سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-09 08:10:202024-07-31 11:45:42سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت دوستان عزیز
ما خیلی خاص هستیم.?
الان که دارم این رو می نویسم خیلی دارم با شرم و حیا می نویسم.
انگار دارم این پیام رو به یه تعدادی از افراد خاص روی کره زمین می نویسم.
مو به تنم سیخ میشه وقتی خودم رو جزو این افراد خاص حساب می کنم. خیلی حس خوبیه، عالیه
یه تعداد افرادی که با ایمانشان می تونند یه کوه رو جابه جا کنند. یه تعداد افرادی که آن قدر شجاع هستند که بدون توجه به شرایط موجود بدون توجه به افراد دور وبرشون با ایمان پرشور به سمت خواسته ای که خدا در دلشون انداخته حرکت می کنند.
به طرف بگو می خوام بدم آمریکا آبشار نیاگارا رو از نزدی ببینم.
با دو دسته آدم روبه رو میشید:
باور فقیر: تو رو آمریکا رات نمیدن، پولت کجا بود، دیوانه شدی
سنگ بزرگ نشونه نزدنه و …
باور ثروتمند; چه جالب، بیشتر برام توضیح بده، خیلی قشنگه و…
حالا برنامهت چیه
من با قسمت 15 و 16 خیلی خیلی حال کردم.
مخصوصا قسمت آخرش آنجایی که یه آهنگ زیبا گذاشته و جاده رو نشون میده که اطرافش همش سرسبزه
اونجا احساس رها بودن آزاد بودن و آرامش می کردم.
ولی در کل با دیدن این سفرنامه خودم رو متعهد کردم که
باور هام رو تغییر بدم، هدف هام رو دنبال کنم و زندگیم رو آنطوری که خودم می خوام بسازم، آره خودم رو متعهد کردم.
واما
استاد عزیز
شما مصداق این آیه هستید؛
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﻮﺗﺎﻩ، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ:” ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺭﺍﺿﻰ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ” (ﻭَ ﻟَﺴَﻮْﻑَ ﻳَﺮْﺿﻰ ).
ﺁﺭﻯ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺿﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﻰ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻴﺪ ﻭ ﺷﺮﻁ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ، ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم ﻧﻌﻤﺘﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﺍﺳﺖ ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺗﺼﻮﺭﺵ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ.
ﺁﺭﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﻋﻠﻰست، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ نیز ﺍﻋﻠﻰﺳﺖ، ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ.
ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍﺿﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻮﻫﺒﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﻰ ﻧﻈﻴﺮ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﻋﻠﻰ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺭﺍﺿﻰ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﺩ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺭﺿﺎﻳﺘﻰ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻴﺪ ﻭ ﺷﺮﻁ، ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺭﺿﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ، ﺭﺿﺎ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﺍ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻟﺎﺯم ﻭ ﻣﻠﺰﻭم ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ 8 ﺑﻴﻨﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﺭَﺿِﻰَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻨْﻬُﻢْ ﻭَ ﺭَﺿُﻮﺍ ﻋَﻨْﻪُ
Life=Love ; See nothing except beauty
سلام به همه دوستان عزیز . یه حسی بهم گفت حس خوبمو بنویسم الان که رفتم سراغ فایل های سفرنامه تا دوباره مرور کنم دوباره هیجان زده شدم حتی با دیدن تصاویر همه فایل ها نه پلی کردن ویدیو انقدر ذوق زده شدم که گفتم این رو هم بگم . من هرروز صبح که بیدار میشدم منتظر قسمت بعدی سفرنامه بودم چون خیلی حالمو خوب میکرد خیلی خوشحال و هیجان زده و مثبت میشدم و به کلی حالم عوض میشد همش میگفتم ای کاش بیشتر بود . وای که هیچوقت فایل های آبشار نیاگارا رو فراموش نمیکنم همیشه حسش تو وجودم هست تصورش کردم همون روز چندبار میدیدم صدای خروشان اب منو دیوانه میکرد احساس میکردم خودمو توی اون فضا هستم واقعا حس میکردم خنکی اب رو ذرات اب رو صداشو انقدر عاشقشم انقدر حس میکنم همونجا هستم که خیلی دوست دارم بازم ببینم و لذت ببرم خیلی هیجان زده میشم خوشحالی وجودمو فرامیگیره و حس و حالم کمتر از کسی که واقعا اونجا هست نیست . خدایا شکرت .هرچقدر بگم شوقم بیشتر میشه حسم تصورم بیشتر میشه . کلن همه فایل ها رو خودم رو اونجا میبینم و خیلی برام سریع یه مسافرت شبیه اون فضاها دقیقا اتفاق میفته .مثلا جت اسکی استاد قبل از سفرنامه که من دیدم به همون شرایط و قایق سواری توی دریا و سرسبزی هدایت شدم و لذت بردم چون تصاویر و لذت و احساس و تجسمش رو دیده بودم قبلش.
اون رودخانه ها در قسمت های ابتدایی سفرنامه خیلی سنگهای زیبا بینشون بود خیلی برام فوق العاده بود خیلی لذت بردم خیلی خودم رو اونجا حس میکردم با تمام وجود و خانه ابشار رایت من هم معماری خوندم قبلا و این بنای معماری زیبا رو توی عکس دیده بودم کشیده بودم ولی وقتی توی اون فضا فیلم گرفتند باز هم با یه حس و تصور قوی خودم او اونجا حس میکردم دقیقا او راهرویی که یه سقف داشت تو دل طبیعت هوای خنک و رطوبت خوشبو رو حس کردم تصور کردم میتونم اونجا باشم چقدر شگفت انگیز بود واقعا . و باز هم ابشار نیاگارا خیلی دل منو برد قلب و جانمو شوق زده کرد ممنونم ازتون و بارها و بارها میبینم عاشقشم عاشقشم اون خنکی اب اون پاشیدن اب اون صدای دلنشین خروشان ابشار واااای خداااااا عاشقشم تمام احساسمو درگیر میکنه انگار همونجام دقیقا همونجام دقیقا حس میکنم .
بنام خدا سلام من همه قسمتارو دیدم البته اعتراف میکنم یجاهایی رو بدون تمرکز دیدم ولی یکی دو قسمت بود که واقعا از ذوق جیغ زدم یکیش اون قسمت بود که استاد میرقصیدن و یکی دیگش اونجایی که داشتن به سنجاب و پرنده ها غذا میدادن و مریم جون گفتن مثل سیلمان نبی شدی خیلی عالی بود تو همین قسمتم که راجب تموم شدن باتری دوربین داشتن میگفتن و شما با اون لحن بچه گونه گفتی افسرده شدم خیلی قشنگ بود خونه بورلی رو خیلی خیلی دوست داشتم ارزومه ازین خونه ها با همچین باغچه و گل آرایی داشته باشم آبشار نیاگارا و اتفاقاتش که دیگه فوق العاده بود…راستش اومدم فقط بنویسم من معمولا کامنت نمیذارم فقط وقتایی میذارم که یهو خودش بیاد اصلنم نمیخواستم راجب این چنتا صحنه که تو ذهنم بُلدتره از بقیه صحنه ها بنویسم ولی یهو خودش اومد گفتم بنویسم بد نیست اولش میخواستم بگم تا دیدم مسابقه گذاشتین تو ذهنم بود بیام یچیزی بنویسم که همه کف کنن بهم امتیاز بدن بعد با ساختن باورای درست بتونم نظر استادم جلب کنم برنده شم دو میلیون کیفم شارژ شه بعد بتونم قدم پنجم و که نتونستم این ماه بخرم تهیه کنم حتی تو فکرم بود بشینم کامنتارو بخونم ازونایی که همیشه کامنتای تاثیرگزار میذارن یاد بگیرم کامنت خوشگل بذارم…ولی نمیشه من مال این حرفا نیستم…کامنتم خودش باید بیاد…هنوز دوباره ننشستم از اول فایلارو نگاه کنم فقط تا قسمت 5شو تونستم دوباره ببینم برای همین خیلی ازون صحنه هایی که شاید اون موقع دیدم خیلی تاثیر گذاشته بوده روم الان یادم نیست برای همین بیخیال مسابقه میخوام بشینم سرفرصت دوباره سفرنامه رو ببینم مطمئنم اینبار اگاهی های بیشتری بدست میارم…خودمم میدونم یکم ازین فضا دور شدم که نتونستم مثل قدمای قبلی قدم جدیدو بخرم باید به خودم یه استراحتی بدم اول همون 4 قدم قبلی و دوباره روش کار کنم تا نتیجه مالیمم مثل بقیه نتیجه هام که توش بهتر شدم بشه بعد قدم پنجمم خودش میاد…درپناه خدا باشید دوستون دارم
متشکرم استاد و مریم جون بابت فایلای گرانبهاتون :*
سلام
استاد جان ومریم عزیز
در ارسال دیگاههای قبلی از شما تسکر کردم بابت اینکه زیباییهای سفرتون را با ما به اشتراک گذاشتین
ولی باور کنید هرروز که دارم سفرنامه را دنبال میکنم در درونم کلی باهاتون حرف میزنم میخندم ولذت میبرم
واقعا دستمریزاد
کل سفر نامه عالیه واحساس من اینه که خودم توی این سفر هستم اینقدر که به من خوش میگذره با دیدن این فایلها
ولی چون ناچار به انتخاب هستم فایل 25 که بستر زیبای رودخانه را نشون میده یک احساس رها شدن یک احساس شعف واحساس این که در لحظه خودم را در اون آبهای. زیبا رها میبینم بهم دست میده وواقعا آرامش میگیرم
ممنون از خدا که چنین شرایطی برای استفاده از زیباییهای اون سر دنیا برام فراهم کرده وممنون از شما که دست خداوند شدید برای ارسال این زیباییها
فدای شما هر دوعزیز
سفر چقدزیباست……زندگی سفر است نه ماندن است نه رسیدن فقط رفتن است.
وقتی شروع کردم به دوباره دیدن سفرنامه ها.واقعا همشون چقد نکات مثبت زیبایی دارن ومن نتونستم یه قسمت رو جدا کنم ومیخوام یک سناریو مانندی از این سفرها بنویسم.
روزهای سفرنامه:
شروع سفر از tapma فلوریدا . اصلا حس قبل از سفر خودش خیلی عالیه. وقتی که ما از قبل دیدیم واین همه زیبایی ها ونکات مثبت رووقتی خانم شایسته در روز اول میگن روز های خوبی در انتظارمون هست ما به جاهای خوب هدایت میشیم.جاهای زیبا رو خواهیم داد وبراتون فیلم میگیرم..این یعنی ایمان به هدایت.این یعنی ایمان به فرکانس مثبت. این یعنی فرکانس خوب. با گذر از یک هوای بارانی وبعدیه غروب زیبا وبا یک آهنگ زیبا رسیدیم به ایالت جورجیا.چه حس خوبی از دریاچه جورجیا ویک نسیم تابستانی بی نظیر وطبیعت زیبا لذت بردیم.
روز سوم سفرنامه دوچرخه سواری در state park با همسایه های متنوع با فرهنگ های متفاوت. وآهنگ :
شونه شونه میرفتیم من وتو تو جشن بارون …..حالا توهستی وبازم میریم تو این خیابون خخخ
روزچهارم شهر اتلانتادیدیدم در فروشگاهش مارچوبه ها نظر منو خیلی جلب کرد. سمت ما در باغ ها وباغچه ها اینقد مارچوبه است که همین جوری روییدن خیلی ها نمیدونن چه فوایدی دارن.بعضی ها که نمیشناسن کلا.وانجا بسته بندی میکنن ومیفروشن. هر کس سمت ما بخواد میتونه به صورت مفت ومجانی خیلی مارچوبه جمع کنه اصلا بفروشه. این یعنی حواستو جمع کن. ثروت همه جا هست حتی در بین علف های هرز باغچه ات.
چرخ فلک به من یاد میدهد از زاویه دیگر نگا کردن میتونه خیلی زیبا باشه ودراخر با دیدن کارخانه موفق مرسدس بنز روچهارم رو خیلی عالی تموم میکینیم.
روز پنجم وقتشه برسیم به همفسر RV مون …وقت تبدیل برق وشستنشه…..وقت یادگیری حل مسعله است..بعد تموم شدن کارها یه استخر زیبا چقدر می چسبد. ازبازی آدما در استخر از ضد آفتابی که فرزند برپشت مادرش میزند همش لذتبخش بود
روزششم باپل جوبی با منظر های زیبا وموزه پرندگان چقد حس خوبی میداد
روز هفتم مال پروانه ها بود. و پروانه خیلی درس داره واسه گفتن. یه کرم ابریشم چطور به پروانه زیباتبدیل میشود.
روز هشتم کولاکولا غوغا کرد.چقد خدمات خوبی ارائه میکرد…چه خدمات متنوعی….حتی شده با رقص هم احساس خوب رو ایجاد میکرد در بین مردم….چون میداند احساس خوب=اتفاق خوب = درامد خوب….برای همین کسی که نوشابه هم نمی خورد دوست دارد اونجابخورد.
روزنهم از از جاده زیبا شروع میشود…..natinal park … صدای آب…سنگ ها…آب خنک حس حال طبیعت های خودمون بهمون داد.
روز دهم رو smokemont…..وای چه باران زیبایی چه حس حال خوبی
بزار ادما بدونن میشه بیهوده نبوسید….میشه خورشید شد وتابید…میشه آسمون بوسید.
روز یازدهم رو بارقص شروع کردیم….چه رقص های زبیایی…با چه سن هایی…
یه سری به رستوران ایرانی زدیم.شلوغی رستوارن قابل تامل بود یه ساعت منتظر نوبت باشی…..چقد فراوانی
آب نماهای زیبای رستوران وقدم به قدم هدایت شدن به جاهای خوب.
رقص وجشن های روز استقلال با هرسنی از کوچیک وبزرگ وسن بالا…شادی سن ندارد
روز دوازدهم با یک نیمرو عالی خانم شایسته شروع کردیم.وبا شستن لباسها
دوچرخه سواری وسط نوور در روز سیزدهم با طبیعت زیبایش چه حالی میداد با اسب های زیبا
صندلی سبک روی سنگ ها وآب وقایق های بادی روی آب هیچ چیز به جز حس خوب به ادم نمیداد
روز چهاردهم ایجاد یه فضای خالی درپربازدید ترین وشلوغترین زمان natinal parrk به ما یاد داد اگر فرکانست خوب باشه یه سری چیزا بی مقدمه جور میشود اگر فرکانست خوب نباشه با دوصد مقدمه جور نمیشود
تامین بودجه پارک توسط مردم .درس خیلی خوبی به ماداد
روز پانزدهم دعوت جشن همسایه به من یاد داد خودت بودن رو ساده بودن رو…وقرار نیس میزبان برای یک مراسم برای تظاهر یه سری کارا انجام بده ویا خودشو خیلی به زحمت بندازه.
با گذریه جاده فوق العاده زبیا از روز پانزدهم گذر کردیم.
روز شانزدهم میریم ایالت پنسلوانیا……چه غذایی وچه باران زیبایی رو تجربه کردیم.هوای تمیز پیچک ها وآهوی زیبا شانزدهم رو محشر کرد.
روز هفدهم نوبت اصلاح ظاهر خود بود…نوبت حفظ وآراسته کردن ظاهر بود.نوبت خرید لباس برای خود بود.
روز هجدهم داستان حل مسعله یاد گرفتیم..هر مسعله راه حلی دارد.یه ایده خلاقانه در خدمات رو یاد گرفتیم. که اگر از خدمات بیشتر راضی بودی دوست داشتی میتونی بیشتر از مبلغشو بپیردازی tip……ایده گرفتم به شیوه دیگر
روز نوزدهم روز من معمار بود…خانه آبشار خودم….خانه آبشار دوران دانشجویی.. چقد حس خوبی داشت گردش در فضاهای ان…لذت بردم اساسی
روز بیستم..حس وحال پدروپسری بود…با چالش های خودشون…با عکس های دوتایی خودشون..چقد خوب بودن این دوتا
روز۲۱ با کیک های خوشمزه شروع میشه آشنایی با خانم کتی .
نگاه زیبا به داستان مرگ در یک سگ….که همیشه سعی کنیم احساس خوب رو داشته باشیم.
روز ۲۲ خانه زبیای خانم کتی…با مادرش….در هر سنی هم باشی میشه سفر کرد میشه لذت برد.
روز ۲۴..welcom to newyork….با آهنگ زیبای او..او…او…اووو
باید پارو نزد ووادا باید دل به دریا داد
روز۲۵…….اره تو تیز کن بازدهیت میره بالا…
از روز ۲۶ تا ۲۸ که محشر به پا میشود..با ابشار نیاگارا..
وای چه طبعیعتی چه آبشاری از هر زاویه بهش نزدیک میشدیم زیبایی های خودش رو داشت. از کشتی از سمت صخره ها ..از آبی که به سروصورت میزند از رنگین کمان تا سرسبزیهای خاص خودش خیره کننده بود.
روز ۲۹ ام. با گلهای زیبای یک خانم…ونحوه عشق دادنش به گلها چقد لذت بخش بود
روز ۳۰….کلبه چوبی زیبا با عشق وسایل کنار هم چیده شده بودن وحس مادربزرگی بهمون داد.ویاد داد عشق همه چی رو زیبا میکند
روز۳۱…یه روز خیلی خودمونی بودچقد حس خوبی داشت….سکوت وتاریکی وصدای جیرجیرک ها.. شب با RV بودن.چقد دلم خواست.
روز۳۲ام..از ثبت لحظات وخاطرات این روزها…از پشت صحنه ها وداستان های شنیدنی وجمله طلایی ادامه دادن وتکرار رونددرست یعنی موفقیت
همه روزها درسی هایی برای گفتن داشت…خیلی نکات مثبتی داشت که …خیلی شادی ولذت ها داشت..خیلی احساس خوب داشت……..خیلی فرکانس مثبت ها داشت..که من جزئی از هر روز رونوشتم…..به خاطر همه چیز سپاسگذاریم ازت خانم شایسته….به خاطر تمام زحمتهایت….سپاسگذاریم استاد عزیز به خاطر همه چیز.
سلام به استاد عباسمنش و دوستان عزیزم… نمیدونید چه احساسی دارممم … احساسم الان معرکس… انگار یه انرژییی داره از قلبم… یا نمیدونم از روحم ساطع میشه… تمام این احساسات رو مدیون شمام … که همیشه با افکار خوب… سروکله احساسات خوب هم پیدا میشه.
خب به نظر من قسمت 26 ام از مجموعه سفر به دور امریکا خیلی عالی بود… از همون دقیقه های اول این سریال محیط یه حسه عجیبی به طور ناخوآگاه بهم القا میکرد… آبشار نیاگارا که بماند… در یک کلام کله بدنم سرشار شد از انرژی فوق العاده و احساس خوب… چقد خوب شد که این مجموعه هست … و واقعا با دیدن این ورودی ها مثله زیبایی های زمینی که ما توی اون زندگی میکنیم… یه احساس خوبی درونمون ایجاد میشه… احساسم الان فوق العادس… خب در ادامه … موزیکی واقعا عالی بود … و با اون منظره ها هم خوانی داشت… اون قسمت هایی که از بالای ابشار گرفته شده بود واقعا بینظیر بود… واقعا این قسمت رو من پمپ احساس خوب میذارم … از اولش اینقد خوب. بعد از اون میرسیم به قسمت قشنگ ماجرا… بازدید کننده های آبشار نیاگارا رفتن که لباسا رو بپوشن… هنوز استادو یادمه که لباسو پوشید خیلی باحال شده بود… خلاصه رفتن و وای خدا حتما برید ببینید ابشار بالای سرشون بود… عجب احساسی میده به آدم… من که خودمو اونجا تصور کردم… واقعا احساس بینظیری داشت. آقای عباسمنشو باید ببینید از عمد رفت سمت اون قسمتی که نزدیک تر به آبشاره … اینقد خندیدم و پر از احساسات مثبت شدم که حد نداشت… قسمتی که میخکوبم کرد رنگین کمان بود… عاللللللیییییییییییییییییی بود… اونم اینقد نزدیک و قابل لمس… عالی بود… قسمت هیجانیش و شلاقی بودنش … حدودا دقیقه 6و 20 شروع شد… چه احساسی میده … این ویدئو واقعا احساس بینهایت عالللللیییییی میده به آدم…
قسمت باحال ترش… واقعا عالییی بود… اون سنجاب مشکیه… استاد بهش پاپ کرن میداد و دعوای مرغای دریایی سر پاپکرنای مایک عالییییی بود… خیلی عالییی بود… واقعا این مجموعه بمب احساسات مثبته چون پر از ورودی های زیباس…
لذت بردم واقعا … به شما پیشنهاد میکنم از این قسمت نهایت لذتو ببرید… به الله یکتا میسپارمتون.
سلام به همگی…..
ازاونجایی که این مسیر به من می آ موزه که چگونه هرروزخودمو نزدیکتربه اون وجه مقدسم کنم تابه خوشبختی بیشتری دست پیداکنم…
یعنی ازهمونجایی که درهرمرحله ای اززندگی هستم لذت ببرم وشروع کنم به عمل به اهدافم،،،ثروت،شکرگزاری،یه مرورکنم به مدتهای قبل ومتوجه بشم که خدایاشکرت چقدرپیشرفت کرده ام چقدرتغییر درمن ایجادشده چه لذتهاومسیرهای عالی تجربه کردم چقدربه اعتمادبنفسم افزوده شده دراین مسیرکمی درآیینه وسط ماشین عقب رونگاه میکنم اما جلوی من«آینده» چقدرشیشه جلوبزرگتر ونگاهم وسیع تره وکمک بیشتری درمسیربه من میکنه،،،،،،،
وقتی من ازهمین اول مسیرلذت ببرم خیلی راحتتر به اهدافم میرسم وبعدغصه نمیخورم که ای کاش اون همه لحظات زندگی روبرای خودم تلخ کرده باشم،،اما بجاش زندگی درلحظه زندگی درزمان حال باعشق،،
زندگی یعنی مسیرنه مقصد،،،بارسیدن به هرزیبایی باتجربه کردنش یعنی ریشه دواندن شکرگذاری بیشتر در وجودت،،درک این مباحث وسفرنامه در زندگیت چیزهایی روباتمام وجود خواستن وباورسازی مداوم این موقع است که شعرزیبای حافظ رو میفهمی
تانگردی آشنازین پرده چیزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…
وقتی نقشه های زندگیت رودرذهنت میکشی میگی خدایا چقدر مارا معمارهای بینظیری خلق کرده ای..
این سفر نامه خودش یه دوره آموزشی ست به من میگه چقدرزیبایی وایده وپتانسیل های بیکران وعظیمی وجود داره دروجود ما که بابکارگرفتنشون غیرقابل تصوره که زبان گوش تجربه لامسه گفتگو ازگفتنش قاصره….
وتصویرهایی مثل لم دادن استاد برای تدوین فایلها خودش یه باورقدرتمند کننده ست میگه ثروت وموفقیت باعشقه نه تقلا….
مثلادریافت یه پیام خوب ازمریم عزیز آخریکی ازفایلها میگه من درفیلم برداری خیلی حرفه ای نیستم اما براتون فایل آماده میکنم این یعنی درشروع کارحرفه ای بودن واستعداد داشتن مهم نیست بلکه ایمان مهمه….
این مسیر به من می آموزه که وقتی به اهدافت میرسی ودرمسیردرست ادامه میدی باعث میشی تعداد زیادی ازهم آدمهای دیگه هم به اهدافشون برسن…
به استناد جمله طلایی انیشتین بدنبال موفقیت نباشید دنبال بارارزش بودن باشید
همیشه میگم خدایا اگه عباسمنش هم نبود تو مارو ازخیلی مسیرهای دیگری هدایت میکردی اما ممنونم ازطریق چنین استادی که وحشی ترین عاقل دنیاست روزی تصمیم گرفته وبرشیطان درونش پافشاری کرده وخود راتسلیم پروردگار تابرسرنوشت خودچیره شود تاخداوند ازطریق این آدم مارا به اشاعه توحید وریشه ای کهن امانهالی نورا درما بیدار کند وابلاغی سرشاراز توحید وقله ای آسمان خراش را در مسیر ما سبزکند
واین پلیدی های قدیمی بیشتر بادبخورد وزیباتربشوند….
پیام این سفربه من میگه زیبایی های رو دریافت کن بدون زحمت بلکه با باورهای درست به همه جای جهان سفرکن بدون حرکت خاص…آموزش بیین بدون هزینه های زیاد…پرسیدن سوال درهر جنبه ای…
باجمعیت عظیمی ازسراسر جهان معاشرت کن بدون نزدیکی فیزیکی،،،هم فرکانسی،،،،
خداوند همه جا مثل سایه همرامه
خداوند روعبادت کن بدون فرمت خاص فارغ از هردین،مذهب،قومیت و……..
رهبری که شونه به شونه باماست بدون نیازمند تشکرات لازم
وادار کردن مون به سوالات زندگیمون اما بدون ماخذه…
باسبک زندگیش بااون مغناطیس قدرتمندش باعث بشه هرفردی که درنزدیکی اوقرار بگیرد باعث احاطه شدن خوشبختی درزندگیش بشود..
عباسمنش بهترین دست خداوندنیست بلکه یکی ازبهترینهاست….
مایادمیگیرم که باهربار عملکرد درزندگی بلافاصله برگردیم به اتاق فرمان«باورهای ذهن»دگه نسازیم یه خودآگاه ناآگاه بلکه بسازیم یه ناخودآگاه باخدا….
وبرعکس قبلا دگه جرات فکرکردن به کوچک هارونداشته باشیم بلکه فقط عظیم بخواهییم
خدایا شکرت اززمان عضویتم دراین مسیر چقدر الهامات دریافت کردم که دارم بهشون عمل میکنم البته سعی میکنم…
واقعا همراه شدن بااین مسیر ساده انجام دادن کارها ،ساده ثروت ساختن،،جانبینی توحیدی داشتن،،حقیقت درسادگی،،همه اینهارو درک میکنی و تازه میفهمی بهشت چیه،،،خداکیه،،خودت کی هستی،،
معنا ومفهوم علم ثروت مانند علم محاسبات ریاضی رومیفهمی…
تفاوت پول درزندگی قارون…..وثروت درزندگی سلیمان رومیفهمی،،
تفاوت پول و ثروت،،،تفاوت ثروتمندی وطمع ورزی تفاوت شرک وتوحید،،تفاوت شرک و اعراض،،
میفهمی خداو زندگی سازموسیقی ست کافیه فقط شروع به آموختن نت ها بشی تو دیگر هرروز آوازهای زیباتری سرمیزنی..
میفهمی چگونه تخیلات رو منطقی کنی…
میفهمی خداوند بهت میگه حتی اگه درک نمیکنی حتی اگه الان منو باورنداری فقط کافیه بخواهی من راهو بهت نشون میدم…
خداوند میگه شمارودوست دارم نه باقلبتون چونکه روزی می استد نه باذهنتون چونکه شایدروزی دیوانه شوید بلکه باروحتون چونکه جاودانه وازجنس خودمه…
ای بنده من تو به این دنیا نیامده ای که بی سروصدا هم برگردی……
اصلا درک خداوند وزیبایی ها متفاوته باخیلی ازباورهای پیشینیان ….
این مسیر وسفرنامه به من میگه هرروز ازخودت ردپابجا بذار تاکمک کننده برای زیبایی های بیشتر دراین جهان باشی به من می آموزه معجزات درذهن بقیه درزندگی تو منطقی رخ دادنه…
به من می آموزه نیاز به زورزدن نیست فقط کافیه لنز دوربین کانون توجه ات رو به روی زیبایی ها تنظیم کنی نه در جاهای عجیب ودر دوردست بلکه در نزدیکترین جا رگ گردن درقلبت در روحت چونکه خداوند دررگ گردن جاریست به قلبت تا روح تورا به خودش وصل نگه دارد…
جالبه وقتی بعد از کلی زیبایی ونتایج استاد میگه این تازه شروع کاره…
هردوره ای دفترچه راهنما داره استاد خودش یه دفترچه راهنمای زندگیست…
اصلا درک مفاهیم و آگاهی های قاصر از گفتن خیلی چیزها خداوند چگونه وچقدر عاشقانه صدای مارو میشنود….
ببخشید یادم رفت اینوبگم من از قسمت 28خیلی لذت بردم اصلا اون فضا اون طریقه فیلمبرداری اون ادمها واون آهنگ که یه احساس خداگونه به آدم میده
سلام به سجاد دوست عزیز و مهربان
واقعا جملات زیبا و پرمعنایی نوشتید
و از این دو جمله ات خیلی لذت بردم
???????????
««خداوند همه جا مثل سایه همرامه
خداوند روعبادت کن بدون فرمت خاص فارغ از هردین،مذهب،قومیت و……..»»
???????????
سلام لیلا عزیز خواهش میکنم لطف داری
به نام الله یکتا
سلام به استاد عباس منش وخانم شایسته عزیز
تمام قسمت های این سفر نامه واقعا درس های بزرگی برای من داشت وخیلی از باورهایم تغیر کرد
ولی قسمت ۲۶ این سفرنامه بسیار زیبا وشاد ولذت بخش بود وابشار نیاگارا نمایانگر موارد زیر بود برایم
۱-قدرت وعظمت خداوند
۲_ نظم وظرافت در نظام افرینش
۳- وفور نعمت وفراوانی ثروت
۵_ نهایت زیبایی ولذت( آسمان ابی، ابرهای سفید، آب زلال وروان، سخره ها وسنگ ها، شکل ابشار، درختان وطبیعت ناب ، مرز آمریکا وکانادا، وبرج بلندی که یک روز خواسته ی انسانی بوده ، پل زیبا ی بلندی که نصفه بود در کنار ابشار، پل زیبایی که در مسیر رفتن به سمت آبشار روی دریاچه بود)
۶- قرار گرفتن آدم ها از قوم ها وملیت های مختلف واز کشورهای مختلف، درکنار هم وسلام کردن به دوربین وفرارنکردن از دوربین
۷- پیرزن واکری با کلی امید وآرزو ودل خوش در کنار آبشار نیاگارا
۸- قطرات زیبای آب که به شکل مه یا بخار در آمده بودند
۹- جریان عظیم آب که با شدت از بالای آبشار به پایین میریخت نمادقدرت خداوند بود
۱۰-پاکی وذلالی آب آبشار نماد ذهن پاک وعاری از هرگونه افکار منفی بود
۱۱- در قسمتهای پایین آبشار حرکت آرام وموزون آب نماد هماهنگی با خداوند بود
۱۲- نحوه قرار گرفتن سنگها وسخره ها در کنار هم نماد انسانها با قوم های مختلف بود
۱۳- زیر آبشار رفتن استاد ومایک ونهایت لذت بردن
۱۴- شوخی استاد با مایک وخوش گذراندن
۱۵- راه روهای چوبی قرمز رنگ با نحوه قرار گیری پایه هاشون بر روی سخره ها وسنگ ها
۱۶گل ها وسبزها وگیاهان خودرو لابه لای سنگها
ودر قسمت دوم فیلم
خوابیدن سنحاب روی نرده نمایانگرآرامش وتوکل به خداوندبود
غذا دادن استاد نماد دستی از دستان خداوند، وروزی رسان بودن خداوند هست
جمع شدن مرغان دریایی وسنجاب در نزدیکی استاد نشان دهنده در صلح بودن استاد هست که از استاد فرار نکردند
بخشیدن ولذت بردن از بخشش
از هر فرصتی استفاده کردن برای شاد بودن ولذت بردن
تمام این زیبایها به شدت منو به وجد اورد
سپاس بی کران از استاد وخانم شایسته عزیز
سلام خدمت استاد عزیزم خونواده محترمشون
من با تمام قسمتهای سفرنامه سفر میکنم وزندگی میکنم دید منو نسبت جهان و اطرافیانم بسیار تغییر دادین تو هر قسمت من یه چیز جدیدی یاد گرفتم از رفتارتان با پسرتون و عزیز دلتون و دیدگاهتون به آدمهایی دور و ورتون و به زیباییهای جهان واقعا چنین انسانی که اینقدر جزییات و میبینه وآنقدر شکر گزار شایسته این چنین زندگی هست ولی من از همه قسمتها بیشتر با قسمت ۲۶ حال کردم که استاد به پرنده ها واون سنجاب کوچولو غذا میدادند برای من خیلی جالب بود چقدر استاد راحت روی زمین نشست و وقتی آون خانم و اقا از کنارشون رد شدند و عکس گرفتند در کمال آرامش متوجه کار خودشون بودن وچقد با صبر این کار رو میکردن واین آرامش خیلی به من آرامش داد که میشه از لحظه لحظه زندگی اینجوری لذت برد وقتی که انرژی مثبت داشته باشی حیوانات و پرنده ها هم باهاتون دوست میشن در کل از خانم شایسته عزیز سپاسگزارم برای اینهمه زحمتی که میکشن وفایلا رو آماده میکنن و ما لذت میبریم
به امید اینکه هممون به آرزوهای قشنگمون برسیم
سلام به استاد عباسمنشی ک خود هدایت شد و به قله رسید و سبب هدایت هزاران نفر شد
سلام به خانم شایسته ای ک لنز دوربینش وسیله هدایت الهی ما شد
و سلام به بچه هایی ک به هدایت الهی ایمان دارند
ببینید این یه حقیقت است که ما هرلحظه درحال هدایتیم ،هرلحظه خدا در دل تک تک ما نجوا میکنه ،راه را نشان میده ، ما را به مسیر اصلی فرا می خواند ، از انجام کاری باز میداره،
گاهی این هدایت در سکوت دل شنیده میشه ، گاهی در میان شلوغیا ، و گاهی از زبان شخص دیگه ای به گوش می رسد
اما یک حقیقت دیگری هم وجود داره ک میخواهم برایتان به تاکید بگویم ک تنها کسانی میتوانند دست های هدایت الهی را ببینند و نجوای خدا در دلشان را بشنوند ک چشم و گوششان به حقیقت باز و در مسیر قرار گرفته باشند.و دلیل این حقیقت را در ادامه با ذکر تجربه ام برایتان شرح می دهم.
قبل از اینکه به سوال مسابقه پاسخ بدم میخام از تجربه ام بگم ک چطور به وسیله هدایت الهی از شر یک بدهکاری ۱۰ میلیونی ک دوسال گرفتارش بودم در عرض ۱۰ روز رها شدم آن هم بدون ذره ای پول….
من سر یک اشتباه در سن ۱۵ سالگی ده میلیون بدهکار شدم ، ۱۰ میلیون سفته و یک قرارداد، بعد این بدهکاری بود ک یک شب که از همه دل بریده بودم در خانه تنها شدم و نشستم اسم های خدا رو صدا زدم و با حالت التماس و ناراحتی ازش خواستم ک: به من ثروت بده و کلی گریه و التماس دیگر….. بعد دعا کردن بلند شدم و به دلم افتاد به کافی نت برم و دنبال دعایی باشم برای ثروتمند شدن، پس رفتم به کافی نت محلمون و سرچ کردم و ناخواسته وارد سایت استاد عباسمنش شدم، پیجی ک باز شد در اون کتابی گذاشته شده بود از که در توضیحات و خلاصه اش امده بود: معنای دعا در حقیقت شکرگذاریست، نه گریه و زاری و در خواست کردن…. حال عجیبی و خوبی داشتم، درست در شبی که با خدا حرف زدم و دعا کردم، خدا به من نشان داد و هدایتم کرد ک چگونه دعا کنم ، واین شروع اشنایی من با استاد و قانون جذب و خریدن و خوندن کلی کتاب بود…
۲ سال تمام درگیر بدهیم بودم ، ۲ سال عذابو سختی کشیدن ، ۲ سال ترس و استرس و اضطراب ، بعد ۲ سال ، تقریبا پنج ماه پیش بود ک کاملا به ته رسیده بودم ، ازهمه دل بریده بودم ، چون به این نتیجه رسیدم هیچ منجی و نجات گری بیرون ازمن نیست ، پس تصمیم گرفتم دانسته هایی ک طی همین ۲ سال از طریق سخنان استاد ، و کتاب های بیشماری ک خونده بودم نصیبم شده بود رو برای رفع بدهی ام بکار ببرم…. یادم میاد شبی ک این تصمیمو گرفتم دست رد از سمت یک منجی خیالی به سینه ام خورده بود ، یادم میاد حتی هزارتومن تو جیبم نداشتم ،
تکیه دادم به دیوار ، بغض کرده بودم ، گفتم خدایا من از بنده هات چشم و دل بریدم ، میخوام تنها به خودت توکل کنم ، با خودم عهد بستم ک من یا میمیرم یا ثروتمند میشم ، پس ۱۲ اسفند ۹۷ شروع کردم ،
اما اتفاقات اصلی بین روز ۱۲ فروردین ۹۸ تا ۲۲ همون ماه افتاد…ک ۳ راه مختلف و اسون به دلم نجوا شد و خدا هدایتم کرد و با بکار بستن اونها بدون ذره ای پول و کمک گرفتن از شخصی ، تنها توسط هدایت ، مشکل بدهیم حل شد!!!!!!
واقعا چطور میشود از شر یک بدهی ۱۰ میلیونی بدون دادن هزارتومن پول در عرض ۱۰ روز رها شد جز با هدایت از سمت خدا ؟؟!
???
???
???اما در مورد سوال مسابقه
اول بگم ک تک تک این سفرنامه شاخص و دیدنیه ، چون در ثانیه به ثانیه آن میشه هدایت ، رحمت و نعمت و قدرت و زیبایی و ثروت خدا رو که برامون به ودیعه گذاشته رو ببینیم…
واقعا سخت است انتخاب
اما من چون باور دارم پشت همه این اتفاقات خوبی ک برای استاد مهربونمون و خانواده ی دوست داشتنیش افتاده ، هدایت الهی بوده ، نجوا و رهنمودهای الهی بوده ، آن هم نه فقط الان بلکه از ابتدا ک استاد در بندرعباس بودند ، و اگر اون هدایت خداوندی نبود و عمل کردن و گوش سپردن توسط استاد عباسمنش نبود ، هیچ کدام از این اتفاقات خوب مثل ثروتمند شدن، خریدن خانه ها و ویلاهای بیشمار ، رفتن به کشورهای مختلف ، و اقامت در امریکا و سفر به دور امریکا و دیدن ابشار نیاگارا از نزدیک و هرچیزی ک در سفرنامه شاهدش بودیم ،اصلا تجربه نمیشد ، پس قسمت ۲۹ رو به عنوان شاخص قسمت ها انتخاب میکنم ک در ادامه دلایلم رو ذکر میکنم
اگرخوب دقت کنیم از همون لحظه اول تا اخرش میتونیم دست هدایت الهی رو همراه استاد ببینیم…
باورم بر این است که در این قسمت هم میشود هدایت خدا را به وضوح دید هم درس اصلی رسیدن به هر موفقیتی را در باغچه بورلی آموخت و هم قانون و نتیجه را ، همزمان دریک قاب دید
?اگر خوب دقت کنیم از وقتی ک استاد و خانم شایسته تصمیم میگیرند به فارم مارکت بروند و به دل استاد (نجوا میشود ) که پیاده مسیر رو بروند ، تا وقتی ک به سمت خانم بورلی و باغچه اش هدایت میشوند ، تا وقتی ک توسط بورلی به یک فارم مارکت عجیب و رویایی هدایت میشوند بخوبی و آشکارا ، میشود دست هدایت الهی را دید.
براستی اگر استاد و خانم شایسته قرار نبود ک پیاده مسیر رو طی کنند آیا باز هم متوجه خانم بورلی میشدند ؟ یا در صورت مشاهده ، توقف می کردند ؟ پس این چه نیروییست ک استاد و خانم شایسته رو در زمان و مکان مناسب به خانم بورلی و باغچه عجیبش می رساند، جز هدایت الهی ؟
اما وقتی ک وارد باغچه می شویم ، میبینیم که یک باغچه معمولی نیست ، (دوستان دقت کنید ک همیشه وقتی سکان کشتی مان را به خودش یعنی خدا بسپاریم ما را به بهترین جاها هدایت میکند و همیشه بهترین راه ها را جلوی پایمان می گذارد )
در این باغچه با سه عنصر کلیدی رو ب رو هستیم ک اگر آنها رادرک کنیم میتوانیم درس اصلی رسیدن به هر موفقیتی را بیاموزیم….
?اولین کلید ، باغچه ایمانه ، ک در اون خانم بورلی در یک تنه درخت یک شاهکار گیاهی خلق کرده….و میخاد به ما بگه مهم نیست خوردی زمین ، مهم نیست شکستی و شاخ و برگ هاتو زدن ، مهم نیست زیر چه مشکلاتی گیر کرده ای ، مهم نیست در چه شرایطی هستی ، اگر ک ایمان و باور داشتی باشی می توانی مثل آن تنه درخت ، ازهمان جایی ک شکسته ای رشد کنی…..
?دومین کلید ، گل دی لیلی ست ، که هرروز گل های جدیدش جایگزین گل های دیروزی میشه ، این گل می خواد کلید (در لحظه زندگی کردن ) را به ما بده ، درواقع میخاد بگه ، اصلا مهم نیست تا دیروز در کجا بودی ، چه شرایطی داشتی ، چه مشکلاتی رو تجربه کردی،دیروز تو حاصل گذشته تو بوده ، و در همان دیروز دفنش کن و بدان ک هرروز یک روز جدیده ، هرروز یک شروع جدیده
?سومین کلید ، باغچه دعا و نیایشه ، که مریم مقدس در اون باغچه میخاد کلید (دعا و توکل و سپاسگذاری ) رو به ما بده ، میخاد بگه که همواره نگاهت ، توجه ات ، به اون بالایی باشه ، در کارهایت به هیچ کس جز خدا توکل نکن ، همون خدایی ک از یک دانه ، آن گل های زیبا را می رویاند ، همان خدا تورا از دره به قله ، از فقر به ثروت ، از بیماری به سلامتی می رساند.
پس می آموزیم ک که هرکس ک توکل کرد و سپاسگذار بود ، و به نیروها و قدرت های درونی اش ایمان و باور آورد ، و دیروز را در دیروز رها کرد موفق شد…
موفق باشید
سلام و درود فراوان به دوست مهربان Armin?
واقعا هم همینطوره توکل و سپاسگزاری و کنترل ذهن و رهایی (باورهای توحیدی)باید در کنار هم باشد تا ما را به اوج موفقیت هامون برساند به همون قله ??????
سلام و ممنون از شما آبجی گل و صبور و پر انرژی ، که همیشه کامنت های بچه هارو به دقت میخونی و دنبال میکنی و انرژی می بخشی?