سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 65

سلام خانواده عزیزم

راستش من از اول تا الان که کلیپ ها رو می دیدم تمام تمرکزم یعنی تمام فکرم این بود که قضیه قضیه س تمرکز بر نکات مثبت هست و شاید زندگی به این سادگی رو نمیدونستم که واقعا واقعا شیوه زندگی استاد و استفاده از قانونه که اینقد راحته

شاید تو ذهنم بقول معروف شاخ غول شکوندن بود

در حالی که قضیه خیلی ساده است مثل همین اهمگ درخواستیه یا عکاسی از طبعیت سلفی گرفتن با مایک. رقصیدن تو ماشین آهنگ گوش کردن رستوران رفتن

غذا پختن

قهوه خوردن لذت بردن

تفریح

آشنا شدن با همسایه ها تو استیت پارک

رفتن و خرید کردن همه و همه و همه ش جلوه ای از عمل به قانونه

واقعا زندگی چقدر می تونه زیبا باشه چقدر می تونه غنی باشه که تو دور کشور داری می گردی خونه ت همراهته ماشینت همراهته

زن و بچه همراه

پول زیاد

هر چی بخوای خیلی راحت کارت می کشی بدون هیج دغدغه ای

تو سفر کارتو انجام می دی

لذتتو می بری

هر جا آدم های باحال به تورت می خورن دعوتت می کنن خونه شب نشینی

تو استیت پارک دعوتت می کنن خیلی واقعا زندگی چقدر می تونه عالی باشه که تو خودت حلال مسائلتی

ماشینت شستن می خواد می شوری

درش اذیت می کنه چوب میذاری تکیه گاهش باشه

اصلا من اینا رو اون موقع که می دیدم می گفتم این جه مسأله ای بود که حل کرد؟ تو ذهنم مسأله هفت خوان رستم بود که باید حل می شد

در حالی که اصلا اینطور نیست اصلا حالا که فکر می کنم آدم تو فرکانس خواسته باشه مساله هایی که هم حل می کنه هم ساده تره هم راه حلش راحت و سریعه

ماشین کارواش می خواد میری شلنگ می خری خودش جمع می شه

جارو می خری خودش طی هم داره

صابون و مایع خودش در دسترسه و شما فقط با یه بار شستن هم کار صابونو می کنی هم کار واکسش رو

واقعا مسائل همیشه باعث رشدن وو درواقع حل اون هست که برای ما ثروت و راحتی و لذت به همراه

سرویس پرایم آمازون تو هر جا هستی سفارش می دی روز بعدش دستته چقدر عالیه واقعا

این ها همش نتیجه باور ها و فرکانس هاست وگرنه زندکی انقد راحت مگه میشه؟

خانواده اهل حال

ماشین آماده استیت پارک و پارکینک های والمارت همه آماده

همه چی هست واقعا

شاید باور دیکه ای که میشه از این قضیه دریافت کرد اینه که همه چی از قبل حل شده است ما فقط باید دنبال جواب باشیم اکه حل شده باشه که عالیه راحت سفارش می دی مثل همون دستگاه تصفیه آب اکه نشده باشه که خب باید باور داشته باشیم که میشه و حلش کنیم

واقعا حالا که فکر می کنم این سفر به دور آمریکا خودش یه دوره است هر چند که با این که خیلی مشتاق بودم ببینم بعدش چی می شه بعدش چی میشه تمام تمرکز و توجهم اون موقع به این بود که مثل یه سریال فقط ماجرا ها رو دنبال کنم درحالی که قضیه خیلی خیلی خیلی بالاتر از این بود

قضیه خود روش زندگی روش برخورد کلا قضیه ثانیه به ثانیه اون زندگی بود نه صرف تعریف ماجرا ها

قضیه زندگی شاد بود قضیه لذت بردن از تک تک لحظه ها

قضیه اینه که با برخورد با مسائل پس نکشیم اکه مامور تعویض باتری نمیاد خب خودم حلش می کنم حداقل تلاشمو می کنم و بعدش یه بنده ی خدا میاد و دعوتمون می کنه به خونه ش تمام اسم و فامیل و تلفن و ادرس همه چی رو می ده حتی می خواد پول خرید های مارو هم بده

این قصه ی خداست

قضیه ی مردیه که میگه من تسلیم تو ام

من هیجی نمی دونم تنها دانش و تنها علم و ایمان من اینه که تو ابر قدرتی عالم به همه چیزی پس من همه چی رو به تو میسپرم و فقط عشق و حال می کنم من وظیفه م لذت بردنه و بقیه کارها رو تو بکن

و میبینیم که چقدر خداوند خیلی راحت همه چی رو ماهرانه انجام میده

از خودم بگم یه هفته پیش اومده بودم روستا و سریع باید بر میگشتم نمی دونم واقعا چه فکری کردم رفتم سر جاده و گفتم توکل به خدا از روستا تا دم در خونه مفت آمدم بدون هیج هزینه ای در حالی که قبلا خیلی بیشتر کرایه می دادم و خیلی وقت ها سر کرایه با راننده بحثم می شد

اینا همش نشانه است همه ی همه ی همش

به نظرم بزرگترین برداشت بزرگترین درس این سفر فقط و فقط یه چیزه # توکل و سپردن همه ی همه ی همه ی چیزا به خداونده#

خداوند او آیت الکرسی می گه # خداوند سرپرست و ولی کسایی هست که ایمان اوردن اون ها رو از تاریکی به سمت نور خارج می کنه #

و تنها برداشت اینه که ما وقتی ایملن آوردیم دیکه باید بسپریم به خدا اگه از تاریکی از فقر از رنج از ناراحتی بیرون نشدیم حتما ایمانمون مشکل داره وگرنه خدا کارشو خوب بلده.

خداوند یار و نگهدار همه ی ما و شما باشه

دوستتون دارم ??????