https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-27 08:19:492024-08-17 16:53:57سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴
382نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلاااامم به استاد عزیزم و عزیز دلشون و مایک خوشتیپ و همه عزیزان دلم
خدارو سپاسگزارم که امروز هم تونستم یک قسمت از سفربه دور امریکا رو نگاه کنم و لذت ببرم
خدارو سپاسگزارم که هر روز با دیدن این سفرنامه مدارم بالاتر میره و من بی نهایت به خودش نزدیک تر میشم
خدایا بی نهایت دوستت دارم و عاشقانه میپرستمت
خدایا ازت ممنونم که مرا با خودت توسط استاد بیشتر آشنا میکنی
خدایا من هر روز احساسم بهتر بهتر میشه و قوانینت و خودت رو بهتر درک میکنم
چقدر این قسمت آموزنده بود که من میتونم اعتماد بنفس داشته باشم و اونجوری که خودم دوست دارم زندگی کنم و رها از حرف دیگران باشم
و چقدر این آمیش ها خیلی راحت و رها برای خودشون زندگی میکنند و از اینکه همینجوری خودشونو میپذیرن نا خودآگاه مردم امریکا هم اونها رو همنجوری که هستند میپذیرن و بهش احترام قائل هستند
واقعا در این کشور ازادی هست که هر کس هر جوری میخواهد زندگی میکند و به همدیگر احترام میگزارند و همدیگر رو قضاوت نمیکنند
من یاد گرفتم که دیگران رو قضاوت نکنم و فقط مشاهده گر باشم و هر کس هر جوری با هر عقاید و مذهبی هست بپذیرم و بهش احترام بگزارم
خدارو شکر میکنم که دارم آگاهی بدست میارم که رها از هر تعصبی زندگی کنم و فقط بر روی خودم کار کنم و باورهامو عوض کنم تا به آدم های هم فرکانس خودم جذب بشم
معبودم ازت ممنونم که بهم درک و شعور عطا کردی که قدرت انتخاب داشته باشیم و همیشه هر چیزی رو که دوست داریم انتخاب کنیم و بتونیم در کنار همه ادم ها جور دیگری فکر کنیم و رشد کنیم و ثروت بسازیم
چطور که اون خانوم بین اون همه آمیش برا خودش کتاب نوشته بود و برای خودش ثروت ساخته بود
پس در هر شرایطی و مکانی و زمانی و با هر تحصیلاتی و با هر شغلی میشه ثروت ساخت و فقط باور مهم هست
چقدر به خدای خودشون باور داشتند و با باورهای توحیدی بدون اینکه وابسته کسی یا دولت باشند برا خودشون دروشکه و خیلی چیزها ساخته بودند که خودکفا زندگی میکردند و نشون میده که من میتونم روی خدا حساب کنم و از زندگی ام لذت ببرم و به همه خواسته هایم برسم
چقدر خوشگل برا خودشون لباس های خاصی درست کردند و برای خودشون زندگی میکنند
و چقدر با تمام وجود در اوج سادگی به هم عشق میورزیدن و این نشان میده که در هر شرایطی میشه که به همدیگر عشق ورزید
خدایا بابت این قسمت بی نهایت سپاسگزارم که کلی مطالب جدید یاد گرفتم
که از همه مهم تر قضاوت نکردن دیگران و پذیرششون هست
و من چقدر مردم امریکارو تحسین کردم که در خیابان پشت دروشکه که وایمیسن بوق نمیزنن و پرخاشگری نمیکنن بلکه بهشون احترام قائل هستند و چقدر جالب بود که دولت برا اونا هم تابلو نصب کرده بودند و چقدر من آمیش هارو تحسین کردم که اون ها هم به این علائم احترام میگزارند
یعنی دقیقا احترام متقابل تو این کشور بی نهایت موج میزنه و چقدر باهم در صلح هستند و بهم احترام میگزارند
من از خانوم شایسته سپاسگزارم که با این سفرنامه بی نهایت چشمان مرا به این دنیا باز کرده و من هر روز رشد و پیشرفت میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته بزرگوار ، بنده با دیدن قوم آمیش ها به یاد فیلم های انگلیسی افتادم و با دیدن کلیپی که سرکار خانم شایسته عزیز زحمتش رو کشیدن احساس عجیب و غریبی و جالبی نسبت به سبک زندگی اونا داشتم و نکته جالب توجه دیگر این بود که این قوم اصالت و سبک زندگی خودشان را حفظ کردند ، با سپاس فراوان از سایت بی نظیر شما 🌹🙏😊
این فایل برای نشانه امروز من بالا اومد و با خوندن دیدگاه دوست عزیزم ی جرقه ای تو ذهنم خورد و فک میکنم ی ترمز مخفی دارم که خداوند انشالله منو هدایت کنه تا بتونم اون رو شناسایی و از بین ببرم به هرحال از استاد و مریم جان سپاسگزارم و عاشقانه دوستون دارم💙💙
اصلا من عاشق این آمریکا هستم بدلیل آزادیهایی که داره و هر کسی میتونه خود واقعی اش باشه،آزادی نه تنها مشکلی رو ایجاد نمیکنه بلکه همه مشکلات رو حل میکنه،چقدر سیستم برای اونها احترام قائله و من عاشق این سیستم هستم.تنها کافیه که قانون رو بدونی و هر جوری که دوست داری که نتیجه بگیری اقدام وعمل کنی.باسیستم خدا هم منطبقه لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی،داشتم فکر میکردم تو این فضا هستش که انسانها رشد میکنن و میتونن به همدیگه برای رشد کردن کمک کنن.خیلی سرسبز و زیبا بود مکانتون و اصلا انگار این مکانها ی سر سبز وزیبا همراه شما هستن.پول ساختن مسئله اصلی است و میتوانیم با فروش غذاهای محلی و کتاب نوشتن پول ساخت،پولسازی راحتترین راهه اگه ما اصل رو متوجه بشیم وبه قوانین عمل کنیم
به نام خدای یکتای مهربان و نزدیکتر از رگگردن به ما
درود خدا بر شما استاد جان
درود خدا بر شما مریم جان
درود خدا بر شما دوستانِ جان
با اینکه سعی کرده ام هیچ قسمتی از سریال سفر به دور امریکا رو از دست ندم، نمیدونم چرا این قسمت از دستم خارج شده بود، امروز اتفاقی متوجهش شدم و دیدم، البته استاد شما همیشه میگید وقتی در مدار چیزی نباشیم اونو نخواهیم دید ، احتمالا الان در مدارش قرار گرفتم که موفق به دیدنش شدم… تا دیدم یاد یه روستا نزدیک طالقانِ تهران در ایران افتادم که مردمش دقیقا همین شکلی زندگی می کنند بدون استفاده از برق و تکنولوژی.
به دلم افتاد که ازش برای دوستانم بنویسم. جالبه:
در منطقه «پردسر»، واقع در شرق شهر طالقان، مرکز بخش طالقان در شهرستان ساوجبلاغ، واقع در غرب استان تهران، روستایی در کنار رودخانه شاهرود شکل گرفته که میان اهالی طالقان به «ترکآباد»، «فانوس آباد»، «کوی منتظران» و «روستای ایستا» مشهور است. گذراندن شب در روشنایی فانوس و استفاده نکردن از برق، تُرک زبان بودن، تاکید فراوان بر مقوله انتظار و توقف بر شیوه زندگی 200 سال پیش، علل این نامگذاریهای محلی است. آنها از هر گونه فناوری و تمدن جدید دوری می کنند. اهالی این روستا از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطیت هستند که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی عجیبی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده اند.
آن ها تلاش دارند تا از شیوهای سنتی برای گذران امور زندگی بهره ببرند. خوراکی را که خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمیکنند و از تناول گندم و میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفعآفات به عمل آمده باشد، به شدت پرهیز میکنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده میکنند. گوشت، کم میخورند. از میهمانان خود با چای پذیرایی میکنند اما خود نمینوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا پشمی دستباف، پیراهن بلندی بر تن میکنند که تا زانو را میپوشاند و اغلب کلاهی پشمینه بر سر دارند. اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به شمار نمیروند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی شده، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه و… استفاده نمیکنند. کودکان آن روستا برای علم آموزی به مدارس طالقان نمیروند بلکه به سبک سنتی و مکتبخانه ای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، باسواد میشوند. در مجموع 18 تا 20 جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که رساله عملیه میرزا صادق مجتهد تبریزی (چاپ سنگی سال 1323ق) و کتاب خطی سیدحسین نجفی طباطبایی از آن جمله است. ساعت مچی و دیواری در محل زندگی اهل توقف وجود ندارد. سیمان و آهن در معماری خانه ها به کار نرفته و درها همه چوبی هستند.
و حالا متوجه شدم که هزاران کیلومتر دورتر از طالقانِ ایران، در آمریکا و کانادا فرقه ای به نام آمیشها زندگی میکنند که آنها نیز سر ناسازگاری با فناوری دارند. ایشان از برق و اتومبیل استفاده نمیکنند، به ارتش نمیپیوندند، بیمه نمیشوند و هیچگونه کمک مالی دولتی را نمیپذیرند. لباسهایشان را خودشان میدوزند. خانه هایشان به سبک قرن هجدهم میلادی است همچنین لباسها و زندگیشان. بیشترشان در ایالت پنسیلوانیا زندگی میکنند و به گونه ای ملموس خودشان را از جامعه آمریکایی جدا کرده اند.
در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود. لباسها هرگز نباید وسیله ای برای جلب توجه باشند. چاپ هیچ طرحی روی لباس مجاز نیست. زنان لباسهایی ساده و بلند به رنگ یکدست (مثلا آبی) بر تن میکنند. اغلب در خانه از پیشبندهای سفید یا سیاه استفاده میکنند. همچنین زنان با توجه به وضعیتشان سرپوشهای سیاه یا سفید بر سر میکنند. مردها معمولا شلوار تیره رنگ میپوشند و یک جلیقه یا کت تیره بر تن دارند. همچنین بند شلوار، کلاههای لبهدار حصیری یا نمدی سیاه از دیگر ویژگیهای پوشش مردان است. مجردها ریش و سبیل خود را میتراشند و مردان متاهل ریش خود را بلند میکنند اما سبیلشان را میتراشند. گذاشتن سبیل به دلیل ارتباط با نظامیگری و فراهم کردن فرصت خودپسندی غیرمجاز است. بچه های آمیش حداکثر تا کلاس هشتم درس میخوانند. تقریبا هیچ آمیشی به دبیرستان یا دانشگاه نمیرود. آمیشها زمینهای زیادی نمیخرند چون قادر نیستند با نیروی انسانی (زور بازو) و بدون استفاده از ماشینآلات سطح زیادی را به زیر کشت ببرند.
اصول اعتقادی آمیشها بر دو محور کلیدی استوار است: مردود دانستن صفاتی چون غرور، خودبینی و تکبر و تاکید فراوان بر صفات مثبت انسانی مانند تواضع و فروتنی، خونسردی، تسلط بر نفس و متانت که دیگران از آن با عنوان «انقیاد و فرمانبرداری» یاد میکنند. آمیشها اغلب تمایل دارند که خود را تسلیم «اراده خداوند» کنند. آنها این عقیده را از طریق آداب و رسوم گروهی ابراز میدارند و با فردگرایی که محور اصلی فرهنگ آمریکایی است، مخالفت میورزند. در واقع، مخالفت آمیشها با فردگرایی دلیل اصلی آنها برای استفاده نکردن از فناوریهای مدرن جامعه است، زیرا معتقدند که فناوری روز ممکن است وابستگی یک آمیش را به خانواده و جامعه کاهش دهد و به مرور زمان آنها را از جامعه آمیش دور کند. این فرقه مسیحی حدود سه قرن پیش بنیان نهاده شده و جمعیت آنها در سال 2000 میلادی تقریبا 200 هزار نفر ذکر شده است.
حالا جالبه به جز دسته ای از مسیحیها در آمریکا، دسته ای از یهودیان هم هستند که همین سبک زندگی را برگزیده اند که البته لازم نیست خیلی از اقامتگاه آمیشها دور شویم!!!
کریاس جوئل یک روستای یهودینشین است که اجرای تفکیک جنسیتی در کلیه اماکن عمومی آن و نیز رعایت شئونات اخلاقی و رفتاری در آن الزامی است. این روستا در 80 کیلومتری شمال شهر نیویورک واقع است و قانون اساسی آمریکا در آنجا اجرا نمیشود. هنگام ورود به این روستا، روی تابلوی خیرمقدم آن به بازدیدکنندگان اینچنین نوشته شده است:
«به کریاس جوئل خوش آمدید. براساس سنن و رسوم مذهبی خود، از شما خواهشمندیم تا هنگام بازدید از اجتماع ما به گونه ای عفیف لباس بپوشید و رفتار کنید. این امر شامل موارد زیر میشود:
《پوشیدن دامن یا شلوار بلند، پوشیده بودن سینه ها، پوشیدن لباسهای آستیندار حداقل تا آرنج، استفاده از الفاظ مناسب، رعایت تفکیک جنسیتی در تمام اماکن عمومی.از احترام شما به ارزشهای ما سپاسگزاریم و از بازدید خود لذت ببرید!》
ولی اینجا یه سوال ذهن منو مشغول کرده، چرا پوشش اینگونه فرقه ها و دسته ها برامون جالبه و قوانینشون برامون محترمه و خیلی خوشمون میاد اما به قوانین کشور خودمون احترام نمیذاریم و رو ترش می کنیم ؟؟؟!!! چی میشه که هر جامعه ای که میبینم قوانین کشورش براش مهمه، کشورشو دوست داره مردمشو دوست داره ولی اعِب ما در ایران اینگونه نیستیم؟ چرا اغلب مرغ همسایه برامون غازه؟؟؟
در پایان از شما استاد توحیدی عزیزم آقای عباسمنش متشکرم بابت فراهم نمودن چنین بستر وسیع و عالی سایت که زیبابینی را به ما یاد میدهد و هر لحظه توجه ما را به سمت قشنگی های دنیای اطرافمان جلب می کند و هدایتمان می کند تا در هر چیزی، نکته ی مثبت آن را ببینیم.
و از مریم خانم جان هم سپاسگزارم که از دریچه ی دوربینش ما را به سمت دیدن قشنگی ها و شگفتی های جهان اطرافمان هدایت می کند.
درود خدا بر شما
از شما دوست عزیز که تا پایان کامنتم همراهم بودید هم صمیمانه سپاسگزارم و برایتان بهترینها رو از خدا خواستارم. در پناه نور الهی و تحت حمایت الله یکتا باشید همیشه.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان دوست داشتنی
و تمام دوستانی که برای بهترین خود در تلاش هستند
عجب سرگرمی نابی شده برای من، زیر و روکردن سایت استاد
این سریالهای سفر به دور امریکا هم که دیگه بینظیره واقعا
خدارو بی نهایت شکر که به قلب مریم جان نشاند برای ثبت این لحظه های ناب
بی نهایت و بی اندازه داره باورهای منو خوشگل میسازه، فارغ از هر گونه اینستاگرام و پلتفرم دیگه یی، اونقدر غرق اگاهی های ناب این سایت میشم که سرشار میشم از احساس خوب
اون لحظه احساس میکنم همه چیز در این جهان عالیه و هیچ خبر بدی نیست و جهان همه جوره به نفع من کار میکنه!
چقدر تجربه این حس ناب برام غریب و لذت بخشه! من هیچ وقت تا به این اندازه احساس ارامش و خوشبختی نداشتم
خداوند بزرگ به استاد عزیز و مریم جان سلامتی و نعمتهای روز افزون عطا کنه
جالب بود توی قسمت 43 نوشته بودم (( به نام خداوند پیاده روی بهشتی )) و توی این قسمت با آهنگ Amish Paradise همراه شدیم.
و توی قسمت کلید هم زده بودم آزادی !!!
این قسمت یه جواریی آزادی حق انتخاب هست.. تو آزادی اون جوری که میخوای زندگی کنی تا زمانی که به کسی آسیب نزنی !!
اولا ببینید که چقدر مردم این کشور ازادانه به سبک خودشون زندگی میکنن و بقیه هم براشون احترام قائل هستند.. اینکه بدون تکنولوژی زندگی کنی حتی فکر کردنش بزای ما هم سخته .. ما یه روز موبایل و ماشین نداشته باشیم اینقدر غر میزنیم که خفه میشیم ولی این ادم ها خیلی راحت دارن اینجوری زندگی میکنن !!
واقعا تصورش هم سخته چجوری اینا بدون برق زندگی میکنن ؟؟!!
هر چند که زندگی رو برای خودشون خیلی سخت کردن با این عقاید و تعصباتشون !!! یه سری تعصبات و عقاید من دراوردی زندگی رو واقعا سخت و طاقت فرسا میکنه !!
خخخخخ دوچرخه هاشون چه باحاله رکاب نداره !!
تازه اون خانمه یه دونه بچه هم وصل کرده به دوچرخش و داره پا میزنه زمین و میزه خخخخ .. یه لحظه حس کردم وقتی دوربین رو دید یه لبخندی زد و بعدش با بچش رفت اون وری ..
یعنی زندگیشون به صوزت سنتی و قشنگی داره میگذره و با صلح و صفا زندگی میکنن ..
ولی دیگه پول ساختن این چیزا رو نمیشناسه .. بزای پول ساختن باید خودت رو با جهان به روز کنی و گرنه برات خیلی مشکل ایجاد میشه.. اینکخ اسنا مجبور شدن بزای پول ساختن از کارت خوان استفاده کنن رو دیگه نمیشه کاریش کرد …
و حتی اینا میتونن درشکه ها و اون دوچرخه های باحال رو به عنوان وسیله ای تفریحی و توریستی برای درامد زایی استفاده کنن .. جالب اینجاس اینقدر با دوچرخه های بدون رکاب تمرین کردن که پاهاشون اینقدر قوی شده که با چه سرعتی هم میرن !!! مثلا اون زنه چه پاهای قویی داره که میتونه با یه بچه هم دوچرخش رو حرکت بده !!!
چه خونه های باحالی دارن ..
و اینکه یک خانمی آمیش در شرایطی که همه آمیش ها با تحصیل مخالف هستن میتونه مدرک دکتری بگیزه از یه دانشگاه خیلی معتبر واقعا بهونه ها رو برای ذهن رد میکنه و میگه ببین دمش گرم توی اون شرایط به چه درجه ای رسیده پس بهونه نیار و حرکت کن …
چقدر این مردم اازادانه به سبک خودشون زندگی میکنن بدون اینکه بقیه کاری بهشون داشته باسن و چقدر هم براسون احترام قایل هستن که وقتی درشکه توی جاده میبینن بوق باق و فحش و بد بیزاه نمیدن به طرف !!!
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک و زیباییهای خوبی که نوشتی و من کلی کیف کردم وانرژی خوبی از کامنت شما دریافت کردم امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در مسیر درست زندگی با قدمهای محکم به دست بیاوری
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
همین فایل به اصطلاح رایگان به جرات می گم که اگر با یگ نگاه درست و جامع بهش نگاه کنیم یکی از بزرگترین ترمزهامون رو میشه شناسایی کرد و اون رو تبدیل به گاز کرد و با سرعت به سمت خوشبختی حرکت کنیم
یکی از چیزهایی که باید تو مسیر یاد بگیریم اینه که کاری به بقیه نداشته باشیم و فقط تمرکز صددرصد رو روی خودمون بذاریم
زندگی آمیش ها رو من اولین بار توی این سایت دیدم و فهمیدم که چنین آدم های هم وجود دارند و اولش واقعا تعجب کردم که مگه میشه؟!!!
یکی از چیزهایی که نشتی های فرکانسی ما رو
خیلی خیلی کم میکند این است که کاری به بقیه نداشته باشیم و بذاریم بقیه راه خودشون و مسیری که دوست دارن بروند رو برن
اگر واقعا دوست داریم که دیگران مثل ما زندگی کنند تنها راهش اینه که نتایج بزرگی بدست بیاریم تا براحتی بتونیم دیگرانی رو که خودشون دوست دارن به موفقیت برسند رو بهشون کمک کنیم واین جوری به گسترش جهان کمک کنیم
من در حال حاضر سه تا بچه دارم و خیلی دوست دارم شبیه من فکر کنند و مثل من عمل کنند و وقتی میبینم که اونا مسیر برعکس منو رو میرن بشدت عصبی میشم و خودم و اونا رو سرزنش میکنم و یه جهنم برای خودم درست میکنم
البته از زمانی که با استاد آشنا شدم و قوانین رو عمل میکنم خیلی خیلی بهتر شدم
جوری که خیلی وقتها خانمم با من دعوا میکند و میگه تو خیلی خیلی پدر بی احساسی هستی که مثلا فلان اتفاق برای بچه ام افتاده ولی تو بی خیالی و من در دلم به او میخندم چون او قانون رو نمیدونه ولی من میدونم
و چون روی باورهام سعی میکنم کار کنم به لطف خداوند و قوانین بدون تغیر تا الان اتفاق بدی نیفتاده
ممکن است هر کدوم از ما توی زندگی مان و توی شرایط مختلف این حس و این باور اومده وسط که من باید حرفم را به کرسی بنشانم
ولی این که من بخواهم جای خداوند بنشینم و بقیه را هدایت یا نجات بدهم به شدت ما رو از خوشبختی نعمت و زیبایی ها دور میکنه
بذاریم جهان کار خودش رو کنه
بذاریم بقیه هر کاری که دوست دارند انجام بدهند
جهان مادی به همه جور طرز نگرشی نیاز داره و باید همه جور آدمی با هر نوع نگاهی توش باشه و یه جورایی نیاز این جهان مادیه
ما هم طبق قانون با توجهات خودمون زندگی مون رو میسازیم
حالا خواهید دید کی زورش بیشتر
وقتی تو روی خودت کار میکنی و کاری به بقیه نداری و فقط لذت میبری از دیدن زندگی افراد جهان خداوند آدما حیوانات همگی مطیع امر تو میشوند
مثل سلیمان نبی
خداوند میگه اگر ما اراده کنیم همه رو امت واحده قرار میدادیم
یعنی همه رو یه جور می آفریدیم
و اگر آنجور بود واقعا زندگی یه جهنم بود
پس من فقط روی خودم کار میکنم و تمام توانم را میگذارم روی بستن نشتی های فرکانسی ام
به نام خدای متعال
سلاااامم به استاد عزیزم و عزیز دلشون و مایک خوشتیپ و همه عزیزان دلم
خدارو سپاسگزارم که امروز هم تونستم یک قسمت از سفربه دور امریکا رو نگاه کنم و لذت ببرم
خدارو سپاسگزارم که هر روز با دیدن این سفرنامه مدارم بالاتر میره و من بی نهایت به خودش نزدیک تر میشم
خدایا بی نهایت دوستت دارم و عاشقانه میپرستمت
خدایا ازت ممنونم که مرا با خودت توسط استاد بیشتر آشنا میکنی
خدایا من هر روز احساسم بهتر بهتر میشه و قوانینت و خودت رو بهتر درک میکنم
چقدر این قسمت آموزنده بود که من میتونم اعتماد بنفس داشته باشم و اونجوری که خودم دوست دارم زندگی کنم و رها از حرف دیگران باشم
و چقدر این آمیش ها خیلی راحت و رها برای خودشون زندگی میکنند و از اینکه همینجوری خودشونو میپذیرن نا خودآگاه مردم امریکا هم اونها رو همنجوری که هستند میپذیرن و بهش احترام قائل هستند
واقعا در این کشور ازادی هست که هر کس هر جوری میخواهد زندگی میکند و به همدیگر احترام میگزارند و همدیگر رو قضاوت نمیکنند
من یاد گرفتم که دیگران رو قضاوت نکنم و فقط مشاهده گر باشم و هر کس هر جوری با هر عقاید و مذهبی هست بپذیرم و بهش احترام بگزارم
خدارو شکر میکنم که دارم آگاهی بدست میارم که رها از هر تعصبی زندگی کنم و فقط بر روی خودم کار کنم و باورهامو عوض کنم تا به آدم های هم فرکانس خودم جذب بشم
معبودم ازت ممنونم که بهم درک و شعور عطا کردی که قدرت انتخاب داشته باشیم و همیشه هر چیزی رو که دوست داریم انتخاب کنیم و بتونیم در کنار همه ادم ها جور دیگری فکر کنیم و رشد کنیم و ثروت بسازیم
چطور که اون خانوم بین اون همه آمیش برا خودش کتاب نوشته بود و برای خودش ثروت ساخته بود
پس در هر شرایطی و مکانی و زمانی و با هر تحصیلاتی و با هر شغلی میشه ثروت ساخت و فقط باور مهم هست
چقدر به خدای خودشون باور داشتند و با باورهای توحیدی بدون اینکه وابسته کسی یا دولت باشند برا خودشون دروشکه و خیلی چیزها ساخته بودند که خودکفا زندگی میکردند و نشون میده که من میتونم روی خدا حساب کنم و از زندگی ام لذت ببرم و به همه خواسته هایم برسم
چقدر خوشگل برا خودشون لباس های خاصی درست کردند و برای خودشون زندگی میکنند
و چقدر با تمام وجود در اوج سادگی به هم عشق میورزیدن و این نشان میده که در هر شرایطی میشه که به همدیگر عشق ورزید
خدایا بابت این قسمت بی نهایت سپاسگزارم که کلی مطالب جدید یاد گرفتم
که از همه مهم تر قضاوت نکردن دیگران و پذیرششون هست
و من چقدر مردم امریکارو تحسین کردم که در خیابان پشت دروشکه که وایمیسن بوق نمیزنن و پرخاشگری نمیکنن بلکه بهشون احترام قائل هستند و چقدر جالب بود که دولت برا اونا هم تابلو نصب کرده بودند و چقدر من آمیش هارو تحسین کردم که اون ها هم به این علائم احترام میگزارند
یعنی دقیقا احترام متقابل تو این کشور بی نهایت موج میزنه و چقدر باهم در صلح هستند و بهم احترام میگزارند
من از خانوم شایسته سپاسگزارم که با این سفرنامه بی نهایت چشمان مرا به این دنیا باز کرده و من هر روز رشد و پیشرفت میکنم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته بزرگوار ، بنده با دیدن قوم آمیش ها به یاد فیلم های انگلیسی افتادم و با دیدن کلیپی که سرکار خانم شایسته عزیز زحمتش رو کشیدن احساس عجیب و غریبی و جالبی نسبت به سبک زندگی اونا داشتم و نکته جالب توجه دیگر این بود که این قوم اصالت و سبک زندگی خودشان را حفظ کردند ، با سپاس فراوان از سایت بی نظیر شما 🌹🙏😊
درود بر همگی🍃🍃
این فایل برای نشانه امروز من بالا اومد و با خوندن دیدگاه دوست عزیزم ی جرقه ای تو ذهنم خورد و فک میکنم ی ترمز مخفی دارم که خداوند انشالله منو هدایت کنه تا بتونم اون رو شناسایی و از بین ببرم به هرحال از استاد و مریم جان سپاسگزارم و عاشقانه دوستون دارم💙💙
سلام
اصلا من عاشق این آمریکا هستم بدلیل آزادیهایی که داره و هر کسی میتونه خود واقعی اش باشه،آزادی نه تنها مشکلی رو ایجاد نمیکنه بلکه همه مشکلات رو حل میکنه،چقدر سیستم برای اونها احترام قائله و من عاشق این سیستم هستم.تنها کافیه که قانون رو بدونی و هر جوری که دوست داری که نتیجه بگیری اقدام وعمل کنی.باسیستم خدا هم منطبقه لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی،داشتم فکر میکردم تو این فضا هستش که انسانها رشد میکنن و میتونن به همدیگه برای رشد کردن کمک کنن.خیلی سرسبز و زیبا بود مکانتون و اصلا انگار این مکانها ی سر سبز وزیبا همراه شما هستن.پول ساختن مسئله اصلی است و میتوانیم با فروش غذاهای محلی و کتاب نوشتن پول ساخت،پولسازی راحتترین راهه اگه ما اصل رو متوجه بشیم وبه قوانین عمل کنیم
سپاسگزار استاد وخانم شایسته هستم
به نام خدای یکتای مهربان و نزدیکتر از رگگردن به ما
درود خدا بر شما استاد جان
درود خدا بر شما مریم جان
درود خدا بر شما دوستانِ جان
با اینکه سعی کرده ام هیچ قسمتی از سریال سفر به دور امریکا رو از دست ندم، نمیدونم چرا این قسمت از دستم خارج شده بود، امروز اتفاقی متوجهش شدم و دیدم، البته استاد شما همیشه میگید وقتی در مدار چیزی نباشیم اونو نخواهیم دید ، احتمالا الان در مدارش قرار گرفتم که موفق به دیدنش شدم… تا دیدم یاد یه روستا نزدیک طالقانِ تهران در ایران افتادم که مردمش دقیقا همین شکلی زندگی می کنند بدون استفاده از برق و تکنولوژی.
به دلم افتاد که ازش برای دوستانم بنویسم. جالبه:
در منطقه «پردسر»، واقع در شرق شهر طالقان، مرکز بخش طالقان در شهرستان ساوجبلاغ، واقع در غرب استان تهران، روستایی در کنار رودخانه شاهرود شکل گرفته که میان اهالی طالقان به «ترکآباد»، «فانوس آباد»، «کوی منتظران» و «روستای ایستا» مشهور است. گذراندن شب در روشنایی فانوس و استفاده نکردن از برق، تُرک زبان بودن، تاکید فراوان بر مقوله انتظار و توقف بر شیوه زندگی 200 سال پیش، علل این نامگذاریهای محلی است. آنها از هر گونه فناوری و تمدن جدید دوری می کنند. اهالی این روستا از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطیت هستند که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی عجیبی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده اند.
آن ها تلاش دارند تا از شیوهای سنتی برای گذران امور زندگی بهره ببرند. خوراکی را که خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمیکنند و از تناول گندم و میوههایی که با کود شیمیایی و سموم دفعآفات به عمل آمده باشد، به شدت پرهیز میکنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده میکنند. گوشت، کم میخورند. از میهمانان خود با چای پذیرایی میکنند اما خود نمینوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا پشمی دستباف، پیراهن بلندی بر تن میکنند که تا زانو را میپوشاند و اغلب کلاهی پشمینه بر سر دارند. اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به شمار نمیروند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی شده، گاز، برق، تلفن، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و یارانه و… استفاده نمیکنند. کودکان آن روستا برای علم آموزی به مدارس طالقان نمیروند بلکه به سبک سنتی و مکتبخانه ای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید، باسواد میشوند. در مجموع 18 تا 20 جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که رساله عملیه میرزا صادق مجتهد تبریزی (چاپ سنگی سال 1323ق) و کتاب خطی سیدحسین نجفی طباطبایی از آن جمله است. ساعت مچی و دیواری در محل زندگی اهل توقف وجود ندارد. سیمان و آهن در معماری خانه ها به کار نرفته و درها همه چوبی هستند.
و حالا متوجه شدم که هزاران کیلومتر دورتر از طالقانِ ایران، در آمریکا و کانادا فرقه ای به نام آمیشها زندگی میکنند که آنها نیز سر ناسازگاری با فناوری دارند. ایشان از برق و اتومبیل استفاده نمیکنند، به ارتش نمیپیوندند، بیمه نمیشوند و هیچگونه کمک مالی دولتی را نمیپذیرند. لباسهایشان را خودشان میدوزند. خانه هایشان به سبک قرن هجدهم میلادی است همچنین لباسها و زندگیشان. بیشترشان در ایالت پنسیلوانیا زندگی میکنند و به گونه ای ملموس خودشان را از جامعه آمریکایی جدا کرده اند.
در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود. لباسها هرگز نباید وسیله ای برای جلب توجه باشند. چاپ هیچ طرحی روی لباس مجاز نیست. زنان لباسهایی ساده و بلند به رنگ یکدست (مثلا آبی) بر تن میکنند. اغلب در خانه از پیشبندهای سفید یا سیاه استفاده میکنند. همچنین زنان با توجه به وضعیتشان سرپوشهای سیاه یا سفید بر سر میکنند. مردها معمولا شلوار تیره رنگ میپوشند و یک جلیقه یا کت تیره بر تن دارند. همچنین بند شلوار، کلاههای لبهدار حصیری یا نمدی سیاه از دیگر ویژگیهای پوشش مردان است. مجردها ریش و سبیل خود را میتراشند و مردان متاهل ریش خود را بلند میکنند اما سبیلشان را میتراشند. گذاشتن سبیل به دلیل ارتباط با نظامیگری و فراهم کردن فرصت خودپسندی غیرمجاز است. بچه های آمیش حداکثر تا کلاس هشتم درس میخوانند. تقریبا هیچ آمیشی به دبیرستان یا دانشگاه نمیرود. آمیشها زمینهای زیادی نمیخرند چون قادر نیستند با نیروی انسانی (زور بازو) و بدون استفاده از ماشینآلات سطح زیادی را به زیر کشت ببرند.
اصول اعتقادی آمیشها بر دو محور کلیدی استوار است: مردود دانستن صفاتی چون غرور، خودبینی و تکبر و تاکید فراوان بر صفات مثبت انسانی مانند تواضع و فروتنی، خونسردی، تسلط بر نفس و متانت که دیگران از آن با عنوان «انقیاد و فرمانبرداری» یاد میکنند. آمیشها اغلب تمایل دارند که خود را تسلیم «اراده خداوند» کنند. آنها این عقیده را از طریق آداب و رسوم گروهی ابراز میدارند و با فردگرایی که محور اصلی فرهنگ آمریکایی است، مخالفت میورزند. در واقع، مخالفت آمیشها با فردگرایی دلیل اصلی آنها برای استفاده نکردن از فناوریهای مدرن جامعه است، زیرا معتقدند که فناوری روز ممکن است وابستگی یک آمیش را به خانواده و جامعه کاهش دهد و به مرور زمان آنها را از جامعه آمیش دور کند. این فرقه مسیحی حدود سه قرن پیش بنیان نهاده شده و جمعیت آنها در سال 2000 میلادی تقریبا 200 هزار نفر ذکر شده است.
حالا جالبه به جز دسته ای از مسیحیها در آمریکا، دسته ای از یهودیان هم هستند که همین سبک زندگی را برگزیده اند که البته لازم نیست خیلی از اقامتگاه آمیشها دور شویم!!!
کریاس جوئل یک روستای یهودینشین است که اجرای تفکیک جنسیتی در کلیه اماکن عمومی آن و نیز رعایت شئونات اخلاقی و رفتاری در آن الزامی است. این روستا در 80 کیلومتری شمال شهر نیویورک واقع است و قانون اساسی آمریکا در آنجا اجرا نمیشود. هنگام ورود به این روستا، روی تابلوی خیرمقدم آن به بازدیدکنندگان اینچنین نوشته شده است:
«به کریاس جوئل خوش آمدید. براساس سنن و رسوم مذهبی خود، از شما خواهشمندیم تا هنگام بازدید از اجتماع ما به گونه ای عفیف لباس بپوشید و رفتار کنید. این امر شامل موارد زیر میشود:
《پوشیدن دامن یا شلوار بلند، پوشیده بودن سینه ها، پوشیدن لباسهای آستیندار حداقل تا آرنج، استفاده از الفاظ مناسب، رعایت تفکیک جنسیتی در تمام اماکن عمومی.از احترام شما به ارزشهای ما سپاسگزاریم و از بازدید خود لذت ببرید!》
ولی اینجا یه سوال ذهن منو مشغول کرده، چرا پوشش اینگونه فرقه ها و دسته ها برامون جالبه و قوانینشون برامون محترمه و خیلی خوشمون میاد اما به قوانین کشور خودمون احترام نمیذاریم و رو ترش می کنیم ؟؟؟!!! چی میشه که هر جامعه ای که میبینم قوانین کشورش براش مهمه، کشورشو دوست داره مردمشو دوست داره ولی اعِب ما در ایران اینگونه نیستیم؟ چرا اغلب مرغ همسایه برامون غازه؟؟؟
در پایان از شما استاد توحیدی عزیزم آقای عباسمنش متشکرم بابت فراهم نمودن چنین بستر وسیع و عالی سایت که زیبابینی را به ما یاد میدهد و هر لحظه توجه ما را به سمت قشنگی های دنیای اطرافمان جلب می کند و هدایتمان می کند تا در هر چیزی، نکته ی مثبت آن را ببینیم.
و از مریم خانم جان هم سپاسگزارم که از دریچه ی دوربینش ما را به سمت دیدن قشنگی ها و شگفتی های جهان اطرافمان هدایت می کند.
درود خدا بر شما
از شما دوست عزیز که تا پایان کامنتم همراهم بودید هم صمیمانه سپاسگزارم و برایتان بهترینها رو از خدا خواستارم. در پناه نور الهی و تحت حمایت الله یکتا باشید همیشه.
آمین و ان شاءالله.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان دوست داشتنی
و تمام دوستانی که برای بهترین خود در تلاش هستند
عجب سرگرمی نابی شده برای من، زیر و روکردن سایت استاد
این سریالهای سفر به دور امریکا هم که دیگه بینظیره واقعا
خدارو بی نهایت شکر که به قلب مریم جان نشاند برای ثبت این لحظه های ناب
بی نهایت و بی اندازه داره باورهای منو خوشگل میسازه، فارغ از هر گونه اینستاگرام و پلتفرم دیگه یی، اونقدر غرق اگاهی های ناب این سایت میشم که سرشار میشم از احساس خوب
اون لحظه احساس میکنم همه چیز در این جهان عالیه و هیچ خبر بدی نیست و جهان همه جوره به نفع من کار میکنه!
چقدر تجربه این حس ناب برام غریب و لذت بخشه! من هیچ وقت تا به این اندازه احساس ارامش و خوشبختی نداشتم
خداوند بزرگ به استاد عزیز و مریم جان سلامتی و نعمتهای روز افزون عطا کنه
خدایا بی نهایت شکر
به نام خداوندی که تنوع را آفرید.
سلام و احترام
قسمت 44
جالب بود توی قسمت 43 نوشته بودم (( به نام خداوند پیاده روی بهشتی )) و توی این قسمت با آهنگ Amish Paradise همراه شدیم.
و توی قسمت کلید هم زده بودم آزادی !!!
این قسمت یه جواریی آزادی حق انتخاب هست.. تو آزادی اون جوری که میخوای زندگی کنی تا زمانی که به کسی آسیب نزنی !!
اولا ببینید که چقدر مردم این کشور ازادانه به سبک خودشون زندگی میکنن و بقیه هم براشون احترام قائل هستند.. اینکه بدون تکنولوژی زندگی کنی حتی فکر کردنش بزای ما هم سخته .. ما یه روز موبایل و ماشین نداشته باشیم اینقدر غر میزنیم که خفه میشیم ولی این ادم ها خیلی راحت دارن اینجوری زندگی میکنن !!
واقعا تصورش هم سخته چجوری اینا بدون برق زندگی میکنن ؟؟!!
هر چند که زندگی رو برای خودشون خیلی سخت کردن با این عقاید و تعصباتشون !!! یه سری تعصبات و عقاید من دراوردی زندگی رو واقعا سخت و طاقت فرسا میکنه !!
خخخخخ دوچرخه هاشون چه باحاله رکاب نداره !!
تازه اون خانمه یه دونه بچه هم وصل کرده به دوچرخش و داره پا میزنه زمین و میزه خخخخ .. یه لحظه حس کردم وقتی دوربین رو دید یه لبخندی زد و بعدش با بچش رفت اون وری ..
مدل لباس هاشون خیلی جالبه .. چه کلاه های عجیب غریبی دارن ..
تابلوی WHOA بزای اسب ها و درشکه ها !!!
یعنی زندگیشون به صوزت سنتی و قشنگی داره میگذره و با صلح و صفا زندگی میکنن ..
ولی دیگه پول ساختن این چیزا رو نمیشناسه .. بزای پول ساختن باید خودت رو با جهان به روز کنی و گرنه برات خیلی مشکل ایجاد میشه.. اینکخ اسنا مجبور شدن بزای پول ساختن از کارت خوان استفاده کنن رو دیگه نمیشه کاریش کرد …
و حتی اینا میتونن درشکه ها و اون دوچرخه های باحال رو به عنوان وسیله ای تفریحی و توریستی برای درامد زایی استفاده کنن .. جالب اینجاس اینقدر با دوچرخه های بدون رکاب تمرین کردن که پاهاشون اینقدر قوی شده که با چه سرعتی هم میرن !!! مثلا اون زنه چه پاهای قویی داره که میتونه با یه بچه هم دوچرخش رو حرکت بده !!!
چه خونه های باحالی دارن ..
و اینکه یک خانمی آمیش در شرایطی که همه آمیش ها با تحصیل مخالف هستن میتونه مدرک دکتری بگیزه از یه دانشگاه خیلی معتبر واقعا بهونه ها رو برای ذهن رد میکنه و میگه ببین دمش گرم توی اون شرایط به چه درجه ای رسیده پس بهونه نیار و حرکت کن …
چقدر این مردم اازادانه به سبک خودشون زندگی میکنن بدون اینکه بقیه کاری بهشون داشته باسن و چقدر هم براسون احترام قایل هستن که وقتی درشکه توی جاده میبینن بوق باق و فحش و بد بیزاه نمیدن به طرف !!!
کلید قسمت 44:
بهشت
خدایا شکرت
به نام خداوند خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
خدایا شکرت
یه روز زیبای دیگه توی سفر به دور آمریکا
خدایا سپاسگزارم ازت برای این اروی فوقالعاده
خدایا شکرت برای این درختان زیبا
خدایا شکرت برای دیدن چهره خندان استاد
خدایا شکرت برای داشتن تکنولوژی و امکانات بینظیر برای ارتباط برقرار کردن
خدایا هزاران بار شکرت
صحبت های زیبا و شنیدنی استاد که همیشه پر انرژی هست و کلی نکته های طلایی داره واسمون
چقدر مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوبی رو در پیش داریم چون که استاد رو داریم کنارمون
یه استاد دوست داشتنی و مهربون و با تجربه
خدایا هزاران بار شکرت برای حضور استاد عزیز وخانم شایسته عزیز در کنار مون
تحسین میکنم این کشور زیبا و پیشرفته رو
چقدر همه با هم خوب ومهربون هستن
چقدر باهم در صلح هستن
همه جور آدم با عقاید خودشون هستن در کنار همدیگه
واقعاً تحسین برانگیز است
ببین چقدر جالبه ، مدل لباس پوشیدن
کالسکه و اسب
دوچرخه بدون رکاب
خدای من ببین چقدر زیبای و تنوع هست
سپاس از بانو شایسته عزیز برای فیلم گرفتن از این همه زیبای و قشنگی های این کشور پهناور
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه نعمت و فراوانی و سلامتی و موفقیت
موفق و پیروز و سربلند باشید
به نام هدایت الله
سلام خدمت مهدی عزیز دوست ارزشمند و توحیدی سایت
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک و زیباییهای خوبی که نوشتی و من کلی کیف کردم وانرژی خوبی از کامنت شما دریافت کردم امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در مسیر درست زندگی با قدمهای محکم به دست بیاوری
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
خدایا شکرت
این فایل خیلی زیبا بود
به خصوص قسمت آمیش ها
جدی توی آمریکا باشی و این فرهنگ رو داشته باشی
و بقیه احرتام بذارن
خودت لذت ببری و بقیه هم کنجکاو تو باشن
جالب بود این قسمت
کلی لذت بردم ازش و خدا روشکر که باهاش آشنا شدیم.
همین نکته که هیچ محدودیتی نیست و فقط باید رفت جلو خودش کلی نکته و یک دنیا حرف
خداروشکر که دانشجو دوازده قدم هستم و الهی شکر بابت این سایت بی نظیر
خدای مرسی و شکرت.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
همین فایل به اصطلاح رایگان به جرات می گم که اگر با یگ نگاه درست و جامع بهش نگاه کنیم یکی از بزرگترین ترمزهامون رو میشه شناسایی کرد و اون رو تبدیل به گاز کرد و با سرعت به سمت خوشبختی حرکت کنیم
یکی از چیزهایی که باید تو مسیر یاد بگیریم اینه که کاری به بقیه نداشته باشیم و فقط تمرکز صددرصد رو روی خودمون بذاریم
زندگی آمیش ها رو من اولین بار توی این سایت دیدم و فهمیدم که چنین آدم های هم وجود دارند و اولش واقعا تعجب کردم که مگه میشه؟!!!
یکی از چیزهایی که نشتی های فرکانسی ما رو
خیلی خیلی کم میکند این است که کاری به بقیه نداشته باشیم و بذاریم بقیه راه خودشون و مسیری که دوست دارن بروند رو برن
اگر واقعا دوست داریم که دیگران مثل ما زندگی کنند تنها راهش اینه که نتایج بزرگی بدست بیاریم تا براحتی بتونیم دیگرانی رو که خودشون دوست دارن به موفقیت برسند رو بهشون کمک کنیم واین جوری به گسترش جهان کمک کنیم
من در حال حاضر سه تا بچه دارم و خیلی دوست دارم شبیه من فکر کنند و مثل من عمل کنند و وقتی میبینم که اونا مسیر برعکس منو رو میرن بشدت عصبی میشم و خودم و اونا رو سرزنش میکنم و یه جهنم برای خودم درست میکنم
البته از زمانی که با استاد آشنا شدم و قوانین رو عمل میکنم خیلی خیلی بهتر شدم
جوری که خیلی وقتها خانمم با من دعوا میکند و میگه تو خیلی خیلی پدر بی احساسی هستی که مثلا فلان اتفاق برای بچه ام افتاده ولی تو بی خیالی و من در دلم به او میخندم چون او قانون رو نمیدونه ولی من میدونم
و چون روی باورهام سعی میکنم کار کنم به لطف خداوند و قوانین بدون تغیر تا الان اتفاق بدی نیفتاده
ممکن است هر کدوم از ما توی زندگی مان و توی شرایط مختلف این حس و این باور اومده وسط که من باید حرفم را به کرسی بنشانم
ولی این که من بخواهم جای خداوند بنشینم و بقیه را هدایت یا نجات بدهم به شدت ما رو از خوشبختی نعمت و زیبایی ها دور میکنه
بذاریم جهان کار خودش رو کنه
بذاریم بقیه هر کاری که دوست دارند انجام بدهند
جهان مادی به همه جور طرز نگرشی نیاز داره و باید همه جور آدمی با هر نوع نگاهی توش باشه و یه جورایی نیاز این جهان مادیه
ما هم طبق قانون با توجهات خودمون زندگی مون رو میسازیم
حالا خواهید دید کی زورش بیشتر
وقتی تو روی خودت کار میکنی و کاری به بقیه نداری و فقط لذت میبری از دیدن زندگی افراد جهان خداوند آدما حیوانات همگی مطیع امر تو میشوند
مثل سلیمان نبی
خداوند میگه اگر ما اراده کنیم همه رو امت واحده قرار میدادیم
یعنی همه رو یه جور می آفریدیم
و اگر آنجور بود واقعا زندگی یه جهنم بود
پس من فقط روی خودم کار میکنم و تمام توانم را میگذارم روی بستن نشتی های فرکانسی ام
دوست تان دارم