https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-15 08:32:202024-07-31 12:20:55سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳
344نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ، من به پیشنهاد دوستم تازه امدم ویدیو ها رو تماشا میکنم و فکر میکنم این جواب خدا بمن بود، چون من طبق کاری که استاد گفتن سوال بپرسید دیروز از خدا این سوالو پرسیدم که چطور خودمو شادتر کنم ؟ چه کار کنم شادیمبیشتر بشه؟ و دیدم دیشب دوستم این پیشنهاد داد که وسیله ای شد برام تا جواب رو دریافت کنم ، و از خدا سپاسگزارم چون همین الان بهتر شدن حسمو دارم میبینم، خانم شایسته عزیز من تازه فهمیدم شما همسر استاد هستید ?? و کلی ذوق کردم چه زوج عالی و امیدوارم عالی تر هم بشید، مطلبی که گفتین راجع به اینکه اگع کسی رو تحسین کنیم چقد در روحیه طرف تاثیر گذار واقعا درستع و من دقیق دارم در زندگیم اینو میبینم، من خواهر زاده شش ساله دارم بقیه همش به ویژگی شر بودنش توجه میکنند و همیشه پیش بقیه که میره اتفاقا شر هم میشه? ولی خوب چون من قوانینو میدونم هر زمان میاد پیشم در جا بش میگم تو امروز واقعا خوشتیپ و خوب هستی و سریع تغییر میکنه و ما باهم بازی کامپیوتری میکنیم، وجودش انگار مشق شب برام و باید عملی دانسته هامو به کار ببرم و اونم وسیله ای تا ماهر بشم در این اجرای عمل به قوانین، ممنون از شما و خدا رو سپاسگزارم این یعنی زندگی واقعی ?
یه خواسته جدید پشه بند مسافرتی.من عاشق دیدم ستاره ها از تو رخت خواب تو دل تاریکی شب هستم.
امروز یه تمرینی انجام دادم خیلی حال داد گفتم دوستان هم اگه خواستن انجام بدن فرکانسم رو بالا برد.
قرار بود برم نونوایی تنبلیم می شد یهوو فایل شمار و دیدم برای خودم نشونه گذاشتم که تا ساعت ۷ این فایل رو دیدم میرم قبل از ساعت هفت فایل رو نگاه کردم بلند شدم حاضر شدم از در برم بیرون یه حسی بهم گفت گوشیت رو بردار و مثل خانم شایسته عکس و فیلم بگیر ولی چون تایم نداشتم گفتم بزار بعد حالا یه وقت دیگه رفتم دیدم نانوایی تعطیل گفتم چه خوب حالا دستم خالیه راحت میتونم مستند بسازم خلاصه برا خودم یه مستند ساختم و تا تونستم از همه چی تعریف کردم و ذوق کردم از پرنده ها از اسمون از درختا از گل ها از کوه از زمین از صدای جیر جیرک ها و پرنده ها خیلی عالی بود اصلا رو فضا بودم انگار بعد که اومدم خونه ادامه دادم از فضای خونه از همه چی با ذوق و شوق تعریف کردم . این ایده توی ذهنم بود ولی خیلی وقت بود که دیگه اینکار رو نکرده بودم وقتی دیدم این دختر بچه چه ذوق و شوقی داشت برای نشون دادن اتاقشون و خدا چطور هدایتش کرد به همسایگی شما و دیدن آر وی تحسین کردم وخداروشکر کردم و گفتم من هم باید مجدد اینکار رو انجام بدهم چون این خونه ای که هستم رو پارسال جذب کردم عجیب
قبلا نمیدونم چند سال قبل بود صبح میومدم بیرون از خونه طلوع افتاب رو ببینم و با گوشیم فایل ضبط می کردم سپاسگذاری می کردم با خودم حرف می زدم اون زمان هنوز تو فرکانس استاد نبودم ولی دور این محله ای که الان هستم می چرخیدم و می گفتم خدایا یعنی داخلش چه شکلیه خیلی بزرگتر و زیباتر از خونه الانم می خوامش. تا دوره جهانبینی پارسال که دوباره یه دریم بورد ساختم و همینجوری بدون دقت یه سری عکس بود ریختم توی یه فایل پاور پوینت و هر روز میزاشتم روی تلویزیون با موزیک می رقصیدم و طناب میزدم ورزش می کردم .اون پاور پوینت فراموش شد و چند ماه بعد خونه جدید okشد. ما خوشحال اومدیم تو این خونه تا اینکه یه روز که داشتم میچرخیدم توی پوشه ها یهو چشمم به اون پاور افتاد بازش کردم ماتم زد باورم نمیشد تصویر این خونه دقیقا مشابه همین خونه توی پاور پوینت بود .و نکته جالبش این بود که اون عکس درواقع به خاطر ماشین پارک شده جلو خونه گرفته شده بود ولی من در مورد خونه تضاد داشتم و فرکانس خورده بود به خونه حالا که جهان داره اینجوری کار می کنه منم از این به بعد هر زمان تنها باشم مستند ضبط می کنم. و خدارو سپاسگذاری می کنم. از اون ادم هایی هستم که آرزو دارم به یه سطحی از سپاسگذاری برسم که اشک شوق رو تجربه کنم چون خیلی موفقیت ها کسب کردم تا حالا از فضل خدا بوده ولی اشک شوق یه گوهر ناب که من هم می خوامش.
با سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان عزیز که هرروز باهم فایل های سفرنامه رو میبینم و لذت میبریم . استاد من عاشقتونم که همیشه میگید امریکا ببینیمتون خیلی آرزو دارم که این اتفاق برام بیفته و برای همه دوستان . امروز از صبح منتظر قسمت بعدی سفرنامه بودم یعنی عاشقشونم انقدر که حسم خوب میشه خدایا شکرت . بله تحسین کردن خیلی ادمها رو خوشحال میکنه به خصوص بچه ها که مقاومتی ندارند از این لحاظ که زود خوشحال بشن خودشونو باور کنن و از ویژگی های مثبت خودشون با شور و اشتیاق بگن و این حس به ما هم منتقل میشه.من هم این حس رو هم درمورد خودم و هم درمورد بچه ها و بقیه بزرگترها تجربه کردم. همین چند روز پیش به خاله ام گفتم که چقدر با موهای باز و مشکی اش زیبا میشود و چقدر چهرشو و سادگی چهرشو بدون ارایش دوست دارم . اون روز گذشت و امروز خاله ام بهم گفت که از اون روز تا الان خیلی از تحسین من خوشحال شده و ازم تشکر کرد حتی این حس خوب لحظه ای نبوده و چندروز احساس خوب بهش داده و ممکنه همیشه هم یادش بمونه. تحسین دیگران هم همینطوره باعث میشه اون فرد با خودش دوست بشه و برای همین حسش بهتر میشه و این حس و این ویژگی مثبتش رو بیشتر و بیشتر کنه . مخصوصا بچه ها که من عاشقشونم که هیچ فکر منفی ندارند و وقتی تحسینشون میکنیم مثل فرشته ها شاد و با اشتیاق و هیجان زده میخوان که فقط عاشق ما و خودشون باشن و کلی شادی دیگه بیافرینند.چقدر با اغوش باز تحسین رو میپذیرند و به ما نشون میدن که عزت نفس که عالی بودن و شاد بودن حق مسلم ما انسانهاست. من عاشق این حس ناب و فرکانس بالای بچه ها هستم . همیشه با خودم فکر میکردم در آینده که خدا بهم فرزندی میده چقدر دلم میخاد روش کار کنم این حس خداییشو حفظ کنه چقدر شکوفا بشه چقدر عزت نفسش بالا بمونه و قوی تر بشه . بعد یه روز با خودم فکر کردم خود من چه چیزی کمتر از یه کودک پاک و بی الایش دارم و میخوام خودمو مثل یه کودک پاک مثل حسی که میخواستم یه نفر دیگه رو به خوبی پرورش بدم اون حس رو روی خودم پیاده کنم خودم رو تشویق و تحسین کنم به خودم انگیزه بدم روی عزت نفس خودم کار کنم . اون کسی که من عاشقشم و میخام پیشرفت کنه اون خودم هستم من هم مثل دوران کودکیم هنوز پاکم هنوز شادم فقط چندسالی تجربه کردم زندگی رو وگرنه چیزی عوض نشده خدایا کمکم کن خدایا هیچکس مثل تو خوشبختی و خوشحالی من براش مهم نیست این تو هستی که دوست داری منو شاد و با عزت نفس و با کلی حال خوب ببینی دوست داری خوب زندگی کنم پس خودت کمکم کن تا خودم رو مثل یه کودک پاک مثل یه گل زیبا پرورش بدم و مراقب خودم باشم عاشق خودم باشم مشتاق پیشرفت خودم باشم خودم رو تشویق و تحسین کنم عاشقانه به خودم لبخند بزنم به زیبایی که منو افریدی اون کودکی که ارزوی موفقیتشو دارم خودم هستم عاشق خودم هستم همین الان که اینارو مینوسیم خیلی بیشتر عاشق خودم شدم خدایا کمکم کن که فقط به فکر پرورش و مراقبت از این یک گل زیبا یعنی خودم باشم فقط خدایا ازت ممنونم .
خیلی دلم میخوادکاری به کسی نداشته باشم و به فکر رشد و پیشرفت و خوشبختی خودم باشم فقط الهی امین.
من به خاطر اشتباهم و عزت نفسم که برای خودم ارزش قائل نبودم همیشه به دیگران توجه کردم و اینجوری خودم رو پر و راضی کردم که به فکر زندگی و خوشبختی دیگران باشم هرچی یادمیگرفتم رو بقیه میخواستم پیاده کنم و نگران بقیه بودم و فکر میکردم مسئول هستم ولی کم کم دارم از این حالت رها میشم که اصلا مسئول هیچکس نیستم باید به فکر خودم باشم چقدر تو بهترین سالهام خودم رو ارزشمند ندونستم تا به فکر رشد خودم باشم فقط و کاری به کسی نداشته باشم . خدایا شکرت من میتونم از الان به بعد بهتر عمل کنم هنوزم جوان هستم هنوزم فرصت دارم میخوام فقط به فکر رشد و پرورش خودم باشم مثل یک گل . عزت نفسم خیلی نیاز به کار داره خدایا شکرت که تو این سن خودمو شناختم فرکانسمو میشناسم نتیجه افکارمو میدونم پاشنه های اشیلمو چندتاشو میشناسم خدایا شکرت که سطح عزت نفسمو شناختم که فهمیدم تو زندگیم تو روابطم تو رسیدن به اهدافم چقدر مهمه و مهمترین عامله . قول بهت میدم خدا و به خودم که عزت نفسمو میبرم بالا و روش کار میکنم و به خواسته هام میرسم . من این ذهن و باورهامو شخم میزنم و از نو میکارم عاشق خودمم و خدایا عاشقتم.
سلام به خانواده ی دوست داشتنی ام????صبح که میخواستم فایل ۳۳ رو ببینم دستکش ظرف شوییم هم پوشیده بودم که همزمان هر دوتا کار رو با هم انجام بدم یه لحظه که دیدم یه دختر بچه توی فایله ناخودآگاه لبخند روی لبم اومد و نتونستم ظرف بشورم انگار دست هام بدون فرمان مغزم داشتند دستکش ها رو از دستم در میآوردند واقعا دست خودم نبود یه جور دیگه خوشحال شده بودم من بچه های کوچیک رو خیلی دوست دارم یه انرژی خاصی به آدم میدن، بیرون که میرم خیلی بهشون نگاه میکنم آخه خیلی بامزه اند، اونها خودشون هستند، اومدم نشستم و فایله رو دیدم یه موردی حین نگاه کردن فایل توی خونه پیش اومد که میتونست احساسمو بد کنه(وسط های فایل بود که ممنوع الموبایل شدم ??) ولی سریع ذهنمو گذاشتم روی رفتارهای خوبی که همسرم دیروز باهام داشت و از کوتاهی موهاش که زیبا شده بود تعریف کردم و با خودم صحبت میکردم و توی دلم میخندیدم و توی دفترم برای تمرین ستاره قطبی نوشتم که میخوام با من مهربون باشه و رام و آرام باشه?یکی دو ساعتی گذشت و دقیقا همونی که نوشته بودم شد… آگاهی به موقع و نابی بود. الان دوباره ادامه فایل رو دیدم چقدر جالب بود ارتباطتتون به اون دختر بچه. من هم خدا رو شکر یه رابطه ی همین مدلی رو با بچه ها دارم و بعضی از بچه ها چنان با من صمیمی میشن که رازهاشونو هم بهم میگن… خیلی لذت بردم از دیدن این فایل از دختر بچه و طرز صحبت کردن شما باهاش و اینکه اون قدر صمیمی شده بود هم خودش و هم خانواده اش که ماشینشون رو به شما نشون میدادن و اومدن از اتوبوس شما هم دیدن کردن…موهاشو نگفتم موهای دختر بچه رو که چقدر با ناز هی اینور و اونور میانداخت?? حدس زدم شاید عشق جان از موهاش تعریف کرده باشه… خیلی سپااااااااس ??????
چقدر من از این دختربچه درس گرفتم، مخصوصا عاشق اون قسمتی شدم که با افتخار در مورد اتاق مثلثی شکلش تو اون camper صحبت میکرد و می گفت که «من ندیدم هیچکس این اطراف اتاق مثلثی شکل داشته باشه». واقعا ازش یاد گرفتم که به جای حسادت نسبت به داشته های دیگران، اون چیزی که در حال حاضر دارم رو زیباترین و منحصر به فرد ترین چیز بدونم و ازش لذت ببرم. ممنون خانم شایسته عزیز به خاطر به این فایل زیبا.
من تمرکزم روی چیزهایی که آدمها نیستن, در مورد قانون ,روی اینکه هنوز چرا خواهرم چندسال تو طلاقش گیر کرده, چرا توحید نمیفهمه , چرا فکر مکینه, داره با کش دار کردنش , طرف و اذیت میکنه, این آدم توحیدی نیست(حالا همین آدم برای من که رفتم آنکارا خونه 4 خوابه خریده, که من اونجا راحت باشم)چرا نمیفهمه مرد خوب خیلی زیاد, خواهرزادم هنوز با اینکه اینقدر توی هنر نقاشی و آرایشگری هنر داره, هنوز میترسه کسب و کار خودش و راه بندازه, به خدا خدا هدایت میکنه, دامادمون چرا این نمیفهمه نباید اخبار گوش بده, تمام اتفاقات بد زندگیش به خاطر این همه اخبار گوش دادن,مامان چرا نمیفهمه نگه اینقدر پول کمه, فراوانی همه جا هست , چرا اینقدر میگه پول کمه, چرا این نمیفهمه تلویزون نباید نگاه کنه, خواهرم چرا با اینکه هنر آرایشگری و بلده , خودش شروع نمیکنه, از یک صندلی شروع کنه و …..بچه ها من آدم های اطرافم و با قوانین میسنجم, و دائما دارم اون چیزی که در مورد قانون بلد نیستن عمل کنن, تو ذهنم میگم و تکرار میکنم , کسایی که اون قسمت از قانون و رعایت نکردن , تمرکزم نسبت به اون آدم , دقیقا روی همون قسمت , علی رغم اینکه , تک تکشون , هزاران نکته مثبت دارن, فقط میرم همون قسمتی از رفتارشون که قانون و رعایت نمیکنن, قوانین و .
وای وای وای , وقتی اومدم ایران ,رفتار اطرافیانم با من , از خواهرم که از آمریکا اومده بود, و این آدم به مهربانترین فرد فامیل معروف بود, ولی نسبت به من رفتارش متفاوت تر بود, یا حسادتی که از اطرافیان میگرفتم, و یادمه استاد میگفت کسایی که تو فرکانس پایین تر هستن, آدم ها بهشون حسادت میکنن, مدتهاست دارم از خودم میپرسم , من که آدمها رو کمتر قضاوت میکنم, وبهتر شدم ,تحسینشون میکنم, تشویقشون میکنم, خودم و خیلی بیشتر از قبل با همین چیزی که هستم دوست دارم , پس اشتباه من چیه , که آدم های اطرافم اینجوری با من رفتار میکنن, وای وای اشکهام داره میاد
من عاششقتم خانم شایسته , استاد چقدر مرسی که هستی , چقدر عاششقتم
شاید دیگه بهشون در مورد قوانین دیگه نمیگم, و بالا ممبر نمیرم, براشون, ولی توی درونم دارم یک بند باهاشون میجنگم, حتی اون دوست هاییم که عباس منش کار میکنن, دنبال این میگردم, که کجای قانون و رعایت نمیکنن, و تو ذهنم به همون قسمتشون حمله میکنم, با اینکه هم اونها عاشق این هستن , که با من باشن , خودم هم دوست دارم, ولی نمیفهمیدم, چیه که این وسط مقاومت هست, ,وای وای وای احساس سبکی محض, دقیقا یک دیوار بین خودم و تمام اطرافیانم احساس میکردم, با اینکه اتفاقات در زمینه های دیگه خیلی خوب به لطف خدا داره پیش میره,
همین لحظه که دارم اینها رو مینویسم, خدای من شاهده, که در کسری از زمان رفتار مادرم, برادرم, و دوستم که تا 1 ساعت دیگه داره آلمان عوض شد, و الان میخواهم برم ببینمش , استاااااااااااااااااااااد دوسسسسسسسسسسست دارم, که هر روز هر روز داری میگی بابا به خدا همه چیز فرکانس تو , من باور و عمل کردم, حسش کردم و تجربش کردم در کسری از زمان
خدایا من هیچ کاری نمیتونم در برابر این همه نعمت و هدایت تو انجام بدم , خدایا من فقط سپاسگزاری میتونم بکنم, خدایا دلم میخواهد اون لحظه هایی هم که غرق در دنیام ,حست کنم, من اون لحظه ها رو ازت میخواهم.بوس
به جون استاد من هم اول صبحی که لپ تاپ باز میکنم وارد این خانواده میشم
عزیزم به خدا ماهم دیگه عضو خانواده شما شدیم
بعضی مواقع حرکات شیرینی از شما می بینم وحتی چند روز جلوتر میدانم واین از لطف ورحمت خدای عزیزم است که به وسیله ی دستان فرشته مانند شما جاری میشود
اون لحظه ای که داشتید آر -وی را برای اولین بار از پارکینگ در می آوردید واون بدو بدو شما را برای آوردن ماشین دیدم همون لحظه من این عشق وشور وهیجان سفر را در کار شما دیدم
برای همین با شما شوخی میکنم میکم ” آتیش پاره ” خوب آتش چکار میکنه . ؟
به جون استاد ، حرکات شما کارهای شما ؛ وجود مارا سرشار از گرمی وشادی میکند وبه همین خاطر سپاسگزار خداوند هستم که در این مسیر با شما هستم .
ویک نکته زیبا که در بیشتر ما است مثل همین که شما اول صبح ، بلند شدی وفکر وذهنت رفت روی اون دختر بچه . چرا ؟ من هم اینطوری هستم واز بچه ها خوشم می آید
این یعنی هماهنگی با انرژی منبع . این یعنی بروز آن صفات عزیزی که خدا در روز “الست ” در وجود همه ی ما نهاد .
همه ی اینها نشان میده که آن نیرو با ماست هر لحظه با ماست
ممنون خواهر خوبم خدای عزیزم خیر دنیا وآخرت نصیبت کند
وبارها به خودم یادآوری میکنم که ببین این خانم شایسته چقدر بزرگ والهی هستند ایشان میتونست مثل دیگر خانمهایی که رفتن خارجه در پی مسائل دیگر باشه و…
اما ببین با چچه ذوقی وحرارتی دارند زحمت میکشند وگوشه ای کوچک از بو وعطرشکوه ظاهری خداوند نشون میدن . شکوهی که ما از هزاران کیلومتر دورتر از شما ؛ این بو وطراوت واین احساس زیبا باتمام وجود احساس میکنم
خدا خیرت بده خواهر .
به امید روزی که در دل وقلب هزاران انسان ؛ مجسمه وجود نازنین شما واستاد نقش ببندد واین خانواده و آموزه هایش جهانی شود وباور کنید اینها همش کار آن خدای عزیزم است
وباید ببخشی که بعضی مواقع ما با شما شوخی میکنیم
من در تمام عمر بالای 50 ساله ام آدمی به زیبایی وبزرگی و هماهنگ بودن کلام وسخنانشان با دل وبوی خدایی دادن ؛ مثل شما ی عزیز واستاد نازنین ندیدم وبه خاطر همین است که در شروع کامنتام میگم : سلام بر بزرگترین دانشگاه موفقییت والهی
سلام به رب رزاق و وهابم و بعد سلام به بندگان شایسته خداوند و هدایت شده گان به این مسیر زیبا.خدایاسپاسگذارم که این همه حال خوب رو در زندگیم وارد کرده ای .خدایا سپاسگذارم که میبینم چطور میشه اینقد راحت و زیبا دوستانی زیبا رو پیدا کرد و باهاشون رابطه برقرار کرد.من خیلی وقته که به طریقه رفتار برادر زاده های کوچولوم توجه میکنم که چطور زندگی رو بازی میکنن .چقدر راحت عشقشون رو نشون میدن همیشه لبخند میزنن و داعم لذت میبرن وقتی هم یک بچه کوچولو میببنن چطور باهاش رابطه برقرار میکنندو از اون چند ساعت یا چند دقیقه که باهمن لذت میبرن و میخندن و وایییی چقد جالبن واین زیبایی رو در رفتار مایک دوسداشتنیم هم میبینم یک پسر زیبا و شاد و سرمست که در مسیر شادی حرکت میکنه و پدر هم که همیشه الگو واسه فرزندانشه مسیری رو میره که سراسر زیبایی و عشق و شادی و یکتا پرستی و عزت نفسه و این فرزند نیکو هم همون مسیرو در حرکته چه بسا بسیار بسیار عالی تر از پدر .همیشه به خودم میگم اگه منم روزی خداوند فرزندی بهم عطا کنه دلم میخواد الگوی عالی وخوبی واسش باشم و داعم اگاهی هایی که باهاش پا به دنیا گذاشته رو تکرار میکنم تا بدونه (خواستن =رسیدن) و خودم هم از تک تک قوانین پیروی میکنم تا هر روز زیبایی هایی که میخوام رو تجربه کنم .چقدر زیبا پدر بزرگی رویای نوه اش رو واسش ساخته یک خونه ی ماشینی چقدر زیبا بود وچقدر نازو ملوس بود این فرشته کوچولو وقتیکه مریم جانم از حسنهاش تعریف کرده بود با چه عشقی دست به موهاش میکشید و میخواست خیلی زیباییهاشونشون بده چقدر عزتنفس اون کوچولو بزرگ شده بود و با قدرت راه میرفت چقدر صحنه عالی بود خدایا هزاران مرتبه سپاسگذارم واقعا باید به کودکانمون به فرزندانمون بقبولونیم که ارزشمند و زیباو عالی هستند همونجوری که افریده شدند بدون شرط و شروط خوبن زیباهستن و ما عشقمون رو بهشون بدیم بدون شرط و محدودیت .مرسی که این همه اگاهی روبهمون منتقل میکنید خدایاشکرت ?????????
سلام به همه دوستان خوبم و خانواده استاد عباسمنش عزیز
خدارو هزار مرتبه شکر به خاطر این همه آگاهی و به خاطر این همه زیبایی که تازه درصد خیلی کمیشو از قاب دروبین خانوم شایسته نظاره گر هستیم.
به نظر بنده ادما میتونن سنجش فرکانسیشونو از ارتباط برقرار کردن با بچه ها متوجه بشن معمولا وقتی با کودکی ارتباط برقرار میکنیم به خاطر فرکانس مثبت و زمان حال بودنشون میتونن فرکانس ادمهای اطرافشونو حس کنن و میتونه شاخصه خوبی باشه . همون حرفی که میگن” بچه مون بغل کسی نمیره ولی نمیدونم چرا با شما راحته”
خب چون فرکانس اون شخص با بچه تقریبا یکیه . که استاد عباسمنش هم تو فایل هاشون اشاره داشتن که مثل یه بچه باشیم رها، در زمان حال ،صادق و بدون نگرانی .
ارتباط برقرار کردن در دنیای امروز با ادمها خیلی مهم هستش و اینکه چطور ارتباط برقرار کنیم که خداروشکر این جمله درخشان استاد که ” نه تنها ما خودمون آدمهارو به زندگیمون دعوت میکنیم بلکه خودمون بهشون میگیم چطور با با رفتار کنن و ارتباط برقرار کنن” که واقعا همین یک جمله میتونه ثابت که همه چیز دست خودمونه برای داشتن ارتباطات عالی.
این فایل هم زیبا بود مثل فایلها قبلی ممنون خانوم سایسته و استاد عباسمنش
سلام ، من به پیشنهاد دوستم تازه امدم ویدیو ها رو تماشا میکنم و فکر میکنم این جواب خدا بمن بود، چون من طبق کاری که استاد گفتن سوال بپرسید دیروز از خدا این سوالو پرسیدم که چطور خودمو شادتر کنم ؟ چه کار کنم شادیمبیشتر بشه؟ و دیدم دیشب دوستم این پیشنهاد داد که وسیله ای شد برام تا جواب رو دریافت کنم ، و از خدا سپاسگزارم چون همین الان بهتر شدن حسمو دارم میبینم، خانم شایسته عزیز من تازه فهمیدم شما همسر استاد هستید ?? و کلی ذوق کردم چه زوج عالی و امیدوارم عالی تر هم بشید، مطلبی که گفتین راجع به اینکه اگع کسی رو تحسین کنیم چقد در روحیه طرف تاثیر گذار واقعا درستع و من دقیق دارم در زندگیم اینو میبینم، من خواهر زاده شش ساله دارم بقیه همش به ویژگی شر بودنش توجه میکنند و همیشه پیش بقیه که میره اتفاقا شر هم میشه? ولی خوب چون من قوانینو میدونم هر زمان میاد پیشم در جا بش میگم تو امروز واقعا خوشتیپ و خوب هستی و سریع تغییر میکنه و ما باهم بازی کامپیوتری میکنیم، وجودش انگار مشق شب برام و باید عملی دانسته هامو به کار ببرم و اونم وسیله ای تا ماهر بشم در این اجرای عمل به قوانین، ممنون از شما و خدا رو سپاسگزارم این یعنی زندگی واقعی ?
ماشاء الله همین الانش هم ماهری
خداااای منننننن
اینم بارون وسط تابستون که توی شهر ما هم الان داره میباره???
عاشق بارونم
چه میکنه این فرکانس های مثبت خدایا
خدایاااا شکرتتت
.
.
با نگاهامون میره دلامون
میدونیم چی میگیم با چشامون
دیگه واضحه حرفای ما
وسطه بارون با نفسامون
میگیم حسه دوتامونه عشق
دوباره زیر بارونه عشق
انگار همه چی همه جوره خوبه
مثه بارونای دمه غروبه
حسه منو تو شبیه این ابرهاست
حاله آسمون شبیه ما دوتاست
??بارون یه جوری هوامونو داره
که ما هر موقع بگیم میباره??
.
.
??انگار همه چی همه جوره خوبه??
بارررون می باره آااااروم
این آهنگ شهرام میر جلال هم آدمو سر ذوق میارره
?
آفرین خانم حقیقت بخاطر سلیقت
ممنونم از توجهتون?
سلام خانم شایسته و استاد عباس منش عزیز
سپاسگذارم بابت این فایل
جالب که چقدر خانواده تمیزی بودند.
یه خواسته جدید پشه بند مسافرتی.من عاشق دیدم ستاره ها از تو رخت خواب تو دل تاریکی شب هستم.
امروز یه تمرینی انجام دادم خیلی حال داد گفتم دوستان هم اگه خواستن انجام بدن فرکانسم رو بالا برد.
قرار بود برم نونوایی تنبلیم می شد یهوو فایل شمار و دیدم برای خودم نشونه گذاشتم که تا ساعت ۷ این فایل رو دیدم میرم قبل از ساعت هفت فایل رو نگاه کردم بلند شدم حاضر شدم از در برم بیرون یه حسی بهم گفت گوشیت رو بردار و مثل خانم شایسته عکس و فیلم بگیر ولی چون تایم نداشتم گفتم بزار بعد حالا یه وقت دیگه رفتم دیدم نانوایی تعطیل گفتم چه خوب حالا دستم خالیه راحت میتونم مستند بسازم خلاصه برا خودم یه مستند ساختم و تا تونستم از همه چی تعریف کردم و ذوق کردم از پرنده ها از اسمون از درختا از گل ها از کوه از زمین از صدای جیر جیرک ها و پرنده ها خیلی عالی بود اصلا رو فضا بودم انگار بعد که اومدم خونه ادامه دادم از فضای خونه از همه چی با ذوق و شوق تعریف کردم . این ایده توی ذهنم بود ولی خیلی وقت بود که دیگه اینکار رو نکرده بودم وقتی دیدم این دختر بچه چه ذوق و شوقی داشت برای نشون دادن اتاقشون و خدا چطور هدایتش کرد به همسایگی شما و دیدن آر وی تحسین کردم وخداروشکر کردم و گفتم من هم باید مجدد اینکار رو انجام بدهم چون این خونه ای که هستم رو پارسال جذب کردم عجیب
قبلا نمیدونم چند سال قبل بود صبح میومدم بیرون از خونه طلوع افتاب رو ببینم و با گوشیم فایل ضبط می کردم سپاسگذاری می کردم با خودم حرف می زدم اون زمان هنوز تو فرکانس استاد نبودم ولی دور این محله ای که الان هستم می چرخیدم و می گفتم خدایا یعنی داخلش چه شکلیه خیلی بزرگتر و زیباتر از خونه الانم می خوامش. تا دوره جهانبینی پارسال که دوباره یه دریم بورد ساختم و همینجوری بدون دقت یه سری عکس بود ریختم توی یه فایل پاور پوینت و هر روز میزاشتم روی تلویزیون با موزیک می رقصیدم و طناب میزدم ورزش می کردم .اون پاور پوینت فراموش شد و چند ماه بعد خونه جدید okشد. ما خوشحال اومدیم تو این خونه تا اینکه یه روز که داشتم میچرخیدم توی پوشه ها یهو چشمم به اون پاور افتاد بازش کردم ماتم زد باورم نمیشد تصویر این خونه دقیقا مشابه همین خونه توی پاور پوینت بود .و نکته جالبش این بود که اون عکس درواقع به خاطر ماشین پارک شده جلو خونه گرفته شده بود ولی من در مورد خونه تضاد داشتم و فرکانس خورده بود به خونه حالا که جهان داره اینجوری کار می کنه منم از این به بعد هر زمان تنها باشم مستند ضبط می کنم. و خدارو سپاسگذاری می کنم. از اون ادم هایی هستم که آرزو دارم به یه سطحی از سپاسگذاری برسم که اشک شوق رو تجربه کنم چون خیلی موفقیت ها کسب کردم تا حالا از فضل خدا بوده ولی اشک شوق یه گوهر ناب که من هم می خوامش.
سلام
ایده خوبی بود حتما انجامش میدم
خدایا شکرت
سپاسگزارم ازت دوست عزیز
شاد و ثروتمند باشی??
با سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان عزیز که هرروز باهم فایل های سفرنامه رو میبینم و لذت میبریم . استاد من عاشقتونم که همیشه میگید امریکا ببینیمتون خیلی آرزو دارم که این اتفاق برام بیفته و برای همه دوستان . امروز از صبح منتظر قسمت بعدی سفرنامه بودم یعنی عاشقشونم انقدر که حسم خوب میشه خدایا شکرت . بله تحسین کردن خیلی ادمها رو خوشحال میکنه به خصوص بچه ها که مقاومتی ندارند از این لحاظ که زود خوشحال بشن خودشونو باور کنن و از ویژگی های مثبت خودشون با شور و اشتیاق بگن و این حس به ما هم منتقل میشه.من هم این حس رو هم درمورد خودم و هم درمورد بچه ها و بقیه بزرگترها تجربه کردم. همین چند روز پیش به خاله ام گفتم که چقدر با موهای باز و مشکی اش زیبا میشود و چقدر چهرشو و سادگی چهرشو بدون ارایش دوست دارم . اون روز گذشت و امروز خاله ام بهم گفت که از اون روز تا الان خیلی از تحسین من خوشحال شده و ازم تشکر کرد حتی این حس خوب لحظه ای نبوده و چندروز احساس خوب بهش داده و ممکنه همیشه هم یادش بمونه. تحسین دیگران هم همینطوره باعث میشه اون فرد با خودش دوست بشه و برای همین حسش بهتر میشه و این حس و این ویژگی مثبتش رو بیشتر و بیشتر کنه . مخصوصا بچه ها که من عاشقشونم که هیچ فکر منفی ندارند و وقتی تحسینشون میکنیم مثل فرشته ها شاد و با اشتیاق و هیجان زده میخوان که فقط عاشق ما و خودشون باشن و کلی شادی دیگه بیافرینند.چقدر با اغوش باز تحسین رو میپذیرند و به ما نشون میدن که عزت نفس که عالی بودن و شاد بودن حق مسلم ما انسانهاست. من عاشق این حس ناب و فرکانس بالای بچه ها هستم . همیشه با خودم فکر میکردم در آینده که خدا بهم فرزندی میده چقدر دلم میخاد روش کار کنم این حس خداییشو حفظ کنه چقدر شکوفا بشه چقدر عزت نفسش بالا بمونه و قوی تر بشه . بعد یه روز با خودم فکر کردم خود من چه چیزی کمتر از یه کودک پاک و بی الایش دارم و میخوام خودمو مثل یه کودک پاک مثل حسی که میخواستم یه نفر دیگه رو به خوبی پرورش بدم اون حس رو روی خودم پیاده کنم خودم رو تشویق و تحسین کنم به خودم انگیزه بدم روی عزت نفس خودم کار کنم . اون کسی که من عاشقشم و میخام پیشرفت کنه اون خودم هستم من هم مثل دوران کودکیم هنوز پاکم هنوز شادم فقط چندسالی تجربه کردم زندگی رو وگرنه چیزی عوض نشده خدایا کمکم کن خدایا هیچکس مثل تو خوشبختی و خوشحالی من براش مهم نیست این تو هستی که دوست داری منو شاد و با عزت نفس و با کلی حال خوب ببینی دوست داری خوب زندگی کنم پس خودت کمکم کن تا خودم رو مثل یه کودک پاک مثل یه گل زیبا پرورش بدم و مراقب خودم باشم عاشق خودم باشم مشتاق پیشرفت خودم باشم خودم رو تشویق و تحسین کنم عاشقانه به خودم لبخند بزنم به زیبایی که منو افریدی اون کودکی که ارزوی موفقیتشو دارم خودم هستم عاشق خودم هستم همین الان که اینارو مینوسیم خیلی بیشتر عاشق خودم شدم خدایا کمکم کن که فقط به فکر پرورش و مراقبت از این یک گل زیبا یعنی خودم باشم فقط خدایا ازت ممنونم .
خیلی دلم میخوادکاری به کسی نداشته باشم و به فکر رشد و پیشرفت و خوشبختی خودم باشم فقط الهی امین.
من به خاطر اشتباهم و عزت نفسم که برای خودم ارزش قائل نبودم همیشه به دیگران توجه کردم و اینجوری خودم رو پر و راضی کردم که به فکر زندگی و خوشبختی دیگران باشم هرچی یادمیگرفتم رو بقیه میخواستم پیاده کنم و نگران بقیه بودم و فکر میکردم مسئول هستم ولی کم کم دارم از این حالت رها میشم که اصلا مسئول هیچکس نیستم باید به فکر خودم باشم چقدر تو بهترین سالهام خودم رو ارزشمند ندونستم تا به فکر رشد خودم باشم فقط و کاری به کسی نداشته باشم . خدایا شکرت من میتونم از الان به بعد بهتر عمل کنم هنوزم جوان هستم هنوزم فرصت دارم میخوام فقط به فکر رشد و پرورش خودم باشم مثل یک گل . عزت نفسم خیلی نیاز به کار داره خدایا شکرت که تو این سن خودمو شناختم فرکانسمو میشناسم نتیجه افکارمو میدونم پاشنه های اشیلمو چندتاشو میشناسم خدایا شکرت که سطح عزت نفسمو شناختم که فهمیدم تو زندگیم تو روابطم تو رسیدن به اهدافم چقدر مهمه و مهمترین عامله . قول بهت میدم خدا و به خودم که عزت نفسمو میبرم بالا و روش کار میکنم و به خواسته هام میرسم . من این ذهن و باورهامو شخم میزنم و از نو میکارم عاشق خودمم و خدایا عاشقتم.
سلام به خانواده ی دوست داشتنی ام????صبح که میخواستم فایل ۳۳ رو ببینم دستکش ظرف شوییم هم پوشیده بودم که همزمان هر دوتا کار رو با هم انجام بدم یه لحظه که دیدم یه دختر بچه توی فایله ناخودآگاه لبخند روی لبم اومد و نتونستم ظرف بشورم انگار دست هام بدون فرمان مغزم داشتند دستکش ها رو از دستم در میآوردند واقعا دست خودم نبود یه جور دیگه خوشحال شده بودم من بچه های کوچیک رو خیلی دوست دارم یه انرژی خاصی به آدم میدن، بیرون که میرم خیلی بهشون نگاه میکنم آخه خیلی بامزه اند، اونها خودشون هستند، اومدم نشستم و فایله رو دیدم یه موردی حین نگاه کردن فایل توی خونه پیش اومد که میتونست احساسمو بد کنه(وسط های فایل بود که ممنوع الموبایل شدم ??) ولی سریع ذهنمو گذاشتم روی رفتارهای خوبی که همسرم دیروز باهام داشت و از کوتاهی موهاش که زیبا شده بود تعریف کردم و با خودم صحبت میکردم و توی دلم میخندیدم و توی دفترم برای تمرین ستاره قطبی نوشتم که میخوام با من مهربون باشه و رام و آرام باشه?یکی دو ساعتی گذشت و دقیقا همونی که نوشته بودم شد… آگاهی به موقع و نابی بود. الان دوباره ادامه فایل رو دیدم چقدر جالب بود ارتباطتتون به اون دختر بچه. من هم خدا رو شکر یه رابطه ی همین مدلی رو با بچه ها دارم و بعضی از بچه ها چنان با من صمیمی میشن که رازهاشونو هم بهم میگن… خیلی لذت بردم از دیدن این فایل از دختر بچه و طرز صحبت کردن شما باهاش و اینکه اون قدر صمیمی شده بود هم خودش و هم خانواده اش که ماشینشون رو به شما نشون میدادن و اومدن از اتوبوس شما هم دیدن کردن…موهاشو نگفتم موهای دختر بچه رو که چقدر با ناز هی اینور و اونور میانداخت?? حدس زدم شاید عشق جان از موهاش تعریف کرده باشه… خیلی سپااااااااس ??????
چقدر من از این دختربچه درس گرفتم، مخصوصا عاشق اون قسمتی شدم که با افتخار در مورد اتاق مثلثی شکلش تو اون camper صحبت میکرد و می گفت که «من ندیدم هیچکس این اطراف اتاق مثلثی شکل داشته باشه». واقعا ازش یاد گرفتم که به جای حسادت نسبت به داشته های دیگران، اون چیزی که در حال حاضر دارم رو زیباترین و منحصر به فرد ترین چیز بدونم و ازش لذت ببرم. ممنون خانم شایسته عزیز به خاطر به این فایل زیبا.
واقعا جمله قشنگی گفتیین : بدون داشتن حسادت نسبت به داشته های دیگران اون چیزی رو که الآن دارم ،بهترین و منحصر به فرد ترین چیز بدانم.
??
سلام به همگی
من تمرکزم روی چیزهایی که آدمها نیستن, در مورد قانون ,روی اینکه هنوز چرا خواهرم چندسال تو طلاقش گیر کرده, چرا توحید نمیفهمه , چرا فکر مکینه, داره با کش دار کردنش , طرف و اذیت میکنه, این آدم توحیدی نیست(حالا همین آدم برای من که رفتم آنکارا خونه 4 خوابه خریده, که من اونجا راحت باشم)چرا نمیفهمه مرد خوب خیلی زیاد, خواهرزادم هنوز با اینکه اینقدر توی هنر نقاشی و آرایشگری هنر داره, هنوز میترسه کسب و کار خودش و راه بندازه, به خدا خدا هدایت میکنه, دامادمون چرا این نمیفهمه نباید اخبار گوش بده, تمام اتفاقات بد زندگیش به خاطر این همه اخبار گوش دادن,مامان چرا نمیفهمه نگه اینقدر پول کمه, فراوانی همه جا هست , چرا اینقدر میگه پول کمه, چرا این نمیفهمه تلویزون نباید نگاه کنه, خواهرم چرا با اینکه هنر آرایشگری و بلده , خودش شروع نمیکنه, از یک صندلی شروع کنه و …..بچه ها من آدم های اطرافم و با قوانین میسنجم, و دائما دارم اون چیزی که در مورد قانون بلد نیستن عمل کنن, تو ذهنم میگم و تکرار میکنم , کسایی که اون قسمت از قانون و رعایت نکردن , تمرکزم نسبت به اون آدم , دقیقا روی همون قسمت , علی رغم اینکه , تک تکشون , هزاران نکته مثبت دارن, فقط میرم همون قسمتی از رفتارشون که قانون و رعایت نمیکنن, قوانین و .
وای وای وای , وقتی اومدم ایران ,رفتار اطرافیانم با من , از خواهرم که از آمریکا اومده بود, و این آدم به مهربانترین فرد فامیل معروف بود, ولی نسبت به من رفتارش متفاوت تر بود, یا حسادتی که از اطرافیان میگرفتم, و یادمه استاد میگفت کسایی که تو فرکانس پایین تر هستن, آدم ها بهشون حسادت میکنن, مدتهاست دارم از خودم میپرسم , من که آدمها رو کمتر قضاوت میکنم, وبهتر شدم ,تحسینشون میکنم, تشویقشون میکنم, خودم و خیلی بیشتر از قبل با همین چیزی که هستم دوست دارم , پس اشتباه من چیه , که آدم های اطرافم اینجوری با من رفتار میکنن, وای وای اشکهام داره میاد
من عاششقتم خانم شایسته , استاد چقدر مرسی که هستی , چقدر عاششقتم
شاید دیگه بهشون در مورد قوانین دیگه نمیگم, و بالا ممبر نمیرم, براشون, ولی توی درونم دارم یک بند باهاشون میجنگم, حتی اون دوست هاییم که عباس منش کار میکنن, دنبال این میگردم, که کجای قانون و رعایت نمیکنن, و تو ذهنم به همون قسمتشون حمله میکنم, با اینکه هم اونها عاشق این هستن , که با من باشن , خودم هم دوست دارم, ولی نمیفهمیدم, چیه که این وسط مقاومت هست, ,وای وای وای احساس سبکی محض, دقیقا یک دیوار بین خودم و تمام اطرافیانم احساس میکردم, با اینکه اتفاقات در زمینه های دیگه خیلی خوب به لطف خدا داره پیش میره,
همین لحظه که دارم اینها رو مینویسم, خدای من شاهده, که در کسری از زمان رفتار مادرم, برادرم, و دوستم که تا 1 ساعت دیگه داره آلمان عوض شد, و الان میخواهم برم ببینمش , استاااااااااااااااااااااد دوسسسسسسسسسسست دارم, که هر روز هر روز داری میگی بابا به خدا همه چیز فرکانس تو , من باور و عمل کردم, حسش کردم و تجربش کردم در کسری از زمان
خدایا من هیچ کاری نمیتونم در برابر این همه نعمت و هدایت تو انجام بدم , خدایا من فقط سپاسگزاری میتونم بکنم, خدایا دلم میخواهد اون لحظه هایی هم که غرق در دنیام ,حست کنم, من اون لحظه ها رو ازت میخواهم.بوس
عاشقتونم خیلی
سلام وسلام وهزاران سلام برروی همچو ماهت خانم شایسته .
به جون استاد من هم اول صبحی که لپ تاپ باز میکنم وارد این خانواده میشم
عزیزم به خدا ماهم دیگه عضو خانواده شما شدیم
بعضی مواقع حرکات شیرینی از شما می بینم وحتی چند روز جلوتر میدانم واین از لطف ورحمت خدای عزیزم است که به وسیله ی دستان فرشته مانند شما جاری میشود
اون لحظه ای که داشتید آر -وی را برای اولین بار از پارکینگ در می آوردید واون بدو بدو شما را برای آوردن ماشین دیدم همون لحظه من این عشق وشور وهیجان سفر را در کار شما دیدم
برای همین با شما شوخی میکنم میکم ” آتیش پاره ” خوب آتش چکار میکنه . ؟
به جون استاد ، حرکات شما کارهای شما ؛ وجود مارا سرشار از گرمی وشادی میکند وبه همین خاطر سپاسگزار خداوند هستم که در این مسیر با شما هستم .
ویک نکته زیبا که در بیشتر ما است مثل همین که شما اول صبح ، بلند شدی وفکر وذهنت رفت روی اون دختر بچه . چرا ؟ من هم اینطوری هستم واز بچه ها خوشم می آید
این یعنی هماهنگی با انرژی منبع . این یعنی بروز آن صفات عزیزی که خدا در روز “الست ” در وجود همه ی ما نهاد .
همه ی اینها نشان میده که آن نیرو با ماست هر لحظه با ماست
ممنون خواهر خوبم خدای عزیزم خیر دنیا وآخرت نصیبت کند
وبارها به خودم یادآوری میکنم که ببین این خانم شایسته چقدر بزرگ والهی هستند ایشان میتونست مثل دیگر خانمهایی که رفتن خارجه در پی مسائل دیگر باشه و…
اما ببین با چچه ذوقی وحرارتی دارند زحمت میکشند وگوشه ای کوچک از بو وعطرشکوه ظاهری خداوند نشون میدن . شکوهی که ما از هزاران کیلومتر دورتر از شما ؛ این بو وطراوت واین احساس زیبا باتمام وجود احساس میکنم
خدا خیرت بده خواهر .
به امید روزی که در دل وقلب هزاران انسان ؛ مجسمه وجود نازنین شما واستاد نقش ببندد واین خانواده و آموزه هایش جهانی شود وباور کنید اینها همش کار آن خدای عزیزم است
وباید ببخشی که بعضی مواقع ما با شما شوخی میکنیم
من در تمام عمر بالای 50 ساله ام آدمی به زیبایی وبزرگی و هماهنگ بودن کلام وسخنانشان با دل وبوی خدایی دادن ؛ مثل شما ی عزیز واستاد نازنین ندیدم وبه خاطر همین است که در شروع کامنتام میگم : سلام بر بزرگترین دانشگاه موفقییت والهی
خداوند نگهدارت بادا
سلام به رب رزاق و وهابم و بعد سلام به بندگان شایسته خداوند و هدایت شده گان به این مسیر زیبا.خدایاسپاسگذارم که این همه حال خوب رو در زندگیم وارد کرده ای .خدایا سپاسگذارم که میبینم چطور میشه اینقد راحت و زیبا دوستانی زیبا رو پیدا کرد و باهاشون رابطه برقرار کرد.من خیلی وقته که به طریقه رفتار برادر زاده های کوچولوم توجه میکنم که چطور زندگی رو بازی میکنن .چقدر راحت عشقشون رو نشون میدن همیشه لبخند میزنن و داعم لذت میبرن وقتی هم یک بچه کوچولو میببنن چطور باهاش رابطه برقرار میکنندو از اون چند ساعت یا چند دقیقه که باهمن لذت میبرن و میخندن و وایییی چقد جالبن واین زیبایی رو در رفتار مایک دوسداشتنیم هم میبینم یک پسر زیبا و شاد و سرمست که در مسیر شادی حرکت میکنه و پدر هم که همیشه الگو واسه فرزندانشه مسیری رو میره که سراسر زیبایی و عشق و شادی و یکتا پرستی و عزت نفسه و این فرزند نیکو هم همون مسیرو در حرکته چه بسا بسیار بسیار عالی تر از پدر .همیشه به خودم میگم اگه منم روزی خداوند فرزندی بهم عطا کنه دلم میخواد الگوی عالی وخوبی واسش باشم و داعم اگاهی هایی که باهاش پا به دنیا گذاشته رو تکرار میکنم تا بدونه (خواستن =رسیدن) و خودم هم از تک تک قوانین پیروی میکنم تا هر روز زیبایی هایی که میخوام رو تجربه کنم .چقدر زیبا پدر بزرگی رویای نوه اش رو واسش ساخته یک خونه ی ماشینی چقدر زیبا بود وچقدر نازو ملوس بود این فرشته کوچولو وقتیکه مریم جانم از حسنهاش تعریف کرده بود با چه عشقی دست به موهاش میکشید و میخواست خیلی زیباییهاشونشون بده چقدر عزتنفس اون کوچولو بزرگ شده بود و با قدرت راه میرفت چقدر صحنه عالی بود خدایا هزاران مرتبه سپاسگذارم واقعا باید به کودکانمون به فرزندانمون بقبولونیم که ارزشمند و زیباو عالی هستند همونجوری که افریده شدند بدون شرط و شروط خوبن زیباهستن و ما عشقمون رو بهشون بدیم بدون شرط و محدودیت .مرسی که این همه اگاهی روبهمون منتقل میکنید خدایاشکرت ?????????
سلام خانم خادمی
همین موقع که من داشتم می نوشتم پسر نازم داشت به سر و کولم بالا می رفت خیلی حرفاتو فهمیدم که داشتی از برادر زاده ات می گفتی .
دنیای کودکی دنیای شادی و عشقه اونها نفرت نمیدونن چیه
بچه ها اصلا کینه ای نیستن
زود فراموش می کنند
این بزرگتر ها هستن که از عشق فاصله گرفته اند و نتیجه زندگیشونه خب معلومه
سلام به همه دوستان خوبم و خانواده استاد عباسمنش عزیز
خدارو هزار مرتبه شکر به خاطر این همه آگاهی و به خاطر این همه زیبایی که تازه درصد خیلی کمیشو از قاب دروبین خانوم شایسته نظاره گر هستیم.
به نظر بنده ادما میتونن سنجش فرکانسیشونو از ارتباط برقرار کردن با بچه ها متوجه بشن معمولا وقتی با کودکی ارتباط برقرار میکنیم به خاطر فرکانس مثبت و زمان حال بودنشون میتونن فرکانس ادمهای اطرافشونو حس کنن و میتونه شاخصه خوبی باشه . همون حرفی که میگن” بچه مون بغل کسی نمیره ولی نمیدونم چرا با شما راحته”
خب چون فرکانس اون شخص با بچه تقریبا یکیه . که استاد عباسمنش هم تو فایل هاشون اشاره داشتن که مثل یه بچه باشیم رها، در زمان حال ،صادق و بدون نگرانی .
ارتباط برقرار کردن در دنیای امروز با ادمها خیلی مهم هستش و اینکه چطور ارتباط برقرار کنیم که خداروشکر این جمله درخشان استاد که ” نه تنها ما خودمون آدمهارو به زندگیمون دعوت میکنیم بلکه خودمون بهشون میگیم چطور با با رفتار کنن و ارتباط برقرار کنن” که واقعا همین یک جمله میتونه ثابت که همه چیز دست خودمونه برای داشتن ارتباطات عالی.
این فایل هم زیبا بود مثل فایلها قبلی ممنون خانوم سایسته و استاد عباسمنش