سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 85 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Yas گفته:
    مدت عضویت: 2554 روز

    به نام حق

    سلام

    من میخام پشت صحنه ی این ششمین باری که این سفر بینظیر رو که سفر به درون خودم هست رو بنویسم

    روزی که تصمیم گرفتم بیام نوشته هامو توسایت هم بزارم

    از روز اول که کامنت میزاشتم حس کردم این نوشته ها جنسش فرق میکنه انگار یه جریانی بود که جاری شده بود تو وجودم

    از خودم میپرسیدم واقعا اینارو خودت نوشتی؟؟

    و جوابم قطعا یه “نه” گنده بود واسم جالب شد و رفتم کل اون 31 قسمتوتمام نوشته های خودم رو خوندم

    و چه چیزی فهمیدم از کامنتای خودم

    فهمیدم از یه قسمتی به بعد زدم جاده خاکی

    انگار خودم جلوی اون جریانی که در جریان بود و داشت خیلی کمکم میکرد تا خودمو بهتر بشناسم و با خود واقعیم روبروشم رو

    از یه جایی جلوی این جریان زیبا رو گرفته بودم با همین دستای مبارک ذهنم

    اون نوشته هایی که بعد از قطع کردن این جریان نوشته بودم اصلا جنسش بیگانه بود با کامنتای قسمتای اول. همش گیر دادن به نتایجی بود که اگر من جلوی این جریانو نمیگرفتم خود به خود اتفاق میفتادن و زوم کردم رو نتایج یه مسیر درست

    میدونین من فهمیدم بعضی اوقات که میزنم تو جاده خاکی به خاطر اینه که معیارهای زندگی دیگرانو میزارم معیار زندگی خودم

    در حالی که من واقعا داشتم بزرگ میشدم با اون جریانی که تو وجودم شکل گرفته بود

    بعد از خوندن نوشته هام تصمیم گرفتم دوباره از همون قسمتی که زدم خاکی دوباره بیام و ببینم وبزارم اون جریان بنویسه اون جریان هدایتم منو سمت همون نتایج

    نه اینکه من هی بگم اینو میخام اونو میخام

    بعد پس ذهنمم این سوال به صورت ناخودآگاه هی تکرار بشه که پس چرا اتفاق نمی افته نتایج کو پس؟

    یکی نبود بهم بگه آقا جان اون نتایجی که تو میخای توهمون مسیر بود ادامه میدادی و صبر میداشتی میدیدی نتایجو

    خیلی بی انصافیه که میگم یکی نبود بگه

    اگر نبود پس کی بود که گفت برو تمام نوشته هارو بخون

    چرا گفت برو بخون؟

    غیر از این بود که به صورت واضح بهم بهمونه آقا تو یه جاهایی خودت حواست نیست و راهو بیراهه میری

    واقعا این جریان هدایت چقدر عظیمه

    چقدر مهربونه

    همه ی این اتفاقات داره منو تسلیم تر میکنه

    چه طوری واقعا آدم میتونه سپاسگزار یه همچین خدای بینظیری باشه

    وای خدا تو دیگه کی هستی………..

    شاد باشید

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مهرک الهی گفته:
    مدت عضویت: 1705 روز

    به نام خداوندم که همه اگاهیها وومسیرم ازدیاد اوست

    سلام به استاد عباس منش و استاد شایسته عزیز

    شایسته عزیز شما مثل نامت شایسته هستی وبه شماهم خطاب استاد میکنم چون وقتی شمادوتارو باهم میبینم علاوه براینکه معنای عشق خالص وزیبارو درک میکنم ،اینکه شما هم کناراستاد، استاد شدی وباهم، همدیگه رو به تکامل رسوندیدرو میبینم.دوتا نگاه زیبا در کنارهم ولی بازاویه دیدهایی کمی متفاوت .مثل تفاوتهای زن و مرد در ساختار.

    باتایپ کردن سخت میتونم حس درونیمو از دیدن این فایلها بگم ولی سعیمو میکنم چون این دیدگاهها به بقیه کمک می‌کنه همانطورکه به خودم کمک کرده .

    من حدود دوساله که تو مسیرفشارهای زندگیم، عباس منش رو پیدا کردم .

    من خیلی کم تحت تاثیر سخنرانی کسی قرار میگیرم .توی یه گروه تلگرامی ای اف تی،(که ضربه زدن برروی نقاط مختلف بدن باعث آرامش میشه)کلام یکی از افراد گروه رو بیشتر میپسندیدم،یه فایل از استاد درگروه گذاشته بود.چون اون فردو قبول داشتم ،ازبین هزاران فایل این یکی رو به سختی وباگوشی کم حجمی که داشتم باز کردم وشنیدم.

    انگار یکی ازدرون من حرف میزد.به قلبم نشست ولی نمی‌دونستم از کجا باید بقیشو پیدا کنم.اونقدرکمبود اعتماد به نفس داشتم که میترسیدم ازهمون شخص سوال کنم که این کیه وکجاست .خلاصه فقط هرفایلی که میگذاشتو با جان می‌شنیدم تااینکه یک کانال تلگرامی از ایشون پیدا کردم که کلی توش فایل صوتی و تصویری بود.

    شروع کردم به دیدن و شنیدن وبه خاطر مشکلاتم نمیتونستم دوره هارو بخرم.

    ببینید، اصلا دنیام عوض شد ،به کلی از سوالات درونیم پاسخ داده میشد

    من همیشه دریک جستجوی درونی وجدال همیشگی با خودم واطرافیانم بودم ازبچگی

    همیشه پرازسوال وهیچ دینو مذهبی وایده ائولوژی نمیتونست جواب منو بده وقانعم کنه.مشرک،کمونیست،مسیحی،مسلمان،باحجاب بی‌حجاب نمازخوان وهرمدلی که بهش کشش داشتم رو دنبال کردم ونتیجه نگرفتم ،تااینکه با خودم فکر دم چون دستورات اسلام رو کامل اجرا نمیکنم چنین سردرگم هستم،پس شروع کردم به اجرای اسلام و اصول وسعی درفهمیدنشون.

    من بیش از نیم قرن عمردارم ودیگه فکرمیکردم همین هفت هشت ده سال که ازعمرم بیشتر باقی نمونده پس دیگه کاری نمیتونم بکنم و همینطور بگذرونم تا بمیرم وار شر هرچی مشکله راحت بشم.

    وقتی فایلهارو می‌شنیدم با تمام وجودم میبلعیدمشون.

    خلاصه، تا اینکه یکی از بچه های یک گروهی تعدادی از دوره های استاد و محتوا در اختیارم گذاشت ومن فکر کردم این مال سالها پیشه والان در اختیار همه هست گوش دادمشون .خلاصه همینطوره کم کم به پاسخ سوالتم میرسیدم،فایلهای سفربه آمریکا و زندگی در بهشت رو جسته و گریخته می‌دیدم.تو همین زمان متوجه شدم که خیر اون فایلها تاریخ گذشته نبوده و بایدهزینه پرداخت می‌شده و خواستم به سایت برم وببینم مبلغ دوره هاچقدره.ولی بافاصله، چند ماه هربارکه خواستم عضو سایت بشم نمیتونستم .وبلاخر ه حدود یکماه پیش تونستم عضو سایت بشم ونمیدونید من چه آدمی شدم .ازبیرون کسی نمی‌بینه ولی خودم خودمو میبینم.بیست سال نماز و روزه وسایرواجبات رو به جااوردن ،وسعی در داشتن عشق الهی ،توی وجود من فرو نرفته بود وحشت وعذاب بد بودن یاکافی نبودن، ازخدا،برام موجودی منتقم وسخت گیر که تو زندگیم فقط نماد سختی وسخت گیری رو تجسم داده بودروداشتم .اما الان غرق عشق خداوندم ومومن تر ازهر وقت دیگه ای توی زندگیم هستم.

    حالاباهر نشانه ای عدل خداوند برام معنی میشه وهمه بدعتهای دین رو از زندگیم برداشتم .عاشقانه و خالصانه خدارو سپاسگزاری میکنم ودرهای فراوونی ازنعمات خدابروم بازشده.حالا منتظر مرگ ودیدگاه اینکه چقدر ازعمرم مگه باقی مونده که بخوام چیزی رو تغییر بدم کاملا ازبین رفته ومن با تمام عشق وقوااز هر لحظه زندگیم لذت میبرم دوست دارم همه اون چیزا وکارهایی رو که عاشقشون بودمو تجربه کنم و خواهم کرد.دیگه توصیه به شنیدن و دیدن فایلهای شمارو به عزیزانم هم نمیکنم چون من خواستم ودرمسیرش قرار گرفتم وسعی میکنم باشماادامه بدم.

    فقط خودم میفهمم که چقدر عوض شدم.فقط گاهی افسوس می‌خوردم که چرا اینقدر دیر باید به این آگاهیها برسم که خودم یک پاشنه آشیل ازدرون خودم بیرون کشیدم همین الان .

    به خداوندی خدا همین الان که دارم می‌نویسم ،واون اینه که من همیشه منتظر بودم به هدفی برسم وبعدلذت ببرم،وحالاروی خودم کارخواهم کرد.هیچوقت دیر نیست قانون تکامل ،برای من شروع شده و دیگه عجله ندارم.لحظات زندگیمو مثل یک شراب کهنه مزه مزه میکنم وازهرثانیه اون لذت میبرم.خدارو شکرمیکنم که باشما آشنا شدم وقتی باهاتون توی فایلهای زندگی به دور آمریکا و زندگی در بهشت شریک لحظاتتون میشم میبینم این زندگی رویایی من هم بوده ولی مثل اینکه کس دیگه ای اون نوع اززندگی روتونسته بسازه پس منهم میتونم.

    اصلا قصد نداشتم توی سایت چیزی بنویسم ولی امروز با دیدن این فایل جزییات دیده نشده گوشی و برداشتم وروده درازی کردم هرچند که اگر شمااینجا بودید، ووقتی داشتم، ساعتها باهتون حرف میزدم حتی باتوجه به این امر که من آدم کم حرفی هستم.

    نکته دیگه ای که تازه اونو توسایت فهمیدم قلم شیوای شایسته عزیزهست(من دوستدارم شایسته صدات کنم عزیزم، چون من گذشته استادو مطالعه کردم وقبلا به جداییشون عیب میگرفتم،ولی الان وباتوجه به قانون فرکانس وشناخت بیشتر شما فهمیدم که هیچکدوم کاراشتباهی انجام ندادید وشناخت بیشترشما ونوع نگاهتون بهزندگی وهمه چیز ،شایسته نام زیبایی هست که لایق شماست. )قلم شما وتوضیحات شما در مورد محصولات ازابعاد مختلف منو به حیرت انداخت .چون مهارتهای مختلف واینهمه زیبایی رو کنارهم جمع کردن بدون غرولند ویاانتظارات از دیگران ویا بدون غره شدن وازخود متشکربودن چیز فوق‌العاده آیه که من نظیرش رو مقداری فقط درپدرم که اتفاقا همشهری شما بود دیده بودم.

    دیگه سرتون روبه درد نمیارم وخداروبازهم شکرمیکنم و می‌خوام تابتونم زندگیم رو بابهترین کیفیت ممکن بسازم وارزو دارم با شما واستاد ویا کسانی نظیر شماها همکلام باشم.عاشقتونم وخدا حافظتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حسین رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته

    اول از هرچیزی باید خداروشکر کنم که درجمع خانواده بزرگ عباس منش هستم

    این فایل رو از مرا بسوی نشانه ام هدایت کنم

    دیدم که خیلی لذت بردم

    منم طی این مدت که عضو خانواده عباس منش هستم خیلی به نکات مثبت تمرکز میکنم

    یه مثال میزنم مدتی هست که از خوزستان به چهارمحال و بختیاری سفر میکنم و همش به نکات مثبت تمرکز میکنم از مسیر لذت میبرم هم خسته نمیشم هم نکات منفی نمیبینم یعنی توجهم فقط به نکات مثبته

    خداروشکر میکنم

    میدونم که این روندتکاملی داره و روز به روز هدایت میشم به تمرکز بر نکات مثبت و پیشرفتم در زندگیم عالی میشه خدایا شکرت سپاسگزارم ❤❤❤🙏🙏🙏🙏🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    پروانه آرین راد گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    فایلها رو که میبینم و گوش میدم اکثر مواقع یه نیرویی عجیبی میاد توی وجودم که ناخداگاه اشکم سرازیر میشه، و تمام وجودم فریاد میزنه که خدایا منم میخوام زندگی رو همینقدر وسیع و جانانه تجربه کنم، عشق بهتون و شکر برای حضور جانانتون در این زمان که هستم و انرژی زندتون رو دریافت کنم، به امید دیدار شما هدایتگران در آمریکا💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فهیمه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1578 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباس منش

    به نظر من یک قسمت نمی تواند به عنوان بعترین انتخاب شود چون هر قسمت خودش به تنهایی بهترین است.

    اون جاهایی که استاد بدون ترس از قضاوتی می خواند .می رقصد . برهنه می گردد و ذهنش در گیر این کلیشه نیست که دیگران چگونه فکر می کنند .

    اینکه باز و پذیرا و گشوده به تجربیاتی که جهان و خدای این جهان هدایتش می کند . اینکه در همه حالات حس و حال خوب دارید و درگیر تجملات و بهترین و مارک ترین نیستید و از هر چیز ساده و لذت بخشی استقبال می کند جوری که در نوع خودش کم نظیر است

    این داستان جوری است که گویی یکی از اعضای خانواده خودم را در آن سمت دوربین تماشا می کنم و کاملا این احساس رو دارم که در کنارشون هستم

    حتی یک حسی از درون بهم میگه که بلافاصله بعد از هم فایلها رو پلی کنم و حتی سر کار هم نمیرم و این حس خوب و الهی که درونم بیدار شده در مواجه با هیچ یک از اساتیدی که قبلا باهاشون آشنا شدم و دوره هاشونو شرکت کردم روشن نشد و نمیدونم این منم یا نه؟؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زینب سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلامی عاشقانه به استادم ،مریمم،ودوستان همراهم

    امروز که به این مسابقه پاسخ میدم۱۴۰۰/۳/۹ساعت۱۸:۱۲هست

    میدونم که ازطرف استاد جایزه ای درکار نیست وازمسابقه هم چندسالیه گذشته

    اما

    یه رازی این وسط هست ،همون رازی که استاد بخاطرش این مسابقه رو گذاشتن«توجه به نکات مثبت،رازرسیدن به اتفاقات بهتر»

    تقریبا اصول کلی آموزش های استاد عزیزم

    خیلی خوب میشد اگرمشابقه بود ومنم شرکت میکردم اما حالا تو مسابقه زندگی شرکت میکنم که جایزش نه تنها مالی،بلکه،حسی،روحی،عاطفی،جسمی و…هست

    تمرکزکردن به این سریالها خودش بهترین جایزم بود،اینکه یادگرفتم پول به تنهایی معنا وارزشی نداره ووقتی خرج میشه،خرجِ سفر،خرج آسایش،خرج خریدن آروی ،خرج آرامش درهنگام خرید کردن از فروشگاه ها،خرج امکانات بیشتر ورفاه و…اون موقع هست که معنویت وشکوه پول رو میفهمی،اون موقست که ارزش پول رو درک میکنی ودیدم که شما استاد جان چطور از پولتون نهایت بهره برداری ولذت رو میبرید وچطور پول داره به شما خدمت میکنه

    تمامی این قسمت ها نظیرندارن،بهترینی ندارن چون همه بهترینند،ازهرکدوم هزاران پند عملی میشه گرفت که باهاش زندگیتو بسازی

    تااینجای سفریادگرفتم سعی کنم همیشه فرکانسمو روی زیبایی ها تنظیم کنم،بخندم وبرقصم وآهنگای شاد گوش کنم،

    یادگرفتم سپاسگذارباشم

    چشمهام بازشدن وفهمیدم دیدن زیبایی ها اصلا ینی چی

    یادگرفتم پذیرای آدمهای متفاوت باعقاید متفاوت باشم ،ودرکنارهرکس که هستم لذتشو ببرم

    حتی یاد گرفتم از جاهای زیبا فیلم برداری کنم وهرروز ببینمشون،

    یادگرفتم درآینده چطور بافرزندم برخوردکنم،خیلی رابطم باهمسرم عاشقانه ترشده ،مهربون ترشدم ،علاقم به طبیعت بیشترشده،یادگرفتم هرجا که هستم فقط وفقط فکر راحتیم باشم نه اینکه بقیه از چی خوششون یابدشون میاد،قبلنا وقتی میخواستم برم یه مکانی میگفتم باید بهترین لباسو من بپوشم تاهمه متحیر بشن باید طوری آرایش کنم تا زیباییم خیره کننده باشه وهروقت ظاهرم باب میلم نبود (مثلا لباس نو نداشتم یالباسم تکراری بود)حالم بی نهایت بد میشد.اینا نشانه اعتماد بنفس پایین،جلب توجه،ترس از قضاوت وخودناباوریم بود

    اینجا یادگرفتم همه جا آراسته اما ساده پوش باشم،ببینم باچه پوششی راحتم،اینجامعنیه آراستگی ولذت رو فهمیدم

    خدایا هزاران سپاس برای اینجا 🙏♥️

    قسمت بیستو نهم برام بسیاااااااار عالی بود چون علاوه برزیبایی های طبیعت درسهای بزرگی داشت

    درسی بنام هدایت

    تواین قسمت یه جورایی هدایت رو بهتر درک کردم ،اینکه هدایت یه کارشق القمرنیست،سادست ،به سادگیه اینکه امروز بیا پیاده بریم به فروشگاه محلی

    اینکه دلت میگه پیاده برو وتو میگی چشم حتما

    واونهمه شگفتی منو دیوانه کرده بود

    اینکه شما دوباره به ندای قلبتون گوش کردید وبه سمت خانم بورلی حرکت کردید،

    دیدن بورلی میون اون گلها وعشق وعلاقش به کارش تحسین برانگیز وزیبا بود

    واینکه علاوه برهدایت من قانون فرکانس رو خیلی بهتر درک کردم که شما چطور با آدمهایی که درست مثل خودتون شاد ومثبت هستن برخورد میکنید وهم کلام میشد آدمهایی که باروی گشاده وآغوشی باز باشما رفتارمیکنند ومثل خودتون عاشق زندگی هستن

    تواین سفرآدمعای مسنی رو دیدن که به جای گوشه گیرشدن وغرغرکردن به بچه هاشونو وناراحتی از تنهایی پیری و… دارن همچنان از زندگی لذت میبرن(کتی،مادرش،بورلی،اون خانومه باواکر تو نیاگارا)

    بادیدن مهارت بورلی تو کاشت گلها وتزیینشون مخصوصا اون قسمت مجسمه مریم مقدس بسیار هیجان زده شدم وچقدرقشنگ خداوند از طریق بورلی شمارو به سمت اون فروشگاه محلی هدایت کرد

    جایی که دیدن محیطش شماروغرق لذت کرد ،شیرینی ها وصبحانش به شما احساس عشق داد،حتی از دیدن دستشوییش لذت بردید

    صاحبش بسیارخوش برخورد ومهربون وخونگرم بود

    ودرمسیر برگشت شما باز هم خداوند به واسطه اون خانم مهربون شمارو باماشینی بسیار زیبا به خونه رسوند

    تواین سریالها دیدم چطورآدمها روی خششون رو به شما نشون میدن ،

    چطور خداهمه جا براتون. یه جای خالی نگه داشته

    چطورباتغییرباورهاتون زندگی به کامتون شده

    وخوشحالم که قبل من کسی این مسرو تجربه کردن وبهم این باورو میدن که این راه راه راسته

    وازهمین قسمت مسابقه چه درسها که نگرفتم،علاقه مریم عزیزم چه خدمت بزرگی به ما کرده وچه الگویی مامیگیریم ازاین سریالها

    ازاستادنازنیم که همه جوره میخوادبفهمونه بابا تمرکزکنید رونکات مثبت،همه چی تمرکزه،همه چی توجهه

    استاد عاشقتم مرسی که هستی وباعث شدی جهان جای بهتری برای زندگی باشه

    مریم جانم دوستت دارم رفیق لحظه هام ومرسی که عاشقانه هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی نامجو فر گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم رفیق جانانم و سلام به مریم خانم واقعا شایسته

    استاد من این ویدیو را هدایتی دیدم یه چیز جالب که نگزاشت ادانه فیلم را ببینم و دوست داشتم قبل از دیدن ادامه آن به شماهم بگم شاید جالب باشد این بود که در دقیقه ۳۵:۱۹ از این فیلم تصویر جالبی از سمت راست شما و از جلوی شما به سمت چپ شما حرکت می کند را دیدم که یک هاله گرد و بی رنگ عبور می کند برای من جالب بود و بارها و بارها دیدم که نکند توهم من باشد اگر دیدن این کامت من را که چه خوب اگر هم نه که اگر دوستان عزیرم هم خانوادهایم دیدن شاید تعید کنند

    استاد برای شما و مریم خانم شایسته و تمام خانوادهم آرزوی سلامتی ثروت آرامش در دنیا و آخرت میخواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد مهدی فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    به خدایی که هدایتگر همه است

    (به قول خانم شایسته ) سلام به همه ی همسفرای عزیزم . امروز داشتم باخودم فکر میکردم که خدایا شکرت بابت این که توی زمانی دارم زندگی میکنم که به راحتی و در کسری از ثانیه و بدون هیچ کار خاصی میتونم کانون توجهم رو کنترل کنم ؛ ۱ گوشیمو برمیدارم، ۲ نت رو روشن میکنم، ۳ سایت عباس منش دات کام رو میارم بالا، ۴ میام تو بخش سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت ، ۵ یکی از فایل ها رو به دلخواه نگاه میکنم ؛ به همین راحتی . چایی و تخمه هم اگه خواستم میارم و تمام . یعنی واقعا خداروشکر بابت فایل های سفرنامه که به راحتی کانون توجه رو میتونیم کنترل کنیم .

    خدای من اینقدر این سفر برای من لذت بخش بوده تا الان که اصلا نمیتونم بگم کدوم قسمت عالی بوده . تا میام هر قسمتی رو بگم یه سکانس از یه قسمتی میاد تو ذهنم و داستان خراب میشه . نمیدونم صحبت های قشنگ خانم شایسته تو قسمت ۲ رو بگم یا هندونه خوردن با همسایه تو حیات پشتی یا آهنگ خوندن استاد . نمیدونم از آبشار نیاگارا تعریف کنم یا اون خونه ی آبشار یا شوخی استاد با میکاییل راجب کوکمبر که مایکی شکست خورد و کلی درس گرفتیم . ای بابا پس اون باغ پروانه ها چی میشه؟ اون خانم که اومد از استاد و مایکی عکس بگیره چی ؟ اون باغ زیبا که استاد توش اینترنت گرفت چی ؟ یا اون آهو خوشگله که وسط ضبط فیلم خانم شایسته از لابه لای درختا اومد و توجه خانم شایسته و همه ما رو به خودش جلب کرد چی ؟ اون سنجاب خوشگله رو نمیخوای بگی ؟ اون مرغی دریایی که از دست استاد غذا می‌خوردن یادت رفتا ! او مای گاد دیدی اون سگی که پارچه ی سوپر من داشت و دیدگاه جذاب صاحبش یادم رفته بود ؟ گل های زیبای خانم بورلی و اون فارم مارکت قشنگ هم از قلم افتادن . خدای من هر قسمت یه قشنگی داره که اصن ذهنم هنگ میکنه که کدومو بگم . اون قسمت که استاد داشت باتری عوض می‌کرد و با یه خانم آشنا شد و رفت خونه شون یا صدای جیرجیرک ها تو قسمت ۳۱؟ خدایی همه و همه جذابن همه و همه قشنگن من که نمیتونم بگم کدوم قسمت با هر قسمت حال کردم . واسه من همین بس که با هر قسمت فرکانس هامو کنترل کردم و حالمو عالی کردم . باز هم خدارو شکر میکنم که تو زمانی به دنیا اومدم که این فیلم ها رو دارم میبینم و این فیلم ها و این سایت و این بچه های درجه یک هستن خدایا مرسی ازت . عشق است . بچه های عزیز عاشقونه دوستون دارم . استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی مرسی بابت این سایت و مرسی بابت این فایل ها . مرسی که وقت میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    به نام ربی که هدایتگر ماست

    درود بر استاد عزیز و مریم جون دوست داشتنی

    استاد: یه زنگ تفریح این قسمت گذاشتیم،پشت پرده اتفاقات رو میخوایم صحبت کنیم در موردش،

    مریم جون: دوس دارم از خود سفر شروع کنیم ک اصلا این سفر و نگاه مون به سفر چی هست؟

    حالا سفر یک طرف، و این سفر به دور امریکا یک طرف ک داره یک شیوه زندگی عباس منشی ها، اعضاء خانواده صمیمی عباس منش، این سفر جریان زندگی یک ایل و تبار قبیله ایه ک کنده شدن از اون جماعتی ک میخوان همرنگ جماعت باشن و خودشون هستن ، بازیگرای این سفر ، آدمایی هستن ک دور هم جمع شدن، نه به این دلیل ک نسبت خونی باهم دارن یا فامیل هستن یا همکار هستن، به این دلیل ک با هم همفرکانس میشن، بازیگرا آدما هستن ، اتفاقات هستن، بازیگرا کامنت های بچه ها هستن، اتفاقاتی مثل گلای باغچه خانم بورلی، کامنت علی و رضا، طیبه و اندیشه و مریمو شعر رهسپار و میدونی همه اینا باهم شدن بازیگر یک زندگی طبیعی، یک شیوه طبیعی ک داره به ما میگه ک بجای همرنگ جماعت شدن بیایم همرنگ اون اصل و اساسی بشیم ک شما داری تو دوره ها یاد میدی، این سفر داره بما این چیزارو بمن و اون نگاهی

    ک تو کامنتا دارم می بینم ، اینو بهم یادآور میکنه ک بچه ها همین حسسو دارن ک من دارم و من خیلی از کامنتاشون یاد میگیرم، خیلی نگاه اونا داره این سفر رو کامل میکنه، بنابراین این سفر یک مجموعه ای ازین خانواده س ،خیلی این سفر رو دوس دارم ،این سفر با هدایت خدا داره پیش میره یعنی آدماییکه از دوره ها استفاده کردن مخصوصا دوره روانشناسی ثروت یک، و ۲ و ۳ و دوره ۱۲ قدم، خیلی بیشتر حرف منو میفهمن، که این سفر نمود عینی همون آگاهیهاییه ک داریم تو دوره ها یاد میگیریم، این سفر نشون میده ک چطور ما به سمت اتفاقات به سمت مکان ها هدایت میشیم بدون اینکه تعیین کرده باشیم از قبل مثلا ما میخوایم کجا باشیم.

    جلسه ۲ و ۳ ثروت ۳ داستان هدایت رو کامل داخلش گفته شده.

    ما تصمیم گرفتیم برنامه ریزی این سفر رو بدست هدایت الهی بسپاریم، و بچه ها دارن میبینن چه جوری ما قدم به قدم به سمت اتفاقات هدایت میشیم؟

    استاد عزیز: واقعا خیلی احساساتی داشت عزیز دلم صحبت میکرد، من یه حسسی دارم ک خدا یه جوری کمک میکنه دیگه ، یه جوری درست میشه، مهم این تیکه س ک شما ندونی راه چیه؟ ندونی چه ابزارایی نیاز داری ک چه جوری میخای به اون نقطه که میخای برسی ، ندونی ولی حرکت کنی.

    مریم جون: جسارت و شجاعت استاد رو تحسین میکنن،

    آگاهی های ثروت ۳ خیلی بمن همیشه کمک میکنه فراتر از اون چیزی ک هستم باشم.

    من بدون اینکه مهارت داشته باشم، جسارت به خرج میدم ، ایمان به خرج میدم بخاطر اینکه میدونم خدا هدایتم میکنه و مهمتر از همه میام اون باورایی ک ساختم و دارم میسازم رو در عمل اجرا میکنم، وقتی میری تو دلش کمکا میان دستا میان ، وقتیکه آدم پشتوانه ش رو میزاره اون آگاهیها و اون باورایی ک میخاد داشته باشدشون و میخاد کار بکنه، باور همینجوری ساخته میشه،

    شما آگاهی رو میشنوی و تصمیم میگیری اجراش کنی

    فقط آدم باید فارغ از اینکه آدمای دیگه چه فکری میکنن ، آدمای دیگه چقدر مهارت رو شرط میدونن، یا عوامل بیرونی دیگه رو، تو بیای به خودت بگی آقا فارغ از اینکه من چی شنیدم ، من میخام به این آگاهی ک شنیدم عمل بکنم ، میخام اجراش بکنم، بعد وقتی با این نگاه میری تو دلش، واقعا هدایت میشی.

    ما با اتفاقات هم فرکانس میشیم ، و اتفاقات جلوی دوربین رخ میده. این زیبایی های این سفره.

    استاد عزیز: در واقع داره همزمانی رخ میده، ما در زمان مناسب ، در مکان مناسب هستیم، در واقع اون افراد مناسب ، اون مکان مناسب، توی اون روحیه و حالت مناسب ، مام با اون فرکانسی ک هستیم توی اون فضا قرار میگیریم، به این دلیله ک تقریبا همیشه، حالا ما ک انسانهای کاملی نیستیم خب ولی به اندازه ای ک داریم روی خودمون کار میکنیم همیشه جاهایی قرار میگیریم، شاید تو تجربه خیلی از آدما نباشه.

    این داستان زندگی ما بوده دیگه خیلی مقاومت دارم برای فیلم برداری و علاقه به راحتی دارم. و این سفرنامه به لطف عزیز دلم اتفاق افتاد.

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ها،

    به خاطر بودن تون خدارو شکر میکنم

    ازینکه هر دو همفرکانسین با هم بسیار تحسین تون میکنم

    و به دستان پر قدرت رب یکتا میسپارمتون

    شاد باشید و مانا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سمیرا حمیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    سلام و عشق خدمت استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی و با احساس

    من از تمام بخش هایی که تا به الان دیدم و صادقانه بگم از همشون لذت بردم اما بخش 19 و بخش26 به شدت در من حس عجیب و شگفت انگیزی ایجاد کرد که می تونم بگم دقیقا احساس کردم که من هم همونجا در آبشار نیاگارا و اون خونه ای که در دل طبیعت ساخته شده بود خودم رو احساس کردم و بخصوص آبشار نیاگارا اون لحظه ای که همگی رفتین تو دل آبشار و آب روی همه به شدت پرتاب میشد و خیس می‌شدین کللللللللی لذت بردم و واقعا منم احساس کردم اونجا هستم و با تمام وجودم حسش کردم بحدی که با لبخند و ذوق اون قسمت رو نگاه میکردم و خانواده ام در تعجب بودن که من دارم چی نگاه میکنم که انقدر هیجان زده شدم بسیار لذت بردم و در کنار این همه لذت پی بردم به بزرگی و عظمت خدا که این جهان به این زیبایی رو خلق کرده و در اختیار همه انسانها واقعا قرار داده و ارتباط استاد با پسرشون و در کل همگی تون چقدر ارتباط زیبایی رو در هر لحظه باهم دارین که پر از حس عشق و محبت و سرشار از تواضع و فروتنی هست عشق بهتون خیلی دوستون دارم خداوند رو بابت حضور عزیزانی چون شما بی نهایت سپاسگزارم و تشکر ویژه از خانم شایسته عزیز بابت فیلم برداری از این لحظات و تدوین این فیلم ها که دقیقا بقول استاد با عشق انجام شده و کاملا این حس عشق رو قشنگ میشه دریافت کرد در این چند قسمت حس رهایی ،حس آزادی و اینکه چقدر میشه قشنگ زندگی کرد در من قوی تر شد و حتی ایمانم به قدرت درونم که هدایتگر من در هر ثانیه از زندگیم هست و شگفتی هدایت و نشانه هاش خیلی خیلی زیاد شد خداوند رو هزاران هزار بار سپاسگزارم

    عشق به همگی تون و لحظه هاتون سرشار از عشق و نور و برکت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: