سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۹ - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

259 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه علینژاد گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام رب مهربانم

    سلام به همه دوستان

    این فایل نشانه امروز من ،30 مرداد 1402 هست.از اونجا که من سریع میام کامنتهارو میخونم،باید بگم از آوای عزیز که کامنتش منتخب این فایل تشکر میکنم.

    چقدر خوب نوشتی عزیزم،

    پس من میتونم چیزی که دوست ندارم رو انتخاب نکنم ، ولی اگر مجبور به انجام کاری هستم سعی کنم اون و با حس خوب همراهش کنم که از اون لحظه لذت ببرم برای دعوت لذت های بیشتر.

    آره درست،امروز همین اتفاق برام افتاد.و از خداوند خواستم قلبم رو آروم کنه که مثل این چند وقتی که حالم و احساسم و ذهنم دست خودم بود باز هم موفق به انجام این تمرین مقدس بشم و حالم یه کم هم شده بهتر کنم،و از زندگیم لذت ببرم برای دعوت لذت‌های بیشتر.

    و اونجا که اشاره به دوره کشف قوانین کردی ،چقدر حالم بهتر شد.آره ،وقتی آگاهانه دوره زندگیم و…انتخاب کردم،پس شرایط دیگه ای که انتخاب کردم و تضادهایی که دارم میبینم نباید برام انقدر سخت و بزرگ باشه که زیرشون له بشم…

    استاد عزیز ازت ممنونم که این سایت درست کردی ،عالیه.

    خدایا ممنونم که آدم های خوب و آگاه رو مثل استاد و بچه های سایت برام فرستادی.مرسی خدای قدرتمندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    به نام خالق زیبایی ها.

    سلام به استاد ومریم جان عزیزم.

    خدارو شکر که این جنگهای عظیم تموم شد وخدارو شکر که داریم در صلح وآرامش زندگی می کنیم.

    خدای من چه عظمتی داشت این زیر دریایی من اصلا فکر نمی کردم یه زیر دریایی این همه امکانات داشته باشه همیشه فکر می کردم یه محیط گردی هست وهمه چیز جمع شده همون جا.

    دیدن اتاق خوابها آشپزخانه با این ظروف خدای من اتو ومیز اتو یعنی آدمها اون زیر که کسی غیر از خودشون رو نمی دیدن باز هم لباسهاشون رو اتو می زدند .

    چقدر عکس گرفتن با لبخند یا عکسهای خانوادگیشون رو اونجا گذاشتن دنیای زیر آب من عاشق سفر کردن روی آب هستم دلم می خواد زیر دریایی رو هم تجربه کنم اما برای یه مدت کوتاه اصلا فکر اینکه دوسه ماه آدم اون زیر زندگی کنه مغزم تیر کشید.

    از جنگ جهانی دوم سالها می گذره برگشتم به اون سالها اون زمان حتی پدرم به دنیا نیومده بوده واز حرفهای قدیمی ها می دونم در آن زمان توی شهر ما با اسب والاغ کارهاشون رو انجام می دادن وهیچ تکنولوژی نبود حتی برق وآب نداشتند ودارم فکر می کنم چه آدمهایی وچه کشوری چقدر امکانات در آن زمان توی این کشور وجود داشته که این زیر دریایی رو ساختند.

    اصلا مردم شهر من اگه آن زمان این زیر دریایی رو می دیدن اصلا باورشون نمی شد همین اتو مردم من چمی دونستن اتو چیه .

    دارم فکر می کنم الان هم همین طوره؟

    آره ما پشت ماشینی می شینم که مرتب باید دنده عوض کنیم وکلاچ بگیریم ولی استاد ماشینی داره که خیلی راحت می شینه وماشین با راحترین شکل حرکت می کنه.

    آر وی داره که می شه آسوده سفر کرد.

    این ابزار و وسایلی که از آمازون سفارش می ده و…….

    پدران من چه چیزهایی رو تجربه نکردن واز دنیا رفتند ودر همین شهر کوچیک بین کوهها محصور شدند ودر دنیای کوچیک خودشون زندگی کردند ولی من نمی خوام مثل اونها باشم من می خوام پیشرفتهای دنیا چیزهای جدید توی دنیا رو تجربه کنم دلم می خواد هر چیز که ساخته شده من هم داشته باشم می خوام جز آدمهایی باشم که در اسایش زندگی کردند واز هر چیز بهترین وجدید ترینش رو داشتند.

    اصلا می خوام برم وببینم این دنیا رو.

    دیدن این زیر دریایی واین تکنولوژی وفکر کردن به سال ساختش واینکه فکر کنم آمریکا الان کجاست والان چه امکانتی وجود داره چه چیزهایی ساخته شده یه حس غریبی در من به وجود آورد چرا راضی شدم به این شهر کوچیک وبدون امکانات به این زندگی ساده که شبیه زندگی 60 سال قبل یا بیشتر کشورهای پیشرفته هست خدا این جهان رو برای من هم خلق کرده اون خواسته من در رفاه وآسایش باشم ولذت ببرم پس باید حرکت کنم باید خواسته های جدیدی داشته باشم تا به نعمتهای جدید برسم باید بخوام تا تجربه کنم.

    خدایا کمکم کن زندگی سرشار از آرامش وشادی ونعمت وزیبایی داشته باشم.

    متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست

    سفر به دور آمریکا

    قسمت 49

    چه زیردریایی ماجراجویی بود…چه داستان ها و ماجراهایی رو پشت سر گذاشته تا به امروز و اینجایی که هست رسیده…

    استادی که به هیچ چیزی نه نمیگه و امتحان میکنه همه رو امتحان میکنه…چه قدر این تیربار خفن هست…

    چه قدر جالب هست داخل یک زیر دریایی بودن…چه قدر همه چیز داخل این زیردریایی تمیز هست…

    چه قدر خوب که عکس هایی از اون زمان و آدم هایی که توی این زیردریایی بودن گذاشتن…چه لحظه هایی که ثبت شده…اون آدم ها اون روزها چه احساسی داشتن؟؟چه لحظه هایی رو سپری کردن..

    استاد و خانم شایسته هر دو از دو زاویه مختلف در حال فیلم گرفتن هستن…هر چه قدر که سپاس گزار شما باشیم کمه…

    چه قدر این آدم ها زیبا بودن…عکس عروسی شون ، عکس فرزندانشون رو برای زنده نگه داشتن امیدشون ، برای روزهای دلتنگی با خودشون همراه کردن…

    چه قدر سیستم روشویی داخل اتاق ها جالب هست…که جمع میشه و تاشو هست…

    چه قدر عظیم هست این زیردریایی…چه قدر پیچیده اس…

    استاد راس میگید جنگ هیچ جوره به نفع هیچ کس نیست

    خداروشکر که اون روزها تموم شده و الان همه چیز در صلح و آرامش و دوستیه…

    چه قدر فضای حموم شون جالب بود…

    چه قدر جالب هست…اتو هم داشتن..

    خدای من چه قدر طراحان این زیردریایی تحسین برانگیز هستن که همچین هیولایی رو طراحی و ساختن…چه آزمون و خطاهایی شده تا این شده طرح نهایی…

    چه قدر جای تحسین داره که این زیردریایی رو در مقابل بازدید برای همه گذاشتن

    چه قدر آشپزخونه شون خوشگل و نقلیِ…عکس سرآشپز اون روزها هم هست…چه غذاهایی به نظرتون اینجا درست میشده؟!

    چه سیستم جالبی برای مرتب موندن ظرف گذاشتن و سالن غذاخوری شون جالب هست..

    اینجا از کوچک ترین فضاها هم استفاده شده هیچ فضای پرتی وجود نداره…

    حتی لباس هاشون هم هست که مثلا پهن کردن تا خشک بشه..‌

    چه قدر خوب که نمادهایی از آدم های اون روزها و نوشته هایی در موردشون رو هم اینجا گذاشتن…

    وای خدای من چه قدر وقتی رفتید بیرون از زیردریایی حالمون بهتر شد…

    واقعا اون آدم ها توی این زیردریایی …بدون نور خورشید این همه روز…‌چه قدر قوی بودن برای سپری کردن اون روزها…

    خداروشکر به خاطر آسایش و آرامش زندگی مون به خاطر این امنیت…خداروشکر

    19/دی‌ماه/1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    منوچهر فاریابی پور گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام دوستان عزیزو استاد گرانقدر

    اولین نکته این بود برام که این زیر دریایی با این امکانات و بزرگی یه ایده بود از دل تضادها که همون جنگ هست که ساخته شده

    پس همیشه از دل تاریکی نور میاد

    و اینکه اصلا ساختار انسان و روحیه انسان جنگی نیس و همه انسانها روحیه خدایی دارند و خداوند عاشق صلحه خدا بخشنده خدای مهربان پس انسان هم روحیش جنگی نیس من از شرایط زندگی خودم میگم

    نکته جالبش این بود استاد با اینکه صحبت کرد در مورد شرایط زندگی اون افراد در داخل زیر دریایی مشخص بود احساس خوبی پیدا نکرد و این دلیل بر این بود که ما زشت و زیبایی را در کنارهم گاهی باید حس کنیم پس نباید از یه سری چیزها فراری باشیم مثه منفی یا انرژی بد طرف یه وقتهایی باید رها بود و سخت نگرفت البته به منظور خودم هر روز بندازم تو شرایط نامساعد نیس..

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:

    رفتن به زیر دریایی و دیدن امکانات اون از نزدیک،خیلی جالب بود که چه قدر طراحی جالبی داشت و خداروشکر که دیگه جهان در صلح هس و اون روزا تموم شده.

    خیلی خوبه که این زیر دریایی رو تبدیل به موزه اش کردن ،کلی عکس هم گذاشته بودند که همگی مستند بودند،بازم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1224 روز

    به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست

    چه تجربه ی دارین استاد من این به ذهنم امد که استاد با این سفر کل ذهنشو داره پر میکنه از چیزای جدید و باورهای جدید و به طور کلی از باورهای قبل جدا بشه وقتی دارم سفر به دور امریکا رو میبینم انگار یه دنیای دیگه هستم خداروشکر بابت این تجربه های با حال چقد تمیز و مرتب بود خدای من چطوری اون زیر بودن حالا من از شب تاصبح کولر روشن هست صبح دلم میخواد در و پنجره رو باز کنم و از هوای تازه لذت ببرم با این که خونه ام نور گیر عالی داره دلم میخواد از هوای تازه استشمام کنم واقعا جنگ اصلا چیز خوبی نیست ما اگه با خودمون در صلح باشیم احساسمون خوبه اما وقتی احساسمون خوب نیست یه جنگی درونمون هست دقیقا من وقتی جدی خواستم دوره بی نظیر عزت نفس رو شروع کنم قبلش حالم خوب بود همون چند روز اول شروع کردم اصلا انقد درونم جنگ به پا شد من به زور خودمو میکشوندم همون کارایی که قبلا به راحتی میکردم همه برام سخت شد یه چیزی درونم مانع شد کم کم راه افتادم خداروشکر تموم کردمش الان هدایت شدم که دوره احساس لیاقت رو بگیرم باز همون حالتی شدم اصلا باور نمیشه مثل شربتی تلخ که باید بخورم تا خوب بشم از خدا میخوام مثل همیشه کمکم کنه بتونم از پسش بر بیام خدایاشکرت

    سپاسگزارم از شما دوعزیز در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ژینا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 759 روز

    «بسم الله الرحمن الرحیم»

    سلام به همه ی دوستان عزیزم

    درس هایی که قسمت 49 سریال سفر به دور آمریکا برای من داشت

    -حتی میشه از دل نازیبایی هم زیبایی بیرون کشید

    این‌ زیر دریایی متعلق به جنگ جهانی دوم بوده و خدا میدونه که اون روز ها چه خبر بوده و افراد چطور روزگارشون رو میگذروندن ولی از دل همون زیر دریایی جنگی ، یه وسیله ی توریستی بیرون اومده و توریست ها میان و تماشا میکنن و لذت میبرن و درس میگیرن

    یعنی حتی تو دل نازیبایی هایی مثل جنگ هم میشه زیبایی دید به شرط اینکه زاویه دید رو عوض کرد!

    -گفته شد که این زیر دریایی تونسته ژاپنی ها رو شکست بده و این یعنی افرادش در نهایت به اون هدف اصلیه که پیروزی بوده رسیدن

    حالا این برای من به این معنیه که این افراد قطعا تو مسیر درست بودن که پیروز شدن و جهان به اون ها پاداش داده

    این افراد احتمالا از بودن تو اون زیر دریایی لذت بردن و احساسشون خوب بوده و کاری رو که داشتن انجام میدادن دوست داشتن

    حالا حتی ممکنه اون کار جنگیدن با دشمن باشه این مهم نیست ، مهم اینه که با کاری که داشتن انجام میدادن در صلح بودن و احساسشون رو خوب نگه داشتن و همین احساس خوب اون ها رو به سمت اتفاقات و نتایج خوب هدایت کرده که نتیجه برای این افراد پیروزی و شکست دادن دشمن بوده

    این موضوع لذت بردن از کارشون رو میشه کاملا تو عکس های اون زیر دریایی دید

    اصلا همینکه تو دل جنگ ، اونم توی زیر دریایی ، عکس گرفتن ، این خودش یعنی خیلی فرکانس بالایی داشتن و واقعا لایق پیروزی بودن.

    -نعمت و ثروت و فرصت واقعاااا فراوانه

    یعنی حتی میشه از یه زیر دریایی جنگی هم وسیله ای برای جذب توریست پیدا کرد و کلی فرصت شغلی ایجاد کرد و‌ کلی ثروت خلق کرد!!!

    در پناه خداوند باشید

    تا قسمت بعدی فعلا!…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2865 روز

    سلام به همگی عزیزانم

    کامنت گذاشتن من دراینجا شده پیش زمینه ای برای دست زدن به عمل وجسارت به خرج دادن برای کارهایی که ترس ازانجامشون دارم وهیچ ایده و راهکاری براشون ندارم …..

    حالا من دقیقا نمیدونم استاد به چه دلایلی این زیر دریایی رو بررسی و نشون مادراین فایل دادی که

    ۱ اینکه مابفهمیم باجنگ کردن خوب نیست چیزی رو درزندگی بدست بیاری واحتمال زیاد نمیتونی بدستش بیاری بلکه ازدستش میدی یابه قیمت جانت تمام میشه….

    ۲اینکه بادیدن این زیردریایی یادبگیریم که دربرابر هیچ چیز ایمانمون روازدست ندیم مثل بید باهربادی نلرزیم بلکه مثل سرو باهر طوفانی برقصیم….

    ۳ اینکه نمادثروت وتنوعات در گوشه گوشه این کشور ودرجهان…

    یا اینکه …….که یکی هست هیچی جزاو ماندنی نیست«الله» وحده لا اله الا له هو روش عبور کردن را به تو یاد میدهد…ازهرچیز که عبورکردنی ست عبورکن تابه آنچه که عبوراز آن غیرممکن است برخوردکنی….به خداوند هیو حاضر……به نور زنده و زاینده…

    درهیچ چیز توقف نکن زیرا توقف درهرچیزی به قبرشدن منجر خواهد شد…حتی درهیچ اندیشه ای توقف نکن زیرا به چاهی گرفتار کننده بدل میشود وتا به ابد آه میکشی….ازهمه چیز بگذر آنقدربگذرتا به آنچه گذرکردنی نیست برسی…

    این لا اله هست…

    پس هروقت به خداوند حقیقی رسیدی…هرگاه به الا له رسیدی آنگاه باایست بمان وبدان که من خدای توهستم تاابد آنجا بمان فلان آرزویت به خدا مبدل شده چرا چون همه توجه ات راگرفته…ذهنت را پرکرده..قلبت را لبریز ساخته….اما چنان چیزی تنها شایسته خداوند زنده هستو بس….

    (توچیزی نیستی که دیگران میگویند توچیزی هستی که خداوند میگوید….

    تومحصول نظر مردم نیستی تو محصول نظر پروردگارهستی….

    پس آن دروغ را رد کن واین حقیقت رابپذیر….)

    دوستان این ۳تا جمله داخل پرانتز تمرین ومهارتم هست که دیشب برادرم گفت خب تو فلان کاربکن که بعد بقیه بگن خب فلان طور بوده..گفتم نه اصلا حرف دیگران برام مهم نیست البته با باور ذهنی اینو گفتم…

    قدرت لا اله قدرت انکار است اگر چیزی را باور نکنی «منفی،دروغ»از تو میگذرد پس آن را بکاربگیر….

    نترس و بر علیه ترساننده هانت غلبه کن میبینی همه اینها وجوه لا اله هست…

    سرور تو خدا هست نه غیراز خدا ….این انتخاب ممکن یکی ازمیان انتخابها نیست بلکه تنها انتخاب ممکن است…..

    درجنگ جهانی دوم نه آمریکا برنده شد نه ژاپن… بلکه افکار وباورهای خداگونه مانند سویچر هوندا برنده شدن

    فقط دربرابر خدامیتوانید دچار خودباختگی شوید..اگر دربرابر او خودرا باختید خدارامیبرید…

    اگرخودت را ازدست دادی خدا رابدست میاری….

    سالهاست که میگن آمریکایی ها جنایتکارن وجهنمی هستن اما من میبینم خداوند مانند این زیر دریایی دراعماق زیبایی های این سرزمین به شکل های متنوع نمایان است….

    زندگی مانند کامنت دراینجا درمدت زمانی فرصت ویرایش زیباتر شدن کامنتت رو داری….تا زندگیت را تا آخرین روز عمرت با زیباترین شکل ممکن ویرایش کنی….

    امروز روز اول محرم است که به یادش یه تمرینی رو محکم تر بسازیم…مانند امام حسین بخاطر دل خودش وخواسته اش به حرف مردم پایبند نبود و اهمیت نداد و حاضر شد جانش را برای هدفش فداکند……وبرای خداکاری نکرد بلکه برای رسیدن به خداوند انجام داد

    این یعنی یادها ونامهایی از جنس ایمان وباور رسیدن به اهداف،غیرممکن ها،و زندگی کردن به سبک خودت باشه…..

    زیرا احدی پادشاه وسرور انسان نیست جز خداوند….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مهدی محبی گفته:
    مدت عضویت: 2339 روز

    سلام به هم تیمی های خودم سلام به عزیزانم که دنیا را از نگاه خوبی می بینند سلام

    خوب در مورد قسمت 49 کامنت می زارم و از این جمله شروع میکنم واقعا دست مریزا به انسان به کارهایی که انسان می تواند انجام دهد خدایا چه نعمتی به من دادی که من انسان هستم.

    بابا من استخر میرم عمق سه متری میرم دست بزنم به کف استخر گوش هایم صوت می‌کشند و اذیت میشم و چقدر فشار بهم میاد بعد چقدر قشنگ یک وسیله ایی ساختند که کیلومتر ها میره پایین بعد با اون فشار آب بعد با اون وزن سنگین زیر دریایی هزار تن هستش میتونه اون پایین تحمل کنه و ماه ها اون زیر باشه خدایا ممنونم بابت ساخت این وسیله زیبا و حیرت برانگیز خدایا شکرت

    چقدر انسان می تونه خلاق باشه و باشکوه فکرش بکن انسان تا همین سیصد سال پیش حتی فکرش رو هم نمی کرد روزی وسیله بسازه که تا عماق اقیانوس ها بره و برگرده

    تازه فکرش بکنن که طرف اون پایین آشپزی کنه. بخوابند. آهنگ بزنند برقصند. حمام کنند. بابا دستشویی کنند. ماشین لباسشویی خیلی واقعا همین جا تشکر میکنم از عزیزانی که که زیر دریایی زیبا را ساختند متشکرم خدا خیرتون بده

    و تشکر میکنم از خودم که تونستم وسیله ای رو ببینیم که اجدادم هم چین چیزی ندیدن و من دیدم مهدی دمتگرم ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    آفرین روان پاک گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جان مهربانم

    خدای من سپاسگزارتم که اینجام که در این مدارم که باز هم با عزیزانم همسفرم.

    از روزی که گفتید می خوایم بریم تو زیردریایی رو ببینیم واسش ذوق داشتم. تا اون روز فکر نمی کردم دیدن توی زیردریایی برام هیجان انگیز باشه. اما این طوری بود. با دیدن تصویر فایل متوجه شدم که امروز همون روزه. اما خیلی عجیب بود احساس گرفتگی و دلتنگی می کردم و مدام سعی می کردم از دل تصاویر چیزهای خوب در بیارم. و بعد از این احساسم هم ناراحت بودم.

    تا به جایی رسیدم که استاد خودشون صحبت کردن و اونجا متوجه شدم که برای استاد هم همچین حس عالی نبود. جالب بود اما نه آنچنان. این باعث شد از سرزنش کردن خودم دست بردارم.

    بعد که متن انتخابی دوست عزیزم رو خوندم دیدم چقددددرررر زیبا و در خور نوشتن و خداوند چقدر سریع هدایتم کرد.

    نکاتی که اشاره کردن واقعا یکی از یکی بیشتر به آگاهیم و نگاهم وسعت داد.ازشون خیلی خیلی سپاسگزارم.

    هربار که سر دوربین رو بالا می بردین و آسمونو می دیدم خدارو برای اینکه هر روز می تونم آسمون عزیزم رو به وضوح ببینم و ازش لذت ببرم و تو هواش عمیییییق نفس بکشم شکر کردم.

    اما بیام من هم ذهنم رو به چالش بکشم تا نکات مثبت این فایل رو بازگو کنه:

    اینکه واقعا چه ایده و فکری پشت خلق یک همچین ابزاری بوده. واقعا جای تحسین بسیار داره. این نشونه فراوانی ایده است نشونه اینه که برای هر تقاضایی در این دنیا پاسخی هست. اینکه به ذهن کسی برسه که از راه دریا اما به شکل مخفیانه بخوان به کشور دیگه ای حمله کنند واقعا عجیب بوده تو اون زمان . نه؟ اما این ایده اجرایی شد. بعد اون اتاق تلگراف اگه اشتباه نکنم اون برام فوق العاده عجیب بود. زیر آب باشی و پیام های رادیویی بفرستی . خدای من از این همه نعمتی که آفریده. از این همه توانایی که به مخلوقت دادی. به آدم احساس قدرت میده. احساس اینکه من می تونم هر کاری بخوام انجام بدم. و می دونی چیو تصور کردم ؛‌ زمانی که سربازها برگشتند. وقتی زیردریایی اومد رو سطح آب و سربازها یکی یکی از خروجی بیرون اومدند و عزیزانشون تو ساحل بالا پایین می پریدند و دست تکون می دادند. چقدر خوشایند و زیبا … از عکس هایی که به یادگار گذاشته بودند ؛ این حس بهم دست داد که اونها از بودن در کنار هم و کاری که انتخاب کرده بودن راضی بودند. عکس آشپز یا عکسی که تو اتاقی بود که احتمالا اتاق فرماندشون بود. لبخندی که لب داشتند.

    به این جزییات که فکر می کنم خدارو شکر می کنم که تو این فضا هم زیبایی رو دیدم.

    خدای من سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: