https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-16 10:16:332024-08-03 18:44:49سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۴
365نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد مهربون و خانم شایسته و بچه های دوست داشتنی سایت
واقعا چه زیباست وقتی ک میبینیم چطور جهان برای هر مشکلی یک نه بلکه هزاران راه حل دارد ، اما راه حل ها ، هدایت ها ، دست های یاری خدا ، طبق قانون هستی ،فقط به سمت کسی روانه میشود که ، وقتی با مشکلی رو ب رو میشود ، وقتی ک شرایط سخت میشود و اوضاع آنطور ک باید بر وفق مراد نیست ، بجای باختن و دست رو دست گذاشتن ، و به جای غر زدن و شکایت کردن از وضعیت ، تمام نگاهش به سمت حل شدن مشکل معطوف میشود و پیشاپیش برای حل آن شاد و سپاسگذار است ،
????وقتی خوب به ماجرای رخ داده در این قسمت دقت کردم متوجه شدم که ما همواره در مقابل مشکلات با دو ذهن رو ب رو هستیم ؛
?ذهنی بسته و محدود شده ک میگوید هیچ راهی نیست ، و این مشکل سد راه و بن بستی ست از بن بست های بی شمار زندگی
?و ذهنی باز و آزاد و رها شده (مصداق عینی استاد عباسمنش و خانم شایسته ) ، که می گوید هیچ دربسته ای نیست که خدای من نتواند باز کند و هیچ راهی نیست که قادر به گشایشش نباشد
?دوباره این اپیزود از اون بخش هایی بود ک میشد ،قانون و نتیجه را ، باهم ، در یک قاب دید ،
?از طرفی مشکل بود و از طرفی راه حل ،
?از طرفی حرکت و از طرفی هدایت
? با دیدن این بخش از سفرنامه ، به خودم گفتم واقعا از چه چیزی باید بترسم ؟
?از چه مشکلی باید هراس داشته باشم ؟
وقتی ک در دنیایی زندگی میکنیم که اگر من بجای توقف در وضعیت های سخت ، حرکت کنم ، آنوقت تک تک مخلوقات خدا از ۷ میلیارد انسان روی زمین گرفته ، تا فرشتگان آسمانی ، تا همه عناصر طبیعت ، دستی می شوند از دست های خدا ، آن هم دستانی که پیش از آنکه به سمتشان دست دراز کنیم ، خودشان در سر راهمان سبز میشوند و دستمان را می گیرند! آیا باز هم جایی برای ترس ، نگرانی و گله و شکایت هست ؟
??یک دنیا از استاد مهربونم و خانم شایسته ممنون و سپاسگذاریم که با این سفرنامه درس های بزرگی رو در عمل به ما آموختید که در هیچ مدرسه و دانشگاه و در هیچ کتاب و فیلمی نمیشود اینطور واضح ، روشن آنها را دید و آموخت
??سپاسگذارم از شما که با نشان دادن قانون در عمل ، باعث محکم شدن ایمان و باور ما نسبت به خدا و قوانین مکتوب شده اش ، شدید
خداااااای من !!!! عجب فایلی بود ، لذذذذذذت بردم ، خانم شایسته عزیزم بینهااااااایت سپاسگزارم ، واقعا سپاسگزارم ….
چند تا کلمه و جمله گفتی که من در یک لحظه زیر و رو شدم ، یکیش اینکه خداوند « بهترین » دستانش را می فرسته ،« ماهرترین و خبره ترین دستان» ، این برای من عالی بود و ربطش دادم به اون جمله ای که استاد تو فایل توحید عملی 5 گفتند که«دنبال خرده نان از دست مردم نباش ، خدا میلیاردها تومن ثروت بهت میده » « تو اون را باور کن ، تمام جهان را عاشقت میکنه » « و به قول قرآن : ای پیامبر ! خدا مردم را دور تو جمع کرد » یعنی اعتبار این مردم را به مردم نده ، « تو خدا را باور کن ، خودش کارها را برات انجام میده ، به اندازه ای که بهش ایمان داری برات انجام میده» و بنازم ایمان استاد را …. استاد فرقی با ما نداره به جز در میزان توحیدش ، و ما همه مون هیچ فرقی باهم نداریم به جز تفاوت در میزان توحیدمون ، هر چی بیشتر باورش کنیم و در راستای قوانینش حرکت کنیم بیشتر خودش کارها را برامون انجام میده ، ما میشینیم و لذت میبریم و زندگی میکنیم و اون ماهرترین دستانش را برای بهبود امور ما می فرسته ، الرزق رزقان ، رزقی که خودش می آید ….. استاد عزیزم فریاد بی صدای من را بشنو ، فریادی که ارتعاشش ، زمین را می لرزونه ، فریادی که داره من را از خیل آدم ها جدا میکنه ، یکجور جدایی که تو را جلو می اندازه ، جدا میشی ولی همه به دنبالت میاند ، استاد نازنینم از اینکه اجازه دادی خانم شایسته این روش را شروع کنه و فیلم بگیره و لحظات زیبای زندگی تو را به تصویر بکشه ، سپاسگزارم ، ماها آدم هایی هستیم که سالها غلط دیدیم ، غلط باور کردیم ، حالا باید درست ببینیم تا درست باور کنیم ، « بگذار ببینیم » …..شنیدن کِی بُود مانند دیدن …. انتظار آمدن ماهرترین دستهای خدا و این یعنی ایجاد توقع از خدا و این یعنی اجابت بهترین ها از طرف خدا … یعنی من خرده نان از دست مردم نمی خوام ، من بهترین را درخواست میکنم و چون ایمان دارم خودم با پای برهنه دنبالش نمی گردم ، اصلا کجا دنبالش بگردم !!!! بلکه خداوند به اندازه ی درخواست من و به اندازه ی ایمان من ، دستهایی را از خزینه خودش می فرسته ، سربازانی که به خدمت من بیایند ….
و آقای جیمز ……استاد ممنونم ، خانم شایسته واقعا سپاسگزارم ازت ، بخاطر اینکه یه ترمز را از وجودم برداشتید و البته چندین ترمز ، اول اینکه اصلا به ایشون نمی خورد هفتاد سالش باشه و خیلی کمتر نشون میداد ، بعد تصمیم به اینکه دوباره پدر بشی ، و با وجود فرزندان بزرگ و داشتن نوه ، خودت صاحب فرزند بشی بدون اینکه این افکار را داشته باشی که من پیرم و اگه بمیرم تکلیف بچه م چی میشه که یقینا خیلی ها اینجور فکر می کنند اما حقیقت خیلی فراتر از اینهاست ، پدر تمام بچه ها ، خداست و اونه که انسان ها را تحت حمایت و هدایت خودش میگیره ، ما فقط میتونیم از تولد بچه هامون و بزرگ شدن اونها تا وقتی زنده هستیم لذت ببریم و این یعنی عدم وابستگی ، یعنی لذت بدون پیش داوری ، یعنی زندگی در لحظه ی اکنون …..
و زنده دلی این آقای جیمز و امید و علاقه به کارش ، واقعا برام جالب بود ، خودم خیلی وقتها این فکر شیطانی سراغم میاد که ببین تو همسن استاد هستی ولی تو کجا و اون کجا ، تا بشی مثل استاد 50 سالته ولی حالا میگم خب پنجاه سالم بشه ، مهم اینه که مثل آقای جیمز یک هفتاد ساله باشم که درونم یک آدم بیست ساله ست و خیلی نکات دیگه از این فایل یاد گرفتم که روزم را عاشقانه شروع میکنم ….. انقدر این روزها حالم خوبه و الهامات الهی را دریافت میکنم و زندگیم روی روال افتاده که اصلا خسته نمیشم ، چون افسار زندگیم را دست خدا دادم و خودش همش هدایتم میکنه ….. خدایا تو هزاران دست داری و من ماهرترین و بهترین هاشو میخوام ، برام بفرست !! خدایا درون من را شاد کن ، صرفنظر از سالهای عمرم به من لحظه های شیرین بده ….
وای مرسی خانم شایستههه عزیزززز برای گرفتن فیلم از چنین صحنه هایییو توضیح دادن در مورد زندگی این ادم چقدررررر عالی بوددددد چقدر عالییییییی بودددد خدای من…… چقدر این باورها رو در من تقویت کرد که سن فقط یک عددده و نباید بهش اجازه بدیم جلوی ما رو بگیره…… جلوی شادی….جلوی زندگی کردن……جلوی تجربه های جدید…….چقدر خوبه چقدر خوبه اینادم که توی این سن انقدر سالمه, انقدر سرحاله، انقدر پر انرژی، انقدر توانا، انقدر جوانننن و اصلا اصلا بهش نمی اومد ۷۰ سالش باشه….چقدر این باور در من تقویتتتت کرد که میشه همیشه جوان ، سالم بود…… که میشه در هر سنی در هر شرایطی از زندگی لذتتتتت بردددددد لذتتتتت برددددددد اگر همه چیز ساده بگیری…..اگر اجازه بدی که خدا هدایتتت کنه…… اگر با عجله کردن….. با نگرانی جلوی هدایت وکمک های خدا رونگیریم و اجازه بدیم وارد میدان باشه و به ما کمک کنه…..
خدایا شکرت داشتم تو سایت همینجوری میچرخیدم که دیدم قسمت جدید از سفر به دور آمریکا آپلود شد.خدا میدونه چقدر خوشحال شدم.من هر بار که فایل های سفر رو نگاه میکنم بیشتر و بیشتر احساس میکنم که خود خود خدا با شما همسفره.انگار خدا مثل غول چراغ جادو هست برای شما و هر لحظه که شما درخواستی دارین اجابت میکنه.من واقعا توی این فایل ها همش دستای خدا رو میبینم و چی میتونه ازین بهتر باشه تو زندگی هر کسی.بنظرم نهایت خوشبختی اینه که بهترین دوست و یاور و حامی آدم خود خدا باشه و خدا رو حس کنه.خدایا ازینکه خدایی خیلی ممنونتم.ازینکه تو رو داریم ممنونتم.تو این فایل یه حس عجیبی بهم دست داد.هر لحظه به یاد خدا بودن چقدر معجزه آفرین هست.زندگی پر میشه از معجزات الهی.
وقتی داشتن یک خدای بی نهایت قدرتمند و مهربون رو آدم با تمام وجودش احساس کنه لاجرم به احساس خوب میرسه.
یه نکته دیگه ایی که این فایل برای من داشت رندگی آقای جیمز بود که با اینکه خیلی بچه و نوه و نتیجه داشت(احتمالا فضولیاشون هم زیاده)ولی باز هم دنبال سفر و زیبایی ها بودن.چون من خودم دوتا بچه 4 و 5 ساله دارم و البته پر جنب و جوش،یه موقعهایی وقتی خسته میشم یه سری افکار منفی هجوم میارن سرم.ولی ازین به بعد میدونم که هستن افرادی که خیلی بیشتر از من سرشون شلوغه ولی اجازه نمیدن زندگیشون متوقف بشه.
خانم شایسته عزیز ممنونم بابت این ویدیوهایی که برامون میزارین.
دوباره دوربین سفر به دور امریکا رو دست گرفتیم دوباره روز نو ،دوباره هدایت پروردگار
وقتی همیشه و در هر حالی توجهت به نکات مثبت باشه ،وقتی ایمان داشته باشی که لحظه به لحظه در حال هدایت هستی ،وقتی بتونی همیشه و همیشه احساست رو خوب نگه داری و در لحظه زندگی کنی ،اونوقت اگه هم به چالشی برخورد کنی ،دستپاچه نمیشی ،نگران نمیشی ،عصبی نمیشی ،به چه کنم ،چه کنم نمی افتی ،سعی ات رو میکنی ،از خودت سوال میپرسی ،و در نهایت از پروردگار مهربانت هدایت میخوایی ،همان کاری که ما تو این قسمت از ماجرای سفرنامه کردیم ،وقتی دیدیم تو یه سری از مکانها مثل نشنال پارکها که امکان دکل گذاری وجود نداره دسترسی به اینترنت نداریم و از اونجایی که جهان مسخر ماست، ما این محدودیت رو قبول نکردیم و به دنبال راه چاره گشتیم تا این که هدایت
شدیم به مغازه ورایزن و…..ادامه ماجرا
در این قسمت ما با مردی اشنا شدیم که ۲ محدودیت که اغلب انسانها برای خود تعریف کرده اند رو زیر سوال برد
۱،محدودیتی به نام سن و سال که اقای جیمز با وجود این که ۷۰ سالشون بود و باوجود داشتن نتیجه دوباره ازدواج کرده و صاحب یه دوقلو بودن
۲،محدودیتی که خیلی خانواره ها برای خودشون در نظر میگیرند که با وجود بچه های کوچیک هرگز اقدامی برای مسافرت ،چه کوتاه و چه طولانی انجام نمیدهند و با باور های مخرب خود خود را از لذت سفر محروم میکنند .
سلام، فیلم برداری تون و کارگردانی تون عینن مثل فیلم های هالیوودی میمونه، از بس که حرفه ای درست کردید این قسمت رو، دستتون درد نکنه، عاشقتونم، ??????????????????
آقا دمتون گرم. نشووون بدید تا این باورای محدود کننده لعنتی توو ذهن کمرنگ بشن. عاااالی بووود عاااالی. خییلی کیف کردم. مخصوصا وقتی که گفتین استاد تصمیم گرفتن رها کنن تا الله هدایت کنه به بهترین مسیر شمارو. خییلی لذت بخش بوود.
اینقدر ذوق زده شدم یادم رفت سلام کنم. سلام و خدا قوت به همه آدمهای متفاوت این سایت.
سلام به استاد مهربون و خانم شایسته و بچه های دوست داشتنی سایت
واقعا چه زیباست وقتی ک میبینیم چطور جهان برای هر مشکلی یک نه بلکه هزاران راه حل دارد ، اما راه حل ها ، هدایت ها ، دست های یاری خدا ، طبق قانون هستی ،فقط به سمت کسی روانه میشود که ، وقتی با مشکلی رو ب رو میشود ، وقتی ک شرایط سخت میشود و اوضاع آنطور ک باید بر وفق مراد نیست ، بجای باختن و دست رو دست گذاشتن ، و به جای غر زدن و شکایت کردن از وضعیت ، تمام نگاهش به سمت حل شدن مشکل معطوف میشود و پیشاپیش برای حل آن شاد و سپاسگذار است ،
????وقتی خوب به ماجرای رخ داده در این قسمت دقت کردم متوجه شدم که ما همواره در مقابل مشکلات با دو ذهن رو ب رو هستیم ؛
?ذهنی بسته و محدود شده ک میگوید هیچ راهی نیست ، و این مشکل سد راه و بن بستی ست از بن بست های بی شمار زندگی
?و ذهنی باز و آزاد و رها شده (مصداق عینی استاد عباسمنش و خانم شایسته ) ، که می گوید هیچ دربسته ای نیست که خدای من نتواند باز کند و هیچ راهی نیست که قادر به گشایشش نباشد
?دوباره این اپیزود از اون بخش هایی بود ک میشد ،قانون و نتیجه را ، باهم ، در یک قاب دید ،
?از طرفی مشکل بود و از طرفی راه حل ،
?از طرفی حرکت و از طرفی هدایت
? با دیدن این بخش از سفرنامه ، به خودم گفتم واقعا از چه چیزی باید بترسم ؟
?از چه مشکلی باید هراس داشته باشم ؟
وقتی ک در دنیایی زندگی میکنیم که اگر من بجای توقف در وضعیت های سخت ، حرکت کنم ، آنوقت تک تک مخلوقات خدا از ۷ میلیارد انسان روی زمین گرفته ، تا فرشتگان آسمانی ، تا همه عناصر طبیعت ، دستی می شوند از دست های خدا ، آن هم دستانی که پیش از آنکه به سمتشان دست دراز کنیم ، خودشان در سر راهمان سبز میشوند و دستمان را می گیرند! آیا باز هم جایی برای ترس ، نگرانی و گله و شکایت هست ؟
??یک دنیا از استاد مهربونم و خانم شایسته ممنون و سپاسگذاریم که با این سفرنامه درس های بزرگی رو در عمل به ما آموختید که در هیچ مدرسه و دانشگاه و در هیچ کتاب و فیلمی نمیشود اینطور واضح ، روشن آنها را دید و آموخت
??سپاسگذارم از شما که با نشان دادن قانون در عمل ، باعث محکم شدن ایمان و باور ما نسبت به خدا و قوانین مکتوب شده اش ، شدید
خداااااای من !!!! عجب فایلی بود ، لذذذذذذت بردم ، خانم شایسته عزیزم بینهااااااایت سپاسگزارم ، واقعا سپاسگزارم ….
چند تا کلمه و جمله گفتی که من در یک لحظه زیر و رو شدم ، یکیش اینکه خداوند « بهترین » دستانش را می فرسته ،« ماهرترین و خبره ترین دستان» ، این برای من عالی بود و ربطش دادم به اون جمله ای که استاد تو فایل توحید عملی 5 گفتند که«دنبال خرده نان از دست مردم نباش ، خدا میلیاردها تومن ثروت بهت میده » « تو اون را باور کن ، تمام جهان را عاشقت میکنه » « و به قول قرآن : ای پیامبر ! خدا مردم را دور تو جمع کرد » یعنی اعتبار این مردم را به مردم نده ، « تو خدا را باور کن ، خودش کارها را برات انجام میده ، به اندازه ای که بهش ایمان داری برات انجام میده» و بنازم ایمان استاد را …. استاد فرقی با ما نداره به جز در میزان توحیدش ، و ما همه مون هیچ فرقی باهم نداریم به جز تفاوت در میزان توحیدمون ، هر چی بیشتر باورش کنیم و در راستای قوانینش حرکت کنیم بیشتر خودش کارها را برامون انجام میده ، ما میشینیم و لذت میبریم و زندگی میکنیم و اون ماهرترین دستانش را برای بهبود امور ما می فرسته ، الرزق رزقان ، رزقی که خودش می آید ….. استاد عزیزم فریاد بی صدای من را بشنو ، فریادی که ارتعاشش ، زمین را می لرزونه ، فریادی که داره من را از خیل آدم ها جدا میکنه ، یکجور جدایی که تو را جلو می اندازه ، جدا میشی ولی همه به دنبالت میاند ، استاد نازنینم از اینکه اجازه دادی خانم شایسته این روش را شروع کنه و فیلم بگیره و لحظات زیبای زندگی تو را به تصویر بکشه ، سپاسگزارم ، ماها آدم هایی هستیم که سالها غلط دیدیم ، غلط باور کردیم ، حالا باید درست ببینیم تا درست باور کنیم ، « بگذار ببینیم » …..شنیدن کِی بُود مانند دیدن …. انتظار آمدن ماهرترین دستهای خدا و این یعنی ایجاد توقع از خدا و این یعنی اجابت بهترین ها از طرف خدا … یعنی من خرده نان از دست مردم نمی خوام ، من بهترین را درخواست میکنم و چون ایمان دارم خودم با پای برهنه دنبالش نمی گردم ، اصلا کجا دنبالش بگردم !!!! بلکه خداوند به اندازه ی درخواست من و به اندازه ی ایمان من ، دستهایی را از خزینه خودش می فرسته ، سربازانی که به خدمت من بیایند ….
و آقای جیمز ……استاد ممنونم ، خانم شایسته واقعا سپاسگزارم ازت ، بخاطر اینکه یه ترمز را از وجودم برداشتید و البته چندین ترمز ، اول اینکه اصلا به ایشون نمی خورد هفتاد سالش باشه و خیلی کمتر نشون میداد ، بعد تصمیم به اینکه دوباره پدر بشی ، و با وجود فرزندان بزرگ و داشتن نوه ، خودت صاحب فرزند بشی بدون اینکه این افکار را داشته باشی که من پیرم و اگه بمیرم تکلیف بچه م چی میشه که یقینا خیلی ها اینجور فکر می کنند اما حقیقت خیلی فراتر از اینهاست ، پدر تمام بچه ها ، خداست و اونه که انسان ها را تحت حمایت و هدایت خودش میگیره ، ما فقط میتونیم از تولد بچه هامون و بزرگ شدن اونها تا وقتی زنده هستیم لذت ببریم و این یعنی عدم وابستگی ، یعنی لذت بدون پیش داوری ، یعنی زندگی در لحظه ی اکنون …..
و زنده دلی این آقای جیمز و امید و علاقه به کارش ، واقعا برام جالب بود ، خودم خیلی وقتها این فکر شیطانی سراغم میاد که ببین تو همسن استاد هستی ولی تو کجا و اون کجا ، تا بشی مثل استاد 50 سالته ولی حالا میگم خب پنجاه سالم بشه ، مهم اینه که مثل آقای جیمز یک هفتاد ساله باشم که درونم یک آدم بیست ساله ست و خیلی نکات دیگه از این فایل یاد گرفتم که روزم را عاشقانه شروع میکنم ….. انقدر این روزها حالم خوبه و الهامات الهی را دریافت میکنم و زندگیم روی روال افتاده که اصلا خسته نمیشم ، چون افسار زندگیم را دست خدا دادم و خودش همش هدایتم میکنه ….. خدایا تو هزاران دست داری و من ماهرترین و بهترین هاشو میخوام ، برام بفرست !! خدایا درون من را شاد کن ، صرفنظر از سالهای عمرم به من لحظه های شیرین بده ….
خانم شایسته عزیزم سپااااااااسگزارم از شما
سلام اندیشه ی مهربان?
الهی که حال دلت همیشه با خدا شاد و خندان باشه???
خدایا شکرت برای این دوستان عزیزم
سپاسگزارم از کامنتت و لذت بردم?
شاد باشی و راضی و پرروزی??????
سلام دوست من
باور کن که با این جوابت انرژی گرفتم … بسیار عالی بود طرز تفکر و برداشت شما از قانون و این فایل … شاد باشی
سلام اندیشه عزیز کامنتتون بسیار عالی بود من لذت بردم موفق باشید
سلام مریم عزیز و دوست داشتنی
مریم جان خیلی خوب بود
من به شخصه خودم دیت های خداوند مهربان را در زندگیم میبینم
وچقد لذت بخش است که تو فکر میکنی این شخصی که به کمک تو اومده دست خداست از اون شخص تشکر میکنم ولی نگاهم به آسمونه و همش میگم خدا جونم مرسی
قبلا وقتی کسی کاری برایم انجام میداد احساس خجالت میکردم و کلی معذرت خواهی
وای الان دفقط تشکر میکنم و از خدا سپاسگذاری
در پناه خدای مهربان باشیم
به نام خالق زیبایی ها
با سلام به همگی…..
وای مرسی خانم شایستههه عزیزززز برای گرفتن فیلم از چنین صحنه هایییو توضیح دادن در مورد زندگی این ادم چقدررررر عالی بوددددد چقدر عالییییییی بودددد خدای من…… چقدر این باورها رو در من تقویت کرد که سن فقط یک عددده و نباید بهش اجازه بدیم جلوی ما رو بگیره…… جلوی شادی….جلوی زندگی کردن……جلوی تجربه های جدید…….چقدر خوبه چقدر خوبه اینادم که توی این سن انقدر سالمه, انقدر سرحاله، انقدر پر انرژی، انقدر توانا، انقدر جوانننن و اصلا اصلا بهش نمی اومد ۷۰ سالش باشه….چقدر این باور در من تقویتتتت کرد که میشه همیشه جوان ، سالم بود…… که میشه در هر سنی در هر شرایطی از زندگی لذتتتتت بردددددد لذتتتتت برددددددد اگر همه چیز ساده بگیری…..اگر اجازه بدی که خدا هدایتتت کنه…… اگر با عجله کردن….. با نگرانی جلوی هدایت وکمک های خدا رونگیریم و اجازه بدیم وارد میدان باشه و به ما کمک کنه…..
ممنونمممممم
سلام به استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز
خدایا شکرت داشتم تو سایت همینجوری میچرخیدم که دیدم قسمت جدید از سفر به دور آمریکا آپلود شد.خدا میدونه چقدر خوشحال شدم.من هر بار که فایل های سفر رو نگاه میکنم بیشتر و بیشتر احساس میکنم که خود خود خدا با شما همسفره.انگار خدا مثل غول چراغ جادو هست برای شما و هر لحظه که شما درخواستی دارین اجابت میکنه.من واقعا توی این فایل ها همش دستای خدا رو میبینم و چی میتونه ازین بهتر باشه تو زندگی هر کسی.بنظرم نهایت خوشبختی اینه که بهترین دوست و یاور و حامی آدم خود خدا باشه و خدا رو حس کنه.خدایا ازینکه خدایی خیلی ممنونتم.ازینکه تو رو داریم ممنونتم.تو این فایل یه حس عجیبی بهم دست داد.هر لحظه به یاد خدا بودن چقدر معجزه آفرین هست.زندگی پر میشه از معجزات الهی.
وقتی داشتن یک خدای بی نهایت قدرتمند و مهربون رو آدم با تمام وجودش احساس کنه لاجرم به احساس خوب میرسه.
یه نکته دیگه ایی که این فایل برای من داشت رندگی آقای جیمز بود که با اینکه خیلی بچه و نوه و نتیجه داشت(احتمالا فضولیاشون هم زیاده)ولی باز هم دنبال سفر و زیبایی ها بودن.چون من خودم دوتا بچه 4 و 5 ساله دارم و البته پر جنب و جوش،یه موقعهایی وقتی خسته میشم یه سری افکار منفی هجوم میارن سرم.ولی ازین به بعد میدونم که هستن افرادی که خیلی بیشتر از من سرشون شلوغه ولی اجازه نمیدن زندگیشون متوقف بشه.
خانم شایسته عزیز ممنونم بابت این ویدیوهایی که برامون میزارین.
سلام
دوباره دوربین سفر به دور امریکا رو دست گرفتیم دوباره روز نو ،دوباره هدایت پروردگار
وقتی همیشه و در هر حالی توجهت به نکات مثبت باشه ،وقتی ایمان داشته باشی که لحظه به لحظه در حال هدایت هستی ،وقتی بتونی همیشه و همیشه احساست رو خوب نگه داری و در لحظه زندگی کنی ،اونوقت اگه هم به چالشی برخورد کنی ،دستپاچه نمیشی ،نگران نمیشی ،عصبی نمیشی ،به چه کنم ،چه کنم نمی افتی ،سعی ات رو میکنی ،از خودت سوال میپرسی ،و در نهایت از پروردگار مهربانت هدایت میخوایی ،همان کاری که ما تو این قسمت از ماجرای سفرنامه کردیم ،وقتی دیدیم تو یه سری از مکانها مثل نشنال پارکها که امکان دکل گذاری وجود نداره دسترسی به اینترنت نداریم و از اونجایی که جهان مسخر ماست، ما این محدودیت رو قبول نکردیم و به دنبال راه چاره گشتیم تا این که هدایت
شدیم به مغازه ورایزن و…..ادامه ماجرا
در این قسمت ما با مردی اشنا شدیم که ۲ محدودیت که اغلب انسانها برای خود تعریف کرده اند رو زیر سوال برد
۱،محدودیتی به نام سن و سال که اقای جیمز با وجود این که ۷۰ سالشون بود و باوجود داشتن نتیجه دوباره ازدواج کرده و صاحب یه دوقلو بودن
۲،محدودیتی که خیلی خانواره ها برای خودشون در نظر میگیرند که با وجود بچه های کوچیک هرگز اقدامی برای مسافرت ،چه کوتاه و چه طولانی انجام نمیدهند و با باور های مخرب خود خود را از لذت سفر محروم میکنند .
سلام و صد سلام
استاد واقعا شما و مریم جان محشرید
خدا چه همسفر عااااالی به زندگیتان داد بسیار عالی هس مریم جان عشق می کنم وقتی فیلم هایی را می گیرید که قوانین در آن مثل آب زلال جاری است
خیلی راحت بگم دمت گرم مریم جان دوستت دارم
استاد گلم تو رو بی نهایتا ی جهان بشری همان جایی که پیوند با خدای عشق می خورد دوستت دارم که من رو با همون خدای عشق رفیق کردی
سپاس و صد سپاس و صد ها سپاس
سلام، فیلم برداری تون و کارگردانی تون عینن مثل فیلم های هالیوودی میمونه، از بس که حرفه ای درست کردید این قسمت رو، دستتون درد نکنه، عاشقتونم، ??????????????????
بیییخخخییال، مگه داریم؟؟؟ مگه میییشه؟؟؟؟
آقا دمتون گرم. نشووون بدید تا این باورای محدود کننده لعنتی توو ذهن کمرنگ بشن. عاااالی بووود عاااالی. خییلی کیف کردم. مخصوصا وقتی که گفتین استاد تصمیم گرفتن رها کنن تا الله هدایت کنه به بهترین مسیر شمارو. خییلی لذت بخش بوود.
اینقدر ذوق زده شدم یادم رفت سلام کنم. سلام و خدا قوت به همه آدمهای متفاوت این سایت.
خیلی زیبا مخصوصا اون قسمتی که لخت نشسته بودین بالای اتوبوس خیلی خندیدم