سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۹ - صفحه 10

بسم الله الرحمن الرحیم

این قسمت: صلح و جنگ!

سلام بر همه ی ما

خیلی این قسمت تامل برانگیز و عمیق هست، زیردریایی …

خیلی سوال ها واسه ی منِ ارزشمند مرور شد وقتی این قسمت را دیدم

یک جایی احساس تنفر و بیزاری از هر جنگی و زیر دریایی کردم یک جایی هم مثل اونجا که استاد جان گفت خداروشکر که واقعا در صلح هستیم و الان میتونیم نور خورشید را ببینیم و حس کنیم گرماش را میتونیم این هوای آزاد را استشمام کنیم و بازم شکر کنیم این لحظه بود که من واقعا سپاس گزارتر شدم و بیشتر قدر هوای تازه و گرما و نور خورشید را احساس کردم.

خیلی سوال ها از خودم پرسیدم ..

مثلا اینکه چرا، چرا؟ توی این همه عکس ها بازم آدماش توی بهترین حالت و در صلح ترینشون در حالی که واقعا دارن میخندن و من میتونم از پشت مانیتور این خنده را احساس کنم که واقعیه در حالی که این کشور در جنگ بوده و اما اینجوری عکس گرفتند با عشق در کنار هم در یک تیم ورک عالی … ؟ چرا؟ چه نگاهی به زندگی داشتند اون موقع؟ که اینجوری شاد بودند و رها که اینجوری میخندن، هوم؟؟ باید از خودم سوال بپرسم .. این عکس ها و این ویدیو ها را هزاران نفر دیگه در دنیا هم میبینند اما آیا از دیدنشون از خودشون سوال میپرسند که چی شده که استاد مثلا اینجاست در سفر؟ در حالی که از قم یک زمانی با اون همه جنگی و تضادی که داشت با خودش با خانواده اش اما وقتی به صلح رسید و اتفاقات بعدش من جمله مهاجرت هاش … از قم به بندر از بندر به تهران از تهران به اروپا از اروپا به آمریکا .. از آمریکا به ؟؟

سوال های دیگه هم داشتم که حس خوبی دارم ازشون، دوست دارم سوال هایی بپرسم از خودم که بتونم به خدا برسم .. به اصل و نه حاشیه

مثلا همین زیر دریایی که توی زمان جنگ جهانی دوم هست این اقای مهربونی که همین ابتدا با عشق و لبخند داره توضیح میده واسه مریم جان … و چقدر هم هر دو تحسین برانگیزِ یک نور امید یک برقی از چشمان این آقا میزد و احساس نزدیکی به ایشون داشتم .. خب این زیر دریایی کسی توجه کرد چطور این همه سیم و پیچ و مهره و وسیله و اتاق و دستشویی و آشپزخانه و سالن غذاخوری و حمام و اتاق مطالعه و اتاق پرتاب موشک و .. این همه لوله و بی نهایت چیز دیگه مثل صندلی ها و اتاق ها و درها و موتورها و مانیتورها همه در کنار هم داشتند کار میکردند ..؟ خیلی جالبه پسر خیلی ..

بذار بذار اینو بگم انگار

این مردمی که توی این زیر دریایی بودند .. خب با خودشون در صلح بودند ..

حالا خود همین زیر دریایی هم با خودش در صلح بوده .. همه چیزش سرجاش بوده و هست..

هر کسی از آدما هم سرجاش بوده .. اهاا اهاا اصلا فهمیدم دریافتم اینکه چرا ادماش داشتند میخندید؟

من میتونم بگم به خاطر اینکه آدماش هر کسی هر کاری داشته میکرده دقیقا سرجای درست و مکان درستش بوده، یعنی اینکه مثلا لئونارد و جوزف و سام و .. همه و همه جاهایی بودند کاری میکردند که عاشقش بودند و از همین راهم داشتند پول خلق میکردند اینجوری برام راحت تر و قابل قبول تر که چطور میشه این همه آدم در کنار هم 60 روز 90 روز میزنند میرن زیر دریااا نمیدونم توی چه عمقی ولی هر چی هست این پاسخ برای من قابل قبول تره تازه همیشه قانون ” کبوتر با کبوتر باز با باز را رعایت میکند”

خب همه میدونیم هر کسی که عاشق کارش باشه و بتونه با باورهای قدرتمند ثروت افرین هم سوش کنه قطعا توی اون کارش موفقِ و هر الهامی هم بهش میشه خب عمل میکنه چون عشقشه بابا.

مثل استاد که نصف شب فایل ظبط میکنه چرا باید ظبط کنه؟ مثل غذاس واسش ..

پس از این فایلم میشه این را برداشت کرد

که عشق و علاقه ات را پیدا کن .. مسیر خودت همین عشق و علاقه ات را ادامه بده .. بترس ولی اقدام کن و اینجوری بر ترس هات غلبه کن … صبر کن و صبور باش در مسیر بندگی خدا … هر روز خودت را بهتر کن … و خیلی درس های مهم دیگه.

من واقعا به خاطر تمامِ خشکی های روی زمین از خدا سپاس گزارم. واقعا سپاس گزارم از خدا

آها یک درس دیگه که همین الان یادم اومد اینه که اون ادما .. رها بودند ..

همه ی ما میدونیم اگر رها نباشی از چیزی و کسی اگر اون چیز و یا فرد نباشه و تو وابسته و دل بسته اش باشی چقدر میتونه تو را به جهنم بکشونه زندگی را برات سخت کنه .. قطعا هر کسی از ما این تجربه را یا اینجوری بگم این شرک را بلــــه شِرک را در درونش در افکارش تجربه کرده. من که بارها تجربه اش کردم ولی الان خوشحالم که بگم که تصمیم های درست پی در پی بعد از هر بار که متوجه میشدم اشتباه کردم و اشتباه از خودم بوده گرفتم.

تماما میپذیرم به خاطر خودم بوده به خاطر افکار و فرکانس های خودم بوده که این جهنم را واسه خودم درست کرده بودم و نه عاملی بیرونی و هر بار که متوجه شدم من انسانی موحدتر شدم من احساس رهایی بیشتری کردم من تونستم پرواز کنم در واقع اوووجِ بیشتری بگیرم تا مسیر کمالی که خداوند برای من تعین کرده طی کنم.

پس بازم میرسم به همون کلید واژه ها توی همین یک فایل چند دقیقه ای

| در صلح بودن با خودت + شادی درون + رهایی + عشق و علاقه ات |

اها یک چیز دیگه اینکه هر کسی که اینجا بوده بهترینِ خودش بوده توی همون کارش.

فکرش را کن که مثلا 20نفر را بذاری اینجا هر کسی که توی کار خودش بهترینِ و همچین ادمایی هم باشند اون وقت وقتی میان مثلا غذا بخورند انقدر این آشپز و بروبچ عاشق کارشون هستند انقدر انرژی دادند به غذا و کارشون و همه چی هم تمییزه که وقتی بچه ها میان کلـــی انرژی میگیرن حالا این را بذار جای جای این زیر دریایی و در واقع A TEAM

پس در واقع کار گروهی و تیم ورک بچه ها هم قابل تحسینِ ایول ایول

یک چیز دیگه که یادم اومد که میتونه موفقیت بچه ها را توی این زیر دریایی که مربوط میشه به در صلح بودنشون اینکه وقتی بروبچ با هم صحبت میکردند در مورد شاید اون چیزهایی صحبت نمیکردند که بهشون حس و حال بدی بده در واقع دنبال این میگشتند که در مورد علایقشون مثلا حتی زدن یک کوکاکولای شیشه ای در کنار دوست و همسر و فرزندشون توی ساحل بینظیر فلوریدا .. و صحبت کردن در مورد همین و همینم که چون خواسته ات هست و احساسش میکنی اینجوری آفرینش را خب حالا تو اینو میگی اون دوستت یک چیز دیگه که بازم در مورد علاقه اش هست و همینجوری مدام احساس خوب ساطع میکنی به جهان، خب جهانم که کاری نداره شما زیر دریا باشی یا توی ایستگاه بین الملی ناسا در فضا یا روی کره ی زمین اصلا براش مهم نیست، حتی مهم نیست که تو کی هستی و پدرت کی بوده سنت چقدره رنگ پوستت چطور اووم حتی تحصیلاتت چقدره چه زبانی داری چقدر پول توی حساب بانکیت هست و … نـــــــه! یک نــــه بزرگ! ( لبخند و چشمک )

چون که این جهان این خداوند یکتا فقط و فقط داره به فرکانس های تو پاسخ میده به کانون توجه تو به احساسی که از همون کانون توجه تو میاد از باورهات و باورهایی که از تکرار یک سری افکار ساخته شده.

راستش الان میتونم بگم که بروبچ فقط داشتند عشق و حال میکردند بابا اون پایین …

نه اینکه حسشون هم بد نمیشده یا ناامیدی و شکست نمیومده سمتشون بله همینطور هست ولی میخوام بگم که این افراد یاد گرفتند که حسشون را خوب کنند و اگرخوب هستند بازم بهتر کنند.

واوو چقدر درس داشته تا الان برای من همین یک فایل واقعا

خداروشکر میکنم

از خودم تشکر میکنم و خودم را تحسین میکنم ذهن ثروتمندم را تحسین میکنم متعهد بودنم را تحسین میکنم عزیز دلم را تحسین میکنم که ایشونم متعهدانه داره ادامه میده خداروشکر و بسیار هم صبوره خداروشکر، از دست هام از انگشت هام سپاس گزارم برای اینکه این فرصت را بهم دادند که تایپ کنم از آرامشی که دارم خداروشکر میکنم از قلبی که به عشقِ خودش میزنه خداروشکر میکنم، از از چشم های خوشگل عسلی و قهوه ای که خدا جون بهم اعطا کرده خدایی که چشمان من را بینا کرده که بتونم با دیدن ساده یک فایل اینجوری نگاه کنم زیبایی را خداروشکر میکنم راستش که الان دارم فکر میکنم میبینم که واقعااا جززز زیبااااییی و خداوند هیچی ندیدم .. اون همه نظم اون همه آدم اون قدرتی که میتونی بری زیر دریا و ماه ها بمونی اون همه عشق اون همه در صلح بودن در عین اینکه در جنگ هستی .. آره خدا را میشه واقعا هر جایی ببینی و درکش کنی و من عاشق خدایم هستم خدایی که همه چیز از اوست، خدایی که هفت آسمان را خلق کرد و زمین را به این زیبایی خلق کرد خدایی که خدای یکتاست خدای که خدای یگانه است خدایی که رب العالمین هم هست.

خدایی که خالق همه چیز، خورشید و ماه و باد و دریا و خشکی و سرسبزی و طبیعت و آدم ها و جن و پرنده ها و حیوانات و خزنده ها و .. همه چیز

و چقدر زیبا این خدا همه چیز را خلق کرده واقعا و داره مدیریت میکنه تازه تازه وقتی قرآن را میخوانم و میبینم که این خدا میتونه آنــــــــی تمام زمین و با تمام موجوداتش را و هفت آسمان را خراب کنه و دوباره در آن واحد بسازه .. بیا یکم بیشتر به این فکر کنیم .. خدا از من خواسته فکر کنم .. از من خواسته تعقل کنم در آیاتش .. و نه فقط آیات منظورم آیات قران هست آیات یعنی نشانه ها .. توی این مسیری که هستم از دیدن نشانه ها بازم فکر کنم که چه کسی داره با من صحبت میکنه چه کسی در قالب یک خبر ازدواج یک خبر ساخت خونه یک خبر مهاجرتِ دوست از جایی به تهران یک خبر خرید ماشین مورد علاقه دوست عزیزم یا خبر واریز کلی پول که دوستم میخواسته و یا خبر سفر به دوردنیای بی نهایت آدم ثروتمند و … باید بیشتر حواسم را بدم و منم از خدا جون میخوام که چشم و گوش بیناتر و شنواتری به من اعطا کنه و مدام بر علم من بیافزاید و من را ثابت قدم کند در این مسیر و ثابت قدم هم بمیراند

از خدا میخوام که من را ببخشه و من را بیامرزه و توبه ی من را بپذیره و من را به راه راست به راه راستی که به ان ها نعمت فزونی کرد هدایت کنه به مسیر نیکوکاران به مسیر سعادتمندان و رستگاراان در دو عالم. آمین

میخوام چیزی که توی قرآن خواندنم بیشتر درکش کردم و این روزها بیشتر در نوشته های ارزشمند و زبانم گفتارم میگم را هم با شما عزیزای دلم اعضای گرم و صمیمی خودم به اشتراک بذارم.

اینکه توی قرآن خداوند نوشته بود که این یک عطاست که مدام به خودت بگی و مرور کنی که اگر اشتباهی کردی این 100% به خاطر خودت بوده یعنی بیا و بیشتر از همیشه باور کن که مسئولیت کامل چیزی که هستی با خودته و نه عاملی بیرونی مثل دولت و خانواده و ..

و منم از همون موقع که اینو برداشت کردم از قرآن خب بهم حس خوبی داد که مدام بخوام بنویسم و یا به یاد بیارم که حالِ امروز من شرایط امروز من را خودمممم بودم که خلقش کردم و الانم مهم نیست که کجام میتونم از همین جایی که هستم اون چیزی که میخوام را بسازم و خلق کنم به امید خدا

با آموزش های دست بینظیر خداجون، استاد مهربونم پدر که من عاشقانه دوسش دارم و از خدا بهترین ها را واسش میخوام همینطور برای مریم جان عزیز تحسین برانگیز همینطور برای تمام اعضای گرم و صمیمی خانواده ی شگفت انگیزم که من عاشقشونم و برای وجود ارزشمند هر کدام از بچه ها از خدا جون سپااس گزارم.

مریم جان استاد جان ممنونم به خاطر تهیه ی این ویدیو فوق العاده

براتون بهترین ها را میخوام.

دوستون دارم.

الهی که همیشه در صلح باشیم با خودمون الهی که همیشه شاد باشیم الهی که همیشه لبمون خندون باشه رها باشیم بیخیال باشیم … الهی که همیشه در مسیر درست قدم برداریم در واقع در مسیر درست خودمون با باورهای درست به امید خدا

شاد زندگی کنیم و دنیا را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنیم

خداروشکر امروز درکِ جدیدی از قانون، خداوند، کلام خدا توی قرآن پیدا کردم که توی صفحه ی پروفایلم نوشتم …