیار زیادی به من بیننده داشت واقعا سپاسگذارم
قسمت ۴ سفر به دور امریکا هم
زیبایی هاش فوق العاده بود و چیزی من حس نکردم تو فایل من فقط میخوام نکاتی رو بگم که خیلی خوب و عالی بودن از نظر خودم
قسمت ۵ سفر به دور امریکا
?رابطه عالی تو این فایلمشخص بود ?
وقتی استاد شوخی میکردن خیلی فایل و این سفر رو جذاب تر و دیدنی تر کردن و خیلی برام احساس خوبی رو ایجاد کردن استاد نگران این نیستند که فیلم داره ضبط میشه شوخی نکنید یا زشته و این حرکات فوق العاده از نظر من خیلی انرژی داشت و واقعا استاد رو از ته قلبم دوسش دارم واقعا داره لذت میبره هر طوری که خودش میخواد همه فایل هاش به حرفهاش ربط داره یعنی داره همون چیزهایی روکه میگه انجام میده واقعا از زبان تصاویر من باور کردم نه از کلام خودشون
قسمت ۶ سفر به دور امریکا
?سخنان زیبای مریم خانم ?
سخنانی که در مورد طبیعت و احساسی که خودشون داشتن لمس میکردن میگفتن واقعا اموزنده و قابل باور و ماندگاری بیشتری تو ذهنم داشت و من سعی میکنم فقط اصل قضیه رو بگم و هر کسی دوست داشته باشه حرفهای منو متوجه بشه بره فایل رو ببینه میدونه من چی میگم
قسمت ۷ سفر به دور امریکا
?لذت بردن استاد از مریم خانم که بهشون خوش بگذره ?
تو این فایل من متوجه شدم که استاد جز اینکه از زیبایی ها و اطراف اش لذت میبره هیچ از لذت بردن مریم خانم خیلی بیشتر لذت میبرن یعنی خیلی دوست داره به مریم خانم خوش بگذره و همش استاد حواسش به این بود که مریم خانم بیشتر لذت ببره و این احساس من بود جایی که داشتن میبردن مریم خانم رو برای دیدن پروانه ها استاد گفته بودن نکات ریز رو هم بنویسید منم نوشتم ?
قسمت ۸ سفر به دور امریکا
?بیشتر در مورد فراوانی بود ?
دیدن کوکا کولا خیلی خوب و عالی بود نشون دهنده بیزینس عالیه شادی بود
فایل سفر به دور امریکا قسمت ۹
? رابطه عاشقانه دو طرفه ?
مریم خانم واقعا با احساس خوشحالی و لذت داشتن حرف میزدن از طبیعت و سپاسگذاری و استاد هم خیلی روحیه خوبی میگیرن از لذت بردن مریم خانم از احساس و صحبت های معلوم بود روابط عاشقانه دو طرفه بود آن شاالله هر روز شاد تر باشید
فایل سفر به دور امریکا قسمت ۱۰
?حرفهای زیبای استاد و انرژی فوقالعاده شون و کامنت مریم خانم ?
این جلسه رو آدم هزار بارم نگاه کنه تکراری نمیشه پر از انرژی مثبت هستش و مخصوصا کامنت که روی این فایل گذاشتن مریم خانم واقعا قشنگ بود و این یکی از بهترین قسمت های بود که دیدم واقعا خیلی خوب بود از نظر من هم نکات آموزشی که به میکاییل گفتن و هم آهنگ درخواستی و هم کامنت مریم خانم یعنی یک قسمت کاملی بود
قسمت ۱۱سفر به دور امریکا
?رابطه دوستانه پدر و پسر ?
خیلی رابطه خوب و مثل دو تا رفیق و دوست هستن و شوخی که کردن خیلی خوب بود و صحبت های قشنگ در مورد هدایت شدن قدم به قدم مریم خانم
و لذت بردن مردم که بی ریا و ساده با دمپایی یا پای لخت و بدون تجهیزات فقط فقط داشتن لذت میبردن و میرخصیدن و این یعنی میشه بدون هیچ تشریفاتی خوش گذروند و واقعا سر اصل مطلب رفتن یعنی لذت بردن واقعی بود نه مصنوعی
قسمت ۱۲ سفر به دور امریکا
تو این قسمت من بیشتر متوجه شدم که استاد خیلی علاقه دارن به اشیا های مثل و دریل و کارهای فنی حرفه ایی ….
قسمت ۱۳ سفر به دور امریکا
طبیعت خیلی زیبا و رودخونه عالی که همه طبیعت هاش خوب بودن اگر بنویسم خیلی طولانی میشه و من فقط میخوام چیزهای اصل رو که دیدم از نظر خودم بگم
قسمت ۱۴ سفر به دور امریکا
خوشحالی استاد از اینکه جهان کمک میکنه واقعا هم همینطور شد و معلوم بود خیلی دلشون میخواست توی اون پارک چند روزی بمونن و همونطور هم شد و صحبت های قشنگی که در مورد ثروتمندان و کمک شون و فرهنگ شون که به بچه ها تو مدرسه یاد میدن و ورودی هاشون
و مایک که با دونستن زبان انگلیسی خیلی تونسته تو این سفر کمک کنه به استاد و مریم خانم
قسمت ۱۵ سفر به دور امریکا
مهمونی زیبایی که نیازی به تشریفات و جبران کردن نبوده و فقط و فقط مهم براشون لذت بردن بوده نه غذا و نه دنبال حاشیه بودن مستقیم سر اصل مطلب رفتن و همه چیز رو خلاصه کردن تا لذت رو ببرن و برعکس ما که همه چیزمون بالاست مثلا تشریفات و تعارف ها و این چیزی ولی با کار سنگین ظرف شستن و هیچ لذتی نبردن ولی طریق صحیح مهمونی این بود که حاشیه نبود و همش اصل بود همون لذت بردن
قسمت ۱۷ ،۱۸ ،۱۹ سفر به دور امریکا
این قسمت ها بیشتر تو جاده بودن و طبیعتو لذت بردن خودشون بودن
قسمت ۲۰ سفر به دور امریکا
رابطه استاد با پسرش خیلی عالی و دوستانه بود و صحبت های مریم خانم در مورد شرط بندی و استاد و پسرش هم خیلی زیبا بود
قسمت ۲۱ سفر به دور امریکا
? توضیحات زیبا در مورد مرگ بود ?
داستان سگی که کمی مونده بود برای آخرش عمرش و دیدگاه اونها نسبت به مرگ و توضیحات زیبای استاد در مورد مرگ و صحبت کردن ایشون فایل رو خیلی جذاب تر کردن
قسمت ۲۲ سفر به دور امریکا
?در مورد ارتباط عالی با غریبه ها ?
واقعا عالی بود طرز برخورد استاد و عشق و علاقه ایی که ایشون به غریبه ها و دیدگاهی که دارن و ذوق و شوق مریم خانم که واقعا میشه زیبا زندگی کرد این فایل این پیام رو بهم داد
قسمت ۲۳ سفر به دور امریکا
?انرژی صبح استاد ?
آهنگ های محلی ولی فقط برداشت من انرژی خوبی بود که صبح آدم بیدار میشه و پر آرزو انرژی بود استاد خیلی خوب بود
قسمت ۲۴ سفر به دور امریکا
بیشتر زیبایی بود و نشون دادن چاقو امریکایی و لذت بردن استاد از اشیا هایی که دوست داره
قسمت ۲۵ سفر به دور امریکا
بیشتر زیبایی و آبشار نیاگارا بود
قسمت ۲۶ سفر به دورامریکا
? این پیام رو برام داشت که نگران حرف مردم نبودن و واقعا لذت بردناز زندگی به سبکشخصی و دوست داشتنی ?
رفتن زیر آبشار و با تمام وجود استاد داشتن لذت میبردن که گل از گل شکسته بود اصلا استاد از بس خوشحال بودن نفس شون حبس شده بود و خنده های زیبا داشتن که منم باهاشون میخدیدم وقتی میدیدم
و تو این فایل متوجه شدم باید رها باشی و هر چیزی رو دوست داری انجام بدی و نگران نباشی که خیس میشی یا اینکه دنبال این باشی بقیه چکار میکنن مهم این بود از ته دل فریاد زدن و این یعنی زندگی به سبک خودشون و برای من خیلی لذت بخش بود و دوست داشتم همه حرکات استاد رو
قسمت ۲۷ سفر یه دور امریکا
این پیام رو داشت که نگران غذا نبودن اگر تو اتوبوس میخوردن لذت میبردن و اگر تو پارک میخوردن بازم لذت میبردن و هم تو رستوران هم همینطور و نگران غذا و دنبال حاشیه نیستن واقع فقط دنبال اصل مطلب همون لذت بردن هستن
قسمت ۲۸ سفر به دور امریکا
? رابطه عاشقانه دو طرفه?
موقعی که مریم خانم موهای استاد رو درست کردن برای سوار شدن به کشتی کلیدی تو ذهنم روشن شد که این یک رابطه عاشقانه از همه لحاظ عالی هستش که دارن تجربه میکنن استاد و یک الگوی بسیار خوبی برای خودم شد که واقعا آدم نباید نگران این باشه که حتما منتظر باشه که ازدواج کنه و این چیزها میشه همه جور زندگی کرد و میشه به سبکی که دوست داری زندگی کنی که از ازدواج هم قشنگ تر باشه
قسمت ۲۹ سفر به دور امریکا
احترام گذاشتن و دیدگاه خوب استاد نسبت به همه مقدسات و اعتقادات مردم و تشویق کردن و تحسین کردن ایشون خیلی برام قابل قبول و دوست داشتی اییه
که آدم هر طوری که دوست داره با هر اعتقادی که دوست داره میتونه زندگی کنیم و اکثرا من دیدم خیلی از مسلمون ها ادعا میکنن که از همه بالا ترن و پاک ترن و اگر جایی مجسمه یا بت ایی ببین دیدشون نسبت به اون شخص یا اون قوم عوض میشه و خودشون رو خیلی بالاتر میبینن و قضاوت میکنن مردمه رو
و امیدوارم که خوب نوشته باشم من فقط برداشت های خودمو نوشتم و خلاصه کردم و و فقط یک حالت اشاره بهموضوع کردم و برداشت خودمو گفتم و با دیدن کلیپ ها همه چیز مشخصه و امیدوارم یک روز ببینمتون و این اسمی که روی سایت گذاشتی خانواده صمیمی عباس منش از چت کردن به حقیقت یعنی همون نزدیک بودن مثل یک خانواده بودن بشه در آینده
سلام خانم شایسته عزیز
من قسمت 6 روپسندیدم چون شما گفتین وقتی زیباییهارودیدین بایدازشون بگذریدورد شوی تاوابسته انها نشوی من تواون لحظه خیلی دلم گرفته بود ویه نفروکه دوستش داشتم بایه تلفن خداحافظی کرد ازش ناراحت بودم.بااین فایل به خودم اومدم وتویه لحظه گفتم فقط میخوام ازهمین لحظه لزت ببرم.ممنون
سلام و صد سلام و درود به اساتید عزیزم، استاد عباس منش و استاد شایسته
وجود شما دو عزیز تو زندگی من برای من برکته. خدای خودم رو خیلی شکر میکنم
و سلام به هم خانواده ای های عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش. سلام :)))
خدای خودم رو خیلی شکر کردم با دیدن این فایل.
بعد از دیدن و شنیدن این فایل کلی تو اتاقم قدم زنان هی دور خودم میچرخیدم و آگاهی این فایل رو مرور میکردم و با خودم راجبش صحبت میکردم. دیگه واقعا داشت سرم گیج میرفت ;))
خانم شایسته ی عزیز شما هم برای من مثل استاد عباس منش هستید.
دو عمل کننده هیولا به قوانین خدا :)))
واقعا به دیدن این فایل هدایت شدم. به تمام معنا هدایت شدم. تاحالا به این شدت هدایت شدنمو حس نکرده بودم
این فایل نشانه ی امروز من بود. بینهایت بابت این امکانی که در سایت هست ازتون ممنونم و خدای خودم رو شاکرم.
الان که دارم این کامنت رو با ی حس عالی می نویسم قسمت ۸۳ سفر به دور امریکا روی سایت قرار گرفته که توصیف اون حس فوق العاده ی اسب سواری واقعا در قالب کلمات نمیگنجه.
اما بگم از این فایل
وای، وای، وای. آخه من چی بگم در مورد این فایل
نمیدونید چقدر زیاد من این فایلو دوست داشتم
نمیدونید چقققققققدر زیــــــــــــــــــــــااااااااااااااااااااااااااد من این مکالمه ی بین دو استاد عزیزم رو دوست داشتم
چقدر من لذت بردم از شنیدن تکاملتون
چقدر همه چی واسم باورپذیرتر شد. مسیر واسم واضح تر شد.
آخه این ذهن نجواگر من بعضی وقتا میومد به من میگفت: ببین احسان تو الان ایرانی و اونا تو امریکان. تو امریکایی که دیگه کشوری بهتر و بالاتر از اون نداریم. تو کجا و اونا کجا!
و اینجوری حالمو بد میکرد. با اینکه تاحالا بارها و بارها از زبان استاد شنیده بودم که ایشون تکاملشون رو طی کردند. مدارهای تکاملیشون رو گذروندن که الان به این جایگاه رسیدن. ولی ذهن من این مراحل تکاملی استاد رو نمیدید و همش داشت الانِ منو که تازه اول راهم با الانِ استاد که مدارهای تکاملیشو طی کرده مقایسه میکرد! و این مقایسه حالمو بد میکرد و ناامیدی واسم ایجاد میکرد.
با دیدن این فایل، حرفای استاد تو جلسه اول قدم اول واسم تداعی شد که میگفتن کار شیطان ایجاد این ناامیدیه، کار شیطان اینه که آینده رو بد نشون بده، کار شیطان اینه که بخواد ما رو بی عرضه نشون بده!
اما
اما وقتی این که مکالمه ی قشنگتون، این به اشتراک گذاشتن درکتون از قوانین، این مرور کردن تکاملتون رو شنیدم، نمیدونید چقدر حالمو خوب کرد، عجب مطالب دندون شکنی بود واسه شیطان ذهنم! یعنی قشنگ زد پوکوندش ها ! ی مشت محکم
اینکه سفرهاتون رو از همین ترکیه شروع کردین اونم با هیوندای النترا، اینکه بعضی شبا حتی تو ماشین هم میخوابیدین ولی درعین حال داشتین لذت میبردین
خییییییلی برام جالب بود، اینکه من تاحالا فکر میکردم استاد عباس منش تمام وقت داره تو تهیه قسمت های سفرنامه به خانم شایسته کمک میکنه. اما وقتی استاد گفتن که من نه تنها باد موافق نیستم بلکه تازه کلی هم غر میزدم و خوشحالم میشدم از تموم شدن باطری موبایل خانم شایسته وووو انگار که یه چیزی تو وجودم شکست. اصلا باورم نمیشد که خانم شایسته با وجود عدم همراهی استاد اینقدر عاشقانه برای ماها قسمت های سفرنامه رو آماده میکرده. که البته بعدش بخاطر وجود این عشق بینهایت به این کار استاد هم کم کم همراه تر شدن تو این زمینه.
واقعا خانم شایسته دست مریزاد. بابا دمتون گرم. شما دیگه چقدر خفنین :)))) کلی حال کردم بخدا. ی تشکر جانانه دارم ازتون که با وجود اینهمه کار باز واسمون با عشق فیلم میگیرید و شکار لحظه ها می کنید و تدوینش میکنید و با ما به اشتراک میگذاریدش :)))
این فایل خیلی کمکم کرد و در آینده خیلی بیشتر هم کمکم خواهد کرد که به درک بهتری از قوانین برسم، که عملگراتر بشم، که با وجود مخالفت های دیگران بازم با قدرت کارمو انجام بدم، کاریو که دلم داره گواه میده به درستیش. اینو استاد عباس منش تو قسمت ۷۸ سفرنامه هم اون اواخرش اشاره میکنن که وقتی قلبشون چیزیو میگه و هدایت الهی رو دریافت میکنن اگر همه دنیا هم بگن اون کارو نکن بازم اون کارو انجام میده و اینو من امروز در شما هم دیدم خانم شایسته عزیز
نمیدونید که بابت وجود شما عزیزان در زندگیم خوشحالم و خدای خودم رو شکر میکنم
راستی! این خواسته ی امروز منم تو تمرین ستاره قطبی بود که با ی اتفاق یا خبر یا آگاهی ای برخورد کنم که حالمو دگرگون کنه و عجب خدا و این جهانی ک خلق کرده کارشونو خوب و بی نقص انجام میدن
خیلی خوشحالم که در جمع خانواده صمیمی عباس منش هستم و در فرکانس این آگاهی ها
هزاران هزار بار خدارو شکر
* و در پایان یه درخواست دارم:
لطفا هر چند وقت فایل های مشابه اینچنینی برامون درست کنید. مثل همین فایل یه دوربین بزارین و با هم از درکتون از قوانین و تجربه سفرنامه ی سفربه دور امریکا برامون بگید. خیلی حس خوبیه، خیلی کمک کننده تره، خیلی عالیه، خیلی ها :)) همین الان این خواسته به لیست خواسته هام اضافه شد. از خدای خواستم که بازم از این فایل ها برامون تهیه کنید:))
به امید دیدن قسمت دوم پشت صحنه سفربه دور امریکا :)))
مرسی که هستین :))))
سلام به همه ی اعضای خانواده صمیمی وهم فرکانسم ،خیلی احساس خوبی دارم که اینجا هستم واز خداوند مهربانم سپاسگزارم که مرا باشما پیوند داد،استاد عزیزومریم جانم ،این عالیه که ما استادی داریم که تا این حد بهش نزدیکیم ودردسترسه وداریم خصوصی ترین لحظات زندگیشو میبینیم والگو برداری میکنیم وصدالبته باورهامون بزرگتر میشن ،من تا حالا هیچ ذهنیتی درمورد سفر با RVوکشور امریکا واین همه سرسبزیها وزیبائیهاش نداشتم ،دیروز ازروی نقشه اینترنتی به امریکا ومسیری که دارید سفر میکنید نگاه میکردم ،متوجه شدم که این کشور چقدر سرسبزه وبا مقایسه با نقشه ایران دیدم که فقط نوار سبز دامنه ی خزر مشابه اونجاست ومتوجه شدم که من خییییلی کوچیکم وخیلی چیزا هست که نه تنها نمیدونم بلکه حتی در ذهنم هم نمیگنجید که بهشون فکر کنم ،یعنی من تا حالا نه نمیدونستم یک چنین مکانهای زیبایی در دنیا هست بلکه هنوز کشور خودم رو هم نمیشناختم ،اما حالا جهانبینی من در حال گسترشه واینو مدیون شما هستم ،خیلی خوشحالم که خدا داره این فرصت رو بهم میده که بیشتر با شما باشم ،از سال ۹۵ تا حالا که خیلی اتفاقی همراهتون شدم ،زندگی من زیروروشده ،همه متعجب هستند که چطور یه لیسانسه خانه دار با ۲فرزند تونست در عرض ۳سال اینقدر پیشرفت کنه ،واقعا ممنونم واقعا سپاسگزارم ،شما دستی از خدا برروی زمین هستید، من از لحاظ توحیدی هم بسیار تغییر کردم ،خیلی به خدانزدیکتر شدم ودیگه از هیچ کس غیر از خدا چیزی نمیخوام ،از هیچ کس هیچ انتظاری ندارم ودرعین حال همه رو دوست دارم ،خیلی دوست دارم یکبار ماجرای پیشرفت وجایگاه الانم رو باهاتون به اشتراک بگذارم ، تا ببینید با من چه ها کردید ،.عاشقتوونممممممم ،مریم جانم ،عشقم ،ممنون به خاطر این همه خلوص واحساس خوبت که با دیدن فیلمهات به ما هم انتقال پیدا کرده ،دوستتتون دارم ،شاد ،سلامت وپایدار باشید.
به نام خدای بخشنده و مهربان که ستایش مخصوص اوست
قسمت انتخابی من که خیلی تاثیر گذار بود برای من و روحم تماما احساسش میکنه قسمت ۲۶ هست. البته از سری قسمتهای آبشار نیاگارا من خیلی درس گرفتم.
توی قسمت ۲۶ «هماهنگی بین ذهن و روح» یک هارمونی ایجاد کرده، هماهنگی میان مخلوقات خداوند، وقتی که با خودت در صلح و دوستی هستی و خودت رو عاشقانه دوست داری تمام مخلوقات تو رو به همون اندازه دوست دارند. این درس رو گرفتم وقتی هماهنگی میان ذهن و روح ایجاد میشه تنها هدایت میشی به سمت زیباییهای بیشتر و بیشتر و تا زمانی که این روند رو ادامه میدی و این رو «اصل» میدونی تا بینهایت پیش میری. این یعنی جدایی اصل از فرع.
وقتی که شبیه به روحت که فراوانی رو باور داره فکر میکنی و فرکانستو بر اساس روحت با « کنترل ذهن » تنظیم میکنی تنها و تنها « فراوانی و ثروت بیانتهای خداوند » رو تجربه میکنی. تا زمانی که « و لسوف یعطیک ربک فترضی» میشوی.
طبیعتی که در این قسمت و قسمتهای بعدش میبینم همه داره به من این پیام رو میده که تماما با خودت در صلح باش
و اون آبشاری که داره بهم میگه رها و آزاد باش از هر قید و بندی، از هر شرطی شدگی، از غل و زنجیرها رها شو، گاری رو رها کن و مسیر طبیعی زندگیت رو در پیش بگیر.
اون گل بنفشی که کنار آبشاره داره بهم میگه تو منحصر بفردی نه از کسی بالاتری و نه از کسی پایین تر و حتی مساوی و برابر هم با کسی نیستی، تو خودتی و همینجور که هستی منحصر بفردی. نه اون گل بنفش میگه چرا من قدم از درختا کوتاهتره نه درخت میگه چرا من مثل این گلهای زیبا رنگین نیستم. همه بدون توقع و مقایسه وجود دارن و یک هماهنگی شگفتانگیزی رو ایجاد کردن که هر کس که تونسته بین ذهن و روحش هماهنگی ایجاد کنه میتونه این زیباییها رو لمس کنه.
همون هماهنگی بین ذهن و روحی که بدون چشم داشت به پرندهها غذا میده به سنجاب غذا میده و به دستان خداوند تبدیل میشه و این هماهنگی تا جایی میتونه ادامه داشته باشه که میتونی هزاران مخلوق خداوند و آسمان و زمین رو مسخر خودت کنی. مثل سلیمان نبی. در همین لحظات که استاد عباسمنش به سنجاب غذا میده چنان خندهای از ته دل میکنه که این درس رو به من داد که از تمام لحظات زندگیت لذت ببر چه در حال دیدن آبشار نیاگارا باشی چه در حال غذا دادن به یک موجود کوچک. دیروز که توی پارک نشسته بودم چنان از زیبایی یک دختر بچه در حال دوچرخه سواری لذت بردم و وقتی از روبروم رد میشد خدا رو در چشمانش میدیدم، همین برایم کافی بود و راضی شدم و هنوزم این زیبایی توی ذهنمه. دارم از این سفرنامه چشیدن طعم واقعی زندگی رو یاد میگیرم اون هم در عمل.
این قسمت داره بهم میگه همه چیز در « جایگاه صحیح خودش » قرار داره تو فقط هماهنگی بین ذهن و روحت ایجاد کن تا در این ارکستری که خداوند به راه انداخته حضور داشته باشی.
وقتی میبینم که این صلح درونی چه رابطهی زیبایی رو با فرزند ایجاد میکنه، با عشقت ایجاد میکنه. و چه هدایتهایی که داری توسط این هماهنگی درون تجربه میکنی. وقتی که میبینم که این صلح درونی و هماهنگی میان ذهن و روح اصلا شرایط نمیشناسه و اصلا هیچ ربطی به شرایط و وضعیت نداره، هر کجا باشی میتونی ایجادش کنی. همانطور که این هماهنگی هم در بندرعباس وجود داشت و هم در امریکا وجود داره.
وقتی برگشتم و فایل پاسخ به مسابقه شیوه کنترل ورودیهای ذهن رو نگاه کردم استاد عباسمنش چه زیبا از این هماهنگی و احساس خوب صحبت میکرد وقتی در خیابونای بندرعباس راه میرفت و اشک میریخت از شدت احساس خوب و رابطه با زیباییهای خدای بی همتا.
دارم عشق بی قید و شرط ، بخشیدن، رها بودن، نچسبیدن، رو از این سفرنامه یاد میگیرم دارم. این هماهنگی بین ذهن و روح رو که دارم میبینم رو در خودم ایجاد کنم و عمل کنم بهش.
هدایتهای الهی که همیشه میاد فقط کافیه با خودم مهربان باشم و هر زیبایی رو میبینم غرقش بشم، کافیه این هماهنگی میان ذهن و روح رو ایجاد کنم.
هذا من فضل ربی
تا بزودی…
سلام دوست خوبم حامد عزیز
??
چه زیبا توصیف کردی و چه زیبا دیدی واقعا لذت بردم
آفرین به تو دوست زیبا اندیش
اینقدر این گفتگو به دلم نشست و زیبایی دیدم که حس میکنم زیباترین قسمت سفرنامه این قسمت
چقدر خوب باهم حرف میزنید در زمینه روابط عالی هستش
اینقدر که به همدیگه احترام میذارین استاد سکوت میکنه و باعشق حرفای خانوم شایسته گوش میده بعد خانوم شایسته سکوت میکنه و جوری حرفای استاد گوش میکنه انگار دنیا همین دونفرو داره و این دوتا دارن باهم حرف میزنن
انگار هزار ساله کنار هم نبودین و الان تازه به هم رسیدین
بعد اینکه اینقدر زیبا از همدیگه تعریف میکنین خانوم شایسته همیشه جوری دذباره استاد که دوست یا همسرشون حرف میزنه که من تا الان کمتر زن و شوهری دیدم اینجوری باشن تو قسمت4سفر نامه هم وقتی استاد داشت ماشین میشست گفتش که این آدم همه کاری از دستش برمیاد و چقدر خوب ویژگی های مثبت استاد بیان میکنی و متقابل اون هم استاد خیلی خوب وباعشق خانوم شایسته خطاب میکنه
یه نکته خیلی جاااالب که این فایل داشت این بود که من فکر میکردم هیییچ گونه مخالفتی تو هیچ کاری نباید باشه و وقتی آدم روخودش کار کنه همه چیز موافقه تا اینکه الان استاد گفت خیلی هم موافق سفرنامه نبوده و خانوم شایسته با وجود مخالفت استاد باعشق کارش انجام داده و چقدر این آدم با خودش هماهنگ بوده و عاشق کارش بوده که الان استادم عاشق این کار شده
و فهمیدم ما تو زندگی در هرمرحله تضاد هایی داریم و علت این تضاد ها این نیست که ما حتما بد روی خودمون کار کردیم یا خوب نیستیم علتش این که ما باید بهتررررترتر بشیم و قشنگ تر با عشق و ایمان بیشتری حرکت کنیم
این خواستنه خودش عشقه خودش قشنگه اینکه ذره ذره پیشرفت کنیم خودش قشنگه و منم همین میخوام
منم همین رابطه فوق العاده رو میخوام که با عشق بشینم باهمسری حرف بزنم و ساعت ها حرف بزنیم و زمان از دستمون بره
وای استاد اونجا که گفتی ساده شدنمون برای سادگی ها یعنی ترکووووندی عالی بود
چه میچسبه این رها بودنه این آزاد بودنه این عشقه این زیبایی ها
منم چشمام میسپارم به خدا و زیبایی هاش میبینم خدا بهترینارو واسم میخواد
البته که با شروع این سفر چشمام رفت به سمت زیبایی هااااا و راحتی و خدا و رها بودن و خوشبختی
دوستتون دارم تمام بنده های خدای مهربونم
امروز که بعد از مدتها دوباره این سایت رو باز کردم و دو تا از فیلمهای سفر به دور آمریکا رو نگاه کردم و اینکه چندین بار توی فیلم اشاره شد که دستان خدا روی زمین به کمکت میاد از یه جاهایی که حتی فکرشم نمیکنم. خیلی برام جالب بود که مدتها قبل با یه سازمانی توی آمریکا داشتم مکاتبه میکردم ولی بعد از سه یا چهار مرتبه ایمیل رد و بدل کردن دیگه جوابی از سوی اون سازمان بهم نرسید و ارتباط قطع شد، خیلی ناراحت بودم این روزا و همش به خودم میگفتم خب دیگه من یه ایرانی هستم و تو وضعیت الان چه انتظاری دارم که بهم جواب بدن، خلاصه اینکه مهاجرت به آمریکا و کلاً فکرشم بوسیده بودم و گذاشته بودم کنار، و حتی امشب که داشتم این فیلما رو میدیدم اون قسمتی که خانم شایسته گفت موقع خروج از ایران جلو کانتر این جمله که ایران به دنیا اومدن و آمریکا زندگی کردن انتخابت بوده توی قلبشون تداعی شده و فیلم دیگه ای که آقای عباس منش گفتن که انشالله آمریکا ببینیمتون به نظرم خنده دار اومد و به خودم گفتم محاله تو این وضعیت الان.
ولی امشب که اومدم تو رختخواب تا بخوابم لینکداین خودمو که باز کردم دیدم که یه خانم ایرانی که توی نیروی دریایی آمریکا کار میکنه و بدون اینکه اصلاً منو بشناسه یا اینکه من بشناسمشون اومدن توی پیج من و تمام مهارتهایی رو که من ذکر کردم دارم، تأیید کردن !!!!!!!!!
هنوزم دارم به خودم میگم چرا؟؟؟؟
چرا امشب؟؟
چرا یه خانم ایرانی که توی آمریکا مشغول کار و زندگی هست؟؟؟
اصلاً چرا بدون اینکه منو بشناسه اینکارو کرده؟؟؟؟
احساس میکنم این یه نشونه است از طرف خدا که اگر من بخوام و باور داشته باشم میشود، احساس میکنم که یه نشونه است برای اینکه دوباره برای رسیدن به هدفم جونی دوباره بگیرم و صبر داشته باشم.
با دیدن این نشونه دوباره یادم افتاد که خدا نگاهش بهم هست.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر،
نمیدونم چجوری باید بگم که چقدر دوستش دارم.