سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴ - صفحه 9

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3055 روز

    سلاد استاد جون بزنم به تخته روز به روز دارین جوونتر میشین.

    مریم خانم فایل مثل همیشه عالی.

    وقتی از آمیش ها حرف زدین من آشنایی مختصری با این فرقه داشتم و میدونستم به خاطر عقاید مذهبیشون که به شدت سعی بر ساده زیستی دارن و مخالف دخالت تو امر خدا هستن زندگی عجیبی دارن مخصوصا اونایی که بسته ترن. و همون موقع هم که برای اولین بار آشنا شدم به این فکر کردم چه احساس گناهی دارن کسایی که تو اون فرقه هستن ، چون خودم تو یه خانواده نسبتا سنتی هستم بهتر درک میکنم. اما خوبی بیشتر دیدن دنیا اینه که دید آدم گسترش پیدا میکنه میفهمه چه قدر آدما تو زندان های خودساخته خودشون دارن زندگی میکنن.

    .

    یکی از نتایج درخشانی که من تو این مدت گرفتم که به نظرم فوق العاده ست اینه که من همیشه دوست داشتم یه زن شاغل باشم ولی این اصلا مرسوم نبود تو خانواده ما، بهترین جایگاه زن تو خونه بود و با صحبت های مثل المراه ریحانه یا زن لازم نیست خودشو خسته کنه این عقیده رو قشنگ میکردن. اصلا تابویی بود برا خودش.

    من خیلی روزای قشنگی نداشتم واسه این شرایط، همش دعوا و احساس بیچاره بودن ، فکر میکردم من یه دختر مدرنم که باید برای حق تحصیلم مثلا یا اشتغال یا هر چی دیگه مبارزه کنم! تا این شرایط داغون رو تغییر بدم . من طلایه دار نسل فمینیسم بودم!!! (الان میفهمم چه قدر کتابایی مثل همه باید فمینیسم باشیم یا مانیفست یک فمینیسم میتونه ما خانم ها رو عقب ببره)

    ولی وقتی بیشتر قانون رو فهمیدم، فقط با گذاشتن تمرکزم روی خواسته هام و اعراض از ناخواسته ها و عقاید دیگران این مسئله خود به خود برام حل شد.

    دیگه همون خانواده مخالف هم دستی شدن از طرف خدا برای من مثلا کارای مجوزمو میکنن یا اینکه سه ماه پیش یه خواسته ای در من شکل گرفت که یه دفتر کار داشته باشم که نزدیکم باشه و شرایط دیگه ای که نوشته بودم ولی اصلا از لحاظ مالی مساعد نبودم و نمیتونستم از پس اجاره ش برمیام. تا اینکه ماه پیش پدرم یه دفتر اجاره کردن با تقریبا همون شرایط به عنوان انبار و برای دفتر دادنش به من. خدایا واقعا شکرت برای داشتن این دفتر قشنگم ، این اولین قدم از بلندپروازی های منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نرگس فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    خدایا شکرت سپاس گزارم ازت که زمانیک ازت خواستم منو تغییر بدی منو به این مسیر هدایت کردی هرروز به خودم میگم اگ این مسیر رو رها کنی سخت پشیمون میشی واسه همین بهتر از دیروزم سعی میکنم فایل ها رو گوش بدم و بهش عمل کنم نمیدونم تجربه کردید یا نه ولی من یک ماهیه تو خوابام هم از قانون استفاده میکنم خیلی احساس خوبی داره ?

    ممنونم از خدای خودم ک همچین بنده ای به نام حسین عباس منش رو آفرید تا دستی از طرف خداوند باشه و منو هدایت کنه به سمت آگاهی های قشنگ ، خدایا شکرت خدایا شکرت

    من خوشبخت ترین آدم روی کره ی زمینم ک اینجام توی جمع صمیمی این خوانواده هستم هرروز تغییرات رو در خودم به وضوح میبینم آقای عباس منش بی نهایت از شما سپاس گزارم.کاش ذره ای از احساس عالی و شورو ذوقی ک دارم به شما منتقل بشه .زندگیم خیلی زیبا شده آرامشم زیادشده و صبور تر از قبل شدم به زیبایی های اطرافم توجه میکنم و سپاس گزاری میکنم

    به این درک رسیدم من قدرت اختیار کامل دارم تو زندگیم و خداوند بیشتر از من میخواد ک من به اهدافم برسم ولی قبلا اشتباه میکردم تقصیر خدا مینداختم و اگه اون چیزی نمیشد که میخواستم میگفتم این قسمت منه ?

    خدایا کمکم کن بیشتر بهت نزدیک بشم کمکم کن قدر این لحظات رو بدونم ای پروردگار عالم کمکمون کن سرانجام هممون خشنودی تو باشه …?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    دادخدا گفته:
    مدت عضویت: 3024 روز

    سلام مجدد به همه اعضای گروه، الخصوص دوست عزیزم احسون! متشکرم بابت این متن واقعا تآمل برانگیزتون واو چقدر آموزنده بود لذت بردم کلی به فهم و درکم اضافه شد. دستتونو فشار میدم براتوم آرزوی سلامتی شادی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      احسون گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      سلام دادخدای عزیز

      چقدر جالبه که من حسی بهم می گفت سایر کامنت هایی که حتی لایک نخورده رو بخونم و تو کامنت شما دیدم از بنده تشکر کردین و نمی دونی چقدر حس خوبی پیدا کردم واقعا. این درحالیه که شما کامنتت رو جدا نوشته بودی حتی. خدا رو شکر می کنم .?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        دادخدا گفته:
        مدت عضویت: 3024 روز

        من سپاس گزارم از خداوندم که باعث شدم شما یه حس خوبی رو تجربه کنید. اینکه چقدر من از متنتون احساس خوبی کردم چقدر یاد گرفتم نمیتونم توصیف کنم فقط میتونم ازتون ممنون باشم. و از خداوند بزرگ براتون آرزویی خوشبختی کنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    شیرین گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام .بسیار جالب بود دیدگاه مردم اویش .ولی من چندنکته گرفتم 1-این مردم با اعتمادبنفس بالا درجامعه به هر شکلی که دوست دارند ظاهر میشوند2-مردم امریکا چه دیدکاه عالی دارند که هرکس را به دور از قضاوت با هر پوششی هر ایده ای هر کشوری با احترام تمام میپذیرند 3-خانمی که با عقاید اویش توانست خودرا از هر قیدوبندرها وبه انچه که خواست برسد پس دیگران هم میتوانند.4-همانطور که استادبرمودند همه چیز درباور ماست فقط باید بدنبال درست کردن باورمان باشیم .با تشکر از استادوخانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3666 روز

    سلام

    نمیدونم این جملات رو چطور بنویسم ولی مثل همیشه با توکل به خودش میام جلو.میخواستم واسه این فایل کامنت بزارم و یه لحظه کوتاه اومدم فکر کنم که چی بنویسم ولی یاد هدایت افتادم.و گفتم خدا خودش هدایت میکنه.اینا رو وقتی گفتم که توی حیاط یه مدرسه در قم نشسته بودم.بعد اومدم بالا و یه اتفاق جالب افتاد که فهمیدم هدایت خدا واسه کامنت این قسمته.

    خب خانواده میخواستن برن حرم و من از قبل بهشون گفته بودم که نمیام و اینا و هیچ بی احترامی و تندی هم بهشون نکردم و فقط پای حرفم که بهش اعتقاد داشتم موندم.امروز مادرم طبق باورهای خودش خیلی ناراحت بود که اینم به کنار و من به عقایدش احترام میزارم.پدرم یه جمله جالب گفت که مطابق گفته های این قسمت سفرنامه بود.گفت به مامانم:” هرکسی عقاید خودشو داره.باید احترام بزاریم.”

    یعنی خیلی برام جالب بود این جمله ای که شنیدم از بابام.این جمله خیلی چیزا رو بهم نشون داد.نشون داد چقدر خوب دارم مسیرمو میرم جلو و باورهام رو خوب ساختم که کسی که خیلی مقاومت داشته در مورد تغییرات من اینطوری این حرف رو میزنه.

    نشون داد که نتیجه احترام به عقاید دیگران چی هست.نشون داد که چقدر جالب و دقیق کار میکنه قانون توجه و وقتی این فایل رو دیدم خیلی زود تو زندگیمم هم بازخوردش رو دیدم.

    نکته مهمی که من دریافتش کردم این بود که وقتی من با خودم در صلح قرار گرفتم اطرافیانم هم با من در صلح قرار گرفتن.

    این فایل خیلی واسم جالب بود.دیدن آدمهایی با فرهنگهای مختلف و عقاید مختلف خیلی جذابه.دیدن اینکه چقدر وقتی برای خودت و سبک زندگیت ارزش قائلی و بهش پابندی،چطور بقیه هم براش ارزش قائلن و حتی تابلو خیابون ها رو هم با سبک تو تنظیم میکنن، خیلی جالبه و آموزنده.

    دیدن اینکه چطور خداوند روزی این افرادی که خیلی کم از تکنولوژی استفاده میکنن رو میده ،خیلی درس داره.درسش اینه که خداوند به اندازه ظرف ما بهمون میده و هرکسی با هر ظرفی باشه حالا میخواد هرجور زندگی کنه ، ظرفش پر میشه و خداوند رزاقه و وهابه.

    خیلی نگاه این آدما برام جالب بود.اونایی که لبخند میزدن و روی بهتری نشون میدادن ،همین صورت بازشون نشون از اینه که بیشتر با خودشون در صلحن.نگران آسیبی از سمت کسی نیستن.

    امروز که داشتم توی شهر قم به زندگی استاد فکر میکردم و داستانهایی که برامون تعریف کرده و الان که دارم به داستان این آمیشی که دکترا گرفته فکر میکنم خیلی حس خوب بهم دست میده.وقتی آدمایی بودن با شرایط خیلی سخت تر از ما ولی تونستن موفق بشن، خب پس ما چه بهانه و توجیحی میخوایم داشته باشیم برای موفق نشدن و طبیعی زندگی نکردن؟

    بازم داستان هدایت خداوند که هروقت در موردش صحبت میشه من قند تو دلم آب میشه.وقتی میبینم چطور استاد با وابسته نبودنش به چیزی ، خیلی راحت بهش میرسه و خداوند خیلی راحت هدایتش میکنه به لونش ، کلی قند تو دلم آب میشه.یاد حرفای جلسه ۱ راهنمای عملی میافتم.یاد فراوانی جهان میافتم.یاد وظیفم که لذت بردن از زندگی هست میافتم.خیلی آرامش بخشه.آگاهی از قانون مثل یه دارو میمونه.فقط وقتی دارو اثرش رو میزاره که نگی خب آره دیگه این دارو قویترین دارو هست و فلان و فلان میکنه و بزاری یه گوشه.نه باید خورده شود.قوانین هم همینه صرف دونستن و عمل نکردن چیزی اتفاق نمیافته.

    واقعا حالا که خودم آمدم به یه سفر میفهمم چقدر سفر درک آدم رو از قانون بالا میبره و چقدر خواسته جدید متولد میشه و چه فراوانی ها و تنوعی آدم میبینه و چقدر میتونه یه تمرین خوب باشه برای عمل به قانون.

    خداروشکر.ممنونم خاله مریم عزیز و استاد گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Mahtainwonderworld گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    این جلسه جلسه ی برخورد ما با تضاد بود: اولین سوالی که برام به وجود اومد اینه که :«چطور و چرا دارن به این شکل زندگی و میکنن و چرا با تکنولوژی رابطه ی خوبی ندارند؟» و جوابی در درونم من حرف های استاد رو پخش کرد «تضاد ها باید وجود داشته باشن و نه تنها باید باشن بلکه جهان به این تضاد احتیاج داره.» توی جلسه ی اول قدم پنج ما یاد گرفتیم که قرار نیست همه ی آدم ها مثل هم باشن مثل هم فکر و رفتار کنن در واقع کاملا برعکس این موضوع و جهان اجازه نمیده و وقتی سبک زندگی آمیش ها رو دیدم احساس کردم به دنیای دیگه ای وارد شدم دنیایی که مختص کارتون ها و انیمیشن های ۵۰ سال پیش آن شرلی، جودی ابوت، هایدی و خیلی های دیگه درک کردم منظور استاد از اینکه ما روی یک کشتی نیستیم حتی روی یک دریا و یک کره هم نیستیم چیه.

    من هم بعد از شنیدن اینکه مردم از اینکه پشت سر کالسکه راهشون رو میرن و بهم بی احترامی نمیکنند مثل الهام جان یاد قسمت ۶ آرامش در پرتو آگاهی افتادم اینکه وقتی گلی رو می بینیم حتما لازم نیست بگیم این گل زیباست یا زشت این انسانی که پاره ای از خداست خوب یا بد با قضاوت نکردن نه تنها آرامشی رو برای خودمون به ارمغان میاریم که از جنس خداست یاد گرفتم که خدا از آفرینش تک تک این آدم ها هدفی داشته که اون آدم در مسیر تکامل خودشه. درسی که امروز از خانم شایسته گرفتم این بود که همیشه دنبال این باشم کسی که کتابش توی New York Times بیشترین فروش رو داشته با چه باور ها، عقاید و داستانی این مقام رو کسب کرده داستان اونا شاید به ما هم چیزی رو یاد بده که ما نمیدونیم.

    برای من امروز روز کنترل ذهن بود. هدفی برای شروع روز و بیرون اومدن از تخت خواب پیدا کردم اینکه خدا هدفی از بیدار کردن من داره و منتظر من بیدار بشم. موقعی که دوستم به من حرفس که دوست نداشتم بشنوم رو زد چیز های مختلفی توی ذهنم اومد و هیچ کدوم از اونها حرف خوبی نبود ساکت موندم و یاد این حرف افتادم : « before you speak think

    Is it true? Is it helpful? Is it inspiring? Is it necessary? Is it kind?»

    امروز روز مهمی برای من هست چون درسم رو از جلسه ی دوم روانشناسی ثروت ۳ یاد گرفتم. مدت ها بود با اینکه میدونستم کاری که میکنم اشتباهه ولی چون آسون و راحت تر بود شرایط رو قبول کرده بودم اما وقتی چشم های استاد رو دیدم که میگفت :« تو ایمان و باورت رو به خدا نشون بده اون هر چی میخوای بهت میده فقط بهش نشون بده بهش باور داری به قدری که باور داری بهت میده». من اون چشم ها رو اون آرامش توی صداشون رو باور کردم چون خودم تجربه کردم که اگه با تموم وجود ایمان بیارم برای ناممکن رو ممکن میکنه. خودمو مثل اون بره ای میبینم که چشم هاش رو به روی زندگی باز کرده و خوب نمیبینه اما باور داره شیر پیش مامان چهار پاشه ایمان دارم چون خدا هدایتم کرده. خدای عزیزم سپاسگزارم که هدایتم کردی من فقط و فقط میخوام مسیر هدایت تو رو دنبال کنم.

    به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته ی عزیزم send you love and light

    از شاگرد شما که سعی میکنه درساش رو خوب یاد بگیره،

    جودی ابوت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    شهرام قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2349 روز

    بنام خدایی که زیباست و زیبایی رو دوست

    دارد…

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته و بقیه اعضای خانواده.

    استاد شما بی نظیر هستین واقعا جای شکر داره که ما به این سایت هدایت شدیم تا هم بتونیم از زیبایی های این بهشت واقعی باخبر باشیم و با همسفر بودن با این خانواده بتونیم مطالبی که میگین رو بیشتر درک کنیم ،خودمون رو در احساس خوب نگه داریم ،تمرکزمون فقط روی نکات مثبت و زیبایی ها باشه.

    درک واقعی فراوانی و فرهنگ و احترام گذاشتن به عقاید همدیگرو یاد بگیریم که مردم اونجا چقدر بدون هیچ محدودیتی به همدیگه و حریم هاشون احترام میزارن.

    1.استاد خیلی حرف قشنگی زدین که برای موفقیت و رسیدن به آرامش باید متفاوت فکر کرد اونم با تغییر باورها.

    2.واقعا لذت بردم از زندگی کردن این قوم بدون توجه و فکر کردن به نگاه و حرف بقیه که این محدودیت ها رو برای خودشون دارن.

    3.دیدن این همه زیبایی حال آدم رو خوب میکنه.

    4.فراوانی نعمت در همه جا بی نهایته.

    5.چه لباسای قشنگ و شیکی پوشیده بودن.

    6.مسئولیت پذیری خانم ها حتی با دوچرخه رفته بودن دنبال کاراشون.

    7.فیلمبرداری خانم شایسته که خ لطف کرده بودن واقعا عالی بود.

    خدایا سپاسگزارم بخاطر این همه فراوانی نعمت و زیبایی.

    استاد و خانم شایسته واقعا شما بینظیر هستین خسته هم نباشین بخاطر این همه زحمت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    معصومه میر گفته:
    مدت عضویت: 3511 روز

    سلام به استاد خوبم و مریم جون دوست داشتنی

    مرسی به خاطر فایل های زیبای سفرنامه

    سپاسگذارم

    اول فایل که گفتین امیش من هیچ ذهنیتی نداشتم فکر میکردم الان قبایل سرخپوست ها رو نشون میدین? بعدش که دیدمشون گفتم وای من این ها رو توی یک سریال آمریکایی دیده بودم و اون موقع نمیدونستم بهشون میگن امیش با خودم فکر میکردم احتمالا یهودین چون لباساشون شبیه اون هاست بعدش که نشون دادین و توضیح دادین کلی تعجب کردم نمیدونستم اصلا همچین مکتبی هست اتفاقا وقتی فیلم میدیدم هی برام سوال بود چرا توی یک کشور آزاد خانم ها پوشش دارن پس علتش اینه ? خیلی جالب بود واقعا این احترام گذاشتن به عقاید بقیه قابل تحسین و باعث میشه من همیشه حواسم باشه که بقیه رو قضاوت نکنم ?

    یه جا استاد گفتن در آمریکا علامت توقف وجود داره سر هر چهارراه

    در رابطه با این موضوع من دیروز داشتم یک متن انگلیسی میخوندم راجع به کنترل ترافیک که نوشته بود یکی از راه ها، برداشتن چراغ قرمز است و علتش این بود که راننده ها و عابرین پیاده با هم همکاری کنن و تشویق بشن برای مسیولیت پذیری و غیره

    من برام سوال شد گفتم مگه میشه چراغ قرمز که برای کنترل ترافیک و خیلی تعجب کردم بعدش که استاد توضیح داد راجع بهش گفتم وای فرکانس چی میگه?عاشق خداجونم که انقدر سریع پاسخ سوالایی که برامون ایجاد میشه بهمون نشون میده و چقدر این روزها مفهوم هم فرکانسی و هماهنگی اتفاقا رو میبینم و درک میکنم و کلی همش برام اتفاقاتی میفته که قانون جهان و فرکانس رو ثابت میکنه منم سعی میکنم تایید کنم ?

    خداجون عاشقتم ?

    خیلی سپاسگذارم مریم جون به خاطر فایل های زیباتون ?

    خدایا شکرت?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    راضیه هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2480 روز

    سلام سلام و صد سلام

    عجب جایی عجب زیبایی هایی

    هر لحظه هر تصویر چشم نوازتر زیباتر

    روح آدم رو به پرواز در میاره

    یعنی قشنگ توی آمریکا پشت سر اون کالسکه می رفتم

    دوچرخه ها رو خیلی جالب بود

    این همه نعمت این همه تضاد زیبا کنار هم

    از یه طرف اوج تکنولوژی از یه طرف زندگی صددرصد سنتی

    داشتم به این فکر می کردم علاوه بر دیدن زیباییها این فایل برای من چه درسی داشت

    به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به خواسته مثل دیدن این قوم نیازی به دست و پا زدن نیست فقط کافیه بخوای و اعتماد کنی به الله یکتا خودش می برتت وسط قصه

    یعنی عاشقشم

    هر لحظه بیشتر از لحظه قبل

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم مریم عزیزم و استاد جان جانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: