سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۳ - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2301 روز

    با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:

    نقاشی پسر دوست خوبتان روی بازوی استاد که خیلی عالی کشیدند .واقعا کارشون عالیه.

    تحسین استاد از این پسر و حس مهم بودن بهش دادند.

    رفتن کنار دریاچه و دیدن دوتا از اقایون که ماهی گرفتن ،ولی ماهی رو به داخل دریاچه انداختند و اینکه خانم شایسته به راحتی باهاشون به انگلیسی مکالمه کردین ،خیلی عالیه و منم جز اهدافم هس که بتونم مکالمه کنم به راحتی.

    زمینهای گلف و بازی کردن اون خانمها ،چقدر نعمت و ثروت و فراوانی هس ،خدایاشکرت

    خواندن نظرات توسط استاد ،عالیه که استاد به راحتی به همه کارهاشون میرسن ،خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    سلام به روی ماه خوش تیپ ترین استاد دنیا

    اوووووف خدا میدونه چقد دلم برای نکته نویسی سفرنامه تنگ شده بود شکرخدا حالا فرصتی شد که ادامه بدم

    قبلش بگم عاشقتوووووونم

    ترکیب سایه و افتاب یعنی خود بهشت

    چقد خوشم میاد از کسایی که وقتی هنرتو بهشون پیشنهاد میدی تو ذوق ادم نمیزنن و با کمال میل قبول میکنن ،ای جانم استاد اعتماد به نفس همینجوری ازتون میچکه ژنرال ۴ ستاره،ماشالله پسر این دوست عزیزم مثل مامانش هنرمنده اینده ش درخشان باشه ان شالله ،افرین که لگوی انقد خوبی کشیدی که زدن به شیشه مدرسه به تو میگن هنرمند ،تتوی دست خودشونم خیلی خوشکله خدایا شکرت

    ،به به ماژیکه چه پررنگ مینویسه،واقعا تتوی استاد عالی دراومد دستتون طلا،چه رنگهای خوبی هم انتخاب کردند خدایا شکرت

     ،چقد خوبه پدرو پسر دارید بازی میکنید امیدوارم این روزها دوباره تکرار بشن ،استاد چقد شما نمکید ده بر پوست گندی با رقص،مایک بازم شرط بندی کرده و پنجاه دلار باخته کز کرده الهی ،کاناپه چقد بزرگ و راحته ، مریم جان انقد استاد رو باور داره که میگه همون اول میدونستم مایک میبازه خدایاشکرت

    به به چه منظره زیبایی ،چقد خوشم میاد استاد اجازه میده مریم هر لحظه هرکاری دلش میخواد انجام بده واقعا ایده ال هستید، وای خدایا این راپله ی چوبی که میرسه به این اسکله کوچک یکی از راههای زیبای بهشتیه ،بازم منظره ی اب و درخت و اسمان و اوج زیبایی،  اعتماد به نفس عالی مریم و راحتی در ارتباط برقرار کردن و خوش رویی این افراد ای جانم این اقا چه صدای فوق العاده ای داره و ماهی کوچولو رو رها میکنه به اب برگرده ،لذت ماهی گیری خدایا شکرت

    تصویر ابرها توی اب عالیه ، صدای جیرجیرها چقد زیباست ،برگ های دایره شکل خوشکلی که تو کارتونها قورباغه ها میشنن روشون ،اصلا این قسمتو یادم نمیاد چطوریه ولی اینجا که دریاچه و اسمون باهم تو یه قاب بودن گفتم جای یه اهنگ خالیه که مریم جان سورپرایزم کردن ،چقد خوبه که تو اسکله نیمکت هم ساختن تا کسی کاری داشت راحت بشینه خدایاشکرت

    گلهای صورتی ، راه پله از پایین به بالا هم واقعا زیباست ،استاد رو چه قد بلنده ،زمین گلف زیبا و ادمهایی که اومدن لذت ببرن ،چقد ماشین چقد ماشینهای کوچولوی گلف ، دخترخانمهای عزیز که دونفری اومدن تفریح خوش بحالتون،این چرخ دستیهای گلفی چه باحالن ،پیچکهای روی درخت چقد زیبا هستن ،این دریاچه های ارام توی استیت پارکها همیشه زیباهستن ،چه لباسهای خوشرنگی این اقایون پوشیدن خدایاشکرت

    استاد هم زیر سایه نشسته داره کامنت منتشر میکنه یعنی داریم شغل از این عشقتر ،

    الهام خانم محمدی هم که خوش شانس  این قسمته اسمش افتاده تو فیلم ،چه جالب واسه استاد ایمیلها روهم نشون میده ، استاد سرعت خوندتون خیلی بالاست ،فرنگیش خانمم اسمشون افتاد امیدوارم هرجا هستید سالم و سرحال باشید ،به به منظره توی شب و صدای شب چقد ارامش بخشه ،چراغهای روشن که عشق منن  خدایاشکرت

    سپاسگذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم

    دریاچه ای که مثل آینست و اون جنگل و چمنای تمیز و زیبا. اون پل چوبی. خدایا هدایتم کن به همچین جایی. چون این جهان بر پایه ی فراوانیه و نعمت های تو فراوونه. زیباییها فراوونه ثروت ها فراوونه.

    خدایا شکرت تکاملمو طی کردم و دارم این زیباییها رو از سفرنامه میبینم. میدونم که به زودی از نزدیک هم میبینم.

    چقدر همه آزاد و راحتن و چقد هر کس هر کاری دلش می خواد انجام میده. هر ورزشی هر تفریحی. چقدر این نوع زندگی زیباست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ایمان قادری گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    درود به شما استاد عزیز

    واقعا متن انتخابی این فایل که از الهام عزیز بود چقدر پر از عشق بود و چقدر زیبایی ها را از دل این فایل بیرون کشیده بود و من وقتی انقدر راحت و سرسری از بعضی جاهای این فایل رد میشدم و یادکامنت ایشون می افتادم میفهمیدم با چه عشقی این سریال ها را دنبال میکند

    واقعا چقدر زیباست که شما استاد عزیز کودک درونتون فعال میشه و خالکوبی روی دستتون میکنید و انقدر سادگی و صداقت درون زندگیتون مشهود است و هر لحظه از هدایت خداوند یاری میگیرید و شما را به بهترین نقطه هدایت میکند

    الان هم یک حسی به من گفته شد تا این کامنت را بنویسم و من هم گوش به فرمان این انرژی درون بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فریدون گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    سلام به مریم و حسین عزیز

    چند بار فایل رو نگاه کردم….فایلهای قبلی رو با یکبار نگاه سریع جرقه هایی توی ذهنم میزد و نکته برداری میکردم.

    شاید دو ساعت حیرون بودم که چرا چیزی نمیگیرم….چرا دستم نمیره برای نوشتن

    همه اش میومدم نگاه میکردم چند خطی مینوشتم…..و…..delet

    حالا فهمیدم

    تفاوت مدار ها رو….. زیبایی زندگی برام تکراری میشه یه وقتهایی…همه اش منتظرم یه اتفاقی بیوفته تا حالم خوب بشه

    باز یادم رفت که ما خالق لحظاتمون هستیم….ما هستیم که به همه چیز رنگ زیبایی میزنیم

    زیبایی چه رنگیه؟!….همه رنگ و هیچ رنگ

    در ابتدا اتفاق خاصی شاید نیوفتاد…..ولی مگه میشه …. چشمهام رو باید بیشتر باز کنم….توجه

    آره باید بیشتر توجه کنم و از کنار اتفاقات زندگی به سادگی نگذرم.یاد بگیرم تکراری نشه زندگیم.

    وای به روزی که امروزم مثل دیروزم باشه….شده حتی یه نکته

    همه فهمیدیم نوشته اون پسر بچه خیلی هم پرفکت نبود…..ولی نوع تحسین استاد هیچ تغییری نکرد و من داشت باورم میشد

    که واقعا جذابیتی داره من نمیبینم…همه اش روی نوشته stop میکردم….نگاه میکردم ، فهمیدم که تحسین و تشویق باید همیشه

    برای بچه ها باشه تا اون کار نهادینه بشه.

    یاد ملا نصرالدین افتادم که میگفت سر کوچه آش میدن،اونقدر گفت تا خودش باورش شد و دوید دنبال بقیه!!!!!!!!

    به جاش هم مزه شکست رو به مایک چشوند و زمانی که مایک چنبره زده بود از شکست توی دنیای نوجوانی خودش

    نه استاد و نه خانم شایسته نوازشش نکردن که …حالا بیا اشکال نداره

    گذاشتن مدتی توی فضای شکست بمونه و اون رو لمس کنه و یاد بگیره که خودش باید حالش رو خوب کنه.

    یادآوری عالی که میبینم و باید خودم رعایت کنم زمانی به دنیای بچه هامون بریم

    همیشه از بالا به پائین نگاه کردن در رابطه مون با فرزندانمون یکی از بزرگترین مشکلات ما هستش…چه اشکالی داره توی چه سنی

    هستیم…اومدن اونها به دنیای ما بزرگ ترها خیلی سخت تر از اینه که ما خومون رو به دنیای اونها دعوت کنیم.

    یادمون رفته که باید با بچه ها یه وقتهایی خاله بازی کرد.

    بین نوشته هام رفتم برای خودم چایی بیارم یه لحظه درب رو باز کردم بیرون رو نگاه کنم چندتا درخت هست دو تا کبوتر نشسته بودن بی حرکت…..حال و هوای طبیعت شما… من هم که یه حالی…زل زدم به کبوترها

    انگار داشتن با هم حرف میزدن…ببخشید بق بقو میکردن…نمیدونم چقدر داشتم نگاه میکردم ولی حسم خوب بود

    به قول استاد افسار ذهنم دستم بود

    همکارم اومد گفت : چی رو نگاه میکنی ؟ کبوتر ندیدی؟!!! بیا برو میبینن میگن دیوونه ای.

    چرا کبوتر دیده بودم ولی اونها چرا باید اون موقع ، اون جا با اون حال من میشستن…..خدای من هیچ وقت دیر نمیکنه

    نمیدونم اون افراد مسن که گلف بازی میکردن با اون دخترهای جوون نسبتی داشتن یا نه

    ولی چه قشنگ تر بود که مثل عباس منش سن وسال رو میگذاشتن کنار و با هم بازی میکردن

    آهان یه چیز قشنگ

    وقتی مریم جان شایسته گفت میرم یه جای قشنگ استاد گفت باشه و تنها رفت و شب هم رفت و لذتش رو هم برد که توی

    لحن صداش قشنگ معلوم بود.

    یاد گرفتم اگه همراهم ، هر کی میخواد باشه..همسرم،فرزندم،دوستم خواست از چیزی لذت ببره ممانعت نکنم و مهمتر از اون

    اینکه برام مهم نباشه که برای لذت بردن حتما باید همسرم،دوستم و…. من رو همراهی کنن و از قید وبندها آزاد باشم.

    من دقیقا نمیدونم این سفر نامه چقدر طول میکشه

    ولی نمیدونم چرای بوی پایان داره میاد..عین آخر فیلم قدیمیا که میزدن

    پایان

    یه روز قسمت بشه کامنت ما رو بخونید…خانم محمدی تبریک میگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید نوید گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    سلام

    استاد عزیز و خانم شایسته مهربان ممنون از این همه زحمتی که میکشید

    راستش خیلی دلم براتون تنگ میشه خصوصا با یه سری تصاویر موزیکهایی پخش میشه که از دلتنگی بغض گلومو میگیره

    چیزی که من میبینم تو این تصاویر همش زیباییه و این زیبایی فقط از یه چیز نشات میگیره و اونهم سپاسگذاریه. قطعا مردم امریکا سپاسگزارن که چنین نعمتهایی رو بدست میارن. و این قانون در همه جای دنیا ثابته

    نکته دیگه اینکه شما همیشه به استاد میگید مثل سلیمان نبی میمونه و من وقتی فیلمها رو میبینم و هدایت ها رو واقعا تعجب میکنم

    از نصب پله آروی تا نصب اینترنت سیار و …

    واقعا این مرد مصداق این آیه سوره یس هستش که انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

    هرانچه که اراده میکنن ایجاد میشه

    استاد نمیدونم چیکار کردی چقدر وقت گذاشتی و صدای خدا شدی برای ما

    خدا واقعا بهت عزت بده و شاد باشی

    من واقعا ارزو دارم بیام آمریکا فلوریدا و شما رو از نزدیک ببینم

    دلتنگتونم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محموداحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3064 روز

    سلام استادعزیزم و خانم شایسته و مایک دوسداشتنی

    واقعا هرموقع ک میبینم فایل جدید از سفر ب دور آمریکا اومده اولین حرکتم اینه ک لینک رو بزنم و آنلاین تماشا کنم

    خیلی برام جذاب شده این حرکت و فایلهای ک خانوم شایسته عزیز و استادم عباسمنش عزیزم تهیه میکنند .

    هر قسمتش یک اتفاق و حرکت داره و لذت . لباسهای آرمی جدیدی ک استاد میپوشن خیلی بهشون جذابیت خاص و سنگینی داده ب تیپ شون ..

    از خانوم شایسته عزیز هم ک فقط کفشهاشو میبینیم فعلاً ? . تابعدآ ایشالا خودشونم زیارت کنیم ?

    تصویری ک مایک بازی رو باخته و زانوشو بغل کرده و ۵۰ دلار رو باخته خیلی باحال بود معلومه جریان بازی خیلی با جدیت و باهیجان انجام میگیره

    صحنه خالکوبی دختر خانوم دوستتونم باحال بود با طراحی کردنشون . مادرشون ک حرف نداشت کارشون با نقاشی هاشون و طراحی هاش و غذا ها و شیرینی هاش . خیلی باحال بود و بسیار تحسین برانگیز .

    استاد این قسمت اون تصویری ک دارید راه میرید و عینک زدید ک بعدش کنار درخت نشسته بودید ونظرات رو میخوندید خیلی شخصیت پراز عمق و خاص و دوسداشتنی رو ازتون دیدم و لذت بردم ..

    و ماشالا چقدر سرعت متن خوندن تون بالاس . این صفحه متن رو با سرعت با انگشتتون لمس میکردید ب بالا .

    ماهی ک اون آقا انداخت تو آب هم خیلی زیبا بود و بازی گلف اون سه تا دختر خانوم خوشگل ومامانی زیبا بود دوسداستم کنارشون بودم و بازی میکردم و یکی یکی بغلشون میکردم ومیبوسیدمشون ..? و بی نهایت سپاسگزار خداوند بخاطر اینهمه زیبایی

    دخترای خوشگل و خوشتیپ با لباسای زیبا . واقعا چقدر راحت و عادی همه اونجا داشتن بازی میکردن و لذت میبردن

    استاد دلم برای آهنگ گوش دادن و رقصدنت تنگشده . حتما بعد از هرچند دوسه تا فایل جدید ک میزارید با آهنگ برقصید . اونم رقص داش مشتی و بدن و بلروزون بابایی . ?

    خدارو شکر از این سفر و تصویرهاش . چون من خیلی عاشق سفر هستم این تصاویر منو سیر میکنه تا اندازه ای هرچند باید خودم از نزدیک برم و ببینم و لمس کنم و لذت ببرم به مدتهای طولانی با یک همچین اتوبوسی هم ک داشته باشم و راحت سفر کنم انشالله .

    استاد عزیزم خیلی دوستتدارم . نفسمی . جیگرمی عشقمی . ایشالا بیام ببینمتون و بغلتون کنم و بگیم و بخندیم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فرزند خدا گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    وقتی خدا رو شاکر باشیم و فقط و فقط به او تکیه کنیم و از او بخواهیم، خودش از هر زاویه ای یک نشونه ای بهت میده. من واقعا به این حرف که استاد عباسمنش بارها و بارها گفتن رسیدم. امروز که کتاب مقدسم رو میخوندم به این آیه رو دیدم:

    “جلال بر خدایی باد که قادر است به وسیله آن قدرتی که در ما کار می کند، خیلی بیشتر از آنچه ما بخواهیم و حتی تصور کنیم عمل کند. ”

    افسسیان باب 3 آیه 20

    یا این داستان که در کتاب دوم پادشاهان بود:

    همسر یکی از اعضای گروه انبیا نزد الیشع آمد و گفت: «ای سرورم همان‌طور که می‌دانید شوهرم درگذشته است. او مردی خداترس بود، امّا حالا طلبکار آمده تا دو فرزند مرا به غلامی ببرد.»

    الیشع به او گفت: «چه کاری می‌توانم برایت انجام دهم؟ به من بگو در خانه چه داری؟»

    او پاسخ داد: «خدمتکار تو به جز یک کوزهٔ روغن زیتون چیز دیگری در خانه ندارد.»

    الیشع به او گفت: «برو بیرون و از همهٔ همسایگانت تا آنجا که می‌توانی کوزه‌های خالی قرض بگیر.

    آنگاه تو و پسرانت داخل خانه شوید و در را ببندید و شروع کنید در کوزه‌ها روغن ریختن و هر کدام را که پر شد، کنار بگذارید.»

    پس آن زن از نزد او به خانه‌اش رفت و در را به روی خود و پسرانش بست. پسرانش کوزه‌ها را می‌آوردند و او روغن را داخل آنها می‌ریخت. هنگامی‌که کوزه‌ها پر شدند، او به پسرش گفت: «کوزهٔ دیگری بیاور.» او پاسخ داد: «دیگر کوزه‌ای نیست.» آنگاه روغن باز ایستاد. او نزد الیشع نبی بازگشت و او به زن گفت: «برو، روغن را بفروش و قرض‌هایت را پرداخت کن و تو و پسرانت می‌توانید با باقیماندهٔ آن زندگی کنید.»

    دوم پادشاهان-باب 4 آیه 1 تا 7

    نکته جالب این داستان اینه که ما تا وقتی که آمادگی و ظرفیت داشته باشیم نعمت جاری است و اگر نعمت به ما روانه نمی شود باید مسئله رو از جانب خودمون برطرف کنیم.

    فراوانی ، رضایت از زندگی، شادی قلبی، عشق واقعی، تفریحات و آسودگی چیزهایی بود که من در این فیلم دیدم و همه اینها در ظرفی که ما مهیا میکنیم و بهش ایمان داریم بدون شک داده میشه.

    در پناه خداوند یکتا بهترینها رو برای همه اعضای این خانواده بزرگ آرزو میکنم. شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمود ابراهیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    سلام

    عاشقتم اقای عباسمنش

    یه خواهشی که ازت دارم یه بارم در این سفرنامه کامنت و اسم من رو همینجوری فیلم بگیر بزار همه ببینن…

    چند ماهه با شما اشنا شدم انگار ۲۰ساله میشناسمتون اینقد که خودتون هستین و صداقت کلام دارین و بی ریا صحبت میکنید و خیلی حال میکنم با شما و منش شما…

    از خدا میخام هزاران برابر پول و ثروتی که داری دوباره خدا بهت بده و تنت سالم سالم باشه و بتونی همینطور با عشق خرجشون کنی

    عاشقتم

    من و خانمم هر شب به انتظار یک قسمت جدید از فایل سفرنامتون هستیم و از اینکه ما را با بی نهایت فراوانی اشنا میکنی ممنونم ازت و خانمت که این همه زیبایی و فراوانی رو به تصویر میکشه و دست مریضا داره واقعا

    مرسی

    از کامنت و اسمم فیلم بگیرین یادتون نره دوس دارم اسمم رو بچه های سایتتون ببینن خیلی دوس دارم در قسمتهای بعدی سفرنامه ببینم انشاالله…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Mahtainwonderworld گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام دوباره، میخواستم تشکر کنم برای ویرایشی که انجام دادید، این تغیرات صد پله نوشته ی من رو بهتر کرد کلمه هایی که من پیدا نکردم رو پیدا کردید و سر جاش گذاشتید فکر میکردم اگه نوشته ام روی سایت بره تعجب نمی کنم و نکردم چون داشتم میدیدمش که روی سایتِ ولی خوشحالی رو احساس کردم که تا به حال حس نکرده بودم و با خودم گفتم آره من همین حس رو میخوام من همین فرکانس رو میخوام و میخوام با همین حس زندگی کنم اول از خدا و بعدش از شما بی نهایت سپاسگزارم و دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: