سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲ - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگرم

    سلام به استاد نمکین و متوکلم که در همه حال مسلح به الله  اکبر است . ای جانم

    استاد دیدن این فایل حال دلم و عالی کرده ، خیلی عالی و البته به چند دلیل که براتون میگم :

    اول برای زیبایی سخنان راوی و دلم غش رفت برای مریم جون که اینقدر عالی و مسلط داستان هدایت رو بیان کردند به طوری که من هم در موقع تماشا به یاد داستان هدایت خودم در 22 شهریور 1402 افتادم که اینجا مینویسمش تا رد پایی جذاب  به یادگار بمونه :

    بعد از خورد کردن گوجه هایی که برای رب خریده بودیم ، یهویی عزیز دلم گفت : موافقید بریم ارومیه ؟؟ شب رو هم کمپ کنیم ؟؟؟

    گفتم : بریم !!!

    ساعت دو پیشنهاد داد و ساعت 4 با سه قلوها در راه بودیم ، اول سفر همگی از خدا خواستیم‌ که ما رو به دیدن زیباییها دعوت کنه و لذتی عمیق بهمون بده ،  و البته بعد از دعای دسته جمعی به یاد کامنت سید علی خوشدل افتادم که از خدا جای خوابی هدایتی با یکی شخص فرکانس بالا رو خواسته بودند ،  پس من هم  به تبعیت از حرف ایشون در قلبم از خدا جای خواب عالی و مجانی با همنشینانی فرکانس بالا رو خواستم و دیگه سپردم به خدا و توجه کردم به زیبایی های در طول مسیر ،  در این سفر بود که متوجه شدم ارومیه به شهر باغهای انگور معروفه و واقعا دیدن اینهمه زیبایی  برام باور نکردنی بود ، نزدیک ارومیه به دیدن یک کلیسای زیبا در روستای آده بزرگ رفتیم و درخت گلابی توجهم و جلب کرد که تعداد گلابیهاش از برگهاش بیشتر بود و کل درخت به خاطر میوه ی زیاد و رسیده به رنگ زرد دیده میشد ،  ماشینهای  سایپای  بسیاری در حال بار زدن انگور و گوجه بودند ، و کلا درفصل برداشت میوه این ماشینها گاهی از تعداد ماشینهای سواری بیشتر به چشم میخوره ، اون لحظه دلم انگوری میخواست که خودم از درخت بچینم و  بخورم ، ولی صبر کردم و دل سپردم به هدایت ،  واقعا خدارو در تمام صحنه ها میدیدم و با تمام وجودم حسش میکردم !

    هوا که تاریک شد رفتیم خانه معلم برای اسکان !

    گفتند جا نداریم به یکی از همکاران تبریز زنگ زدم و جریان و گفتم : ایشون گفت برید ستاد اسکان جا دارن و به من هم خبر بده که خیالم راحت بشه ، رفتیم ستاد و اونجا هم گفتند : چون به اول مهر نزدیک میشیم ،  اسکان مدارس تموم شده !!!

    راه بعدی اجاره ی سوییت بود که چهار تا تماس گرفتیم و هر چهارتا شرایطشون مناسب نبود و مورد پنجم بهمون گفت : صد هزار تومن بیعانه بزنید به کارتم و بعد بیایید به  دیدن سوییت ، اگر پسند کردید بقیه پول رو کارت کنید و اگر پسند نکردید ، صد هزار تومنتون سوخت میشه .

    وقتی این حرف و شنیدم ، اینجا بود که شاخکام تکون خورد و به عزیز دلم گفتم :  یادته استاد گفتند کاری که به سختی انجام بشه راه درست نیست ، پس برمیگردیم تبریز ، گوگل مپ رو روشن کردم 142 کیلومتر رو نشون داد ، سه قلوها ناراحت شدند ، میخواستند نق بزنن ، اما بهشون دعای اول سفر رو یادآوری کردم که ما از خدا بهترین ها رو خواستیم و حتما خیریتی هست که اینجا نمیمونیم ، بچه ها سکوت کردند و سرگرم بازی شدند .

    به عزیز دلم گفتم ولی قبل از حرکت به سمت تبریز  باید به همکارم اطلاع بدم که ستاد جا نداشته و ما دیگه برمیگردیم خونه ! ( توی دلم به خدا گفتم سید علی و من هر دو بنده ی توییم ، ازت میخوام هر جور بهتره برامون رقم بزنی )

    همکارم گفت : زهره چند دقیقه همون جایی که هستی  صبر کن و برنگرد ، من الان بهت زنگ میزنم !

    توی این فاصله برای بچه ها نون کره ای کنجدی که عاشقش بودن خریدم و کلا حال و هوا عالی بود .

    همکارم زنگ زد و گفت : زهره : زنگ زدم به داداشم که ارومیه ویلا داره ، اتفاقا خودشون الان ویلا هستند و طبقه بالای خونشون مخصوص مهمانه ، شماره داداشم و میفرستم و باهاش هماهنگ بشید  و برید اونجا .

    طبق لوکیشنی که صاحبخانه برامون فرستاد رفتیم روستا در بیست و چهار کیلومتری جاده ی ارومیه _ مهاباد ، صاحبخانه اومدند استقبال ، و چنان گرم باهامون برخورد کرد که من در تمام ثانیه ها شکوهِ هدایت رو میدیدم و با تمام جانم لمسش میکردم .

    وقتی به ویلا رسیدیم ساختمان مثل خورشید در دل تاریک شب میدرخشید ، اینقدر بزرگ و زیبا بود که بچه از شوق جیغ و داد میکردند

    تمام اهل خانه به استقبال و خوش آمد گویی آمدند داخل حیاط ، گویی چندین ساله که ما رو میشناسند ، ( در تمام این لحظات داشتم سپاسگزاری میکردم )

    شب با پذیرایی انگور و هلو  از میوه های باغ خودشون و کلی خنده و شادی گذشت ، با احترامی خاص و رختخوابهایی که دستان خدا برامون پهن کردند به صبح رسید .

    صبح که بیدار شدم به عزیز دلم گفتم : موافقی بریم پشت بام ؟

    گفت : بریم !!!

    خدای من حدس بزنید چی دیدم ، بالای پشت بام انگورها و فلفل قرمز و میوه ها ، حمام آفتاب گرفته بودند که به کشمش و پودر پایریکا و پودر فلفل قرمز و میوه خشک تبدیل بشن و اون بالا از پشت بام طبقه سوم که پایین و نگاه کردم  یک سمت حیاط  باغ انگور پرباری دیده میشد  و سمت دیگر ساختمان درختان سیب و سمت دیگر درختان پر بار هلو انجیری و شفتالو و انواع سبزی خوردن و فلفل و گوجه و بادمجان .

    و من غرق در می مست الله بودم .

    صبحانه ای بی نظیر ، نهاری که در کمتر رستورانی با این کیفیت میشه پیدا کرد و در آخر چند تا صندوق از تمام خوشمزه ها بهمون دادند و به جرات میتونم بگم از زمانی که عضو سایت شما شدم این دومین هدایت پررنگ و جذاب زندگی من بود و البته تواناییم را در چگونگی دریافت این پیغام الهی بالاتر برد و من هر لحظه از خداوند همصحبتی و دریافت هدایتش و توحید و توکلش را طلب میکنم .

    مورد دوم که در سفر استاد توجهم و جلب کرد ، تفاوت نوع موهای اون خانم که در کنار دریاچه نشسته بودند با موهای دو تا بچشون بود و خیلی قند توی دلم آب شد .

    استاد عزیزم و مریم جون سپاسگزارم که اینقدر خوبید .

    خدای قشنگم سپاسگزارم که عاشقانه هوامو داری .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2649 روز

    یه نام خداوندی که وظیفه ی هدایت ما را به عهده گرفته است.

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    درود بر عاشقان حل مسائل

    وااااایییی خدااااییی من فوق العاده بود . یعنی دمت گرم استاد که اینقدر میتونی خوب ذهنت رو کنترل کنی.. اولش استاد رفت پله رو خودش تعویض کنه و اینکارو کرد ولی پله برعکس کار میکرد و استاد تلاش کرد که درستش کنه ولی نتونست و بعد گفتش خب اوکی بذارم بسپرمش به خدا .. حالا چیکار کنیم ؟؟ اگه من بودم حتما غصه میخوزدم و میزدم توی سر خودم و به احتمال زیاد یه چند تا فحشم میدادم خخخخخخ.. ولی استاد گفتش که بچه هاااااا بریم لذت ببریم !!! بریم یه غذای خوشمزه بخوریم با تزیین دوست عزیزمون که خیلییییی غذا های خوشمزه میپزه وااااووو دهنم آب افتاد چون من خیلی سالاد اولویه دوست دارم.. و بعدش بازم استاد رفتش شنا کردن و اینا ..

    با موزیک زیبای پورتو ریکو از 25 باند..

    خیلی موزیکای 25 باند رو دوست دارم.. اون خانمه با دوست پسرش خیلی قشنگ اهنگ میخونن ..

    وقتس استاد نتونست مسئله زو حل کنه وبه جای اینکه غر بزنه اون رو سپرد به خدا و رفتش لذت بردن .. من گفتمممممم من مطمئنم خدا یه دست کار بلد بزای استاد میفرسته !!!

    چرا این حدس رو زدم ؟؟

    افرین احتمالا درست حدس زدید.. یاد مسئله ی اینترنت RV افتادم که استاد مودم اینترنت وایرلس از شزکت verizon خریداری کردن و رفتن مودم رو وصل کنن و رقتن بالای RV ولی نتونستن مسئله زو حل کنن و اونجا هم استاد به جای اینکه غر بزنن ،، رفتن لذت بزدن و خداوند یکی از دستای کار بلدش یه نام آقای جیمز زو بزای ما فرستاد و آقای جیمز با اون سن و سالش چقدز پر کار بود و با عشق کار میکرد و میخواستن برن آر وی بخرن بزن مسافرت و آقای جیمز دستی از دستان خدا شدن و مسئله اینترنت آر وی رو حل کردن ..

    اولا چقدر خوبه که استاد وقتی به یک مسئله ای برخوزد میکنن اول خودشون دست به کار میشن تا اون مسئله زو حل کنن و اگر موفق نشن ناامید نمیشن بلکه خیلی راحت به خدا میسپرنش و خپا هم خیلی سزیع جواب میده !! مثل آمازون که خیلی سزیع پکیج های پستی زو میفرسته !!

    خدا هم همیشه سزیع الجوابه !!!

    اینجا هم بزای مسئله آز وی استاد اول خودش دست به کار شد و بعد نتونست مسئله رو کامل حل کنه و بعد سپزدش به خدا واینجا من گفتم من مطمئنم خدا یه دست کار بلد زو بزای استاد میفرسته و همینم شد !!! و اینجا هم یه آقای مسن خیلی کار بلد به کمک استاد اومدن و مسئله حل شد..

    به ایمان میگن اعتماد داشتن به خدا

    اصلا الکی نیست که این امریکایی میگن

    in god we trust

    چون به نظزم همشون از این الگوی هدایت خداوند بزای حل مسائلشون استفاده میکنن !!! و اونا میدونن و باور دارن که خدا هدایتشون میکنه و دستش زو بزاشون میفرسته !!!

    این ادما واقعا با عشق کاز میکنن حتی توی سن بالا هم با عشق کار میکنن و پر کار هستن و امیداور هستن و به خاطر همینه که اینقدر شاداب و سرحال هستن …. اصلا فکز نمیکردم این مکانیکه 80 سال سنش باشه !!! چقدزرررررر پر انرژی بود!! دمشون گزم بابا..

    این کشوز زو کارافرینان ساختن .. این کشور زو کار افزینانی ساختن که با عشق کار میکنن !!

    و به نظزم دلیل سرزندگی این کشوز اینه که همشون یا اکثرشون با عشق و جون و دل کار میکنن و از مسیر علایقشون لذت میبزن !!! دمشوم گزم ..

    چه دریاچه ی زیبایی..

    چه غذاهای خوشمزه ای..

    چه غازهای باحالی.. جالبه چرا این کشوز همه ی غازاش یه شکلن !!

    چه آهنگ قشنگی.. پورتو ریکو از 25 باند

    اها اون حوله چه باحالللل بود اولش نمیدونستم حولش خخخخخ

    کلید قسمت 42

    in god we trust

    خدایا شکزت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 961 روز

    بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها

    سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار

    این دریاچه چقدر زیبا و دوست داشتنی بود

    چقدر فضای قشنگ و باحال بود .

    چقدر طبیعت جذاب و دوست داشتنی

    هر چقدر نگاهش کنیم سیر نمی شویم از این همه زیبایی و نعمت های بی پایان الهی

    خدایا صد هزار بار شکرت

    مسأله ای بوجود آمده است که باید حل شود

    آن‌هم پله آروی آیت که باید تعمیر سود

    و چقدر خوب از آمازون ابن پله را پیدا کرده سفارش دادین و آوردند

    واقعا که این آمازون کارها را خلی ساده ساخته است

    فقط همین مسأله را نگاه کنیم

    اگر در این سایت پیدا نمی شد کجا ها باید می رفتیم تا این وسیله را پیدا کنیم

    وقتی شروع کردین برای تبدیل کردن این پله و کار که باید انجام می شد را انجام دادین

    اما این برعکس بسته شده بود .

    وقتی در باز می شود پله بسته می شود

    اما وقتی در بسته می شود این پله باز می شود .

    بهترین کار اینجا بود که به خود سخت نگرفتن و از طرفی هم گرسنه شده بودین

    واقعا که این دوست عزیز. مان عزیز و دوست داشتنی است

    اینجا توی استیت پارک برا تون غذا آورده است

    به گفته استاد که این همه غذا های خوشمزه تو خونه شون نوشجان کرده ایم آنا بازهم امروز برا مون غذا آورده است

    آن‌هم سالاد الویه و مخلفات دیگر شأن را

    چقدر این انسان دوست داشتنی و عزیز است

    و چقدر از این کارش لذت می برد

    آن هم برای استاد که از حرف ها فایل ها و آموزش هایش کلی نتیجه گرفتیم و نتیجه گرفته است

    و خوبی کار اینجا بود که شما دوباره برای تعمیر ابن پله اقدام نکردین

    بلکه تصمیم گرفتیم که برین دریاچه و لذت بیبریم

    چقدر این گونه نگاه شما را دوست دارم

    من خودم اگر باشم وقتی یک کاری را شروع کنم خلی تلاش می کنم که حتما انجام بدهم

    و خلی به خودم سخت می گیرم که باید این کار سریع انجام شود

    و می دانم که خلی ازیت می شوم

    چون من هدایت خداوند را درست درک کرده نمی توانم

    اما شما اینجا و با ابن حرکت تان واقعا درس خوبی به دادید

    و اینجا آموختم که باید زور نزنم بلکه باید همه چی را ساده و راحت بیگرم

    و خداوند حتما راه حلش را برایم نشان می دهد

    و شما خلی قشنگ از این فضایی رویایی و قشنگ لذت بردین

    و استاد و مایک توی آب بودند و لذت بردند

    به گفته استاد که اب اینجا مانند پارادیس است

    و من یاد دریاچه پادرایس افتادم

    من این پارادیس را خلی دوست دارم و همه جایش برای من زیبا و رویایی است

    و این هوله استاد خلی قشنگ بود

    عکسی از صد دلاری روی این هوله بود و‌خلی بزرگ و شفاف معلوم می شد

    و شما واقعا همیشه و در تمام موارد تمرکز تان به زیبای ها و قشنگی ها است

    و ابن چنین نگرش داشتن واقعا قابل تحسین است

    وقتی برای حل کاری نمی چسپیم و واگذار می کنیم به خداوند تا خودش راه حلش را برای ما بگوید خلی ایمان قوی می خواهد

    و شما شب با خیال راحت گرفتید خوابیدید

    و فردا صبح استاد رفت که کارش را شروع کند

    خداوند یکی از دستانش را فرستاد که این کار را برای شما انجام دهد

    واقعا که من لذت بردم این حد از ایمان و باور داشتن به قدرت کیهان

    این آقای دوست داشتنی خودش می آید و اقدام بکار می کند

    تازه استاد را اجازه نمی دهد که زیر ماشین بی خوابد تا پله را بسته کند

    بلکه خودش با این سن و سال شروع بکار می کند و خلی حرفه ای و قشنگ ابن کار را به نحو احسن انجام می دهد

    و ابن را هم می گوید که من چهل سال تجربه ابن کار را دارم و نمی گذارم که شما زیر ماشین رفته پله را بسته کنید

    بلکه خودم این کار را انجام می دهم

    و با چی عشقی این کار را با بهترین شکل ممکن انجام داد

    واقعا من اینجا هنگ کردم

    و گفتم خدا مگر داریم چنین چیزی که خود فرد بیابد داوطلب شود برای انجام دادن این چنین کاری سخت و دشواری

    به این می گوید ایمان داشتن به خداوند

    به این می گوید ایمان داشتن به هدایت های خداوند

    به این می گوید باور داشتن به اینکه خداوند خلی خوب بلد است که این کار ما چی جوری انجام شود

    ما فقط توکل می کنیم و خداوند خودش بلد است که طرف خودش را انجام دهد .

    ما فقط باید طرف خود مان را انجام دهیم .

    ما باید نگران نشویم و احساس مان را خوب نگهداریم

    ما فقط در این چنین شرایط ایمان و توکل مان. ادله خداوند نشان دهیم

    توکل کردن و سپردن کار به خداوند ابن چنین قشنگ جواب می دهد

    واقعا لذت بردم و حال کردم

    واقعا که باور پذیری مرا خلی قشنگ ساخت

    واقعا که این فایل ها مملو از درس های بسیار بزرگ و رویایی است

    استاد عزیزم فقط می گویم از شما ممنون و سپاسگذارم

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هادی توکلی گفته:
    مدت عضویت: 2919 روز

    سلام.

    اینجا دیگه فوقالعاده عالی بود. داستان هدایت شدن و نچسپیدن.

    چقدر عالی احساس خوب داشتن مهم هست و اتفاقات خوب را بعد خودش میاورد.

    چقدر جالب که استاد به محض سختی کار که اگر ادامه میدین در همون روز حتما توجه روی نشدن و ناخواسته بود. و با تفریح لذت بردن از غذا و کنار ساحل زیبا کلا این مسئله به دست فراموشی سپرده شد، که این مسئله نشدن احساس آدم را بد کند. و بعدش فردا که صبح زود با احساس خوب و حالت آماده و تازه شروع به کار کرد و البته که این باور که حتما هدایت میشویم هم واقعا واضح و آشکار بود این فرد با باورهای که صدها هزار بار تکرار و تایید شده است و تقریبا بصورت عادی این معجزات و هدایت وارد زندگی استاد میشه. و البته چیزی مهم که خیلی مهم است که با این روند عادی شدن هدایت دوباره آگاهانه در ذهنش تایید میکنه و سپاسگزاری میکند.اینها مواردی بود که البته در اینجا بصورت واقعی و با تصاویر میبینیم و در دوره ها بصورت شنیداری و این ترکیب تصویر دیدن و شنیدن یک موضوع باور پزیری مارا از قانون و ثابت بودن قواتین بیشتر مستحکم تر میکند. خدایا شکرت از این همه نعمت های فراوانت. از سلامتی که من تقریبا دوسال ببشتر شده اصلا مریضی نشدم. که قبلا همیشه معده درد سر درد بودم.

    و حالا با درک این قانون عملا از جهت سلامتی خیلی خوب شده خدایا شکرت.

    خدایا ازت میخواهم که این احساس سپاسگزاری واقعی که با تمام وجودم با شوق با اشک شوق سپاسگزاری کنیم بیشتر کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    Princess Ela گفته:
    مدت عضویت: 2450 روز

    به نام خداوندی که این قدرت را به ما داده که خالق هر لحظه از زندگیمون باشیم!

    با عرض سلام خدمت استاد بی نظیرم و خانم شایسته که عاشقشم و مایک دوست داشتنی ام و همه ی دوستان خوبم

    سفر امروزمون چقدر زیبایی و هدایت های متنوعی داشت….

    یعنی دیگه اصلا نمیتونم به غیر از این سفرمون…به غیر از فایل سفرمون صبحمو با چیز دیگه ای آغار کنم..از شبش انقدر هیجان دارم…انقدر کیف میکنم که با خودم.میگم فردا صبح قراره کجاها بریم و چه اتفاقات زیبایی رو قراره تجربه کنیم خدا چی واسمون تدارک دیده…

    وای استاد عزیزم این قدرت شما که از همه چیز به بهترین شکل لذت میبرید این ارامش..این توکل یعنی واقعا زبان تصویر..همه چیزو نشون میده به قول مریم.جانم

    اری از زبان تصاویر همه چیز قابل لمسه

    واقعا بی نهایت نکته ها نهفته بود تو این قسمت سفرمون

    اینکه استاد انقدر در زمان و مکان مناسب هستن …انقدر هماهنگ با خواستشون هستن انقدر قدرت توکلشون بالاست که صبر کردن که خداوند تو زمان مناسبش هدایت کنه…عجله ای تو کارشون نبود…اجازه داد به خدای درونش که اون هدایتش کنه برای درس کردن پله ی rv

    صبر و ایمان معجزه میکنه…باید تو زمان مناسبش حتی اون اقا میومد که خیلی هم خوش تیپ بودن? و دست خداوند میشدن…استاد واقعا باور کردم که تو قرار نیست کاری کنی تو فقط حست خوب باشه تو حال خوب باشی جهان کارشو بلده خدا کارشو بلده…

    هر وقت این قدرت استادو میبینم

    واقعا فقط میگم منم میتونم

    وقتی استادم تونسته پس ماهم میتونیم به شرط فقط متعهد شدن به خودمون به قوانین

    واقعا کار سختی نیس

    تا زمانیکه ما سختش نکنیم

    استادم

    حولتون منو کشت?…نمیدونم چرا ولی خیلیییی زیبا بود اصلا خیلی بدجور جذبم کرد

    خیلی فوق العاده بود

    ما هر لحظه همسفر شماییم استاد عزیزم

    و با تمام وجودم با همه ی وجودم لمس میکنم احساس میکنم این لذتو, زندگیم دگرگون شده و بیشترم میشه

    اینقد که تو جهان فراوانی هست اینقد که زیبایی هست اینقد که ثروت هس اینقد که دوستان هم فرکانس هست پس منم میتونم

    واقعا کلمات قادر به نشون دادن خوشحالیم نشون دادن این همه زیبایی نیست

    کاش با کلمات میتونستم بگم استادعزیزم چقد عاشقتونم

    چقد عاشق خودمم

    عاشق زندگیمم زندگی که خودم میتونم خلقش کنم

    یکی از دوستان عزیزمون تو یکی از کامنت ها نوشته بودن که اینا رو مینویسم فقط برای خودم که وقتی اومدم سایت ببینم و بخونم و باز مرور کنم و تمرین…

    و بعد بچه ها هم استفاده کنن

    اره

    من مینویسم برای اینکه بگم به خودم که چقدر خوشبختم که تمرین.کنم

    یاداوری کنم که چقد خوشبختم که قوانین خداوند را درک کردم…

    برای اینکه لایق بهترین هام

    و باز تلاش میکنم

    به امید روزی که هممون کل خانوادمون از نزدیک ببینیمتون استاد فوق العاده ام…مریم خانم تو ماهی..جانیِ.بی نظیری

    عاشقتونم

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    میثم شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    سلام و درود خدمت دوستان و همسفران عزیزم .

    استاد جون باعشق .مهربانوی عزیزم .

    زبان تصاویر داره با ما چکار میکنه خدایاشکرت.

    درسی که تو این قسمت خیلی بدردم خورد و یکی از پاشنه آشیلام بود .

    این بود که وقتی من یه جا گیر میکردم و تمام تلاش مو میکردم تا یه کاری رو انجام بدم یه مشکلی رو راه حلش و پیدا کنم . یا گره ایی تو کارم می افتاد . خودمو به درو دیوار میزدم تا همون لحظه حلش کنم .

    و کلی انرژی ازمن گرفته می‌شد و نا امید میشدم . و اون کارو بیشتر وقت ها نیه تموم رها میکردم و دیگه سراغش نمی رفتم .

    مثلا یه شیر خونه خراب میشد دست میزدم و میریختمش به هم دیگه نمی تونستم جمعش بکنم . و اعصاب خوردی یکی می اومد نصبش می‌کرد و و اعتماد به نفسم و می‌برد زیر سوال .

    (اگر مکانیک میشدم از اون میکانیکی میشدم که پایان کار کلی پیچ اضافه می آوردن🤣)

    اما استاد تو این قسمت کاملا به روش شما ایمان آوردم و متوجه شدم باید کوتاه بیایی بعضی جاها و رها کنی و به خود خدا بسپاری تا پارو بزنه و دستانش و ایده یا الهاماتی رو توآرامش و رها بودن بهت برسونه . تا با بهترین کیفیت اون مسئله رو حل کنی .

    خداروشکر استاد عزیزم به این مسیر و سری سریال سفر به دور آمریکا هدایت شدم و تصمیم گرفتم ادامه بدم به لطف الله 💎❤️🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو

    این فایل با اینکه 14 دقیقه بود ولی پر از درس‌های عملی و زیبا بود که برای من ساعت‌ها جای فکر گذاشت..

    از همون اولش که با یه رابطه فوق العاده شروع شد که من هر روز تحسینش می‌کنم

    این حد از هماهنگی این حد از عشق معلومه که قابل تحسینه….

    می‌رسیم به حل مسئله

    همونطور که می‌دونین بزرگ یا کوچیک بودن مسائل فقط توی ذهن ماست و راه حل همشون یکیه یعنی فرقی نمی‌کنه که تو قراره پله یک آروی رو درست کنی و یا یک مشکل بزرگتر رو حل کنی که همه میگن حل کردن این مشکل غیر ممکنه

    خودم افتادم وقتی که به یه تضاد برخوردم…

    البته این مسئله و تضاد من توی مشکلات اداری بود…

    از خودم و ذهنم پرسیدم آیا تو هم همین مراحل رو برای حل این مشکلت طی کردی که راه حلش به تو گفته بشه اگه بخوام با خودم واضح باشم و کمال صداقت را رعایت کنم باید بگم که من هنوز به این مدار نرسیدم در واقع وقتی که این سوال را از ذهنم پرسیدم ذهنم یه جوابی بهم داد که منو قانع کنه مثلاً بهم گفت خب تو حل کردن مشکل پله آروی رو با حل کردن اون مشکل یکی می‌دونی

    شاید وقتی ذهن این سوال از هر کس دیگه‌ای بپرسه..

    بهش بگه خب معلومه که نه من یکی نمی‌دونم پس حق داشتم که واکنش متفاوتی داشته باشم

    ولی در واقع حقیقت این نیست

    تفاوت مسائل فقط توی ذهن ماست و وقتی که این تفاوت توی ذهن ما برداشته بشه راه حل همشون یکیه اینجوریه که تو باید اجازه بدی تا خداوند هدایتت کنه و وقتی هم در تنش و احساس بد باشی نمی‌تونی هدایت خدا رو دریافت کنی وقتی که در این حالات باشی یعنی عصبانیت استرس نگرانی فقط الهامات شیطان و پیشنهادهای شیطان رو قراره بشنوی

    خداوند وقتی ما را هدایت می‌کنه که ما نشون بدیم بهش ایمان داریم

    من ایمان را خیلی واضح توی این قسمت دیدم توی همین قسمتی که استاد وقتی دید این مسئله براش پیش اومده این مسئله رو رها کرد استرس و نگرانی رو کامل از خودش دور کرد گفت خب حالا بریم لذت ببریم و احساسمونو خوب کنیم چون استاد خیلی خوب می‌دونه وقتی که در احساس خوب باشه خداوند بهش بیشترین الهاماتو می‌کنه و مسائلش رو حل می‌کنه…

    به یاد وقتی افتادم که برای نصب اینترنت روی سقف آروی این مسئله هم توسط یکی از دست‌های خداوند حل شد خیلی ساده و راحت دقیقاً مسئله پله برقی هم همین جوری حل شد یعنی یکی از دست‌های خداوند که 40 سال بود کارش این بود اومد و این مسئله هم خیلی راحت حل شد…

    بازم مقاومت ذهنم اومد سراغم که نه این مسئله رو که استاد حل نکرد یکی دیگه اومد و حلش کرد ولی جواب واضح من برای این سوال اینه که پس چرا این اتفاقات برای همه نمی‌افته اگر استاد خودش رو کنترل نمی‌کرد و الگوی حل مسائل رو رعایت نمی‌کرد معلومه که این اتفاق نمی‌افتاد….

    واقعا ما باید هر لحظه مچ ذهن رو بگیریم حتی وقتی که از ما انتظارات بیجا داره مثلاً ذهنم از من توقع داره که همه مسائل رو خودم حل کنم و هیچ دست خدایی نیاد و بهم کمک نکنه ولی در واقع من نمی‌تونم این کارو کنم نمی‌تونم همه مسائل رو خودم شخصاً حل کنم ولی می‌تونم احساسمو خوب نگه دارم و به الهامات درونم گوش بدم و اجازه بدم دستای خداوند توی زندگی جاری بشه

    همین دستای خداوند هستند همین زندگی اجتماعی هستند که به ما معنای بیشتری میدن

    خواستم یکم از گفتگوهای ذهنم و مقاومت‌هاشو بنویسم و بهش پاسخ بدم تا یادم بمونه که ذهنم از هر روزنه‌ای برای نگه داشتن من استفاده می‌کنه…

    می‌خواستم دوباره یه یادی کنم از آمازون که مسائل رو خیلی راحت کرده و همواره داره ثروت می‌سازه توی آمازون می‌تونی همه چیزو پیدا کنی حتی پله آروی که هر جایی پیدا نمی‌شه و دقیقاً می‌تونی یک روز بعد حتی اگه در منزلت نیستی در یک استیت پارک سفارشت رو دریافت کنی

    دقیقاً الهامات همینجوریه الهامات باعث پیشرفت ما میشه الهامات باعث میشه که ما ایده‌ای دریافت کنیم که برامون ثروت ساز باشه الهامات باعث میشه که ما آرامش داشته باشیم

    باعث میشه که ما ثروت‌های بی‌اندازه بسازیم…

    من توی این فایل اطمینان استاد عزیزم رو برای هدایت شدن دیدم وقتی که این مسئله را رها کرد و رفت که لذت ببره این کار فقط از کسی برمیاد که ایمان داره به خدای خودش و می‌دونه که هر لحظه خدا داره هدایتش می‌کنه و خدا هیچ وقت یادش نمی‌ده حتی اگه ما یادمون بره…

    استاد عزیزم شما بارها گفتید که فرکانس صداقت رو میشه از شما دریافت کنیم من توی این فایل بیشترین فرکانس صداقت ایمان و عمل را از شما دریافت کردم و خدا را شکر می‌کنم…

    همین که دست‌های خدا توی زندگی استاد جاریه واقعاً همه چی رو زیباتر کرده اینجوریه که بعد از سخت کار کردن و حل مشکل پله برقی آروی یهویی یه عالمه غذای خوشمزه روی میز قرار می‌گیره که می‌تونی بری کلی ازشون لذت ببری…

    همون زنگ تفریحی که خدا بهت میگه خب بنده من حالا که انقدر به من ایمان داری و می‌دونی من مسئلتو حل می‌کنم بینش بیا که برات ناهارو حاضر کردم

    خوب حالا که ناهار خوردی من می‌خوام ببرمت به یه دریاچه که بیشتر لذت ببری یه دریاچه‌ای که پر از گل‌های نیلوفر و انعکاس آسمون توی این آب زیبا…

    مریم جانم واقعا که شما فیلمبردار ماهری هستید اون ایده‌ای که سرعت ابرها رو توی تصویر به ما نشون دادید فوق العاده بود می‌تونم ساعت‌ها راجع بهش بنویسم و شما را تحسین کنم که انقدر ذهنتون خلاقه و انقدر بی‌نظیر فیلمبرداری می‌کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 664 روز

    چه دریاچه زیبایی، چه اب نامحدودی، خدایا شکرت

    مرغابی ها هم لذت میبرن

    ما مجهز به الله اکبریم

    من هیچ وقت نمیفهمیدم چی میگفت اون دعا

    استاد نحوه برخورد شما با مسائل خیلی درس داره، اینکه اینقدر تسلیم هستین که زور نمیزنید برای یک مسئله و باور دارین خدا هدایت میکنه و در عوض میرین لذت میبرین به من چیزهایی رو درس میده

    ایمان به خدا، باور درست، زور نزدن بیجا، لذت بردن از زندگی، تسلیم بودن، تفکر مثبت، ایمان به درست شدن امور،

    تو سفرنامه میشه خیلی از قانون ها و نحوه برخورد استاد را درک کرد و باد گرفت

    ابرها رو ببین بسیار زیبا هستن خدایاشکرت این جهان زیبا را خلق کردی. خداروشکر منو افریدی

    استاد دلار دارید اونم چه دلار بزرگی

    و دست های خداوند هادی از راه رسیدند. خدایا شکرت

    هم غذا خدا میفرسته و هم متخصص خبره وقتی در مدار توحید باشی همه کار واست میکنه

    وَلَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ

    و هر که در آسمان ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و همه برای او فروتن و خاضع اند

    درود بر این انسان نازنین

    درود بر امازون که همه چی داره و منم بهش علاقمند شدم

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    بنام خداوند غفور و رحیم.

    بنام خداوندیکه هر لحظه هدایت را بر قلبمان جاری میکند..

    این فایل فایل نماد ثروت برای من بود..ثروتی که فقط با توحید معنا و مفهموم میگیرد..

    سلام به بهشت همیشه جاویدانم.

    به بهشتی که لذت و خوشبختی و سعادتمتدی را در این دنیای گذارا به من آموخت…

    ………

    آنان از تو عذاب را شتابانه می خواهند در حالی که خداوند از وعده اش هرگز تخلف نمیکند ،همانا یه روز نزد پروردگارت چون هزار سال از سال هایی است که شما به حساب می اورید ..

    این آیه باوری شد تا بدانم این زندگی دنیا اگر هزارسال من عمر کنم..در نزد پروردگارم یه روز می باشد…

    روز گذشته دو تا گل زیبا به رنگ بنفش روی پیچکهای خونمون داشتن طنازی میکردم..امروز دیدم دیگه گلهای دیروز دیگه وجود ندارن..دیگه پژمرده شدن…

    دقیقا منو یاد این ایه زیبای الهی انداخت..که هر روز به زندگی با احساس خوب نگاه کنیم و لذت ببریم…

    برییم سراغ نکته زیبای این فایل..

    استاد عزیزم چقدربا استقامت از این قانون بدون تغییر الهی استفاده میکنن تو زندگی روزمره شون..

    یادم از فایل توحیدی کامنت رضا عطاروشن افتاد..

    چقدر درکمون هر روز به قانون داره قوی قوی تر میشه..

    خداوند را سپاسگزارم که مرا هدابت نمود…تا درک کنم و در رفتار بتونم دقیق باشم!

    صحبت رضای عزیز.!..

    در طی این ده سال که همراه شما هستم چندبن بار به بن بست رسیدم و واقعا نمی دونستم دیگه چکار کنم!و الان زبان شما شنیدم که بخاطر این بود که من روی خودم حساب می کردم که باید یه کاری انجام بدم یا به تصمیمی بگیرم که از قافله عقب نمونم ..

    (دقیقا همون عجول بودنمون توی هر جنبه هایی از زندگیمون من حقیقتا خیلی ضربه های شدیدی از این مورد خوردم..که همیشه میخاستم در برابر تصمیمات زندگیم بدو بدو کنم.بدو بدو ،منظور یعنی تقلا برای زودتر رسیدن…یعنی احساس بد داشتن..که وقتی اونو به هر تقلایی بدست میوردم احساس خیلی لذتی نداشتم…و حالم خیلی خوب نبود!..

    باز یسری مشکلاتی رو برام بوجود میورد..جوری که دست بکشم….

    بقیه صحبت رضای عزیز…

    از این لحظه تصمیم گرفتم بیشتر از قبل خودم از مسیر رشد و پیشرفت خارج کنم و اجازه بدم خداوند مسیر رو بازسازی کنه و من در مسیری که خداوند برام طراحی و برام فراهم کرده به زندگیم ادامه می دهم.

    استادم این فایل دقیقا همین باور قوی رو شما داریید از برخورد به مسئلتان در عمل انجام میدین…

    میخام بگم حرف تا عمل خیلی خیلی خیلی زیاد متفاوته…چون رفتارمون وانمود میکنه مسیرمون درست هست یا نه…

    حرف که همه میزننن.

    همیشه من از بچگی..با این دیدگاه مشکل داشتم..

    وقتی میدیدم قول افراد فقط در حد حرفه همیشه برام سوال بود؟که چرا!..

    دیدم کل زندگیمون بر همین پایه هست که منم دقیقا داشتم همین رفتارو تو عمل انجام میدادم..

    و امروز سپاسگزار خداوندی هستم که مرا هدایت کرد و هر روز ایاتش را بیشتر بر قلب مبارکم میبارد…و بدانم و بیشتر درک کنم تا در مسیر راسخون فی العلم باشم …

    چقدر اون حوله پول دلار امریکا زیبا بود چقدر این کشور توحیدی عمل میکنن.که میان پولشون بصورت طرح روی اجناسشون میزارن..و این نشون دهنده اینه که این کشور ثروت و احساس خوب رو دوستدارن و اینو میتونم توی تمام برنامه های خارجی این نوع نگرش را درک کنم!…

    برنامه کارتونی انشرلی..برنامه خانواده دکتر ارنست ووووو همه اینها نماد آرامش و احساس خوب !را برای درونم ثبت کرد..

    و در نهایت چقدر ابتنی توی اب شیرین کیف داره منم به لطف خداوند بهش هدایت شدم..لذتی داره که نمیشه با هیچ چیزی مقایسش کرد…

    و در پایان صحبت استاد عزیزم را برای دومین بار تکرار میکنم.

    خدایا شکرت که اینقدر به ما لطف داره دستانشو برامون میاره..

    همون هدایت پروردگار و آسان شدن بسوی آسانیها!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2557 روز

    خدایا شکرت

    به نام خدای درس و اهرم رسوندنت به خواسته ها و اهدافت

    سلام و صد سلام به استاد و مریم عزیزو دوستان خوبم

    خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکر

    بابا استاد شما عجب اراده تحسین برانگیز و فولادین و انرژی شاهکاری داری تو بهبود بخشی

    حالا دلیل شو عمیقا حس میکنم که گفتین وقتی خودتون انجام میدین عزت نفس بیشتر و کلی درس میگیرید و قانون هایی

    مثل

    ساده خواهی کارا و دریافت الهامات و فکر کردن و در اده هارد به روی ایده های نو و ساده تر و بهتر گشودن

    تکامل در اتمام و انجام کار

    در بهبود ابزار و هدایت شدن و سادگی کار

    کمک خدا و حمایت و نظارت و ندای درونت

    عادت نیمه تمام نگذاشتن و تمام کردن

    عادت جا نزدن و ادامه دادن

    عادت کنترل ذهن و ساکت کردن نجوا های نومید وار

    عادت 10 سانت مونده به طلا

    عادت خلا ایجاد کردن و دریافت نعمات و امکانات و زیبایی ها و پاکی ها و ثروت و پول که از مرکز پاکی میاد مثل خودمون و در مدارش قرار گرفتن

    عادت لذت از هرکاری

    عادت استفاده از اهرم رنج و لذت

    عادت حساب رو خدا و توحید

    عادت سپاسگزاری

    عادت تکرار و بمباران و بالا بردن صدای خدا که میگه

    ادامه بده تو موفق میشی تو تمومش میکنی اتفاقات و نتایج فوق العاده ای در راهه افرین

    تو مایه افتخارمی افرین برو تو دل ترسات ماشالا ادامه بده پاداش رو ادامه دهندگان میگیرن

    من بهت میگم تو شروع کن

    بهت میگم چجوری پیش ببریش

    افرین ماشالا

    ایول

    معلومه داری عالی عمل میکنی به اگاهی ها

    و………….

    عادت درخواست

    عادت عملی کردن اگاهی ها

    عادت تو دل ترس ها رفتنا

    عادت افزایش عزت نفس و قدرت هات

    خب حالا قضیه چیه که اینارو فهمیدم؟

    من دو یا سه روز پیش شایدم دیروز نمی دونم

    تو اهداف کوتاه مدت هفتگی و نهایتا یه ماهه کلی مورد و تمیز کردن حیاطونو نوشتم

    (غضیش هم اینه که به خاطر اینکه چند بار حیاط رو شسته بودم با اب همه اشغالا و ………… زیر قفس جوجه ها جمع و از در بیرون نرفتن

    هی جوجه ها غذاشونو میرختن اونجا خراب کاری میکگردن و………… و اونجا وحشتناک بوی گند میداد بوی بد ترین …… همونایی که رو تخم مرغای امازونی تون بود و کلمه جالبی نیست میداد)

    باید تمیز میکردم باید فرکانسشو مناسب و اتو اشغال و بیرون و نعمت و زیبایی و طبیعت میزاشتم که وارد شه خدارو شکر نشونه ها منو فرستاد با اعرم لذت اب بازی ، برای خودمون ارزش قائل بودن و تو محیط پاک و خوشبو زندگی کردن و 10 سانت مونده به طلا

    شروع کردم

    غضیه اب بازی هم اینه که قراره منو مامانمو خواهرمو داییم تو حیاط اب بازی کنیم

    قبلا منو بابام و خواهرم

    منو خواهرم

    منو محمد مهدی پس داییم و خواهرم

    منو خواهرم و پسر خالم بازی کرده بودیم

    ولی داییم نه

    انقدرم با او خوش خواهد گذشت که نگو

    خلاصه رفتم تودلش خدارو شکر برای شروع خدا با دستاش کمکم کرد

    وای خدا هرچی تمیز میکردم بازم انگار نه انگار اینهمه قدم برداشتم ولی در نهایت اشکار شد

    بزار کلششو نگم

    بزار به اصل بپردازیم و درسها و قسمتهای مهمش

    خدایا شکرت برای بردن چوبای نئوپان که خیلی تیزن و خدا بهم الهام کرد و باچرخ دستی بردم و صحنه ای که اونا تو زندگی در بهشت با یه چهار چوب و چرخ ساده تلویزیونو بردن جلو چشمم اومد و باهدایت خدا اونا بردم

    درس تکامل رو خاک هایی که ماه ها روی هم انباشته شده بودن و با یه جارو از بالا به پایین نمی رفتن بهم داد

    انگار مثل سرب چسبیدن

    ولیییییییییی

    ادامه دادن و تداوم و مداومت لایه لایه اروم اروم اونقدر ساده و بدیحی با تکامل خاکارو برد که انگار نه انگار قبلش انقدر سخت به نظر میومد

    چندش ترین کارا با ابزار مناسب و خدارو شکر کوجود بودن و داشتنش حل شد

    ارزش کوچک ترین تا بزرگ ترین ابزار واقعا عملی ملموس تره

    از خاک انداز ملاقه شکل برای خالی کردن اب لجن بسته ای استفاده که درم که تو چاهک کوچیک ماه ها با تکامل و ذره ذره جمع شده بود

    خیلی کارمو ساده کرد برای شروع حتی نمی دونستم چجوری باید حلش کنم ولی به قول استاد وقتی قدم برمیداری هدایت میشی

    هی اروم اروم لایه لایه اشغالای بوگندو رو که با بیل جمع و تو پلاستیک میریختم تو ذهنم داشت اینا هم زمان میچرخید

    1 اه بابا ولش کن بیخیال به من چه

    اصلا نخواستیم وچرا مننننننننن اخههههههههه؟

    2 افرین ادامه بده

    وقتی این نکبت ( ببخشید خیلی مودبانه نیست) هارو بیرون بریزی ثروت و پاکی و پول و نعمت و مشتری و شادی و طبیعت میاد

    ( راستی قبل شروع تو موزیک هام پخش تصادفی رو زدم

    برام مثل نشونه امروز منه سایته

    که قانون خلا اومد و منو خیلی مصمم کرد )

    افرین

    ادامه بده

    کار های الانت نتایجتو میسازن فرکانس عالی و تمیزی بفرست ثروت تو مدار پاکیه

    هرلحظه ای که با لذت و احساس خوب و درس گرفتن و تمرکز و توجه به نکات مثبت مسائلتو حل و زنگی میکنی پشت صحنه خداداره کارایی میکنه اتفاقات و نعمت ها و هماهنگی هایی ایجاد میکنه که خواسته های فوق العادتو دسیابی میکنی و اتفاقات و اخبار و نشونه های بی نظیری دریافت میکنی

    (من موضوع پشت صحنه رو وقتی احساسم بد بوده عالی درک کردم

    روزایی که احساسم بد بوده و فرداش که احساسم خوب بوده یکی بهم میگه اره دیروز میخواستم فلان کارو برات بکنم یا فلان رو بهت بدم نشد

    ومن ارتباط بین احساسمو که درچه رو بست به اون نعمت رو میفهمم

    تو احساس خوبم

    وقتی داشتم به اتفاقات و نعمتها و نشونه ها و دستیابی به اهداف و نتایجم فکر و سپاسگزاری میکردم همون موقع هی اخبار و اتفاقات و نعمتها و دستیابی بیشتر زنجیر وار اومد که بعدا میفهمیدم از زمانی که احساسم خوب شد اینا داشت به هم وصل و به من میرسید و احساس خوب من اهرم و احساس بدم باز دارنده بوده)

    ادامه بده با این کارت پول میاد سمتت

    مثل استاد ببین چه قشنگ درس میگیره و قانونه هی بهتر درک میکنه از پیچکا و همه چی

    تو هم همین کارو کن

    تو لحظه حال زندگی کن

    الهاماتو انقدر قشنگ دریاف کردم اصلا نیاز داشتم به یه استراحت چون هی داشتم ورودی وارد میکردم و ذهنم مشغول کارا و برنامه های کار کردن روی خودم و سبک زندگی ثروتمند و خلا ایجاد کردن و……. بود

    خلصه صدای دومو هی بلند میکردم

    بعد یه موقعهایی میدیم یه یه رب بیست دقیقه ای هست ذهن داره واسه خودش حرف میزنه

    و افت انرژی مو تو موقع صحبت های ذهن و افزایش انگیزه و ایمان و قدرت و انرژی مو موقع حرفای خدا میفهمم

    اهان راستی امروز داشتم کامنتای جلسه یک عزت نفس رو میخوندم و رو کاغذ برای اولین بار داشتم کامنتمو رو کاغذ مینوشتم نه برای کمالگرایی ها نههه داشتم پاشنه اشیلای مشترکمو یاد داشت میکردم که تو کامنت رد پاکنم و برطرفش کنم ( تصمیم گرفتم درست و عمیق و عملی و با خودذن همه کامنتای لایک شده از جلسات عبور کنم) که هرچی قبلا هم فکر کردم تو احساس قربانی بودن و ترحم چیزی پیدا نکردم که این ذهن بازی و ازادی هنگام تمیز کردذن حیاط همه رو اورد جلوم

    باورم نمیشد

    من فکر نمیکردم این پاشنه اشیلو هم داشته باشم

    حالا فردا کاملشو تو جلسه یک عزت نفس مسنویسم

    دیگههههههههههههههه چی بگم از مزایاش؟

    اها نشونه اومد که تو مسیر درستم

    مهمون شدم بستنی رو

    و با توجه به قانون لیاقت بهترین بستنی رو انتخاب البته خودم حساب کردم که خود خواهی نباشه بگم به من چه او

    و همش در طول کار ذهنه میکفت بسه خسته شدم دیگه باشه بعهدا و………

    همزمان حلسه 4 عزت نفسم پلی بود بعد اون دقیقا داشت با من حرف میزد

    چقدر امروز رفتم تو دل ترسام

    تمام گوشه های حیاط گونی و اشغال و اجر و …. بود توشم تمام سوسک و عنکبوت و………….. اونم انواعش

    خدایا شکرت چقدر به ترسام غلبه کردم چه یه تیر و صد نشونی بود این حیاط

    چقدر رشد کردم و هی تحسین که افرین

    اونورم استاد داشت میگفت تنها راه ترس تودلش و…………… هست و من هی عمل میکردم

    و با فاتخار میگفتم افرین به میزانی که ضعف شخصیتی توهم و ترس هاتو برطرف میکنی میتونی پیشرفت کنی

    رسیدیم به قفس جوجه ها

    اوه اوه

    اولین تجربمون بود و پوست طالبی و نون و……….. همون جور تلنار و به قطر 3 سانتی ارتفاعش شده بود خودمم الان نمی دونم چجور تمنیزش کردم من نبودم خدا بود کار حضرت فیل بود اون کار

    تازه یه چیز باحال 3 تا چمنم درموده بود

    حساب کن چجور خراب کاری هاشونو اب و میوه و ……….. خاک شده بود

    خلاصه به لطف و هدایت و ندای رب تمیز شد واقعا شکرت

    من قبلی هیچ وقت طرف اقدامات بزرگ نمی رفت چون خودشو باور نداشت

    اخه داشتم بالا میاوردم

    بعد پاشنه اشیل پیدا کردم که بدم نمیاد بالا بیارم مامانم و… بگن اخی گنا داشتی نمیخواد انجام بدی و در برم

    باید بر طرفش کنم

    دیگه…………

    قانون کارما رو عمل کردم اخه داشتم موزائیک اضافه رو میبرم به محل اشغالای کوچمون که چند تا افتاد اول ولش کردم گفتم عب نداره چند تا هم افتاده بود اونا رو که من ننداختم بعد خدا گفت دوست داری برای تو جلوی خونتون کسی اینطوری کنه

    گفتم نه راست میگی

    برشون داشتم

    خدارو شکر

    من دنبال شرایطی برای عمل به اگاهی ها بودم وخدارو شکر این حیاط یه تیر هزار نون شد

    و اها موقع اشغال بردن اونم اونهمه بوگندو

    خب من توخونه ازین شلوار گشاد یندبادی گمونم میگن میپوشم

    اول میخواستم سه ساعت عوض کنم لی بپوشمو…………. گفتم نه

    باید برات حرف و نظر مردم میخوان بگن دهاتی بی کلاس پایین سهری یا هرچی بی اهمیت شه

    با شلوار گربه ای و خرگوشی گشاد و مانتو رفتم تو کوچه

    اخیش چه خوبه

    ووووواووووووووو درخواست

    بچه ها دارن تو کوچه بازی میکنن

    فوانین میگه خیلی اشغالا سنگینه کمک میخوای

    ولی نجوا میگه

    بده زشته

    خجالت میکشم

    خدا میگه بابا بچه اند از اینا شروع کن بزرگارو هم بتونی

    خب گفتم افرین عزیزم ایول

    گفتم بچه ها یکی میاد کمکم با افتخار اومدن

    پسر بچه اند دیگه

    بردن خدارو شکر خیلی تشکر کردم گفتن کاری نکردیم که فقط دستمون در رفت

    عزیزززززززززم

    خیلی ممنون

    برگشتم سری دوم اشغالا نجوا حاکم شد گفت بزار ببینم خودشون میان؟

    البته دوستا بهم میگفتن فلانی برو کمک ولی نیومدن

    اشکال نداره درس شد شده بار ها ولی درخواست کنم

    بار سوم هم گفتم ولی ته ته کوچه بودن نشنیدن

    به هر حال صد باریکلا به ستایش جون که نترسید و اقدام کرد و احساس و اعتماد به نفس فوق العاده ای که تجربه کرد

    ممنونم از خدا برای دستاش

    ممنونم از استاد برای درساش

    خ بخدارو شکر علاوه بر اینا که گفتم

    عادت به تعویق ننداختنمو قوی کردم

    قدرت تصمیم گیریمو قوی کردم

    ادامه دادن و نیمه نذاشتنمو قوی کردم

    اهرم رنج و لذتمو تقویت

    عزت نفسمو بالا

    کلی پاشنه پیدا کردم که خبر خوب برطرف کردنشون در راهه

    ببخشید این کامنتو باید تو بخش محصولات عزت نفس مسنوشتم ولی حسم بهم گفت با ادامه کامنت دیروز اینجایکیش کنم

    البته حتما باید اونجا در مورد تمارین بنویسم و مینویسم مفصل تر از قوانین و کل دوره فقط اینجا داستانه بود

    خب بزن بریم ادامه کامنت دیشبو شروع کنیم

    اها راستی یه مژده بدم امروز اولین روز تعدم ساعت 6 بیدار شدم

    یوووووووهوووووووووو ایول عزیزم تو نخوابیدی نگفتی ولش و……..

    خدایا شکرت لذت خیلی زیادش اینه که خدا منو بیدار میکنه چرا شو یه جا دیگه گفتم ولای الانم میگم اخه اینکه هیچ کس از پس بیدار کردنم برنمیاد و فراریه

    منو به توحید اورد

    و خدا امروز تازه 20 دقیقه زود تر بیدارم کرد و من واقعا متشکرم و خودمو تحسن میکنم که انقدر ازون ساعت عالی رو خودم کار و فرکانس عالی فرستادم و پر انرژی بودم و درس گرفتم و عمل کردم و مدارمو ظرفمو رشد دادم و نتایج فوق العادم که تازه در ساعت و روز های اینده مشخص و پدیدار و ظاهر میشه

    هوررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااا

    اها راستی مرز بین رهایی و ول کردن کار هم تو کامت قبلیم خیلی کمکم کرد و با خودم تکرارش کردم

    خداجونم شکرت

    لتس گو

    دقیقه

    1 خدایا شکرت من همین الان اهنگ پر انرژیشو دانلود کردم صبحها که میرقصم و ورزش میکنم با اهنگ قر قر قرش بده حرف اونارو ولش بده

    و خدا هست و خدا هست و خدا هست

    اینم اضافه میکنم

    برام مثبت بودن متن اهنگ و باور بد نداشتن خیلی مهمه

    2 خدایا شکرت خدای من چه ابرایی دیوانه کنندس

    3 خدایا شکرت حتما صد در صد خاطر اب بازی رو انشاءالله مینویسم

    4 اهان راستی خبر یه چیزیو یادم رفت بگم

    جوجه هامون با همن از همون روز که جدا بودن عصرش باهمشون کردیم

    الان باهم رفیق رفیق هستن و خبری از زدن نیست عزیزم چه خوب خدارو شکرت

    تازه یه ترسمم تبدیل به ایمان شده

    اونم گربه

    از گربه نمیترسما از خوردن جوجه هام میترسم که خدارو شکر الان خوب خوب شدم حتی چند دقیقه اونارو بیرون قفس تو حیاز رها گذاشتم

    قبلش شباهم خواب خرده شدنشونو میدیم و میترسیدم هستم هم گربه بیاد الان عالی شدم ولی جاداره چون بازم کوتاه تنها میزارمشون

    حالا رو ایمانم خیلی راه داره ولی تو این موضوع خیلی خوب پیش اومدم

    5 خدایا شکرت اخ خدا نینی رو ببین چه نازه

    6 خدایا شکرت عزیزم این خانم چه موهای خوشرنگیداره

    7 خدایا شکرت چقدر ساده میشه به یه بیچ رفت و لذت برد با یه روفرشی و اب

    و این لذت از هرچی که هست مارو به لذت بیشتر امکانات و تجهیزات و تفریحات و ازادی ببیشتر و مفرح تری هدایت میکنه

    9 خدایا شکرت اخ خدا دو تا فندق ناز

    10 خدایا شکرت شلوارکاشونو ببین خدای من

    به قول خالم اینا یاد و خاطر دهه شصتیارو زنده نگه داشتن(استیکر خنده)

    11 خدایا شکرت چقدر فسقلی و با نمکن

    12 خدایا شکرت چه کفشهای زیبایی

    13 خدایا شکرت برای این نیمکت ها که نمی دونم تو کامنت قبلی نوشتمشون یا نه ولی چه بهتر که بازم بنویسم

    تمرکز به نکات مثبت=ورود نعمت و ثروت و نکات مثبت بیشتر

    14 خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان با این زاویه های باحالت چقدر زیباست میای یکمی پایین همه چیز تو قاب متفاوت میشن

    15 خدایا شکرت ایول چه خفن شد صحنه تند

    16 خدایا شکرت چقدر ابرا فوق العاده اند

    17 خدایا شکرت برای تویوپ بازی و لذت

    18 ووووووووووووووواووووووووووو خدای من بابا ایول

    حوله دلاری بزن قدش

    من تو فکرم به پادری و کاغذ دیو.اری دلاری اندیشیدم ولی حوله نه

    19 خدایا شکرت چقدر خوشگله

    20 خدایا شکرت من عاشقتم استاد

    21 خدایا شکرت عاشقتم با لبخند و شادی لذت میبری از هر لحظه

    22 خدایا شکرت من عاشقتم استاد که ایده های خفن رولی میدی و سریع عمل میکنی

    23 خدایا شکرت عاشقتونم که با هم و با لذت و خنده استفاده میکنید

    24 خدایا شکرت باهم میچرخید خیلی باحال و با مزس

    25 خدایا شکرت بهبه گرم و شیرین

    26 خدایا شکرت خخخخخخخخخخخخخ ایول سبز

    27 خدایا شکرت چه مسیر و پله های زیبایی

    28 خدایا شکرت اخی عزیزم چه گلای زیبایی

    29 خدایا شکرت بابا عجب جاده زیبایی چه چمنای کوتاهی

    30 خدایا شکرت بابا این اوج ایمانه

    ببین بدون فکر کردن و چه کنم چهکنم تا شبببببببببب لذت بردید

    به کنار

    خوابیدید

    بابا ببین اید حد از اعتمادو

    به کار بگیر

    چه قشنگ خدابا این ایمانتون سوپر حرفه ای میاره

    31 خدایا شکرت هم خوره ابر اینترنت هم خوره مکانیک ایول

    32 خدایا شکرت خدای من چه اسمون و خورشید زیبا و بی نظیری

    33 خدایا شکرت خدای من چه پیچ جاده زیبایی

    34 خدایا شکرت چه سنگ بزرگ زیبایی

    35 خدایا شکرت چه جنگل رویایی ای به به

    36 خدایا شکرت افرین به استاد نازنینم که با اراده قدم برمیداره میزاره خدا رو کنه هماهنگیاشو

    37 خدایا شکرت نکته مهم اینه که استاد شروع میکنه که اون فرد میاداگه شروع نمیکرد اون از کجا میفهمید

    و من باید رو درک صبر دیروز و اجازه دادن به هدایت شدن و اقدام به موقع امروزتون کار کنم که ایشالا خدا عملی هدایت و راهنمایی و روشنش میکنه

    38 خدایا شکرت برای دستت که فرستادی برای یاریمون

    39 خدایا شکرت نکته مهم اینه که همسایمون بوده ما در زمان و مکان و استیت پارک منماسب هستیم

    40 خدایا شکرت خودمون اگه میخواستیم همچین خبره ای پیدا کنیم نمیتونستیم بی هدایتت

    41 خدایا شکرت چه اسمون با درخت نه چه درخت های زیبایی با بک گراند اسمون از پایین محشره

    42 خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان که انقدر زیبا و دوست داشتنی تعریف میکنی

    وقتی یه نفره میره زیر ماشینش میخوابه یعنی مسئله مکانیکی هست

    43 خدایا شکرت وای دلم میخواد ببینم چه حسی داره اون زیر خوابیدن

    44 خدایا شکرت من عاشقتم استاد با اون تنکیو و سپاسگزاری زیبات

    45 خدایا شکرت برای شلوارک خوشرنگ دست خدا

    46 خدایا شکرت که خودش اومد بدون اینکه کاری جایی داشته باشه و.. این هماهنگی بی نقص خدائه

    47 خدایا شکرت عاشقتم استاد که گمونم اون لباس سریع خشک شو تونو پوشیدی

    48 خدایا شکرت عاشقتونم که درمورد هدایت رب و قانون صحبت و تایید و در مدارش میرید

    49 خدایا شکرت عاشقتونم که اون کفش تمیز کنه رو از همین الان رو پلتون نصب کردید

    50 خدایا شکرت عاشقتم استاد که به قول لری عاشق کشف کردن و سر دراوردنی و نمیری به کارای دیگت برسی و میشینی ببینی

    51 خدای شکرت عاشقتم با اون لبخند به ق.ل مریم جان ملیحت

    52 خدایا شکرت برای مهارت و تبهر و تسلطشون

    53 خدایا شکرت عاشقتم استاد سپاسگزارم

    54 خدایا شکرت من عاشقتم که توحید از زنگی و نگاهت جاریه

    تشکر میکنی ولی نه به قول خودت با این نگاه که این نبود من بیچاره میشدم با این نگاه که دستیه از خدا و خدا بی نهایت دست داره

    55 خدایا شکرت که ما راحت بودیم و خودش همه کار کرد

    56 خدایا شکرت من عاشقتم که تحسین میکنی سلامتی و قدرت و توان و باوراشو که اومده سفرو اینو درست کرده و……

    57 خدایا شکرت من تحسین میکنم این نامحدود اندیشدنو واقعا سن عددی بیش نیست

    58 خدایا شکرت و باز هم ارزش ابزار

    59 خدایا شکرت که ابزارم تو سفر باهاش بود و خدا دستشو با دست و ابزارش اورد

    60 خدایا شکرت برای این مسئله که لذت این هماهنگی رو چند برابر کرد

    61 خدایا شکرت من عاشقتم که با لذت با میکنی و خرسندی از نتیجه

    62 خدایا شکرت به به چه عالی باز شد خدایا شکرت

    63 خدایا شکرت چقدر خوبه واقعا نمیخواد خودت باز کنی

    64 خدایا شکرت من عاشقتم که

    1 خودتو سرزنش نمیکنی

    2 میپذیری به سادگی که من زدم داغونش کردم

    نه حدول نه فلان

    65 خدایا شکرت چقدر چمنا براق و درخشنده شدن زیر نور

    66 خدایا شکرت کوچه تنگه بله عروس قشنگه بله

    67 خدایا شکرت استاد چقدر زیبا تعریف میکنی

    68 خدایا شکرت که هنوز کار میکرد و شما فهمیدی و به قول خودت قبل اینکه جهان مجبورت کنه به تغییر اقدام کردی و تعویق تو کارت نیست

    69 خدایا شکرت چقدر طرح توی اروی افتاده زیباست

    70 اوه نه اشتباه شد بعد ترکیدن شما تغییر کردی البته متوجه نشدی

    نو پرابلم درس شد

    71 خدایا شکرت عاشقتم که در مورد نکات مثبت امازون که همه چی داره و اینا صحبت و تمرکز میکنی

    72 خدایا شکرت برای حل این مسئله و رشدمون با هاش

    73 خدایا شکرت چقدر اروی برق میزنه

    74 خدایا شکرت من عاشقتم با اون کلام توحیدیت

    واقعا خدارو شکر که انقدر لطف داره به ما و بهترین دستاشو برامون میاره

    واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر

    75 خدایا شکرت واقعا

    یا رزاق

    بای بای

    فعلا

    ستایش 13 ساله ثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      قاسم پور گفته:
      مدت عضویت: 3167 روز

      یه حس خیلی قوی منو ترغیب کرد برات بنویسم با اینکه مقاومت داشتم

      اما خداروشکر کلمات با دست من جاری میشه و تایپ میشه

      من کیمیا هستم

      هدایت شدم به پروفایلت، نحوه آشناییت و کامنت های زیبات تک به تک

      عزیزم تو خیلی قابل تحسین و عزیز هستی

      اصلا مهم نیست چند سالته

      چون با کامنتت با حرفات حس کردم همه ما یکی هستیم

      فارغ از سن در کنار هم جمع شدیم و هدایت شدیم با دست های پر مهر خداوند

      چقدر درس از کامنت هات یاد گرفتم. فهمیدم اقداممم کنم. آره منم برای حیاط اقدام کنم

      خیلی وقتی تا عید نیست

      منم دلم میخاد تو حیاط بازی کنم

      چون من عاشق بازی کردن هستم. عاشق اینم با بچها بازی کنم و حتی برای بازی کردن ایده میدم

      خواهرم همسن تو هست اینقدر باهاش بازی میکنم. میرقصم

      بارون میاد میریم روی پشت بوم سپاس خدا رو میگم لذت میبرم

      از خیس شدن حالمون خوب میشه

      آهاااا راستی حیاط. خاک باغچه رو مدتی عوض کردیم. هی به بابام میگفتم به مامانم میگفتم فکری به حالشون بکنید چند روز دیگه بهار میشه ما میخایم بازی کنیم. تو حیاط فرش بندازیم

      اما گوش نمیداد

      الان با دیدن شجاعت تو

      تصمیم گرفتم منم خاک ها رو خودم جمع کنم. تازه من که گواهی نامه دارم. درخاست میکنم از بابام که ماشین رو بده. خاک ها رو ببرم یا بلاخره خدا هدایتم میکنه دیگه!

      آرررره هدایتم میکنه

      شکرت

      چی بگم! گاهی زبونم بند میاد که خدا از چه طریقی هدایتم میکنه

      تو واقعا تحسین برانگیزی عزیزم و زیبا و جسووور. آفرین به تو گل من

      کیمیا خانوم شما هم تحسین برانگیزی که نوشتی، تحسین برانگیزی که یاد گرفتی، آفرین به تو عزیزدلم، عاشقتم

      خداروووشکر

      خداروشکر

      ممنونم از خدا خودم

      چی بگم☺️☺️☺️☺️ خیلی خوشحالم

      باورت نمیشه خیلی ذوق زده ام

      خدایا شکرت

      خیلی دلم میخاد حرفام تموم کنم اما دوس دارم برات بنویسم از عشق از حس خوبم

      از اینکه چقدر دلم میخاد باهات بازی کنم و بغلت کنم

      خدا رو ممنونم که برات نوشتم

      ممنونشم که هادی منه منو حمایت میکنه. عاشق منه

      خدارووووشکر بینهایت

      فلا💕👣

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ستایش قوام گفته:
        مدت عضویت: 2557 روز

        خدایا شکرت

        سلام کیمیای عزیزم

        خدایا شکرت واقعا خدایا شکرت

        اره اون حس قوی خیلی درست میگفت که بنویس

        و خدای من باز هم هدایت

        الله اکبر

        با خوندن کامنت زیبا و تحسین برانگیزت رفتم ببینم چی نوشتم تو کامنتم که ماجرای حیاط تمیز کردن رو خوندم و دقیقا الان تو برهه ای ام که باید خاک قفس جوجه ها رو تعویض کنم و بریزم بیرون و کلا طبق هدایت و روش خانم شایسته برای بوقلمونا زیر قفسشون نایلون بزارم و قفسشون همیشه تمیز باشه و دستشویی هاشون بریزه

        و خب سخته دیگه

        و بومیده

        ولی خدای اشکرت نصفشو دیروز انجام دادم و بقیشو باید امروز انجام بدم

        و خداوند از طریق شما هدایتم کرد که با عشق و شوق و درس گیری و احساس خوب و تعهد و نگاه باز هم زیباتری انجامش بدم

        خدایا شکرت خدای من من شیفته و دیوانه و عاشق تو شدم که انقدر دقیق و بی نقص هدایتم میکنی در زمان و مکان درست

        شکرت که بهم میگی بیا عشقم طوری بهش نگاه کن که گویا برای رشد توئه

        برای افزایش عملگرایی و عزت نفست که یک کاری رو انجام بدی و بگی ببین تونستی و بگی ببین چقدر زیبا نیرویی فرای خودت کمکت کرد و هدایتت کرد و چقدر این عضله قوی و تو متصل ترشدی

        بگی افرین تونستی این کار و انجام بدی

        افرین تنبلی نکردی

        افرین مقاومت هارو کنار زدی

        این یه فرصته برای فعالت بدنی

        برای بهبود شرایط زندگی

        و ارزش قائل شدن برای خودت

        و لذت بردن از تمام مخلفات زندگی با حیوونا

        همون طور که تو سریال زندگی در بهشت استاد با خنده و شوخی برای براوونی رو جمع میکرد

        همون طور که خانم شایسته از تمیز کردن چیکن شا ها درس میگرفت

        خدایا شکرت

        و شما رو تحسین میکنم

        که کامنت میخونی و اقدام میکنی

        که نمیشینی به انتظار بقیه و غر زدن

        و عملگرایی

        و تحسینتون میکنم که انقدر عالی داری رو خودت کار میکنی

        برای گواهینامت تحسینت میکنم

        برای کودک درونت

        برای شادی و بازی تحسینت میکنم

        برای شکر گذاری و لذت باز بارون تحسینت میکنم

        و با عشق تجسم میکنم روزی رو که شاد و خندان و با کودک درونی فعال و به دور از نظر و حرف مردم

        در یک هوای بهاری

        در یک طبیعت بکر میدویم و شاد و مست و خرم بازی میکنیم

        به دور از هر نگرانی ای

        چرا که پیروی از قانون بی تغییر خداوند برامون این ارامش و اسایش و لحظات شیرین رو خلق کرده

        عاشقتم

        و خدارو شکرت میکنم برای وجودت

        شکرت رب من برای این هدایت

        دوستت دارم شاد و خوشبخت باشی

        و چقدر زیبا مفهوم این تفکر درستو گفتی که من میخواستم تو ذهنم جا بندازم:

        «اصلا مهم نیست چند سالته

        چون با کامنتت با حرفات حس کردم همه ما یکی هستیم

        فارغ از سن در کنار هم جمع شدیم و هدایت شدیم با دست های پر مهر خداوند»

        خدای من من یه همفرکانسی عمیقی رو واقعا حس میکنم مخصوصا وقتی گفتی برای بازی کردن ایده میدم

        و من هم همینطورم و چقدر لذت میبرم که افراد اینطوری شادی رو میبینم و چقدر تحسین میکنم و چقدر میشه همیشه شاد تر بود

        و چقدر این هماهنگی و این شادی و کودکانه ای رو دوست دارم

        میبوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ستایش قوام گفته:
        مدت عضویت: 2557 روز

        سلام فاطمه جون قشنگم

        که هم اسم مامان منی

        خیلی ممنونم برای وجود ارزشمند و نوشته ی زیبات دوست دارم

        و تحسینت میکنم که برای رشد باور ها و شخصیتت وقت میزاری و کامنت مطالعه میکنی

        عاشقتم عزیزم

        با تمام وجود برات عشق و ثروت و خوشبختی و سعادت و لذت رو آرزو میکنم

        ستایش ۱۳ ساله با عشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سويل ميرزالو گفته:
      مدت عضویت: 1947 روز

      واااای عشششقممممم تو ١٣ سالته و به این راه زیبا هدایت شدی ؟؟؟ واقعااا خدایییییی مننننننن

      خداایاااااااا

      آفرین واقعاااااا آفریین

      خدای من شکررررتتتتتتت ، شکرررت ، شکررتتتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ستایش قوام گفته:
        مدت عضویت: 2557 روز

        خدایا شکرت

        الهی صد هزار مرتبه شکر برای این روز زیبا

        سلام دوست خوبم

        عاشقتم که انقدر عالی و متعهدانه علاوه بر کار کردن رو خودت برای درک بهتر و بهتر قوانین کامنت هم میخونی

        خدایا شکرت برای وجود ارزشمند و نوشتار زیبات

        برات بهترین نغمات و خوشبختی و سعادت رو آرزو مندم

        ستایش ۱۳ ساله با عشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          سويل ميرزالو گفته:
          مدت عضویت: 1947 روز

          سلام عشقققق من، سلام نفس من، زیبای من من عاشقققققتتتتتتم به خدا

          چقد خدارو دارم حسش میکنم تو وجودت تو کامنت پر از مهر محبتت، زیبای من!!

          خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم خیلی حسم خوبه وای خدای من شکرت ، شکرت هزاران بار😭❤️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            ستایش قوام گفته:
            مدت عضویت: 2557 روز

            خدا رو شکر عزیزم من که انقدر احساس بی نظیری رو تجربه میکنی

            و خوشحالم که دستی شدم از دستان خدا برای احساس خوب بیشتر

            و بدون یه عالمه اتفاق فوق العاده در انتظارته ادامه بده و موجی از اتفاقات فوق العاده و تهمت رو دریافت کن

            و در وجود شما خدا هست که انقدر عالی باهاش متصل هستید و خوب درکش کردید که در بقیه هم آورد میبینید

            دوستدار شما

            ستایش ۱۳ ساله

            میبوسمت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: