سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۷ - صفحه 3

300 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نعمت اله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    سلام ویژه خدمت خانم شایسته عزیز که بالاخره جهان پاسخ فرکانس های ما را داد و این فرشته عزیز و راهنمای ما رو واسه ما نمایان کرد، چقدر جالب که دیده شدنتون در این ویدیو و صحبت های استاد در مورد عدم جلب توجه که یکی از مهترین فاکتورهای موفقیته و دقیقا و دقیقا شما بزرگترین الگوی من در کنترل نفس، کنترل ذهن و اعتماد به نفس هستین و هیچوقت نخواستین بیاین جلو دوربین و جلب توجه بکنید و هر روز موفق تر، عزیز تر و ثروتمند تر شدین ولی فرکانس درخواست ما برای دیدن همچین آدم دریا دلی که دریای عزت نفسه بیشتر از فرکانس دیده نشدن شما بود ???

    به قول استاد اینم نمونش….

    و یه نشونه باحاله دیگه همین امروز من به یکی از کامنتهای بچه ها پاسخ دادم که جهان به آنان که به افزایش بقا کمک کنند پاداش می دهد و جالبتر اینکه امروز استاد هم از پاداش جهان صحبت کردند….

    دوستتون دارم و امیدوارم از این به بعد بیشتر ببینیمتون….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3117 روز

    ممنونم از این فایل…

    آبجی نمیدونید این فایل چی کار کرد !!!!! دیدی چطور گیتار میزد انگار که این رشته های وجود من رو داشت به لرزش در میاورد،همینطوری که داشت گیتار میزد منم قشنگ باهاش تکون میخوردم و گردنم شل شده بود و سرم افتاده بود اصلاً اون اول که استاد گیتار رو داشت میزدا بخدا، همون الکی زدنشون هم منو اصلاً کند.

    خدایا شکرت.

    خیلی خیلی همه چیز هماهنگ بود، توی اوجش رفتید بیرون و از اون منظره ی افق بی نهایت اقیانوس فیلم گرفتید و بعدش هم که هوای ابری و باد خنکی هم که میوزید و دیگه هیچی دیگه، ای خداااااااااااااااا اصلاً نمیدونید من چه حالی داشتم و دارم، همین الان دیدم فایل رو. خیلی عالی بود بی نهایت عالی بود بعدش هم که ربّ از طریق استاد سوالی که صبح ازش پرسیده بودم رو جواب داد؛ یعنی قشنگ با شروع فایل همه چیز رو آماده کرد و یه مقدمه ی عالی چیده شد تا من این پاسخ بی نهایت آرام و مطمئن رو دریافت کنم…

    خیلی خیلی زیبا بود این فایل…

    خدایا شکرت که هدایتم کردی …

    خیلی خیلی عالی بود اصلاً نمیدونم چطور حسم رو منتقل کنم ولی این فایل همش زیبایی محض بود همش آرامش و رهایی و هماهنگی با درون بود برای من، همش احساس ثروتمند شدن بود، احساس خنکی بود…

    اون خط ساعد اون پیراهن آبی رو دیدی من خیلی خیلی خط ساعد رو دوست دارم و خیلی نگاهم رو میگیره…

    دیدید اون آقا مسنه چطور داشت گیتار میزد اصلاً رفته بود تو خودش و به یه جا خیره شده بود و مست گیتار زدن شده بود من خیلی خیلی این احساس رو دوست دارم و تا بحال چندین بار تجربه اش کردم…

    دیدید وقتی دستش رو باز کرد اون پیراهن آبیه چه حس خوبی داشت وقتی داشت میخوند… خدای من چه گیتاری میزد چه گیتاری میزد…

    اون لباسهای شو هم خیـــــــلی زیبا بود و من به این لباسهایی که توش ظرافت خاصی دارند خیلی علاقه دارم و فقط کافیه که نگاهم به یکی از این لباسها بیفته فقط قربون صدقه ی لباسه میرم و فقط نگاهش میکنم و هیچ وقت سیر نمیشم از این همه ظرافت و زیبایی و هر لحظش برام تازگی داره و فقط میگم خدایا شکرت خدایا شکرت…

    دیدید چه لباسهای ساده ای پوشیده بودند یه کت ساده با یک بولیز ساده با موهای ساده و تقریبا ژولیده و یک پیراهن و جین ابی ساده، خیلی خیلی عالی بود، خیلی خیلی لذت بردم.

    دیدید نگاهشون چه آرامشی داشت چشمانشون چه آرامشی داشت چه صدای زیبایی داشتند و سرشار از آرامش و هماهنگی اصلا اصلا نمیدونم چی بگم…

    آبجی خیلی خیلی ممنونم بابت این فایل .. با این فایل اعماق گرم و لطیف قلب نازنینم رو با دستای گرمتون لمس کردید…

    خدا رو شکر که شما رو هدایت کرد تا این فایل رو درست کنید و تدوین کنید…

    سر اون کنسرته دیگه خود خود خداوند بود پشت اون دوربین ها که داشت از طریق اون دوربین ها برای ما فیلم آماده میکرد این یعنی اینکه آبجی شایسته تکاملشون رو خیلی عالی دارند طی می کنند توی فیلم برداری که دوربین های اون محل هم تحت فرمان آبجی شایسته کار میکردند و این یعنی مسخر بودن همه چیز برای آبجی شایسته حتی دوربین های کنسرت ولی خدائیش فیلم برداری خداوند هم عالیه ها، اینطور نیست آبجی شایسته :))

    راستی اون FADE آخر ویدیو خیلی عالی بود و قشنگ بود…

    اصلاً همه چیز این فایل برای من ردیف و هماهنگ بود خیـــــــــــــلی عالی بود ممنونم استاد و آبجی شایسته ی عزیزم.

    خدا خیرتون بده. خدا خیرتون بده

    خدا قوت

    عاشقتونم

    در پناه ربّ.

    *

    The sound of silence

    Hello darkness, my old friend

    تاریکی، دوست قدیمی من سلام!

    I’ve come to talk with you again

    اومدم تا دوباره باهات حرف بزنم

    Because a vision softly creeping

    چون، تصوری (رویایی) به آرامی در من خزید

    Left its seeds while I was sleeping

    و وقتی به خواب رفتم دانه‌هایش را درون من رها کرد

    And the vision that was planted in my brain

    و رویایی که در ذهنم نقش بست

    Still remains

    هنوز هم باقیست

    Within the sound of silence

    در صدای سکوت

    In restless dreams I walked alone

    توی رویا های بی قرارم، تنهای تنها قدم میزدم

    Narrow streets of cobblestone

    در خیابان‌های تنگ و سنگفرشی

    Neath the halo of a street lamp

    زیر هاله نور چراغ‌ خیابان

    I turned my collar to the cold and damp

    از سرما و رطوبت، یقه کتم را بالا کشیدم

    When my eyes were stabbed by

    The flash of a neon light

    That split the night

    و اون هنگامی بود که چشمام رو به خاطر نور نئون که شب را دو نیمه می کرد تنگ کردم

    And touched the sound of silence

    و صدای سکوت رو لمس کردم

    And in the naked light I saw

    و درون اون نورِ برهنه دیدم

    Ten thousand people, maybe more

    ده هزار نفر، شایدم بیشتر

    People talking without speaking

    مردم حرف می‌زدند بی آنکه صحبت کنند

    People hearing without listening

    مردم گوش می‌دادند بی آنکه بشنوند

    People writing songs that voices never share

    اونها آهنگ‌هایی رو می‌نوشتند که هیچ وقت شنیده نمی‌شد

    And no one dared

    و هیچ کس جرات نداشت

    Disturb the sound of silence

    صدای سکوت رو بشکنه

    “Fools, said I, “You do not know

    من گفتم: احمق‌ها مگه نمیدونید

    Silence like a cancer grows

    سکوت مثل سرطان رشد می‌کنه

    Hear my words that I might teach you

    به حرفای من گوش بدید تا بتونم به شما یاد بدم

    Take my arms that I might reach you

    بازو هام رو بگیرید تا شاید بتونم به شما برسم

    But my words, like silent raindrops, fell

    اما کلمات من، همانند قطرات باران آرم، افتاد

    And echoed

    و تکرار شد

    In the wells of silence

    در چاه‌های سکوت

    And the people bowed and prayed

    و مردم خم شدند و دعا کردند

    To the neon god they made

    به سمت خدای نئونی که خود ساخته‌اند

    And the sign flashed out its warning

    و اون نشانه با نورش هشدار داد

    In the words that it was forming

    در کلماتی که در حال شکل گرفتن بود

    And the sign said

    The words of the prophets are

    و اون نشانه کلماتی از پیامبران رو گفت

    Written on the subway walls

    And tenement halls

    که بر دیوار متروها و در اتاق‌های آپارتمان‌ها نوشته شده بودند

    And whispered in the sound of silence

    و در صدای سکوت زمزمه میشدند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  3. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3037 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان?

    سلام استاد جونم و مریم نازنین و تک تک اعضای خانواده صمیمی خوبم

    من هنوز فایل رو ندیدم که میدونم این تاخیر به خاطر فرکانس منه و یه جای کار خودم ایراد داره که از صبح ندیدم اما اومدم این کامنتو بزارم که ببینم و باورم بشه که فقط بادیدن مدارم عوض میشه و این بابت سپاسگزاری از خداونده من بادیدن لحظه های که شما تو ماشین کنار هم خوش و خرم و شاد هستید همش میگفتم منم تو سفر اینو میخام آخه ما هرجا که می رفتیم چه مسیر دور چه نزدیک ازاول نشستن تو ماشین بحث و دعوا بود تا برگشت حاالا سر هرچی اما امروز که دقت کردم وقتی رفتی یه مسافرت کوتاه آنقدر تو ماشین آروم بود همه چی که من همش گفتم زهرا ببین قانون توجه به نکات مثبت جواب میده بدون اینکه من گفته باشم آروم باشید یا تلاشی کرده باشم واقعا این فایل های سفر داره بدون اینکه من حتی حس کنم روح و ذهن منو شست‌وشو میده داره منو به مدار بالاتر هدایت می‌کنه و تازه دارم خیلی از چیز هارو میبینم و کلی خواسته تو وجودم شکل میگیره یکیش همین روابط عالیه خدارو واقعا سپاسگزارم برای هدایت به این مسیر زیبا و از مریم جان مهربونم سپاسگزارم که با دوربین زیبا بینش چیز های رو نشون ما میده که نتیجش فقط و فقط زیبایی هست و بس عاشقتونم و منتظر فایل های قشنگتون هستم ?به زودی در آمریکا میبینمتون?⁦⁩???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    محمد جلالی افخم گفته:
    مدت عضویت: 2307 روز

    سلام به همه ی عزیزان هم فرکانسی

    میتونم بگم جهان منصف ترین و دقیق ترین قوانین رو داره چرا که همیشه کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه ،اگه خوب نگاه کنیم میبینم مردمی که در یک کشور ،شهر ،روستا و یا در یک خانواده زندگی میکنن خیلی شبیه هم هستن و در همین حالا هر کسی در درست ترین جای ممکنی که میتونست قرار داره از این بهتر دیگه نمیشه وقتی بفهمی همه چی به خودت بستگی داره و اگه بخوای که به محیط های بهتری هدایت بشی باید خودت ، از خودت شروع کنی و باورهاتو تغییر بدی ، جوری این تغییر رو ایجاد کنی که از یک شهر گرم و با اون شرایط که تو یه خونه ای که چهار تا اتاق داشت با حمام و سرویس و آشپز خونه مشترک هدایت بشی تا جایی که شرایط مالیت اون جوری بشه که چندین چند ملک ، چن تا ماشین، چن تا موتور و حالا چیزای دیگه که ندیدم رو بتونی تجربه کنی واقعا چه عدالتی داره خدا دمت گرم خدا جون و اما تو این فایل آدما واقعا چقدر خودشون بودن چه آهنگی خوندن خیلی لذت بخش، آرامش بخش بود

    ممنون از این که حس خوب رو وارد زندگیم کردین ممنون از دستان زیبایی چون شما استاد و همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    احمد نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 2686 روز

    سلام به تمام دوستان عزیز

    من تمام فایلای سفرنامه رو دارم نگاه میکنم و دارم ازشون لذت میبرم ولی نمیدونم چرا تا حالا نظرات رو نمیخوندم یا خودم اصلا نظری نمیذاشتم…ولی از فایل قبلی رو با نظرات بچه ها خوندمش و الان میفهمم که چقد باحالت ه و چقد تاثیرات بیشتری داره و یادگیری رو چقد افزایش میده و خیلی جالبه الان برام که متوجه میشم بچه ها از فایل چه برداشتی دارن و خودم چه برداشتی دارم…

    این قسمت رو گفتم تا که دوستان که مثل من بودن هم بیان و نظرات رو بخونن و تاثیرات بیشترشو متوجه شن?

    اما راجب فایل که امروز چنتا درس عالی داشت برام بگم

    اول اینکه لذت بردم از سید وقتی گیتارو گرفت تو دستش با اینکه حتی یه بارم گیتار نزده بود جوری اونو گرفت تو دستش و جوری بود که من اولش احساس کردم این ادم واقعا بلده گیتار بزنه!و این درسو بهم داد که احمد اگه حتی کاری رو بلدم نیستی و تا حالا انجام ندادی با اعتماد به نفس بالا برو سمتش و برو داخلش?

    درس بعدی از اصحنه ی خوانندگی و نوازندگی اون دو شخص بود که واقعا بینظیر بود برام اونی که داشت گیتار میزد قشنگ معلوم بود با هر انگشتی که میبره رو تار با تموم وجودش داره اون کارو انجام میده حالت صورتش و چهرش همش بهم نشون میداد که این شخص چقدر عاااشق کارشه و چقدر داره لذذذذذت میبره از این کیتار زدن و همچنین خواننده که از اعماق وجودش و با عشق و لذت داشت میخوند و بازم ازش این درسو گرفتم که احمد تنها راه موفقیت اینه که کاری رو که میکنی عاشقش باشی و مهم تر از عاشق بودن اینه که تو هررررر لحظه کارتو با عشق انجام بدی و لذت ببری از تک تک لحظاتش…من خودم یه فوتبالیستم و عاشق کارمم واقعا ولی الان متوجه شدم که چرا خیلی وقتا نتیجه ای که میخوام رو از تمریناتم نمیگرفتم دلیلشم این بود که درسته که عاشق کارم هستم ولی کارمو با عشق انجام نمیدادم خیلی برام لذت بخش بود این فایل که این درسو بهم داد خدایا شکرت. خییییییلی ممنون از شما که هستین و راهنما میشین برامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 3421 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته گرامی

    وقتی من داشتم این فایل رو میدیدم یه نکته توجه منو جلب کرد, رهایی!!!!!

    استاد عزیزم خانم شایسته گرامی , طبق صحبت هایی که من در مورد قوانین جهان هستی و هدایت شدن و رها بودن با یکی از دوستای نازنینم در ایران صحبت میکردم, به یک موضوعی پی بردم!!

    استاد عزیزم خانم شایسته عزیز , تا حالا به این فکر کردین که دو به اضافه دو چند میشه? شاید پیش خودتون بپرسین خوب این که معلومه جوابش میشه چهار. اما من یه سوال دیگه دارم? چرا شما سریع گفتید جوابش میشه چهار? چرا به دنبال نشانه سوال نرفتید? چرا در مورد جواب سوال پرس و جو نکردید? چرا جواب سوال ۵ نمیشه? یا شایدم ۶? تا حالا به این موضوع فکر کردین که چرا ما سریع در مورد این سوال جواب بدیم? که چرا دو به اضافه دو میشه چهار? من با جواب این سوال هیچ مشکلی ندارم , من فقط سوال را بیان کردم که به یک اصلی پی ببریم, منطق!!!!!

    ۴, برای ما منطقی ترین جواب شماره ۴ است. وقتی یکی از ما سوال می پرسد که دو به اضافه دو چند میشه, ما میگیم چهار, ما به دنبال نشانه و موضوع می گردیم و نه به دنبال راهکار, و نه به دنبال سوال پرسیدن از دیگران. حقیقتاً در زندگی شخصی ما از این جور دو دو تا چهار تا زیاد هست. کمی فکر کنید? برگردید به دو سه روزه گذشته. زندگی خودمون رو ببینیم, اتفاقات خوبی که برامون اتفاق افتاده, ببینیم اونجایی که احساس بدی داشتیم نتیجه اون واقعا چی بوده? اگر احساس خوبی داشتیم نتیجه این موضوع و اون احساس خوب چی بوده?

    حالا من می خوام این موضوع دو دوتا چهارتا رو ربط بدم به قانون. خیلی دوست دارم مثل سالهای خیلی زیادی بزنم در مورد دوره ها در مورد خودم در مورد استاد عزیزم و در مورد زندگی شخصی خودم. اما همیشه به دنبال این مسائل میگردم که درکش و فهمش برای همه بچه های هم فرکانسی راحت تر و آسان تر باشه. بچه ها, اگر دوست داشتید برگردید و دوباره اون فایلی که استاد میخواد پله اتوبوس را درست کنه رو ببینید. ببینید که می تونید قانون دو دو تا چهار تا رو پیدا کنی تو اون فایل? اگر واقعاً برای خودت ارزش قائل باشی همین الان یه پیج دیگه باز می کنی ازسایت استاد و میری اون فایل رو میبینی و به دنبال قانون دودوتا چهارتا می گردی. اگر هم متوجه نشدی این قانون رو بعد از اینکه این متن و کاملاً تموم کردی برو توی همون فایلی که الان داری گوش میدی یا توی همون دوره ای که الان داری تماشا انجام میدی, فایلهای رایگان که استاد روی سایت گذاشته به دنبال همین قانون باش.

    حالا که تو الان داریم متن میخونی, شاید اون فایل رو دیده باشی شایدم, می خوام به تو درمورد همین قانون بگم, برای مثال , می خوام از پله اتوبوس استاد شروع بکنم, توجه کردی همه افراد جهان با تضاد مواجه میشن, استاد خودمون, ولی این تضاد ها میان که باعث پیشرفت ما بشن و باعث موفقیت ما و باعث فهمیدن بیشتر قوانین جهان هستی. اگر بر این فایل دقت کنی متوجه میشه که استاد باید تضادی روبرو شده و می خواد این تضاد را حل بکنه , اولین چیزی که من از اون فایل فهمیدم , قانون تقسیم کار با خدا بود. استاد توی ذهنش یه برگه بزرگ را تصور کرد و آن را به دو قسمت مساوی تقسیم کرد, یک سمت آن نوشته بود که کارهایی که من باید انجام بدهم و سمت دیگر را نوشته بود کارهایی که خدا انجام داد. قسمت اول نوشته بود که خدای عزیزم من میرم پله هارو درست کنم و وظیفه این هست که به من کمک کنی. و در قسمت دوم برگه نوشته بود که خدای عزیزم از تو سپاسگزارم که پله اتوبوس من را درست کردیم, در واقع تمام جملاتی که من الان نوشتم حاصل تجسمات ذهنی بود و من همیشه این کار را انجام میدم تقسیم کار با خدا. قسمت اول استاد میاد میگه که خدایا من می خوام برم پل درست کنم اما نمیتونه, اما با یک چالش دیگر روبرو میشه, اما ذهنش داره از مسیر میاد بیرون, و از اونجایی که استاد به صورت خیلی ماهرانه میتونه همیشه ذهنش رو کنترل کنه, تصمیم میگیره که ببره خودشو به یک سمت دیگه و کانون تمرکزش رو از روی ناخواسته بر روی خواسته زندگیش بزاره, من به سمت لذت بردن و شادی کردن همراه خانم شایسته. به سمت غذا خوردن و بعد با انرژی تمام مثل یک کوه بزرگ میره تا یک مشکلی که شمارش دو هست رو حل کنه. ولی غافل از این ماجرا که زمانی که استاد به فکر شادی و لذت بردن بود خداوند به فکر فراهم کردن فردی بود تا مسئله استاد رو به راحت ترین شکل ممکن حل کنیم. و تصاویر, حاکی از شواهدی هست که این جملات من را تایید می کند.

    حالا چرا من اینجوری توضیح دادم, گفتم که دو به اضافه دو میشه چهار, وقتی که ما به این اصل باور داشته باشیم که احساس خوب نتیجه اش اتفاق خوب هست, به این اصل باور داشته باشیم که احساس بد نتیجه‌اش اتفاقات بد است. و این موضوع برای ما منطقی شود و ما مطمئن باشیم که دقیقاً این موضوع اتفاق می افتد, دیگر ما هر روز در هر لحظه و در هر ثانیه در حال فرستادن احساس خوب و یا فرکانس خوب به جهان هستی باید باشیم, چرا که نتیجه احساس خوب اتفاق خوب است, و نتیجه این باور که ما باور داشته باشیم که خداوند ما را هدایت می کند و این موضوع در ذهن ما منطقی شده باشد بدون شک این موضوع اتفاق خواهد افتاد, و وقتی که برای ما منطقی شود � در مسیر نشانه‌هایی را خواهیم دید اما ما قبل از نشانه صد درصد مطمئن هستیم که ما به آن نتیجه دلخواه خواهیم رسید چرا که قانون اشتباه نمی‌کند و همیشه دو به اضافه دو میشود چهار.

    وقتی که ما این قانون را درست درک کنیم و درست آن را باور کنیم دیگر ما همیشه آرامش تمام داریم . و ایمان ما می‌شود یک ایمان‌قلبی درونی. وقتی که ما به این حالت برسیم رها می شویم .

    استاد عزیزم, در مورد این موضوع که شما گفتید وقتی که ما احساس ارزشمندی داشته باشیم وقتی که احساس لیاقت داشته باشیم و زمانی که با ایمان قدم برداریم به سوی خواسته های مان به سوی چیزهایی که به ما احساس خوبی می دهند به سوی اهدافی که علاقه های ما هستند , و وقتی که با ایمان قدم برداریم جهان پاداش های بسیار بزرگی به ما می دهد, توی این فایل آخر کاملاً واضح بود تمام حرف هایی را که می زدید توی تصاویر را می توان دید و زمانی که ما آن قدمی را برداریم که حس کنیم آن درست است, جهان ما را هدایت می کند به سمتی که به ما کمک کند تا جهان هستی پیشرفت کند و ما به خواسته های خودمان برسیم.

    , استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی , دوستتون دارم, و میسپارمتون به آغوش عاشق پروردگار ماه باشید

    مهدی نوری

    استرالیا, آدلاید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    محمد حسین پیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2875 روز

    درود برشما

    وقتی فکر میکنم چی میتونه باعث پیشرفت و موفقیت و یا پسرفت و عدم موفقیت بشه همین اندیشه هایی هست که دائم با خودمون تکرار میکنیم این اندیشهها شخصیت و زندگی ما رو میسازه مسیر زندگی ما رو تعیین میکنه اگر کل دنیا با ما مخالف باشه اگر تموم عمر با اندیشهای غلط و اشتباه بزرگ شدیم کافیه اونا رو تغییر بدیم ازشون حمایت کنیم و خودمون شرطی کنیم به داشتن اعتماد به نفس عزت نفس به داشتن توانایی دانایی به داشتن ارزشمند بودن و….

    اون وقت مسیرها برای ما هموار میشه زیبا میشه این سفرنامه رو دنبال میکنم و لحظه به لحظه با خودم تکرار میکنم این اندیشه هاس که من الهی رو آشکار میکنه و به مسیرهای زیبا و فوق العاده هدایت میکنه به من یاد میده هرکاری رو که بخوام میتونم انجام بدم میتونم داشته باشم و بدست بیارم

    بنظرم تموم این زیبایی ها تموم این اتفاق های جالب همش از این اندیشه های ناب و الهی میادو به زندگی مسیر میده و زندگی رو لذتبخش میکنه ماها اومدیم تا از زندگی و زنده بودن لذت ببریم اومدیم پرورش بدیم اندیشه های الهی رو

    هرچیزی از این اندیشه به وجود میاد این و اندیشه ها هست که زیبایی ها رو به وجود میاد جهان رو جایی برای بهتر زندگی کردن میکنه پر از فراوانی و ثروت و فرصت برای موفقیت و پیشرفت

    خدا رو سپاس گزارم که به من فرصت داده تا با شما باشم و با خودم تکرار کنم که جهان به اندیشه های ما پاسخ میده وزندگی ما رو شکل میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    احسان چیانی گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    آقا امروز یه اتفاق افتاد که من فایل شماره 47 را دانلود کردم ولی به صورت معجزه آسایی وارد فایل شماره 13 شدم که وقتی وارد شدم خیلی سریع به اون قسمتی که خانم شایسته با صدای لطیفشون میگه خودت را به جریان خوشبختی بسپار رسیدم ، انگاری از زمانی که با سایت استاد آشنا شدم همه چی تو زندگیم عوض شده همچی به صورت خداگونه ای بهم الهام میشه با اینکه امسالم وارد یه مرحله و یه مدار بالاتر از مدار که بودم رفتم اما حالا باز حس میکنم سرعت تکامل من داره بیشتر و بیشتر میشه و دارم به یه مدار بالاتر میروم با اینکه فایل 47 را دانلود کردم فقط یه کوچولو دیدم که معجزه وار

    وارد سفرنامه شماره 13 شدم به نظرتون واقعی نیاد ولی به نظره من که خدا همین طوری ما رو به سمت کارها شرایط اتفاقات و هرچیزی که به ما احساس فوق العاده بهتری بده هدایت میکند استاد عزیزم متشکرم خانم شایسته خیلی ازت ممنونم که حتی هزاران مایل فاصله نمیتونه عشق پاکتون حبس کنه ؛به نظره من شما آدمی هستید که به تمام دنیا عشقه پاکتون ثابت میشه ،استاد عباس منش عزیزم شما که تو قلب من جا داری حتی شاید باورت نشد استاد یه موقع هایی ساعت 1 یا دو نصفه شب یه باره انگار یکی بیدارم میکنه و میگه برو بیرون میام میبینم که هواپیمایی در حال رفتن است که باز بهم میگه خودت را به جریان خوشبختی بسپار قرارها تو هم اینجا باشی قراره تویه زندگی توهم چنین اتفاقاتی رخ بدهد.

    استاد و خانوم شایسته عزیز و دوست داشتنی اگر هزاران بار سپاس خداوند را بجا بیارم میدونم که بازم کمه ولی من با همین یک بار ولی ساده و صمیمی میگم که استاد و خآنم شایسته عزیز سپاس گزارت هستم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    با سلام و درود خدمت تمام دوستان عزیز

    نکته مهم در مورد این فایل این است که افراد زیادی به دنبال هدفشون رفتن و در کارشون موفق شدند مثل چنگیزخان مغول ، کوروش ، هیتلر ، وارن بافت ، صدام حسین ، اوباما ، ترامپ ، ابن سینا ، پیامبر اسلام ، امام خمینی ، استیوجابز ، انیشتین و …. مهم این که چه هدفی داشته باشی و چطور با تفکر و تمرکزی داری به هدفت برسی باید روی هدفت تمرکز کنی و با سعی تلاش بهش برسی و سعی کنی هدفی انتخاب کنی که در اخر کار در دنیا و آخرت تو را شاد کنه . تو خودت تصمیم میگیری که چه کسی باشی ، تو خودت تصمیم میگیری که چطور زندگی می کنی پس دیگران را سرزنش نکن و دنیا را به کام دیگران تلخ نکن اگر بی کار هستی خودت تصمیم گرفتی ، اگر آدم خیری هستی خودت تصمیم گرفتی ، اگر دنیا را شاد کردی خودت تصمیم گرفتی و اگر بدبخت ترین آدم هستی باز هم خودت تصمیم گرفتی .

    اول خدای خودت بشناس ، بعد خودت را بسپار دست خدا خودش بهت کمک میکنه ، خودش تو رو میسازه خودش بهت کمک میکنه ، خودش دستت میگره می بره هر جا که دوست داری .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    دوست گفته:
    مدت عضویت: 3439 روز

    حال خوب نعمت قشنگی است که نصیب آدم های شکر گذار میشه .

    آدم هایی که تصمیم گرفته اند خوب باشند ودر این جهان چیزی جز خوبی را نبینند.

    آدم هایی که از کوچک ترین داشته هاشون بیشترین لذت را می برند و منتظر اتفاقات خیلی بزرگ نمی نشینند تا شادشان بکند خودشان دست به کار می شوند و بذر شادی را می پاشند .

    گرمای نفسشون و برق چشمانشون از جنس عشق ومحبت است.

    درون این آدم ها کارخانه شادی سازی است و این آدم ها فوق تخصص شاد و بیخیال بودن هستن .

    یه جورایی روز را به مبارزه می طلبند .

    اهای روزگار اگه میتونی منو غمگین کن!

    هر اتفاقی که به ظاهر ناخواسته است و غبار غم رو می خواد به صورتشون بپاشه

    بر می خیزند و سریع سر و صورت دلشون رو آبی می زنند و دوباره از جا بلند می شوند .

    این آب حیات بخش میتونه همین فایل های قشنگ سفرنامه باشه ، به قدری این ها قشنگ اند که یک بار ببینیش دیگه ویل کنت نیست ودست از سرت بر نمی دارد .

    توی این فایل عجب زیبایی و قشنگی موج می زد .

    گیتار های به رنگ های مختلف و طرح های متنوع که به ما درس فراوانی و زیبایی و ثروت میداد.

    من بشخصه همه چیز رو به عنوان معلم و آموزگارم می بینم که می تواند به من چیزی یاد دهد و نکته نهفته ای در خود داشته باشد.

    هرچیزی که من در فایل ها می بینم اگرچه با بعضی هاشون موافق نباشم ولی شیوه من این است که یک فیلتر نامرئی و ذهنی در وجودم تعبیه کردم که فقط چیزهایی که به درد من می خورد را ببینم و اون بخشی را که قشنگ است ببینم و توجه کنم و از چیزی که نمی خوام خیلی راحت عبور می کنم و اصلا بهش زوم نمی کنم .

    به عنوان مثال اگر در این فایل ها صحنه ای را می بینم که به فرهنگ من نمی خوره خیلی راحت چشمم را از روی آن برمی دارم و قسمت های زیبای دیگرو می بینم مثلا اون طرف تر یک درخت قشنگ یا ساختمان خیلی خوشگلی را مشاهده می کنم واز دیدنش لذت می برم و فراوانی را تحسین می کنم .

    من هرگز انتظار ندارم که در دنیا ناخواسته ای وجود نداشته باشد و فقط همه چیز خواسته باشند.

    این دنیا کلکسونی از انواع خواسته ها و ناخواسته ها است .

    این منم که باید انتخاب کنم

    به قول قرآن : انت هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا .

    خدا راه های هدایت و گمراهی را گذاشته حالا من به کدام سمت بروم ؟

    خب این انتخاب من است.

    در ادامه این فایل زیبا و قشنگ می توان نوازندگان جوانی را می دید که فقط عدد سنشون یه کم بالا رفته بود و داشت انرژی تر وتازه از وجود شان می بارید .

    از چشمهایشان میشد فهمید که چه حس و حال خوبی را داشتند تجربه می کردند و حال خوش رو به دیگران منتقل می کردند .

    چه سالن زیبایی بود ، بدنه قرمز رنگ از بس که زیبا بود آدم رو تا مرز دیوانگی می برد.

    چه لباس های قشنگی بودند توی شیشه های زیبا و فیلمی که نشان میداد چقدر خوب خانم شایسته در همون لحظه می رسد که قسمت زیبایی در حال پخش است .

    قسمتی که در آن شادی دخترانی را نشان می دهد که از فرط خوشی به این سو و آن سو می پرند.

    وقتی دور رفت به صورت مردی که روی سقف شیشه ای کار می کرد خودم را جای او گذاشتم چه هیجانی داشت چقدر کیف کردم ؛ به نظر من این آدم کار نمی کرد همش تفریح بود کارش.

    چقدر امنیت زیاد شده و سطح حفاظتی بالا رفته است .

    یه سوال توی همین گیر ودار به ذهنم خطور کرد که چرا این آدم با اینکه توی هوا معلق است اصلا ترسی به دلش راه نمیده ؟؟!

    جوابش این بود که همه چیز جوره .

    وایراد توی کار پس هیچ جای ترسیدن نداره.

    با خودم گفتم آیا ما هم به خدا این قدر ایمان داریم که کارهایمان را بهش بسپاریم و دیگه نترسیم و خیالمان راحت باشد؟؟.

    چه آدم های خونگرم و مهربانی جلوی دوربین می اومدند.

    دوربینی که متعهد است فقط چیز های خوب ببیند ؛ چیز خوب خواهد دید .

    چشمانی که متعهد باشند فقط زیبایی ببینند ، زیبایی خواهند دید.

    ذهنی که متعهد است به چیزهای خوب فکر کنه ،در جهان واقعیت هم زیبایی هارا خواهد دید .

    چون خدا کمکش می کنه .

    چون سیستم جهان هستی اینگونه است.

    مثل کسی که در جاده ای رانندگی می کند اگر قوانین راهنمایی ورانندگی را خوب بداند و جاده هارا خوب بشناسد و به سیستم چی پی اس وصل باشد ، یا از سیستم شناسائی راه ها استفاده کند که در فایل های قبل استاد معرفی نمودند؛ مسلما این آدم زودتر و راحت تر به مقصد می رسد و همون جایی که خواسته با سلامتی کامل بهش می رسه .

    قوانین جهان هستی ، همواره ثابت و پابرجا هستند و هرکجایی که باشید برای تون عمل می کنند ، حالا می خواهی امریکا باشی یا ایران یا چین یا استرالیا اصلا فرقی نمی کند.

    این قوانینی که استاد معرفی می کنند در هرجا کاربرد دارند و هرجایی که باشید شما خوشبخت می کنند.

    نمای بیرونی این سالن بزرگ و پر ابهت چه قدر و تماشایی بود .

    من که عاشقش شدم گل ها و چمن ها و آدم های خوب همه در کنار هم بودند.

    یک نکته خیلی جالب در این فایل و فایل های قبلی تلاقی زیبای طبیعت و تکنولوژی بود.

    کلا در امریکا توی همین این ایالت ها که من دیدم این دو کنار هم بودند و از هم جدا نمی شدند .

    هم تکنولوژی پیشرفته و اختراعات و اکتشافات و خودرو و اینترنت و فیسبوک و صنعت ساختمان سازی مدرن و برج و فروشگاه غول مثل والمارت وآمازون و انواع صنایع ربز ودرشت که امریکا پدر ومادرشه در کنار شان زیبایی های طبیعت بود و جنگل و آبشار و رودخانه و دریا و مزرعه های گل و گیاه .

    همه این زیبایی ها واقعا از امریکا یک بهشت ساخته است.

    بیاییم الگو بگیریم ببینیم این ها دارند چکار می کنند و ما کجاییم .

    منظورم الگوی دینی نیست .

    الگوی فکری برای داشتن زندگی بهتر است .

    خب خیلی از مسلمانان هم توی امریکا زندگی می کنند و به قول استاد مسجد هم دارند .

    (خوب می شد استاد از مسجد های زیبای مسلمانان هم فایلی تهیه می کرد )

    نکته خیلی جالب دیگه اینه که مردم امریکا تمام هم و غم و فکرشون برای پول دراوردن نیست.

    بلکه دارند از زندگی شون لذت می برند و پول و امکانات در اختیار دارند .

    در وجودشان حرص پول دراوردن ندارند به نظر می رسد داشتن پول و امکانات یک بخش کاملا طبیعی زندگی شون است .

    حد اقل افرادی که با استاد برخورد داشتند و استاد با اون ها بوده است.

    افراد محتاج ودرمانده ای نبوده اند و یا اینکه کاربنایی نیمه تمام داشته باشند ویا مزرعه شان مانده باشد.

    البته واضح است که استاد در فرکانسی هستن که فقط آدم های ثروتمند و همه چیز تمام با ایشان روبرو می شوند.

    نکته دیگر این بود که استاد همیشه خرید هایشان از اجناس درجه یک و عالی است .

    هیچ جا نشده که استاد یک جنس معمولی بخرند .

    حالا چه وسایل خانه بوده یا rv یا وسایل شخصی ، استاد همیشه برند می خرند و جاهای خاص می رود و کلا سبک زندگی ایشون اینجوری است و این خیلی جالبه و البته هم داره .

    پیشرفت دنیا بر اساس نگاه صرفه جویانه نیست و جهان از دیدگاه حمایت نمی کند .

    جهان از سیستم خرج کردن و مصرف نمودن حمایت می کند.

    دلیلش اینه که با استفاده از بهترین چیزها و مصرف نمودن دنیا پیشرفت می کند.

    و از صرفه جویی جهان هیچ پیشرفتی نداشته و نخواهد داشت.

    و از طرف دیگر ما باید از درون این فایل های سفر نامه سبک زندگی ثروتمندانه را یاد بگیریم .

    من خودم خدارو شکر قبلا خیلی تفکر فقیرانه ای داشتم و همه در خرید اولین اولویت من قیمت بود ؟!؟

    به همین همیشه از خرید هایم راضی نبودم و وسایلم زود خراب میشد و خلاصه خیلی برام درد سر ساز بود

    بعدش تصمیم گرفتم که مهمترین اولویت من کیفیت بالای یک کالا است.

    خدارو شکر زندگی برای من راحت شده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 123 رای: