سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    سلام به استاد جانم،خانوم شایسته عزیز و دوستان گلم

    این فایل نشانه ی امروز من بود و خیلی هدایتگر بود برای من،اواسط فایل یه حس خاصی پیدا کردم با شنیدن حرفای خانوم شایسته و استاد،حسم میگفت که این فایلها باید ضبط میشد ودرآینده اینها مدارکی هستند برای اثبات قانون به افرادی که دنبال بهانه میگردن برای رد کردن قانون،فایلهای سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت قانون جذب به روایت تصویره ونمیدونم این چیزی که اون لحظه ،موقع دیدن این فایل،درک کردم درسته گفتنش یا نه ،ولی احساس میکنم اینکه قرآن قابل تحریف نیست برای اینکه دست نخورده باقی بمونه برای نسلهای آینده وبتونه هدایتگر افراد اهل تفکر و با ایمان باشه،یه جورایی انگار سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا هم همین حکم رو برای آموزش های استاد داره در مورد قانون و دیگه با وجود این فایلها کسی نمیتونه تحریف کنه یا بهانه بیاره… یا بپیچونه حرفای استاد رو،مدرک و سند موجود هست برای اثبات حرفای استاد برای اینکه استاد عمل میکنه به چیزی که میگه و به نظر من درحال حاضر تنها راه برای مهر تایید خوردن به حقیقت قانون و صداقت استاد در آموزشهاش همین فیلمهای مستندی هست که خانوم شایسته میگیرن و میزارن روی سایت،حقیقتا این روند هدایت الهیست،از استارتش تا به الان و به نظرم ارزش و تاثیر این فایلها در آینده خیلی بیشتر خواهد بود.

    دقیقا این گفته شد (در لحظه ای که استاد گفتن خودشون اهل فیلم گرفتن و…اصلا نیستن و خیلی هم مقاومت داشتن نسبت به این کار و…)قرآن برای ماندگار شدن و نگه داشتن خاصیت هدایتگری نیاز داشت که غیر قابل تحریف باشه،دوره های استاد و باور پیدا کردن به حرفای استاد هم نیاز به این فیلم های مستند داشت تا قابل اثبات و غیر قابل تحریف بشه،این فیلم ها معجزه خداونده ،اینکه همزمانی ها رخ میده معجزه نیست؟؟!!!توی قرآن همین همزمانی ها ازمعجزات پیامبران بوده.

    من واقعا با دیدن این مستندات درک کردم اینکه میگن: شنیدن کی بود مانند دیدن ،یعنی چی،اینکه میگن تا نبینم باور نمیکنم…واقعا به چشم دیدن خیلی توی باورسازی موثره تا فقط گفتن و شرح دادنش

    تیکه های این پازل هر روز داره کامل تر میشه،در آخر چی بسازی استاد با هدایت این خدای بی همتا 😍😍😍😍

    فقط از خدا میخوام که تا آخرش توی این راه باشم ثابت قدم به همراه استاد جان خانوم شایسته و همه ی بچه های سایت ،همگی طی کنیم این مسیر زیبا رو و لذت ببریم،من هرچی میگذره بیشتر میفهمم که چقد هیچی از قانون نفهمیدم و به جدی بودن توی این راه بیشتر میرسم،اینکه قانون شوخی نداره و من خیلی مبتدی هستم توی عمل به قانون خیلیییی و خوشحالم که حداقل اینو فهمیدم و قبول کردم ،چون قبلا زاویه دیدم جور دیگه ای بود و درست نمیتونستم خودم و جایگاهم رو رصد کنم،الان تازه یکم به وادی خودشناسی راه پیدا کردم و دست بکار شدم ،یکم دارم جدی تر قدم برمیدارم در این راه،سخته واقعا برای من کار سختیه ،ذهن خیلی مقاومت میکنه خیلی،واقعا اگر هدایت خداوند نباشه دوام نمیارم،خیلی جاها رفتم برای سقوط ،به مو رسید اما پاره نشد این اتصال.

    خدایاشکرت،خدایاصدهزار مرتبه شکرت که هوامونو داری همیشه،که حقیقتا نزدیکی،خیلی نزدیکی،چقدر بی نظیره این حس، فرمانروای کل کیهان، قدرت مطلق ،از همه ی عالم و آدم به من نزدیکتره،در وجود منه،با منه همیشه همجا و میشنوه در خواستهای منو و اگه باورش کنم اجابت میکنه و خلف وعده نمیکنه،فرمانروای کل کیهان انقد با من رفیقه!!!!!فرمانروای کل کیهان دوست جون جونیه منه،عاشق منه،عاشقه من،وای خدااگه من تو رو باورت کنم چی میشه ؟؟!!!!!اگه قبولت کنم اگه جواب بله بهت بدم اگه بهت وفادار باشم،من به چه قدرت بی انتهایی وصلم ،اصلا مگه میشه تصور کرد عظمت و قدرت این اتصال رو ؟؟!!!ولی باید تصور کرد تا فهمیدش تا باورش کرد،با دیدن مستندات زندگی استاد و خانوم شایسته خیلی بهتر میشه تصور کرد و باور کرد،تازه به قول استاد این اول راهه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    نرگس هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2709 روز

    سلام به همه

    من قسمت ۱۵ رو به شدت رو دوست داشتم همون قسمتی که شما دو روز اضافه توی استیت پارک موندید و به جشن فورث آو جولای همسایه ی موقتتون رفتید

    اون قسمت خیلی حس خوب برای من داشت … خیلی

    یه پارتی ساده و صمیمی… توضیحی که در مورد مدل پارتی ها دادید خیلی برام جالب بود … اینکه کسی به خودش سخت نمیگیره و هر کس به چیزی میاره تا دور هم بخورن…

    آدمای مهربونی که از اول سفرنامه تا آخرش همه جا دیده بودیمشون…

    دو تا دختر بچه ی خیلی با نمک باهمدیگه بازی میکردن…

    من خودم حس خوبی چندان به سگ ها نداشتم به خاطر باورهای مذهبی خانوادم… اما واقعا با نوازش های استاد به اون سگ فکر کردم… آخه واقعا چرا باید همچین خرافه هایی راجب این حیوون وجود داشته باشه… و البته نگاه صاحب سگ به سگش هم خیلی با محبت بود واقعا لذت بردم و حسش کردم…

    وقتی اون آقای قد بلند شروع کرد به خوندن آهنگی در مورد آمریکا… واقعا صداش عالی بود… خیلی خوب بود…

    صدای سوختن چوب های توی آتیش و خیسی بارون

    همشون عالی بودن

    وقتی که داشتین ماشین رو به ار وی می‌بستید و اون خانم خوش چهره اومد و باهاتون صحبتی کرد که دقیقا متوجه نشدم چی میگه… ولی آخرش به لباس استاد اشاره کرد و گفت که خوشش اومده

    “خوشحالی توی چیزای کوچیکه”

    اما دلیل اصلی ای که این ویدئو رو انتخاب کردم ازینجا به بعد بود

    وقتی شما داشتید از استیت پارک می‌رفتید حس غربتی که وقتی خونه رو ترک میکنی داشتم…

    صدای فوق العاده ی لئونارد کوهن و آهنگ بی نظیرش…

    حسم آنقدر فوق العاده بود که ناخودآگاه شروع کردم به اشک ریختن…

    حسی داشتم مثل ترک کردن خونه… مثل ترک کردن دنیا… وقتی بدونی اینجا جایی نیست که قرار باشه برای همیشه بمونی…

    اون جاده ی بی نظیر سرسبز…

    اون پیچ که کوه های سبز رو خیلی خوب دیده میشدن و کمی مه و ابر بینشون بود

    رد شدن از اون روستا

    رد شدن از رودخونه ای که بچه ها توش شنا میکردن

    رد شدن از تونل

    رد شدن از مردم

    مثل یه به عقب نگاه کردن گذرا و بعد رد شدن از همه چیز بود…

    حس خیلی خاصیه… حسی که بدونی باید لذت ببری و رها کنی… زمانی همه چیز تموم میشه و فقط مثل همین چند دقیقه یه گذر کوتاه به نظر میاد…

    خدا جاریه …

    خیلی سبک‌تر شدم ممنون از مسابقه ی خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    هادی خورشیدسوار گفته:
    مدت عضویت: 2541 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم

    من از اولین قسمت ، سفرنامه را دانلود کردم و هربار که قسمت جدید روی سایت می گذارید با خوشحالی و حس خوب آنرا دانلود می کنم و چندبار نگاه میکنم

    نمیتونم بگم کدوم قسمت برایم جذابتر بوده چون هر قسمت جذابیت خاص خودش را داشت و هرقسمت پیامی داشت که با یکبار نگاه کردن به درک پیام نمیرسیدم

    اما با قاطعیت می تونم بگم که مهمترین و جذابترین بخش این سفرنامه گفتن خدایا شکرت از زبان شما و خانم شایسته بود و از اون هم مهمتر گفتن عاشقتم که واقعا از اعماق قلب هر دوتای شما و با پاکی یک عشق واقعی بود که فقط کسانی که تجربه این عشق را داشته باشند درک می کنند

    خوشحالم در این سفر همراه شما بودم چیزهای زیادی یاد گرفتم که مهمترین آنها شکر برای داشته ها و نداشته هایمان بود و عشق ورزیدن در تمامی مراحل زندگی….

    برا شما و خانواده دوست داشتنی و از همه ممهمتر تمامی همسفران این سفر آرزوی بهترین ها را دارم

    امیدوارم همیشه با یک حس خوب و عالی ، به زندگی زیبایتان رنگ عشق بدهید و ما را از دیدن زیباییهای جهان عاشقانه تان محروم نکنید

    با تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    طاهره جان گفته:
    مدت عضویت: 2811 روز

    سلام به استاد عزیز زندگیم

    و سلام به مریم خانم عزیزم

    و سلام به همه همسفرای عزیزم

    نمیشه ی قسمت از این سفر رو انتخاب کرد اخه ثانیه ثانیه این سفر زیباست هر لحظه پر از آگاهی و خدایی بودنه

    من با تمام وجودم دارم هر لحظه این هدایت شدن رو باور میکنم یعنی دارم تکاملم‌رو طی میکنم‌ که باور کنم که با جون و دل رها کنم همه چیو و راحت خودمو تو آغوش معبودم رها کنم

    و راحت رو شونش بشینم و منتظر سوپرایزای بی نظیرش باشم

    چقد این سفر باورلیاقت و ارزشمندی رو درون من زیاد کرد و زیاد میکنه که منم لایق این نوع سفرم با این امکانات

    با این عشق با این لذت

    چقد من و این سفر بزرگ کرده که راحت میتونم‌همه چیو رها کنم

    قسمت اول یا دوم بود که مریم جان گفتن سفر یعنی رها کردن یعنی هر چیز خوب و زیبایی هم باشه میفهمی برا رفتن به مقصد بعدی باید از این قسمت بگذری و چه راحت میگذری

    زتدگی هم بایدهمین طور باشه این جملتون تو روزای اول سفر خیلی تکونم داد و شد آغازی برا تمرین هر چه بهتر رهایی و نچسبیدن به خواسته هام

    ترفیع درجم از ی مدار به مدار بالاتر زمانی برام خیلی شیرین و قابل لمس بود که قسمت ۷رو دیدم البته من همیشه پروانه شدن برام ی درس بوده وقتی این قسمت رو دیدم گفتم خدایا سپاسگزارم که این قسمت رو برا من ساختی و همسفرای منو هدایت کردی به اون قسمت که برا من فیلم بگیرن

    اخه درک تکامل تا این حد از پروانه چقد به خدای خودش ایمان داره که حتی در اخرین لحظات تا خشک شدن کامل پرا هم صبر میکنه و بال نمیزنه چقد ایمان به رب

    خدایا سپاسگزارم

    قسمت ۱۹که من برا اولین بار بود معماری اورگانیک میشنیدم اصلا تا حالا نشنیده بودم ولی همیشه از اینجور نماها خوشم میومده برا من نماد سادگیه یعنی با ساده ترین راه به اون خواسته رسیدن سخت نگرفتن

    ساده ساده از همون درخت و سنگ و ابشار با اضافه کردن چندتا دیوار و… ی ساختمون ی میعادگاه ی مکان سراسر عشق رو بوجود میاری

    مریم جانم از تن صدات از صدای نفسای این قسمت از سفرمون کاملا حس بینظیرت رو بهم منتقل کرد اصلا حس خوبت با نفس کشیدنت هم میشد فهمید

    ابشار که دیگه بی نظیر بود تمام حس خوب دنیا اونجا جمع شده بود زمانی که گفتین اب کاری به مرز کشورا نداره و راحت مسیر خودشو میره اونجا بهتر و بهتر هدایت رو حس کردم و سپردن خوزمون به جریان آب که هر کجا میخاد ما منو ببره

    زمانی که اون خنکی آب رو با تمام وجودم حس میکردم

    اون گلای زیبا

    اون رهایی اون شیطنتای استادم واااای انگار پیشتون بودم

    وقتی استاد با خیال راحت رو زمین نشستن و با عشق به سنجاب خوراکی میدادن

    اخه این همه لذت

    من یاد گرفتم به خدا یاد گرفتم با تمام وجودم فهمیدم که شما از کوچکترین کوچکترین اتفاقاتون لذت میبرین

    اصلا لذت بردن حس خوب ی چیز جدا نشدنی از شماست

    منم یاد گرفتم لذت ببرم از کوچکترین لحظات زندگیم حتی از نفس کشیدنم

    اون باغچه بی نظیر

    اون شب که اون باغچه دیدم همزمان شد با جلسه دوم قدم پنجم

    ی تحول بزرگی درونم اتفاق افتاد

    همون شب تا خود صبح بیدار بودم ایقد خودمو زیر رو کردم

    که من اصلا کی هستم چی میخام

    و خیلی شب بزرگی برام بودبه خود خدا متصل شدم

    گفتم خدایا چه حس خوبی من عاشق اینم که ایقد برا خودت ارزش قائل باشی که این قد دقیق برا خودت گل بکاری

    اصلا یجوری این خانم از گلا حرف میزدن با این سن و سال که من به وجد اومدم منم برا خودم گلای زیادی دارم خیلی با عشق ازشون مراقبت میکنم

    ولی اون صحنه اون گلا انگار اون خانم چطوری بگم ی هماهنگی خاصی با خودش داشت انگار وقتی در مورد گلا صحبت میکرد تمام وجودش حس خوب بود

    قسمت ۳۱ هم من خودم خواستم آخه چند روز پیش گفتم کاش خانم شایسته ی همچین فایلی هم برامون بزارن و قسمت ۳۱سفر

    همونی بود که خواستم.

    و ی اتفاق دیگه امروز افتاد امروز تمام لوله فاضلاب زیر سینک ظرفشویی رو باز کردم

    و گفتم مثل استاد نترسم که ممکنه بعد نغهمم کزوم برا کجا بود بعد گفتم استاد قبلش از کاری که میخاست انجام بده مثل همون عوض کردن باتری عکس میگرفتن من عکسم نگرفتم بهرصورت کامل باز کردم و تمیز شستم

    بعد گذاشتم جلو و راحت مثل استاد که راحت میشه پاهاشم جمع میکنه نسشتم و گفتم خدایا بیا کمک وااای با چند بار جظابه جا کردن بستم و ی کار عملی با هدایت انجام دادم.

    عاشق خودمو ایتادم و عزیزدلم استادم هستم.

    آها یادم اومد ی قسمت بود نمیدونم کدوم قسمت ولی این حس هنوز هم باهامه

    اخه من از کشواری خارج

    از کلا جاهای ناشناخته و بلند و ارتفاع زیاد میترسیدم اره میترسیدم و الان نمیترسم اینم ی موهبت دیگه

    آخه اینو با تمام وجود درک کردم وقتی من به هدایت خدای خودم با تمام وجود ایمان داشته باشم منو به مسیر و راهی و مکان و جایی میبره که فقط من لذت ببرم

    فقط خوشی و حس خوب باشه

    و همین حس باعث شد خیلی راحت رها بودن رو تمرین کنم

    زمان کنترل ذهنم همین تصویر که بهترین قسمت ی کوه سرسبزم و خداوند به بهترین جاو از بهترین راه منو هدایت کرده میارم داخل ذهنم و خیلی اروم میشم

    کنترل ذهنم خودمو داخل آر-وی استاد تجسم میکنم که من اینا رو میخام پس کنترل کن

    کنترل ذهنم خودمو کنار ابشار تجسم میکنم

    و تمام حسای خوب به قلبم سرازیر میشه

    یاد گرفتم نچسبم اخه چسبیدن به ی نقطه از زمین چسبیدن به ی ادم چسبیدن ب ی خوشی

    تو زندگی اخه توهین به خودم و خدای خودمه

    چقد همچی فراووون افریده دیروز با تمام وجود اینو لمس کردم و برا خودم منطقی کردم

    اخه مگه میشه برا ی نفر فقط ی نفر باشه مگه میشه اصلا

    اخه اینجوری قدرت خداوند رو زیر سوال بردنه اصلا از همین سایت مشخصه که ما با تعداد زیادی همفرکانس هستیم و از هم دیگه حس خوب میگیریم

    پس یاد گرفتم نچسبم ب ی نفر ب ی خواسته ب ی نقطه جهان

    استا اصلا این سفر خود زندگیه خود تکامله

    خود رهاییه خود یکی شدن با

    خود واقعه

    استادم بدون اغراق میگم سپاسگزارم که ی دوره کامل و بی نظیر به صورت کاملا رایگان در اختیارمون گذاشتین.

    دستاوردهای من از این سفر و همزمانی اون با دوره ۱۲قدم

    افزایش

    باور لیاقتم

    حس ارزشمندیم

    عاشق خودم شدم

    عزت نفسم خیلی عالی داره میتازونه

    نچسبیدن و رها بودن

    پیدا کردن خود واقعیم و راحت تونستم دو وجه شخصیتیم رو از هم جدا کنم و دلایلش رو راحت برا خودم پیدا کنم که اینو کامل قسمت اول قدم پنج توضیح دادم

    کامل کردن رو باورای محدود کنندم

    اصلا میدونم بزرگ شدم .

    خدایا سپاسگزارم بخاطر این خانواده بخاطر این مسیر بخاطر وحود خودت در وجودم

    و بخاطر خودم که مرکز دنیای خودمم .

    (داخل پرانتز بگم من اصلا اصلا فیلم گرفتن رو دوس ندارم حتی محل کارمم که برا ثبت فعالیت ها لازمه همیشه رییسم معترضه

    و خانم شایسته واقعا عاشق این کار هستن چون ی کاری هست که از نظر من به گفته استاد راحتی رو ازت میگیره)

    طاهره جان

    ۱۳۹۸/۰۵/۲۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    لیلا نظری منش گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    سلام به شما اساتید عزیز که هرکدام با نگاه خاصتان به زندگی برای ما درس بزرگی ایجاد می کنید

    بیان نکات جالب در اینهمه قسمت خیلی سخته چون کلی نکات زیبا و آموختنی داشته برای شخص من

    اول اعتراف کنم که نمیخواستم پای ثابت دیدن قسمتهای سفر بشوم اما خودمم نفهمیدم چطوری آلوده ی این سریال شدم :) :)

    حالا چرا جذب شدم چون خیلی خالصانه بود فیلمها و یک نکته مشترک در همه قسمتها چیزی بود که پاشنه آشیل من در زندگیم بود و حالا دارم با الگوبرداری از این مشاهدات اصلاحش می کنم

    نکته ی: خودت بودن و کاری به کار حرف مردم نداشتن .خیلی جالبه که این سفر از مستندبودن هم چیزی بالاتره چون همه رفتارها طبیعیه و ساختگی نیست و خانواده راحت زندگی خودشان را دارند و بیننده رو هم سهیم کردن

    من صادقانه بگم این سادگی و خلوص نیت و هدفگذاری تجربه کردن از طریق تصویرسازی ذهنی زیبایی های سفر خیلی جذبم کرده

    قبلا اهل سفر نبودم

    حالا فهمیدم چرا میگن سفر عمر آدم را زیاد میکنه

    یک نکته قوت دیگه که بخصوص در جلسه آخر به ذهنم رسیده

    ترکیب دو دیدگاه کل نگر و راحت مردانه و نگاه جزئی نگر و حساس و خلاق زنانه در کنارهم در تجربه کردن و توضیح لحطه های خاص در زندگیست که بنظرم همدیگرو کامل کرده

    هنر خانم شایسته در این توضیحات و تصویربرداریها کمک می کنه تا بیشتر و بهتر احساسات استاد عباسمنش را در اجرای قوانین بفهمم

    و در بین بیش از صدها لحظه زیبا اون قسمت که آهویی جلوی دوربین آمد و به شکار مریم خانم افتاد یکدفعه منو برد به یک حس حضور خاص. انگار آگاهی یکدفعه اومد با این صحنه که نمیدانم چندبار دیدمش به خودم گفتم ببین اگه فقط در لحظه اکنون باشی و هوشیار ، خالق یکتا، خودشو با طنازی خاصی نشانت میده تا حال کنی

    اجازه میده وارد حریم هشیارانه هستی شوی

    اجازه میده به دیدنش در جنب و جوش یک آهو،

    دیدنش در یک بارون و بخار های آب و دیدنش در یک غذای جدید خوشزه و

    دیدنش در گلهای لیلیوم در باغ همسایه و

    دیدنش در لبخند وهمراهی یک خانم با محبت خارجی و

    دیدنش در عظمت آبشار و دیدنش در پرندگانی که اعتماد می کنند بهت و از دستت غذا میخورن و

    دیدنش در لبخند شیرین نوجوانت و همسرت و کلمه خالص …. عاشقتم ….

    و هزاربار ته دلت میگی خدایا شکرت برای درک این لحظه ها

    خدایا شکرت برای این فرکانسها

    و خدایا شکرت که به این مدار هدایتم کردی که در جمع استاد و هم فرکانسهاش باشم

    قبلا ها فکر میکردم اینها را نباید گفت تا حمل بر چاپلوسی نشه (همون قضاوت مردم…)

    اما یکی از همگروهیها در نوشته هاش چه زیبا گفت که ماهم قدمی برمیداریم تا اثری از خود در این سفر بجا بزاریم

    حالا راحت تر خودم میشم و خودم خواهم بود با همه کاستی هام

    بیخیال حرف و قضاوت مردم

    و اجازه میدم به ذهنم که روی کاغذ بیاد

    تا اثر بزاره در این سفرنامه زیبا

    خدا قوت به همتون

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    اسماعیل کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2544 روز

    بنام خالق هستی

    سلام به

    استاد سید حسین عباسمنش عزیزم

    خانم مریم شایسته نازنینم

    وتمام دوستان عزیز خانواده صمیمی عباسمنش

    از خدا خواستم که بهترینها را به من بدهد وخداوند برایم اجابت کرد وبهترین خانواده را بهم داد وان خانواده صمیمی عباسمنش هست

    روز اول شهریور ۹۶ که تولدم بود یک دست مهربان خداوند که (مادر خانمم)یک گوشی هدیه گرفتم که من به ایشان گفتم من با این گوشی به ثروت میرسم

    ارام ارام با قوانین ثروت اشنا شدم دیدن کلیپهای انگیزشی و…

    دوره یک از اساتید را هم تهیه کردم تا اینکه با یکی از فایلهای صوتی استاد

    که در مورد تندخوانی بود اشناییم با استاد عباسمنش شروع شد و دوره ای که تهیه کرده بودم را نصفه نیمه رها کردم وتمام تمرکزم را روی فایل های استاد گذاشتم و خوب همه شما دوستان میدانید که از همون اول نتایج عالی بدست اوردم همونطوری که تک تک شما هم این نتایج را بدست اوردید و اون هم فقط بافایلهای رایگان ایشان بوده

    و اما سفر به دور امریکا یکی از بهترین و عالی ترین سفرهای بوده که من به همراه خانواده عباسمنش رفتم و تمام قسمتهای اون را بارها بارها دیدم لذت بردم و اینقدر حس خوبی در این مدت بهم داد که انگار خودم توی این سفر هستم و البته که هستم

    و خوب شروع تمام این لحظات قشنگ وناب سفر و هر شروعی دیگر از درون اغاز میشود که یک روز اون رو تصویر کردیم

    شاید اون زمان قسمت سی و یکم باشد که با ارامش تمام توی رختخواب وبا چشمانی پر از برق و انرژی و لذت استاد در کنار عزیزترین کسی که داری هم کلام میشی وتمام لحظات قشنگ را تصویر سازی کردی و این زیبایی وصف ناپذیر که خالق هستی سازنده اصلیشه را با دستان مهربانش که خانم مریم شایسته را مأمور کرده که بزرگی و شکوه خودش را در قالب این فایلهای بینظر به تصویر بکشد و ما تک تک اعضای همفرکانس را برای دیدن زیبایهایش حریص میکند

    تا به ما بگوید که بازگشت به درون و حذف محدودیتهای ذهنی و رسیدن به حس خوب را که برابر با اتفاقات خوب است یاد بدهد

    و این تصویر سازی در ارامش و سکوت شب باره برای همه ما رخ داده

    و خداوند این زیبایها را دوچندان میکند و به خودمان برمیگرداند

    همه اینها لطف خداوند است که در زندگی ما جریان دارد

    خداوند چقدر با شکوه و با عظمت خودش را برای ما به تصویر میکشد از خروشان با عظمت نیاگارا گرفته با اون حس مطبوعش تا اون اهوی قشنگ که بعد از باران روح نوازش و حتی اون سنجاب وپرندگان دریایی که استاد عزیز کنار انهاست و پروانه های زیباش و هزاران هزار لحظه زیبا که ما رو در این سفر به توحید برساند

    واقعا سپاسگزار خداوند برای تمام دستان و قلبهای مهربانش هستم

    ما را به چه جاهایی میبره این خدا و چه آسان میکنه کارها را برای ما

    انشاا.. در پناه الله یکتا شاد ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    لیلا آذرنژاد گفته:
    مدت عضویت: 3118 روز

    سلام به تک تک اعضای این خانواده بینظیر و استاد فووووق العاده و مریم جووووون

    اول از همه چیز باید بگم که تک تک قسمت های این سفرنامه تا اینجا برای من یک دنیای جدید ساخته، بخاطر همین هم واقعا انتخاب یک قسمت خیییلی سخت بود و هر لحظه‌ی این سفر بسیااار لذت بخش و بینظیر بود…

    ولی یک قسمت هست که همون لحظه ای که دانلود کردم با مامانم پشت سر هم چندیدن بار نگاه کردیم و فقط میخندیدم و بلند بلند میگفتیم وااای خداای من شکرت…چقدرررر عالیه…

    منظورم قسمت ۱۶ سفرنامه هست?

    اولین چیزی که جلب توجه میکنه تو این قسمت ویزیتور سنتری هست که قرار دارین و چقدرررر خوشگله این مکان.چقدر تمیییز و مرتب و زیبا…

    تو دل طبیعت ساختمون های چوبی فووق العاده و مرتب…داخلشون چقدر زیباست واقعا

    هوای عاالی بیرون‌‌‌.‌..هوای تمیییز و بینظیر…ابرهای خوشگل تو آسمون آبی…آدم سیر نمیشه از نگاه کردن…گل های زیبایی که بیرون کاشته شدن‌‌‌…

    و بعد غذای فوق العاده ای که مریم جون درست کردن که البته باید بگم که درجا امتحان کردم و واااقعا بینظیر بود…مرسییی که اینا رو به ما یاد میدین???

    آدم نمیدونه محو زیبایی ها و فراوانی هایی که نشون میدین بشه یا عاشق این آشپزی های ساده و در عین حال بینظیر???

    و رابطه ی عااالیه استاد و مایک?‍?چقدر دوست داشتنیه…واقعا خیلی قشنگه که با هم مثل رفیق هستن و بازی میکنن و خیلی زیبا وقت میگذرونن…این تفاهم با وجود تفاوت سنی واقعا ستودنیه و نشون دهنده ی اینه که چقدر جفتشون در مورد این رابطه باور های درستی دارن و با خودشون در صلح هستن????

    عاااشق واکنش استاد و مایک به غذا شدم…واقعا آدم چقدر میتونه با چیز های ساده ذوق کنه و شکرگزار باشه،واااقعا oooh jesus!?

    چقققدر زیباست رابطه‌ی عاشقانه‌ی استاد و عزیزدلش‌?

    چقدر زیبا تشکر میکنه استاد برای یک غذا…چقدر از ته دل میگه عاشقتم…هر لحظه ی رابطه‌ی شما داره باور های فوق العاده درمورد روابط تو ذهن من میسازه…واقعا بینهایت ممنونم که این لحظات خصوصی زندگیتون رو با ما درمیون میذارید و تو این راه این همه کمکمون میکنید???

    ووووو لحظه‌ی استوره ای این قسمت، لحظه‌ی ترسیدن استاد از صدای رعد و برق?واااای عاااشقتم استاد…یعنی عااالی بود…بالا ۱۰۰ بار نگاه کردم اینجا رو…مردم از خنده?واقعا چقدر یک آدم میتونه ساده و پاک باشه و کودک درونش زنده باشه‌…چقدرررر واکنش باحالی بود??? وسط شکرگزاری انگار طبیعت داشت با استاد صحبت میکرد…خیلی حال کردم واقعا….با خنده عاشقتم گفتن مریم جون??واقعا میگم تک تک ثانیه های این قسمت بینظیره…

    و بعدش اون بارون فوق العاده…برکت و نعمت الهی????

    من به شخصه عاشق بارون و هوای بعدش و بوی خاک اون لحظه هستم…وقتی بعد بارون شما رفتین بیرون فیلم گرفتین داشتم دیییوونه میشدم??چقدددرررر بینظیر بود…مه…هوا…طبیعت…آهوی خوووشگل….

    واقعا نمیدونم چی بگم.عااالی بود…قشنگ حس میکردم اون لحظه رو…

    اون سرسبزی عااالی بود…

    اون آهوی خوشگل میون اون پیچک ها…

    نقاشی خدا

    تنها چیزی که میتونم بگم اینه…نقاشی فوق العاده‌ی خدا????

    و بعدش اون راه زیبا که میرفتین…چقدر تمیز و مرتب بود…جاده های صاف و سالم و تمیز

    یکی از دلایلی که منو وااقعا به وجد میاره این تمیزی بینظیره…

    و البته اون آهنگ زیبا هم این لذت رو چندین برابر کرده بود??

    چیزی که توجه منو تو جاده جلب کرد فراوانی فوووق العاده زیاد بود?کنار جاده که شما رد میشدید پر بود از خونه های عااالی و زیبا و مرتب و ماشین های بینظیر…و این نشون دهنده‌ی فوق العاده‌ی فراوانیه??

    واقعا نباید فراموش کرد فراوانی همه جا هست و بینهایت و بی‌پایانه????????

    و آخر از همه، صحنه ی آخر فیلم بازم نگاه های بینظیر و پاک و معصومانه ی استاد به مریم جون لحظه ای که میگه عاااشقتم!!

    واقعا باید بگم استاد هر وقت عزیزدلش رو نگاه میکنه اووونقدر زیبا لبخند میزنه که تک تک باور های غلط من رو در مورد مرد ها و روابط پاک میکنه…وااقعا بینهایت ممنونم ازتون???

    در آخر میخوام بگم دلیل اینکه این قسمت به من خیلی چسبید و برام جذاب بود اینه که تو این قسمت همه چی بود…

    یک مکان فوق العاده زیبا بود

    طبیعت تعریف نکردنی بود

    یک غذای بسیااار خوشمزه بود

    یه رابطه‌ی پدر و پسری دوستانه و بینظیر بود

    یک صحنه‌ی بیینهایت جالب و خنده دار و بانمک بود

    یک باران عااالی که نشان رحمت الهی است بود

    سرسبزی و هوای عاااالی بود

    یک مسیر و جاده ی بسیاااار زیبا بود

    فراوانییی…وااای خدای من…چقدرررر فراوانی بود

    خونه های زیبا

    ماشین های عالی

    ووووو یک رابطه‌ی عاشقانه و دوستانه‌ی تک و بی همتا و عاااالی بود که واضح ترین نمود وابسته نبودن، عاشقانه دوست داشتن، درلحظه بودن و با خود در صلح بودن است???

    .

    .

    .

    خیییلی خیلی ممنونم از استاد عزیییزم بابت این آموزش های عااالی و مریم جون که با این تصاویر داره آموزش هارو تو ذهنمون ثبت نهایی میکنه…

    ممنون از همه که وقت گذاشتید و مطالعه کردید???

    (سنا حسنی آذر)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    آسیه گفته:
    مدت عضویت: 2574 روز

    به نام خدای مهربان…من آسیه قطبی هستم همسفر شما در سفر به دور آمریکا و خیلی خوشحالم ازینکه زیبایی ها و تجربیات این سفر دل انگیزتون رو با ما به اشتراک گذاشتید چرا که من پابه پای شما ازین سفر لذت بردم و آموختم برای همسفر شدن با شما نیازی نیست سختی بکشم،نیازی نیست کوه ها رو جابه جا کنم و تنها کافیه با شما هم فرکانس بشم،باورهای درستی بسازم ،از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم و رها باشم و خودم رو بسپرم به جریان جاری حیات و اعتماد کنم به خداوندی که تنها رب من است.

    من ازین سفر یاد گرفتم که هرچه بیشتر به زیبایی های جهان اطرافم توجه کنم بیشتر به سمت زیبایی های بیشتر هدایت میشوم،یاد گرفتم قوانین زیبای خداوند ثابت است و فرقی نمیکند تو عباس منش باشی یا خانم شایسته یا مایک عزیز…وقتی تو فرکانس هایت رو بر روی موج شادی و هر لحظه لذت بردن ازین دنیا تنظیم میکنی جهان تو رو هدایت میکنه،هدایت میکنه به بهترین خودش و هر روز و هر لحظه زیبایی های بیشتری از خودش رو برات نمایان میکنه.

    یادگرفتم که چطور اصل رو از فرع تشخیص بدم و تنها به اصول توجه و عمل کنم نه فرعیاتی که من رو از مسیر دور میکنه.

    یاد گرفتم خودم باشم،هرلباسی که دوست دارم بپوشم،هرجور که دوست دارم عشق بورزم،از روابطم با دیگران لذت ببرم و اونها رو همونطور که هستند دوست بدارم و خوبیهایشان را ببینم و اونها رو تحسین کنم تا جهان انسان هایی رو در مسیر زندگیم قرار بده که از اینکه در کنارشون هستم لذت ببرم…یاد گرفتم شکرگزار خداوند باشم و نعمت هایش رو ببینم و اشک شوق بریزم ازاینکه من هم میتوانم در جایگاه عباس منش باشم اگر باورهای درست بسازم…برای خدا که چه فرق میکند من باشم یا استاد عزیز…او به فرکانس های من پاسخ میده،پاسخ میدهد;بما قدمت ایدیهم به آن چیزی که از قبل فرستادم..به آن افکار و فرکانس ها

    یاد گرفتم که میتوان در سفر بود و از تک تک لحظات زندگی لذت برد و همزمان ثروت ساخت.

    یادگرفتم که چطور به نشونه ها توجه کنم تا جهان من رو بهترین خودش هدایت کند.

    از شرط گزاری مایک و استاد یاد گرفتم که هرگز سرپولم شرط نبندم و با اطمینان راجب چیزی که مطمین نیستم صحبت نکنم.

    یاد گرفتم که نقطه پایانی هدفم رو تجسم کنم چرا که تجسم کردن استاد در گذشته برای داشتن اتوبوس مسافرتی و به سفر رفتن چقدر دقیق جواب داده و می توان زندگی رو با قدرت تجسم خلق کرد.

    باور کردم که زندگی من رو افکار من میسازه ازونجایی که چطور استاد با قدرت جسم و فیزیکش میتونست توی اون شلوغی توی پارک یه جای خالی برای خودش رزرو کنه و هدایت بشه…

    و چقدر دلچسب است که خودت خالق زندگی خودت باشی،هدایت شوی به بهترین فروشگاه های تمیز و ارگانیک،به سرسبزی های بی مانند و تمیز با آسمانی صاف و گاهی ابری و بارانی،به انسان هایی خوب که مهمان خانه شان میشوی،به بزرگترین آبشار زیبای دنیا،آبشار نیاگارا و زیبایی هایش که در کلام نمی گنجد،به صدای دلنشین آب و جیرجیرک ها،به نعمت هایی از جنس خدا

    همه ی این هارو میشه داشت و میشه خلق کرد اگر باورهای درستی داشته باشیم،اگر تنها خداوند رو رب خودمون بدونیم و به او اعتماد کنیم،اگر به خودمون تعهد بدیم که از تک تک لحظات زندگی لذت ببریم و اگر هم ناخواسته ای پیش اومد ذهن خودمون رو کنترل کنیم و تنها به زیبایی ها و داشته های خودمون توجه کنیم و شکرگزار خداوند باشیم،اگر درخواست کنیم و رها باشیم،اگر با خودمون به صلح برسیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و مسایلمون رو ریشه ای حل کنیم و از پایه انسانی درست باشیم تا خداوند ما رو هدایت کنه…مگه میشه که فرکانس هامون درست باشه و در جایگاه این خانواده ی دوست داشتنی نباشیم…بیاید فرکانس هامون رو هرلحظه بر روی موج شادی و احساس خوب قرار بدیم تا هدایت شویم به هرآن چیزی که در زندگی میخوایم.

    واقعا از همراه بودن با شما دراین سفر لذت میبرم و بی صبرانه منتظر فایل های بعدی شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    پرویز محمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 2588 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته و همه اعضای سایت

    همه قسمتهای این دوره در نوع خود واقعا بی نظیر و زیبا بودند چون زیبایی های جهان که ما ازشون خبر نداشتیم رو بهمون نشون داد و اون سادگی و بی آلایش بودن استاد عباس منش که هر جا میره اصلا دنبال این نیست که یه رفتاری متناسب با اون موقعیت نشون بده که از درون خودش سرچشمه نمیگیره، خیلی هامون دیدیم که خیلی از افراد وقتی به جایی میرن که به قول معروف با کلاس تره کلا شخصیت واقعیشونو گم می کنند و سعی می کنند حرفی بزنند،لباس بپوشن و رفتاری انجام بدن که بقیه خوششون بیاد غافل از اینکه بابا من برای دیگران زندگی نمی کنیم ما باید کارهایی را بکنیم، حرفهایی رو بزنیم و لباسهایی رو بپوشیم که خودمون لذت ببریم نه دیگران چون حتی اگه بهترین رفتار ها از ما سر بزند،بهترین و شیک ترین لباسها رو بپوشیم و حرفهای قلمبه سلمبه و با کلاس بزنیم باز هم نمیتونیم نظر همه آدمها رو جلب کنیم.پس بهتره مثل استاد عباس منش همیشه و همه جا خود خودمون باشیم.

    نکته بعدی اینکه من از قسمتهای 25 و 26 این سفر خیلی بیشتر لذت بردم چون خیلی درسها آموختم از این قسمت:

    آموختم هر چه بیشتر به زیبایی ها توجه کنیم خداوند ما رو به زیبایی های بیشتر و لذتبخش تری هدایت میکند

    آموختم به هرجایی هدایت شدم از زیبایی های آنجا نهایت لذت رو ببرم و اصلا اهمیت ندم دیگران چه فکری در موردم می کنند( مثلا خیلی جا استاد عباس منش با شلوارک جلو دوربین ظاهر میشد چون اون لحظه با اون پوشش راحت بود و لذت میبرد واصلا براشون مهم نبود که شاید دیگران خوشش نیاد و بهش خرده بگیرند)

    آموختم برای زیبایی ها و نعمتهایی که خداوند در این جهان خلق کرده انتهایی وجود ندارد و همیشه جا ها و نعمتهای زیباتر از اینی که الان میبینم هم هست و باید هر کجا هر زیبایی و جذابیتی دیدم باید ازش نهایت لذت رو ببریم و از خدا بخواهیم که ما رو به سمت زیبایی های بیشتر و جذابتر دیگه هدایت کنه

    آموختم ما زمانی میتوانیم به زیبایی های بیشتر هدایت شویم که از آنچه که الان داریم لذت ببریم و سپاسگزار خداوند باشیم تا به سمت دیگر زیبایی های جهان هدایت شویم( همانطور که استاد عباس منش اینطوری عمل میکنه؛ من تا بحال ندیدم که ایشون توی فایلاشون جای زیبایی باشن و بخاطر اون زیبایی هیجان زده نشوند و سپاسگزار نشوند و شادی و لذت را به بعد یا جاهای دیگه موکول کنند)

    من از سفر این درسها را آموختم و امیدوارم با ادامه دادن این مسیر زیبا و لذت بخش درسهای بیشتر و بهتر دیگری هم بیاموزم و در زندگی ام ازشون استفاده کنم.

    خدایا شکرت بخاطر این مسیر زیبا و این استاد فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: