سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمدرضا حسینیان گفته:
    مدت عضویت: 4038 روز

    با سلام به استاد عزیز،

    همیشه جهان شمولی استاد یکی از بهترین ویژگی ایشون بوده که به نظر بنده بهترین قسمت این تور به امریکا قسمت ٣٢یا همین اخرین قسمت که توسایت قرار دادین هست .

    دلایل زیادی وجود داره که میشه برای خوب بودن نام برد که بنده یکسری ها شو میگم .

    ١.همیشه استاد روند رو جلو داشته و هر چی میگذره نوع نگاه ایشون به قانون و نحوه اعمالشون بهتر میشه حتی فایل دیروزشون نسبت به فایل امروزشون اگاهانه تر هست .

    ٢.اگر دقیق نگاه کنید ،نوع نگاه استاد به قوانین مثل یک اهنی که باید خمش کرد نیست ،در عین سادگی که در روند زندگیشون که اجرا میکنند ،عملکرد عالی دارند و نشون میدن موفقیت و انچه که باید بهش رسید فتح اورست نیست و همون زندگی خودت با نگاه متفاوت تره .

    ٣.زندگی همه ما مثل استاده فرقی نمیکنه ولی استاد بیشتر اون حرفهایی که میزنند رو تو زندگیشون بیشتر اعمال میکنند .

    ۴.در فایل اخر که استاد میاد توضیح میده چندین قانون رو توضیح میده که به نظر بنده فایل اخر خودش یک محصوله.

    ۵.استاد بیشتر تونستن حال خودشون رو نه به گذشته نه به اینده معطوف کنند و در دام ذهن نیوفتند .

    ۶.این توضیحات رو نمیدیم تا استاد رو بت نشون بدیم که این نوع شرکه ،شرایط گذشته استاد شاید از خیلی از ماها بدتر بوده باشع ولی ایشون بیشتر تونستن باور و ایمانشون رو بیشتر کنند .و اینجور فک نکنید استاد مثل به ادمیه که در دستهاست که ما باید بهش برسیم نه ،ایشون نمود کسی هست که مثل خودش و با ویژکی خودش و انچه که احساس خوبی بهش میده زندگی میکنه .

    یا علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مهدی دوستی گفته:
    مدت عضویت: 3618 روز

    سلام سپاس بابت وجودتون تو تک تک لحضات زندگیم

    من عاشق قسمت هایی که غذا درست می کنید و میخورید هستم و همین قسمت هم تو زندگیم شبیه زندگی شما شده یعنی اون عشقی که به این کار دارین و شکرگزاری های پیوسته ای که میکنید و لذتی که از غذا خوردنتون می برید

    مورد دوم عاشقتم گفتناتون به همدیگه که اینقدر زیاده و مرتب داره تکرار میشه و اوایل با خودم میگفتم چقد لوووس چقد چندش آور آخه مگه میشه این همه به همدیگه بگی عاشقتم و هرلحظه تکرارش کنی و …

    ولی الان کیف میکنم لذت میبرم و تو زندگیم دارم استفاده میکنم ازش و مرتب به عزیزام این کلمه ی شگفت انگیزو میگم و هربار برام لذت بخش تر و قشنگ تر میشه

    انشالله همیشه در پناه خدا شاد و سالم باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    احسان سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    سلام به همه همراهان و همسفرهای این سفر شگفت انگیز و پر از زیبایی و آگاهی های زیاد

    به شخصه به نظرم قسمت 26

    و جایی که شما زیر ابشار بسیار زیبای نیاگارا رفتین و بعد به اون سنجاب زیبا و پرنده ها غذا دادین

    با اختلاف زیباترین قسمت این سفرنامه بوده

    به دلیل آگاهی های زیادی که در هر لحظه میتونه بیننده رو به خودش جذب کنه

    ابتدا درس های زیادی که اون آبشار زیبا به ما میده چون معنای رهایی در زندگی .. وابسته نبودن به هیچ چیزی به طوری که فکر و فرکانسمون رو بد کنه … اینکه از لحظه لحظه زندگیمون لذت ببریم و به خاطر هر داشته ای سپاس گذار درگاه پروردگارمون باشیم

    چیزی که باز نگاه هم رو جذب کرد خوشحالی و لذت شما خانواده دوست داشتنی بود که در اون لحظات حس میکردین و به ما هم این حس لذت بخش رو به خوبی منتقل کردین و استاد با اون خوشحالی های خاص شون در اون لحظات مستقیما احساسشون رو با ما به اشتراک میذاشتن و ازشون بسیار سپاس گذارم

    اینکه چقد میشه کنار هم از لحظاتمون لذت ببریم و هیچ چیزی در زندگی ارزش این رو نداره که به خاطرش ناراحت باشیم چون اصل وجود ما هیچ وقت ناراحتی و فرکانسی بجز خوبی و لذت رو نمی پذیره

    واقعا اگاهی های این قسمت خیره کننده و زیاد بود

    و در پایان این قسمت هم غذا دادن به اون سنجاب زیبا و پرندگان

    آگاهی هایی چون مهربانی در حق همه که چقد جهان با این خصلت رفتاری زیبا میشه

    چون منبع این جهان همه اش عشق و خوبی و مهربانی و بخشنده گی ست

    در پایان بسیار از خدا بابت هدایت شما به ضبط صحنه های سفرنامه بسیار اموزنده تشکر میکنم و از شما خانم شایسته بزرگوار بابت تلاش شبانه روزی بابت تهیه و تدوین این قسمت ها و صبر و همکاری و همراهی استاد عزیزم بی نهایت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    Sayed hosein گفته:
    مدت عضویت: 3174 روز

    سلام و دورود

    وقت بخیر به دوستان و همسفران گرامی میگم امیدوارم در بهترین لحظات زندگیتان باشید

    چیزی که از دل برآید بر دل نشیند

    بنده هم بعنوان یکی از همسفران ” سفر به دور آمریکا ” همه قسمتها را نگاه کردم و در ذهن خودم تجزیه و تحلیلشان کردم به نظر من همه قسمتها جذاب و جالبند و نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کنند من که با بچه هام ( دو پسر و یه دختر ) با هم قسمتهای سفر را دنبال می کنیم هر شب بعد از شام به مغازه بر می گردیم و سفر را ادامه می دهیم و در طول روز مرتب از سفر و آر وی و استادعباس منش و خانم شایسته و مایک دوست داشتنی وسفر به دور آمریکا و جهانگردی صحبت می کنیم .

    شخصیتهای واقعی این سفر با دیدگاه و ذهنیتها و باورهای متفاوتشان هست که به این سفر جذابیت خاصی بخشیده و ذهن ما را به دنبال خود و زیبایی هایش می کشاند و لازم نیست که برای کشف زیبایی ها تلاش کنیم چون کسی که دوربین را بدست گرفته و صحبت می کنه و مداری که توش واقع شده ایم اتوماتیک وار ذهنمان را مثبت و کل سفر را برایمان جذاب می کند .

    شاد و سلامت و ثروتمند در پناه رب العالمین باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    مشتاق قضوي گفته:
    مدت عضویت: 3035 روز

    سلام همسفران عزیز و یک سلام گرم خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز اولتر از همه عید قربان رو به همه ای شما از صمیم قلب تبریک عرض میکنم و امید وإرم که یک عید پر خوشی داشته باشید. خوب حالا میام سر اصل مطلب اولین چیزی که برای خود من جالب بود این بود که من از همسفران خودم عقب نمونده بودم شاید هم اولین کسی بودم که دور سفر به دور امریکا از فایل اول از روز اول که خانم شایسته عزیز اولین فایل رو بر روی سایت قرار داد نگاهش کرده بودم و خدا رو هزاران بار سپاسگذارم که من را در این مسیر قرار داده. این برای خودم یک کم مشکل است که از بین ٣١ فایل بر روی سایت قرار گرفت یک شون رو انتخاب کنم چون از روز اول که فایل رو شروع کردم در هر فایل من باور های رو برای خودم ساختم و که من هم میتونم اون چیزهای رو داشته باشم که شما همه ای اونها رو به تصویر کشیدید و از بین این همه فایل یکی رو انتخاب کنم اون به جز فایل هشتم نیست چون در این فایل من چیزهای رو یاد گرفتم باور های رو برای خودم ساختم که ما چی موجودات هستیم که خود مان خالق زندگی خودمون هستیم خداوند این قدرت رو به داده که چقدر ما انسانها بی نظیر هستیم و من شخصا خودم این فایل رو انتخاب کردم چون به من این باور رو داد که ثروت چقدر زیاد است و پول در اوردن در این جهان چقدر راحت به دست میاد. و هر روز به خودم دوباره مرورش میکنم که خداوند ما را چقدر دوست داره و این همه نعمت و ای همه ثروت رو به ما داده. خدایا شکرت از این همه نعمت از این همه زیبای و این همه فروانی

    سپاسگذارم از استا عباس منش و خصوصا از خانم شایسته عزیز که این همه زیبای رو به ما به تصویر میکشه.

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سعید شکوری گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم که همراه بودن با شما برام بزرگترین لذته چون من به جز استاد و خانم شایسته از تک تک شما عزیزان درس یاد میگیرم و خدا رو شکر میکنم بابت اینکه تو این خانواده بزرگ توحیدی زندگی میکنم. زهرا هستم همسر سعید

    من خیلی اهل نوشتن نیستم و بیشتر دوست دارم بخونم . وقتی قسمت 32 فایل سفرنامه رو دیدم و اینکه یک مسابقه هست برای دیدن دوباره فایل های سفرنامه خیلی خوشحال شدم به خدا گفتم خدایا چی میخوای بهم نشون بدی حتما یه نکته ایی هست که من باید از اول این سفر لذت بخش رو شروع کنم.

    وقتی اولین فایل سفرنامه رو play کردم همون ابتدای فیلم که خانم شایسته به ما سلام میکنه دوربین زوم بود رو Tampa روی نقشه. راستش نمیدونم چطور احساسم رو بیان کنم فقط میتونم بگم این کلمات من نیست بلکه کلمات گفته میشن و من مینویسم و گاهی از قلبم جا میوفتم برای بیان احساسی که الان دارم.

    اره داشتم میگفتم وقتی Tampa رو دیدم یه حس دلتنگی عجیبی بهم دست داد اون حسی که وقتی میدونی برای مدتی از خونه دور خواهی بود برام عجیب بود انگاری من برای سالیان سال تو Tampa زندگی کردم (البته این و بگم من همیشه با دیدن فایلهای استاد حس میکنم واقعا در کنار ایشون هستم ) ته قلبم خالی شد مثل زمانی که خودم بعد از آشنایی با استاد و کار کردن رو خودم به اتفاق همسر و دخترم از قم به شمال مهاجرت کردیم.

    همین جا فایل رو Stop کردم و با خودم فکر کردم چرا باید این حس رو داشته باشم این که مهاجرت محسوب نمیشه فقط یه مسافرته به دور امریکا و قراره کلی خوش بگذرونیم و لذت ببریم چون قسمتهای بعدی و اینکه چه اتفاقاتی قراره بیوفته رو میدونستم. پس گفتم چرا چرا چرا. بعد یه حسی بهم گفت خوب مسافرت اسمش مسافرته و به ظاهر چیز کوچیکی به نظر میرسه اما مسافرت ممکنه تغییر کشور تغییر مکان تغییر عادتهای روزانه باشه و حتی تغییر انسانهای اطرافمون. یکدفعه یک زنگی تو ذهنم به صدا در اومد همینه دختر همینه ما فکر میکنیم این اتفاقات به ظاهر ساده تو زندگی یعنی شروع اتفاقات بزرگ. بعد متوجه شدم چرا خیلی از ما انسانها حتی حاضر نیستن به مسافرت چند روزه برن و بهانه ی نداشتن وقت و نداشتن پول میکنند. در اصل اونها حاضر نیستن حتی برای چند روز سبک زندگی خودشون رو تغییر بدن شرایطی که میدونند ثابت نیست و دوباره به سبک زندگی قبل بر میگردن. این یعنی ترس ترس از تغییر عادتهای گذشته. ترس از ادم های جدیدی که وارد زندگیشون میشه و ترس از اینکه نمی دونند قراره چه اتفاقاتی رو تجربه کنند و با خودشون میگن خوب اصلا چه فایده بریم سفر چند روزی و لذت می بریمو دوباره باید برگردیم به زندگی قبل که دوستش نداریم اینجاست که با خودشون میگن بیخیال اصلا نریم سفر بهتره همین جا با همین شرایط کنار میایم.

    بعد این حس عجیب دلتنگی خیلی سریع تبدیل شد به اشتیاق چون میدونستم قراره هر روز به یک جای زیبا برم و این زیبایی ها قراره هر روز زیباتر بشه و اتفاقات قشنگتری رخ بده بعد دوباره به خودم گفتم واقعا زهرا اگر به همه ی ما فیلم زندگی آیندمون رو نشون بدن با اشتیاق قدم بر میداریم . به سفرهای بزرگ میریم چون میدونستیم قراره چه اتفاقی بیوفته و دیگه ترس و نگرانی وجود نداشت یک حسی بهم گفت پس ایمان چی ایمان به غیب و ایمان به خود ایمان به اینکه میتونی لحظه ی بعدیت رو خلق کنی ایمان به اینکه همه چی دست خودت هست نه هیچ عاملی. اینجا بود که متوجه این شدم که چرا استاد میگه چیزی که میخواهید رو تجسم کنید این یعنی کارگردانی فیلم زندگی خودمون مثل کارگردانی خانم شایسته برای ثبت لحظات ناب سفر. اینجا بود که ایمان به غیب خدا دیگه برام غیب محسوب نمیشد چون خودم لحظه ی بعد رو با افکارم و احساسم خلق میکردم این یعنی همون اشتیاق برای گام بعدی و خبر داشتن از قسمت بعدی سفرت سفر زندگی خودت با اتفاقات نابی که برای خودت میسازی.

    اینجا بود که متوجه حرف استاد شدم که میگه خدا به شجاعان پاسخ میده . انسانهای شجاعی که بدون ترس گام بر میدارن و گام های بعدی رو می سازند حتی اگر کسی راهی نبینه اونها با ایمان پیداش خواهند کرد.

    اینجا بود که متوجه شدم استاد با شروع این سفر بزرگ برای هزارمین بار شجاعت خودش رو ثابت کرد. خیلی راحت خونه ایی که در رفاه و امکانات عالی بود رو رها کرد و حتی خونه رو برای فروش گذاشت تا دوباره قانون رهایی رو به یاد ما بیاره قانونی که وابستگی توش معنایی نداره چون وابستگی رکود میاره و رکود مرگ به همراه خودش داره.

    دوباره استاد با این کارش ایمانش رو ثابت کرد و اینکه خیلی راحت میتونه همه چیزی رو و هر جایی رو برای شروع تازه رها کنه شروع از صفر با باورهای توحیدی. چون ایمان داره قدم بعدی ناب تر از قدم قبلی است چون یاد گرفته خودش خالق لحظات زندگیش هست.

    اول از خدا شاکرم بابت اینکه با دستانی از دستانش اشنا شدم که خودش عمل گراست و فقط قانون رو آموزش نمیده بلکه با این قانون زندگی میکنه و بعد از استاد سپاسگذارم برای اینکه قانون رو به ما آموزش میده قانونی که شده سبک زندگی خودش و بعد از خانم شایسته سپاسگذارم که این سبک از زندگی رو به ما نشون میده تا ما به درک کامل از این قوانین برسیم.

    و ممنون به خاطر این مسابقه چون من درس بزرگی از شروع دوباره دیدن فایل ها گرفتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    عادله گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    سلام.من خودم قسمت ۲۶ و خیلی دوست داشتم.شاید یکی از دلایلش اینه که من باهرچیزی که مستقیما توسط خدا خلق شده حال بهتری دارم.هرچیزی که قدرت خدا رو بیشتر نشونم میده حس آرامش بیشتری بهم میده.

    مثل دریا مثل بارون مثل برف مثل کوه مثل جنگل و مثل آبشار زیبای نیاگارا…???

    من توی فایل های سفر به دور امریکا خیلی چیزها یاد گرفتم.

    توی قسمت ۲۶ من یاد گرفتم باید خیلی وقت ها دل و به دریا زد و اتفاقات تازه رو تجربه کرد.باید از لحظه به لحظه رویدادهای زندگیت و نعمتهای خدا نهایت استفاده رو کرد.

    من یاد گرفتم و فهمیدم که اگر به دنبال زیبایی باشم خدا هدایتم میکنه به سمت زیبایی های بیشتر.مثل لحظه ای که یکباره رنگین کمون خودشو نمایان کرد.

    من یاد گرفتم که باید اشتیاق و شور و شوق داشت برای لذت بردن از زندگی،مثل اشتیاقی که تو چهره استاد دیدم وقتی کاور و تنش کرده بود و داشت میرفت به سمت آبشار.

    من با حرفاهای عاشقانه استاد و خانم شایسته، لحظه ای که استاد یکدفعه اومد جلوی دوربین وذوق کودکانه خانم شایسته یاد گرفتم که واقعا میتوان هر لحظه هرجا عاشق و دلداده بودن…

    شاید اگر یکی دیگه بود میگفت این رفتارها چیه من دارم فیلم میگیرم.

    من یاد گرفتم میشه حتی اگر مادر نباشی فرزند شخص دیگه ای رو به حکم انسان بودنش دوست داشته باشی مثل لحظاتی که خانم شایسته مخصوص زاویه دوربین و میبره به سمت میکائیل و از حالتهاش و حرفاش فیلم میگیره.

    من یاد گرفتم اگر زاویه دیدمون و عوض کنیم خیلی چیزها به چشممون زیباتر میشه.مثل زمانی که توی این فایل وقتی از پایین به بالا نگاه میکردی انگار آبشار مستقیما از دل آسمون جاری شده.

    من یاد گرفتم که میشه آدم ها مدت زیادی کنار هم زندگی کنن ولی همچنان برای هم عاشق و جذاب باشن.و هر لحظه هر کدوم دنبال سبقت گرفتن توی تعریف از خوبی ها و توانایی همدیگه باشن.

    بر خلاف چیزی که الان خیلی عرف شده میگن وقتی یک نفر و کامل به دست بیاری جذابیتش از بین میره و تا زمانی تو جذابی که دست نیافتنی باشی.

    و کلا چیزهایی که توی این سفر و فایل ها یاد گرفتم:

    من یاد گرفتم میشه دائم از کلمات عاشقانه استفاده کرد بدون ترس از اینکه این کلمات تکراری بشن برای طرف مقابل البته به شرط اینکه واقعا از ته دل باشه،نه ادا.

    من یاد گرفتم که میشه با ادم ها دوست بود و بدون هیچ غروری رفت جلو و باهاشون ارتباط برقرار کرد.

    اون موقع ست که اونها بهترین روی خودشون و به ما هدیه میدن.

    من یاد گرفتم که نباید به چیزی وابسته شد حتی زیبایی ها،این جمله من و بیدار کرد و یکی از ترمز های بزرگ منو شناسوند به من.فهمیدم که توی زیبایی ها و خوشی ها من هنوز توی گذشته گیر کردم و به خاطر اینکه اون روزها گذشته غبطه میخورم و خودم باعث شدم جلوی زیبایی های تازه به زندگیم بسته بشه.

    من یاد گرفتم که میشه دوتا آدم کنار هم زندگی کنن بدون هیچ وابستگی،بدون اینکه همدیگرو فدای اهداف و خواسته های خودشون بکنن هرکسی با عشق تو مسیر خودشه مثل لحظه ای که خانم شایسته تو قسمت ۳۱ تنها رفت و از شب فیلم گرفت.

    من یاد گرفتم که برای لذت بردن نباید دنبال اتفاق های عجیب و غریب باشم و میتونم حتی از گل های توی خیابون هم نهایت لذت و ببرم.مگه ما کم گل داریم دور و بر خودمون،گلهایی که حتی از باغچه بورلی زیباتر.ولی ما یادنگرفتیم که از زندگی لذت ببریم.خیلی از ما چون این اتفاقات و توی زاویه دوربین خانم شایسته میبینیم فکر میکنیم حتما این یک چیز خاصیه چون توی زندگی این آدم ها اتفاق افتاده و فقط به به و چه چه میکنیم و تحسین کلامی.در صورتیکه خیلی زیباتر از این اتفاقات و توی زندگی خودمون دیدیم و از درون مقاومت کردیم و اگر هم یه کوچولو لذت بردیم سریع گفتیم این چیزا اخه چه اهمیتی داره.

    من یاد گرفتم که نگاهم و طوری تنظیم کنم که اول زیبایی هارو توی هرچیز ببینم.

    تا هدایت بشم به جاهایی که این خواسته منو براورده کنه مثل مارکتی که استاد و خانم شایسه رفتن و حتی دستشویی اونجا هم اونقدر زیبا بود.

    من یاد گرفتم میشه هم یک معشوق بود و هم یک کدبانو و هم یک کسی که کار مورد علاقه شو با عشق انجام میده و زندگی زیبایی داشت.در صورتیکه ما هنیشه شنیدیم خانم هایی که کار میکنن نمیتونن زندگی مرتبی داشته باشن و مادر و همسر خوبی نمیشن چون همیشه خسته ان و نمیتونن به وظایفشون تو خونه عمل کنن.

    من یاد گرفتم اگر عشق چاشنی زندگیم باشه همه چیز شدنیه اونم از نوع عالیش.

    من یاد گرفتم اگر درونمو درست کنم و باورهای کهنه و قدیمی مو پاک کنم و با خودم هماهنگ بشم میتونه حتی رسومات دیرینه کشورهای دیگه رو هم عوض کنم مثل اون روزی که اون خانم توی شیرینی فروشی هزینه استاد و متقبل شد.

    من یاد گرفتم باید رها باشم به دور از هرگونه وابستگی ،تا بهشت و تجربه کنم.

    من تازه یاد گرفتم که باید زندگی کنم.

    من یاد گرفتم باید دنبال بهانه باشم برای لذت بردن.

    من یاد گرفتم اگر به قوانی عمل کنم رویاهام رنگ واقعیت میگیرن.

    من یاد گرفتم سن و از افکارم پاک کنم با دیدن اون خانم ومادرشون که قصد جهانگردی داشتن.

    من یاد گرفتم از خوشی های دیگران لذت ببرم و تحسینشون کنم.

    من یاد گرفتم تو لحظه لحظه زندگیم از خدا تقلب بگیرم بدون اینکه از هیچ مراقبی بترسم.

    من یاد گرفتم که حتی اگر مخالف کارهای اطرافیانم هستم میتونم عاشقشون هم باشم و قرار نیست عملکرد آدم ها مهر اونهارو از دلم پاک کنه چون موافق خواسته من عمل نمیکنن مثل جریان مخالف بودن استاد با فیلمبرداری خانم شایسته.

    و در آخر تکامل و توی فیلم های خانم شایسته از قسمت اول تا ۳۱ دیدم.

    توجه به خواسته ها رو توی حرفای خانم شایسته که گفتن از بچگی دوست داشتن کشورهای دیگه رو ببینن و الان توی این شرایط هستن فهمیدم.

    تااالان فقط حرفهای استاد و در مورد قوانین شنیده بودم ولی الان عمل کردن به قوانین و دیدم و فهمیدم شدنیه و اینکه ادم های دیگه میگن اینها همش حرفای قشنگه و واقعیت چیز دیگه ست یک باور اشتباهه.

    من تصویر زندگی شخصی که حرفاشون با اعمالش یکیه رو دیدم و باور کردم که من هم میتونم.چه دستاوردی از این بالاتر که توانایی هاتو باور کنی.

    خلاصه من از این سفر فهمیدم و یاد گرفتم اگر خودم و خدا رو باور کنم دنیا به کام من میشه و همه کائنات دست به دست هم میدن و به من جمله معروف فیلم راز ومیگن:

    فرمان بردارم سرورم???

    من این نظرمو دوباره گذاشتم،چون حس کردم چیزهایی که فهمیدم خیلی میتونه به بقیه کمک کنه.چون ممکنه به هوای مسابقه آدم های بیشتری نظرات و بخونن.شاید آموزه های من به درد یک نفر دیگه هم بخوره و کمکش کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مهتاب خادمی گفته:
    مدت عضویت: 2764 روز

    به نام خداوند زیبایی ها .چطور میتونم این ۳۱ عمر لحظات زیباررو کمترو بیشتر دوست داشته باشم چطور بگم ابشار و عظمتش زیباتر ه یا جنگلهای انبوه وسراسررررر عشقق و ارامش و زندگیی خدایا همه وجودت زیباست با هر لحظه از زیبایی ها متولد شدم فهمیدم از گلدون کنار پنجره کوچکم هم همونقدر باید لذت ببرم که از جنگلهای اسموکی و ..‌.و باید همین لحظه را پر از شادی کنم تا حال بهتری داشته باشم و منو واسه لذت های بیشتر اماده کنه خدای گسترش دهنده خوبیها شادیها و زیبایی ها .ولی از بین همه ااگاهی ها زیبایی ها و تمام درسها قسمت ۱۶ یه رابطه وحشتناک نازی بامن برقرار کرده یا من تو اون فرکانس بیشترم واییییی از اولش اون قطار کوچولو وسط اون چمنها دقیقا سوار بر قطار ارزوهام کرد و چرخوند دور تا دور اون کشور زیبا اون گلدون بزرگ وایییی گلهاشو نیگاه بنفش و نارنجی و زرد وسبز اصلا یه وعضیه صدام از ذوق تیکه تیکه میشه وای اون تهچین مرغ من عاشق این غذام همیشه ارزوم بوده درست کنم ولی نمیدونم چرا درست نکردم اون بارون بی نظیر من همه سلول به سلول بدنم با بارون افریده شده و عاشقانه صلاه من اون لحظه هاس وقتی بارونو دیدم جیغ زدمممم و وای وقتی از تو اروی صدای بارون رو شیشه میومد نفس تند تند میزد از حال عالی و وای الله اکبر وقتی در اتوبوس باز شد و درهای بهشت خدا گشوده شد وایییییییی ارزو من این هواست این زیبایی است خداوندا منو هدایت کن به این سرزمین زیبا وای اون مه ناز و هوای خنک که همراه با ذرات ریز بارون به صورتم میخورخ بوی سبزه ها و پیچکهای خیس و خاک مست کرده منو حتی اهویی اومده عشوه گری برای گلها وای خدایا سکوت و هوای محشرت منو تا اعماق وجود تو ربم فرو میبره هربار که میبینم اون فیلمو یا حتی صحبت میکنم در موردش و اون اهگ زیبا ی متن فیلم منو لمس کرده بود و فقط اشکامو حس میکردم که از گوشه چشمام گلوله گلوله میریخت و تمام قلبم داد میزد که منم میخوام میخوامممم خدا یا صدای منو میشنوی منو پس اماده دریافت نعمتات کن من ناتوانم توانم تویی راهی ندارم راهم تویی خدایا به نام تو و یاد تو وعشق تو قدم در مسیر تو گذاشتم پس هدایتم کن و حمایتم کن ودر مسیر خوبیها و لذتها و شادیهای ممتدت قرارم بده امینننننننننن.

    مریم جون من تک دخترم و دلم میخواست خواهری مثل شما داشتم که اینقد عاشقانه عشقتونو به ما هدیه میدین دستاتو باعشق از این ور دنیا به گرمی میفشارم و روی زیبای مریمیتو میبوسم.??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    یگانه گفته:
    مدت عضویت: 2358 روز

    سلام به استاد عشق ورزیدن

    استاد عباس‌منش و خانم شایسته؛ من بیش از همه از قسمت۲۲ لذت بردم و الهام گرفتم،شاید در اون موقعیت ویژه حالم بهتر بوده نمیدونم.اما وقتی دیدم “قانون زیبایی”،چطور دو طرف رو به هم میرسونه تا لذتها و تجربه های زیباشون رو با هم مشترک بشن،فهمیدم قانون خیلی طبیعی اما با مسیرها و نتایج متفاوت،هر کس رو به آنچه میطلبه،هدایت میکنه.

    این قسمت، هدایت برای روابط زیبا رو نشون داد ولی در هر حوزه ای کار میکنه به همین روونی و دقت. قانون، کسی رو برای شما میفرسته که به شما بگه اگه توجهتون به زیبایی باشه،در هر کشور و هر موقعیتی که باشید،عشق خالق بواسطه مخلوقات بهتون میرسه و هیچ چیز توان ممانعت و اختلال نداره چون همه چیز تحت اراده و مامور اون قانونگذار یکتای زیباست.

    همونطور که در دنیای فیزیکی وقتی به رنگ آبی نگاه میکنی پس فقط میتونی رنگ آبی رو ببینی و نه خاکستری رو،بهمین صورت وقتی با ذهن و فکر به زیبایی نگاه میکنی فقط میتونی زیبایی رو ببینی و نه غیر از اون.پس مسیر من روشنه،به چیزی نگاه کنم که دوست دارم ببینمش.اگه میشد دنیای انرژیها و متافیزیک رو دید این کار برای همه خیلی راحت بود ولی لذتش همینه که با ایمان به “قانون زیبایی”،تجربش کنیم و رشد کنیم و زیباتر بشیم و لایق زیبایی های بیشتر.

    لحظاتی که در کنار اون خانم زیبا و مادرش داشتین خیلی خوب بود،انرژی مثبتش رو تونستم دریافت کنم بخصوص با حرفهای تکمیلی استاد روی تصاویر.با اینکه موضوع اصلی ذهن من در حال حاضر ثروت هست ولی نمیدونم چرا این قسمت که عنصر اصلیش روابط زیبا بود به دلم نشست،شاید پیامیه از درونم که برای ثروتمند شدنم،مانع اصلی روابطم و نگاهم به آدم هاست و باید اول بتونم زیبایی آدمها(که در حقیقت بازیگرانی اند که اوضاع درونیم رو نشون میدن) رو ببینم تا زیبایی ثروت را لمس کنم. یا اصولا” باید نسبت به همه مخلوقات و موجودات نگاه محبت آمیزتر و مهربانانه تری داشته باشم.

    خالق زیبا رو شکر میکنم که مکانیزمی طراحی کرده که با دیدن اتفاقات بیرونی میتونم بفهمم و به یاد بیارم که درونم چه خبره، آیادرونم عشق جریان داره و زیبایی ها رو دارم نگاه میکنم یا خیر.

    متشکرم استاد،متشکرم خانم شایسته بخاطر نمایش زیباییها

    همیشه خوش و سعادتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سعید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3425 روز

    سلام به همه دوستان گلم مخصوصا جناب استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    در ابتدا این رو بگم که من اصلا قصد شرکت در مسابقه رو نداشتم تا اینکه امروز ظهر یه حسی از درونم بهم گفت من هم شرکت کنم

    من مدتهاست از آموزه های استاد استفاده میکنم و نتایج فوق العاده ای گرفتم و مسیر زندگی من از روزی که شروع به استفاده از این آموزه ها کردم تا به امروز خیلی خیلی تغییر کرده و با اینکه این روزها گاهی اوقات تا ۱۰-۱۲ ساعت در روز صدای استاد رو گوش میدم ولی از اونجایی که به طور حسی میرم سراغ کلیپای استاد و کاملا رندوم پخششون میکنم ، حس خاصی نسبت به فایل های سفر به درو آمریکا نداشتم و به جز قسمتهایی از یکی دو کلیپ که اونم توسط همسرم دانلود شده بود و به من نشون داد کلیپ دیگه ای ندیدم

    سرتون رو درد نیارم من نیومدم در مورد کلیپهای سفر به دور امریکا چیزی بنویسم ولی به خاطر حس خیلی قوی که داشت بهم میگفت بیام و بخشی از نتایجی که در زندگیم کسب کردم رو برای دوستان گلم بنویسم ، دارم این کار رو انجام میدم. اینو اضافه کنم که با اینکه این کلیپها رو ندیدم ولی ایمان دارم که به قول خانم شایسته این تصاویر به نحوی نشون دهنده همون حرفهای استاد هست در قالب تصویر

    من همین الان در زندگیم دارم از این قوانین استفاده میکنم و زندگی من تفاوت زیادی با زندگی دیگران داره که دارم در اطرافم میبینم

    از همون ابتدای آشناییم با استاد که تونستم همسرم رو به زندگیم جذب کنم که ما واقعا عاشق همدیگه هستیم و احساس میکنم هر روز داره عشق و علاقمون به همدیگه بیشتر و عمیقتر میشه. پای ثابت سپاسگزاری های روزانه من همین عشق و علاقه است که بین من و همسرم هست و الان هم یه دختر کوچولوی نازو خوشکل داریم که هزاران بار خدا رو شکر میکنم بابت داشتنش

    یه مدت بعد تونستم اولین ماشینم رو بخرم و اینکه چجوری و توی چه شرایطی خریدم اون خودش یه داستان طولانیه که الان نمیشه گفت

    زندگی من سرشار از نعمت و آرامش شده، فراز و نشیبهایی داشته ولی روند زندگیم همواره صعودی بوده. خیلی زود تونستم ماشین دیگه ای هم بخرم تونستم یه مراسم عروسی خوب برگزار کنم و با همسرم توی خونه شخصی خودم زندگی مشترکمون رو شروع کنیم کمی بعد مغازه ای بزرگتر با همون شرایط و با همون مقدار اجازه ای که من درخواست داده بودم و حتی توی دفترم یادداشت کرده بودم به پستم خورد و مغازم رو به یه جای بزرگتر انتقال دادم

    اینها فقط بخشی از نعمتهایی بود که طی این مدت به من داده شده و ملموسترن و سریعتر میتونم با نوشتن بهتون انتقال بدم وگرنه زندگی من سرشار شده از اتفاقات ریز و درشت عالی و قشنگ و فوق العاده از مسافرتها گرفته تا چراغ سبز ، جای پارک ماشین توی جاهای شلوغ، روابط عالی، خوش شانسی، برخورد با انسانهای خوش اخلاق و خوش برخورد، دعوت شدن های به موقع خانه اقوام و آشنایان وقتی که ناهار آماده نیست و هزاران هزار اتفاق دیگه که اگر بخوام فقط اتفاقات یک هفته گذشته رو به طور کامل تعریف کنم خودش یه کتاب میشه

    حتی شرایط حال حاضرم که با ایمان به خدا و با ایمان به اینکه خودم شرایط خودم رو میسازم رفتم تهران و خونه ای اجاره کردم و فردا دارم با زن و بچم میرم اونجا تا در مسیر رویاهام حرکت کنم، حتی اجاره کردن خانه در تهران هم به گونه ای فوق العاده بود چون با میزان پولی که میخواستم هزینه کنم بلااستثنا تمام مشاورین املاک بهم میگفتن با این میزان پول توی این منطقه نمیتونی خونه ای با این ویژگی ها که میخوای اجاره کنی ولی من نا امید نشدم و بدون اینکه به حرفشون توجه داشته باشم از روزهام لذت میبردم و خواهان خانه مناسب در منطقه مناسب بودم و پس از چند روز هدایت شدم و خانه ای که میخواستم رو در منطقه ای بهتر اجاره کردم

    و حتی شجاعتی که پیدا کردم برای انجام این کار در شرایطی که خانواده ام کاملا مخالف هستن و به شیوه های مختلف این مخالفت رو ابراز کردن و من میدونم که این فقط باورهای اونهاست و باورهای اونها نمیتونه روی زندگی من تاثیر بزاره و من با باورهای خودم میتونم زندگیم رو هر جور که بخوام طراحی کنم

    از تمام کسانی که وقت گذاشتن و نوشته های من رو خوندن ممنونم. باز هم میگم با اینکه به طور مستقیم با موضوع مسابقه ربط نداشت ولی بخاطر حسی که بهم گفت شروع به نوشتن کردم

    از استاد عباسمنش هم بسیار بسیار ممنونم که دستی از دستای خداوند شدند برای رسیدن این آگاهی ها به ما و من خیلی از این آموزه ها استفاده کردم تا جایی که دیدم نسبت به همون خدا هم تغییر کرد و خیلی بهتر شد. به خدا قسم خدای من بعد آشنایی با استاد خیلی خیلی خدای بهتریه، مهربونتره، رزاق تره، عادل تره، نزدیکتره و…

    من حتی دیدم نسبت به تک تک افرادی که در جامعه میبینم و حتی نمیشناسم هم خیلی بهتر شده و همه رو مهربون، خوش برخورد و بندگان خوب خدا میبینم، خدایا هزاران هزار بار سپاسگزارم ازت

    امیدوارم شما هم هر روز نتایج خوب و عالی بگیرید و از زندگیتون راضی و خشنود باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: