https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-15 08:32:202024-07-31 12:20:55سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳
344نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خداوند نشانها..خداوندیکه سراسرش رحمت است…و ما را هدایت کرده به سایتی که هر چقدر از شراب این برکه عظیمش مینوشیم،”سیر نمیشویم!…
این فایل..چند نکته اساسی رو برام بولد نمود…
بحث هدایت..و دیگری بحث عزت نفس…
هدایتی که خانم شایسته عزیز رو در چند ثانیه متحول کرد…تحولی که این فایل زیبا ضبط بشه. و در اینده که ماها هستیم با درسهاش و اگاهیهاش…هم فرکانس بشیم!..و در زندگی روزمره خودمون به نحو احسن ،”عمل کنیم..
من عاشق قانون و یادگیری بصورت تصویری هستم…خیلی بهتر میتونم درکش کنم.چون ذهنم تصویر رو بهتر میگیره..تا چیزهای لفظی…
بهمین دلیل بااولین کار ،کردم با” سایت..بهم هدایت شد که این دو سفرنامه زیبا رو نگاه کنم..
در ادامه میگفتم!..این فایل چند نکته اساسی رو برام بولد کرد…که نوشته کامنت منتخبیمون.بازم کار رو برامون راحت تر و اسانتر کرد…
1…بازم قانون الهی…لذت بردن از داشته هامون..حتی داشته هایی که به ظاهر هر چند کوچک هست.مثل این دختر بچه…و مایک عزیز..واقعا این بچه ها با خودشون خیلی در صلح هستند…فقط کافیه باهاشون دوست بشی..چقدر اعتماد بنفس اینو دارن.زود چیزایی که دوستدارن،رو
..نشون بدن و از خودشون تعریف کنند..واقعا جا داره این دختر بچه زیبا رو تحسین کرد..
مخصوصا نشون دادن اون صحنه ایی که خابید پرده رو کنار زد…
و اومد لامپای بالای سرشو روشن کرد..از پنکه بادبزنیش تعریف کرد.و کلی از چیزای دیگه…
چقدر شور و شوق داشت…
همین شور شوق از داشته هات همون تحسین نعمتهاته…
چقدر تامل برانگیز کرد ذهنمو..که منم بیام احساس لیاقت بدم بخاطر نعمتهام بخاطر داشته هام..
حساب کنید…از یه پرده.از یه بادبزن..چقدر ما نعمتها دارییم ولی برامون عادی شده..
منم به لطف الله با دیدن این فایل…میخام سپاسگزار تمام وسایلام باشم و از خداوند تشکر کنم..بنظر من همون لذت و دیدن و تمجید..همون سپاسگزاریه…
که ما بیاییم بصورت اگاهانه اینکار رو انجام بدییم.
امشب هدایت شدم بسوره رحمن..کدامین یک از نعمتهایتان را انکار میکنید..چقدر ما راحت ناسپاس میشیم…
پس پونت..این فایل مثل بچها قدرت تحسین کردن وسایلامونو داشته باشیم.که باز این برمیگرده به اون عزت نفس بالا…
و در مقابلش فردی قرار گرفته..خانم شایسته عزیز..که ایشون رو تحسین کردن.و تونستن نقطعه بزرگ اینفرد رو بولد کند…و همین بولد کردن کلی اعتماد بنفس و عزت نفس رو در درون این کودک پاک “روشن ساخت….
و بخاطر این تحسین کردن..باعث شد نسبت به مایک هم ،”همین رفتار همین دیدن نکات مثبت رو داشته باشه…
این برای من درسی بزرگ داشت..برای یکی از پاشنهام نسبت به شخصی نزدیکم..که سپاسگزار باشم بخاطر این روحیه….سپاسگزار باشم از خداوند،”که ایشون به من خدمت میکنه
منم اومدم یه صفحه باز کردم از شخصیتهای خوب این شخص”برای خودم نوشتم و نور الهی” برام. تایید میکرد.
چون قانون فرکانسها هست…باید بتونیم اگاهانه “بنفع خودموم تمومش کنیم…
نکته بعد….رابطه استاد با فرزندش…
چقدر درست و بجا هست…
که فرزندش ازش کمک میخاد و بعد استاد راجع به این موضوع درخاست از دیگران و کمک خاستن رو میگه….که.. فلان کار رو میتونی انجام بدی…
و مایک خودش قبلا از همین ترفند استفاده میکرده….
ولی اینجا برام درس داست استاد دنبالش نرفت!…گذاشت خودش تصمیم بگیره…
چیزی که خیلیا نمیزارن بچه هاشون مستقل باشند..مدام دنبالش میدوون..حتی شخصی به سن 40 خورده ایی رسیده هنوز مثل یه بچه باهاشون رفتار میشه…
من به شخصه”زندگی مستقلم و شجاع بودنم.از دروان دانشجویم شروع شد…که در شهری غریب.باید” خودم کارامو انجام میدادم..چقدر مستقل بودن روی پای خودت بودن همجوره قوی ات.میکنه..کلی درسها رو یاد میگیری کلی بزرگ میشی….
چقدر خوبه ما هم با سوال کردن یاد بگیرییم.
یادم از صحنه نوح و پسرش اومد…
که نوح تقاضا کرد به پسرش ولی این مورد پسرش ازش جواب رد داد..
ولی با همین وجود حس پدریش نیاز بود بهش بگه…ولی خداوند بهش گفت یادت بمونه از خاندان تو نیست…
ولی استاد داره خوب عمل میکنه ..با تقاضای پسرش راهنماش شد…مایک ازش سوال کرد…و باهاش همراه نشد.گذاشت خودش!تجربه کنه!
اره قانون همینه…باید هر کسی مسئول زندگی خودش باشه…نخاییم بهیچکس حتی عزیزترینمان تقاضای تو مسیر قرار گرفتن رو بهشون نشون بدییم..منم خیلی توی این دام افتادم..
حتی توی دیدن.و صحبت کردن از دید الهی گونه زیباییها….
واقفا دیدم خیلی اشخاص تو اون فرکانسها نیستن.سعی کردم جاهایی که مورد قضاوت قرار بگیرم رو..در موردش با هیچکسی دیگه صحبت نکنم.و نخام مخصوصا تو این فضا رو با کسی در میون بزارم..
و حتی راحع به شادی دیگران.و خوشحال کردنشون..چون تا افراد خودشون نخان..نمیتونن تو این فضاها قرار بگیرن..
هر کسی مسئول خودشه..
تنها فضایی که احساس ارامش و احساس حال خوب دارم..این سایت که ما با همدیگه هم مدار هستیم…و به استراک میزارم..ولی غیر از این فرکانس فقط اذیت کردن خودت میشه.و میخای وارد جواب و سوالای بی مورد بشی…
نکته بعد….عزت نفس برای اینکه بتونیم بریم تودل ترسهامون…ترسها میتونه هر چیزی که میتونه باشه…
مثل همین گفتگوها در این سریالها که با اشخاص میشه.بعداش به چه هدایتهایی متمایل میشه..و کلی اتفاقات خوب رو برای ما بوجود میاره..
پس هر چقدر روی موضوع اعتماد بنفس و عزت نفس صحبت کنیم بخدا کمه..چون وجود الهی گونه با همین دو رابطه بوجود میاد…
رابطه ایی که تو رو قدرتمند میکنه….
که پاتو بزاری انسوی مرزها…
استاد عزیزم تونست تمام قدرتهای درونیشو بالفعل کنه…الان داره شهد شیرین تکاملیشو هر روز میچشه…
این یعنی قدرت یه انسان خداگونه….
.این یعنی خودشناسی و خداشناسی..
من به تک عضو این خانواده عزیز.تبریک میگم. انشالله که بتونیم تو این مسیر برای همیشه گام بردارییم..
جالبه! من از کجا سوال کردن و کمک گرفتن از دیگران رو برای شروع برقراری ارتباط میدونستم
فرمول شادیِ بی قید و شرط اینه که از چیزهای کوچیک تو زندگیمون لذت بریم و برای پایداری این شادی باید چیزهای کوچیکی که خودمون و دیگران ازش لذت می بریم رو تحسین و تایید کنیم. وقتی این شاد بودن پایدار شد و در احساس خوب پایدار ماندیم، توانایی های بالقوه ای که داریم بالفعل میشه و چنان عزت نفسی میگیرم که قادر خواهیم بود در کمترین زمان ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همدیگه رو از تجربه های عمیق لحظات شادی که داشتیم آگاه کنیم.
اما یادمون باشه، اولا اینکه، پایدار بودن این شادی رو منوط به تایید دیگران نکینم و اونو با تحسین شادی های خودمون پایدار کنیم و ثانیا اینکه حواسمون باشه که، ما توانایی تغییر دیگران و شاد کردن دائمی اونها رو نداریم چون نقطه ی شروع شاد بودن اینه که خودشون بتونن چیز کوچیکی رو پیدا کنند که ازش لذت ببرند. اگه نتونن چیز کوچکی رو برای لذت بردن و شاد شدن پیدا کنند، ما هم نمیتونیم اونا رو تحسین و تایید کنیم و تغییری رخ نیمده
کامنت منتخب بسیار پُر بار بود! باید با جان و دل خوندش! آدم لذت میبره از این تمرکز دوستان
انشاءالله در پناه الله یکتا، شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
من تمرین داشتم ک با آدمای غریبه بتونم ارتباط برقرار کنم
من چون توی ارتباط با خانمها ضعف دارم از ی خانم ارباب رجوع اداره شرو کردم
و طی دو هفته هر وقت این خانم رو میدیدم باهاشون گرم میگرفتم و تحسینشون میکردم
حالا بابت هر چی
بعد در قدم دوم از خدا خواستم ک ی برنامه ای بچینه ک من بتونم ازش شماره بگیرم و بتونم بیشتر ارتباط داشته باشیم و شخصیتشون رو بیشتر بشناسم
دست بر قضا یکروز اومدن اداره و گفتن ک ملک اداره ب شرکتشون فروخته شده و میخوان از اتاقها عکس بگیرن
منم اجازه دادم و بعد گفتم ک ی خریدار دیگه هم اومده و اون خانم گفت شماره خریدار قبلی رو بهم بدین
منم شماره ایشون رو گرفتم و قرار شد فرداش با تماس شماره رو بهشون بدم
میخواستم بگم اولین بار بود توی عمرم با ی خانم کانکت میشدم و ازشون شماره میگرفتم و خوشحال بودم ک ب سادگی ب درخواستم پاسخ داده شد
درخواست بعدیم ب جهان این بود ک بتونم ی وقتی بگیرم و باهاشون صحبت کنم
ک اتفاقش افتاد
و خیلی هم استقبال کردن
شنبه همین هفته برای ادامه تمرین ارتباط با آدمای غریبه با همون خانم پرانرژی تماس گرفتم و گفتم فرصت دارین صحبت کنیم و نیم ساعت تلفنی صحبت کردیم
چقدر هر دوتامون از صحبتها لذت بردیم و از علایقمون پرس و جو کردیم
من ک خیلی دوس داشتم و تجربه اولین بارم بود ولی تعجب کرده بودم ک ایشون هم تشکر کردن از همصحبتی با من
احتمالا باور اشتباهی دارم راج ب خانمها و باید باور کنم ک اون خانم هم دوس داره با دیگران ارتباط داشته باشه
استاد شایسته جان شما توی فیلم گفتین ک
داشتم میرفتم دریاچه
تداخل نگاهم با نگاه دختر بچه
20 ثانیه نگاهش فرکانسش منو بورد
یادم رفت برم دریاچه
و نکته جالب اینکه
گفتین وقتی تعریف و تحسین کارها و زندگی دیگران رو انجام میدیم
وقتی آکاهانه توجه میکنیم ب توانایی های دیگران ک در نتیجه تمرکز بر نکات مثبت آدماس حالمون خیلی بهتر میشه
و راج ب
توانایی ارتباط برقرار کردن مایک با آدمای غربیه ک خیلی عالی هست
و اون کمپ ک دختر نازمون امکانات رو توضیح میداد
شما گفتین مایک همیشه شاده
و ارتباط مایک با همسایه های جدید ب این شکله ک با سوال میشه با آدمای غریبه ارتباط خوب برقرار کرد و تحسینشون کرد.
سوال مایک از همسایه
ما اومدیم اینجا رو ببینیم چ جاهای دیدنی اینجا داره
استاد جان ی قسمتی رو هم از نوشته عباسعلی عزیز یاد گرفتم ک خیلی آموزنده بود
عباسعلی جان نوشتن ک اگ بخوام چیزهایی که تو این قسمت یادگرفتم رو جمع بندی کنم میتونم بگم که؛
1- فرمول شادیِ بی قید و شرط اینه که از چیزهای کوچیک تو زندگیمون لذت ببریم
2- و برای پایداری این شادی باید چیزهای کوچیکی که خودمون و دیگران ازش لذت می بریم رو تحسین و تایید کنیم.
3- وقتی این شاد بودن پایدار شد و در احساس خوب پایدار ماندیم، توانایی های بالقوه ای که داریم بالفعل میشه
4- و چنان عزت نفسی میگیرم که قادر خواهیم بود در کمترین زمان ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همدیگه رو از تجربه های عمیق لحظات شادی که داشتیم آگاه کنیم.
5- اما یادمون باشه، اولا اینکه، پایدار بودن این شادی رو منوط به تایید دیگران نکینم و اونو با تحسین شادی های خودمون پایدار کنیم و
6- ثانیا اینکه حواسمون باشه که، ما توانایی تغییر دیگران و شاد کردن دائمی اونها رو نداریم چون نقطه ی شروع شاد بودن اینه که خودشون بتونن چیز کوچیکی رو پیدا کنند که ازش لذت ببرند. 7- اگه نتونن چیز کوچکی رو برای لذت بردن و شاد شدن پیدا کنند، ما هم نمیتونیم اونا رو تحسین و تایید کنیم و تغییری رخ نیمده
اولیش اینه که تحسین برانگیزه ادم های پیر مثل این پدر بزرگ ومادربزرگ که حتا به سختی راه میرن به مسافرت اومدن و از زندگیشون لذت میبرن و این یه نگرش بزرگه که ادم تا اخرین لحظات زندگی لذت ببره.
مورد بعدی: موقعی که از علایق ادم ها صحبت میکنی و واکنش مثبت نشان میدیم و تحسینشون میکنیم و اون ادم های لذت میبرن و برانگیخته میشن و یکی از راه های ارتباط برقرار کردن با دیگران اینه که با چیزهای مورد علاقشون هست بحث رو باز کنیم
توی رابطه با این دختر کوچک و فرکانس گفتین . این اتفاق واسه من مدتی افتاد که بسیار از فرکانس و دیدن بچه ها لذت میبردم و بیرون که بودم بعضی هاشون میومدن سلام میکردن و این به کرات تکرار میشد در حالی که قبلا من نمیتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم و خواستم این تجربه رو بگم
و چیزی که در این دختر کوچولو متوجه شدم اینه که این دختر بچه بسیار پرانرژی هست و خب پدر بزرگ ومادربزرگش به واسه سن بالاشون نمیتونن همچین انرژی کلامی یا پا به پای این دختر باشن و در نتیجه این دختر باشما روبرو شد و حس شما رو گرفت و باهاتون دوست شد
مورد بعدی که جالب اومد پیش فرض های ذهنی شما در مورد ادم هاست که روی وجه خوب ادم ها تمرکز دارید و اون ها رو با خصوصیات مثبتشون میشناسید و این زنجیره از اتفاقات و هدایت به این کشور هست
خدای من چقدر زیبا هستن ثروتهای جهان چقدر ثروت چقدر زیبایی وچقدر آدمهای مهربان زیادن …
چه دختر زیبایی چه خوب داره درمورد خونه ی مثلثی شکلش توضیح میده ….با پدرومادر بزرگش مسافرت میکنه ……دقت کردم اون اطراف چقدر چادرهای مسافرتی بزرگ و جادار هستن چقدر عالیه در مسافرت اطرافت همسایه داری که باهاشون ارتباط برقرارکنی آفرین مایک که درحال رشد خودت هستی …..
چقدر خوشحال شدم وقتی مریم جون گفتن استاد اول صبح پیامها رو میخونم انگار همون لحظه داره پیام منو میخونه کلی بهم انگیزه داد ..
دقیقا همین طوره منم وقتی برای اولین بار مایک رو در سریالها دیدم حسم بهش عالی بود خیلی قلب آروم وشادی داره انگار هیچی ناراحتش نمیکنه در کمال خونسردی رفتار میکنه …..ومن بهش میگم مایک دوست داشتنی ….
خدای من چقدر زیبا هستن ثروتهای جهان چقدر ثروت چقدر زیبایی وچقدر آدمهای مهربان زیادن …
چه دختر زیبایی چه خوب داره درمورد خونه ی مثلثی شکلش توضیح میده ….با پدرومادر بزرگش مسافرت میکنه ……دقت کردم اون اطراف چقدر چادرهای مسافرتی بزرگ و جادار هستن چقدر عالیه در مسافرت اطرافت همسایه داری که باهاشون ارتباط برقرارکنی آفرین مایک که درحال رشد خودت هستی …..
چقدر خوشحال شدم وقتی مریم جون گفتن استاد اول صبح پیامها رو میخونن انگار همون لحظه داره پیام منو میخونه کلی بهم انگیزه داد ..
دقیقا همین طوره منم وقتی برای اولین بار مایک رو در سریالها دیدم حسم بهش عالی بود خیلی قلب آروم وشادی داره انگار هیچی ناراحتش نمیکنه در کمال خونسردی رفتار میکنه …..ومن بهش میگم مایک دوست داشتنی ….
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان️🫀
کامنت قسمت 33 سفر به دور آمریکا
.
.
.
خدارو صدهزار مرتبه شکر که این سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت هست واقعا من یکی رو به وجد میاره و چشمان زیبابین منو به سمت خودش هدایت میکنه
وواقعا از خانم شایسته سپاسگزارم بابت این فیلمبرداری از نکات مثبتی که با ما به اشتراک گذاشتن
.
میلاد چه نکات زیبایی دیدی که میتونی با نوشتنش ذهنا رو به سمت نکات مثبت هدایت کنی و روزت رو بسازی؟؟
چقد آسمون این سفر زیباست و دلنشین و پر از حس خوبیه که خدا اونو نقاشی کرده برامون
چه طبیعت زیبایی هستش پر از فراوانی درخت ها و گل های زیبا
((که الان دقیقا من باهاش هم فرکانس هستم و در فضای طبیعت هستم که پر از دار و درخت و هوای عالیه و کم کم داره بوی پاییز میاد و برگ هایی که زرد شدن و خشک شدن و ریختن روی زمین و داره میگه که باید کم کم آماده بشی برای فصل زیبای پاییز با هارمونی رنگ های زرد و نارنجی و قرمز که یک زیبایی منحصر به فردی به طبیعت میده)))
چقد از اون دختر بچه لذت بردم که در طبیعی ترین حالت ممکن خودش بود و کاملا با خودش در صلح که از اون خونه کوچک خودش لذت میبرد که حس میکرد در کاخ پادشاهی خودش داره لذت میبره
و قشنگ میشه این موضوع رو حس کرد که حتی با دیدن آروی استاد اصلا به مقایسه کردن نیفتاد و مطمئنا با اینکه آروی استاد رو دید ولی توی ذهن خودش میگفت خونه منم دست کمی ازین آروی نداره و بینهایت لذت بخشه برام
و این میتونه به ما یه درسی رو بده که از هر آنچه که داری در لحظه لذت ببر
و نعمت هایت رو با نعمت های دیگران مقایسه نکن اصلا و
بدون که تو خودت خواستی اون نعمت رو در زندگیت داشته باشی و با اون نعمت راحتی پس چرا بخوای با دیدن یه نعمت کس دیگه ای به خودت و نعمت هات نگاه کنی بگی که داشته ها و نعمت های من ارزش نداره و اون زندگی رو برای خودم زهرمار کنم و از لحظه حالم که خدا نصیب من کرده که زنده ام لذت نبرم
من بعد از 5 سال از بودن با استاد تازه دارم این مفهوم رو درک میکنم که بودن در لحظه مهم ترین کاری که ما باید یاد بگیرم و همیشه هم به یاد خودمون بیاریم و همه هدف و یادگیری و آموزشمون هم بر این اساس باشه که حضور در لحظه حال رو یاد بگیریم
اگه داریم باور میسازیم منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم لذت میبری منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم کار میکینم منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم سفر میکنیم منتهی بشه در لحظه حال
و واقعا باید حضور در لحظه حال رو درش استاد بشیم
چون،
خارج از لحظه حال هیچ چیزی وجود نداره
من توی این دو سه ماه اخیر که کامنتی نذاشتم توی سایت خیلی به بودن در لحظه فکر میکردم و سعی میکردم در لحظه بودن در حال رو یاد بگیرم و تمرکز کنم به بودن در لحظه و از نعمت هایی که در لحظه به یادش میفتم سپاسگزار باشم و نخوام برم تو مقایسه کردن و چشمان خودمو از داشته هام بردارم و چشم بدوزم به نعمت های دیگران
که این بزرگ ترین حربه ای هستش که شیطان ازین طریق به ما ضربه میزنه که نتونی رشد و نعمت هاتو ببینی و این برای حضور در لحظه بزرگ ترین سم هستش
وقتی بتونی در لحظه حال رو یاد بگیری اون وقت باور ساختن کارِ لذت بخشی میشه و میتونی هدایت های خدا رو دریافت کنی و براش قدم برداری و از زندگیت بسیار لذت ببری
توی این مدت خیلی رو بحث ارتباط موثر کار میکردم و روی کتاب آیین دوستیابی وقت گذاشتم و میخوندمش واقعا این کتاب رو باید از طلا نوشت خیلی کتاب خوبیه برای ارتباطات
با اینکه استاد قبلا گفته بود ازش استفاده کنید ولی من در مدارش نبودم
ولی وقتی استفاده کردم دیدم چقد کتاب خوبیه واقعا و یه گنج تمام عیاره…
بنام خداوند بخشنده مهربان.
بنام خداوند نشانها..خداوندیکه سراسرش رحمت است…و ما را هدایت کرده به سایتی که هر چقدر از شراب این برکه عظیمش مینوشیم،”سیر نمیشویم!…
این فایل..چند نکته اساسی رو برام بولد نمود…
بحث هدایت..و دیگری بحث عزت نفس…
هدایتی که خانم شایسته عزیز رو در چند ثانیه متحول کرد…تحولی که این فایل زیبا ضبط بشه. و در اینده که ماها هستیم با درسهاش و اگاهیهاش…هم فرکانس بشیم!..و در زندگی روزمره خودمون به نحو احسن ،”عمل کنیم..
من عاشق قانون و یادگیری بصورت تصویری هستم…خیلی بهتر میتونم درکش کنم.چون ذهنم تصویر رو بهتر میگیره..تا چیزهای لفظی…
بهمین دلیل بااولین کار ،کردم با” سایت..بهم هدایت شد که این دو سفرنامه زیبا رو نگاه کنم..
در ادامه میگفتم!..این فایل چند نکته اساسی رو برام بولد کرد…که نوشته کامنت منتخبیمون.بازم کار رو برامون راحت تر و اسانتر کرد…
1…بازم قانون الهی…لذت بردن از داشته هامون..حتی داشته هایی که به ظاهر هر چند کوچک هست.مثل این دختر بچه…و مایک عزیز..واقعا این بچه ها با خودشون خیلی در صلح هستند…فقط کافیه باهاشون دوست بشی..چقدر اعتماد بنفس اینو دارن.زود چیزایی که دوستدارن،رو
..نشون بدن و از خودشون تعریف کنند..واقعا جا داره این دختر بچه زیبا رو تحسین کرد..
مخصوصا نشون دادن اون صحنه ایی که خابید پرده رو کنار زد…
و اومد لامپای بالای سرشو روشن کرد..از پنکه بادبزنیش تعریف کرد.و کلی از چیزای دیگه…
چقدر شور و شوق داشت…
همین شور شوق از داشته هات همون تحسین نعمتهاته…
چقدر تامل برانگیز کرد ذهنمو..که منم بیام احساس لیاقت بدم بخاطر نعمتهام بخاطر داشته هام..
حساب کنید…از یه پرده.از یه بادبزن..چقدر ما نعمتها دارییم ولی برامون عادی شده..
منم به لطف الله با دیدن این فایل…میخام سپاسگزار تمام وسایلام باشم و از خداوند تشکر کنم..بنظر من همون لذت و دیدن و تمجید..همون سپاسگزاریه…
که ما بیاییم بصورت اگاهانه اینکار رو انجام بدییم.
امشب هدایت شدم بسوره رحمن..کدامین یک از نعمتهایتان را انکار میکنید..چقدر ما راحت ناسپاس میشیم…
پس پونت..این فایل مثل بچها قدرت تحسین کردن وسایلامونو داشته باشیم.که باز این برمیگرده به اون عزت نفس بالا…
و در مقابلش فردی قرار گرفته..خانم شایسته عزیز..که ایشون رو تحسین کردن.و تونستن نقطعه بزرگ اینفرد رو بولد کند…و همین بولد کردن کلی اعتماد بنفس و عزت نفس رو در درون این کودک پاک “روشن ساخت….
و بخاطر این تحسین کردن..باعث شد نسبت به مایک هم ،”همین رفتار همین دیدن نکات مثبت رو داشته باشه…
این برای من درسی بزرگ داشت..برای یکی از پاشنهام نسبت به شخصی نزدیکم..که سپاسگزار باشم بخاطر این روحیه….سپاسگزار باشم از خداوند،”که ایشون به من خدمت میکنه
منم اومدم یه صفحه باز کردم از شخصیتهای خوب این شخص”برای خودم نوشتم و نور الهی” برام. تایید میکرد.
چون قانون فرکانسها هست…باید بتونیم اگاهانه “بنفع خودموم تمومش کنیم…
نکته بعد….رابطه استاد با فرزندش…
چقدر درست و بجا هست…
که فرزندش ازش کمک میخاد و بعد استاد راجع به این موضوع درخاست از دیگران و کمک خاستن رو میگه….که.. فلان کار رو میتونی انجام بدی…
و مایک خودش قبلا از همین ترفند استفاده میکرده….
ولی اینجا برام درس داست استاد دنبالش نرفت!…گذاشت خودش تصمیم بگیره…
چیزی که خیلیا نمیزارن بچه هاشون مستقل باشند..مدام دنبالش میدوون..حتی شخصی به سن 40 خورده ایی رسیده هنوز مثل یه بچه باهاشون رفتار میشه…
من به شخصه”زندگی مستقلم و شجاع بودنم.از دروان دانشجویم شروع شد…که در شهری غریب.باید” خودم کارامو انجام میدادم..چقدر مستقل بودن روی پای خودت بودن همجوره قوی ات.میکنه..کلی درسها رو یاد میگیری کلی بزرگ میشی….
چقدر خوبه ما هم با سوال کردن یاد بگیرییم.
یادم از صحنه نوح و پسرش اومد…
که نوح تقاضا کرد به پسرش ولی این مورد پسرش ازش جواب رد داد..
ولی با همین وجود حس پدریش نیاز بود بهش بگه…ولی خداوند بهش گفت یادت بمونه از خاندان تو نیست…
ولی استاد داره خوب عمل میکنه ..با تقاضای پسرش راهنماش شد…مایک ازش سوال کرد…و باهاش همراه نشد.گذاشت خودش!تجربه کنه!
اره قانون همینه…باید هر کسی مسئول زندگی خودش باشه…نخاییم بهیچکس حتی عزیزترینمان تقاضای تو مسیر قرار گرفتن رو بهشون نشون بدییم..منم خیلی توی این دام افتادم..
حتی توی دیدن.و صحبت کردن از دید الهی گونه زیباییها….
واقفا دیدم خیلی اشخاص تو اون فرکانسها نیستن.سعی کردم جاهایی که مورد قضاوت قرار بگیرم رو..در موردش با هیچکسی دیگه صحبت نکنم.و نخام مخصوصا تو این فضا رو با کسی در میون بزارم..
و حتی راحع به شادی دیگران.و خوشحال کردنشون..چون تا افراد خودشون نخان..نمیتونن تو این فضاها قرار بگیرن..
هر کسی مسئول خودشه..
تنها فضایی که احساس ارامش و احساس حال خوب دارم..این سایت که ما با همدیگه هم مدار هستیم…و به استراک میزارم..ولی غیر از این فرکانس فقط اذیت کردن خودت میشه.و میخای وارد جواب و سوالای بی مورد بشی…
نکته بعد….عزت نفس برای اینکه بتونیم بریم تودل ترسهامون…ترسها میتونه هر چیزی که میتونه باشه…
مثل همین گفتگوها در این سریالها که با اشخاص میشه.بعداش به چه هدایتهایی متمایل میشه..و کلی اتفاقات خوب رو برای ما بوجود میاره..
پس هر چقدر روی موضوع اعتماد بنفس و عزت نفس صحبت کنیم بخدا کمه..چون وجود الهی گونه با همین دو رابطه بوجود میاد…
رابطه ایی که تو رو قدرتمند میکنه….
که پاتو بزاری انسوی مرزها…
استاد عزیزم تونست تمام قدرتهای درونیشو بالفعل کنه…الان داره شهد شیرین تکاملیشو هر روز میچشه…
این یعنی قدرت یه انسان خداگونه….
.این یعنی خودشناسی و خداشناسی..
من به تک عضو این خانواده عزیز.تبریک میگم. انشالله که بتونیم تو این مسیر برای همیشه گام بردارییم..
جالبه! من از کجا سوال کردن و کمک گرفتن از دیگران رو برای شروع برقراری ارتباط میدونستم
فرمول شادیِ بی قید و شرط اینه که از چیزهای کوچیک تو زندگیمون لذت بریم و برای پایداری این شادی باید چیزهای کوچیکی که خودمون و دیگران ازش لذت می بریم رو تحسین و تایید کنیم. وقتی این شاد بودن پایدار شد و در احساس خوب پایدار ماندیم، توانایی های بالقوه ای که داریم بالفعل میشه و چنان عزت نفسی میگیرم که قادر خواهیم بود در کمترین زمان ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همدیگه رو از تجربه های عمیق لحظات شادی که داشتیم آگاه کنیم.
اما یادمون باشه، اولا اینکه، پایدار بودن این شادی رو منوط به تایید دیگران نکینم و اونو با تحسین شادی های خودمون پایدار کنیم و ثانیا اینکه حواسمون باشه که، ما توانایی تغییر دیگران و شاد کردن دائمی اونها رو نداریم چون نقطه ی شروع شاد بودن اینه که خودشون بتونن چیز کوچیکی رو پیدا کنند که ازش لذت ببرند. اگه نتونن چیز کوچکی رو برای لذت بردن و شاد شدن پیدا کنند، ما هم نمیتونیم اونا رو تحسین و تایید کنیم و تغییری رخ نیمده
کامنت منتخب بسیار پُر بار بود! باید با جان و دل خوندش! آدم لذت میبره از این تمرکز دوستان
انشاءالله در پناه الله یکتا، شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام
صحبت از تمرکز به زیبایی های آدما شد و یه خاطره ای ازین داستان یادم اومد
توی دانشگاه ما یه استاد و یه درسی بود که هرکسی اسمشو میشنید جیغ میکشید!
آزمایشگاه برق!
اونم واسه منی که مکانیک میخوندم تقریبا درس اضافه ای محسوب میشد
یک واحد هم بیشتر نبود
ولی
ولی
یه استاد داشت که اسمش رو نمیگم :)
این آدم کلیه کلاسا رو داشت
یعنی همه کلاسا این درس زیر مجموعه ایشون بود
و همه بچه ها صبر میکردن تا ترمای اخر که ایشون بره از دانشگاه ولی تکون هم نمیخورد
خلاصه اینقدر پیگیر بودن که یه درس یه واحدی غیر مرتبط میتونست به بهانه ای واسه ترک تحصیل هم تبدیل بشه!
عموما سر کلاساشون بچه ها ترمای نه و ده بودن و با هزار خواهش و التماس که ده بشن
و ایشون هم نمیداد
خلاصه که اینقدر گیر بود که حد نداره
و طبق معمول اینقدر پشت سر این استاد بد میگفتن که نگو
و شنیده هم میشد کلا در طول ترم ها
ولی من تصمیم گرفتم که به نکات مثبت این ادم تمرکز کنم
تنها نکته ای که دیدم توشون این بود که واقعا ایشون دلسوز بودن
تنها نکته ای که دیدم این بود که واقعا به درسشی که میدادن مسلط بودن
و من به این نکته تمرکز میکردم
و برای خودم تکرار میکردم
و اتفاقی که افتاده بود این بود که این ادم سر کلاس با من خوب بود
و شرایط اون ترم به نحوی پیش رفت که من نمره بیست گرفتم! بدون هیچ سختی!
و همه میگفتن عباس تو شانس داری!
همون ترمی که تو داری این استاد امتحان تستی بگیره و …
ولی من تمرکز کردم به نکات مثبت اون آدم
و اون آدم برای من تغییر کرد!
نه برای همه!
برای همه همونی بود که همه میگفتن!
ولی من اتفاقا متوجه شدم بسیار آدم مهربونی هم هست
سر امتحان عملی هم من اتفاقا خیلی بلد نبودم
ولی ازش سوال کردم و پاسخ داد و حتی نمرم رو ازش پرسیدم و اتفاقا با مزاح و شوخی بهم گفت برو حله!
و من بیست شدم!
و این مورد ترم های بعدی هم ادامه پیدا کرد!
من دیگه میخاستم رشتم رو عوش کنم و خیلی درس هارو جدی نمیگرفتم
ولی بالاترین نمرات رو توی ترم های هفت و هشت گرفتم
اصلا استادا بهم بیست میدادن!
یعنی بچه ها به استاده رفته بودن اعتراض کرده بودن که آقا چرا اینقدر به ما کم دادی!
اونم گفته بود یه نفری بود اسمش حیدریه! بیست شده!
در صورتی که من میدونستم که بیست نمیشم!
و این همون استادی بود که میگفتن دختر بازه به دخترا نمره میده به دانشجوهای خودش نمره میده و …
ولی به همون دانشجو ها اون ترم کمتر از من داد!
و این قدرت تمرکز به نکات مثبت آدم هاست
که اون وجهی رو رو میکنه که میخای
این همون قدرت خلق کنندگیه
این همون قدرتیه که وقتی روی عزت نفسم کار میکنم توی خیابون همه نگاهم میکنن! بهم خیره میشن
این همون قدرتیه که میتونی مثل خمیر بازی شکل بدی به ادمای دور و برت!
خلاصه که این قانون خیلی باحاله
عمل بهش وحشتناک نتایج عالی داره
و البته خلاف اون یعنی توجه به نکات منفی آدم ها باعث میشه یه ادمی که واست میمرد با توهین بزاره بره
اینجا قدرت انتخاب با ماست …
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
خدایاشکرت برای دیدن این قسمت از سفرنامه بهشتی
خدایاشکرت برای دیدن اینهمه زیبایی وشادی کودکانه بچه هااااا
درس بزرگ دیدن این سفر زندگی بشیوه شادی بچه ها و در لحظه زندگی کردن هست..
اگه بتونیم اونقدر کار کنیم و چشم بسته در لحظه شاد باشیم واز هر چیزی کوچیکی لذت ببریم… قانون رو درک کردیم..
خدایا کمکم کن تا چشمانم زیبایی های بیشتر رو ببینه…
سلام و صد سلام ،
نکات مثبت این فایل از نظر من خیلی زیاده مثه همه ی فایلا که من به چندتاییش اشاره میکنم
چقدر این دختر زیباست
موهای خرمایی رنگ و لخت بلندش
هیکل خوشگلش
لباس زیبا خوشرنگ بامزه و راحتش
و چقدر بچه ها وجه خوشحال ادم وجه با حوصله ادم
وجه مثبت ادم و برانگیخته میکنن
چقد کمپرشون زیبا بودو دنج و ارامبخش
خیلی بامزه و جدی داشت درمورد همه چی توضیح میداد ،
اینکه با پدر بزرگ و مادر بزرگش تو سفر همراه شده بود میتونه یه تجربه متفاوت و لذتبخش باشه
چقدر چادرشون زیبا بود حالا من نمیدونم به این چادرا چی میگن ولی خیلی لاکچری و زیبا بود و نظرمو جلب کرد
چقدر محیطی که توش کمپ کردین پر از سرسبزیه درختان زیبا پر ازززز چمن
و پر از کمپرا و آرویای خفن که اومده بودن کمپ کرده بودن
نشونه ای از فراوانی نشونه ای از زیبایی ها
نشونه ای از گستردگی زمین و تنوعش
ممنون از مریم جان بابت فایلشون ؛) و همه ی بازیگرای این سریال زندگی ساز و مثبت …
خدایا شکرت بخاطر این نعمت ها
سلام ب استاد عزیز و استاد شایسته و دوستان
مرز بین کانادا و امریکا
چقدر همزمانی جالبی
من تمرین داشتم ک با آدمای غریبه بتونم ارتباط برقرار کنم
من چون توی ارتباط با خانمها ضعف دارم از ی خانم ارباب رجوع اداره شرو کردم
و طی دو هفته هر وقت این خانم رو میدیدم باهاشون گرم میگرفتم و تحسینشون میکردم
حالا بابت هر چی
بعد در قدم دوم از خدا خواستم ک ی برنامه ای بچینه ک من بتونم ازش شماره بگیرم و بتونم بیشتر ارتباط داشته باشیم و شخصیتشون رو بیشتر بشناسم
دست بر قضا یکروز اومدن اداره و گفتن ک ملک اداره ب شرکتشون فروخته شده و میخوان از اتاقها عکس بگیرن
منم اجازه دادم و بعد گفتم ک ی خریدار دیگه هم اومده و اون خانم گفت شماره خریدار قبلی رو بهم بدین
منم شماره ایشون رو گرفتم و قرار شد فرداش با تماس شماره رو بهشون بدم
میخواستم بگم اولین بار بود توی عمرم با ی خانم کانکت میشدم و ازشون شماره میگرفتم و خوشحال بودم ک ب سادگی ب درخواستم پاسخ داده شد
درخواست بعدیم ب جهان این بود ک بتونم ی وقتی بگیرم و باهاشون صحبت کنم
ک اتفاقش افتاد
و خیلی هم استقبال کردن
شنبه همین هفته برای ادامه تمرین ارتباط با آدمای غریبه با همون خانم پرانرژی تماس گرفتم و گفتم فرصت دارین صحبت کنیم و نیم ساعت تلفنی صحبت کردیم
چقدر هر دوتامون از صحبتها لذت بردیم و از علایقمون پرس و جو کردیم
من ک خیلی دوس داشتم و تجربه اولین بارم بود ولی تعجب کرده بودم ک ایشون هم تشکر کردن از همصحبتی با من
احتمالا باور اشتباهی دارم راج ب خانمها و باید باور کنم ک اون خانم هم دوس داره با دیگران ارتباط داشته باشه
استاد شایسته جان شما توی فیلم گفتین ک
داشتم میرفتم دریاچه
تداخل نگاهم با نگاه دختر بچه
20 ثانیه نگاهش فرکانسش منو بورد
یادم رفت برم دریاچه
و نکته جالب اینکه
گفتین وقتی تعریف و تحسین کارها و زندگی دیگران رو انجام میدیم
وقتی آکاهانه توجه میکنیم ب توانایی های دیگران ک در نتیجه تمرکز بر نکات مثبت آدماس حالمون خیلی بهتر میشه
و راج ب
توانایی ارتباط برقرار کردن مایک با آدمای غربیه ک خیلی عالی هست
و اون کمپ ک دختر نازمون امکانات رو توضیح میداد
شما گفتین مایک همیشه شاده
و ارتباط مایک با همسایه های جدید ب این شکله ک با سوال میشه با آدمای غریبه ارتباط خوب برقرار کرد و تحسینشون کرد.
سوال مایک از همسایه
ما اومدیم اینجا رو ببینیم چ جاهای دیدنی اینجا داره
استاد جان ی قسمتی رو هم از نوشته عباسعلی عزیز یاد گرفتم ک خیلی آموزنده بود
عباسعلی جان نوشتن ک اگ بخوام چیزهایی که تو این قسمت یادگرفتم رو جمع بندی کنم میتونم بگم که؛
1- فرمول شادیِ بی قید و شرط اینه که از چیزهای کوچیک تو زندگیمون لذت ببریم
2- و برای پایداری این شادی باید چیزهای کوچیکی که خودمون و دیگران ازش لذت می بریم رو تحسین و تایید کنیم.
3- وقتی این شاد بودن پایدار شد و در احساس خوب پایدار ماندیم، توانایی های بالقوه ای که داریم بالفعل میشه
4- و چنان عزت نفسی میگیرم که قادر خواهیم بود در کمترین زمان ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همدیگه رو از تجربه های عمیق لحظات شادی که داشتیم آگاه کنیم.
5- اما یادمون باشه، اولا اینکه، پایدار بودن این شادی رو منوط به تایید دیگران نکینم و اونو با تحسین شادی های خودمون پایدار کنیم و
6- ثانیا اینکه حواسمون باشه که، ما توانایی تغییر دیگران و شاد کردن دائمی اونها رو نداریم چون نقطه ی شروع شاد بودن اینه که خودشون بتونن چیز کوچیکی رو پیدا کنند که ازش لذت ببرند. 7- اگه نتونن چیز کوچکی رو برای لذت بردن و شاد شدن پیدا کنند، ما هم نمیتونیم اونا رو تحسین و تایید کنیم و تغییری رخ نیمده
عاشقتونم
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به همه دوستان
من در مورد این فایل چندتا برداشت داشتم .
اولیش اینه که تحسین برانگیزه ادم های پیر مثل این پدر بزرگ ومادربزرگ که حتا به سختی راه میرن به مسافرت اومدن و از زندگیشون لذت میبرن و این یه نگرش بزرگه که ادم تا اخرین لحظات زندگی لذت ببره.
مورد بعدی: موقعی که از علایق ادم ها صحبت میکنی و واکنش مثبت نشان میدیم و تحسینشون میکنیم و اون ادم های لذت میبرن و برانگیخته میشن و یکی از راه های ارتباط برقرار کردن با دیگران اینه که با چیزهای مورد علاقشون هست بحث رو باز کنیم
توی رابطه با این دختر کوچک و فرکانس گفتین . این اتفاق واسه من مدتی افتاد که بسیار از فرکانس و دیدن بچه ها لذت میبردم و بیرون که بودم بعضی هاشون میومدن سلام میکردن و این به کرات تکرار میشد در حالی که قبلا من نمیتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم و خواستم این تجربه رو بگم
و چیزی که در این دختر کوچولو متوجه شدم اینه که این دختر بچه بسیار پرانرژی هست و خب پدر بزرگ ومادربزرگش به واسه سن بالاشون نمیتونن همچین انرژی کلامی یا پا به پای این دختر باشن و در نتیجه این دختر باشما روبرو شد و حس شما رو گرفت و باهاتون دوست شد
مورد بعدی که جالب اومد پیش فرض های ذهنی شما در مورد ادم هاست که روی وجه خوب ادم ها تمرکز دارید و اون ها رو با خصوصیات مثبتشون میشناسید و این زنجیره از اتفاقات و هدایت به این کشور هست
خدای ثروت وفراوانی هرچه دارم ازتو دارم.
سلام به روی ماه استاد ومریم جون ومایک خوش قلب
سلام به دوستان ناب
خدای من چقدر زیبا هستن ثروتهای جهان چقدر ثروت چقدر زیبایی وچقدر آدمهای مهربان زیادن …
چه دختر زیبایی چه خوب داره درمورد خونه ی مثلثی شکلش توضیح میده ….با پدرومادر بزرگش مسافرت میکنه ……دقت کردم اون اطراف چقدر چادرهای مسافرتی بزرگ و جادار هستن چقدر عالیه در مسافرت اطرافت همسایه داری که باهاشون ارتباط برقرارکنی آفرین مایک که درحال رشد خودت هستی …..
چقدر خوشحال شدم وقتی مریم جون گفتن استاد اول صبح پیامها رو میخونم انگار همون لحظه داره پیام منو میخونه کلی بهم انگیزه داد ..
دقیقا همین طوره منم وقتی برای اولین بار مایک رو در سریالها دیدم حسم بهش عالی بود خیلی قلب آروم وشادی داره انگار هیچی ناراحتش نمیکنه در کمال خونسردی رفتار میکنه …..ومن بهش میگم مایک دوست داشتنی ….
خدایا شکرت برای این پارک بزرگ
خدایا شکرت برای این مکان زیبا وپراز ثروت ونعمت
خدایا شکرت برای ارتباط استاد با فرزندش
خدایا شکرت برای آروی وامکاناتش
خدایا شکرت برای ارتباط آدمها درکنار هم
خدایاشکرت بینهایت شکر
خدای ثروت وفراوانی هرچه دارم ازتو دارم.
سلام به روی ماه استاد ومریم جون ومایک خوش قلب
سلام به دوستان ناب
خدای من چقدر زیبا هستن ثروتهای جهان چقدر ثروت چقدر زیبایی وچقدر آدمهای مهربان زیادن …
چه دختر زیبایی چه خوب داره درمورد خونه ی مثلثی شکلش توضیح میده ….با پدرومادر بزرگش مسافرت میکنه ……دقت کردم اون اطراف چقدر چادرهای مسافرتی بزرگ و جادار هستن چقدر عالیه در مسافرت اطرافت همسایه داری که باهاشون ارتباط برقرارکنی آفرین مایک که درحال رشد خودت هستی …..
چقدر خوشحال شدم وقتی مریم جون گفتن استاد اول صبح پیامها رو میخونن انگار همون لحظه داره پیام منو میخونه کلی بهم انگیزه داد ..
دقیقا همین طوره منم وقتی برای اولین بار مایک رو در سریالها دیدم حسم بهش عالی بود خیلی قلب آروم وشادی داره انگار هیچی ناراحتش نمیکنه در کمال خونسردی رفتار میکنه …..ومن بهش میگم مایک دوست داشتنی ….
خدایا شکرت برای این پارک بزرگ
خدایا شکرت برای این مکان زیبا وپراز ثروت ونعمت
خدایا شکرت برای ارتباط استاد با فرزندش
خدایا شکرت برای آروی وامکاناتش
خدایا شکرت برای ارتباط آدمها درکنار هم
خدایاشکرت بینهایت شکر
بنام خداوند بخشنده مهربانم🫀
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان️🫀
کامنت قسمت 33 سفر به دور آمریکا
.
.
.
خدارو صدهزار مرتبه شکر که این سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت هست واقعا من یکی رو به وجد میاره و چشمان زیبابین منو به سمت خودش هدایت میکنه
وواقعا از خانم شایسته سپاسگزارم بابت این فیلمبرداری از نکات مثبتی که با ما به اشتراک گذاشتن
.
میلاد چه نکات زیبایی دیدی که میتونی با نوشتنش ذهنا رو به سمت نکات مثبت هدایت کنی و روزت رو بسازی؟؟
چقد آسمون این سفر زیباست و دلنشین و پر از حس خوبیه که خدا اونو نقاشی کرده برامون
چه طبیعت زیبایی هستش پر از فراوانی درخت ها و گل های زیبا
((که الان دقیقا من باهاش هم فرکانس هستم و در فضای طبیعت هستم که پر از دار و درخت و هوای عالیه و کم کم داره بوی پاییز میاد و برگ هایی که زرد شدن و خشک شدن و ریختن روی زمین و داره میگه که باید کم کم آماده بشی برای فصل زیبای پاییز با هارمونی رنگ های زرد و نارنجی و قرمز که یک زیبایی منحصر به فردی به طبیعت میده)))
چقد از اون دختر بچه لذت بردم که در طبیعی ترین حالت ممکن خودش بود و کاملا با خودش در صلح که از اون خونه کوچک خودش لذت میبرد که حس میکرد در کاخ پادشاهی خودش داره لذت میبره
و قشنگ میشه این موضوع رو حس کرد که حتی با دیدن آروی استاد اصلا به مقایسه کردن نیفتاد و مطمئنا با اینکه آروی استاد رو دید ولی توی ذهن خودش میگفت خونه منم دست کمی ازین آروی نداره و بینهایت لذت بخشه برام
و این میتونه به ما یه درسی رو بده که از هر آنچه که داری در لحظه لذت ببر
و نعمت هایت رو با نعمت های دیگران مقایسه نکن اصلا و
بدون که تو خودت خواستی اون نعمت رو در زندگیت داشته باشی و با اون نعمت راحتی پس چرا بخوای با دیدن یه نعمت کس دیگه ای به خودت و نعمت هات نگاه کنی بگی که داشته ها و نعمت های من ارزش نداره و اون زندگی رو برای خودم زهرمار کنم و از لحظه حالم که خدا نصیب من کرده که زنده ام لذت نبرم
من بعد از 5 سال از بودن با استاد تازه دارم این مفهوم رو درک میکنم که بودن در لحظه مهم ترین کاری که ما باید یاد بگیرم و همیشه هم به یاد خودمون بیاریم و همه هدف و یادگیری و آموزشمون هم بر این اساس باشه که حضور در لحظه حال رو یاد بگیریم
اگه داریم باور میسازیم منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم لذت میبری منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم کار میکینم منتهی بشه در لحظه حال
اگر داریم سفر میکنیم منتهی بشه در لحظه حال
و واقعا باید حضور در لحظه حال رو درش استاد بشیم
چون،
خارج از لحظه حال هیچ چیزی وجود نداره
من توی این دو سه ماه اخیر که کامنتی نذاشتم توی سایت خیلی به بودن در لحظه فکر میکردم و سعی میکردم در لحظه بودن در حال رو یاد بگیرم و تمرکز کنم به بودن در لحظه و از نعمت هایی که در لحظه به یادش میفتم سپاسگزار باشم و نخوام برم تو مقایسه کردن و چشمان خودمو از داشته هام بردارم و چشم بدوزم به نعمت های دیگران
که این بزرگ ترین حربه ای هستش که شیطان ازین طریق به ما ضربه میزنه که نتونی رشد و نعمت هاتو ببینی و این برای حضور در لحظه بزرگ ترین سم هستش
وقتی بتونی در لحظه حال رو یاد بگیری اون وقت باور ساختن کارِ لذت بخشی میشه و میتونی هدایت های خدا رو دریافت کنی و براش قدم برداری و از زندگیت بسیار لذت ببری
توی این مدت خیلی رو بحث ارتباط موثر کار میکردم و روی کتاب آیین دوستیابی وقت گذاشتم و میخوندمش واقعا این کتاب رو باید از طلا نوشت خیلی کتاب خوبیه برای ارتباطات
با اینکه استاد قبلا گفته بود ازش استفاده کنید ولی من در مدارش نبودم
ولی وقتی استفاده کردم دیدم چقد کتاب خوبیه واقعا و یه گنج تمام عیاره…
خدای من شکرت برای این لحظه حال که درش هستم
عاشقتونم رفقا
و براتون حال خوب در لحظه رو از خداوند میخوام
.
.
.
ادامه دارد….