سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوندی که من را انسان آفرید

سلام به خانواده ی ناب خودم چطورین امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه

واییییییی استاد جانممممممم من عاشق این همزمانی هستم

دیروز داشتم فایل جدیدی که روی سایت اومده رو میدیدم و همش وقت نمیشد که بیام این قسمت رو ببینم از سفرنامه الان فهمیدم برای این بود که

اون فایل جدید سایت رو ببینم که درمورد روابط بود و این قسمت از سفرنامه که چطوری با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم

یعنی در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم

خداییییییییی

مننننننننننن شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

چقدر اون قمقمه ی صورتی که اونجا بود زیبا بود و چقدر خود اون دختر بچه و موهاش خوشگل بودن خدای من شکرت

چقدر استاد جانم نکات فوق‌العاده ای گفتن

اینکه برای برقراری ارتباط با دیگران برو ازشون سوال بپرس که

ما تازه اومدیم اینجا ، جاهای گردشگری اینجا کجاست هست و ، وقتی که با این سوال شروع کنیم اون رابطه دیگه خودش ادامه پیدا میکنه و این کار خیلی فوق‌العادس

چقدر قشنگ توضیح دختر بچه می‌داد چقدر لذت بخش

همه ی ما آدمها تحسین شدن رو خیلی دوست داریم

وقتی تحسین میکنیم دیگران رو ، تمرکز میکنیم روی نکات مثبت آدمها این باعث میشه اون زیبایی که بیشتر بشه اون آدم های اون وجه زیبا شون رو بیشتر به ما نشون بدن چون ما تمرکز کردیم برروی زیبایی هاشون

بخاطر همینه که باید تعریف کنیم بجای تحقیر

باید تحسین کنیم بجای حسادت چون قدرت تحسین جادوییه

و برعکسشم هست یعنی وقتی تو تمرکز میکنی روی نکات منفی آدمها اون آدمها توی برخورد بادیگران خیلی خوبن ولی باتو نیستن چرا؟؟ چون تو تمرکز کردی برروی نکات منفیش و اون هی بیشترو بیشتر میشه

واقعا مایک هیجان زدس درمورد هر اتفاقی ، هیچوقت ناامید نمیشه یادمه یجایی رفته بودین و مایک داشت آتیش روشن می‌کرد و روشن نمیشد ولی استاد بهش گفت فقط ادامه بده

و ، وقتی ادامه داد اون آتیشه روشن شد

یعنی وقتی ما توی مسیر ثابت قدم بمونیم نتایج اتفاق میوفتن

این نتایج فوق‌العاده زمانی برای استاد اتفاق افتاد که ثابت قدم موند توی مسیر

واقعا ما باید از چیزای کوچیک لذت ببریم و اون هارو تحسین کنیم

جمعه بود که رفتم بیرون به خواست مامانم خالمم باهامون اومده بود

((اینو بگم که من مدارم از همچین آدم‌هایی خیلی بالاتره و اصلا اینارو نمیبینم))

من گل های زیبایی ‌که میدیدم ازشون عکس میگرفتم و کلیییی تحسینشون میکردم

بعد دختر خالم همراه بود هی میگفت بیا دیگه از چی آخه عکس میگیری

من پیش خودم گفتم یجوری راحت از کنار این زیبایی ها رد میشه انگار داره هرروز اونارو میبینه که حتی اگر آدم هرروزم اون هارو ببینه ازش سیر نمیشه و تحسینش میکنه

میخوام بگم که آدم ها از همین چیزای کوچیک لذت نمی‌برن

بعضی ها میگن نه تا اون خونه یا اون ماشین خاص نباشه من از چی لذت ببرم

خب این ها قانون رو درک نکردن دیگه

درک نکردن که بین ما و خواسته هامون یه فضای فرکانسی وجود داره که با احساس خوب پر میشه یعنی وقتی تو احساس خوب نداشته باشی از همین چیزای کوچیک لذت نبری قطعا به اون خواستت نمیرسی

مثلا خود من انقدر عاشق غذای عدس پلو هستم مامانم یه روز داشت درست می‌کرد و وقتی که به من گفت من کلیییییییییی ذوق کردم

بعد مامان من متعجب شد گفت تو برای یه عدس پلو آنقدر ذوق میکنی؟؟

یعنی من واقعا لذت میبرم از چیزای کوچیک و این زمانی به وجود اومد که من هدایت شدم ، که این زهرای جدید متولد شد

و این رو همیشه به خداوندم میگم که خدای من ، من همین الانشم اونقدری از زندگی لذت بردم که اگر عزرائیل همین الان بیاد بگه بریم میگم بریم حتی نمیگم یک ثانیه صبر کنه

خداییییییییی مننننننننننن شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

شکرت برای این احساس قشنگ و فوق‌العاده

عاشقتونمممممممممممممممم استاد جانم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه