سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۹ - صفحه 7

259 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2958 روز

    سلام

    من هم از شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز به خاطر ارائه همچنین تصاویر واقعی و دلنشین و عبرت آموز در ارتباط با این زیر دریایی زیبا و پیچیده تشکر می کنم و خیلی لذت بردم

    با آرزوی موفقیت برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    َامیر سیفی گفته:
    مدت عضویت: 3838 روز

    سلام به استاد مهربانم و مریم شایسته ی عزیز من پریسا سیفی هستم. و این اکانت برادرم هست. خانم شایسته من واقعا سپاسگذارم ازتون بابت موسیقی هایی که انتخاب میکنه انتخاب موسیقیتون وقتی که تدوین میکنید کاملا هوشمندانه س و تماما اون حسی که اون لحظه به شما و استاد عزیزم داده به ما هم انتقال میشه.سپاسگذارم بابت زحمات فوق العاده ای که کاملا مشهوده????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فاطمه لایق بهترین هاست گفته:
    مدت عضویت: 2392 روز

    به به سلام مریم زیبا و قدرتمندم. سپاسگزارم عشقم چه زیبا بود چقدر عالی با جزئیات برامون فیلم گرفتی، من تا به حال زیر دریایی ندیده بودم اصلا فکرشو نمیکردم اینقدر پبشرفته باشه، اگه بخواییم فکر کنیم هووووو جنگ جهانی دوم همچین چیزی با این همه امکانات ساختن مغز ادم سوت میکشه، چقدر از لحاظ علمی و تولیدات چقدر پیشرفته بودن. صندلی های زیر دریایی یاد فیلم های زمان شاه افتادم.چه قدر حس خوبی بود وقتی از پله ها بالا اومدید و همه چی در امن و امان و ارامش بود چه حس خوبی داشت چقدر اسمان و درختان زیبا و دلنشین بودن. مریم جان از وقتی سفرنامه را دنبال میکنم همه چی امریکا را عشق میزنه روحم پر میزنه بیام اونجا. جالب اینجاست من شما را دنبال میکنم و مربی باشگاهم اومده امریکا و خلاصه کلی عکس از فلوریدا ،اوهایو و …. برامون گذاشته قطعا برای منم اتفاق میافته،تو باشگاه برای انجام حرکات ایروبیک من نیم متر ازش فاصله دارم اون اومده امریکا و دقیقا عکس هایی مثله شما میزارن، پس این بعنی ساختن باور قدرتمند که برای منم قطعا میشه و چون احساسم بهش فوق العادست از جایی که اصلا انتظارش ندارم برای منم خیلی راحت و ساده مهاجرت اتفاق میافته به امید خدا ان شاالله

    خدایی چه انقلابی چه جهاد اکبری در درون خودتون ایجاد کردید که به این مکان هایی سراسر عشق و همااهنگی هدایت شدید.خدایااااا شکرت،قطعا با توکل به خدا و داشتن الگوهایی مثله شما منم هوایت میشم به این جاده سر سبز و مر از عشق و فراوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مهدی محبی گفته:
    مدت عضویت: 2342 روز

    سلام به هم تیمی های خودم سلام به عزیزانم که دنیا را از نگاه خوبی می بینند سلام

    خوب در مورد قسمت 49 کامنت می زارم و از این جمله شروع میکنم واقعا دست مریزا به انسان به کارهایی که انسان می تواند انجام دهد خدایا چه نعمتی به من دادی که من انسان هستم.

    بابا من استخر میرم عمق سه متری میرم دست بزنم به کف استخر گوش هایم صوت می‌کشند و اذیت میشم و چقدر فشار بهم میاد بعد چقدر قشنگ یک وسیله ایی ساختند که کیلومتر ها میره پایین بعد با اون فشار آب بعد با اون وزن سنگین زیر دریایی هزار تن هستش میتونه اون پایین تحمل کنه و ماه ها اون زیر باشه خدایا ممنونم بابت ساخت این وسیله زیبا و حیرت برانگیز خدایا شکرت

    چقدر انسان می تونه خلاق باشه و باشکوه فکرش بکن انسان تا همین سیصد سال پیش حتی فکرش رو هم نمی کرد روزی وسیله بسازه که تا عماق اقیانوس ها بره و برگرده

    تازه فکرش بکنن که طرف اون پایین آشپزی کنه. بخوابند. آهنگ بزنند برقصند. حمام کنند. بابا دستشویی کنند. ماشین لباسشویی خیلی واقعا همین جا تشکر میکنم از عزیزانی که که زیر دریایی زیبا را ساختند متشکرم خدا خیرتون بده

    و تشکر میکنم از خودم که تونستم وسیله ای رو ببینیم که اجدادم هم چین چیزی ندیدن و من دیدم مهدی دمتگرم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    نازنین بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3321 روز

    سلام به همگی

    یکی از بعترین حسن هایی که که این سفرنامه برای من داره, ایمه که حرف هایی که استاد در دوره ها زدن , بهتر درک میکنم, و اونجاهایی, که برداشت و درک من از دید خودم بوده , و در عمل اون درک و انجام دادم , و بعد گفتم خوب چرا پس نتیجم مثل استاد نمیشه, مثلا توی دوره عزت نفس استاد میگن , تمام آدم ها رو از تو ذهنت حذف کن, یا جلسه 9 میگن , یکی از معیارهای عزت نفس داشتن دوست های زیاد , یا در دوره عشق و مودت میگگن, مهمترین رابطه من , هماهنگی بین هن و روحم , من خیلی سعی میکردم ببینم سبک ارتباطی استاد با اطرافیانش, خانوادش , دوستاش, رابطه عاطفیش چیه, و مثلا هر جا حرفی از طرز برخورذ با اطرافیان و میزد, من میدوییدم همون و برای زندگی شخصی خودم پیاده میکردم, مثلا اونجایی که میگفت دوست حذف کردم, میدوییدم میرفتم حذف مکردم, اونجایی که میگفت دوست زیاد دارم, به خودم ایراد میگرفتم, خلاصه خیلی درگیر بودم,یا اینکه میگفتن آدم ها رو از ذهنت حذف کن, تا یک نفر یک کاری بر خلاف عرف قوانین من میگرد, اول که ناخودآگاه قضاوتش میکردم, و بعد هم سریع حذف , و خوب با این درک نادرستم, ناآگاهانه, دست خدا رو حذف میکردم, بعد از اون طرف میگفتم, فراوانی , خدا میاورد , ولی من میجنگیدم, تا اینکه به این درک رسیدم, آقا حذف کردن آدم ها از ذهنت , یا داشتن دوست های خوب , یا هماهنگی ذهن و روح , بیس کار , که تو این ها رو برای زندگی خودت , سبک خودت پیاده کنی , نه زندگی استاد و کاملا کپی , paste کنی , اصل دار و میگه که تو خودت تو سبک زندگی و اهداف خودت پیاده کنی , نه دنبال این باشی که شکل استاد زندگی کنی , من تو این سفرنامه خیلی این موضوعا برام قابل درک تر شد, و از اینکه استاد با آدم ها ارتباط داشت , و به راحتی ارتباط برقرار میکرد, و حتی به خونه اونها میره, (بحث همفرکانس بودن که آدم ها وارد زندگیت میشن جا, بحثم طرز برخورد, که من این موضوع ها رو قاطی کرده بودم)

    در هر صورت این سفرنامه , هم من و خیلی عملی تر کرده, خدا رو شکر برای اجرای دانسته هام , چون میبینم, این آدم , چطور میگه و عمل میکنه, و دوره هایی که گذروندم و بهتر دارم درک میکنم.

    و اینکه استاد هم مثل ما بشر هست , و حتی احساس بد هم میاد سراش , و حتی همین موضوع که با خانم شایسته برای فیلم گرفتن , داشتن, و لی اینقدر سعی کرده , باروهای قوی بسازه, که به راحتی از روشون رد میشه, و بهترین برخورد و در اون زمان به صورت خود به خود انجام میده.

    خانم شایسته عزیزم, مرسی که خودت همیونطور عمل و از نزدیک از استاد دیدی , دست به عمل شدی که ما هم ببینیم.عاشقتم

    استاد یه دونه ای

    خدایا عاشششقتم مرسی بابت این 2 تا فرشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2367 روز

    سلام

    حس و حال این فایل یه جورایی متفاوت بود. قطعا انسانهایی توی این زیر دریایی بودن که خیلی متفاوت از بقیه مردم بودن چون زندگی توی این شرایط قطعا حس و حال خودش رو داره و یه تجربه خاصه. به هر حال خدا رو شکر که دیگه اون جنگا تموم شده و انسانها به حدی از رشد و کمال عقلی رسیدن که به جای مبارزه و کشت و کشتار( البته یه جاهایی هنوز هست) به فکر چیزای بزرگتر و زیباتری توی زندگیشون باشن. ممنونم بابت نشون دادن این صحنه ها ، یه جورایی منم بادیدین این فایل، نفسم تنگ شد. موفق باشید عزیزانم در پناه خدا..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ملیکا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    سلام اقای عباس منش و خانم شایسته خیلی ممنون بابت تمام ودیوهای که از سفر به دور امریکا گرفتین من و خواهرم باهم تو این مدار امدیم خیلی در مورد مدارها و چگونه وارد این مدار شویم باهم صحبت می کردیم و این سفرنامه نشان دهنده تمام این است که چگونه با صحبت کردن و عمل کردن به رفتارهای خوب که شکرگزای از هرجای که هستی و طبیعتی که هست و این سفرنامه رفتار شما و خانم شایسته خیلی مورد توجه من قرار گرفت که چگونه همدیگر رو تحسین می کنین و هیچ کسی رو ندیدم که چه عاشقانه باهم صحبت کنن و عاشقانه به هم نگاه کنن ممنونم بابت تمام این چیزهای که با ما در اشتراک گذاشتی که خیلی ها دوست ندارن که بیشتر زندگیشون زیر دوربین باشه و امیدوارم همیشه همین جوری باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زدکارتیست گفته:
    مدت عضویت: 2664 روز

    zkartist:

    نه به عجله،

    نگرانی،

    ترس،

    پر حرفی،

    استرس،

    دلواپسی،

    ناراحتی،

    سختی،

    وابستگی،

    ناامیدی،

    و شرک

    ک همه ب موجب حساب کردن روی غیر خداست.

    بله به آرامش،

    فراغت خیال،

    شجاعت،

    سکوت،

    توکل،

    اعتماد،

    راحتی،

    صبر،

    رهایی،

    امید،

    و مسلمانی

    ک همه ب موجب فقط حساب کردن روی خداست.

    .

    در همین لحظه،

    همین الان،

    زندگی کن?

    دقیقا متمرکز کاری باش ک همین الان، در حال انجامشی.

    وقتی مشغول کاری هستی، به دیروز، به فردا، به گذشته، به آینده، فکر نکن.

    از همین لحظه، لذت ببر.

    نه از گذشته ات پشیمون باش

    نه از آینده ات بترس.

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      پارسا فریور گفته:
      مدت عضویت: 2526 روز

      خانم زدکارتیست سلام

      من بازم اومدم??

      خانم زدکارتیست الان داشتم یک دیدگاه توی فایلی که نشونه ها به سمتش هدایتم کرد مینوشتم که دیدم اسم شما توی ۷ روز پیش بود

      گفتم تند بیام ببینیم چی نوشتین

      یادتونه بهم گفتین یکم تر عملگرا باش؟

      گفتین سنت کمه اگر استفاده کنی خیلی نتیجه میگیری؟

      دیشب چندساعت داشتم به حرفاتون فکر میکردم و دیدم هرچی هم که شده باشه اگر من هنوز زنده ام پس باید پیشرفت کنم

      .

      .

      .

      .

      ????

      فعلا خدا نگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Beyond گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام

     آره واقعاً زیر دریایی شبیه سفینه است:

    همیشه در یه فضای بسته بودن

    مدت زیادی رو بدور از هوای ازاد بودن

    نور خورشید و ابی اسمون رو حس نکردن

    و…

    ولی ادمای زیادی هستند که هیجان رفتن به چنین مکانی رو دارند

    همین اقایی که خانم شایسته ازشون سوال میکنه،حالش خوبه.باحس خوب و افتخار میگه من تو زیردریایی کار میکنم.این یعنی لذت میبره از کارش.درسته که استاد ،۲۰دقیقه بیشتر نتونست اونجا بمونه ولی این اقا،کارشو دوست دارم(البته حس میکنم)

    چیزی که واسم خیلی جذابه،همین پولسازیه که احتمالا خیلیا تو کامنتها بهش اشاره کردند.ولی همچنان برام جذابه.اینکه حتی از زیردریایی پول بسازی!شاید وقتی ایده اش به ذهن ادم برسه،بگه بییییخیییال.حالا برو مجوز بگیر.کلی هردفعه پول خرج رنگ زدنش کن،اصن کی میاد زیردریایی ببینه؟!۲۰دقیقه هم کسی توش واینمیسه!اخه واسه کی جذابه؟خرجش به دخلش نمیرسه ووووو هزارجور فکری که ادم به قطع یقین میگه عمرا!

    اما اما اما اما نکته همینجاست.که ایده ای یا نمیرسه یا اگر میرسه یعنی ۱۰۰%شدنیه!

    جمله طلاییش اینه:

    بجای اینکه ارزوهاتو کوچیک کنی،باورهاتو بزرگ کن

    اگر باورداشته باشی که اقا،یه عالمه ادم هستن،که کنجکاون ببینن تو زیردریایی چه خبره،تازه یه عالمه ادمم هستند که دوست دارند زیردریایی رو، به غیر از کسایی که فقط درحد کنجکاوی میخواند ببینند.ولی همین ادمهای کنجکاو،واقعا عاشق اینجور جاهاند.من خودم بشخصه درسته که اینجوریم که فقط هوای ازاد!ولی خیلی کنجکاوم برم اونجا رو ببینم.اگر اینجور باورهارو داشته باشی،میشینی فکر میکنی چیکار کنم جذابتر شه؟بعد مثه کاری که درین زیردریایی کردند،میای زنده اش میکنی!حتی میزِاتو هم میذاری!!!تختهارو برنمیداری که هیچ،تشکهاشونم میذاری!نمیری عقرب توی یکی از اتاق هارو بذاری تو موزه!میری قاب عکس جمع میکنی!واقعا بنظرم خیلی جذابه این موضوع.اینهمه خلاقیت!

    من خودم دو سه باری یادمه رفتم در  قلعه های در اروپا و.هیچیییییی نبود توش.کاملا خالی.و اونجا خیلی دلم میخواست حتی شده ماکت وسایل اون زمان رو میذاشتند،تا ما با دیدنشون حس کنیم و بتونیم تصور کنیم اون زمان رو.که کسانی در انجا زندگی میکردند.

    ذهنم میگه اخه این چه حرفیه میزنی.شاید دولت اینکارارو کرده و اتفاقا هیچ کدوم ازین فکرا سراغ مدیر اجرایی اش هم نیومده.ولی من میگم اتفاقا همون دولتی که تو میگی جناب ذهن،بلاخره چهارنفر توش ایده میدن و تصمیم میگیرن‌.و اتفاقا همین دولتها هم خیلی کارهارو نمیکنند بخاطر ذهنشون.همین ایران خودمون.تا اونجایی که میدونم حتی به تخت جمشید نمیرسند بااینکه اینقدر معروفه چه برسه به اینهمه مکانها و چیزای زیرخاکی که هنوز گذاشتن زیرخاک بمونه چون میدونن اگر دربیارن،دزد میبره?اقا این امریکا هیچی نداره، داره از زیردریاییش پول میسازه بعد ما نشستیم رو گنج و.. .اینه تفاوت باورها!!!!باوری که از کشوری امریکا میسازه.

    نکته ای که تو یکی از کامنتها دیدم و خیلی مهمه،عکسهای شاده!!!!

    یعنی از همون زمان جنگ جهانی،اینا مردمانی شاد بودند و تا الان که هستند.حتی کسی که رفته ماه ها تو زیردریایی در جنگ.البته نمیدونم.شاید دارم بزرگش میکنم ولی اگر واقعا اینا واسشون شادی مهم بوده از همون موقع(منظورم میانگین مردمه)،همین شادی،تاثیر زیادی در پیشرفت امریکا داشته.

    خانم شایسته چقدرررر پر انرژی تعریف میکنین.من عاشق صداتون و انرژی فوق العادتون هستم.همچنین ارتباط برقرار کردنِ خیلی خوبتون.طوری که همه مشتاقانه براتون تعریف میکنن هرچی که میدونن رو حتی با وجود دوربینتون?این اقاهه که حتی با لبخند به دوربین نگا میکرد.بعضی وقتها میگم خدایاااا اگر من بودم خیلی سختم بود.یواشکی فیلم میگرفتم ولی شما خیلی وقتها راحت فیلم میگیرین چون باور دارین که همه زیباترین وجه خودشون رو نشون میدند.واقعا اینهمه باورهای زیبایی که در خودتون پرورش میدین،تحسین برانگیزه

    واقعا استاد درسته!جنگ به هیج وجه بنفع هیج کسی نیست.خداروهزاران مرتبه شکر که در جنگ نیستیم.

    وای عالیه.همه چی گذاشتن.خوراکی.سس کچاپ.هندونه.قابلمه ها.بشقابا.حتی یند رخت.ولباسایی که مثلا دارند خشک میشند.

    ولی انصافا درسته ۳ماه اون زیر بودن ولی همه امکانات هم داشتند.یعنی زندگی کاملا عادی و روزانشون رو میکردند.اون زمان تازه.نظافت هم واسشون خیلی مهم بوده.حتی لباساشونو میشستند اون زیر.نمیدونم شاید خنده داره.ذهنم هی میگه اینا چیه میگی.الان بقیه میخندن???ولی خیلی واسم جالبه خب.شاید منطقیش این بوده که صرفه جویی کنند و اب واسه لباس شستن مصرف نکنند که یه وقت اب کم نیاد.حتی میز غذاخوری دارن!که دور هم جمع شند و باهم حال کنند‌.حس کنند خونه خودشونن.نگفتند نهه زیردریایی که جا واسه اینکارا نیس.غذاتونو رو تختتون بخورید.حتی کتاباشونم گذاشتن تو اتاقاشون.خیلی باحاله واقعا.

    چرا یه قسمت،فقط نور قرمز هست؟اگر کسی میدونه بگه لطفا?

    امشب چون تصمیم گرفتم حتی شده یه جمله بنویسم برای تحسین،ولی بنویسم.وهمین که شروع کردم هی اومد نکات.

    خدایا شکرت بخاطر اینهمه زیبایی

    سپاس گزارم از همه

    استاد قشنگم،خانم شاسته پر مهر یه عالمه ممنونم???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: