سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 56

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فلورا صبا گفته:
    مدت عضویت: 2925 روز

    درود بر شما نازنینان ، گرچه تمامی قسمتها یکی از یکی بهتر بودند و آدمو به فکر فرو میبردند ولی از نظر من بهترین کلیپ قسمت ٢٨ ام بود. از مناظر بسیار زیبای آب و آبشار گرفته تا میکس موزیک و تدوین آن. البته به لطف بانو مریم مهربان ، ما هم از این لطف و رحمت الهی بی نصیب نماندیم. تصاویر گویی با روح و روان آدم بازی میکند. سکوت هیجان انگیز طبیعت و جریان خروشان آب گویی آدم را به اصل و کنه وجودیش متصل می سازد. در آن زمان انگار هیچ فکر حاشیه ای از مغز إنسان خطور نمیکند. فقط خودتی و خودش. خدایا عظمت و نعماتت بی پایان است. خدا را شکر …

    جایزه هم مبارک دوست عزیزی باشد که در توصیف این قدرت و عظمت قلم توانمندی دارد خدا یار و یاور همه دوستان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    سلام به همه دوستای خوبم، افرادی که می تونم راحت باهاشون حرف بزنم و از دیدگاهها و عقایدم براشون بگم.

    بچه ها یکم هیجان دارم.

    اگر بخوام صادقانه حرف بزنم باید بگم که همه ی فایلها بی نظیرن و واقعا از دیدنشون لذذذذتتتتت می برم. وقتی فایلها رو می بینم ی احساس عجیبی دارم انگار دارم همه ی اون چیزهایی که می بینمو تجربشون می کنم. انگار که ی سفر کوتاه داشته ام مثل این کارتونها و برگشتم به خونه ام.

    خانم شایسته عزیز ممنون

    به نظر من قسمت ۱۴ فوق العاده است. مطلبی توی این قسمت بیان شد و اتفاقی که تو این قسمت افتاد خیلی منو تحت تاثیر قرار داده.” هدایت” چقدر زندگی کردن با این باور که همیشه یکی هست که حواسش بهته و شرایط رو به بهترین شکل ممکن برات اوکی میکنه، عالیه. چقدر زندگی کردن توی این دنیا برات زیباتر میشه، چقدر شجاعتر، آرامتر، راحت تر، شادتر میشه زندگی کرد. زندگی کردن جذاب میشه. این که در زمان مناسب در مکان مناسبی قرار داشته باشی. این که با اعتماد به نیروی برتر جهان سفر کنی و مطمئن باشی که به بهترین مکان ها و موقعیت ها و شرایط هدایت میشی. چقدر زیباست چقدر زیباست چقدر زیباست. حتی نوشتن درباره هدایت بهم حس خوبی میده چه برسه به تجربه این نوع زندگی !

    الان که اینو می نویسم تو شرایطی هستم که صابخونه ام که خیلی وقته داره اذیتمون میکنه و با یک بار اعتراض من بهش برخورده جوابمون کرده و گفته که هرچه زودتر باید خونه رو تخلیه کنیم. من از استاد یاد گرفتم که اگه ی جایی ظالم هست و ظلم میکنه اونجا مظلوم هم هست و من نمی خوام که بذارم بهم ظلم بشه. من اشرف مخلوقات خدا هستم و من نمی ذارم که بهم توهین بشه، بهم ظلم بشه

    .إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿۹۷﴾

    کسانى که بر خویشتن ستمکار بوده‏ اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گیرند مى‏ گویند در چه [حال] بودید پاسخ مى‏ دهند ما در زمین از مستضعفان بودیم مى‏ گویند مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید پس آنان جایگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است (۹۷)

    من از وقتی که با استاد آشنا شدم و از وقتی که خدامو شناختم یکم ترس هام کم تر شده و یکم ایمانم بهتر شده. اگه منِ قبلی با این شرایط روبرو میشد کلی بهم میریخت و از قصه دیوانه می شد. اما الان خیلی آرومترم. و این یعنی موفقیت و استاد از شما ممنونم.

    من الان دارم روی خودم کار میکنم که تو این شرایط آرامش داشته باشم و کارها رو به خدا بسپارم و بذارم که هدایتم کنه. میخوام خودمو محک بزنم ببینم که چقدر به چیزهایی که یاد گرفتم عمل می کنم. ته دلم از این قضیه ناراحت نیستم، چون به خودم گفتم که این شرایط اهرمی میشه برای تعهد من به عمل به تمام قوانینی که یاد گرفتم. به خودم گفتم سعیده بهتر، بذار انقدر اوضاع سخت بشه که راهی جز تغییر نداشته باشی و اون موقع با تمام وجودت عمل کنی و از زندگیت یک شاهکار بسازی. این دیدگاه رو برای این نوشتم که بعدا بیام و خبر موفقیت هام و هدایت خدا رو، این که چطوری هدایتم کرد رو واستون بگم.

    منم مثل استاد هستم دقیقا با همان ویژگی ها فقط اگه می خوام مثل استاد نتیجه بگیرم باید دقیقا مثل استاد متعهد به اجرای قوانین باشم.

    اُفَوِضُ امری اِلی الله

    اِن الله بَصیر بالعباد

    من کار زندگی ام را به خداوند تفویض کردم و منتظر هدایتش هستم

    بارها و بارها به خودم خواهم گفت که ” سعیده باز ایست و بدان که من خدا هستم….” ” سعیده مگر از زندگی چه می خواهی که در خدایی خدا یافت نمی شود!!؟؟؟……..”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمیه وظیفه گفته:
    مدت عضویت: 2252 روز

    سلام

    میدونید به نظرم سوال سختی پرسیدید چرا که تک تک قسمتهای سفر به دور آمریکا درست و سرجای خودش برای ما اتفاق افتاد و به قول استاد عباس منش ما سیر تکاملی خودمون رو در هر قسمت از طی کردیم . اینکه بگم کدوم قسمت بهتر بود واقعا سخته چون همه قسمتهاش نکته هایی رو داشت و حتی اگر خود شما هم دوباره بازنگری کنید متوجه تغییرات و سیر صعودی کلیپ ها و مطالب خواهید شد . و این برای من بیننده که خارج از امریکا هستم درست داره اتفاق میافته . با استاد عباسمنش و خانواده محترمشون به لطف مریم شایسته عزیز که ما فقط صدای گرمش رو تا این قسمت داشتیم و از دیدن چهره پرمهر و پرانرژی ایشون بی بهره بودیم ، این سفر رو از آغاز کردیم و تا آبشار نیاگارا و زیبائیهاش با شما پیش آمدیم و همچنان مشتاق که باز هم اجازه بدید با شما در این سطح فرکانسی باشیم و همچنان همسفر شما :)

    من به شخصه هر روز این سفرنامه رو نمیدیدم و میگذاشتم 5 الی 6 کلیپ گذاشته بشه بعد میدیدم اینطوری حداقل یک ساعت مداوم با شما بودم و کلی لذت میبردم و روزهای دیگه رو به اشتیاق دیدن طی میکردم .

    ولی از قسمت 25 به بعد که آبشار نیاگارا بود …. اشک من زمانی درآمد که در پایین آبشار بودید و قطرات آبشار شلاق زنان خودنمایی میکرد . اگر بگم حس اون لحظه مایک رو عمیقا از اعماق وجودم حس کردم دروغ نگفتم و تو همون لحظه بزرگی خدا و این طبیعت زیبا و آرزویی که همیشه آرزو بود ولی با دیدن این کلیپ شد هدف و در قلبم نهادینه شد ، از خدا خواستم

    و فقط میتونم بگم فداکاری خانم شایسته عزیز باعث شد تک تک ما این حس رو داشته باشیم چرا که میتونست از دریچه چشم خودش زیبایهای سفر رو ببینه ولی به وضوح مشخصه که همه احساسش رو از طریق لنز دوربینش با ما به اشتراک گذاشت . مایی که نه میشناخت و نه دیده بود و حتی به جرات میتونم بگم اگر توانش رو داشت از به اشتراک گذاشتن نسیم و اکسیژنی که خودش داشت احساس میکردم هم دریغ نمیکرد و در اینجا قطعا تکنولوژی اگر در این زمینه پیشرفت میکرد ( در آینده ای نه چندان دور اتفاق خواهد افتاد ) ما رو هم از این جنبه بی نصیب نگذاشت .

    حتی قسمتی که زیبایی آهو رو برای ما به تصویر کشید . اگر از من بپرسید میگم زیباترین قسمتی وجود نداره چرا که زیباترین ، وجود مریم شایسته عزیز هست و پایداریش در برابر لذت سفر و نارضایتی استاد عباسمنش .

    استاد عزیز و مریم جان من سیر تکاملی خودم رو طی کردم و نمیتونم به هیچ عنوان کلیپ ها رو ارزش گذاری کنم و بگم کدام بالا و کدام پایین تر است چرا که اگر شروع سفر نبود قطعا لذت دیدن آبشار نیاگارایی هم نبود .

    دوستتون دارم و خدای مهربون رو به خاطر خلق شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2432 روز

    اولین کامنت

    سلام و درود بر خانم شایسته و استاد عزیز، مایک و همه ی اعضای خانواده صمیمی عباس منش

    این اولین کامنت من بر روی سایت هست

    من همه ی قسمتها را با اشتیاق نگاه کردم با خودم گفتم اگه من یه سفر خانوادگی برم به هیچ عنوان حاضر نیستم اینقدر سختی را تحمل کنم و این فایل ها را تهیه و تدوین کنم فقط از سفر لذت می برم. کار خانم شایسته واقعا قابل ستایشه و ممنونم که این زیبایی ها را با ما به اشتراک می زارین.

    من در حال دیدن قسمت چهارم بودم و سوالی که قبلا هم در ذهنم مطرح شده بود دوباره خودشا نشون داد وقتی که استاد در حال خرید از فروشگاه بودن با خودم گفتم چرا یک سری وسایل را به صورت عمده خرید نمیکنن تا یه مدت از خرید راحت باشن چرا هر جایی میرن باید زمان بزارن برای تهیه ما یختاج. چون من یه الگوی ذهنی از بچگی دارم که باید همه چیز را به مقدار زیاد خرید و انبار کرد. وقتی بچه بودم پدربزرگم به پدرم می گفت پسرم همیشه چندتا کیسه آرد توی خونه داشته باش که اگر آمریکا حمله کرد و قحطی شد لااقل نون خالی بتونی بخوری ، پدر من همیشه از هرچیزی به مقدار زیاد خرید می کرد. مثلا چندتا کارتن پودر ماشین لباسشویی، چند ده کیلو سبزی، چند کیسه برنج و میگفت خب گرون میشه امروز بخرم بهتر از فرداس به من هم همین توصیه را میکرد و من با این باورها بزرگ شدم و خودم هم این الگو را در زندگی پیروی کردم و به نظرم هم خیلی خوب و منطقی بود. اون روز وقتی دیدم استاد کم و به اندازه خرید می کنه یادم به یکی از فایل های استاد افتاد که میگفت باور فراوانی یکی از پاشنه های آشیل منه و من هنوز دارم روش کار می کنم. من هم دقیقا دارم روی همین باورم کار می کنم اما تا اون روز نمی دونستم این باور کمبود از کجاها آب می خوره تا با دیدن قسمت چهارم به این موضوع فکر کردم که یکی از مصادیق باور کمبود انبار کردن و فریز کردن مواد خوراکیه.

    قسمت چهارم برای من بهترین قسمت بود چون تصمیم گرفتم جدی تر روی باور فراوانی کار کنم و بیشتر و بیشتر نمادهای فراوانی را تائید و تحسین کنم.

    ?خدایا شکرت بابت آشنایی با استاد.

    مصطفی یادگاری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    معصومه دالوند گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    سلام خدمت خانواده ی ساده وصمیمی استاد عباسمنش .من به شخصه عاشق سادگی هستم وهمیشه به دنبال ساده ترین راهها میگردم و ازاین لحاظ دقیقا شبیه استادم وحتی این مورد که گفتن علاقه ی زیادی به عکس گرفتن وفیلم گرفتن ندارن به طوری که من وهمسرم به خاطر این مورد در سفرهایمان اختلاف نظر داریم ومن دوست دارم از لحظه لذت ببرم .من همه ی قسمت ها رو با عشق واحساس خوب دیدم وخدا رو شکر می کردم ولی اگه بخوام بهترین قسمت رو بگم قسمت ۳۲ خیلی حس من رو عالی کرد .سادگی وبی آلایشی وخودتون بودن من رو به وجد میاره واون لحظه که گفتین ما وکسایی که این فایل ها رو میبینیم هم فرکانسیم از ته دل خدا روشکر کردم واشک ریختم چون همیشه توی نمازم وتوی آرزوهام از خدا میخوام من رو با انسان های خوب وشرایط وموقعیت های خوب هم فرکانس کنه واین اجابت دعای من بود وخدارو به خاطر این لحظات هزاران بار سپاس …به خاطرحضورتون توی زندگی من ویاد دادن قوانین محکم خداوند از شما وهمسر گرامیتون بی نهایت سپاسگزارم .شما دستان خداوند در زندگی من هستید .براتون عاشقانه بهترین ها رو آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    حنانه آ گفته:
    مدت عضویت: 4036 روز

    سلام به خانوم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیزم و تمامی دوستانم در خانواده صمیمی عباسمنش

    ? تمامی قسمت های سفر به دور امریکا برای من پر از زیبایی، لذت، اشتیاق، آگاهی و درس های بسیار بوده. پر از عشق و آرامش و رنگ و نور و لمس زندگی. هر بار با دیدن هر قسمت از این سفرنامه اشک به چشم هام اومده و بارها و بارها خداوند رو برای این همه زیبایی و نعمت و عشق شکر کردم. شاید از نزدیک قادر به تماشای این همه زیبایی نبودم و نیستم، اما فرقی نمی کنه برام، تماشای اونها از پشت دوربین شما و از نگاه شما هم به همون اندازه وجودم رو سرشار از عشق و اشتیاق می کنه.

    انقدرررر زیبایی در تک تک این فایل ها دیدم که توصیفشون واقعا برام مشکله و هر بار به یاد میارم لبخند شوق روی لب هام می شینه. اما همیشه در تمام این فایل ها لحظاتی که بیشترین احساس عشق و شور رو در من ایجاد کرده و باعث شده هم بخندم و هم گریه کنم صمیمی ترین لحظات بین شما بوده که با سخاوت و بدون آرایش و سانسور برامون به تصویر کشیدید.

    ? خانوم شایسته عزیز من هم مثل شما عاشق ثبت و ضبط کردن لحظات زیبای زندگی هستم. همیشه دوربین گوشیم رو آماده نگه می دارم تا لحظات زیبا رو شکار کنم. یادمه از نوجوونی اکثر اوقات دوربین به دست بودم و خیلی دوست داشتم ساده ترین و در عین حال قشنگ ترین و صمیمانه ترین لحظات زندگی رو به تصویر بکشم. همیشه خانواده از دستم شاکی می شدن ولی من انقدر عشق به این کار داشتم که هرگز کوتاه نمی اومدم.

    بزرگتر که شدم و برای خودم گوشی خریدم این کار برام ساده تر شد و پیگیرتر شدم. و هر بار هم مهارتم در این کار بالاتر رفت. حالا هم از هر فرصت مناسب و تعطیلی استفاده می کنیم و با خواهرم به جاهای زیبا و دیدنی می ریم و تا می تونم تماشا می کنم و زیبایی ها رو ثبت می کنم. هر چقدر من به دنبال زیبایی ها هستم زیبایی های بیشتری رو دارم به خودم جذب می کنم. اصلا احساس می کنم دنیا دوست داره زیبایی های بیشتری رو جلوی چشمام به تصویر بکشه. خدا رو هزاران مرتبه شکر می کنم.

    و اما این مدت هر روز که فایل جدید سفرنامه در سایت قرار می گرفت با شور و شوق به تماشا می نشستم و منتظر بودم تا زیبایی های بیشتری رو ببینم.

    ? اما اگر بخوام از بین تمام این فایل ها یک فایل رو به عنوان تاثیرگذارترین و قشنگ ترین فایل از نظر خودم انتخاب کنم، فایل قسمت ۳۱ هست.

    من در این فایل زیباترین و عاشقانه ترین لحظات رو دیدم چون در ساده ترین و بی آرایش ترین و صمیمی ترین لحظاتتون با استاد عباسمنش ما رو شریک کردین. شاید تصاویری به زیبایی و ابهت تصاویر آبشار نیاگارا یا رودخونه زیبا یا طبیعت های چشم نواز استیت پارک های مختلف و جاده های بی انتهای سراسر زیبایی، غذا دادن به حیوانات، شادی ادم ها و لبخند ها و دست تکون دادن هاشون و… در این فایل وجود نداشت اما صمیمیت، عشق، مهربانی و خلوصی رو در این فایل دیدم که برای من جنسش متفاوت از سایر فایل های سفرنامه بود. با تمام وجودم کیییف کردم و از شنیدن حرفای شما و استاد عباسمنش لذت بردم. انگار که داشتید زندگی طبیعی خودتون رو می کردید و یک دوربین مشغول ضبط سادگی و صمیمیت این لحظات بود.

    لبخندی که استاد به لب داشت، آرامشی که در وجودش موج می زد و چشماشون که برق می زد از شنیدن حرف های شما و همینطور آرامشی که در تک تک کلمات شما و صدای شما بود تمام وجودم رو پر از احساس خوب و عشق می کرد. اینکه برای ساده ترین چیزها در ساعات پایانی شب مشغول شکرگذاری بودین و مثل نیایش بود. استاد به صدای جیرجیرک ها اشاره کردن و شما با شوقی کودکانه بلند شدید و به دل شب زدید تا ما هم از نزدیک تر و واضح تر صداشون رو بشنویم، با وجودی که صادقانه اقرار کردین که هنوز از تاریکی می ترسین و تمام این لحظات برای من جالب و جذاب بود. یا اینکه از پشت پنجره می خواستین استاد رو به ما نشون بدین و استاد متوجه شدن و مهربانانه از پشت پنجره به دوربین لبخند زدن و با کلماتی عاشقانه خطاب به شما صحبت می کردن که انگار اصلا دوربینی وجود نداشت.

    تمام این لحظات در عین سادگی و صمیمیت و عشقی که درش موج می زد برای من زیباترین لحظات این سفرنامه بود. جنس این قسمت از سفرنامه با قسمت های دیگه کاملا متفاوت بود و درس های بزرگی به من داد. اینکه واقعا شما و استاد در معمولی ترین و ساده ترین لحظات زندگیتون هم عشق می ورزید به همه چیز، شکرگذاری می کنید به خاطر همه چیز و باز هم دنبال زیبایی ها هستید. کاری که ما نمی کنیم و همیشه منتظریم تا اول در شرایطی قرار بگیریم که پر از زیبایی باشه و بعد شکر گذاری کنیم. در حالی که هر لحظه زندگی، هر نفسی که در کنار عزیزانمون می کشیم، نعماتی که در زندگیمون جریان داره، صداهای زندگی که می شنویم و زیبایی هایی که هر روز جلوی چشمامون هستن و چشمای ما به دیدنشون عادت کرده، و… همه و همه نیاز به شکرگذاری دارن. هر روز و هر لحظه نیاز به شکرگذاری دارن. خداست که در لحظه لحظه های ما حضور داره و مائیم که نادیده می گیریم. خداست که کلام می شه و از دهان عزیزانمون به ما عشق می ورزه. خداست که در صدای جیرجیرک های شب به گوشمون می رسه. خداست که عشق می شه، آرامش می شه و در لحظاتمون جریان پیدا می کنه. خداست که شوق می شه در وجودمون تا برای انجام کاری دست به عمل بزنیم.

    این مدت بارها و بارها این سوال رو از خودم پرسیدم که: “مگر از زندگی چه می خواهی که در خدایی خدا یافت نمی شود…؟!”

    ? دیگه صحبت رو کوتاه می کنم و خدا رو هزاران بار شکر می کنم که شما و استاد عباسمنش رو دارم که هر روز به یادم میارید در ساده ترین ها به دنبال زیبایی و عشق بگردم. به خاطر ساده ترین ها شکرگذار باشم. عشق بورزم بدون چشمداشت. خدا رو در تمام لحظات زندگیم ببینم و لمس کنم و بشنوم، بچشم و ببویم…

    شکر می کنم که دارم اصل خودم رو بیشتر و بیشتر به یاد میارم و می شناسم.

    شکر می کنم به خاطر وجود دوستان هم فرکانسی ام در این مسیر.

    خدایا شکرت! شکرت! شکرت!

    دوستتون دارم و مشتاق دیدن ادامه فایل های سفرنامه و همراهی با شما در این سفر زیبا و پر از آگاهی هستم.

    در پناه خداوند باشید.?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    محسن مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2824 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش خانم شایسته عزیز وهمسفران بی نظیر

    واقعیتش هر کدوم از قسمت ها برا خودش در جنبه های مختلف درس های دارد از باورفروانی از روابط عالی بین استاد وعزیز دلشون با فرزندشون از لذت بردن از انچه که در اختیار داریم در حال حاضر

    از حل کردن مسائل که باعث رشد ما میشن از حال خوب داشتن که مهمترینه از هدایت شدن و……بی شمار نکته دیگه

    خوب برای من قسمت ۲۶ لذت بخشتر بود به خاطر اینکه نکته مهمی که خانم شایسته گفتن که زیبایهای مسیر کم از خود آبشار ندارد وبه یادمان آورد که هدف از زندگی رسیدن به مقصد نیست بلکه لذت بردن از تک تک لحظات هست

    وصحبت از نشانه ها شد که چقدر ما به این قضیه عمل می کنیم وبهش اهمیت میدیم که نشانه ها را از کنارشون نگذریم که خانم شایسته واستاد چقدر راحت متوجه این قضیه میشن

    آهنگ عالی که من فقط کلمه شادی را توش متوجه شدم که شاد بودن هدف اصلی ما هست

    هم زمانی که مقابل دوربین خانم شایسته اتفاق میفته که نشان از فرکانسها وکانون توجه شما هست را نشون میده

    حسو حالی که استاد خانم شایسته میکائیل ودیگر مردم پایین آبشار داشتن باعث میشد من هم خودم را اونجا تصور کنم و خواسته در من زنده بشه

    فهمیدن اینکه به هیچ چیز نچسبیم حتی به زیبایهای طبیعت چون قراره لحظهای بهتری را تجرب کنیم

    این حد از عشق وعلاقه که در سینه نمی ماند وابراز میشه فوق العاده هست بی دلیل نیست این روابط عالی

    انجام کاری که حس خوب بهت میده بدون قید وبند دیگران که خیلی راحت مثال بچه ها وسط پیاده رو میشنید وبه سنجابها واون مرغها غذا میدهید

    ودر آخر این حد از سپاسگزاری استاد برای کوچکترین چیزی که در تمام قسمت ها قابل رویت هست نشان میده که شکر نعمت نعمتت افزون کند

    در پناه خداوند باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    تینا تاج الدینی گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    به نام خداوند فراوانی ها…

    سلام همسفران عزیزم،?

    انتخاب بهترین قسمت سفرنامه واقعا مشکل است چون تمام قسمت ها به شدت تاثیرگذار، عمیق و پندآموز می باشند و در جهت تغییر فرکانس بسیار حائز اهمیت. از آنجایی که مجبور بودم فقط یک قسمت را انتخاب کنم به دلایل زیر قسمت ۳۰ را در نظر گرفتم:

    (جملات یا کلماتی که داخل “…” می باشند از اهمیت بیشتری برخوردارند.)

    تغییر باورها(این دلیل فقط مربوط به قسمت ۳۰ نمی شود و تمام قسمت ها را در بر گرفته است.)

    دوستان هر اتفاقی که در زندگیمان رخ می دهد به واسطه باورهای ماست، “ما آنچه را که باور کنیم در زندگیمان می بینیم”، این به معنی قدرت باور است. این جمله را نیز بارها و بارها بخوانید تا آن را درک و باور کنید:

    “باورهای شما، توسط نتایجی که این دنیا به شما نشان می دهد، تثبیت و محکم ‌تر می شوند.”

    درنتیجه

    برای رسیدن به هر خواسته ای فقط کافی است که

    ? ۱_باورهای متناسب با آن خواسته را مشخص کنیم.

    ? ۲_ذهنمان را با آن باورها بمب باران کنیم.

    _چگونه؟

    _چیزهایی را ببینیم، بشنویم، بنویسیم، به زبان آوریم که باورهای مورد نظرمان را تقویت می کنند، دنبال الگوهایی باشیم که با دیدن آن ها باورهای مورد نظرمان تصدیق می شوند و…

    ? ۳_”تکرار این بمب باران… ادامه دادن و ادامه دادن و ادامه دادن تا تحقق خواسته.”

    کاری که این سفرنامه انجام می دهد بسیار فراتر از یک تفریح است. این سفرنامه از طریق مشاهده و الگوسازی، باورهای بسیار قدرتمندی را در ذهنمان ایجاد می کند که می تواند زندگیمان را تغییر بدهد به شرط تصدیق و تحسین آن. این سفرنامه فرصت بسیار خوبی در اختیارمان قرار می دهد تا باورهای مهمی را در ذهنمان ایجاد کنیم.

    مهمترین باورهایی که این سفرنامه در ذهن ما ایجاد می کند:

    ۱_باور فراوانی(مهمترین باور ثروت ساز):

    “کسانی که هدفشان ثروت است یکی از باورهایی که باید در ذهنشان ایجاد کنند باور فراوانی است” یعنی باور به اینکه بی نهااااااایت ثروت و نعمت در جهان وجود دارد. با دیدن این سفرنامه مشاهده می کنید که چقققققققدر جهان غنی و ثروتمند است، چققققققدر جنگل و درخت…، چققققققدر پارک به وسعت یک شهر که آن هم نه با سرمایه دولت بلکه با سرمایه مردم یا حتی یک فرد یا یک شرکت خصوصی…، چقققققققدر آب… چقققققدر دریاچه… چه باران های غنی و فوق العاده ای…، چققققدر ساختمان لوکس و زیبا…، چقققققدر ماشین لوکس و مدل بالا و اگر دقت کنید همه ماشین هایی که در سفرنامه می بینیم لوکس اند من حتی یک ماشین مدل پایین ندیدم، چقدر تعداد کسانی که RV دارند زیاد است… چقققققققدر مردم ثروتمندند… در قسمتی که استاد به نمایشگاه کوکا کولا می رود چقققققققققدر مشتری در صف های طولااااانی ایستادن… یک شرکت چقققققققدر می تواند مشتری داشته باشد و همینطور در قسمت های مختلف، این فراوانی مشتری را می بینید از جمله قسمت ۳۰ که این خانم به طور پیوسته در حال فعالیت و فروش بود و همواره مشتری ها به سمت فروشگاهش هدایت می شدند…

    ۲_”باور اینکه می شود هم خدا را داشت هم خرما را”:

    خیلی ها هنوز باورشان این است که نمی شود همه چیزهای خوب را با هم داشت و باید انتخاب کرد که چه چیزی برایمان مهم تر است که فقط آن را داشته باشیم اگر کسی ثروت می خواهد دیگر وقت آزاد ندارد یا دیگر نمی تواند با خانواده اش وقت بگذراند یا دیگر باید قید مسافرت را زد و حداقل نمی تواند مسافرت های طولانی برود و کلی باور غلط دیگر ولی با مشاهده زندگی استاد عزیزم این باور به شدت در ما تقویت می شود که هم می شود خدا را داشت هم ثروت، هم سلامتی، هم آرامش و شادی، هم روابط عاشقانه عالی، هم روابط عالی با فرزند، هم مسافرت و عشق و حال در حین انجام کار… واقعا معرکه است.?

    ۳_”باور اینکه می شود در همین دنیا بهشت را تجربه کرد”:

    خیلی ها باورشان این است که هر کسی غم ها و غصه های خودش را دارد و امکان ندارد کسی هیچ غمی نداشته باشد… زندگی استادم مدرک و سند نقض این باورهای غلط است البته ممکن است خیلی از شما اکنون در برابرم جبهه بگیرید که این حرف درست نیست چون من از درون استاد بی خبر هستم و یا اینکه فایل های کوتاه این سفرنامه نمی تواند سند معتبری باشد. باید به شما بگویم که من از وقتی آموزش های استاد را درک کردم و روی خودم کار کردم الان هیچ غم و غصه ای ندارم و شاهد رشد و پیشرفت فوق العاده ای در زندگی ام هستم برای همین است که می توانم زندگی شاد و بدون غم استادم را باور کنم هر کس که این را باور نمی کند فقط کافیست چند ماه به گفته های استاد عمل کند تا زندگی بدون غم را تجربه بکند… “تفاوت یک انسان شاد و غمگین در باورها و دیدگاهشان نسبت به زندگی و رخدادهاست”

    زندگی استاد عین بهشت است… از آرامش و شادی درون گرفته تا روابط و مسائل مالی و… “مردمی را که استادم در جهان خودش(هر یک از ما بر اساس باورهایمان یک جهان مجزا را تجربه می کنیم) با آن ها برخورد می کند دقیقا مثل فرشته می مانند…” مکان هایی که من در سفرنامه می بینم عین بهشت است… همه چیز در زندگی استاد خیلی راحت اتفاق می افتد انگار همه چیز از قبل برای استاد فراهم شده است… چرا؟؟؟ دوستان “اگر از قوانین پیروی کنید جهان نه تنها برای شما هیچگونه مجازاتی در نظر نمی گیرد بلکه به عنوان پاداش زیباترین شکلش را نیز به شما نشان می دهد.”

    دلیل شماره ۲_هدایت(این دلیل فقط مربوط به قسمت ۳۰ نمی شود و تمام قسمت ها را در بر گرفته است.)

    دوستان روند هدایت در تحقق خواسته ها یا ناخواسته ها بسیاااااااااار مهم است. “جهان همواره در حال هدایت شماست.” همین الان هم شما با هدایت جهان اینجا هستید و این مطلب را می خوانید. “جهان با توجه به باورهایتان، شما را به سمت زیبایی های بیشتر یا زشتی های بیشتر هدایت می کند.” اگر خواسته شما زیبایی های بیشتر است پس باید ورودی های ذهنتان را کنترل کنید، فقط به نکات مثبت توجه کنید، از داشته هایتان لذت ببرید، سپاسگزاری کنید و همواره احساس خوب داشته باشید. در قسمت ۳۰ که می شود آن را ادامه قسمت ۲۹ در نظر گرفت استاد به شکل بدیهی و در عین حال شگفت انگیز به این فارم مارکت هدایت می شود… اگر به قسمت ۲۹ برگردیم و چگونگی هدایت را بررسی کنیم می بینیم که استاد و خانم شایسته عزیز یک هدف را مشخص می کنند (خرید خوراک لازم) و برای تحقق این هدف مسیری را انتخاب می کنند (اما به مسیری که انتخاب کردند وابسته نیستند برای آن ها فقط هدف و قله مهم است و خود را به مسیر خاصی محدود نمی کنند. آن ها خود را رها می کنند.) و با احساس خوب به سمت تحقق هدفشان حرکت می کنند در طول مسیر آن ها به زیبایی ها و نکات مثبت توجه می کنند، از مسیر بسیار لذت می برند و همواره احساس خوب دارند “در این شرایط به یقین جهان الهاماتی به شما می کند که اگر به آن الهامات عمل کنید باعث می شود بیشتر از مسیر لذت ببرید و به بهترین شکل ممکن بهترین شکل هدفتان را به دست آورید…” همین اتفاق برای آن ها افتاد به خانم شایسته الهامی شد که به سمت آن خانم که باغچه اش را حرص می کرد برود و با او صحبت کند خانم شایسته به آن الهام گوش کرد و باعث شد نه تنها آن ها به خانه آن خانم هدایت شوند و از گل های بسیار زیبایش لذت ببرند بلکه آن خانم آدرس فارم مارکتی را به آن ها داد که استاد و خانم شایسته به دنبال آن نشانه رفتند (و به مسیر خودشان نچسبیدند) آن نشانه، آن ها را به فارم مارکتی هدایت کرد که محیطی بسیار پر انرژی و دوست داشتنی داشت، فروشنده ای بسیار پر انرژی و خوش برخورد داشت، قهوه و صبحانه ای بسیار خوشمزه داشت و خانم شایسته عزیز بهترین قهوه عمرش را نوش جان کرد و در نهایت بهترین شکله هدفشان محقق شد و حتی خانمی دیگر آن ها را با ماشینش به نقطه اقامتشان رساند… دیگه از این بهتر مگه داریم… “این پاسخ جهان به کسانی است که پیرو قوانینش هستند.”

    دلیل شماره ۳_عشق

    دوستان “عشق مهمترین عامل موفقیت و عدم موفقیت ماست. اگر می خواهید بدانید چقدر می توانید توی مسیرتان پیش بروید ببینید چقدر هدفتان را می خواهید… چقدر عاشقش هستید…” اگر از هدفتان بدتان نمی آید یا یک کم عاشقش هستید از همین الان بیخیالش شوید و وقت خودتان و دیگران را هدر ندهید… “برای موفقیت عشق سوزان لازم است چون فقط با نیروی عشق است که می توانید بر چالش ها و تضادهایی را که سد راهتان هستند فائق آیید. حتی اگر بدون عشق موفق هم شوید چون به کارتان علاقه ندارید غمگین خواهید بود و نمی توانید احساستان را خوب نگه دارید و از آنجایی که احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد مطمئنا با احساس بدتان اتفاقات بدی را توی زندگیتان تجربه می کنید که شما را از سعادت و خوشبختی دور می کند.”

    این فارم مارکت من را جذب خودش کرد. مشخص بود که این خانم با عشق در آنجا کار می کند. عشق و علاقه آن خانم به فضای آنجا بسیار انرژی بخشیده بود طوری که مطمئنا هر کس وارد آنجا می شد این انرژی را درون خودش حس می کرد. عشق آن خانم آنقدر زیاد بود که به من تلنگری زد که حواست باشد هر شغلی را انتخاب می کنی باید همین قدر و بیشتر به آن عشق داشته باشی “طوری که نیاز نباشد دیگران از تو بپرسند عاشق کارت هستی یا نه… بلکه با دیدن کارت به عشق درونت پی ببرند.” مثل استاد عزیزم از اولین فایلی که از ایشون شنیدم من را جذب خودش کرد و می توانم با ایمان بگویم که چقدر به کارشان عشق می ورزند و همینطور وقتی این سفرنامه را می بینم مخصوصا در قسمت ۳۱ که خانم شایسته ناااااازنین نصف شب از Rv بیرون می روند تا احساس خوب شنیدن صدای جیرجیرک ها را با ما تقسیم کنند به عشقشان به این کار پی می برم.

    با سپاس فراوان از خانم شایسته نازنین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3139 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خانم شایسته عزیز و استاد گرامی و تمامی اعضای محترم خانواده عباس منش

    خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم از زحمات و تلاشهای بی وقفه اتان برای رشد و پیشرفت اعضای سایت و توسعه فرهنگ ایرانی و قرآنی

    با تصویر های زیبایی ک در فایل ۳۰ دیدم فهمیدم خداوند متعال چقدر قدرت دارد که طبیعت ای ب این زیبایی ساخته،ودرآن آبشار زیبا و گل های نیلوفر باغچه آن خانم اعتماد ما ب قدرت خداوند متعال بیشتر میشود

    زیباترین و بهترین بخش سفر شما در فایل ۳۰بود ک شما ب طرف آن خانم رفتید و گفتید ندایی در وجودتان میگوید که ب طرف آن خانم که در حال آب دادن به گل ها بود بروید وپس از رفتن چقدر اتفاقات خوب برایتان افتاد

    نمونه مشابه اش در زندگی من افتاده است

    چند وقتی است که شرایط کاری من ایجاد کرده ک از شهرستان ب تهران بیایم از جلوی مغازه ای رد میشدم و ناگهان تابلوی مغازه ای در پشت گاردریل نظر من را به خود جلب کرد و حسی از درونم ب من گفت که در وقت مناسب حتماً به آن مغازه بروم

    پس از مدتی ک هنوز تصویر تابلوی آن مغازه در ذهنم بود تصمیم گرفتم ب آنجا بروم و پس از رفتن به آن مکان متوجه شدم که یکی از اعضای آن همشهری من است و آنقدر من با آن شخص ارتباط صمیمی پیدا کردیم که احساس می کنم در تهران برادری دارم و من که تا حالا هیچ دوست خوبی نداشتم و هیچکس حتی در شهر خودم حاظر نبود صدهزار تومان به من قرض دهد اکنون به خاطر پیگیری یک احساس دوستی پیداکردم که من را از برشکستگی کامل در کلان شهر تهران وبدهکار شدن نجات داد و بزرگترین خدمت را در زندگی من کرد…

    خدایا شکرت ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محمد گلستانها گفته:
    مدت عضویت: 3147 روز

    به نام خدای بزرگ و مهربان و با درود وصلوات بر چهارده گل نازنین خدا.وباعرض سلام و ادب خدمت برادرعزیز وارجمندم جناب اقای استاد سیدحسین عباس منش وخانواده ای گرامی ایشان.وباعرض سلام خدمت همه ای دوستان عزیزم خواهران و برادران گرامی.قبل از اینکه جواب مسابقه سفر به دورامریکا را بدهم به یک نکته کوچک خیلی سریع اشاره میکنم وان اینکه من از چهار پنج سال پیش که استاد عباس منش به اصفهان امدندو من باشنا شدم وبرنامه های ایشان را تهیه واستفاده کردم با خودم قرار گذاشتم که فقط درزمان مورد نظرم حضورا با استاد دیدار وگفتگو کنم برای همین تاکنون هیچگونه فعالیت نوشتاری در سایت نداشتم وفقط نظرات زیبای دوستان را می خواندم واز انها لذت می بردم پس لطفا ازاین بابت از بنده گله وشکایت نکنید.متشکرم.اما نمیدانم چه شد که از اول که این قسمت را دیدم تصمیم گرفتم که در این مسابقه شرکت کنم.واما جواب مسابقه بنظر من همانطوریکه خیلی از دوستان هم به این موضوع اشاره کردندتمام قسمتهای برنامه سفر به دور امریکا بسیار اموزنده و دیدنی ولذت بخش است اما من قسمتهای 6 و 25 را خیلی دوست داشتم.در قسمت ششم برنامه سفر به دور امریکا به زیباترین و واضحترین شکل ممکن یک نمونه بسیار کوچک از کارهای بسیار بسیار بزرگ وزیبا و مفید و عام المنفعه که میتوان با پول وثروت در این جهان زیبا وبا شکوه انجام داد به تصویر در امده است. ان پارک چندین هکتاری بسیار زیبا و زمینهای گلف و دریاچه مصنوعی و سینمای روباز و رستورانها وهتلهاو دیگر امکانات بینظیر رفاهی برای اینکه انسانها اوقات فراقت خود را به زیباترین وبهترین شکل ممکن سپری کنند خود یک نمونه کوچک از کارهای بزرگ وباشکوهی است که می توان با پول وثروت به عنوان یکی از بهترین نعمتهایی که خالق مهربان تمام هستی در اختیار ما قرار داده است استفاده کرد.که به نظر من این قسمت خیلی خیلی به ما کمک میکند که این باور زیبا را بپذیریم که ثروت داشتن و ثروتمند بودن نه تنها هیچ تضادی با انسان خوب بودن ندارد بلکه این ثروت چقدر هم میتواند یار و یاور بی نظیری در این راه برای ما باشدو این دیگر بستگی به خودمان دارد که چگونه و در چه راهی از ان استفاده کنیم.و در قسمت بیست و پنجم که دیدار از ابشار نیاگارا است دیدن این حجم بینهایت از اب که فقط در یک نقطه کوچک از این جهان بزرگ وزیبا جاری است وبه صورت ابشار سرازیر میگردد این نکته مهم را دوباره به من یاداوری میکند که لطف ومرحمت و نعمتهای بیکران خداوندی همیشه و همیشه در جهان جاری است وهمواره بر ما سرازیر میگردد و وظیفه ما این است که اول با چشم زیبابین خود انها را ببینیم وبعد ظرف وجود نازنین خود را تا جایی که میتوانیم بزرگ وبزرگتر کنیم تا بتوانیم بهترین وبیشترین بهره را از این اقیانوس بی پایان فضل و کرم الهی ببریم.و همچنین این نکته مهم را فراموش نکنیم که هر کدام از ما انسانها هم باید به نوبه خود مثل ان رودخانه و ابشار همواره بایددر حرکت و جاری باشیم تا به مصداق شعار زیبای استاد عزیز هم خودمان خوب زندگی کنیم و هم کمک کنیم که جهان از همه نظر جای زیباتر و باشکوهتری برای زندگی دیگر ان گردد. انشاالله به یاری او و دعای خوبان عالم.در سایه لطف الهی همیشه سلامت شادوموفق باشید. (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: